keyword/content
1395/01/01
1394/11/28
1394/11/28
1394/11/19
1394/11/19
1394/08/12
1394/07/08
1393/11/01
1393/11/01
1393/10/17
1393/10/17
1392/12/15
1392/09/25
1392/08/12
1392/06/26
1392/06/14
1392/06/14
1392/05/18
1392/05/12
1392/04/30
1392/02/09
1392/02/09
1391/11/28
1391/11/28
1391/10/19
1391/08/10
1391/08/10
1391/07/23
1391/07/19
1391/06/28
1391/06/09
1391/05/25
1391/05/16
1391/05/14
1391/05/03
1391/05/03
1391/03/29
1391/03/29
1390/12/10
1390/11/21
1390/11/10
1390/09/21
1390/09/06
1390/08/11
1390/07/27
1390/07/25
1390/07/25
1390/07/23
1390/07/23
1390/07/21
1390/04/09
1390/03/01
1390/01/08
1389/12/19
1389/11/29
1389/11/27
1389/10/19
1389/08/12
1389/07/27
1389/07/27
1389/04/05
1389/03/14
1389/01/11
1388/09/05
1388/03/14
1388/02/29
1388/02/26
1388/02/22
1387/09/17
1387/09/17
1387/04/04
1387/03/14
1387/03/14
1387/02/19
1387/02/17
1386/10/19
1386/04/14
1386/02/31
1386/02/27
1386/02/25
1386/01/01
1385/09/04
1385/08/20
1385/08/18
1385/07/18
1385/07/18
1385/05/10
1385/01/06
1385/01/06
1385/01/01
1385/01/01
1384/06/31
1384/05/15
1384/03/03
1384/03/03
1383/08/15
1383/04/16
1383/04/01
1383/02/12
1382/11/24
1382/11/19
1382/11/15
1382/08/23
1382/07/22
1382/07/22
1382/07/02
1382/06/29
1382/06/29
1382/06/19
1382/01/31
1382/01/22
1381/12/06
1381/11/28
1381/09/01
1381/08/13
1381/07/30
1381/05/24
1381/04/29
1381/04/05
1381/03/07
1381/03/01
1381/03/01
1381/03/01
1380/12/27
1380/12/27
1380/07/04
1380/07/04
1380/06/03
1380/06/03
1380/05/11
1380/05/11
1380/03/20
1380/03/20
1380/02/16
1379/08/24
1379/08/24
1379/08/24
1379/08/24
1379/08/09
1379/06/26
1379/03/14
1379/03/14
1379/02/01
1378/11/04
1378/09/26
1378/09/26
1378/09/23
1378/08/12
1378/08/12
1378/02/28
1378/01/21
1378/01/08
1377/11/19
1377/10/28
1377/09/23
1377/07/15
1377/02/28
1377/02/09
1377/01/19
1376/10/26
1376/09/19
1376/09/19
1376/09/13
1376/08/14
1376/08/14
1376/05/29
1376/02/17
1375/12/18
1375/08/30
1375/08/09
1375/08/09
1375/06/27
1375/02/13
1375/01/04
1374/10/17
1374/10/05
1374/10/05
1374/09/29
1374/09/19
1374/08/17
1374/08/10
1374/07/26
1374/07/26
1374/07/22
1374/07/22
1374/03/17
1374/02/30
1373/11/28
1373/03/18
1373/03/17
1373/01/01
1372/06/25
1372/05/12
1372/03/14
1372/02/18
1372/02/15
1372/02/15
1371/07/29
1371/06/19
1371/05/21
1371/05/07
1371/03/14
1371/03/14
1371/02/16
1371/02/16
1370/12/14
1370/11/30
1370/11/30
1370/10/25
1370/10/13
1370/10/11
1370/10/11
1370/09/06
1370/07/25
1370/04/25
1370/04/08
1370/03/15
1370/03/14
1370/03/14
1370/02/11
1369/12/22
1369/10/13
1369/10/12
1369/10/10
1369/08/13
1369/06/04
1369/06/01
1369/05/29
1369/05/29
1369/05/29
1369/05/24
1369/04/20
1369/04/07
1369/03/15
1369/03/15
1369/03/07
1369/03/03
1369/02/22
1369/02/07
1369/01/02
1368/12/22
1368/11/19
1368/09/01
1368/08/24
1368/08/10
1368/07/28
1368/07/21
1368/07/19
1368/07/05
1368/06/30
1368/06/22
1368/06/01
1368/06/01
1368/04/19
1368/04/14
1368/04/11
1368/04/07
1368/04/05
1368/04/03
1368/03/30
1368/03/23
1368/03/19
1368/03/16
1368/03/11
1362/09/04
1360/04/17

جمهوری اسلامی نه‌فقط ایران را از دست اینها خارج کرد بلکه با روحیه‌ی مقاومتی که نشان داد و دلیری‌ای که نشان داد -که حالا بعد عرض خواهم کرد- موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز شما ببینید در کشورهای متعدّدی در این منطقه و حتّی فراتر از این منطقه «مرگ بر آمریکا» میگویند، پرچم آمریکا را آتش میزنند. ملّت ایران نشان داد که میتواند مقاومت بکند، ملّتهای دیگر [هم] یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکایی‌ها اعلان کردند که میخواهند خاورمیانه‌ی بزرگ درست کنند -یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی نوین، یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی بزرگ- مقصود این بود که در این منطقه‌ی غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه‌ی امور این منطقه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مسلّط کنند؛ هدفشان این بود. الان شما نگاه کنید ببینید همانهایی که شعار خاورمیانه‌ی بزرگ میدادند، در قضیه‌ی سوریه درمانده‌اند، در قضیه‌ی یمن درمانده‌اند، در قضیه‌ی عراق درمانده‌اند، در قضیه‌ی فلسطین درمانده‌اند و اینها همه را از چشم ایران می‌بینند، از چشم جمهوری اسلامی می‌بینند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی این‌جوری است؛ اختلاف آنها با جمهوری اسلامی سرِ یک‌ذرّه و دوذرّه نیست؛ مسئله، مسئله‌ی اساسی است؛ دارند حرکت میکنند بیایند به این سمت که بلکه بتوانند آن سلطه‌ی قدیمی خودشان را برقرار کنند.

بحمدالله مردم آذربایجان متوقّف هم نشده‌اند؛ در طول سالهای متمادی -از سال ۵۶ تا امروز که از آن روز تا حالا ۳۸ سال، ۳۹ سال میگذرد؛ در تمام این مدّت- این مردم در صفوف مقدّم جهاد و مبارزه و ایستادگی و فعّالیّت حضور داشته‌اند؛ اینها ارزش است؛ این همان چیزی است که این ملّت احتیاج دارد، این همان چیزی است که آینده‌ی کشور وابسته‌ی به آن است.

برای دشمنان ملّت ایران اینکه یک ملّتی صریحاً بِایستد و بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نظرات قاطع خود را علیه استکبار بیان بکند و به دیگر ملّتها جرئت بدهد، قابل تحمّل نیست، لذا هرچه میتوانند دارند تلاش میکنند. این تلاش دشمن تا کِی ادامه خواهد داشت؟ تا وقتی‌که شما ملّت ایران به آن‌چنان قدرتی دست پیدا کنید که بتوانید آنها را مأیوس کنید؛ همه‌ی تلاش دشمن مصروف این میشود که مانع رسیدن شما به این مرحله بشود. همه‌ی دعواهایی که شما ملاحظه کردید بر سر مسئله‌ی هسته‌ای راه انداختند، حرفهایی که در باب حقوق بشر میزنند، تهدیدهایی که میکنند، تحریمهایی که کردند و باز هم تهدید میکنند که تحریم میکنیم، برای این است که این ملّت را در این راهی که پُرشتاب دارد حرکت میکند، از شتاب بیندازند و آن را متوقّف کنند؛ البتّه انگیزه‌ی ملّت ایران انگیزه‌ای است که با این چیزها کم نخواهد شد، کم‌رنگ نخواهد شد.

ما سالهای متمادی تحت سلطه‌ی دشمن بودیم؛ در هر دوره‌ای یک جور؛ در دوره‌ی قاجار یک جور، در دوره‌ی پهلوی یک جور. در دوره‌ی قاجار تحت سلطه‌ی دو رقیب بودیم: انگلیس و روس آن‌روز؛ آن روز هنوز شوروی هم نبود. این یک امتیاز میگرفت، او می‌آمد میگفت شما به این امتیاز داده‌اید به من هم بدهید؛ او هم یک امتیاز [میگرفت‌]. بین دو قدرت، یک مسابقه‌ی امتیازگیری در کشور راه افتاده بود؛ این بی‌عرضه‌های حاکم بر کشور هم ملّت را و اهداف ملّت را قربانی اینها کرده بودند. آن روز کشور ایران پانزده بیست میلیون هم بیشتر جمعیّت نداشت؛ همه چیز این ملّت را آنها قربانی کردند. در زمان آنها این‌جور، در زمان پهلوی یک شکل دیگر که البتّه شکل بدتری بود؛ یعنی در خدمت هدفهای آنها قرار گرفتند و کشور را برای آنها باز کردند. [چون‌] فرهنگ ایرانی و اسلامی میتوانست ملّت را وادار به مقاومت کند، این فرهنگ را تغییر دادند. آن روحیّه‌ای که در قضیّه‌ی تنباکو توانست تو دهن کمپانی خارجی بزند، آن انگیزه‌ای که در قضیّه‌ی مشروطه توانست مردم را وارد صحنه بکند، در دوران پهلوی سعی کردند آن روحیّه و آن انگیزه را از بین ببرند؛ تلاششان این بود. رضاخان و محمّدرضا هم در خدمت آنها، هرکاری خواستند اینها کردند. البتّه خودشان هم اعتقادی نداشتند و بی‌اعتقاد بودند امّا هرچه آنها دستور دادند اینها انجام دادند. در طول سالهای متمادی، این وضع کشور بوده است.

از اوّل انقلاب، قدرتهای مادّیِ درجه‌ی یک دنیا روبه‌روی نظام جمهوری اسلامی بودند و نتوانستند کاری بکنند. انقلاب وقتی در یک کشوری وارد بشود، طبیعت انقلاب این است که یک مقدار آشفتگی و نابسامانی به‌وجود می‌آورد. اینها در آن روزهای نابسامانی اوّل، سعی کردند کشور را تجزیه کنند؛ سعی کردند کودتا کنند، نشد؛ جنگ تحمیلی را راه انداختند و هشت سال جنگ بر این مملکت تحمیل کردند؛ از همان روزهای اوّل تحریم کردند؛ این تحریمهایی که شما می‌بینید، دنباله‌ی تحریمهای اوّلی است و البتّه روزبه‌روز هم تشدید کردند. خب، کدام کشور میتواند ایستادگی کند؟ کدام کشور میتواند در مقابل این‌همه تهدید مقاومت کند؟ امّا نظام جمهوری اسلامی و ایران اسلامی مقاومت کرد؛ نه فقط خود را نگه داشت، خود را تقویت کرد. امروز قدرت جمهوری اسلامی با روزهای اوّل قابل مقایسه نیست؛ به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای، در یک مواردی یک قدرت جهانی؛ در یک مسائلی کشور شما یک قدرت جهانی است؛ در عِداد(۵) قدرتهای جهانی است؛ نظر و رأیش در برخی از مسائل عالم از نظر و رأی قدرتهای درجه‌ی یک دنیا مؤثّرتر است؛ امروز این‌جوری است؛ تبدیل شده به یک چنین چیزی. یعنی نصرت الهی آمد، «اِن تَنصُرُوا الله»ای که شما کردید، دنبالش «یَنصُرکُم» را آورد، خدا یاری کرد شما را؛ اگر خدا یاری نمیکرد نمیشد. این «اِن تَنصُرُوا الله» را ادامه باید داد.

هرجا ملّتها حرکت کنند، ایستادگی کنند، صبر و مقاومت نشان بدهند، پیروزی قطعی است؛ همه‌جا همین‌جور است. اشکال کار مبارزاتی که به شکست می‌انجامد، این است که یا ملّتها طاقت ندارند و ایستادگی نمیکنند، یا رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند ندارند. ما در زمان این سالهای اخیر دیدیم جاهایی را که ملّتها حرکت کردند، عزم و اراده‌ی خودشان را نشان دادند، به نتایجی هم رسیدند؛ [امّا] رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند، هدف را درست تشخیص بدهند، راه را در مقابل مردم درست ترسیم کنند، وجود نداشتند، [لذا] شکست خوردند؛ این را در همین سالهای اخیر همه‌ی شماها دیدید؛ من نمیخواهم اسم از کشوری و جایی بیاورم.
هرجا ملّتها حرکت کنند، ایستادگی کنند، صبر و مقاومت نشان بدهند، پیروزی قطعی است؛ همه‌جا همین‌جور است. اشکال کار مبارزاتی که به شکست می‌انجامد، این است که یا ملّتها طاقت ندارند و ایستادگی نمیکنند، یا رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند ندارند. ما در زمان این سالهای اخیر دیدیم جاهایی را که ملّتها حرکت کردند، عزم و اراده‌ی خودشان را نشان دادند، به نتایجی هم رسیدند؛ [امّا] رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند، هدف را درست تشخیص بدهند، راه را در مقابل مردم درست ترسیم کنند، وجود نداشتند، [لذا] شکست خوردند؛ این را در همین سالهای اخیر همه‌ی شماها دیدید؛ من نمیخواهم اسم از کشوری و جایی بیاورم.

امروز در دنیا سرمایه‌داران بزرگ، کمپانی‌داران بزرگ، جهان‌خواران، قدرت‌طلبان، با مجهّز شدن به علم و دستگاه‌های تبلیغاتی، بر سیاست دنیا دارند زورگویی میکنند و حکمرانی میکنند؛ هر ملّت مستقلی که بخواهد بِایستد، مورد دشمنی اینها است. بعضی از کشورها می‌ایستند، بعضی‌ها اندکی می‌ایستند، بعضی‌ها طاقت می‌آورند؛ بعضی‌ها بالاخره طاقت نمی‌آورند؛ ایران اسلامی نشان داد پرطاقت است، آگاه است، بصیر است، برای هویّت خود احترام قائل است، برای بشریّت هم احترام قائل است. ایستادگی در مقابل استکبار، احترام به بشریّت است؛ احترام به همه‌ی ملّتها و همه‌ی انسانها است.

در یک چنین دنیایی که برهنگی انحرافی و غلط و مضر و کشنده را ترویج میکند، زن جوان ما می‌آید آنجا می‌ایستد یا پسر جوان ما می‌آید با آن خانمی که میخواهد مدال را به گردنش بیندازد دست نمیدهد؛ اینها خیلی ارزش دارد. این‌جوری نیست که ما از روی تعصّب مذهبی، از کسی که یک کار خوبی میکند بخواهیم ترویج کنیم؛ اینها نشانه‌ی استقامت و ایستادگی و آن فلزّ محکمِ عنصر ملّت ایران است؛ اینها است که ارزش میدهد به یک ملّت. اینها را قدر بدانید؛ هرچه میتوانید اینها را ترویج کنید. معنویات در ورزش، به ورزش هم کمک میکند، به آبروی ملّی هم کمک میکند. و بحمدالله جوانهای ما جوانهای متدینی هستند.

امروز همه‌ی سعی دستگاه‌های تبلیغاتی بین‌المللی و جهانی معنویت‌زدایی است، دین‌زدایی است، عفّت و عصمت‌زدایی است؛ این جزو برنامه‌های حتمی صهیونیستی است در سرتاسر دنیا و دارند پیش میروند و روزبه‌روز بدتر [ عمل‌] میکنند. شما نگاه کنید به فیلم‌ها و داستانها و امثال اینها به پوشش زنهای اروپایی در پنجاه سال پیش یا صد سال پیش و با امروز مقایسه کنید. اخلاق جنسی غربی اروپایی را در پنجاه سال پیش، صد سال پیش با امروز مقایسه کنید، ببینید چقدر فرق کرده؟ کار انحطاط اخلاقی به جایی میرسد که اگر شما اعلام بکنید که همجنس‌گرایی را قبول ندارید، شما را مورد تهاجم قرار میدهند! خیلی چیز عجیبی است. افتخار میکنند به بی‌عفّتی و برهنگی، افتخار میکنند به عدم رعایت اخلاق جنسی؛ یعنی همانی که در روایات ما هست که معروف میشود منکر، منکر میشود معروف؛ این الان در دنیای غرب تحقّق پیدا کرده. و امپراتوری خبری و رسانه‌ای با همه‌ی توان - که امروز حجم آن هزاران برابر پانزده سال، بیست سال پیش شده، با این شبکه‌های اجتماعی و با این شیوه‌های اینترنتی و مانند اینها - و با این حجم عظیم امکانات خود در جهت تبلیغ ضدّ معنویت و ضدّ اخلاق است. آن‌وقت در این فضا جوان ایرانی می‌آید و مظهر معنویت را نشان میدهد؛ این یعنی چه؟ معنای این آن است که این دل، این روح، این روحیه، در مقابل این موج عظیم انحرافی قادر بر ایستادگی است. این است که شما را معرّفی میکند. شما درست است که در میدان ورزش سختی میکشید تا قهرمانی را به دست می‌آورید - چه روی تشک کشتی، چه در وزنه‌برداری، چه در بازی‌های دسته‌جمعی و امثال اینها - خب، زحمت میکشید، فشار می‌آورید روی خودتان، استقامت میکنید امّا این استقامت معنوی در چشم مردمان بصیر دنیا کمتر از آن استقامت جسمانی نیست؛ گاهی بیشتر است؛ و نشان میدهد که این ملّت یک ملّتی است که در مقابل فشارهای تبلیغاتی دستگاه‌های مضر و مخرّب قادر است بایستد.

فشارى که امروز از ناحیه‌ى استکبار بر ملّت ایران وارد میشود، ناشى از همان دشمنى عظیم و تمام‌نشدنى است؛ دشمنى تمام‌نشدنى است. ملّت ایران در مقابل این دشمنى ایستاده است، مقاومت کرده است، نظام جمهورى اسلامى را حفظ کرده است، راه خود را به سمت آرمانها دارد پیش میبرد؛ على‌رغم حرفهاى نسنجیده و غلطى که در مورد بى‌توفیقى ملّت ایران در این راه گاهى بر زبانها جارى میشود، ملّت ایران توفیقات بسیار بزرگى تا امروز به دست آورده است. ملّت ایران راه را خوب طى کرده است، ملّت ایران توانسته است در مقابل فشارهاى دشمن مقاومت کند، توانسته است خود را حفظ کند، توانسته است رشد کند، توانسته است خود را به آرمانها نزدیک کند.

ملّت پیش رفته است؛ کارهاى بزرگى انجام گرفته است؛ این را دنیا دارد شهادت میدهد. کسانى که از کشورهاى دیگر مى‌آیند، آنها دارند شهادت میدهند؛ زبان به تحسین ملّت ایران را فقط ما باز نکردیم، مخالفین ما هم باز کردند، دشمنان ما هم باز کردند. ملّت ایران دارد تحسین میشود به‌خاطر اقتدارش، به‌خاطر ایستادگى‌اش، به‌خاطر استعدادش، به خاطر توفیقات بزرگى که در این راه به دست آورده است؛ تحسین میکنند ملّت ایران را.

انقلاب اسلامی مغلوب نشد، جمهوری اسلامی مغلوب نشد؛ آن کسانی که میخواستند عادات قبلی، سنن قبلی، شیوه‌ی قبلی را بر این کشور و بر این انقلاب تحمیل کنند، نتوانستند؛ و انقلاب همچنان حرف اسلام را میزند، حرف انقلاب را میزند، حرف استقلال را میزند، حرف ایستادگی ملی را میزند، حرف توسعه‌ی درون‌زای کشور را میزند، حرف عدل را میزند و برای این اهداف بزرگ تلاش میکند و کار میکند؛ همه‌ی اینها مسائل انقلاب است؛ اینها چیزهای مهمی است. این یک واقعیتی است.

مازندران انصافاً در جنگ امتحان بسیار خوبى داد. بیش از ده هزار شهید مازندران دارد که حالا آقایان رقم را گِرد میکنند، میگویند ده هزار، امّا بیشتر از ده هزار است. معناى این تعداد شهید چیست؟ چقدر اینها رفتند جبهه؟ چقدر مکرّر رفتند و برگشتند؟ چقدر در آنجا ماندند که در طول هشت سال بیش از ده هزار شهید تقدیم کردند؟ حالا شهداى نامدارى هستند، معروفند، امّا بى‌نام‌ونشان‌هایشان، آن افرادى که داراى همین استعدادهایى که اشاره کردیم بودند، همراه این جمعیّت رفتند و در جنگ بودند. بنده همان وقت هم لشکر ۲۵ کربلا را دیده بودم - البتّه فقط لشکر ۲۵ کربلا نبود، از جمله یکى هم همان [ لشکر] ۳۰ گرگان بود و یگانهاى دیگرى که مازندرانى‌ها داشتند - محورْ لشکر ۲۵ کربلا بود؛ ما از نزدیک این لشکر را و کار آن را دیده بودیم، شنیده بودیم؛ خب، اینها کار بزرگى را در جنگ انجام دادند؛ مردم مازندران واقعاً فداکارى کردند، ازخودگذشتگى کردند، جوانهایشان را با اخلاص فرستادند، و این جوانها رفتند، ایستادگى کردند و مقاومت کردند؛ در عملیّات‌هاى مختلفى که ایشان اسم آوردند، توانستند کارهاى برجسته و بزرگى را انجام بدهند.

یک مسئله این است که دشمنى آمریکا با ملّت ایران و با جمهورى اسلامى اصلاً حول محور هسته‌اى نیست؛ این خطا است اگر خیال کنیم که دعواى آمریکا با ما سرِ قضیّه‌ى هسته‌اى است؛ نه، قضیّه‌ى هسته‌اى بهانه است؛ قبل از اینکه مسئله‌ى هسته‌اى مطرح باشد، همین دشمنى‌ها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یک روزى هم مسئله‌ى هسته‌اى حل شد - فرض کنید جمهورى اسلامى عقب‌نشینى کرد؛ همان‌که آنها میخواهند - خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه‌ى دیگر را به‌تدریج پیش میکشند: چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیماى بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستى بدید؟ چرا رژیم صهیونیستى را به رسمیّت نمى‌شناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه‌ى به قول خودشان خاورمیانه حمایت میکنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله این نیست که اینها سرِ قضیّه‌ى هسته‌اى با جمهورى اسلامى اختلاف پیدا کرده باشند؛ نه، تحریم آمریکا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبه‌روز هم بیشتر شده است، تا امروز که خب به نقطه‌ى بالایى رسیده.

کارنامه‌ى سپاه در این سى و چند سال، یک کارنامه‌ى درخشان است؛ این کلمه را به عنوان یک کلمه‌ى متعارف و معمول و جارى‌شونده‌ى بر زبان در خیلى جاها عرض نمیکنم، واقع قضیّه این است. کارنامه‌ى سپاه در این مدّت در واقع نمایشگر تجربه‌ى یک ملّت است؛ یعنى اعماق شخصیّت و هویّت ملّت ایران را میتوان در این کارنامه مشاهده کرد؛ چون سپاه با ایمان و عقیده وارد میدان شد. میدانِ چه؟ میدان «مجاهدت و مقاومت». باهوش‌ترین و قوى‌ترین فرماندهان نظامى را تربیت کرد؛ این کسانى که در سنین جوانى و کمتر از سى سال، طرّاحان و به تعبیر فرنگى‌ها استراتژیست‌هاى برجسته‌ى میدان جنگ در سپاه شدند، هیچ دانشگاه نظامى ندیده بودند؛ این تربیت سپاه بود، تربیت این فضا بود که فضاى نورانى است، تربیت این سازمان بناگذاشته شده‌ى بر مبناى ایمان و عقیده بود؛ آن شخصیّتهاى برجسته را - که هرگز ملّت ما و تاریخ ما اسم آنها را فراموش نخواهد کرد - تربیت کرد؛ این هنر سپاه است. این در زمینه‌ى جنگ؛ علاوه‌ى بر این باتدبیرترین و قوى‌ترین و بهترین مدیران کشور را هم در زمینه‌ى غیر نظامى، باز مى‌بینیم سپاه تربیت کرده و تحویل داده؛ صادرات انسانىِ سپاه به مجموعه‌ى دستگاه‌هاى حاکمیّتى نظام جمهورى اسلامى یک فهرست طولانى و افتخارآمیز است؛ کارنامه‌ى سپاه این است.

از اوّل تشکیل نظام اسلامى هم معارضه‌ها با "تکیه‌ى بر اسلام" شروع شد؛ نگوییم که استقلال کشور یا سیاست مبارزه‌ى با نظام استکبار موجب دشمنى‌هاى آنها بود - که این حقیقتى است، همین است - منتها مبارزه‌ى با استکبار از دل اسلام جوشید، مردم‌سالارىِ ما از دل اسلام جوشید. بارها عرض شده است که این‌جور نیست که وقتى ما میگوییم مردم‌سالارى دینى، این به معناى یک ترکیب انضمامى بین مردم‌سالارى با یک مفهومى است و دین با یک مفهوم دیگرى؛ این نیست. مردم‌سالارى ما از دین سرچشمه گرفته است، اسلام این راه را به ما نشان داده است، با هدایت اسلام است که ما به نظام جمهورى اسلامى رسیدیم؛ بعد از این هم به توفیق الهى همین‌جور خواهد بود. این دشمنى‌ها متمرکز و متوجّه به اسلام است؛ اگر چنانچه اسلام را از این نظام گرفتند و حذف کردند، آنچه ناشى از اسلام هم هست، به‌طور طبیعى حذف خواهد شد یا تضعیف خواهد شد یا کم‌رنگ خواهد شد؛ با این نگاه باید مسائل را تحلیل کرد. صف‌بندى‌هایى وجود دارد در دنیا و در بسیارى از این صف‌بندى‌ها ما یک طرف قضیّه هستیم؛ باید ببینیم طرف مقابل ما کیست؟ چیست؟ چرا دشمنى میکند؟ ما چرا در مقابل او مقاومت میکنیم؟ اینها را با یک نگاه کلان باید دید. فرمود: اَفَمَن یَمشى مُکِبّاً عَلى‌ وَجهِهِ اَهدى‌ اَمَّن یَمشى سَوِیّاً عَلى‌ صِراطٍ مُستَقیم؛ معناى «سَوِیّاً عَلى صِراطٍ مُستَقیم» همین است که با چشم باز، با بصیرت، با بینش، با ملاحظه‌ى همه‌ى جوانب، ببینیم که هدف چیست و راه [رسیدن‌] به این هدف چیست و واقعیّاتى که در سر راه ما وجود دارد، اینها چیست؟ با توجّه به اینها تصمیم‌گیرى کنیم و حرکت بکنیم.

