1381/12/02
دلهای گرم مردم به من امید داد
در سال 1342 در همین شهر زاهدان دلهای گرم و بامحبّتِ مردم این جرأت و امید را به من بخشید که بتوانم دربارهی حسّاسترین مسائلِ آن روز با آنها حرف بزنم. البته عکسالعمل رژیم جبّار طاغوت سخت بود. مأموران در همین فرودگاهی که امروز وارد زاهدان شدم، مرا به هواپیما سوار و به قزلقلعهی تهران منتقل کردند. ممکن است این خاطره به نظر تلخ بیاید؛ اما به شما صادقانه عرض کنم این یکی از شیرینترین خاطرههای زندگی من در دوران مبارزات طولانی با طاغوت است؛ زیرا من آن روز زاهدان و مردم آن را کشف کردم و از مرد و زن، سیستانی و بلوچ، یزدی و بیرجندی و کرمانی و سایر اقوامی که در این استان هستند، محبّتها دیدم و آنها را شناختم. در سال 1356 که بار دیگر در حال تبعید به زاهدان و از آنجا به ایرانشهر آمدم، این آشنایی به من کمک کرد تا بتوانم به اعماق دل پُرمحبّت و گرم مردم این استان راه پیدا کنم
بیانات در دیدار مردم زاهدان ۱۳۸۱/۱۲/۰۲