news/content
پیوندهای مرتبطخبرخبر
نسخه قابل چاپ
1376/11/01

تعبّد در جوانی

من یادم است که در سالهای چهل‌ونه و پنجاه درباره‌ی مرجعیت امام با علمای مشهد که آن‌وقت در نجف بودند، صحبت می‌کردیم. ما پیش یکی از علمای معروف مشهد رفتیم که بسیار هم مرد بزرگوار و خوبی بود و همین چند سال قبل به رحمت خدا رفتند - مرحوم آقای میرزا جواد تهرانی که در سن هشتاد سالگی هم به جبهه رفت و پای خمپاره‌ی 60 و 120 نشست، خمپاره هم زد! او هم مرد بسیار خوبی بود. آن وقتی که ما جوان بودیم، ایشان پیرمردی نسبتاً مسن بود - ایشان به من می‌گفت: «امام را - به اسم می‌گفت - تازه شناخته‌اید؛ ما ایشان را چهل سال است که می‌شناسیم». ایشان می‌گفت: «من وقتی که برای تحصیل، از تهران به قم رفتم، در حرم حضرت معصومه، چشمم به یک آقا _جوانی زیبا و خوش‌قیافه، دارای محاسن مشکی باریک_ افتاد و هر روز و هر شب آن‌جا می‌دیدم که در جای معیّنی غرق عبادت است؛ تحت‌الحنک را می‌اندازد و مشغول عبادت می‌شود! محبّت این مرد به دلم افتاد. بعد پرسیدم که این آقا کیست؟ گفتند ایشان آقا «روح‌اللَّه» است _آن‌وقت به ایشان آقا «روح‌اللَّه» می‌گفتند_ من از آن‌وقت به این مرد، ارادت پیدا کردم»!

در دیدار تعدادی از دانشجویان تشکّلهای اسلامی در مراسم افطاری شب بیست‌و‌سوم ماه رمضان 1376/11/01

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی