1367/08/28
دیوان حافظی که در کودکی با آن مأنوس بودم
مرحوم حاجمیرزا جوادآقای ملکی، عارف معروف دورهی قبل از ما که یکی از سوختگان و مجذوبان زمان خودش بوده و بزرگانی را تربیت کرده، در قنوت نماز شب میخوانده:
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادهی گلگون خراب کن
این عارف، به آقای دکتر
شهیدی آن روز عرض کردم پدربزرگ من از علمای معروف مشهد بود، مرد زاهدی هم بود. دیوان حافظ او در خانهی ما بود که آن را به
مادر من داده بود ایشان. جزو جهیزیهی
مادر من آمده بود، وارد منزل ما شده بود. من در کودکی با آن دیوان مأنوس بودم. در حاشیهی دیوان، آن مرد عالمِ فقیهِ زاهد، یادداشتهایی نوشته بود. از جملهی یکی از یادداشتها یکی این بود که: این غزل را در کشتی، ما بین کجا و کراچی در سفر مکّه میخواندم. در راه مکّه که میخواسته حالی بکند - یک عالم عابد زاهد سالک، از شعر حافظ استفاده میکرده! این جوری است. ما راه نباید را بر کسی ببندیم. هر کس از هر چی میخواهد استفاده کند و هر جور استفادهای دل او میخواهد بکند، او آزاد است. امّا ما حق داریم جهانبینی حافظ را چهارچوب برایش مشخص کنیم.
جهانبینی حافظ، جهانبینی عرفانی است بلاشک. آن کسی که اشعار عرفانیای را میگوید که نظیر او در باب عرفان تاکنون گفته نشده او نمیتواند جهانبینیای غیر از جهانبینی عرفانی داشته باشد.
بیانات در آیین گشایش کنگرهی جهانی حافظ ۱۳۶۷/۸/۲۸