![]()
روشنفکری در ایران / روشنفکری/روشنفکری دینی / روشنفکر ایرانی
![]()
پیشینیه تاریخی بحث آزادی در ایران
عدالتخانه؛ مطالبه علما در مشروطه برای کنترل و نظارت بر حکومت
بیمار متولد شدن روشنفکری و تجدد در ایران
روشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی 40و 50
روشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی 40و 50
به وجود آمدن رنسانسِ اروپا بر اساس ترجمههای کتب كشورها و مناطق اسلامی
حمله به اعتقادات مردم و واسطهگری در معاملات استعماری؛ ویژگی پیشروان روشنفکرى در ایران
وابستگی بخشی از روشنفکران دوران بعد از رضاشاه به حزب توده
همکاری بخشی از روشنفکران دهه 30 با دستگاه حکومت
مشخصات جریان بیمارگونه روشنفکری در ایران
کنارگیری روشنفکران از نهضت پانزده ساله اسلامی در ایران
تولد بیمار روشنفکری در ایران
بنا شدن دانشگاه بر پایه مبارزه با دین در زمان رضاخان
دنیاطلبی؛ یکی از عوامل سایش جبهه ی خودی فرهنگی
تردیدبه نظام؛ یکی از عوامل سایش جبهه ی خودی فرهنگی
مقایسه شخصیت عناصر جبهه فرهنگی خودی و غیرخودی
همراه نبودن هنرمندان برجسته دوران پهلوی با انقلاب اسلامی
علل زاویه عده ای از روشنفکران با انقلاب اسلامی
استفاده غرب از جریان روشنفکری برای استحکام تسلطش بر ایران
شروع تهاجم فرهنگی در ایران از دوران رضاخان
شروع تهاجم فرهنگی در ایران از دوران رضاخان
محقق شدن حرکتهای اساسی جامعه توسط تودههای مردم، نه روشنفکران
![]() مربوط به : بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی
تاریخ : 1391/08/23 نوع(ها) : روایت تاریخی کلیدواژه(ها) : تاریخ نهضت مشروطیت, آزادی, روشنفکری در ایران, تقلیدگرایی عنوان فیش :[با کلیک روی عنوان زیر، عنوان جدیدی پیشنهاد دهید] پیشینیه تاریخی بحث آزادی در ایران متن فیش : تا قبل از مشروطیت، ما یك موقعیتی از آن قبیل كه یك موج فكری ایجاد كند تا به فكر مقولهای مثل آزادی بیفتیم، نداشتیم. مشروطیت فرصت خیلی خوبی بود. مشروطیت حادثهی بزرگی بود، به طور مستقیم مرتبط هم بود با مسئلهی آزادی؛ لذا جای این داشت كه این دریاچهی آرام فكر علمی ما را - چه در حوزههای روحانی، چه در غیر روحانی - برآشوبد؛ یك طوفانی به وجود بیاورد و یك كاری انجام دهد؛ كمااینكه كرد. تفكرات مربوط به آزادی آمد مطرح شد، منتها یك نقیصهی بزرگی وجود داشت كه این نقیصه نگذاشت ما به آن راه درست در این تفكر بیفتیم و در آن راه پیش برویم؛ آن نقیصه عبارت از این بود كه از چند سال قبل از مشروطه - شاید از دو سه دههی قبل از مشروطه - تفكرات غربی بتدریج به وسیلهی عوامل اشرافی، شاهزادهها و عوامل سلطنت، داخل ذهن یك مجموعهای از روشنفكران راه باز كرده بود. روشنفكر هم كه میگوئیم، در آن دوران اولیه، روشنفكر مساوی است با اشرافی. یعنی ما روشنفكر غیراشرافی نداشتیم. روشنفكران درجهی اول ما همین رجال دربار و وابستگان و متعلقین به آنها بودند؛ اینها از اول با فكر غربی در زمینهی آزادی آشنا شدند. لذا