اسلام این راه را به ما نشان داده است، با هدایت اسلام است که ما به نظام جمهورى اسلامى رسیدیم؛ بعد از این هم به توفیق الهى همین‌جور خواهد بود. این دشمنى‌ها متمرکز و متوجّه به اسلام است؛ اگر چنانچه اسلام را از این نظام گرفتند و حذف کردند، آنچه ناشى از اسلام هم هست، به‌طور طبیعى حذف خواهد شد یا تضعیف خواهد شد یا کم‌رنگ خواهد شد؛ با این نگاه باید مسائل را تحلیل کرد. صف‌بندى‌هایى وجود دارد در دنیا و در بسیارى از این صف‌بندى‌ها ما یک طرف قضیّه هستیم؛ باید ببینیم طرف مقابل ما کیست؟ چیست؟ چرا دشمنى میکند؟ ما چرا در مقابل او مقاومت میکنیم؟ اینها را با یک نگاه کلان باید دید. فرمود: اَفَمَن یَمشى مُکِبّاً عَلى‌ وَجهِهِ اَهدى‌ اَمَّن یَمشى سَوِیّاً عَلى‌ صِراطٍ مُستَقیم؛ معناى «سَوِیّاً عَلى صِراطٍ مُستَقیم» همین است که با چشم باز، با بصیرت، با بینش، با ملاحظه‌ى همه‌ى جوانب، ببینیم که هدف چیست و راه [رسیدن‌] به این هدف چیست و واقعیّاتى که در سر راه ما وجود دارد، اینها چیست؟ با توجّه به اینها تصمیم‌گیرى کنیم و حرکت بکنیم.

و من توصیه‌ام به مسئولان کشور، به نخبگان سیاسى، به برگزیدگان و برجستگان دینى، به آنهائى که منطقه‌ى نفوذ کلمه‌اى در میان مردم دارند، این است: تا آنجا که میتوانند، بر روى این اتحاد و انسجامِ باارزش ملت ایران تکیه کنند؛ ایمان به خدا و اتحاد، دین و اتحاد کلمه؛ این دو چیز است که میتواند کشورها را، ملتها را روى پاى خودشان نگه دارد؛ قدرت مقاومت به آنها بدهد؛ و ملت ایران بحمدالله از این دو برخوردار است. و اى کاش مسئولان سیاسى و فرهنگى در کشورهاى دیگر، به این نقطه توجه مضاعف کنند و مشکلاتى را که براى کشورها در این منطقه پیش آمده است، باحکمت برطرف کنند.

ملت ایران مفتخر است که مسیر مردم‌سالاری اسلامی را در دوره‌های پی‌درپی با انگیزه و نشاط، پیموده و این درخت سرسبز و ثمربخش را در هر دوره، سرافرازتر و ریشه‌دارتر کرده است. در این نوبت نیز ملت ایران، با آگاهی و بصیرت، میدان را با حضور مبارک خود مزیّن ساخت و به دشمنان که برای دلسردکردن مردم از هیچ تلاش سیاسی و تبلیغاتی فروگذار نکرده بودند، پاسخی قاطع و پرمعنی داد. مشارکت گسترده‌ی مردم و برگزیدن منتخب شایسته‌ئی که آزمون بیش از سه دهه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را در کارنامه‌ی خود نگاشته و از دوران مبارزات انقلابی تا دهه‌ها پس از پیروزی انقلاب، از سنگر روحانیت به مقاومت در برابر دشمنان انقلاب پرداخته است، پیام‌هائی روشن به همه رسانید؛ پیام وفاداری خدشه‌ناپذیر به انقلاب، پیام اعتماد و امید به نظام جمهوری اسلامی، پیام اعتماد به روحانیت شجاع و پیشرو، و اعتماد به خدمتگزارانی که با همت و ابتکار خود برآنند که بر موفقیت‌ها افزوده و از مشکلات بکاهند.

به نظر ما، این توسل و تضرع، در همه‌ى عرصه‌هاى حیات، به عمل مى‌انجامد. اگر این توجه به خدا باشد، رکود، سکون، ناامیدى، بازگشت به عقب و توقف در عرصه‌هاى گوناگون حیات وجود ندارد. لازمه‌ى عمل هم «صبر» و «توکل» است. شماها مسئولان کشور هستید در بخشهاى مختلف؛ کارهاى زیادى برعهده‌ى شما است؛ کارهاى شما، هم کار دنیا است، هم کار آخرت؛ یعنى وقتى به انجام وظیفه‌ى خود میپردازید، هم دارید دنیا را آباد میکنید، زندگى را آباد میکنید، هم دارید باطن و درون خودتان را آباد میکنید. این عمل - که هم عمل دنیائى است، هم عمل اخروى است - احتیاج دارد به دو عنصر: صبر و توکل. آیه‌ى شریفه‌ى قرآن میفرماید: «نعم اجر العاملین. الّذین صبروا و على ربّهم یتوکّلون». صبر یعنى پافشارى، پایدارى، مقاومت، ایستادگى، هدف را فراموش نکردن. فرمود: «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مئتین»؛ در میدان نبرد، در میدان رویاروئى با دشمن، اگر صبر داشته باشید، میتوانید با این نسبت بر دشمن غلبه پیدا کنید. مکرر عرض کرده‌ایم؛ در عرصه‌هاى گوناگون جهانى، درگیرى‌ها غالباً جنگ اراده‌ها است؛ هر طرفى که اراده‌اش زودتر ضعیف شود، شکست خواهد خورد. صبر یعنى این عزم را، این اراده را نگه داشتن، حفظ کردن. توکل هم یعنى کار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن.

واقعیتهاى درخشان در جمهورى اسلامى که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه‌‌ى اعتماد به وعده‌‌ى الهى و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ى ضعفائى که در مقاطع اضطراب‌‌انگیز، نداى: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده‌‌اند که : «کلاّ انّ معى ربّى سیهدین».

آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکى از حساسترین کشورهاى این منطقه‌‌ى بسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند، فتوحات دیگر پى‌‌درپى فرا خواهد رسید؛ و فرا رسید.
واقعیتهاى درخشان در جمهورى اسلامى که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه‌‌ى اعتماد به وعده‌‌ى الهى و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ى ضعفائى که در مقاطع اضطراب‌‌انگیز، نداى: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده‌‌اند که : «کلاّ انّ معى ربّى سیهدین».
امروز این تجربه‌‌اى گرانبهاء در دسترس ملتهائى است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانسته‌‌اند حکومتهاى فاسد و گوش‌‌به‌‌فرمان و وابسته به آمریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
ایستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌ى: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقوىّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله‌‌ى تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار کند.

ببینید، یک ملاحظه‌اى در ذهن طرفهاى مقابل ما هست که این ملاحظه را باز کنیم، تحلیل کنیم. آنها میگویند تکیه‌ى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست. خب، این فکر دو قسمت دارد؛ یک قسمتش را درست فهمیدند، یک قسمتش را غلط فهمیدند، غلط کردند. آن قسمتى که درست فهمیدند، این است که بله، تکیه‌ى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانه‌ى نظام اسلامى، هیچ کس جز انبوه توده‌هاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردمند. آنچه که غلط فهمیدند، این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگوئى در زمینه‌ى مسائل بین‌المللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز کنند. اگر فکر میکنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه کرده‌اند.
 بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شکى نیست - اما در مقابله‌ى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى که دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میکنند، توبه میکنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینکه دید دشمن دارد فشار مى‌آورد، سعى میکند نیروهاى درونى خود را فعال کند، با قدرت و شجاعت از منطقه‌ى خطر عبور کند؛ و همین کار را خواهد کرد. این هم تجربه‌ى سى ساله‌ى ماست.
 کشورهائى در همین منطقه‌ى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بین‌المللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستاده‌ایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء میکند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى که میکنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللّه و به حول و قوه‌ى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکته‌ى مهمى است.

یک ملاحظه‌اى در ذهن طرفهاى مقابل ما هست که این ملاحظه را باز کنیم، تحلیل کنیم. آنها میگویند تکیه‌ى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست. خب، این فکر دو قسمت دارد؛ یک قسمتش را درست فهمیدند، یک قسمتش را غلط فهمیدند، غلط کردند. آن قسمتى که درست فهمیدند، این است که بله، تکیه‌ى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانه‌ى نظام اسلامى، هیچ کس جز انبوه توده‌هاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردمند. آنچه که غلط فهمیدند، این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگوئى در زمینه‌ى مسائل بین‌المللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز کنند. اگر فکر میکنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه کرده‌اند. بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شکى نیست - اما در مقابله‌ى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى که دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میکنند، توبه میکنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینکه دید دشمن دارد فشار مى‌آورد، سعى میکند نیروهاى درونى خود را فعال کند، با قدرت و شجاعت از منطقه‌ى خطر عبور کند؛ و همین کار را خواهد کرد. این هم تجربه‌ى سى ساله‌ى ماست.
 کشورهائى در همین منطقه‌ى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بین‌المللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستاده‌ایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء میکند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى که میکنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللّه و به حول و قوه‌ى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکته‌ى مهمى است.

ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوش‌روحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه‌ها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعه‌ى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دوره‌اى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطه‌اى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
 آن وقت چه اتفاقى مى‌افتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گرى و سلطه‌پذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ى ظهور ولىّ‌امر و ولىّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقه‌ى محمدرضا پهلوى به پشتیبانى آمریکائى‌ها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائى‌ها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعه‌طلبى و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال ۵۶ و دنباله‌اش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزه‌اى نبود که امید پیروزى براى دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکارى کرد؛ مردانش، زنانش، حتّى دانش‌آموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنى در این مبارزه‌ى طولانى از سال ۳۲ تا سال ۵۷ - در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. انقلاب اسلامى پیروز شد، حکومت متکى به آمریکا سرنگون شد، حکومت پادشاهىِ طولانى‌مدتِ استبدادىِ خبیثِ فاسدِ وابسته نابود شد و حکومت ملت ایران، حکومت انقلاب و نظام اسلامى بر سر کار آمد.

البته در این زمینه‌ها خیلى حرف هست؛ اگر انسان بخواهد همه‌ى جوانب قضیه را بگوید، شاید ساعتها به طول بینجامد؛ اما در یک جمله‌ى کوتاه میشود اینجور نتیجه‌گیرى کرد که قدرت آمریکا، دولت آمریکا، استکبار آمریکا که در مقابل ملت ایران قرار گرفته بود و این مبارزه‌ى طولانى را از سال ۳۲ با ملت ایران شروع کرده بود - که امسال سال ۹۱ است - در این مبارزه، آن که شکست خورده، همان دولت مستکبرِ متکبرِ خودبزرگ‌بین آمریکاست؛ و آن که پیروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ایران است.
 خب، نتیجه چه؟ نمیخواهیم که رجز بخوانیم، نمیخواهیم که حماسه‌سرائى کنیم؛ میخواهیم یاد بگیریم، میخواهیم درس بگیریم؛ میخواهیم از حقایق و واقعیات عالم، به برکت هدایت اسلامى، راهمان را پیدا کنیم. درس این است که وقتى یک ملتى عازم و مصمم ایستاد و مقاومت کرد و از درون جوشید و به خداى بزرگ اتکال کرد و در میدان مبارزه، از جان و مال و آبرو دریغ نکرد، ولو آن ملت به قدر حریف پول ندارد، به قدر حریف سلاح ندارد، به قدر حریف پیشرفت علمى نداشته است، جمعیتش نسبت به حریف کم است، یک‌صدم حریف رسانه ندارد، این ملت در بزرگترین مبارزات و سخت‌ترین مبارزات، پیروز خواهد شد.
چالشهاى ما با استکبار جهانى تمام که نشده است - تمام هم نخواهد شد، عیبى هم ندارد - چالش و زورآزمائى، براى یک ملت ورزش است و او را روزبه‌روز قوى‌تر میکند؛ ما با این چالشها قوى میشویم؛ لیکن باید مراقب بود، فهمید که چالش هست، فهمید که حریف چه کار میخواهد بکند، فهمید که راه مقابله‌ى با حریف چیست. اگر اینها را نفهمیدیم، اگر دچار نفهمى شدیم، اگر دچار راحت‌طلبى شدیم، اگر از بیّنات و واضحات غفلت کردیم، شکست میخوریم؛ خدا که با کسى خویشاوندى ندارد. اگر ایستادید - همچنان که تا امروز ایستاده‌اید - و متکى به خدا و دین خدا بودید، قطعاً پیروز میشوید؛ اما اگر ما نایستیم، اگر به شرائط لازمِ یک مبارزه‌ى با این عظمت توجه نکنیم، خب معلوم است که خداى متعال به ملتهاى تنبل، به ملتهاى سرگرم مسائل حقیر، توجهى نمیکند. لطف خدا، عنایت خدا، پشتیبانى خدا شامل ملتهائى میشود که بایستند، بفهمند، بصیرت داشته باشند، تشخیص بدهند، حرکت کنند.

غربى‌ها آنجائى که توانستند، بنیانهاى فرهنگى و اعتقادى را از بین بردند. در مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم وجود نداشت و به برکت مجاهدت یک عده از بزرگان، انگلیس‌ها نتوانستند به طور مستقیم وارد شوند، افرادى را عامل خودشان کردند. اگر قرارداد 1299، یعنى 1919 میلادى - که معروف به قرارداد وثوق‌الدوله است - در ایران با مقاومت امثال مرحوم مدرس و بعضى از آزادیخواهانِ دیگر مواجه نمیشد و این قرارداد عملیاتى میشد، استعمار ایران حتمى بود - مثل هند - مردانى نگذاشتند این اتفاق بیفتد. اما آنها به وسیله‌ى عوامل خودشان، با گماشتن رضاخان پهلوى و تقویت او و گذاشتن روشنفکران وابسته‌ى به غرب در کنار او - که باز لازم نیست من اسم بیاورم، دوست ندارم اسم بیاورم - فرهنگ خودشان را بر ما تحمیل کردند. بعضى از وزرا و نخبگان سیاسى دستگاه پهلوى که جنبه‌ى فرهنگى داشتند، اینها عامل غرب بودند براى دگرگون کردن فرهنگ کشورمان؛ و هرچه توانستند، کردند؛ یک مقوله‌اش مسئله‌ى کشف حجاب بود، یک مقوله‌اش فشار بر روحانیون و زدودن حضور روحانیون از کشور بود، و مقولات فراوان دیگرى که در دوران رضاخان پهلوى دنبال میشد. فرهنگ غربى، فرهنگ مهاجم است؛ هرجا وارد شود، هویت‌زدائى میکند؛ هویت ملتها را از بین میبرد. فرهنگ غربى، ذهنها را، فکرها را مادى میکند، مادى پرورش میدهد؛ هدف زندگى میشود پول و ثروت؛ آرمانهاى بلند، آرمانهاى معنوى و تعالى روحى از ذهنها زدوده میشود. خصوصیت فرهنگ غربى این است.

پیشرفت کشور را تسریع کنیم. امروز چه چیزهائى میتواند ما را موفق کند و چه چیزهائى میتواند براى ما مشکلات به وجود بیاورد؟ من یک مثالى بزنم: یک گروه کوهنورد را در نظر بگیرید که میخواهند خودشان را برسانند به قله‌ى برجسته‌ى این کوه که داراى منافع است، داراى افتخار است. همّ آنها در درجه‌ى اول، پیش رفتن و کار کردن و تلاش کردن است. البته در راه ممکن است مشکلاتى پیش بیاید، خطرهائى وجود دارد. آنچه براى آنها در درجه‌ى اول ضرورى است، عبارت است از اینکه تلاش کنند، کار کنند، تحرک داشته باشند، عزم راسخ داشته باشند، امید خود را از دست ندهند، نسبت به رسیدن به اهداف ناامید نشوند، صبر داشته باشند، برنامه‌ریزى داشته باشند، هشیارى و آمادگى براى مواجهه‌ى با مشکلات داشته باشند. ممکن است در هر راهى مشکلات و خطرهائى پیش بیاید، که من اشاره خواهم کرد به آنچه که در سى ساله‌ى انقلاب در مقابل مردم عزیز ما پیش آمده و مردم از این مشکلات عبور کرده‌اند. پس سازوبرگ اصلى این حرکت عظیم و بزرگ عبارت است از همین عزم راسخ، همین امید، همین کار و تلاش پیگیر، همین برنامه‌ریزى، همین آمادگى و هشیارى. اگر این سازوبرگ اصلى وجود داشت، اگر این ارکان اصلى را دارا بود، این مجموعه‌اى که دارد حرکت میکند - در مثال ما، کوهنوردان؛ و در واقعیت، ملت ایران - بر تمام مشکلات فائق مى‌آید و میتواند همه‌ى دشمنان خود را به زانو در بیاورد. اساس، این است. اگر این سازوبرگ وجود داشته باشد، هیچ مشکلى به معناى واقعىِ کامل، مشکل نیست؛ هیچ خطرى خطر نیست. خطر واقعى چیست؟ خطر واقعى این است که ملت این سازوبرگ اصلى را از دست بدهد؛ یعنى روحیه‌ى کار و تلاش را از دست بدهد، دچار تنبلى شود؛ روحیه‌ى امید را از دست بدهد، دچار یأس شود؛ صبر و مقاومت را از دست بدهد، دچار شتابزدگى شود؛ برنامه‌ریزى را فراموش کند، دچار بى‌برنامگى و سردرگمى شود؛ اینها خطر است. اگر یک ملتى توانست این روحیه‌ى برجسته‌ى خود را که آمیخته‌اى از امید و عزم و ایمان و تلاش و حرکت است، حفظ کند، هیچ مشکلى در مقابل او مشکل نیست.

یکى از رهبران معروف دنیا که نمیخواهم اسم بیاورم، آمد ایران. من براى او تشریح کردم که چگونه انقلاب اسلامى پیروز شد؛ نه کودتاى نظامى شد، نه افسران جوانى آن طور که در دنیا معمول بود آمدند میدان که رژیم طاغوت را سرنگون کنند، نه احزاب سیاسى فعالیتى میتوانستند بکنند یا کردند، نه نخبگان نقش مهمى داشتند، نقش مال توده‌ى مردم بود، آن هم نه با سلاح. شما امروز نگاه کنید توى بعضى از این کشورها، توده‌ى مردم براى پیشبرد کارهاشان سلاح دستشان است؛ دست ملت ایران سلاح نبود. با دست خالى، با جسم خودشان آمدند وسط میدان. دل خودشان را، قلب خودشان را، خون خودشان را کف دست گرفتند آمدند میدان. خب این بدون ایمان نمیشود؛ این بدون یک ایمان عمیق امکان ندارد. این ایمان عمیق در بین مردم گسترده شد، آمدند وسط میدان، و خون بر شمشیر پیروز شد و این طبیعتِ همه جاست؛ همه جا همین جور است. هرجا ملتها حاضر به فداکارى باشند، جانشان را کف دست بگیرند، بیایند، هیچ قدرتى در مقابل آنها یاراى مقاومت ندارد. همیشه خون بر شمشیر پیروز میشود، وقتى ملتها بیایند وسط. من وقتى براى آن رهبر آفریقائى پیروزى انقلاب اسلامى را تشریح کردم، براش خیلى جالب بود، خیلى تازه بود. رفت، بعد از اندکى دیدم در داخل کشور خودش همین حرکت مردمى راه افتاد، احساس کردم الهام گرفته‌ى از رفتار امام بزرگوار ماست، رفتار ملت ایران است و پیروز هم شد. او بر یکى از قدرتهاى بزرگ زورگوى مسلط خبیث عالم توانست پیروز بشود و کشورش را نجات داد.

تجربه‌ى سه دهه ایستادگىِ موفقیت‌آمیز در برابر زورگوئى‌ها و فشارهاى همه‌جانبه‌ى آمریکا و متحدانش، جمهورى اسلامى را به این باور قطعى رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و داراى عزم راسخ، قادر است بر همه‌ى خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوى هدفهاى بلند خود را بگشاید. پیشرفتهاى همه‌جانبه‌ى کشور ما در دو دهه‌ى اخیر واقعیتى است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمى بین‌المللى مکرراً بدان اذعان کرده‌اند؛ و این همه در شرائط تحریمها و فشارهاى اقتصادى و تهاجم تبلیغاتى شبکه‌هاى وابسته به آمریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائى که یاوه‌گویان، آن را فلج‌کننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهاى ما را محکمتر، و همت ما را بلندتر، و اطمینان ما را به درستى تحلیلهاى خود و نیز به توانائى درون‌زاى ملتمان راسختر کرده است. ما یارى خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیده‌ایم.

آنهائى که به شما میگفتند تا ابد باید در این زندان بمانید، یا میگفتند شما را اعدام خواهیم کرد، خودشان به زباله‌دان تاریخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند؛ شما امروز بحمداللّه در جمهورى اسلامى، سرافراز و با عزت دارید زندگى میکنید؛ این درس است. یک بار دیگر هم ما در گذشته این درس را داشتیم. بعضى‌هامان باور نمیکردیم. در دوران اختناق، در دوران طاغوت، فشارها زیاد بود؛ کسانى میگفتند آقا، «مشت است و درفش»، بیخود ایستادگى میکنید، بیخود مقاومت میکنید؛ یک عده‌اى هم میگفتند نه، «صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر». خداى متعال حادثه‌اى را پیش آورد که در دنیا هیچ کس باور نمیکرد؛ نه اینکه در ایران کسى باور نمیکرد، در دنیا هم کسى باور نمیکرد. کسى باور نمیکرد که آنچه آمریکائى‌ها آن را جزیره‌ى ثبات میدانند، اینجور دستخوش طوفانى بشود که در نهایت به انزواى آمریکا، به انزواى استکبار، به انزواى انگلیس و عمال و مزدورانشان منتهى شود. امروز هم همین است.
امروز هم شما دنیا را نگاه کنید؛ نشانه‌هائى هم پیداست. مکرر عرض کردیم؛ دنیا در حال عبور از یک گذرگاه و رسیدن به یک وضع جدید و ماجراى جدیدى است. رفتار ما، نیت ما، عمل ما در شکل‌گیرى این وضعیت جدید، تعیین‌کننده است. براى اینکه دلهامان قرص شود، براى اینکه راه را گم نکنیم، زندگى شما آزادگان میتواند براى ما یک ستاره‌ى راهنما باشد.

انقلاب اسلامى آمد تحولات عمده‌اى را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردم‌سالارى؛ وابستگى را تبدیل کرد به استقلال؛ عقب‌ماندگى تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید مى‌بینید - تحقیرشدگى را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهاى انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنى آن دستگاه مقتدرِ مادى که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهاى مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ براى او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبه‌اى برسند که احساس کنند ادامه‌ى این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاه‌هاى سیاسىِ تابع کارتلهاى گوناگون اقتصادى، خیلى هم بایستیم و خیلى هم مقاومت کنیم؛ از بعضى از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برهه‌اى کسانى گفتند آقا ول کنید قضیه‌ى اسرائیل را، ول کنید قضیه‌ى فلسطین را، ول کنید قضیه‌ى عدالت در سطح جهانى و حمایت از ملتهاى عدالت‌خواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟
اولاً معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهاى سیاسى و اوراق روزنامه‌ها و پرسه زدن در سایتهاى گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. البته من امروز از این حرفهائى که زدند، حقیقتاً لذت بردم؛ حرفهاى خوب، حرفهاى پخته، تعبیراتِ جاافتاده، جمله‌بندى‌هاى درست؛ این خوشحال‌کننده است. من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهرى، با نوشتجات فضلاى بزرگى که خوشبختانه امروز در حوزه‌هاى علمیه حضور دارند، آشنا شوید. امروز فضلاى جوانى در حوزه‌هاى علمیه هستند که میتوانند در این قسمت به مجموعه‌ى جوانهاى دانشگاهى یارى بدهند؛ کمااینکه کارهاى خوبى هم دارد انجام میگیرد. سطح معرفت دینى بالا برود؛ این یکى از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کارى که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامى است.

امروز هم همین جور است. امروز شما مى‌بینید جبهه‌ى استکبار با همه‌ى وجودش، با همه‌ى توانش، با همه‌ى قدرت تبلیغاتى‌اش، با همه‌ى توانائى‌هاى تشکیلاتىِ سیاسى‌اش، در مقابل ملت ایران ایستاده و دارد کارهائى انجام میدهد - حالا این کارها چقدر اثر میکند یا نمیکند، آن بحث دیگر است - بالاخره دشمن دارد خباثت خودش را میکند؛ او کم نمیگذارد؛ او با مقابله‌ى با ملت ایران و کشور ایران، روح پلید و خبیث و ملعون خودش را دارد ارضاء میکند؛ اینجا هم در مقابله‌ى با او سینه‌ها سپر شده، ایستادند، استقامت میکنند، مقاومت میکنند، دارد دفاع میشود؛ خب، این یک حادثه‌ى ملى است؛ این حادثه‌ى ملى را میتوانید از نظر دور بدارید؟ اینها باید در شعر منعکس شود. عرض کردم؛ من هیچ اصرار ندارم که شما یک قصیده‌ى پنجاه بیتى درباره‌ى این قضیه بگوئید؛ نه، یک غزل هفت هشت بیتى بگوئید، یک بیتش، دو بیتش مثل یک تک‌مضراب، این مسئله را بیان کند. اینها لازم است. بالاخره در مصاف حق و باطل باید موضعى داشت؛ نمیشود بدون موضع بود.

یک واقعیت دیگر هم این است که اگر کشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همین تحریمها و از این چیزها - مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهائى دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد. این چیزهائى که الان آنها تهدید میکنند، تحریم میکنند، جز آمریکا و جز رژیم صهیونیستى، هیچ کس ذى‌نفع از این تحریمها نیست. دیگران را با زور و با فشار و با رودربایستى و با این چیزها وارد میدان کردند. خب، پیداست که زور و فشار و رودربایستى نمیتواند خیلى ادامه پیدا کند - یک مدتى است - شاهدش هم این است که مجبور شدند بیست تا کشور را از همین تحریمهاى نفتى و امثال اینها استثناء کنند! دیگرانى هم که استثناء نشدند، خودشان مایل نیستند، و بیش از آنچه که ما بخواهیم یا همان اندازه که ما میخواهیم، آنها دنبال راه‌حل میگردند. بنابراین بایستى مقاومت کرد. خب، اینها واقعیتهاى ملموس است. اینهائى که عرض کردم، هیچکدامش تحلیل نبود، ذهنى نبود؛ چیزهائى است که مشاهده میکنیم.

حرکت بر اساس برنامه، یکى از کارهاى اساسى است. تصمیمهاى خلق‌الساعه و تغییر مقررات، جزو ضربه‌هائى است که به «اقتصاد مقاومتى» وارد میشود و به مقاومت ملت ضربه میزند. این را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم باید توجه داشته باشند؛ نگذارند سیاستهاى اقتصادى کشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغییرهاى بى‌مورد شود.

ملتها باید روى پاى خودشان بایستند. ملتها باید از نعمت خداداد اندیشه و خرد و تفکر انسانى استفاده کنند. ملتها باید به خودشان اعتماد پیدا کنند؛ به نیروى خودشان، به خداى خودشان اعتماد پیدا کنند؛ حسن ظنِ به خدا نشان بدهند. خداى متعال وعده کرده است: «لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز»؛ این تأکید الهى است. وقتى ملتها بایستند، مقاومت کنند، ایستادگى کنند، قطعاً پیروزند؛ نمونه‌ى زنده‌اش ملت ماست. دشمن با هزاران وسیله و ابزار تبلیغاتى سعى میکند واقعیتها را از چشم مردم دنیا دور کند، اما واقعیت همین است که ما داریم مشاهده میکنیم. در این سى و سه سال، از روز اول به طور دائم انقلاب و ملت و کشور عزیز ما مورد تهاجم بوده است، مورد توطئه بوده است. سیاستهاى مختلف سر کار آمده‌اند؛ در صد مسئله با هم اختلاف داشتند، اما در مواجهه‌ى با انقلاب اسلامى، در ضربه زدن به جمهورى اسلامى، از صحنه خارج کردن این الگوى زنده در مقابل مسلمانها، با شیوه‌هاى مختلف، همه‌ى آنها با هم شریک بودند! امروز هم همین جور است؛ دست به یکى کرده‌اند، بلکه بتوانند ملت ایران را از صحنه خارج کنند. من به شما عرض بکنم؛ قطعاً و یقیناً در این تلاشها به طور کامل ناکام خواهند ماند.
 البته پیروزى، بدون مجاهدت، بدون حرکت، بدون خطرپذیرى، امکان ندارد. خداى متعال وعده‌ى پیروزىِ بدون حرکت به هیچ کس نداده است. صِرف مؤمن بودن هم کافى نیست؛ مجاهدت لازم است، صبر لازم است؛ «و لنصبرنّ على ما ءاذیتمونا» - این حرف پیغمبران است به مخالفانشان - ما ایستادگى میکنیم. پیغمبران ایستادگى کردند. امروز منطق پیغمبران با آن همه سرکوبى که علیه آنها انجام گرفته است، منطق همه‌گیر دنیاست. حرف پیغمبران پیش رفت، منطق فرعونیان پیش نرفت. این حرکت و این جهتگیرى، روزبه‌روز هم بیشتر خواهد شد. صبر لازم است، ایستادگى لازم است. ملت ما این ایستادگى را از خود نشان داد. دشمنان ما نمیخواهند بفهمند و از تجربه‌هاى گذشته استفاده کنند. آنها باید بدانند که در مقابل این ملت، لجاجت، تکبر، خودبزرگتربینى، از این ملت توقعات بیجا داشتن، به جائى نخواهد رسید. این ملت ایستاده است، راه را شناخته است، هدف را شناخته است، خود را شناخته است.

ملتها باید روى پاى خودشان بایستند. ملتها باید از نعمت خداداد اندیشه و خرد و تفکر انسانى استفاده کنند. ملتها باید به خودشان اعتماد پیدا کنند؛ به نیروى خودشان، به خداى خودشان اعتماد پیدا کنند؛ حسن ظنِ به خدا نشان بدهند. خداى متعال وعده کرده است: «لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز»؛ این تأکید الهى است. وقتى ملتها بایستند، مقاومت کنند، ایستادگى کنند، قطعاً پیروزند؛ نمونه‌ى زنده‌اش ملت ماست. دشمن با هزاران وسیله و ابزار تبلیغاتى سعى میکند واقعیتها را از چشم مردم دنیا دور کند، اما واقعیت همین است که ما داریم مشاهده میکنیم. در این سى و سه سال، از روز اول به طور دائم انقلاب و ملت و کشور عزیز ما مورد تهاجم بوده است، مورد توطئه بوده است. سیاستهاى مختلف سر کار آمده‌اند؛ در صد مسئله با هم اختلاف داشتند، اما در مواجهه‌ى با انقلاب اسلامى، در ضربه زدن به جمهورى اسلامى، از صحنه خارج کردن این الگوى زنده در مقابل مسلمانها، با شیوه‌هاى مختلف، همه‌ى آنها با هم شریک بودند! امروز هم همین جور است؛ دست به یکى کرده‌اند، بلکه بتوانند ملت ایران را از صحنه خارج کنند. من به شما عرض بکنم؛ قطعاً و یقیناً در این تلاشها به طور کامل ناکام خواهند ماند.

حقیقتاً انتخابات، سیلى به چهره‌ى دشمنان این ملت است. آنچه مهم است، این است که مردم حضور پیدا کنند؛ البته این هم مهم است که به نامزدهاى صالح رأى بدهند. هر دو مهم است، لیکن حضور در درجه‌ى اول است. هرچه حضور مردم بیشتر باشد، پشتوانه‌ى مجلس شوراى اسلامى قوى‌تر باشد، مجلس محکم‌ترى، تواناترى، شجاع‌ترى تشکیل خواهد شد؛ صداى عموم مردم را میتواند با قدرتِ تمام به گوش دنیا برساند. این است که این حضور، حضور بسیار بااهمیتى است؛ حضور بسیار باعظمتى است. و من تصورم این است که این دفعه، این نوبت انتخابات، حساسیتش از دفعات قبل هم شاید بیشتر است؛ به خاطر اینکه تیرهاى موجود در ترکش استکبار علیه شما مردم تمام شده. هرچه میتوانستند، ضربه زدند؛ هرچه داشتند و به عقلشان رسیده، فعالیت کردند؛ این تیرهاى آخر است. باید بایستید؛ باید به توفیق الهى، به فضل الهى، اراده و عزم خود را به رخ دشمن بکشید تا بفهمد که در مقابل این ملت نمیتواند مقاومت کند.

آن روزى که انقلاب اسلامى در ایران پدید آمد، هیچ کس در این دنیاى بزرگ گمان نمیکرد که پرچم اسلام بتواند اینجور، آن هم در یک چنین منطقه‌اى، در یک چنین کشورى که به طور دربست در اختیار سلطه‌گران بود، به اهتزاز در بیاید و این حرکت اسلامى بماند، رشد پیدا کند، در مقابل دشمنى‌ها بتواند مقاومت کند؛ هیچ کس در اطراف دنیا فکر نمیکرد.
دشمنان نظام جمهورى اسلامى به خودشان وعده میدادند که در ظرف یک ماه، دو ماه، یک سال حداکثر، نظام جمهورى اسلامى را از پا خواهند انداخت و همه‌ى تلاش را براى یک چنین مقصودى به کار بردند. واقعاً روزبه‌روزِ تاریخ انقلاب ما عبرت است؛ روزبه‌روزِ این سالهاى پرتحرک و پرتلاش که انقلاب اسلامى در ایران شروع شد، میتواند به صورت یک نشانه‌اى، یک تابلوئى، در مقابل چشم ملتها قرار بگیرد و مایه‌ى عبرت باشد. آن همه توطئه، آن همه فشار به شکلهاى گوناگون و ایستادگى ملت ایران با رهبرى آن مرد عظیمى که بلاشک لمعه‌اى و لمحه‌اى از انوار طیبه‌ى نبوتها در وجود او خداى متعال قرار داده بود. امام بزرگوار ما، این مرد بزرگ، دنباله‌ى همان راه را، همان کیفیت را، همان حرکت را به کار گرفت، ملت ایران هم وفادارى نشان دادند، صدق نشان دادند، در صحنه ماندند، فشارها را تحمل کردند، عزم و اراده‌ى خودشان را فائق کردند بر توطئه‌ى دشمن.

این وعده‌ى الهى است که: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره». خداى متعال تأکید میکند که اگر او را نصرت کردید، شما را نصرت خواهد کرد. ممکن است در نگاه عادى و مبتنى بر محاسبات مادى، بعید به نظر بیاید؛ اما خیلى از چیزها بعید به نظر مى‌آمد و اتفاق افتاد. شما در یک سال و دو سه ماه قبل از این آیا فکر میکردید که طاغوت مصر اینجور ذلیل شود و از بین برود؟ اگر آن روز به کسانى گفته میشد که رژیم وابسته‌ى فاسدِ مبارک ساقط خواهد شد، بسیارى استبعاد میکردند؛ اما اتفاق افتاد. اگر کسى دو سال قبل از این ادعا میکرد که در شمال آفریقا این حوادث عجیب به وقوع خواهد پیوست، اکثر باور نمیکردند. اگر کسى میگفت که در کشورى مثل لبنان، یک گروه جوانِ مؤمن خواهند توانست رژیم صهیونیستى و ارتش مجهز صهیونیستى را شکست بدهند، کسى باور نمیکرد؛ اما اینها اتفاق افتاد. اگر کسى میگفت که نظام جمهورى اسلامى با این همه دشمنى که از شرق و غرب علیه او اعمال میشد، خواهد توانست سى و دو سال مقاومت کند و روزبه‌روز قوى‌تر شود و جلوتر برود، کسى باور نمیکرد؛ اما اتفاق افتاد. «وعدکم اللَّه مغانم کثیرة تأخذونها فعجّل لکم هذه و کفّ ایدى النّاس عنکم و لتکون ءایة للمؤمنین و یهدیکم صراطا مستقیما». این پیروزى‌ها آیت الهى است؛ اینها نشانه‌هائى از قدرت فائقه‌ى حق است که خداى متعال دارد به ما نشان میدهد. آن وقتى که مردم به میدان بیایند، آن وقتى که ما موجودى خودمان را وارد میدان کنیم، نصرت الهى قطعى است. خداى متعال راه را هم به ما نشان میدهد؛ «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». خدا، هم هدایت میکند، هم کمک میکند، هم به اهداف عالى میرساند؛ شرطش این است که ما در میدان باشیم.

من یک وقتى، پانزده سال، بیست سال پیش، به یکى از فعالان عرصه‌ى مبارزات ضد استعمارى - که خب، آدم معروفى است؛ نمیخواهم اسم بیاورم - این را گفتم؛ او رفت بلافاصله این نسخه را عمل کرد. ما این را حس کردیم. گفتم هنر امام بزرگوار ما این بود که مردم را وارد صحنه کرد. مردم با جسمشان، با حضورشان آمدند و آنچه را که میخواستند، آنچه را که بر آن همت گماشته بودند، با حضور خودشان تثبیت کردند. همه‌ى موانع سیاسى و غیر سیاسى و استعمار و قدرتهاى عظیم جهانى که بر امور ملتها مسلطند، در مقابل این حادثه مجبورند عقب‌نشینى کنند. الان هم همین جور است. الان هم در هر نقطه‌اى از دنیا اگر ملتها وارد میدان بشوند با یک هدف مشخص، با شعارهاى مشخص، و اگر آن ایمان راسخ در دل و همچنین عمل صالح در کنار این ایمان راسخ وارد میدان شود، هیچ مانعى در مقابل آنها قادر بر مقاومت نیست. این یک نسخه است؛ این نسخه را امام بزرگوار ما در انقلاب ما عمل کرد. خداى متعال به امام کمک کرد و در بیان او این نفوذ و تأثیر را قرار داد که در دلهاى مردم اثر گذاشت؛ مردم، مؤمن به آن راه و به آن هدف شدند و به دنبال این ایمان، عمل خودشان را انجام دادند. عمل صالح، یعنى همان عملِ متناسب با ایمان. در همه جا همین جور است. لذا در اینجا کارى انجام گرفت که براى همه‌ى تحلیلگران سیاسىِ جهانى غیر قابل باور بود و متحیر ماندند؛ هم قدرتمندان، هم حاشیه‌ها، هم دنباله‌ها، هم دامنه‌ها. بنابراین عنصر اول، عنصر حضور مردم است.

فرهنگ بسیجى یعنى آن مجموعه‌ى معرفتها و روشها و منشهائى که میتواند مجموعه‌هاى عظیمى را در ملت به وجود بیاورد که تضمین‌کننده‌ى حرکت مستقیم و پایدار اسلامى آن ملت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. حرکت بسیجى، سرنوشت ایران را، بلکه سرنوشت فراتر از ایران را تغییر داد، تعیین کرد. از روز اول، بسیجیان امام ما در میدانهاى گوناگون انقلاب تا پیروزى انقلاب و تا پس از انقلاب حرکتى کردند که ماندگار شد، الگو شد، یادگار ملت ایران در عرصه‌ى تاریخ شد. امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهاى مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامى الهام گرفته‌اند و فرا گرفته‌اند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجىِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجىِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطوره‌هاى قدرت مادى را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد.
اینها حقایقى است که امروز وجود بسیج، عینیت بسیج، حرکت بسیج، هدفهاى بسیج، ما را به این حقایق آشنا میکند. انقلاب اسلامى و ملت انقلابى با یک چنین فرهنگى، با یک چنین آموزه‌هائى، با یک چنین روحیه‌اى، توانست بسیارى از ناممکنها را ممکن کند، محقق کند؛ و این حرکت ادامه خواهد داشت. دشمنىِ دشمنان نمیتواند تأثیرى بگذارد. البته دشمن، دشمنى میکند - در این تردیدى نباید داشت، انتظارى هم جز این از دشمن نباید داشت - منتها ما وقتى حرکت عظیم ملت ایران را از آغاز این انقلاب، این حرکت، این نهضت عمومى تا امروز مشاهده میکنیم، مى‌بینیم یک خط سیر مشخصى دارد. ملت ایران به سمت پیش حرکت میکند، به سمت اوج حرکت میکند، در میدانهاى گوناگون بر چالشهاى گوناگون غلبه پیدا میکند؛ و دشمنان در همین مقابله و مواجهه عقب‌نشینى میکنند، کوتاه مى‌آیند؛ ناچارند. با این حرکت، سرنوشت ملت ایران، پیروزىِ قطعى است.

امام عزیز ما، آن مرد یگانه‌ى تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائى‌ها - که آن روز در ایران همه‌کاره بودند - ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسیله‌ى مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زیادى نیست؛ مثل برق میگذرد - فرزندان امام، یعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ى جاسوسى آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمىِ متکى به اراده‌ى الهى و قدرت الهى، چه کار میکند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کم‌کم و بمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهىِ همراه با مجاهدتى که در آن هیچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنى یک ملت وقتى در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگى و استقامت میکند، هیچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه‌ى مانعها برداشته شد. این مسئله، محال به نظر مى‌آمد. حکومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانى همه‌ى قدرتهاى مادى دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنى بود؟ اما اراده‌ى اسلامى و ایمانى ملت ایران به رهبرى امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متکبرانه‌ى آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنى به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید. تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامى چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقب‌نشینى میشود. تحلیلهاى مادى این را میگفت، این را نشان میداد. خیلى از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسى و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهورى اسلامى پیروز شد، آمریکا مجبور به عقب‌نشینى شد.

دشمنان ملت ایران با انواع تبلیغات سعى میکنند از یک نقطه‌اى، به این صف مستحکم، به این حرکت مستمر، اختلال وارد کنند؛ گاهى اوقات با سیاه‌نمائى، گاهى اوقات با پنهان کردن موفقیتهاى درخشان ملت ایران در دوران انقلاب تا امروز؛ سعیشان این است که بگویند انقلاب نتوانست از عهده بربیاید. آنچه که آنها را میسوزاند، همین است که ملت ایران با اعتماد به نفسى که به وسیله‌ى انقلاب به دست آورد و با ایمان روشنى که انقلاب به ما داد، توانسته است در مقابل سلطه‌ى مادى و معنوى دشمنان سینه سپر کند و بایستد و مقاومت کند.

براى شما جوانان عزیز پاوه بد نیست این خاطره را عرض بکنم که اول‌بارى که من با جماعتى از مردم پاوه روبه‌رو شدم، در ماه‌هاى اول پیروزى انقلاب در شوراى انقلاب بود. ما عضو شوراى انقلاب بودیم. من دیدم چند نفر جوانِ گرم و گیرا و خوش‌منظر، با لباس کردى آمدند شوراى انقلاب، از ما وقت فورى و ضرورى خواستند. من با این جماعت جوان و پرشور ملاقات کردم. حرف آنها این بود که در منطقه‌ى پاوه و اورامانات، ضد انقلاب درصدد است که به مردم انقلابى تهاجم نظامى کند و سختگیرى کند و شما به ما کمک کنید تا ما بتوانیم در مقابل ضد انقلاب، مقاومت و ایستادگى کنیم. این مربوط به چند ماه آغازین انقلاب است. شاید کسى نمیتوانست این را تصور کند که از منطقه‌ى کردى، جوانانى مؤمن، معتقد به اسلام و شجاع و در واقع ازجان‌گذشته، آماده‌اند که بار دفاع از شهر را، از این منطقه‌ى شهرستانى اورامانات را خودشان بر دوش بگیرند. توقعشان فقط این بود که دستگاه‌هاى مسئول - که آن وقت خیلى هم محدود بود، مشکلات زیادى هم بود، محدودیتهاى زیادى هم بود - به آنها کمک کنند، یک تعدادى سلاح بدهند.
 بعد این منطقه در دفاع در مقابل ضد انقلاب، امتیاز و برجستگى پیدا کرد. قبل از شروع جنگ تحمیلى، جوانان این منطقه، خودشان یک واحد نظامىِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را در منطقه‌ى اورامانات و پاوه تشکیل دادند؛ سپاه هم کمک کرد، مشغول دفاع از این منطقه شدند. این کوه‌هاى سربه‌فلک‌کشیده، این سرزمین ناهموار، در مقابل همت مردانه و شجاعت جوانان این منطقه خاضع شد. قبل از آنکه دستگاه‌هاى مسئول بخواهند وارد شوند، خود مردم در مقابل ضد انقلاب مقاومت کردند.
 قبل از این مرحله‌ى جنگ نظامى، یک مبارزه‌ى سیاسى هم در این منطقه برقرار بود. یعنى در فروردین 1358، یک ماه و اندى بعد از پیروزى انقلاب، که رفراندوم جمهورى اسلامى شد، ضد انقلاب، هم در این منطقه، هم در مناطق دیگر، شرکت در رفراندوم را تحریم کرد؛ اما مردم پاوه از جمله‌ى کسانى بودند که على‌رغم ضد انقلاب و در مقابله‌ى با آنها، پرشورترین شرکت را در رفراندوم فروردین سال 58 انجام دادند. بعد هم نوبت مقاومتهاى نظامى رسید.
 من در دوران جنگ، در سال 60 آمدم پاوه. فضاى سختى بود. انسان میدید که دشمن سعى کرده است فضاى ناامنى را بر این منطقه تحمیل کند. اوائل یا نیمه‌هاى فروردین بود، برف روى زمین بود، ما رفتیم روى ارتفاعات. من دیدم همراهان ما اصرار میکنند که اینجا ناامن است، باید برگردید. یعنى آن روز ارتفاعات مشرف به شهر امنیت نداشت. در یک چنین شرائطى، مردم پاوه و برگزیدگان پاوه و جوانان مؤمن پاوه ایستادند، مقاومت کردند و توانستند این جایگاه برجسته را براى خودشان حفظ کنند. منطقه اینجور بود. حالا من پاوه را که مرکزیت داشت و اساس کار، پاوه بود، ذکر میکنم؛ والّا شهرستانِ آن روز که شامل روانسر و جوانرود و ثلاث باباجانى و بقیه‌ى مناطق کوچک بود، همه در این حرکت عظیم شرکت داشتند؛ البته پاوه محور بود، مرکز بود.

من تأکید میکنم؛ همین رویّه‌ى آگاهى‌هاى دینى و فرهنگى که بحمداللَّه در پاوه به طور بارزى وجود دارد، باید ان‌شاءاللَّه گسترش و ادامه پیدا کند؛ آگاهى دینى، آگاهى تاریخى، آگاهى اسلامى، بصیرت نسبت به واقعیتهاى جامعه. ملت ایران صبر کردند؛ شما صبر کردید، مقاومت کردید، مقاومت را از نسلى به نسل دیگر منتقل کردید؛ و اینها امروز اثر بخشیده است، امت اسلامى بیدار شده است. مستکبران خیال نکنند که میتوانند زنجیره‌ى این قیامها و بیدارى‌هاى اسلامى را در منطقه از بین ببرند و خاموش کنند؛ ابدا. بدون شک این حرکت بیدارى ادامه پیدا خواهد کرد و آینده‌ى بهترى در انتظار این مردم است.

خداى متعال را بسیار سپاسگزارم که عمرى داد و توانستیم بار دیگر این شهر مقاوم و مردم غیور و عزیز آن را از نزدیک زیارت کنیم. حقاً در دوران دفاع مقدس، این شهر امتحان خوبى پس داد. جوانان عزیزى که امروز در مجموعه‌ى مردم گیلانغرب و مجموعه‌ى شهرستان زندگى میکنند، باید به خود ببالند که پدران آنها، مادران آنها، گذشتگان آنها یک چنین عظمت و شکوهى را در یک دورانِ بسیار سخت از خود نشان دادند. من آن روزها چند بار به گیلانغرب آمدم؛ هم در خود شهر، هم در ارتفاعات نزدیک به این شهر - منطقه‌ى کوه‌هاى برآفتاب و مناطق استقرار نیروهاى خودمان - و غربت نیروهاى مدافع را در این منطقه به چشم دیدم؛ لیکن با همه‌ى این غربت، نشانه‌هاى شجاعت و دلاورى این مردم هم آشکار بود. شهرى که نه فقط به وسیله‌ى بمباران، بلکه به وسیله‌ى تهاجم زمینى هم تهدید میشد، توانست بایستد، مقاومت کند و مردم، شهر را تخلیه نکنند. این یادبود بسیار عظیمى است از آن دوران سخت، و واقعاً جاى افتخار دارد.

شما ببینید امروز دنیاى استکبار همه با هم یکى شدند، جمع شدند، براى اینکه این هویت را انکار کنند؛ براى اینکه هویت اسلامى ملت مبارز و قهرمان ایران را به انزوا بکشانند. هر کس امروز عرصه‌ى سیاستهاى بین‌المللى و بازى‌هاى بین‌المللى را در مقابل چشم داشته باشد، ببیند مستکبرین در آمریکا، در اروپا، در کشورهاى وابسته‌ى به آنها، براى در هم شکستن مقاومت ملت ایران دارند خودشان را میکُشند، یقه میدرانند، شاید بتوانند ملت ایران را وادار به عقب‌نشینى کنند، میفهمد که این ایستادگى عمومى مردم بر سر آرمانها و ارزشهاى انقلاب چقدر ارزشمند و مهم است.

من دیروز اشاره کردم که جوانهاى کرمانشاهى یک ماه بعد از پیروزى انقلاب احساس کردند نیاز هست که بروند. شهید سید محمدسعید جعفرى - شهید پیشرو و پیشتاز - با جمع رفقاى خودش رفتند از پادگان لشکر سنندج دفاع کردند؛ فهمیدند که معناى این دفاع چیست؛ تسلط ضد انقلاب بر یک پادگان نظامى، معنایش چیست. این زود فهمیدن، بوقت فهمیدن، بهنگام عمل کردن و پاسخ به نیاز دادن، آن نقطه‌ى برجسته‌اى است که نباید مغفول بماند.
شهداى عزیز ما در سرتاسر کشور این خصوصیات را دارند. دوستان و برادران نام شهرها را ذکر کردند، خاطره‌هائى از مناطق مقاومت در این استان بیان کردند. البته از سرتاسر کشور آمدند، شهداى برجسته و نامدارى در این سرزمین به خاک و خون غلتیدند که از مناطق دیگر آمدند؛ لیکن نقش مردم این استان، نقش جوانان باایمان، نقش آن احساس عظیم و عزیز و کمیابى که در این جوانها بود - هوشمندى آنها، موقع‌شناسى آنها، فرصت‌شناسى آنها - نبایستى ندیده گرفته شود؛ و این همان چیزى است که ما همیشه به آن احتیاج داریم.

ملت ایران با ایستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با امید بى‌پایان خود به کمک الهى، و مسئولان کشور با وحدت کلمه، با همکارى‌هاى خود، ان‌شاءالله خواهند توانست یک بار دیگر امید دشمنان ملت ایران را تبدیل به نومیدى و یأس کنند.
شهداى عزیز ما در سرتاسر کشور این خصوصیات را دارند. دوستان و برادران نام شهرها را ذکر کردند، خاطره‌هائى از مناطق مقاومت در این استان بیان کردند. البته از سرتاسر کشور آمدند، شهداى برجسته و نامدارى در این سرزمین به خاک و خون غلتیدند که از مناطق دیگر آمدند؛ لیکن نقش مردم این استان، نقش جوانان باایمان، نقش آن احساس عظیم و عزیز و کمیابى که در این جوانها بود - هوشمندى آنها، موقع‌شناسى آنها، فرصت‌شناسى آنها - نبایستى ندیده گرفته شود؛ و این همان چیزى است که ما همیشه به آن احتیاج داریم.

من لازم است عرض بکنم؛ این همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقیقتاً آیتى هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اینها را که انسان نگاه میکند و میخواند، رنجهاى اینها را که ملاحظه میکند - البته بانوانى که قبل از انقلاب همسر مبارزینى بودند که سختى‌هائى را تحمل میکردند، نمونه‌هائى هم در آنجا دیده میشد؛ لیکن نمونه‌هاى کامل در دوره‌ى دفاع مقدس بود - مى‌بیند این همسران چه کشیدند، این مادران چه کشیدند. اینها فرزندان را فرستادند جبهه‌ها؛ بسیارى از آنها شهید شدند، جانباز شدند و این اسوه‌هاى صبر و مقاومت مثل کوه، استوار ایستادند. این در عرصه‌ى مسائل معنوى و انسانى. در عرصه‌ى مسائل سیاسى و در عرصه‌ى مسائل علمى هم کشور بحمداللَّه پیشرفت فوق‌العاده‌اى داشته است. این همه زنان دانشمند، استاد در رشته‌هاى مختلف علمى، در علوم حوزوى، در علوم دانشگاهى - که نمونه‌اى از آنها خوشبختانه شما حضار محترم هستید که در اینجا حضور دارید - همه نشان‌دهنده‌ى موفقیت جمهورى اسلامى است. نگاه من، این نگاه است. این نگاه، دل را به آینده امیدوار میکند. ما با همین حرکت و با همین شتاب ان‌شاءاللَّه پیش برویم، قطعاً خواهیم توانست بر فرهنگ غلط غربى و رائج در دنیا فائق بیائیم. باید کار کرد، باید تلاش کرد، باید دنبال‌گیرى کرد. نگاه، نگاه خوشبینانه است؛ منتها این نگاه خوشبینانه نباید مانع بشود از اینکه ضعفها را ببینیم. ما درجاتى پیش رفتیم، اما اى بسا ده برابر این ممکن بود پیش برویم. آنچه که موجب شد نتوانیم در آن حد جلو برویم، همین ضعفها و مشکلاتى است که وجود داشته؛ که شما به بعضى از آنها اشاره کردید، و مشکلات دیگرى هم وجود داشته که باید برطرف شود.

آنچه در ایران اتفاق افتاده است، درست نقطه‌ى مقابل هدفها و اطماع استکبار جهانى است. در اینجا نظامى متکى به مردم، متکى به دلها، به ایمانها، به عاطفه‌ها شکل گرفته است؛ با اهداف اسلامى، با اهداف قرآنى، با اهداف «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»، با این اعتقاد و باورى که هیچگونه فشار و تحمیلى نمیتواند آن را متزلزل کند؛ یک نظامِ اینچنینى؛ نظام اسلامى. خود این ایستادگى، خود این مقاومت در مقابل طمع‌ورزى بیگانگان، مراکز قدرت جهانى را به خشم مى‌آورد. سى سال است اینها دارند خشم خودشان را به نحوى ابراز میکنند، اما با اراده‌ى ملت ایران - که متکى به اراده‌ى پروردگار متعال است و با اطمینان به وعده‌ى الهى است - دشمنان ناکام مانده‌اند و ملت ایران روزبه‌روز عرصه‌هاى پیشرفت و تکامل و تعالى را پیموده است.

حضور مردمى معنایش این است که ملتها با تن خودشان، با حضور شخصى خودشان در میدانهاى مبارزه حاضر شوند و خطرات را تحمل کنند؛ مثل آن چیزى که در ایران اتفاق افتاد. وقتى این شد، هیچ قدرتى در مقابل این نمیتواند بایستد؛ حالا آمریکا و اینها که سهلند. اگر همه‌ى قدرتهاى عالم هم دست به یکى شوند، در مقابل ملتى که با همه‌ى وجود وارد میدان شده است، نمیتوانند مقاومت کنند، ایستادگى کنند. البته میزنند، میکُشند، خونریزى میکنند، اما مغلوب میشوند. همان طور که امام در آن سالها فرمودند، خون بر شمشیر فائق خواهد آمد، پیروز خواهد شد. این اتفاق افتاده است. مردم با جسم خودشان، با وجود خودشان وارد میدان شده‌اند؛ نماینده نفرستادند، به حرف اکتفاء نکردند؛ آن هم نه در یک کشور، در چندین کشور؛ که زمینه‌ى آن در کشورهاى دیگر هم وجود دارد. این یک نکته است که خیلى مهم است. جز دست قدرت الهى، کسى قادر نیست یک چنین وضعى را به وجود بیاورد. زمینه‌ها فراهم میشود، افراد نقش ایفاء میکنند - در اینها شکى نیست - اما این دست قدرت خداوند است که مالک دلهاست؛ که «قلب المرء بین اصبعى الرّحمن». خداى متعال است که دلها را عازم میکند، جازم میکند، اراده‌ها را بسیج میکند و این اتفاق مى‌افتد. در این حوادث، دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهى هست، بنابراین پیروزى هم در آن قطعى است.

من در یک جمله ساده و کوتاه عرض کنم که یک ملت، با نیروى ایمان و اعتقادش مبارزه مى‌کند. اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت کردن، با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن.

ما نتیجه و ثمره‌ى شیرین مقاومت ملت عظیممان را داریم مشاهده میکنیم و آن عبارت است از صلابت چهره‌ى ایران اسلامى، عزت ایران اسلامى، تأثیرگذارى ایران اسلامى در حوادث گوناگون، در منطقه و حتّى بیرون از این منطقه. احساس میکنیم که ایمان و اسلام به ما عزت داد، به ما پیشرفت داد، ما را به سمت آرمانهامان نزدیک کرد. هرچه ایمانمان را تقویت کنیم، هرچه تحقق اسلام را در جامعه و ارزشهاى اسلامى را در بین خودمان بیشتر کنیم، این عزت بیشتر خواهد شد، این پیشرفت بیشتر خواهد شد و زندگى مادى و معنوى اصلاح خواهد شد؛ و این به همت جوانان، به همت مردم، به ایمان مردم بستگى دارد. و خوشبختانه انسان این را مشاهده میکند. انسان مى‌بیند در زن و مرد ما، پیر و جوان ما، در بخشهاى مختلف این کشور، در اقوام گوناگون، این عزم و اراده هست و ان‌شاءاللَّه خواهد بود و ان‌شاءاللَّه شما جوانها خواهید دید آن دورانى را که ایران به برکت اسلام و به برکت قرآن بتواند در اوج و در قله‌ى عظمت بدرخشد.

اسلام و جمهورى اسلامى یک راه نوئى را به بشریت ارائه کرد؛ یک حرکت نوئى را به ملتها ارائه داد؛ نشان داد که یک ملتى با اینکه آنچنان سلاحى ندارد، با اینکه آنچنان امکانات مادى‌اى ندارد، میتواند در مقابل قلدرترین حکومتهاى دنیا مقاومت کند، بایستد، زیر بار آنها نرود، راه خود را دنبال کند، پرچم عدل و انصاف را بلند کند، پرچم انسانیت را بلند کند. این در دنیاى عصر جدید یک چیز نوئى است؛ این را شما باز کردید. در همه‌ى قضایاى گوناگون انقلاب همین است.

آخرین قضیه‌اى که در سیزده آبان پیدا شد، تسخیر لانه‌ى جاسوسى بود. در سال 58 به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانش‌آموزان، باز هم جوانها آمدند کارى کردند که دنیا را خیره کرد و آمریکا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزى که لانه‌ى جاسوسى تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نکنید که آمریکا در چشمها سبک شده، کوچک شده، ملتها علناً علیه آمریکا دشنام میدهند و آنها را نفرین میکنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنه‌ى ابرقدرتىِ درجه‌ى یک داشت. جوان دانشجوى ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ى اصلى جبهه‌ى مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ى آنچنان آمریکائى را تسخیر کرد؛ کسانى را که آنجا بودند، زندانى کرد. البته امام محبت کردند، ملاطفت کردند و بعد از اندکى گفتند عناصرى از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریکا؛ لیکن آن عناصر اصلى تا مدتى طولانى در اینجا ماندند. این هم حرکت عظیمى بود که قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد؛ آمریکاى با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروکش کرد. کار به جائى رسید که رئیس جمهور آمریکا براى نجات این گروگانها دست به حمله‌ى نظامىِ پنهانى و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانى فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیکوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجراى معروف طبس اتفاق افتاد، خداى متعال آبروى اینها را برد، هواپیماها و هلیکوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایاى سیزده آبان اینهاست.

قم خاستگاه انقلاب است. مذهبى‌ترین شهر کشور، پایگاه و خاستگاه بزرگترین انقلاب دوران معاصر شد. این معنایش چیست؟ این معنایش این است که همه‌ى دنیا بدانند این انقلاب، یک انقلاب دینى و مذهبى است؛ هیچ تفسیر به رأیى، هیچ تفسیر مادى‌اى از این انقلاب نمیشود کرد؛ خاستگاهش قم است؛ رهبرش یک فقیه، یک فیلسوف، یک عالم بزرگ، یک روحانى معنوى است. شناسنامه‌ى انقلاب، اینجور در همه‌ى دنیا شناخته شده است. این یک نکته است.
دنباله‌ى این نکته این است که دشمنان این انقلاب وقتى خواسته‌اند در طول این مدت به این انقلاب و این نظام صدمه‌اى وارد کنند، آماج حملات آنها چه بوده است؟ آماج حملات دشمنان، دو نقطه‌ى اساسى است: یکى دین، یکى مردم و وفادارى آنها. میدانند که اگر این انقلاب، یک انقلاب دینى نبود، قدرت مقاومت نداشت؛ چون دین است که پیروان خود را از تسلیم شدن در مقابل ظلم منع میکند، به مقابله‌ى با ظالم تشویق میکند؛ عدالت و آزادى و معنویت و پیشرفت را به زندگى انسانها پیشنهاد میکند. این، خصوصیت دین است. پس آن نظامى که بر مبناى دین باشد، معنى ندارد که تسلیم فشار و زور دشمنان و زورگویان و زیاده‌طلبان بشود. اگر عنصر دین در این انقلاب نبود، ممکن بود مسئولین انقلاب و سرکردگان انقلاب با گرفتن یک امتیازى در مقابل دشمن کوتاه بیایند و راه را براى سلطه‌ى دوباره‌ى دشمن باز کنند؛ اما چون دین ستون فقرات این انقلاب است، چنین چیزى تاکنون پیش نیامده است و بعد از این هم پیش نخواهد آمد.

اگر حضور مردم نمیبود، اگر فاصله‌ى بین مردم و نظام ایجاد میشد، نظام نمیتوانست در مقابل دشمنان مقاومتى بکند. این حضور مستحکم مردم است که پشتوانه‌ى ایستادگى مسئولان است.

خاطره‌اى که از مردم بوشهر در ذهن تاریخ ماست، خاطره‌ى بسیار روشن و افتخارآمیزى است. همان طور که امام جمعه‌ى محترم - که بحمداللَّه عالم فرزانه‌اى هستند - اشاره کردند، بوشهر تاریخ روشن و افتخارآمیزى دارد. مردم شجاع و مؤمن در آن منطقه بارها و بارها توانسته‌اند دشمنان این کشور و دشمنان این ملت را به عقب‌نشینى وادار کنند و آنها را مغلوب کنند. نام علماى نام‌آور بوشهر که ایشان اسم آوردند و چهره‌هاى معروفى هستند، حقاً جزو نامهاى درخشان روحانیت شیعه است. نام سردار مؤمن و شجاعى مثل شهید «رئیسعلى دلوارى» از نامهائى است که همیشه دلهاى مؤمن را که آشنائى به وضع او و مبارزات او داشته‌اند، در سراسر این کشور به خود جذب میکرده است. و خدا را شاکریم که بعد از پیروزى انقلاب، این نامى که سعى میشد پنهان بماند و این چهره ناشناخته بماند، بر سر زبانها افتاد؛ او را شناختند، شخصیت او را ستودند، مظلومیت و شهادت مظلومانه‌ى او را همه دانستند و فهمیدند. البته امروز با آن دوران خیلى فرق کرده است. آن روز عده‌ى معدودى همراه با یک جوان شجاع ناچار بودند در مقابل قدرت استعمارى و استکبارى انگلیس، مظلومانه مقاومت کنند؛ اما امروز رئیسعلى‌هاى دلوارى کم نیستند، تنها هم نیستند. این جوانهاى عزیز ما، این فداکاران ما، این بسیجیان عرصه‌ى نبرد نظامى و نبرد فرهنگى و نبرد سیاسى، امروز در سراسر کشور گسترده هستند؛ و بوشهر یقیناً یکى از این مراکزى است که چنین انسانهائى را میپرورد و رشد میدهد. بنده فراموش نمیکنم سفرى را که چند سال قبل به بوشهر داشتم. من از نزدیک، بروز و ظهور آن روحیه‌ى ایمانىِ عمیق را در مردم شاهد بودم و دیدم. امروز هم شما دارید این روحیه را نشان میدهید. و همه بدانند، و شما جوانان عزیز بدانید؛ روزگار عوض شده است. آن روزى که قدرتها میتوانستند آزادانه ملتهاى این منطقه را تهدید کنند، تحقیر کنند و هر وقت اراده‌شان تعلق گرفت، بیایند نیرو پیاده کنند و فشار بیاورند، سپرى شده است. امروز ملت ایران به عنوان یک ملت مقتدر در دنیا شناخته شده است. مسئله، مسئله‌ى پول نیست، سلاح نیست، ابزارهاى تبلیغات نیست که دشمنان ما هزار برابر ما این چیزها را دارند؛ مسئله، مسئله‌ى ایمان است، عزم راسخ است، بصیرت است، آگاهى یک ملت به شأن خود، به جایگاه خود و به حق خود است. امروز دست قدرتهاى مستکبر رو شده است. با این همه تبلیغاتى که میکنند، با این همه ابزارهاى مدرن تبلیغاتى که در اختیار آنهاست و فضاى افکار عمومى دنیا را به خیال خود در مشت دارند، روزبه‌روز آبروى این قدرتها - و در رأس آنها آمریکا - در نزد ملتها بیشتر بر زمین میریزد، بیشتر رسوا میشوند و قدر ایستادگى ملتها و برآمدن قدرتهاى ملى، بیشتر روشن میشود. آینده مال شماست، متعلق به شماست. اقتدار حقیقى، حق ملت ایران است و متعلق به ملت ایران است؛ هیچ کس هم نمیتواند این ملت را از این راهى که در پیش گرفته است، منصرف کند.

این حرکت امام بود، افشاگرى امام بود، موضعگیرى امام بود که استکبار را رسوا کرد، صهیونیسم را رسوا کرد، و روح مقاومت را در ملتها و بخصوص در جوامع اسلامى زنده کرد.

من میخواهم به شما بگویم: جوانهاى عزیز! همیشه همین طور است؛ همیشه عزم راسخ شما، هوشمندى و بصیرت شما، ایستادگى و قاطعیت و شجاعت شما میتواند همه‌ى دشمنان را هرچند بظاهر بزرگ و نیرومند باشند، به شکست بکشاند. امروز هم همین جور است؛ فردا هم همین جور است. ملت ایران اگر بخواهد به اوج سعادت دنیا و آخرت برسد - که میخواهد و ان‌شاءاللَّه خواهد رسید - راهش عبارت است از شجاعت، بصیرت، تدبیر، عزم راسخ، اراده‌ى مستحکم از سوى زن و مرد؛ و همه‌ى اینها متکى بر ایمان، ایمان اسلامى. آن چیزى که ضامن این عزم و همت راسخ در رزمندگان ما بود، ایمان قلبى‌شان بود. دین را، خدا را، قیامت را، مسئولیت انسانى در مقابل خدا را باور داشتند؛ این باور در هر ملتى، در هر جامعه‌اى وجود داشته باشد، او را آسیب‌ناپذیر میکند؛ میتوانند مقاومت کنند.
برادران و خواهران عزیز! امروز ما از روزهاى جنگ تحمیلى و دفاع مقدس بمراتب جلوتریم، بمراتب قوى‌تریم، بمراتب نفوذ ملت ایران در دنیاى اسلام گسترده‌تر است؛ امروز ما تواناتریم. ملت ایران این توانائى را به برکت ایستادگیها به دست آورده. امروز هم توطئه زیاد است؛ لکن ملت ایران با ایستادگى خود، به توطئه‌ى دشمن پوزخند میزند و راه خود را با استوارى طى میکند.
آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخىِ حساس - مقطع دفاع مقدس - را هرگز فراموش نکند و سالهاى پرمحنت، ولى پرافتخار دوران جنگ تحمیلى را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. من از این حرکت راهیان نور - که چند سال است بحمداللَّه روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده - بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتى میدانم. و معتقدم این مقطع حساس براى ما یک تجربه است. شما جوانهاى امروز اگر آن روز هم بودید، توى این میدان، با عزم راسخ حاضر میشدید.

مسلمانان با همکارى و تکیه بر مبانى مشترکى که قرآن و سنت بدان ناطق است قدرت خواهند یافت که در برابر این اهریمن چندچهره بایستند و آن را مغلوب اراده و ایمان خود سازند. ایران اسلامى با پیروى از درسهاى امام خمینى کبیر، نمونه‌ى بارز این مقاومتِ موفق است. آنان در ایران اسلامى شکست خورده‌اند. سى‌سال ترفند و توطئه و دشمنى از کودتا و جنگ تحمیلى هشت ساله، تا تحریم و مصادره‌ى اموال، و از جنگ روانى و تبلیغاتى و صف‌بندى رسانه‌ئى تا تلاش براى جلوگیرى از رشد علمى و دستیابى به دانش‌هاى نوین و از جمله دانش هسته‌ئى، و حتى تحریک و دخالت آشکار در ماجراى پرشکوه و پرمعناى انتخابات اخیر، همه و همه به صحنه‌هائى از شکست و انفعال و سرگردانى دشمن تبدیل شد و آیه‌ى: انّ کیدالشیطان کان ضعیفاً در برابر چشم ایرانیان بار دیگر مجسّم گشت. در هر نقطه‌ى دیگر نیز که مقاومتِ برخاسته از عزم و ایمان، مردم را به مصاف مستکبران پرمدعا کشانید، پیروزى نصیب مؤمنان و شکست و رسوائى سرنوشت حتمى ستمگران شد. فتح‌نمایان 33 روزه در لبنان و جهاد سرافراز و پیروز غزه در سه سال اخیر، شاهد زنده‌ى این حقیقت است.
برادران و خواهران عزیز! امروز ما از روزهاى جنگ تحمیلى و دفاع مقدس بمراتب جلوتریم، بمراتب قوى‌تریم، بمراتب نفوذ ملت ایران در دنیاى اسلام گسترده‌تر است؛ امروز ما تواناتریم. ملت ایران این توانائى را به برکت ایستادگیها به دست آورده. امروز هم توطئه زیاد است؛ لکن ملت ایران با ایستادگى خود، به توطئه‌ى دشمن پوزخند میزند و راه خود را با استوارى طى میکند.
آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخىِ حساس - مقطع دفاع مقدس - را هرگز فراموش نکند و سالهاى پرمحنت، ولى پرافتخار دوران جنگ تحمیلى را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. من از این حرکت راهیان نور - که چند سال است بحمداللَّه روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده - بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتى میدانم. و معتقدم این مقطع حساس براى ما یک تجربه است. شما جوانهاى امروز اگر آن روز هم بودید، توى این میدان، با عزم راسخ حاضر میشدید.

امام ملت ما را به این باور رساند که میتواند بایستاد؛ میتواند مقاومت کند؛ میتواند کشور خود را آزاد کند؛ میتواند نظامى را که خود به وجود آورده است، با کمال قدرت این نظام را حفظ کند؛ میتواند در دنیا، در سیاستهاى بین‌الملل اثر بگذارد، که همین جور هم شد.

شاید بسیارى از مردم کشور ما و بسیارى از جوانان نسل امروز هم ندانند که در جنگ تحمیلى، در حساس‌ترین مراکز این جنگ و دشوارترین مراحل آن، جوانان سقز در صفوف مقدم مشغول دفاع و مشغول مبارزه بودند. در جزیره‌ى مجنون، جوانان دلاور سقز و مریوان و بقیه‌ى نقاط کردستان در کنار دیگر رزمندگان در صفوف اول، مشغول مقاومت جانانه‌اى بودند که هر کس از عملیات خیبر و عملیات بدر در سالهاى اول جنگ تحمیلى مطلع باشد، میداند که این چقدر اهمیت دارد.

شما جوانها، اداره کنندگان آینده‌ى این کشورید. این کشور مال شماست، آینده متعلق به شماست. جوانان ما این را باید به صورت یک اصل کلى در ذهن داشته باشند که براى اداره‌ى کشور، براى آینده‌ى کشور، نسخه‌هاى بیگانه‌نوشته را انتخاب نکنند. نسخه‌هاى اسلامى، نسخه‌هاى ملى، نسخه‌هاى بومى را انتخاب کنند. امروز و از سالها قبل، همه‌ى تلاش دولتهاى غربى و فعالان تمدن غربى، متوجه این نقطه است که فرهنگ خودشان، دانسته‌هاى خودشان، بافته‌ها و یافته‌هاى خودشان را بر ملتها، بر ذهنها تحمیل کنند. ملت عزت‌طلب، ملتى که میخواهد مستقل باشد، باید در مقابل این حرکت مقاومت کند.

عزیزان من! برادران و خواهران من! در فجر پیروزى انقلاب اسلامى کسانى به دنبال این بودند که در کشور جنگ داخلى درست کنند و برادرکشى به راه بیندازند. ستمگران جهانى از این که یک قدرت مستقل و متکى به دین و ایمان مذهبى در این منطقه سر بلند کند، وحشت میکردند و سراسیمه بودند؛ لذا همه‌ى نیروهاى خود و همه‌ى توان سخت و نرم خود را به میدان آوردند تا شاید بتوانند این مولود تازه پابه‌هستى‌گذاشته را در همان اولین قدمها نابود کنند و از بین ببرند. مردم کُرد در این استان امتحان خوبى را در این رویاروئى بزرگ از خودشان نشان دادند. من کردستان را از نزدیک دیده‌ام و در روزهاى محنت و سختى، عظمت ایستادگى این مردم را با چشم مشاهده کرده‌ام. آنچه من از کردستان میگویم، بسیارى مربوط به دانسته‌ها و اطلاعات شخصى خود من است که آن را از نزدیک مشاهده کرده‌ام. البته آوازه‌ى مقاومت مردم استان شما - در دورانهاى مختلف: چه در آغاز انقلاب، چه در دوران جنگ تحمیلى - به گوش همه‌ى ملت ایران رسیده است.

نشانه‌ی این وعده‌ی تخلف‌ناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوزه‌ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه‌ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد. سر بر آوردن این پدیده‌ی معجز‌آسا، درست در اوج هیاهوی مادیگری و اسلام‌ستیزیِ چپ و راست فکری و سیاسی، و آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسی و نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی که از همه سو نواخته میشد، در دنیای اسلام امیدی تازه برانگیخت و شوری در دلها پدید آورد. هر چه زمان گذشته، این استحکام ـ به حول و قوه‌ی الهی ـ بیشتر و آن امید ریشه‌دارتر شده است. در طول سه دهه‌ئی که بر این ماجرا میگذرد، خاورمیانه و کشورهای مسلمان آسیا و افریقا، صحنه‌ی این هماوردی پیروزمندانه است.

کسانی که در گذشته‌ئی نه چندان دور آیه‌ی یأس میخواندند و نه تنها اسلام و مسلمین بلکه اساس معنویت و دینداری را در برابر هجوم تمدن غرب، از دست‌رفته می‌پنداشتند، امروز سر بر افراشتن اسلام و تجدید حیات قرآن و اسلام، و متقابلاً ضعف و زوال تدریجی آن مهاجمان را به چشم می‌بینند. و با زبان و دل تصدیق میکنند.
 
من با اطمینان کامل میگویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‌ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‌ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
 
نشانه‌ی این وعده‌ی تخلف‌ناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوزه‌ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه‌ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد. سر بر آوردن این پدیده‌ی معجز‌آسا، درست در اوج هیاهوی مادیگری و اسلام‌ستیزیِ چپ و راست فکری و سیاسی، و آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسی و نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی که از همه سو نواخته میشد، در دنیای اسلام امیدی تازه برانگیخت و شوری در دلها پدید آورد. هر چه زمان گذشته، این استحکام ـ به حول و قوه‌ی الهی ـ بیشتر و آن امید ریشه‌دارتر شده است. در طول سه دهه‌ئی که بر این ماجرا میگذرد، خاورمیانه و کشورهای مسلمان آسیا و افریقا، صحنه‌ی این هماوردی پیروزمندانه است.

حالا این، دو نمونه از تأثیرى که انقلاب شما ملت ایران از جنبه‌ى معنوى و از جنبه‌ى سیاسى در حرکت عمومى جهان و نه فقط در تاریخ ایران، باقى گذاشته. این دو نمونه، نمونه‌هاى دیگرى هم دارد که حالا وقت تفصیلش نیست.
این اقدام بزرگ انجام گرفت، دشمنى‌ها هم با او شروع شد؛ مقاومت متقابل هم شروع شد. رهبرىِ شگفت‌آور امام بزرگوار در سخت‌ترین دورانها توانست این حرکت را با کمال قدرت حفظ کند و پیش ببرد و پیش ببرد. ملت ایران، جوانان این کشور، حقیقتاً سخن امام بزرگوارشان را نیوشیدند؛ از دل و جان آن سخن را پذیرفتند، فهمیدند و دنبال کردند. خیلى هم تلاش شد که مردم را منحرف کنند، منصرف کنند، راهشان را عوض کنند، باورشان را بگیرند، نشد؛ تا حالا نشده، بعد از این هم ان‌شاءاللَّه نخواهد شد. این حرکت ادامه پیدا کرده و این دشمنیها هم روز به روز به شکلهاى مختلف وجود داشته. ما مثل آن دونده‌اى هستیم که به طرف مقصدى دارد حرکت میکند، ولى عده‌اى نمیخواهند او برسد و دائم سر راهش مانع درست میکنند؛ از رو مانع‌ها میپرد، هى سنگ بهش میزنند، هى او را ملامت میکنند؛ از اطراف به او فریاد میزنند: نرو، نمیرسى، فایده‌اى ندارد؛ او هم گوشش بدهکار نیست؛ زخمها را میخورد، دردها را تحمل میکند؛ اما راه خودش را ادامه میدهد و میرسد. ملت ایران مثل یک چنین دونده‌ى قهرمانى تا امروز عمل کرده؛ پیش رفته.

نکته‌ى دیگرى در وصیت‌نامه‌ى امام (رضوان اللَّه علیه) وجود دارد که بسیار مهم است و آن توجه به جنگ سرد و عملیات روانى دشمن است. دشمن آن‌وقتى که در میدان، در صحنه‌ى عمل نتواند کارى از پیش ببرد، دست به جنگ روانى میزند؛ براى مأیوس کردن، براى ناامید کردن، براى خالى کردن دل ملتها. با جنگ روانى و با تهدید سعى میکنند ملتهاى مقابلشان میدان را خالى کنند. این معنایش این است که در میدان عملى قدرت مقاومت در مقابل این ملت را نداشته‌اند. این جنگ روانى از اولین روزهاى انقلاب تا امروز که سى سال میگذرد، همچنان ادامه دارد. گاهى میگفتند این انقلاب تا دو ماه دیگر بیشتر نمیماند، گاهى میگفتند تا دو سال دیگر بیشتر نمیماند. امروز سى سال است که این انقلاب با قدرت تمام به پیش رفته است و روزبه‌روز ملت ایران را منسجم‌تر، پرامیدتر، پرانرژى‌تر کرده است.

یک نکته‌ى اساسى دیگر در وصیتنامه و در بیانات امام، مسئله‌ى مواجهه‌ى با زورگویان عالم است. قدرتهاى سلطه‌گر و زورگوى جهانى البته در طول تاریخ همیشه بوده‌اند، اما با پیشرفت علم و صنعت و با امکانات ارتباطاتى مدرن، این سلطه‌گرى براى آنها آسانتر شده است. لذا مى‌بینید آمریکائیها نسبت به همه‌ى جهان ابراز طمع‌ورزى میکنند و با این بهانه که منافع ما در فلان جا به خطر افتاده است، وارد میشوند. گویا منافع آنها بر منافع همه‌ى دنیا ترجیح دارد؛ بر منافع ملتها ترجیح دارد. خوب، در مقابل این زورگوئى و گردن‌کلفتى و حرف‌نشنوى و حق‌ناشناسى چه جور باید برخورد کرد؟ دو جور برخورد وجود دارد: یک برخورد، تسلیم است؛ یک برخورد، مقاومت است. تسلیم در مقابل زورگویان جهان، زورگو را به زورگوئى تشویق میکند. تسلیم ملتها، تسلیم سیاسیون عالم، تسلیم روشنفکران جوامع مختلف در مقابل زورگوئیهاى استکبار جهانى، مشوق آنها در پیشرفت است؛ مشوق آنها در زورگوئى بیشتر است. براى ملتها یک راه حقیقى بیشتر باقى نمیماند و آن مقاومت است. اگر یک ملتى میخواهد شر زورگوئى زورگویان - و امروز شر آمریکا - را از سر خود کم کند، باید در مقابل زورگوئى آمریکا با قدرت و صلابت تمام بایستد.

