... در خیلى از شهرها دانشگاههاى متعدّد، دانشجوى فراوان، رشتههاى فراوان، پیشرفتهاى علمىِ فراوان [داریم]. ما خیلى پیشرفت کردهایم.
من در زمینهى مسائل علمى در این کشور، این را بارها گفتهام که آمریکاییها به ما هواپیماهاى جنگى خودشان را و بقیّهى ابزارها را میفروختند؛ البتّه داستان آن فروش هم یک داستان عجیبى است؛ آن روز یک صندوق مشترکى بین ایران و آمریکا بود که بنده همان ماههاى اوّل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و آنجا مشغول کار شدم، این را کشف کردم، بعد به مجلس رفتیم و ادامه دادیم؛ متأسّفانه تا امروز هم آمریکاییها جواب ندادهاند! یک صندوقى داشتند که اسمش صندوق اِفاماس بود؛ اسم اختصارى است؛ پول را دولت ایران در آن صندوق میریخت، قیمت جنس را و نوع جنس را و برداشت پول را آمریکاییها به عهده داشتند! شما فکرش را بکنید، هم نوع جنس را آنها معیّن میکردند، هم قیمتش را آنها معیّن میکردند، هم خودشان حقّ برداشت داشتند و برداشت میکردند! و وقتى انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم آمریکاییها جوابى ندادهاند و آن را به ملّت ایران برنگرداندهاند. همین وسیلهى پرنده وقتى میآمد ایران، بعد از مدّتى محتاج تعمیر میشد. شما خیال میکنید اینجا تعمیرگاه و کارگاه و مانند اینها داشتند؟ ابداً. اینجا باید آن قطعهاى را که خراب شده بود، از داخل هواپیما میآوردند بیرون ــ میدانید، قطعههاى بزرگى هست که گاهى خودش مرکّب از دهها قطعه است ــ سوار هواپیما میکردند، میبردند آمریکا، با یک قطعهی نو عوض میکردند و میآوردند! یعنى اجازه نمیدادند که این قطعه حتّى باز بشود و شناسایى بشود! اینجورى با این ملّت رفتار کرده بودند. امروز همان هواپیما را ملّت ایران دارد میسازد.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر ۱۳۷۹/۱۲/۲۲