شما وقتی كه وارد مقولهی آزادی در مشروطیت میشوید - كه یك مقولهی خیلی پرجنجال و شلوغی هم هست - میبینید همان گرایش ضد كلیسائی در غرب كه شاخصهی مهم آزادی بود، در اینجا هم به عنوان ضد مسجد و ضد روحانیت و ضد دین بروز پیدا میكند. خب، این یك قیاس معالفارق بود. اصلاً جهتگیری رنسانس، جهتگیری ضد دینی بود، ضد كلیسائی بود؛ لذا بر پایهی بشرگرائی، انسانگرائی و اومانیسم پایهگذاری شد. بعد از آن هم همهی حركات غربی بر اساس اومانیسم بوده، تا امروز هم همین جور است. با همهی تفاوتهائی كه به وجود آمده، پایه، پایهی اومانیستی است؛ یعنی پایهی كفر است، پایهی شرك است - كه اگر مجال بود، بعداً اشاره خواهم كرد - عین همین آمد اینجا. شما میبینید مقالهنویس روشنفكر، سیاستمدار روشنفكر، حتّی آن آخوندِ تنهزدهی به تنهی روشنفكر هم وقتی در باب مشروطیت كتاب و مقاله مینویسد، همان حرفهای غربیها را تكرار میكند؛ چیزی بیش از آن نیست. این بود كه زایش به وجود نیامد. ببینید، خاصیت فكر تقلیدی این است. شما وقتی كه نسخه را از طرف میگیرید برای اینكه همان نسخه را بخوانید و عمل كنید، دیگر زایش معنی ندارد. اگر چنانچه دانش را، یا انگیزه و فكر و ایده را از او گرفتید، خب بله، خودتان به كار میافتید، زایش به وجود میآید. این اتفاق نیفتاد؛ لذا زایش بعداً به وجود نیامد؛ لذا در زمینهی كار مربوط به آزادی، هیچ حرف نو، هیچ ایدهی نو، هیچ منظومهی فكری نو - مثل منظومههای فكری كه غربیها دارند - به وجود نیامد. خیلی از این صاحبان فكر در غرب، یك منظومهی فكری در خصوص آزادی دارند. همین نقدهائی كه بر لیبرالیسم قدیمی انجام گرفته و همچنین نقدهائی كه بعداً بر نسخههای جدید لیبرالیسم و لیبرالدموكراسی و آن چیزهائی كه بعد از لیبرالیسمِ مثلاً قرن هفدهم یا شانزدهم است، وارد آوردند، هر كدام برای خودش یك منظومهی فكری است؛ اوّلی دارد، آخری دارد، پاسخ سؤالات فراوانی دارد. ما یك دانه از آنها را در كشورمان به وجود نیاوردیم؛ با اینكه منابع ما زیاد است، ما فقر منبعی نداریم - همین طور كه دوستان اشاره كردند - یعنی واقعاً میتوانیم یك مجموعهی فكری مدون، یك منظومهی كامل فكری در مورد آزادی - كه به همهی سؤالات ریز و درشت آزادی پاسخ دهد - تأمین كنیم. البته این كار همت میخواهد؛ كار آسانی نیست. ما این كار را نكردهایم. ما در عین حال كه منابع داریم، اما همان منظومههای فكری آنها را آوردیم؛ حالا هركسی به هرجا دسترسی پیدا كرد؛ یكی با اتریش ارتباط داشت، از آنچه كه دانشمند اتریشی گفته بود؛ یكی زبان فرانسه بلد بود، از آن كه در فرانسه حرف زده بود؛ یكی با انگلیس یا آلمان مربوط بود، از آن كه با زبان انگلیسی یا زبان آلمانی حرف زده بود، تقلید كرد؛ شد تقلیدی. مخالفین هم كه مخالفین آزادی محسوب میشدند، در واقع از همین سوراخ گزیده شدند - كه هر دو گروه از یك سوراخ گزیده شدند - آنها هم چون دیدند كه حرفها، حرفهای ضد دینی است، حرفهای ضد الهی است، با آن مواجه شدند. آخرین ها
|