منطقه‌ى لارستان در صد و اندى سال پیش به همت این مرد بزرگ و کمک مردم این منطقه - مردم شهرها و عشایر - یک حرکت اسلامى بسیار پرماجرائى را در تاریخ ما ثبت کردند. اگر ارزیابى ما در باره‌ى ملتها تابع این است که مقدار آگاهى آنها را بسنجیم، مقدار عزم و اراده‌ى ملى آنها را بسنجیم، روشن‌بینى و شجاعت آنها در اقدام را بسنجیم - اگر این وسیله‌ى سنجش قدر و قیمت جمعیتها و ملتهاست - باید بگوئیم مردم لار و منطقه‌ى لارستانِ بزرگ، به حسب این مقیاسها و معیارها جزو برجسته‌ترین مردم کشورِ پهناور ما هستند. آن روزى که مسئله‌ى آزادیخواهى و مبارزه‌ى با استبداد در کمتر نقطه‌اى از کشور مطرح بود، در این منطقه به برکت روحانیتِ این مجتهد بزرگ و آگاه، مسئله‌ى مبارزه با استبداد براى مردم مطرح شد. آن روزى که مقاومت در مقابل اشغالگران خارجى براى بسیارى از ملتهاى منطقه‌ى ما و ملت خود ما چندان معناى روشنى نداشت، مردم منطقه‌ى لارستان به رهبرى این سید بزرگوار در برابر اشغال انگلیس ایستادند؛ در مقابل زورگوئى انگلیسها جان خودشان را کف دست قرار دادند. مرحوم آیةاللَّه آ سید عبدالحسین لارى در نامه‌اى که به فرزند خودش مینویسد، مینویسد فشارها زیاد است، اما من تا آخرین قطره‌ى خون خودم ایستاده‌ام. وقتى رهبر اینجور است، وقتى پیشواى مردم اینجور صادقانه مى‌ایستد، به طور طبیعى عزم و اراده‌ى ملى در جهت درست به کار مى‌افتد و ملتها را هدایت میکند. بعد از آن بزرگوار هم فرزند او، مرحوم آیةاللَّه آ سید عبدالمحمد - که شخصیت برجسته‌ى روحانى است - هم مبارزاتى را انجام دادند.

امروز مسئولیت بزرگى بر دوش ملت ایران است و هرگز مثل امروز ملت ما بر سرنوشت خود حاکم نبوده. در طول سالهاى متمادى و دورانهاى گوناگون تاریخ، آن کسانى که با تاریخ این کشور آشنا هستند، این را تصدیق میکنند. ملت همیشه وسیله‌اى بوده است در اختیار حکمرانان؛ بستگى به این داشته که آن حکمران، صاحب حکمت، درایت، اراده‌ى قوى باشد یا نباشد؛ و این اراده به کدام سو منعطف و متوجه شود. ملت از خود ابتکارى براى هدایت کشور نداشت. این همه استعداد متراکمى که در این ملت وجود داشته است و آنچه در تاریخ براى ما باقى مانده، تراوشهائى است که از یک ذخیره‌ى عظیم زیرزمینى به قدر همت حکمرانان خود را بروز میداده. یعنى آحاد مردم، عالمان جامعه، فیلسوفان، ادیبان، هنرمندان، طبقات مختلف کشور سیاستگذار و تصمیم‌گیر درباره‌ى سرنوشت کشور نبودند. یک روز خواستِ حاکم اقتضاء میکرده جنگ را، تهاجم را، قلمرو جدیدى را بر قلمروهاى کشور افزودن؛ حرکت در این جهت بود. یک روز اقتضاء میکرده عقب‌نشینى را، باز هم همت و اراده‌ى مردم نمیتوانسته غلبه کند بر بى‌همتى آن حکمرانى که معتقد به عقب‌نشینى بوده. قیامهائى صورت گرفته، مقاومتهائى شده، اما حرکت عظیم دسته‌جمعىِ ملى، ما در طول تاریخ کشورمان در جهت هدایت این کشور به سمت اهداف خودش، اهدافى که مورد علاقه و دلبستگى ملت باشد، سراغ نداریم. این دوره یک فصل جدیدى است در تاریخ ملت ایران.

زن غربى با ورود در منجلاب فساد، دستاوردش نابودى خانواده بود. اینجور نبود که زن با برداشتن حجاب در میدان علم یا در میدان سیاست یا در میدان فعالیتهاى اجتماعى پیشرفت کند؛ همه‌ى اینها با حفظ حجاب و عفت ممکن بود و ما در نظام اسلامى این را تجربه کردیم. برداشتن حجاب، مقدمه‌اى براى برداشتن عفت بود؛ براى برداشتن حیا در جامعه‌ى اسلامى بود؛ براى سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوى و نیرومند جنسى بود؛ براى اینکه از همه‌ى کارهاى دیگر بمانند؛ و یک مدتى هم موفق شدند، اما ایمان عمیق ملت ایران نگذاشت. زنهاى مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوى، در زمان خود او به نحوى، در طول دوران بقیه‌ى طاغوت هم به نحوى. لذا در همان دیماه 1356، روز هفدهم دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمى، تظاهراتى از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد. ما آنوقت در تبعید بودیم؛ خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع یک چنین حرکتى را به راه انداختند. این، گوشه‌اى از فجایع رژیم طاغوت بود؛ نابود کردن آرمانهاى دینى، ارزشهاى اخلاقى، پیشرفتهاى اقتصادى، عزت بین‌المللى و خلاصه بر باد دادن سرمایه‌هاى یک ملت جزو کارهائى بود که آن رژیم طاغوت و سیاهکار انجام داد.

کنگره‌ى امریکا گفته فلان قدر میلیون مثلاً براى اشاعه‌ى دمکراسى در ایران خرج میکنیم! البته اسمش را هم دمکراسى میگذارند! خوب، آزادند هر اسمى که میخواهند بگذارند، بگذارند؛ حقیقت معلوم است چیست. آن چیزى که آنها میخواهند، بر هم زدن پایه‌ى مستحکم فکرى است که بر این مردم، بر این دلها، بر این روحها کاملاً تسلط دارد و این جهت صراط مستقیم، آن را هدایت میکند. هدفشان این است، غرضشان این است.
این پولهائى که میگویند، میخواهند صرف این کار بشود. این پولها صرف بمب و گلوله و اینها خیلى نمیشود؛ عمده صرف همین کارهاى تبلیغاتى، همین کارهاى فرهنگى با شکلهاى مختلف میشود. البته از این طرف هم مقاومت و بلکه هجوم میشود. بنابراین یک جنگ است. در این جنگ طبقه‌اى که با ایمان مردم، با دل مردم، با معارف مردم، با نام مبارک ائمه (علیهم‌السّلام) و اهل بیت سر و کار دارد، وظیفه‌ى سنگینى دارد. برادران عزیز! این وظیفه را درست بشناسند؛ درست از آن استفاده کنند.

قدر شهداى جبهه‌تان را بدانید، قدر آن مقاومتهاى مظلومانه را بدانید، قدر آن ایستادگى و صلابتِ از پولاد محکمترِ امام راحل را بدانید؛ اینهاست که ملت فلسطین را یک‌طور، ملت لبنان را یک‌طور، ملتهاى امریکاى لاتین را یک‌طور، ملت آفریقاى جنوبى را یک‌طور، ملتهاى خاورمیانه را یک‌طور، ملتهاى بسیارى از کشورهاى عرب را - که دولتهاشان وابسته‌ى به امریکا هستند - یک‌طور، تحت تأثیر قرار داده. مهم این است که جوان ایرانى بداند ایران در کجاى این جبهه است. در دنیا یک جنگ عظیم و یک چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نیست، اما جنگ اراده‌ها و عزم‌ها و سیاست‌ها و تدبیرهاست. ایران در کجاى این جنگ است؟ ایران در جبهه‌اى از این جنگ در مرکز فرماندهى قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل مى‌دهند. سرسرى عبور نکنیم از این‌که وقتى رئیس جمهور ایران به اندونزى مى‌رود، در نماز جمعه برایش شعار مى‌دهند، در دانشگاه برایش شعار مى‌دهند، در مجموعه‌ى اساتید برایش شعار مى‌دهند و اگر اجازه مى‌دادند در کوچه و بازار راه برود، مردم هم برایش شعار مى‌دادند. اینها چیزهاى مهمى است.

یک ملت با آرمانهاى بلند و اهداف مقدس و والا در مقابل جبهه‌ى وسیع دشمنى‌هاى کینه‌توزانه، براى رسیدن به این هدفها و آرمان چه کار باید بکند؟ جز همت، جز عزم راسخ، جز ورود در میدانهاى خطر، جز خطرپذیرى و آمادگى براى رویاروئى با حوادث، کار دیگرى میتواند بکند؟ و ملت ما این کار را کرد. ملت ما به دنبال آرمانها و هدفهاى والاى انقلاب اسلامى در مواجهه‌ى با دنیاى نکبت‌بار کفر و استکبار و کین‌توزى‌هاى قدرتهاى سلطه‌طلب شرق و غرب حرکت کرد و عزم راسخ نشان داد. مظهر این عزم راسخ در یک دوره‌ى طولانى، همان جوانانى بودند که به تعبیر توصیف کننده‌ى شهدا کربلا «لبسوا القلوب على الدّروع کأنّهم یتهافتون الى ذهاب الأنفس»؛ دلها را بر روى زره‌ها پوشیدند و به استقبال خطر رفتند؛ عاشقانه وارد میدان شدند و جان گرامى و عزیزشان در مقابل آن آرمانها در نظرشان کوچک شد. با چنین عزمى، با چنین اقتدار معنوى و روحى‌اى رفتند و در میدانها ایستادند. مقاومت آنها توانست زانوى جبهه‌ى متحد کفر و استکبار را خم کند، او را از پا در آورد و از میدان خارج کند. این کار را جوانهاى ما کردند.
اگر ما در زمینه‌هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، آبادى کشور، عزت ملت هر پیشرفتى در طول این بیست و هفت سال کردیم، مرهون فداکارى آن کسانى است که در بحرانى‌ترین روزها و سخت‌ترین آزمونها سینه‌هایشان را سپر کردند و رفتند در مقابل خطر ایستادند؛ هوشیارانه و صبورانه مقاومت کردند و جنگیدند. «فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر». برترینهاشان آن کسانى بودند که به شهادت رسیدند. شهداى زنده‌ى ما، این جانبازان عزیز هم در حقیقت شهیدند، اینها برترینهایند. این بود که ملت ایران را به صورت یک نیروى شکست‌ناپذیر در آورد؛ این است که در تحلیلهاى امروزِ دنیا، آنجائى که صحبت از تعرض و تجاوز و اهانت به ملت ایران است، عقلاى قوم میگویند با ملت ایران شوخى و سرسختى نکنید. این اقتدار معنوى را همین جوانها براى ما به وجود آوردند و این شد یک ذخیره براى این ملت. خون شهیدان ما هدر نرفت؛ خدا را سپاس میگوئیم.
شهداى ما، هر قطره خونشان توانست اکسیرى بشود براى تبدیل عنصرهاى پَست و نخاله‌ى وجود ما به عنصرهاى والا و باشرف. شهدا خودشان متحول شدند و در ارواح جوانان ما و مردم ما تحول آفریدند. جوانهاى امروز نه امام را که مظهر قداست و شرف و نمونه‌ى برترین اولیا بعد از معصومین بود، دیده‌اند، نه دوران جنگ را تجربه کرده‌اند، نه سختیهاى دورانهاى قبل از انقلاب را دیده‌اند؛ اما همین جوانهاى امروز با روحیه‌ى آماده و قوى، با ذهن روشن و عزم راسخ ایستاده‌اند. این بر اثر چیست؟ این همان تزریق خون است که شهیدان ما به این انقلاب انجام دادند؛ شهیدان ما را زنده کردند. این، یک ذخیره است. این ذخیره را ملت ایران باید حفظ کند.

امروز استقلال ملت ما یک نمونه‌ى مثل زدنى در همه‌ى دنیا شده است. ما بایستى این استقلال را در همه چیز از خودمان نشان بدهیم. استقلال یعنى در مقابل حرکت قدرتمندان عالم، حالت انفعال به خود نگیریم. آنچه که منفعت ماست، آنچه که مصلحت ماست، آنچه که با هدفهاى ما و آرمانهاى ما منطبق است، آن را دنبال کنیم؛ زیر فشار تبلیغات دشمن و کار سیاسى دشمن قرار نگیریم. و ملت ما نشان داده که این قدرت را دارد که در مقابل فشارها مقاومت کند. یک دوره‌اى شرق و غرب عالم، دست به دست هم دادند و این ملت را زیر فشار یک جنگ سنگین و سخت هشت‌ساله قرار دادند، ولى ملت با کمال قدرت تحمل کرد. بعد از آن تا امروز، زیر فشارهاى تبلیغاتى، زیر فشار تحریم اقتصادى قرار داشتیم. حالا تازه ما را به تحریم اقتصادى تهدید میکنند! کِى بوده است که ما تحریم اقتصادى نداشته باشیم؟ ما همین پیشرفتهاى علمى در زمینه‌ى هسته‌اى و غیر اینها را در حال و هواى تحریم اقتصادى به دست آوردیم. این را غربى‌ها هم میدانند؛ میفهمند. البته در داخل متأسفانه، عده‌اى هستند که به قدرى مجذوب و فریفته‌ى حرف غرب و تفکر غرب و مبانى غربند که حاضر نیستند بشنوند و قبول کنند؛ حتّى آنچه را هم که پیشرفت علمى در کشور به وجود آورده است، تا دیگران تصدیق نکنند، اینها قبول نمى‌کنند!
من به یاد دارم، شاید حدود دو سال، دو سال و نیم قبل، آن وقتى که این سانتریفیوژهاى ما مشغول کار شده بود و جوانان و دانشمندان ما توانسته بودند اینها را راه بیندازند و مسئولان وقت؛ رئیس‌جمهور و دیگران خبرش را گفتند، تعدادى از فیزیکدانهاى دانشگاهى که مردمان خوب و بسیار سالم و صادقى هم هستند، بعضى‌شان هم من را مى‌شناسند، به من نامه نوشتند، که آقا! نبادا اینها را باور کنید! چنین چیزى اتفاق نیفتاده و ممکن نیست! حاضر نبودند باور کنند؛ قبول کنند. این، همان تلقین است. تا غربى‌ها؛ آژانس و دیگران، خودشان آمدند نگاه کردند، تصدیق کردند، اعتراف کردند که چنین چیزى را باور نمى‌کردند در ایران به وجود بیاید، آن وقت دیگران؛ دیرباورها، در داخل کشور باور کردند. عین همین قضیه در مورد سلولهاى بنیادى به وجود آمد. بنده چندبار پیشرفتهاى سلولهاى بنیادى را در چند سخنرانى بر زبان آورده بودم. از دانشمندان کشور و از بعضى از دانشگاهها به من نامه نوشتند: آقا! این قضیه را شما این‌قدر نگوئید، این واقعیت ندارد؛ این جور نیست! اینى که میگوئید در سلولهاى بنیادى پیشرفت کرده‌اند و در شبیه‌سازى (کلونینگ) دارند تمرین و کار مى‌کنند، باور نکنید؛ چنین چیزى اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد! بعد که گوسفند شبیه‌سازى شده را جلو چشم همه قرار دادند، بعد که در سمینارى که تشکیل دادند، دانشمندان معروف دنیا، زیست‌شناسهاى درجه‌ى یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها، پیشرفتهاى محیرالعقولى است، آن وقت یک عده از دیرباورها باور کردند! این هم آفتى است که ما استعداد خودمان، پیشرفت خودمان، توانائى‌هاى خودمان را باور نکنیم؛ وقتى هم اتفاق میافتد، باور نکنیم.
آنچه که انقلاب به ما داده و توقع ما از خودمان است، این است که این را روز به روز در خودمان تقویت کنیم؛ آن، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس ملى؛ ملت به خود اعتماد به نفس داشته باشد، بداند که میتواند مقاصد خودش را با همت بلند و با مجاهدت و با همدستىِ همه‌ى کشور با یکدیگر، پیش ببرد؛ این را باید بدانیم. جامعه‌ى دانشگاهى ما در زمینه‌ى کار خود، در زمینه‌ى علم‌پژوهى خود باید این را از بُن دندان باور کند و دانشجوى ما، استاد ما، محقق ما، مدیران دانشگاهى ما بدانند که هر کارى بخواهند، مى‌توانند بکنند؛ در سایه‌ى همت، در سایه‌ى مجاهدت و در سایه‌ى تلاش. این،آن چیزى است که ما لازم داریم. من البته بحثم از این طولانى‌تر بود، بحث را قطع کردم.

دشمن بیرونىِ این هدف ما عبارت است از نظام سلطه‌ى بین‌المللى؛ یعنى همان چیزى که به او مى‌گوییم استکبار جهانى. استکبار جهانى و نظام سلطه، دنیا را به سلطه‌گران و سلطه‌پذیران تقسیم مى‌کند. اگر ملتى بخواهد در مقابل سلطه‌گران از منافع خود دفاع کند، سلطه‌گران با آن ملت دشمنى مى‌کنند؛ روى او فشار مى‌آورند و سعى مى‌کنند مقاومت او را در هم بشکنند. این، دشمنِ یک ملتى است که مى‌خواهد مستقل و عزتمند و آبرومند و پیشرفته بشود و زیر بار سلطه‌گران نرود؛ این دشمنِ بیرونى است. امروز مظهر این دشمنى عبارت است از شبکه‌ى صهیونیسم جهانى و دولت کنونى ایالات متحده‌ى امریکا. البته این دشمنى مال امروز نیست؛ روشها تغییر مى‌کند، اما سیاست دشمنى با ملت ایران از اول انقلاب تا امروز بوده است. هرچه توانسته‌اند، فشار وارد آورده‌اند، اما عبث؛ فشارهاى آنها نتوانسته است ملت ایران را ضعیف کند یا به عقب‌نشینى وادار کند؛ نه تحریم اقتصادى‌شان، نه تهدید نظامى‌شان، نه فشار سیاسى‌شان، نه جنگ روانى‌شان. امروز ما از پانزده سال قبل، از بیست سال قبل، از بیست و هفت سال قبل بسیار قوى‌تر هستیم؛ این نشان‌دهنده‌ى این است که دشمن در دشمنى با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ناکام مانده است؛ اما این دشمنى هست.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامى این امتیاز را دارد که ولادت آن از آغاز براساس ارزشهاى اسلام بود. تداوم این نهاد مقدس، محتاج انسانهایى است که بتوانند در شرایطى که اوضاع و احوالِ آغاز انقلاب و دفاع مقدس هم بر کشور حاکم نیست، خود را با همان ارزشها و هدفهاى عالى تربیت کنند و آماده نگه‌دارند. شما جوانان عزیز ادامه‌دهندگانِ راهِ آن شخصیتهایى هستید که با جهاد آنها، با ایستادگى و مقاومت آنها و با روح ابتکار آنها، کشور از یکى از مهمترین گذرگاههاى تاریخى خود به سلامت گذشت.

قیام ملت ایران توانست مسلمانان نقاط مختلف دنیاى اسلام و کشورهاى اسلامى را متوجهِ خود کند و به آنها تکانِ سختى بدهد؛ خیلى‌ها را از خواب بیدار کرد و جوانها را هم متوجهِ آرمانهاى دست‌یافتنى کرد. لذا حرکت، حرکت اسلامى شد. ما به امور داخلى کشورها کارى نداریم. مسئله‌ى فلسطین یا مسئله‌ى لبنان یا مسئله‌ى عراق به وسیله‌ى مسئولان ایرانى و مردم ایران اداره و مدیریت نمى‌شود؛ اما این حرکت شما مردم و مقاومت شما جوانان و صبر شما خانواده‌ها بود که توانست ملت فلسطین را بیدار کند؛ توانست به جوانان مؤمن در لبنان، آن قدرت را عطا کند و آن روح را در آنها بدمد که اینها بتوانند در مقابل یک ارتش مجهزِ ظالمِ بى‌مهار و با پشتیبانى امریکا، آن‌طور مقاومت کنند و آن‌طور پیروز شوند. در صحنه، ملت لبنان و حزب‌اللَّه بودند؛ اما در دنیا قضاوت همه‌ى اهل نظر این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد. امروز در دنیاى اسلام، هر گروه مسلمانى و هر شعارِ اسلامى و ارزشى‌اى که به پیروزى مى‌رسد، قضاوت دنیا و سیاستمداران در سطح بین‌المللى، این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد؛ در حالى که ملت ایران کارى به کارِ فلان کشور و فلان مجموعه‌ى سیاسى یا انقلابى ندارد. این به خاطر این است که پرچم پُرافتخار استقلال ملتها در زیر سایه‌ى «لااله‌الّااللَّه محمّد رسول‌اللَّه»، در دستان شماست. و شما ملت توانستید این پرچم را با همه‌ى سختیهایش در دست خود نگه دارید. نگذارید سرنگون بشود. این توانایى را ملت ایران نشان داده است. براى ملت ما این یک افتخار بزرگ است.

آنچه که براى یک انسان اهمیت دارد، این است؛ موفقیت در این دنیا، چشم انداز خوب و در نهایت چشم انداز رضوان الهى و بهشت الهى است. این با مجاهدت به دست مى آید، با صبر به دست مى آید، با پرهیزگارى و پاکدامنى به دست مى آید و با تلاش خستگى ناپذیر به دست مى آید. در مقابل چالشهایى که دشمن آفریده، انسان سختى هایى را تحمل مى کند؛ اما قرآن به ما مى گوید از این سختیها نترسید: «ان تکونوا تألمون فإنّهم یألمون کما تألمون»؛ اگر شما از ناحیه ى آسیب دشمن رنجى را تحمل مى کنید، دشمن هم از ناحیه ى مقاومت، صبر و رشادت شما رنجهایى را تحمل مى کند؛ اما با این فرق: «و ترجون من اللَّه ما لا یرجون»؛ چشم انداز براى شما چشم اندازِ روشن است، اما براى دشمن نه. مسئله ى شهادت و مسئله ى جهاد در اسلام این است: تلاشِ از همه سو سود، بدون زیان؛ تلاشِ صادقانه اى که به زندگى انسان معنا مى دهد؛ جهت حرکت انسان رامعین مى کند؛ چشم انداز آینده ى زندگى را به عنوان یک ملت، چشم انداز روشن و تابناکى مى کند و چشم انداز سرنوشت نهایى انسان را به عنوان یک فرد، رضوان الهى قرار مى دهد؛ این جهاد و شهادت اسلام است؛ هیچ چیز جاى این را نمى گیرد.

یک توصیه، همین مسئله‌ى اختلاف است. مسئولان، سیاستمدارها، مدیران گوناگون و بخشهاى مختلف - در دولت، در مجلس، در بخشهاى تبلیغاتى، در بخشهاى قضایى و گروههاى گوناگون - مراقب باشند؛ زیرا اختلاف، به کشور لطمه میزند. ما خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى در مقابل پتکهاى شکاف‌درست‌کن ایستادگى و مقاومت کردیم. به قصد ایجاد شکاف در این سد، پتکهاى سختى وارد آوردند؛ اما نظام مقاومت کرد. در همه‌ى دورانها از اوایل انقلاب تا امروز، تشتّت، گفتگو و بگومگو بوده، چه در دوران حیات مبارک امام (رضوان‌اللَّه‌علیه)، چه بعد از او تا امروز؛ لیکن یک کمربندِ اعتقادى و ایمانىِ محکمى همیشه مانع شده از اینکه طرفین از دو طرف بیفتند و سقوط کنند. اگر کسانى هم به صورت نادر و تک‌تک از این قاعده‌ى کلى استثناء شدند، آنها در واقع به خودشان ضربه و لگد زدند و نتوانستند یکپارچگى نظام را از بین ببرند. یک وقتى حتّى سیاست رسمىِ دشمنان شد؛ گفتند بایستى ما در سطوح بالاى نظام شکاف ایجاد کنیم؛ نشد و نتوانستند. البته خیلى هم فشار آوردند؛ ولى مسئولان به توفیق و کمک الهى مقاومت کردند. حالا هم همین تلاشها را دارند میکنند. البته امروز بحمداللَّه یکپارچگى‌اى که در مجموعه‌ى نظام مشاهده میشود، از همیشه بهتر و بیشتر است. اتحاد و ائتلاف و الفت قلبى عمیق‌تر از همیشه است؛ لیکن این توصیه‌ى من، باز یک توصیه‌ى لازمى است؛ مراقب باشید! دشمن بیدار است و سعى در ایجاد اختلاف و شکاف میکند. این، یکى از چیزهایى است که به نظر ما، همه باید مراقب باشند. حالا اختلاف سلیقه البته هست، حتّى اختلاف ذهن و فکر و مبانى مختلف هم در برخى جاها هست؛ اینها اشکالى ندارد. در زمینه‌هاى اقتصادى ممکن است اختلاف‌نظر باشد، در زمینه‌هاى سیاسى هم ممکن است اختلاف‌نظر باشد؛ ما اینها را نکوهش نمیکنیم؛ اختلاف‌نظر باشد؛ اما این اختلاف‌نظر به شقاق، نفاق، دست‌به‌گریبان شدن، یکدیگر را بر زمین زدن، نباید برسد. در مقابل دشمن، همه باید متحد و متفق باشند. آنجایى که نظام با کلیتِ خود یک حرفى میزند، همه باید پشت سر آن حرف بایستند؛ ولو در ده مورد دیگر هم با هم اختلاف داشته باشند. این چیزى بوده که تا امروز بحمداللَّه وجود داشته و بعد از این هم باید باشد.

یک توصیه، همین مسئله‌ى اختلاف است. مسئولان، سیاستمدارها، مدیران گوناگون و بخشهاى مختلف - در دولت، در مجلس، در بخشهاى تبلیغاتى، در بخشهاى قضایى و گروههاى گوناگون - مراقب باشند؛ زیرا اختلاف، به کشور لطمه میزند. ما خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى در مقابل پتکهاى شکاف‌درست‌کن ایستادگى و مقاومت کردیم. به قصد ایجاد شکاف در این سد، پتکهاى سختى وارد آوردند؛ اما نظام مقاومت کرد. در همه‌ى دورانها از اوایل انقلاب تا امروز، تشتّت، گفتگو و بگومگو بوده، چه در دوران حیات مبارک امام (رضوان‌اللَّه‌علیه)، چه بعد از او تا امروز؛ لیکن یک کمربندِ اعتقادى و ایمانىِ محکمى همیشه مانع شده از اینکه طرفین از دو طرف بیفتند و سقوط کنند. اگر کسانى هم به صورت نادر و تک‌تک از این قاعده‌ى کلى استثناء شدند، آنها در واقع به خودشان ضربه و لگد زدند و نتوانستند یکپارچگى نظام را از بین ببرند. یک وقتى حتّى سیاست رسمىِ دشمنان شد؛ گفتند بایستى ما در سطوح بالاى نظام شکاف ایجاد کنیم؛ نشد و نتوانستند. البته خیلى هم فشار آوردند؛ ولى مسئولان به توفیق و کمک الهى مقاومت کردند. حالا هم همین تلاشها را دارند میکنند. البته امروز بحمداللَّه یکپارچگى‌اى که در مجموعه‌ى نظام مشاهده میشود، از همیشه بهتر و بیشتر است. اتحاد و ائتلاف و الفت قلبى عمیق‌تر از همیشه است؛ لیکن این توصیه‌ى من، باز یک توصیه‌ى لازمى است؛ مراقب باشید! دشمن بیدار است و سعى در ایجاد اختلاف و شکاف میکند. این، یکى از چیزهایى است که به نظر ما، همه باید مراقب باشند. حالا اختلاف سلیقه البته هست، حتّى اختلاف ذهن و فکر و مبانى مختلف هم در برخى جاها هست؛ اینها اشکالى ندارد. در زمینه‌هاى اقتصادى ممکن است اختلاف‌نظر باشد، در زمینه‌هاى سیاسى هم ممکن است اختلاف‌نظر باشد؛ ما اینها را نکوهش نمیکنیم؛ اختلاف‌نظر باشد؛ اما این اختلاف‌نظر به شقاق، نفاق، دست‌به‌گریبان شدن، یکدیگر را بر زمین زدن، نباید برسد. در مقابل دشمن، همه باید متحد و متفق باشند. آنجایى که نظام با کلیتِ خود یک حرفى میزند، همه باید پشت سر آن حرف بایستند؛ ولو در ده مورد دیگر هم با هم اختلاف داشته باشند. این چیزى بوده که تا امروز بحمداللَّه وجود داشته و بعد از این هم باید باشد.

ایران اسلا‌می مقاومت در برابر زورگویی ها و تجاوزگری های امریکا و شرارت های رژیم صهیونیستی را وظیفه خود می‌داند و در کنار همه ملتهای مظلوم به ویژه مردم عزیز لبنان و ملت مبارز فلسطین خواهد ایستاد.

ملتها همیشه آماده‌ى مقاومتند؛ مهم رهبران آنهاست. شما ببینید این ملت فلسطین که امروز این‌طور ایستاده است، همان ملت فلسطین پنجاه سال قبل است. آن روز ایستادگى نکرد، آن بلاها سرش آمد؛ امروز ایستادگى مى‌کند و دشمن را قدم به قدم مجبور به عقب‌نشینى مى‌کند. ملت ایران امروز همان ملت صد سال قبل است. صد سال قبل مسئولان این کشور و این ملت، در مقابل دشمنان، خودشان را دچار وادادگى کردند و ایستادگى نکردند؛ اجازه دادند دشمن بیاید و وارد این سرزمین شود؛ بر اقتصاد، سیاست، منابع و نفت این کشور تسلط پیدا کند؛ دشمن هم قدم به قدم جلو آمد. راه را قاجاریه باز کردند؛ اما دشمن پاداش آنها را این‌طورى داد که پهلوى را سر کار آورد؛ نوکرِ قلدرِ گوش به فرمان. روزبه‌روز سلطه‌شان را بر این مملکت بیشتر کردند. در انقلاب، همان ملت بود که با رهبرى امام بزرگوار ما به خود آمد، بیدار شد، عقده‌هاى فرو خفته و دردهاى متراکم دورانهاى گذشته، او را وادار به حرکت کرد؛ کارى کرد که ملت را از ته دره‌هاى فراموش شدگى و ذلت، به اوج عزت رساند. امروز ملت ایران، یکى از عزیزترین ملتهاى دنیاست؛ نه فقط در نظر مسلمانها، حتّى در نظر دشمنانش. استقامت، این است. این راه را بایستى ملت ایران با قدرت تمام ادامه دهد.

ملتها همیشه آماده‌ى مقاومتند؛ مهم رهبران آنهاست. شما ببینید این ملت فلسطین که امروز این‌طور ایستاده است، همان ملت فلسطین پنجاه سال قبل است. آن روز ایستادگى نکرد، آن بلاها سرش آمد؛ امروز ایستادگى مى‌کند و دشمن را قدم به قدم مجبور به عقب‌نشینى مى‌کند. ملت ایران امروز همان ملت صد سال قبل است. صد سال قبل مسئولان این کشور و این ملت، در مقابل دشمنان، خودشان را دچار وادادگى کردند و ایستادگى نکردند؛ اجازه دادند دشمن بیاید و وارد این سرزمین شود؛ بر اقتصاد، سیاست، منابع و نفت این کشور تسلط پیدا کند؛ دشمن هم قدم به قدم جلو آمد. راه را قاجاریه باز کردند؛ اما دشمن پاداش آنها را این‌طورى داد که پهلوى را سر کار آورد؛ نوکرِ قلدرِ گوش به فرمان. روزبه‌روز سلطه‌شان را بر این مملکت بیشتر کردند. در انقلاب، همان ملت بود که با رهبرى امام بزرگوار ما به خود آمد، بیدار شد، عقده‌هاى فرو خفته و دردهاى متراکم دورانهاى گذشته، او را وادار به حرکت کرد؛ کارى کرد که ملت را از ته دره‌هاى فراموش شدگى و ذلت، به اوج عزت رساند. امروز ملت ایران، یکى از عزیزترین ملتهاى دنیاست؛ نه فقط در نظر مسلمانها، حتّى در نظر دشمنانش. استقامت، این است. این راه را بایستى ملت ایران با قدرت تمام ادامه دهد.

امریکاییها در همین قضیه هم روح سلطه‌جویى و زیاده‌طلبى و دروغگویى خودشان را نشان دادند. این‌طور وانمود کردند که گویا ایران مى‌خواهد در مسائل گوناگون خود با امریکا مذاکره کند. تعبیرات بسیار نامناسب و زشتى را هم به کار بردند؛ بعضى از مسئولین امریکایى بر اثر همان خوى تکبر و دروغگویى، حتى گفتند این به منزله‌ى احضار مسئول ایرانى است. من عرض مى‌کنم، دولت امریکا غلط مى‌کند که مسئول ایرانى را احضار کند. مسئولین ذى‌ربط کشور ما اگر مى‌توانند با هدف تفهیم و حالى کردن به امریکاییها در قضیه‌ى عراق، مطلبى را به آنها منتقل کنند، مانعى ندارد؛ اما اگر مذاکره به معناى این است که یک عرصه‌اى باز شود براى اینکه طرف زورگو و پُررو و مکّار با اتکاى به زور بخواهد حرفهاى خودش را به طرف تحمیل کند، این مثل بقیه‌ى موارد، همچنان که اعلام کردیم، ممنوع خواهد بود. عزت، ایستادگى و مقاومت ملت ما مایه‌ى اقتدار و پیشرفت کشور ماست؛ این را نمى‌شود با توهمات مخدوش کرد.

انرژى هسته‌اى و فناورى هسته‌اى حق مسلم شما ملت ایران است و هیچ کس حق ندارد از این حق مسلّم صرف نظر کند و کوتاه بیاید. دشمن شبهه‌پراکنى مى‌کند و یک عده‌اى هم نادانسته، شاید بعضى هم دانسته، همین حرفهاى دشمن را در داخل پر و بال مى‌دهند. حقیقت قضیه این چیزى است که من به شما عرض کردم. امروز اگر شما این حق را به چنگ نیاورید، دهها سال ملت ایران به عقب خواهد رفت و عقب‌مانده خواهد ماند. هیچ فرد مسئولى، هیچ پیروِ پیامبر اعظم راضى نخواهد شد. دنیا هم این حق را قبول دارد. حالا تهدید شوراى امنیت کردند، انگار شوراى امنیت آخر دنیاست. ما هم شوراى امنیت چشیده هستیم. در جنگ تحمیلى، آن روزى که عراقى‌ها چند هزار کیلومتر خاک ما را زیر پا داشتند، همین شوراى امنیت قطعنامه صادر کرد که بایستى جنگ را تمام کنید، دفاع و مقاومت نکنید؛ ما هم چون برخلاف مصالح کشورمان بود، قبول نکردیم. هر وقت برخلاف مصالح کشور باشد، قبول نمى‌کنیم. ملت ما ایستاده است. جوانان ما ایستاده‌اند، خوشبختانه مسئولین ما با نشاط ایستاده‌اند، خدا پشتیبان ماست و اقتدار آینده‌ى کشورِ ما امروز در گرو تصمیم و همت مسئولان و مردم ماست. به توفیق الهى، به کمک همت و اراده و عزم بلند مردم و به تأیید ولى‌عصر (ارواحنافداه) بر این حق پافشارى خواهیم کرد و آن را با همه‌ى وجود به چنگ خواهیم آورد.

ادبیات و هنر مقاومت و آنچه مربوط به دوره‌ى خاص دفاع کشور و ملت ماست، حقیقتاً از برجسته‌ترین و مهمترین کارهاست. البته دوستان خیلى کار کرده‌اند. از دهه‌ى 60 که این کارهاى هنرى و ادبى در حوزه‌ى هنرى شروع شد و این خاطرات منتشر گردید، من یکى از مشترى‌هاى پرو پا قرص این کتابها بودم، که خاطرات را نگاه کنم. من خیلى تحت‌تأثیر جذابیت و صداقت و خلوص این نوشته‌ها و گفته‌ها هستم؛ این را واقعاً عرض مى‌کنم.

مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه انصافاً از یک نظر، قله‌ى این خاندان است. ایشان از لحاظ علمى، شاگرد میرزا و اصحاب سامره است که چند سالى در آن‌جا زندگى کرده و برگشته و شاگرد پدرش - یعنى همان مکتبِ مرحوم شیخ محمدتقى، صاحب حاشیه - است که در اصفهان رواج پیدا کرد و مکتب علمى شد و علماى بزرگى را هم تربیت کرد.
از لحاظ فهم سیاسى هم بسیار مرد فهیم و جلوتر از زمان خودش بود؛ هم در قضیه‌ى مشروطه، انسان این مسأله را مشاهده مى‌کند، هم در قضیه‌ى رضاشاه. این حرکتى که ایشان در 1345 و 1346 شروع کرد که قم را پایگاه خودشان قرار داد و انتظاراتى را از رضاشاه مطرح کرد، کارهاى خیلى بزرگى است؛ منتها آن استبداد رضا خانى و سرنیزه و قلدرىِ رضاخانى نگذاشت این قضیه موج پیدا کند؛ والّا اگر یک مقدار آن فشار دیکتاتورى رضاخانى نبود، این قضیه در همه‌ى ایران موج پیدا مى‌کرد و شاید نتایج بسیار مهمى را انسان مى‌توانست حدس بزند که بر آن مترتب مى‌شد؛ لیکن نگذاشتند، بعد هم که به شهادت و مسموم کردن ایشان منتهى شد. بنابراین، از لحاظ فهم سیاسى هم ایشان خیلى مهم بوده است.
نکته‌ى دیگرى که در مورد ایشان هست، روشن‌بینى و روشنفکرى است. ببینید این مبارزاتى که با فرنگى‌ها و با خارجى‌ها و با نفوذ اجانب در کشور از طرف علما انجام گرفته، که یک نمونه‌اش خودِ میرزاى شیرازى است، یک نمونه‌اش دو طرف مشروطیت هستند در نجف؛ یعنى هم آسید محمدکاظم، هم آخوند ملاکاظم خراسانى، که هر دوى اینها مخالف حضور بیگانه بودند؛ هم آن که با مشروطیت مخالفت مى‌کرد، از حضور بیگانه مى‌ترسید؛ هم ایشان که مشروطه مى‌خواست، آن روح آزادى‌خواهى‌اش همراه با بیگانه‌ستیزى بود، و چه مرحوم آسیدعبدالحسین لارى، چه مرحوم آسیدعبداللَّه بلادى در بوشهر - که او هم داستان‌هاى مفصلى دارد - و چه مرحوم خیابانى و دیگرانى که در سرتاسر کشور در آن برهه بودند، منشأ مخالفت همه‌ى آنها با خارجى‌ها بود؛ یعنى صورت قضیه این بود که کفر در مقابل اسلام است؛ چون خارجى، کافر بود؛ فرنگى، کافر بود و نمى‌خواستند کفر بیاید. صورت این قضیه، صرفاً یک جنگ مذهبى را نشان مى‌دهد؛ اما وقتى انسان کاوش مى‌کند، مى‌بیند در اغلب اینها، بخصوص در قضیه‌ى مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه، مسأله فقط یک جنگ مذهبى نیست؛ یعنى دعواى این نیست که مسیحى‌ها مى‌خواهند بیایند غلبه پیدا کنند؛ مسیحى‌ها که در خودِ اصفهان با آنها داشتند زندگى مى‌کردند؛ ارامنه‌ى اصفهان همیشه بودند و با هم زندگى مى‌کردند و مشکلى هم نداشتند؛ پس دعوا، دعواى مذهبى نبود، بلکه دعوا، سر همان چیزى است که ما امروز از مسأله‌ى استقلال مى‌فهمیم؛ یعنى سلطه‌ى اقتصادى، سلطه‌ى فرهنگى، سلطه‌ى سیاسى، سلطه‌ى اجتماعى و نفوذ ویران‌کننده و خانه‌براندازى که غرب در دنیا داشته - آن دوره، دوره‌یى بود که غرب با نشاط و با سرزندگى داشت مى‌آمد و حالت تهاجمى داشت - اینها این را مى‌دیدند؛ این را مى‌فهمیدند. مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه از آن شرکتى که احداث مى‌کند، از آن حرفهایى که مى‌زند، از همان گفتگوهایى که در کتاب «مسافر و مقیم» مطرح مى‌کند - متأسفانه فرصت نشد که من درست آن کتاب را نگاه کنم؛ فقط بخش‌هایى از آن را خواندم - نشان مى‌دهد که مرد بسیار روشن‌بین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطه‌ى بیگانه است. اگر دولت انگلیس استعمارگر، اسلام را هم آورده بود و بنا بود همین کارها را بکند، ظاهراً در موضع ایشان تغییرى پیدا نمى‌شد؛ فرقى نبود بین این‌که مسیحى باشد یا مسلمان باشد. استعمارگرى و سلطه‌ى فرهنگى و نفوذ در ارکان حیات مدنى کشور بود که این بزرگان را حساس مى‌کرد و وادار مى‌کرد به این‌که مقابله کنند و مقاومت کنند.
با رضاشاه هم که مقابله کردند، براى همین مسأله بود. درست است که مبارزات مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه در دو بخش تقسیم مى‌شود: بخشِ مقابله‌ى با خارجى؛ و بخشِ مبارزه‌ى با استبداد. این دو بخش، کاملاً در زندگى ایشان و در مبارزات ایشان محسوس و قابل تفکیک است؛ لیکن با رضاخان هم که ایشان مبارزه مى‌کند، گویى برایش کاملاً روشن است که رضاخان پیش‌کرده‌ى همان خارجى است، که آمده. این، همان چیزى است که براى نسل امروز ما، جزو واضحات است؛ اما آن روز این قضیه جزو واضحات نبود؛ روشن نبود. آن روز حتّى کسانى با شعارهاى رضاشاه جذب مى‌شدند و حرف او را باور مى‌کردند! من در یکى از همین نوشته‌ها - که انسان دلش نمى‌آید از بعضى‌ها که آدمهاى خوبى هم بودند، اسم بیاورد - تعبیرى دیدم که تعبیرِ ستایش‌آمیزى از رضاشاه بود! البته اسم نیاورده بود، اما پیدا بود که مقصودش رضاشاه است. اینها کسانى بودند که قطعاً رضاشاه مى‌خواست ریشه‌ى آنها را بِکند، و کند؛ اما از این قبیل تصورات و توهمات و اشتباهات وجود داشت؛ ولى براى ما، امروز روشن است. انسان احساس مى‌کند که مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه، آن روز مى‌فهمید که مبارزه‌ى با رضاشاه، فقط مبارزه‌ى با نظام اجبارى و کلاه فرنگى نیست؛ بحثِ این است که یک آدمى بر سر کار آورده شده و بَرکشیده شده، براى این‌که اهداف انگلیس را در ایران پیاده کند. او این را حس مى‌کرد و مى‌خواست با آن مقابله کند؛ منتها براى مقابله‌اش شعار پیدا مى‌کند؛ مثل همین شعارِ مقابله با نظام اجبارى و همین چیزهایى که ایشان وقت آمدن به قم مطرح کرده بودند. همه این‌طور نبودند. مثلاً مرحوم میرزا صادق آقا - که البته شما سید صادق آقا نوشته‌اید، که غلط است؛ چون ایشان سید نبوده - که من ایشان را از روى آثارش تا حدود زیادى مى‌شناسم، این‌گونه نبوده؛ انسان این را حس نمى‌کند که او با این نگاه متجدد و روشن‌بینانه قضایا را نگاه مى‌کرده؛ اما در مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه، نه؛ این کاملاً محسوس است که عمیق و نافذ فکر مى‌کرده است.

امروز هم روز بسیار مهمى است - روز سوم خرداد - و همان‌طور که اشاره کردند، روز مقاومت و ایثار و پیروزى است. روز سوم خرداد نماد ایثار و مقاومت و پیروزى ملت ایران به برکت ایمان و به‌کار گرفتن قواى خود در مقابل دشمن است.

دشمن، نقطه‌ى ضعف خودش و نقطه‌ى قوّت شما را هم فهمیده. نقطه‌ى قوّت شما ایمان و ایثار و دل دادن به مجاهدت و همچنین همبستگى و همدلىِ شماها با هم است. نقطه‌ى ضعف او این است که در مقابل نیروى ملى یک ملت هیچ ابزارى ندارد. ابزار نظامى فایده و پیشرفتى ندارد؛ این را دشمن مى‌داند. دشمن درصدد است این مقاومت را درهم بشکند؛ درصدد است این ایمان را تضعیف کند؛ در صدد است همبستگى ملى و همدلى را از بین ببرد. اگر دیدید کسى از دل‌دادن به بیگانه و رها کردن ایمان و مقاومت و وحدت حرف مى‌زند، بدانید از زبان دشمن دارد حرف مى‌زند؛ چه بداند، چه نداند. همه‌جا این معیار و شاخص به درد من و شما مى‌خورد که بدانیم در کجا و چگونه داریم زندگى مى‌کنیم؛ محیط و زمان خود را بشناسیم.

عده یی خیال می کنند شعارهای انقلاب؛ شعار عدالت، شعار جهاد، شعار دین، شعار استقلال، شعار خودکفایی؛ شعارهایی که مردم را به شوق آورد، وارد صحنه کرد، رژیم طاغوت را ساقط کرد و مردم هشت سال در جنگ مقاومت کردند، کهنه شده و قابل پیاده شدن نیست؛ نه، ممکن است ما کهنه شده باشیم و اقتدار و صلابت خود را از دست داده باشیم. ما سست شدیم؛ آن اصول با قوت و صلابت خود باقی است. ما اگر با ایمان لازم، با مدیریت کافی، با شوق و امید، با مقهور نشدن در مقابل شیوه ها و کلکهای سیاسی و تبلیغاتی دشمنان وارد میدان شویم، همان اصول، امروز جلوه ی بیشتری خواهد داشت.

به اطراف خودتان نگاه کنید؛ این عراق را ببینید - بقیه‌ى کشورهاى اسلامى را نمى‌خواهم نام بیاورم - این پدیده‌ها را که انسان مشاهده کند، آن وقت مى‌فهمد که کشورى مثل ایران در قلب این منطقه‌ى حساس، آن هم با داشتن این همه ذخایر مادى و معنوى - که همیشه یک بهشت گمشده براى استعمارگران بود و هر جا که دست پیدا مى‌کردند، براى آنها یک موهبت عظما محسوب مى‌شد - و در حالى‌که این کشور یکسره پایتخت اقتدار منطقه‌یىِ امریکا محسوب مى‌شد، چطور ناگهان تبدیل شد به قله‌یى از مقاومت و احساس عزت و اسلام‌خواهى و مقابله‌ى با زورگویى و کامجویى و زیاده‌طلبى امریکا. این یک معجزه است؛ اصلاً قابل تصور نبود؛ اما این معجزه اتفاق افتاد. معجزه‌هاى اجتماعى برخلاف معجزه‌ى اژدها شدنِ عصاى موسى است؛ چون آن‌طور معجزه‌ها ربطى به اراده‌ى انسان ندارد؛ اما معجزه‌هاى اجتماعى به‌طور مستقیم به اراده‌ى انسانها ارتباط پیدا مى‌کند؛ «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم».

یاوه‌گوها و یاوه‌بافها بیخود سعى نکنند این‌طور بپراکنند که چه لزومى دارد این کار و چرا دنبالش مى‌کنند؛ نه، این نیاز ملت ایران است. امروز کشورهاى پیشرفته‌ى دنیا بیشترین یا سهم مهمى از انرژى برق خودشان را از نیروگاههاى هسته‌یى تولید مى‌کنند، نه از نفت که هم سرمایه‌ى دودزاست، و هم تمام شدنى و هم قابل تبدیلِ به چیزهاى بسیار ارزشمندتر از سوخت. آنها که مى‌خواهند ملتهاى داراى نفت را از این موهبت محروم کنند، مى‌گویند شما که نفت دارید، دیگر به انرژى هسته‌یى چه نیازى دارید؟ مگر باید نفت را تمام کنیم، بعد دست به طرف شما حتماً دراز کنیم! سرنوشت ملتها نیاز به شماست؟ آنها مى‌گویند نفت را مصرف کنید، بعد دستتان که خالى شد، محتاج ما شوید؛ بیایید درِ خانه‌ى ما. ملت ما نمى‌خواهد این را قبول کند و ما باید به سمت انرژى هسته‌یى براى تولید برق برویم؛ این نیاز کشور ماست؛ باید به این راه برویم، والّا عقب‌ماندگیهاى یکى دو قرن گذشته باز هم مضاعف خواهد شد و آن وقت یک قرنِ دیگر این ملت را عقب مى‌اندازند. بنابراین رفتنِ دنبال این کار وظیفه‌ى ملى است. وقتى که دنبال این کار مى‌رویم، بایستى قضیه را بومى کنیم و اگر بومى نکنیم، باز همان وابستگى و باز همان نیاز است. وقتى مى‌خواهیم وابسته نباشیم و کار بومى باشد، البته فشار هست. باید در مقابل فشارها مقاومت کرد. آنهایى که نفهمیده علیه این فکر حرف مى‌زنند، نمى‌فهمند و ملتفت نیستند که دارند به این ملت خیانت مى‌کنند و همان چیزى را که امریکا مى‌خواهد، بیان مى‌کنند و بر زبان مى‌آورند: چه لزومى دارد؟ چه احتیاجى داریم؟ ولش کنیم! بله، معلوم است که آنها دلشان مى‌خواهد ما هیچ چیز تولید نکنیم و غذاى حاضرمان را هم از آنها بگیریم؛ به شرطى که پول داشته باشیم. وقتى هم نداشتیم، اگر ملت از گرسنگى بمیرند، آنها که ابایى ندارند؛ چون هزارهزار مى‌کُشند و از مردن هزارهزار و میلیون میلیون هم هیچ باکى ندارند. وظیفه‌ى ملى ما امروز این است که دنبال این فناورى و فناورى‌هاى مشابه، هر چه که ما را به اوج قله‌ى علم نزدیک کند، برویم و امروز دنبال کردن آن براى ملت ما واجب است و براى کسانى که مى‌توانند، وظیفه‌ى آنهاست تا بتوانند ملت را به عزت برسانند و از وابستگى رها کنند.

بگذارید شور و حماسه ی مردم در مناطقی که بناست انتخابات انجام بگیرد، باز هم نشانه یی از حضور عظیم مردمی باشد. در موارد دیگر هم حضور و میدانداری و هوشیاری مردم حرف اول و آخر را می زند، و این به برکت اسلام و تعالیم اسلام و هدایت اسلام است. بدون هدایت اسلامی و بدون ایمان عمیق دینی و اسلامی، نه چنین مقاومتی شکل می گرفت و نه در مقابل توطئه ها و حیله ها و تزویرهای دشمنان، این حمایت باقی می ماند. این که ملت ما این طور مستحکم ایستاده اند، به خاطر همین ایمان معنوی است؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد و به لطف و حول و قوه ی الهی و به کوری چشم دشمنان، ایمان مردم روزبه روز عمیق تر و حمایت مردم از نظام بیشتر خواهد شد.

ک ترفند آنها مسأله حقوق بشر است، یک ترفندشان هم مسأله دمکراسى است. در انگلیس یک نماینده مجلس یک کلمه از آن دختر جوان فلسطینى دفاع مى‌کند، از حزب و از مجلس او را اخراج مى‌کنند؛ آن وقت ادّعاى دمکراسى و آزادى هم دارند! سالهاى اوّلِ انقلاب در همین تریبون نمازجمعه بنده از مبارزان ایرلندى و شخصى به نام «بابى ساندز» - که الان خیابانى هم به نام او در تهران هست - اسم آوردم. بابى‌ساندز در زندان بعد از پنجاه روز با اعتصاب غذا مُرد؛ نفر دوم هم اعتصاب غذا کرد و سپس مُرد؛ گمانم نفر سوم و چهارم هم اعتصاب غذا کردند؛ اما همین انگلیسیهاى طرفدار حقوق بشر و پشتیبان اعتصابها و تحصّنها در نقاط دیگر، تماشا کردند! این ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر آقایان است. الان شما ببینید در فلسطین چه اتّفاق مى‌افتد! خانه را خراب مى‌کنند، زن را مى‌کشند، کودک را مى‌کشند؛ جلوِ چشم همه هم مى‌کشند، اما این آقایان طرفدار حقوق بشر کمترین عکس‌العملى نشان نمى‌دهند. آن وقت مى‌گویند ما در ایران دنبال حقوق بشر مى‌گردیم! آیا ملت ایران حق ندارد اینها را دروغگو و متقلّب بداند؟! اینها طرفدار حقوق بشرند؟! 
راه علاج چیست؟ ملت ایران یک راه علاج دارد و همان راه علاجى است که تا امروز دنبال کرده و آن، ایستادگى و تمسّک به آرمانها و اصولِ خود و حضور در صحنه است. من آن روز به ملت عزیزمان عرض کردم، الان هم عرض مى‌کنم: ملت بزرگ ایران! بدانید اگر ایستادگى و حضور شما در صحنه نبود، نظام جمهورى اسلامى و هیچکدام از مسؤولان، یک سال هم نمى‌توانستند مقاومت کنند. اراده‌تان را مستحکم نگه‌دارید و حضور و وحدت خود را حفظ کنید. مى‌بینیم و مى‌دانیم که ملت ایران تا امروز همین‌طور عمل کرده است، بعد از این هم همین‌گونه خواهد بود؛ ملت ما ملت ممتازى است. در کنار این، باید مسؤولان با کارآمدى و هوشیارى، تلاش عالمانه و دلسوزانه داشته باشند و مشکلات را یکى پس از دیگرى حل کنند و این راهِ نیمه رفته را به پایان برسانند. هم از لحاظ علمى، هم از لحاظ سیاسى و هم از لحاظ اقتصادى، این ملت باید روزبه‌روز خود را قویتر کند؛ این راه علاج ملت ایران است. بخشى از این کار به دست مردم است - که مردم عمل کرده‌اند و به فضل و حول و قوّه الهى بعد از این هم عمل خواهند کرد - بخشى هم بر عهده مسؤولان است که باید وظایف خود را درست بشناسند و عمل کنند. در این صورت دشمنیها دیگر اثر نخواهد کرد. البته بیگانگان فشار اقتصادى و سیاسى مى‌آورند، اما بى‌فایده است. در کوتاه‌مدت ممکن است فشار اقتصادى علیه ملت ایران باشد، اما خودشان هم مى‌دانند که در بلندمدّت، هم به نفع ملت ایران است و هم به ضرر آنهاست. همین فشارها ملت ایران و دانشمندان و جوانانِ با استعداد ما را به پیمودن راههاى علمى و کشف راههاى علمىِ پیچیده و دور از دسترس کشاند؛ بنابراین فشار اقتصادى تأثیرى ندارد. تا شما در صحنه هستید، فشار سیاسى هم تأثیرى ندارد.
 
این ملت تلاش بزرگ و مجاهدت عظیمى کرده است؛ خداى متعال هم طبق وعده خود به این ملت پاداش داده است: استقلال و نظام اسلامى. خداوند عاقبت خوشى براى شما مقرّر کرده است و ان‌شاءاللَّه به این عاقبت خواهید رسید.

ما خواسته‌ایم و به حول و قوّه الهى توانسته‌ایم. بیست و پنج سال براى فشارهاى بین‌المللى زمان کوتاهى نیست؛ اما نظام جمهورى اسلامى با ساخت مستحکمِ مردمى خود - که ملات این ساخت هم ایمان و آمادگى براى مجاهدت بود - توانسته است تا امروز نه فقط در مقابل فشارها مقاومت کند، بلکه روزبه‌روز خود را مستحکم‌تر نماید؛ بعد از این هم همین خواهد بود. ما خود را قوى کرده‌ایم. تا آن روزى این فشارها ادامه پیدا خواهد کرد که دشمنان مأیوس شوند. یأس آنها به چیست؟ به این است که احساس کنند روند تحرّک و تقویت خویشتن در جمهورى اسلامى توقّف‌پذیر نیست. بخشى از این کار بزرگ به عهده شماست، بخشى به عهده دانشمندان غیرنظامى است، بخشى به عهده دانشگاههاست، بخشى به عهده سیاستمداران است؛ آنها هم مى‌توانند در ایجاد این باور که فشارها را دور یا کم خواهد کرد، نقش ایفا کنند. به هرحال نقش عمده‌اى به عهده شماست. باید بسازید، نگه دارید، افزایش دهید، نوآورى کنید، سازماندهى را تقویت نمایید و در کنارِ ساختن ابزارهاى کارآمد، انسانهاى ماهر بسازید.

اکثر مسؤولان ما، اکثر نمایندگان مجلس ما، اکثر مسؤولان اجرایى ما، مردمان متدیّن، علاقه‌مند به انقلاب و آماده‌ى براى خدمت به مردمند. این‌طور خیال نشود که مجلس چنین است یا چنان است؛ نه، مجلس رکن نظام است. البته در داخل مجلس - مثل همه جاى دیگر - ممکن است عناصرى نفوذ و رخنه کرده باشند؛ حقایق را وارونه کنند؛ فضا را بر کسانى سخت و سنگین کنند؛ آنها را وادار به کار ناشایسته و نامناسبى کنند. اغلب نمایندگان براى خدمت به مردم آماده‌اند؛ وظیفه آنهاست؛ باید هم این کار را بکنند؛ باید هم خدمت کنند. فلسفه وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسؤولان، خدمت است. ما نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروى ما به این است. اسلام این را براى ما معیّن کرده است. ما حقّى به گردن مردم نداریم؛ مردم به گردن ما حق دارند. با این روحیه و با این نیّت، بیست‌وپنج سال این انقلاب و این نظام سرِ پا ایستاده است؛ بیست‌وپنج سال این ملت مثل کوه در مقابل دشمنانِ توطئه‌گر و حیله‌گرِ خود مقاومت کرده است. کسانى که این روحیه را از دست بدهند و یا دیگران را به خروج از این روحیه تشویق کنند، به ملت خیانت کرده‌اند.

جوانان عزیز ما متوجّهِ جریان فرهنگى‌اى که مى‌خواهند راه بیندازند، باشند؛ یعنى تزریق لاابالیگرى و اباحیگرى و کشاندن به هرزگى و بى‌اعتنایى به اخلاق منضبطِ دینى و اسلامى. هم جوانان، هم مسؤولان علمى، هم آموزش و پرورش و هم کسانى که به مسائل جوانان مى‌پردازند باید مراقب این موارد باشند. امروز مبارزه با امریکا این‌جاهاست. مبارزه با امریکا در میدان علم هم صدق مى‌کند. آن‌جا هم از این‌که پیشرفت علمى داشته باشیم، ناراحتند. از پیشرفت علمىِ مردم ما ناراحتند؛ از پیشرفت اقتصادى مردم ما ناراحتند؛ از این‌که دولت بتواند خدمتى به مردم بکند و گره‌اى از مشکلات مردم باز شود، ناراحتند. هر کس به عقب‌ماندگى علمى کمک کند، به نفع امریکا کار کرده است. هر کس کمک کند به این‌که دولت نتواند خدمات لازم را انجام دهد - چه قوّه مجریه، چه قوّه قضایّیه و چه قوّه مقنّنه - براى امریکا و در خدمت امریکا کار کرده است. هر کس فکرها و نظرات امریکاییها را در روزنامه‌ها و تریبونها بیان کند، به نفع امریکا کار کرده است. یکى از کارهاى آنها شایعه‌پراکنى و تهمت‌زنى است. عیناً همان کارى که در زمان امیرالمؤمنین مى‌کردند؛ هر روز یک شایعه، یک تهمت و یک جنگ روانى. هر کس فضاى تهمت‌زنى در داخل کشور و جنگ روانى علیه نظام را تقویت و تشدید کند، مزدور امریکاست و براى امریکا کار کرده است؛ چه از امریکا پول بگیرد، چه نوکر بى‌مزد و مواجب امریکا باشد. امروز مبارزه با امریکا عبارت است از مقاومت در مقابل این جریان‌سازىِ سیاسى و فرهنگى. همه، حواسشان جمع باشد. آدمهایى که غرض و سوءنیّتى ندارند، مواظب باشند به‌خاطر یک انگیزه و احساسِ زودگذر حرفى نزنند که در جهت خواستهاى امریکا و علیه این ملت و این کشور تمام شود. بدانند دشمن چگونه تقویت مى‌شود و از چه راههایى دست و پاى خود را باز و علیه این ملت اقدام مى‌کند. بحمداللَّه ملت ما هوشیار است.

نظام اسلامى در برابر اردوگاه شرق و غرب ایستاد؛ اما در همان روزها یک نظریه این بود که ما به نحوى با استکبار کنار بیاییم! کسانى‌که این نظریه را بیان مى‌کردند، آدمهاى بدى نبودند؛ بلکه ساده‌اندیش بودند و مى‌گفتند کنار بیاییم تا ضرر آنها را از خود دفع کنیم؛ اما پاسخ این سؤال را نمى‌دادند که این کنار آمدن و کوتاه آمدن و عقب‌نشینى کردنِ سنگر به سنگر تا کجا باید ادامه پیدا کند؛ ملت ایران باید چه کار کند که امریکا از او راضى شود؛ چقدر باید از ارزشهاى خود صرف‌نظر کند تا امریکا بگوید دیگر با شما کارى ندارم؟ شاید بعضى از آنها حتّى فکر نمى‌کردند که استکبار به حدّى هم قانع نیست. در جنجال اخیرِ فعّالیتهاى هسته‌اى ایران دیدید که قدم به قدم شروع کردند به جلو آمدن؛ اوّل گفتند ایران باید پروتکل الحاقى را قبول کند؛ بعد گفتند باید فلان اطّلاعات را بدهد؛ بعد پا را فراتر گذاشتند و گفتند اصلاً ایران نباید فناورى هسته‌اى داشته باشد! عقب‌نشینى در مقابل مجموعه‌اى که زور مادّى دارد، اما مطلقاً ذخیره اخلاقى در وجودش نیست تا از این زور به شکل ظالمانه استفاده نکند، راه علاج نیست. راه علاج، منحصر شده بود در مقاومت، و امام بزرگوار ما - آن انسان مقاوم، صبور و سرسخت - مظهر مقاومت بود؛ و این تنها راهى بود که در مقابل ملت ایران وجود داشت. لذا حتّى حمله نظامى‌شان اثر نبخشید.

امروز هم علاج کار ملت ایران در ایستادگى و مقاومت است. البته معناى مقاومت بى‌تدبیرى نیست. من روایتى(2) را از نبىّ‌اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم یادداشت کرده بودم که مى‌خواستم اوایل صحبتم بخوانم؛ ولى الان آن را مى‌خوانم. حضرت خطاب به «عبداللَّه‌بن‌مسعود» - صحابى معروف - مى‌فرمایند: «یابن مسعود! اذا عملت عملاً فعمل بعلم و عقل»؛ اى پسرِ مسعود! هر کارى که مى‌خواهى انجام بدهى، با دانش و خرد انجام بده. این، استثناء ندارد و شامل همه کارها مى‌شود؛ اینها شعارهاى اسلامى است. حالا عدّه‌اى مى‌خواهند به مسلمانان - که این مطالب هزار و چهار صد سال جزو فرهنگشان بوده است - یاد بدهند که دنبال علم و خرد بروند! این حرفها کهنه بشو هم نیست؛ همیشه تازه است. «و ایّاک و ان تعمل عملا بغیر تدبیر و علم»؛ مبادا هیچ کارى را بدون تدبیر و دانش انجام دهى؛ همه کارها باید سنجیده و علمى صورت گیرد. «فأنّه جلّ جلاله یقول: ولا تکونوا کالّتى نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا»؛ چون خداوند مى‌فرماید: مثل آن پیرزنى نباشید که پشم را نخ مى‌کرد، بعد نخها را دوباره پشم مى‌کرد. اگر کار را بى‌منطق و بى‌دانش و بى‌تدبیر انجام دهید، قوّتى را که خدا به شما داده، واژگون کرده‌اید و ذخیره علم و عقل را به زمین ریخته‌اید و به عقب برگشته‌اید. ما نباید به عقب برگردیم.
مقاومتِ باتدبیر، جزو شعارهاى نظام اسلامى است و مسؤولان این موضوع را مدّنظر دارند. البته مى‌توان هر کارى را تفسیرى کرد تا از آن بى‌تدبیرى بیرون بیاید. دشمن این کارها را مى‌کند و یک عدّه هم مفت و مجّانى بلندگوى دشمن مى‌شوند و همان چیزى را که دشمن مى‌خواهد، تکرار مى‌کنند؛ گویى روى این قضیه هیچ فکر و تدبیر و کارِ کارشناسى نشده است. البته نمى‌خواهم بگویم مسؤولان ما اشتباه نمى‌کنند؛ اشتباه مربوط به همه آحاد بشر است و از ما جدایى‌ناپذیر است؛ لیکن ضریب اطمینان وقتى بالا مى‌رود که انسان بداند مسؤولان کشور فکر و تدبیر و مطالعه و مشورت مى‌کنند؛ بخصوص در زمینه‌هاى حسّاستر که تعیین سیاستهاى کلّى است و با زمینه و منطقه اجرا هم تماس مستقیم ندارد و خطوط را معین مى‌کند و در آن، کارهاى کارشناسىِ بسیار وسیع و دقیق و پى‌درپى صورت مى‌گیرد. با این تدبیر، ملت ایران باید مقاومت کند و همین مقاومت موجب شده تا الان پیش برود.
عزیزان من! ما در اوایل پیروزى انقلاب، استاد، پزشک، دانشمند و محقّق کم داشتیم. اوّلاً خودِ کشور کم داشت، ثانیاً بعضى کسان هم به ملت خود پشت کردند و دست یارى به ملت و انقلاب ندادند؛ اما نظام بنا را بر مقاومت گذاشت. این مقاومت، امروز نتیجه‌اش این است که در همین استان شما نسبت دانشجو به قبل از انقلاب - طبق گزارشى که رئیس دانشگاه داد و بنده هم اطّلاع داشتم - دویست و پنجاه برابر شده است! همین مرکز تحصیلات تکمیلى که در این‌جا تشکیل شده و همین محقّق جوانى که آمدند و صحبت کردند و مجموعه‌اى از نخبگان که دور هم گرد آمده‌اند، دستاوردهایى است که نمى‌شود براى آن قیمت گذاشت. اینها همه به برکت انقلاب انجام شده است؛ حالا بیاییم از همه فعّالیتهاى نظام، چهره تاریک و سیاه ترسیم کنیم؟.

امروز دشمن اهداف خود را صریح بیان مى‌کند. صریحاً مى‌گویند با بیدارى اسلامى مخالفند و مى‌خواهند آن را در هم بکوبند. صریحاً مى‌گویند که مى‌خواهند نقشه خاورمیانه را عوض کنند. تغییر نقشه خاورمیانه به چه معناست؟ معنایش این است که صهیونیستهاى ظالمِ عاملِ دست استکبار جهانى را همه‌کاره منطقه کنند و در این منطقه هیچ کشور و دولت و قدرت و ملتى نباشد که در پنجه استثمار صهیونیستها نباشد. امّت اسلامى در مقابل این هدفها باید بایستد.
با جمهورى اسلامى هم به‌شدّت مخالف و دشمنند؛ چون در جمهورى اسلامى بیدارى و مقاومت و وحدت کلمه ملت وجود دارد و پرچم اسلام در این کشور برافراشته شده است. البته من و شما باید مراقب خودمان باشیم و نلغزیم؛ مواظب باشیم جاذبه‌هاى دنیا ما را فریب ندهد و حیله و جنگ روانى دشمن در ما اثر نگذارد. ما باید وحدت خود را روزبه‌روز مستحکم‌تر کنیم و از پرداختن به امور فرعى خوددارى نماییم. امروز مسأله اصلى، حفظ هویّتِ جمهورى اسلامى و هویّتِ اسلامى این کشور است. چشمهاى دنیاى اسلام و امّت اسلام نگران این است. شما توانسته‌اید یک الگو در دنیا نشان دهید؛ دشمن مى‌خواهد این الگو را در هم بشکند. مقصود، شکست ایران نیست؛ بلکه شکست دنیاى اسلام است.

دلى که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمى‌شود. تبلیغات دشمن غالباً بر روى این متمرکز شده است که بتواند روح ایستادگى و مقاومت را در ملت بزرگ ایران تضعیف کند. آنها خیلى خوب فهمیده‌اند که وقتى یک ملت تصمیم مى‌گیرد در مقابل زیاده‌خواهى استکبار بایستد، هیچ نیرویى در مقابل او کارآیى ندارد؛ این را فهمیده‌اند و درست هم فهمیده‌اند. سعى‌شان این است که روح ایستادگى و مقاومت را در ملت ایران از بین ببرند.

ایمان، ایستادگى، مقاومت و خودباورىِ ملت ایران براى دشمن ناگوار است. آنها حکومتهاى مطیع و فرمانبر و ملتهاى بى‌حال و تسلیم در مقابل زورگوییهایشان را مى‌پسندند. امروز فریاد اسلام خواهىِ ملت ایران که اوّل بار از زبان امام امّت برخاست، ملتها را بیدار کرده و دلها را تکان داده و در منطقه روح بیدارى و خودباورى به‌وجود آورده است. دشمنان از این مسائل نگران و سراسیمه‌اند؛ اما ملت ایران بر این توطئه‌ها پیروز خواهد شد.
شما عزیزان رزمنده سپاه و بسیج، در کنار دیگر نیروهاى مسلّح مى‌توانید در همه دورانها نقش ممتازى را ایفا کنید. نباید براى ایفاى نقش، منتظر جنگ بود. امروز خطر جنگ بیش از بقیه زمانها در سالهاى عمر مبارک جمهورى اسلامى نیست؛ همیشه خطر توطئه دشمن علیه ما وجود داشته است. آنچه مانع از توطئه، جنگ و غلبه دشمن مى‌شود، ایستادگى و بیدارى و حاضر بودن در میدان مقاومت است و شما عزیزان سپاه و بسیج یکى از برجسته‌ترین مظهرهاى این ایستادگى و مقاومت هستید. این مقاومت به برکت ایمان است؛ ایمانتان را هرچه مى‌توانید تقویت کنید. به برکت بصیرت است؛ بصیرت و خودآگاهى را هرچه مى‌توانید بیشتر کنید. به برکت وحدت و همبستگى است؛ این عامل بزرگ را هرچه مى‌توانید بیشتر دنبال کنید. پرچم اسلام در ایران به اهتزاز درآمده و دنیاى اسلام و دل صدها میلیون انسان را به خود جذب کرده است. این پرچم را از دست ندهید؛ مستحکم نگهدارید.

این مجاهدت، در میدانهاى گوناگونى است که اهمّ آنها یکى مجاهدت در راه حفظ استقلال کشور و عزّت ملى در برابر سیاست توسعه‌طلبى و انحصارطلبى‌اى است که امریکا در نگاه چند ساله اخیر خود به دنیا دارد. این انحصارطلبى و تجاوزگرى، به کشورهاى دنیاى اسلام یا کشورهاى شرق یا محیط خاورمیانه اختصاص پیدا نمى‌کند؛ ناظر به همه دنیاست. امروز حتّى اروپاییها هم احساس مى‌کنند که از سوى امریکا مورد تعرّض و تجاوز اقتصادى، فرهنگى و سیاسى قرار گرفته‌اند و این یک واقعیت است. بخشى از این سیاست توسعه‌طلبى و تجاوزطلبى متوجّه به منطقه ما و کشور ماست. در این میدان باید هوشیارانه مجاهدت و مقاومت کرد و نگذاشت استقلال کشور آسیب ببیند و عزّت ملى پایمال شود. عزّتى را که امروز به برکت اسلام و با مجاهدت مردم براى کشور به‌وجود آمده است، باید با همه وجود حفظ کرد؛ این یکى از میدانهاى مجاهدت است.

ملت مؤمن و انقلابى ایران با اتحاد و استقامت خود توانست جنگ متجاوزانه‌ى رژیم صدام را که از سوى همین آمریکا و انگلیس بعلاوه‌ى شوروى و بلوک شرق سابق پشتیبانى تسلیحاتى و اطلاعاتى و سیاسى مى‌شد، ناکام سازد و دشمن را به پشت مرزهاى خود براند. شهرهاى ایران سالها از سوى همین صدام حسین ستمگر موشک‌باران و بمباران شد و بر سر جوانان آزاده و فداکارش بمب شیمیایى ریخته شد. ولى مقاومت یک ملت همه‌ى افسونهاى دیکتاتورى و سرکوبگرى و تجاوز باطل مى‌کند.

من مایلم این‌جا یادى از «محمّد جهان‌آرا» شهید عزیزِ خرمشهر و شهدایى که در خرمشهرِ مظلوم آن‌طور مقاومت کردند بکنم. آن‌روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروى مسلّحى نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت. چند تانک تعمیرىِ از کار افتاده را مرحوم شهید «اقارب‌پرست» - که افسر ارتشى بسیار متعهّدى بود - از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است. در قسمت اصلىِ خرمشهر که نیرویى نبود). محمّد جهان‌آرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهاى مهاجم عراقى - یک لشکر مجهّز زرهى عراقى با یک تیپ نیروى مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روى خرمشهر مى‌بارید - سى و پنج روز مقاومت کردند. همان‌طور که روى بغداد موشک مى‌زدند، خمپاره‌ها و توپهاى سنگین در خرمشهر روى خانه‌هاى مردم مرتّب مى‌باریدند. با این‌حال جوانان ما سى و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد! ملت ایران! به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید. بعد هم که مى‌خواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویى به‌مراتب کمتر از نیروى عراقى رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکى دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلى هشت ساله ما، داستان عبرت‌آموز عجیبى است. من نمى‌دانم چرا بعضیها در ارائه مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلى کوتاهى مى‌کنند.

و هرزگى و عیّاشى سوق مى‌داد. حتّى در نقاط فقیر و عقب‌افتاده - جاهایى که مردم به نان شب محتاج بودند - هم به نحوى براى عیّاشى و هرزگى امکاناتى فراهم بود. این امر به‌طور عمد در محیطهاى جوان مثل دانشگاهها و سربازخانه‌ها - نه آن مقدارى که مقتضاى طبیعى غریزه‌ى جوانى است - براى سرگرم کردن و فاسد شدن نسل، تشدید مى‌شد. وقتى که جوانان یک نسل فاسد شدند، دیگر ملتى وجود ندارد و مقاومتى به چشم نمى‌خورد.

یک ملت براى این‌که از فقر، ذلّت، زیر سلطه ماندن، بى‌سوادى و از همه آثار نکبتبار تسلّط طواغیت نجات پیدا کند، به همین چیزها احتیاج دارد. چنین ملتى باید آگاه و بیدار باشد، قدرت تحلیل داشته باشد، به‌موقع همه چیز را بفهمد و به موقع اقدام کند، دین - که مایه قوّت یک انسان در همه میدانهاى زندگى است - در آن ملت عمیق باشد، غیرت که مایه حفظ هویّت دینى و ملى یک ملت است، در او زنده باشد و تنبل و تن‌پرور نباشد. این صفات در شمإ مردم هست. در گذشته بود، امروز هست و به فضل الهى در آینده هم خواهد بود. با همین خصوصیّات بود که ملت ایران پیروز شد و امروز دشمنان این ملت مى‌خواهند با همین خصوصیّات مبارزه کنند. مبارزه امروز استکبار با همین چیزهایى است که موتور حرکت یک ملت است: مبارزه با آگاهى مردم است، مبارزه با غیرت دینى و ملى مردم، وحدت مردم، ایثارگرى و مقاومت مردم است. امروز مبارزه دشمن، مبارزه تبلیغاتى است و بوقهاى تبلیغاتى دشمن همه فضاهاى ممکن را علیه ملت ایران پُر مى‌کند. اما ملت ایران دست از ارزشهاى اصیلِ خود برنداشته و برنمى‌دارد.

ملت ایران باید بداند چه کار بزرگى انجام داده است. طبیعى است که در چنین شرایطى، دشمنان همه همّت خود را علیه نظام جمهورى اسلامى متمرکز کنند. چگونه این کار را بکنند؟ با حمله نظامى کارى از پیش نمى‌برند؛ خودشان هم مى‌دانند. کودتا و روشهاى براندازى را تجربه کردند و دیدند کارى از پیش نمى‌برند. یک راه براى آنها بیشتر باقى نمى‌ماند و آن این است که در درون ملت نفوذ کنند؛ افکار و انگیزه‌هاى مخالف با اسلام را همراه با تهمت و اهانت و ناروا گویى نسبت به انقلاب اسلامى گسترش دهند؛ بتدریج دلهاى مردم را نسبت به سرچشمه جوشان و فیّاضى که آنها را در طول سالها وادار به حرکت و مقاومت کرده است، سرد کنند. این جزو کارها و برنامه‌ریزیهاى اصلى آنهاست. خود آنها از این حرکت به «فروپاشى» تعبیر کرده‌اند و گفته‌اند ما مى‌خواهیم نظام اسلامى فروبپاشد! فروپاشى یعنى چه؟ یعنى ملت را نسبت به آرمانهاى انقلاب دچار تردید و تزلزل و دودلى کنند و مردم پشتیبانىِ لازم را از نظام نداشته باشند. این، سیاست دشمن است.

مسؤولان اوّلاً در زمینه‌هاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و در زمینه مبارزه‌ى با مفسدان و مخرّبان تلاش کنند و کار را وجهه همّت خود قرار دهند. دوم این که اختلافات را کنار بگذارند. این اختلافات و دوگانگیها براى مصالح کشور و منافع مردم و نیروى مقاومت در مقابل دشمن، زیانبار است.

بعضیها بى‌توجّه، از جدایى دین و سیاست حرف مى‌زنند؛ یعنى دین را به گوشه‌هاى خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند! در این‌جا نصیحت نمى‌تواند کارى بکند. آنچه مى‌تواند قدرتها را مهار و تهدید کند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نماید و ریشه آن را بَرکند یا آن را متزلزل سازد، قدرت الهى و اسلامى است؛ قدرت سیاسى‌اى است که در اختیار احکام اسلامى باشد.

سالهاى مجاهدت خاموش و دشوار آزادگان عزیز ما در اسارتگاههاى عراق از جمله‌ى مقاطع فراموش نشدنى، تاریخ پرشکوه ما است. لحظه، لحظه‌ى آن روزها و شبهاى فراموش نشدنى، سرشار از درس و خاطره و افتخار است.
ملت ما از این گنجینه‌ى پربار خواهد توانست همچون ذخیره‌اى فرهنگى براى تقویت ایمان و مقاومت و امید براى نسلهاى آینده بهره گیرد.

حاکمیت‌ امریکا یکپارچه‌ تجاوزگر و زیاده‌طلب‌ است‌ و همانگونه‌ که‌ تفکیک‌ در حکومت‌ ایران‌ توطئه‌ دشمن‌ است‌، تفکیک‌ میان‌ باندهای‌ حاکم‌ در واشنگتن‌ نیز بهانه‌ای‌ برای‌ سازش‌ و مجامله‌ است‌. همه‌ جناحهای‌ حاکم‌ در امریکا در دهها سال‌ گذشته‌ نشان‌ دادند که‌ در هدف‌ سلطه‌ بر ایران‌ یکسانند گرچه‌ این‌ هدف‌ گاه‌ با روش‌ نسل‌کشی‌ و گاه‌ با شعار صلح‌طلبی‌ و حقوق‌ بشر تعقیب‌ می‌شود. شما مردم‌ ایران‌ همچنین‌ به‌ عناصرضعیف‌ النفس‌ داخلی‌ نشان‌ دادید که‌ به‌ دنبال‌ فتنه‌ و جنگ‌ نبوده‌اید و نیستید، اما هرگاه‌ فتنه‌گران‌ یک‌ گام‌ به‌ پیش‌ آیند شما با پولاد اراده‌ خویش‌ آنانرا دو گام‌ به‌ پس‌ می‌رانید. بار دیگر تأکید می‌کنم‌ که‌ در این‌ شرایط حساس‌ وحدت‌، مقاومت‌ و هوشیاری‌، ملت‌ و دولت‌ ما را از این‌ گردنه‌ نیز با سلامت‌ و عزت‌ عبور خواهد داد.

شهداى هفتم تیر در موقعیّت بسیار حسّاسى هدف تهاجم کینه‌ورزانه دشمنان انقلاب قرار گرفتند. هدف، فقط شهید بهشتى نبود؛ در واقع مجموعه باارزشى از مدیران نظام اسلامى هدف بودند و مقصود این بود که نظام اسلامى را فلج کنند. این تلاشهایى که شما امروز مى‌بینید یا مى‌شنوید علیه نظام اسلامى صورت مى‌گیرد، از سالهاى اوّل شروع شده است که بحمداللَّه با مقاومت مردم تاکنون ناکام مانده است. یکى از مظاهر آن، همین مسأله هفتم تیر بود.

امروز در دنیا لازمه این طلب استکبارى - که واقعاً جاى کلمه استکبار همین جاست - این شده است که حرکت تند پُرشتابى براى تسخیر زمینه‌هاى متعدّد - که عمده‌اش سه زمینه است: اقتصاد، سیاست و فرهنگ - از بالا آغاز شود؛ مثل سیل بنیان‌کنى که به سمت دامنه مى‌آید. این سیل سرازیر شده؛ مربوط به امسال و پارسال هم نیست. منتها بر حسب شرایط گوناگون عالم تشدید مى‌شود. بعضى معتقدند در مقابل این سیل چاره‌اى جز تسلیم نیست! امروز انسان این را مشاهده مى‌کند. بعضیها در سطح کشورهاى در حال توسعه یا به تعبیر دیگر جهان سوم - کشورهایى که در قلّه قرار ندارند، در دامنه‌هاى پایین قرار دارند - صریحاً مى‌گویند چاره‌اى نیست، باید غرق و هضم و همشکل شد. بعضیها هم صریحاً این را نمى‌گویند، اما عملاً این طور رفتار مى‌کنند. آیا واقعاً واقعیت همین طور است؟ یعنى امروز در مقابل سیلى که براى قبضه کردن همه منابع و تلاشهاى اقتصادى عالم از یک نقطه خاص شروع شده است، هیچ مقاومتى نمى‌شود کرد؟ آیا در مقابل سیلى که سرازیر شده و همّتش این است که هویّت سیاسى کشورها را به یک هویّت جمعى - که در رأس آن، مراکز اقتدار بین‌المللى هستند - تبدیل کند، واقعاً نمى‌شود مقاومت کرد؟ آیا باید در هاضمه افزون‌طلب و قناعت‌ناپذیر فرهنگ سلطه‌گر هضم شد؟ آیا واقعاً سرنوشت بشریت این است؟ بعضى این‌طور تصوّر مى‌کنند.
ما معتقدیم که نه؛ این، سرنوشت محتوم کشورها نیست و دلایل متعدّدى دارد: امکانات و تواناییها و ظرفیتهاى مستکبران و مقتدران و سلطه‌طلبانِ عالم محدود است. این طور نیست که ما تصوّر کنیم هر چه مقتدران عالم بخواهند، ناگزیر تحقّق پیدا خواهد کرد؛ نه. مى‌توان فرض کرد که اینها ناکام شوند؛ کما این‌که در موارد فراوانى ناکام شدند؛ امروز هم خواهند شد.
ما در جمهورى اسلامى به عنوان کسانى که متصدّى و متعهّد یک تکلیف و وظیفه هستیم، چه تکلیفى داریم؟ این‌که مى‌گویم ما متعهّد و موظّفیم، به خاطر این است که جمهورى اسلامى بر اساس یک فکر، یک آرمان و یک هدف بزرگ و والا و مقدّس به وجود آمده است و کسانى که معتقد به نظام جمهورى اسلامى و پیام انقلاب هستند، فکر نمى‌کنم از این معنا تخلّفى داشته باشند. ما فکر مى‌کنیم یک وظیفه و تکلیف الهى و مسؤولیت خدایى را انجام مى‌دهیم. به همین دلیل است که بنده معتقدم اگر مسؤولان - چه شما که در مجلسید و چه آنهایى که در دستگاههاى اجرایى کشورند - کارى را که بر عهده آنهاست، انجام دهند، ثوابش پیش خداى متعال از بسیارى از عبادات بالاتر است؛ چون این بنا براى اعلاى کلمه حق و احیاى کلمه توحید ساخته شده است. ما به عنوان کسانى که در این مجموعه چنین وظیفه‌اى داریم و این مسؤولیت را احساس مى‌کنیم، در مقابل این سیل جهانى باید مقاومت کنیم. البته واقعیت جهانى‌سازى هم یکى از بخشهاى مهم و بارز همین سیل است. فعلاً مسأله اقتصاد مطرح است؛ اما گفته و ناگفته، نوشته و نانوشته، جهانى‌سازى در زمینه سیاست و فرهنگ هم حتماً وجود دارد و عمل مى‌شود. آیا در مقابل این سیل مى‌شود مقاومت کرد؟ ما معتقدیم بله، مى‌شود مقاومت کرد؛ این وظیفه اصلى ماست.
مقاومت، تنها با استحکام بخشیدن به بنیانها صورت مى‌گیرد. هر سیل بنیان‌کنى وقتى به یک صخره استوار برسد، نمى‌تواند در آن اثر بگذارد. ما باید خود را استوار و مستحکم کنیم و بنیانهاى فرهنگى و اقتصادى و سیاسى خود را استحکام ببخشیم. هر کارى که در جهت استحکام بخشیدن باشد، مقدّس و خوب و مورد اجر و ثواب الهى است. هر چیزى که در جهت متزلزل کردن این پایه‌ها و بنیانها باشد، بد است؛ این دیگر ربطى به جناح و حزب و گروه و تشکیلات ندارد. به نظر من معیار و ملاک، این است.

دنیاى سیاسى - مثل سازمان ملل و امثال آن - با ما چه کرد؟ دنیا از همه طرف فشار آورد که بنشینید با عراق مذاکره کنید و جنگ و مقاومت را متوقّف سازید. این یکى از نقاط عبرت است؛ جوانان ما روى این نقاط خیلى تکیه کنند. ما دولتِ تازه کارى داشتیم که دو سال روى کار آمده و با چنین حمله سنگینى مواجه شده بود و دشمن در هزاران کیلومتر زمین ما، از جنوبى‌ترین نقطه تا شمالى‌ترین نقطه همسایگى با عراق، مستقر شده بود؛ اما در این حال به ما مى‌گفتند بیایید مذاکره کنید! مذاکره از موضع ضعف و ذلّت و همراه با دست پُر حریف در چانه‌زنى. آن روز اگر مذاکره صورت مى‌گرفت - که یک عدّه از سیاسیّون، همان روز به امام فشار مى‌آوردند که بنشینید مذاکره کنید - مطمئنّاً عراق از بخش عمده خاک ما خارج نمى‌شد و تا امروز خوزستان و خرمشهر و شاید بسیارى از مناطق دیگر همچنان زیر چکمه نیروهاى متجاوز بیگانه بود. اما امام ایستاد.

هیچ کس در دنیا باور نمى‌کرد که نیروهاى مسلّح ما بتوانند خرمشهر را پس بگیرند؛ چون خرمشهر رفته بود. همین مناظرى که شما امروز مى‌بینید اسرائیلیها با تانک در جنین به وجود مى‌آورند، شبیه همین را در خرمشهر ما به وجود آوردند. البته - همان‌طور که پدر عزیز شهید «جهان‌آرا» گفتند - جوانان ما مقاومت کردند و مدّتى دشمن را پشت در نگهداشتند. حدود چهل روز یا بیشتر، جوانان مؤمن و نیروهاى مسلّح ما توانستند به ارتش عراق تودهنى و او را پس بزنند؛ ولى بالاخره بسیارى شهید شدند و خرمشهر از ملت ایران غصب شد.

دشمن راز پیروزى ما در خرمشهر و خرمشهرها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد؛ بنابراین سعى کردند این پرچم را سرنگون کنند. امروز همه تلاش امریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛ یعنى مى‌خواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتى که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیداست که در همه میدانها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست مى‌خورد، در اقتصاد هم شکست مى‌خورد، در سازندگى کشور هم شکست مى‌خورد. آنها مى‌خواهند اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربه‌اى که مى‌زنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند.

عناصر قدرت را باید حفظ کنیم. مهمترین عنصر قدرت ما، مردم هستند و بزرگترین عاملى که این مردم را در صحنه و فعّال نگه مى‌دارد، ایمان و اتّحاد آنهاست. من خواهش مى‌کنم دوستان ما در مذاکراتشان، در حرفهایشان طورى حرف نزنند که در دل مردم شبهه عدم اتّحاد و وحدت به وجود آید. رئیس جمهور محترم به‌درستى گفتند که امروز بحمداللَّه بین مسؤولان کشور در این زمینه‌هاى مورد بحث، هیچ اختلافى نیست؛ همه یکسان فکر مى‌کنند؛ همه به ایستادگى، مقاومت، تسلیم نشدن و پاى فشردن بر موضع حق فکر مى‌کنند؛ کسى جز این فکر نمى‌کند؛ مردم هم همین را مى‌خواهند؛ مردم از دیدن موضعِ متّحدِ مسؤولان لذّت مى‌برند و شاداب مى‌شوند؛ چرا که مردم، مؤمنند. فریب تبلیغات دشمن را نباید خورد که مى‌گویند مردم از نظام جدا شده‌اند؛ این‌طور نیست. مردم علاقه‌مند و مؤمن به نظام اسلامى‌اند و حقّاً و انصافاً در تمام مراحل، وفاداریشان را نشان داده‌اند. ما مسؤولان کوتاهیهاى زیادى کرده‌ایم؛ اما مردم کوتاهى نکرده‌اند؛ باز هم نمى‌کنند؛ ما هم باید کوتاهى نکنیم. مسؤولان بخشهاى مختلف بایستى وظایفى را که در قانون براى آنها مقرّر شده است، کامل، سالم و به بهترین وجه تقدیم مردم کنند. این حقِ‌ّ مردم ماست؛ این یکى از مهمترین عناصر وحدت ماست.
هر گونه بروز اختلافى، دشمن را تشویق به حمله مى‌کند. کسانى هستند که مى‌گویند: دشمن را تشویق به حمله نکنید، بنده هم موافقم؛ دشمن را نباید تشویق به حمله کرد؛ اما مى‌دانید چه چیزى دشمن را تشویق به حمله مى‌کند؟ مهمترین مشوّقِ دشمن به حمله این است که احساس کند در بین مسؤولان کشور اختلاف وجود دارد؛ در بین سیاستمداران و زبدگان سیاسى اختلاف وجود دارد. این اتّحاد و وحدتى که بنده و همه مسؤولان این همه روى آن تأکید مى‌کنیم، این اتّحاد و اتّفاق نظر در مسائل گوناگون سیاسى نیست. ممکن است در زمینه‌هاى اقتصادى و سیاسى بین مسؤولان اختلاف‌نظر باشد؛ اما در مورد لزوم مقاومت و ایستادگى ملت ایران در مقابل زورگویى و قلدرى دشمن، اتّفاق‌نظر است. همه بایستى بر این موضع اتّفاق نظر داشته باشند که دارند؛ باید این را ابراز هم بکنند؛ باید این اتّفاق‌نظر و وحدت نظر را صریحاً بگویند. هر چیزى که این اتّحاد را به هم بزند و نشان‌دهنده اختلاف باشد، دشمن را تشویق خواهد کرد. آن کسانى که صداى خودشان را با استفاده از کانالهاى نامشروع و نامبارک دستگاههاى وابسته به سازمانهاى اطّلاعاتى دشمن در دنیا پخش مى‌کنند و جمهورى اسلامى را به رضاخان قلدر و کلّه مناره‌سازى نادر تشبیه مى‌کنند، اینها مشوّق دشمنند؛ اینها کسانى هستند که دشمن را تشویق مى‌کنند.

عناصر قدرت را باید حفظ کنیم. مهمترین عنصر قدرت ما، مردم هستند و بزرگترین عاملى که این مردم را در صحنه و فعّال نگه مى‌دارد، ایمان و اتّحاد آنهاست. من خواهش مى‌کنم دوستان ما در مذاکراتشان، در حرفهایشان طورى حرف نزنند که در دل مردم شبهه عدم اتّحاد و وحدت به وجود آید. رئیس جمهور محترم به‌درستى گفتند که امروز بحمداللَّه بین مسؤولان کشور در این زمینه‌هاى مورد بحث، هیچ اختلافى نیست؛ همه یکسان فکر مى‌کنند؛ همه به ایستادگى، مقاومت، تسلیم نشدن و پاى فشردن بر موضع حق فکر مى‌کنند؛ کسى جز این فکر نمى‌کند؛ مردم هم همین را مى‌خواهند؛ مردم از دیدن موضعِ متّحدِ مسؤولان لذّت مى‌برند و شاداب مى‌شوند؛ چرا که مردم، مؤمنند. فریب تبلیغات دشمن را نباید خورد که مى‌گویند مردم از نظام جدا شده‌اند؛ این‌طور نیست. مردم علاقه‌مند و مؤمن به نظام اسلامى‌اند و حقّاً و انصافاً در تمام مراحل، وفاداریشان را نشان داده‌اند. ما مسؤولان کوتاهیهاى زیادى کرده‌ایم؛ اما مردم کوتاهى نکرده‌اند؛ باز هم نمى‌کنند؛ ما هم باید کوتاهى نکنیم. مسؤولان بخشهاى مختلف بایستى وظایفى را که در قانون براى آنها مقرّر شده است، کامل، سالم و به بهترین وجه تقدیم مردم کنند. این حقِ‌ّ مردم ماست؛ این یکى از مهمترین عناصر وحدت ماست.
هر گونه بروز اختلافى، دشمن را تشویق به حمله مى‌کند. کسانى هستند که مى‌گویند: دشمن را تشویق به حمله نکنید، بنده هم موافقم؛ دشمن را نباید تشویق به حمله کرد؛ اما مى‌دانید چه چیزى دشمن را تشویق به حمله مى‌کند؟ مهمترین مشوّقِ دشمن به حمله این است که احساس کند در بین مسؤولان کشور اختلاف وجود دارد؛ در بین سیاستمداران و زبدگان سیاسى اختلاف وجود دارد. این اتّحاد و وحدتى که بنده و همه مسؤولان این همه روى آن تأکید مى‌کنیم، این اتّحاد و اتّفاق نظر در مسائل گوناگون سیاسى نیست. ممکن است در زمینه‌هاى اقتصادى و سیاسى بین مسؤولان اختلاف‌نظر باشد؛ اما در مورد لزوم مقاومت و ایستادگى ملت ایران در مقابل زورگویى و قلدرى دشمن، اتّفاق‌نظر است. همه بایستى بر این موضع اتّفاق نظر داشته باشند که دارند؛ باید این را ابراز هم بکنند؛ باید این اتّفاق‌نظر و وحدت نظر را صریحاً بگویند. هر چیزى که این اتّحاد را به هم بزند و نشان‌دهنده اختلاف باشد، دشمن را تشویق خواهد کرد. آن کسانى که صداى خودشان را با استفاده از کانالهاى نامشروع و نامبارک دستگاههاى وابسته به سازمانهاى اطّلاعاتى دشمن در دنیا پخش مى‌کنند و جمهورى اسلامى را به رضاخان قلدر و کلّه مناره‌سازى نادر تشبیه مى‌کنند، اینها مشوّق دشمنند؛ اینها کسانى هستند که دشمن را تشویق مى‌کنند.

دشمن در تهاجم فرهنگى خود سعى مى‌کند مقاومت را در میان مردم ما از حیثیّت و اعتبار بیندازد؛ در واقع مقاومت‌شکنى کند و سنگرها را از بین ببرد. مهمترین سنگر یک انسان، ایمان و انگیزه و عشق اوست. نباید اجازه دهید این سنگر را در دلها فرو بریزند و از بین ببرند.

دشمن در تهاجم فرهنگى خود سعى مى‌کند مقاومت را در میان مردم ما از حیثیّت و اعتبار بیندازد؛ در واقع مقاومت‌شکنى کند و سنگرها را از بین ببرد. مهمترین سنگر یک انسان، ایمان و انگیزه و عشق اوست. نباید اجازه دهید این سنگر را در دلها فرو بریزند و از بین ببرند.

در این انجمن‌ها امروز نیز ایمان و انگیزه‌ى پاک، نقش‌آفرین است و باید هر چه نقش‌آفرین‌تر و اثرگذارتر باشد. هدف سلطه‌گران جهانى آن است که هر گونه مقاومت را در برابر امواج افزون‌طلبى‌هاى خود، از میان بردارند. ایران اسلامى با تکیه بر سرمایه‌هاى عظیم فکرى و روحى و عملى که اسلام در اختیار نظام اسلامى مى‌گذارد هرگز در برابر این امواج سرکش، تسلیم نشده است. شما جوانان عزیز باید همّت کنید تا این مقاومت روزبه‌روز ماندگارتر و مستحکم‌تر شود، یعنى درست در برابر دشمن که هدف خود را نابود کردن امید و ایمان و عزم که سرچشمه‌هاى این مقاومت‌اند، قرار داده است.
توصیه مى‌کنم که تلاش سیاسى و فکرى مؤمنانه و پرهیزگارانه‌ى خود را حفظ کنید، با دیگر مجموعه‌ى اسلامى دانشجویى هر چه بیشتر نزدیک شود، به کسانى که مقاومت‌شکنى را ترویج مى‌کنند به چشم سوءظن بنگرید و همواره خدا را در یاد داشته باشید و از او کمک بخواهید

انجمنهاى اسلامى دانشگاهها در نخستین سالهاى پس از پیروزى انقلاب از جمله‌ى موفق‌ترین و نویدبخش‌ترین پدیده‌هاى نظام اسلامى بودند؛ کارهاى بزرگى هم انجام دادند. امروز نیز این انجمن‌ها و دیگر مجموعه‌هاى دانشجویى مى‌توانند در پیشرفت و تعالى کشور نقش ایفا کنند. حتى مى‌توانند پیشتاز باشند. برخى از سر بدخواهى سعى دارند انجمن‌هاى اسلامى دانشجویى را دچار نگاه بدبینانه و مأیوسانه یا رویگردانى از آرمان‌هاى والاى اسلامى یا گرفتار وسوسه‌هاى سیاسى و اخلاقى و دنباله‌رو جریان‌هاى وابسته به امریکا و غرب نمایند. این به طور کامل عکس آن چیزى است که فلسفه و قاعده‌ى منطقى انجمن‌هاى اسلامى را تشکیل مى‌داده است.
در این انجمن‌ها امروز نیز ایمان و انگیزه‌ى پاک، نقش‌آفرین است و باید هر چه نقش‌آفرین‌تر و اثرگذارتر باشد. هدف سلطه‌گران جهانى آن است که هر گونه مقاومت را در برابر امواج افزون‌طلبى‌هاى خود، از میان بردارند. ایران اسلامى با تکیه بر سرمایه‌هاى عظیم فکرى و روحى و عملى که اسلام در اختیار نظام اسلامى مى‌گذارد هرگز در برابر این امواج سرکش، تسلیم نشده است. شما جوانان عزیز باید همّت کنید تا این مقاومت روزبه‌روز ماندگارتر و مستحکم‌تر شود، یعنى درست در برابر دشمن که هدف خود را نابود کردن امید و ایمان و عزم که سرچشمه‌هاى این مقاومت‌اند، قرار داده است.
توصیه مى‌کنم که تلاش سیاسى و فکرى مؤمنانه و پرهیزگارانه‌ى خود را حفظ کنید، با دیگر مجموعه‌ى اسلامى دانشجویى هر چه بیشتر نزدیک شود، به کسانى که مقاومت‌شکنى را ترویج مى‌کنند به چشم سوءظن بنگرید و همواره خدا را در یاد داشته باشید و از او کمک بخواهید

آن عاملى که مى‌تواند ملت ایران را - با فقدان بسیارى از تجهیزاتى که قدرتهاى بزرگ از آن برخوردارند - این‌طور محکم و باثبات نگه دارد، ایمان دینى است. باید ایمان دینى را در مردم حفظ کرد تا این مردم بتوانند مقاومت خود را حفظ کنند و بایستند و از مسؤولان پشتیبانى کنند و در مقابل خطرها سینه سپر نمایند.

اگر ما بخواهیم سعادت این مردم را تأمین کنیم، باید در اجراى احکام الهى کوشا باشیم. سعادت دنیا و آخرت مردم در اجراى احکام الهى و اسلامى است. این آن چیزى است که مى‌تواند کشور و ملت ما را به آرمانهاى والا و برجسته خود برساند. این آن چیزى است که مى‌تواند این کشور را در مقابل مطامع روزافزون قدرتهاى بزرگ مصونیّت بخشد. این آن چیزى است که مى‌تواند این ملت را با همان ایمان و شورى که در پیروزى انقلاب و دوران جنگ تحمیلى و در همه توفانها نشان داد، در صحنه نگه دارد. آن عاملى که مى‌تواند ملت ایران را - با فقدان بسیارى از تجهیزاتى که قدرتهاى بزرگ از آن برخوردارند - این‌طور محکم و باثبات نگه دارد، ایمان دینى است. باید ایمان دینى را در مردم حفظ کرد تا این مردم بتوانند مقاومت خود را حفظ کنند و بایستند و از مسؤولان پشتیبانى کنند و در مقابل خطرها سینه سپر نمایند. ما مسؤولان، بدون حمایت مردم چیزى نیستیم و نمى‌توانیم کارى بکنیم. ارزش و اقتدار و توانایى ما در صحنه بین‌المللى و در مقابل توفانها، به پشتیبانى مردم است و این نظام بحمداللَّه امروز مردمى‌ترین نظامِ دنیاست. نسبت و ارتباط بین مسؤولان و این مردم، ارتباط ایمان، عاطفه و اعتماد است. این ارتباط و این‌گونه رابطه و پیوند، در دنیا نظیر ندارد. اگر بخواهیم این مردم از دولتها و مسؤولانى که مى‌آیند و مى‌روند و از نظامى که به وسیله این مردم بر سرکار آمده است، حمایت کنند، باید ایمان مردم را حفظ کنیم و جلوِ تهاجم به ایمان آنها را بگیریم.

امروز هم بیش از همیشه، انسانها به تعالیم روشنگر پیغمبر اسلام احساس نیاز مى‌کنند. ملت ما مفتخر است که بحمداللَّه با اراده و تصمیم و ایستادگى و مقاومت خود، اوّلاً این راه را آگاهانه انتخاب کرد؛ ثانیاً بر پیمودن این راه استقامت ورزید و پافشارى کرد. براى ملت ایران افتخار بزرگى است که پرچمدار دعوت نبوى در همه عرصه‌هاى حیات باشد.

امروز هم بیش از همیشه، انسانها به تعالیم روشنگر پیغمبر اسلام احساس نیاز مى‌کنند. ملت ما مفتخر است که بحمداللَّه با اراده و تصمیم و ایستادگى و مقاومت خود، اوّلاً این راه را آگاهانه انتخاب کرد؛ ثانیاً بر پیمودن این راه استقامت ورزید و پافشارى کرد. براى ملت ایران افتخار بزرگى است که پرچمدار دعوت نبوى در همه عرصه‌هاى حیات باشد. اسلام فقط براى این نیامد که اعتقادى را در زوایاى قلب و ذهن انسانها به‌وجود آورد؛ ولو آن اعتقاد، در عمل و زندگى آنها هیچ‌گونه اثرى نگذارد. اسلام آمد تا زندگى را متحوّل کند و راه بشر را تصحیح نماید. اعتقاد به اسلام، سرچشمه عمل بشر است. احکام و قوانین اسلام، فراگیرِ همه عرصه‌هاى زندگى انسانهاست - زندگى اجتماعى، زندگى فردى، زندگى سیاسى و مشى اقتصادى - و اسلام براى همه آنها برنامه و راهنمایى دارد. امروز بحمداللَّه ملت ایران مفتخر است که همه عرصه‌هاى زندگى خود را تحت تعلیم اسلام گذاشته است. البته واقعیّت زندگى ما، با آن چیزى که اسلام از ما مى‌خواهد، فاصله بسیار زیادى دارد؛ لیکن جهتگیرى نظام اسلامى به سمت پُر کردن این فاصله است و بحمداللَّه به فضل انقلاب و با راهنمایى امام بزرگوار و با همّت مجاهدانه ملت ایران، در این سالها این جهتگیرى را داشته‌ایم و روزبه‌روز ملت ایران در این راه راسختر شده است.

بیست‌ودو سال است که روى این نظامِ مقتدر و قوى فشار مى‌آورند؛ فشار نظامى آوردند؛ فشار سیاسى آوردند؛ فشار اقتصادى آوردند؛ علیه آن جنجال راه انداختند و متهمش کردند؛ اما از میدان درنرفت و مثل کوه، محکم ایستاده است؛ چرا؟ چرا نظام اسلامى ایستاده است، اما نظامهاى دیگر نمى‌توانند بایستند؟ چرا فلان نظام سلطنتى یا فلان نظام على‌الظّاهر جمهورى، در هر مسأله‌اى با یک تشر امریکا از میدان در مى‌رود؛ اما نظام اسلامى، تشر که هیچ، لشکرکشى امریکا و شوروى هم نتوانست آن را یک ذرّه به عقب‌نشینى وادار کند؟ چه چیزى موجب پایدارى این نظام است؟ این‌جاست که به آن گوهرى مى‌رسیم که در درون شماست. عزیزان من! درست توجّه کنید و نکات را دریابید؛ این نکات براى شما و براى ادامه‌ى پایداریهاى مقدّستان بسیار لازم است. علّت این است که این نظام به مردم باایمان متّکى است؛ این راز اصلى است. این نظام اگر به مردم متّکى بود، اما این مردم دین و ایمان نداشتند، این پایدارى به دست نمى‌آمد. کسانى که دائماً و پشت سر هم نام مردم را تکرار مى‌کنند، اما به ایمان مردم و گوهر درخشانى که در دل جوانان است، توجّهى ندارند، اشتباه مى‌کنند. این‌که بعضى از نظامهاى مردمى هستند، اما در مقابل تحمیلات دشمن نمى‌توانند از نظام خود دفاع کنند، به خاطر چیست؟ به خاطر این است که یک عنصر مشترکِ همگانىِ عمیقِ قلبى که بتواند آنها را به پایدارى و مقاومت در میدانهاى سخت وادار کند، در آنها نیست. در کشور ما مسأله‌ى اساسى این است که مردم، با ایمان خودشان در همه‌ى میدانها وارد شدند و خطر را پذیرفتند و ایستادند. انقلاب نیز همین‌گونه پیروز شد؛ نهضت امام هم با تکیه به همین دین و ایمان عمیق مردم به پیروزى رسید.

نکته اصلى‌اى که مورد نظر من است، این است: برادران و خواهران عزیز من! بخصوص جوانان عزیز! توجّه داشته باشید، امروز در دنیا دولتى که در کنار ملت خود با سلطه اقتصادى و سیاسى و فرهنگىِ استکبار مقابله و در مقابل آن مقاومت مى‌کند، دولت و ملت جمهورى اسلامى ایران است. امروز همه خصومت و منازعه‌اى که شما علیه ایران در مراکز قدرت جهانى مشاهده مى‌کنید، به خاطر همین است. بقیه حرفها بهانه است؛ حقوق بشر بهانه است؛ حرفهایى که با تبلیغاتِ خودشان در داخل منتشر مى‌کنند، بهانه است؛ میل به دمکراسى و اشاعه مردم‌سالارى - که آنها ادّعا مى‌کنند - دروغ و بهانه است. اصل قضیه همین است؛ دستگاه سلطه در دنیا نمى‌تواند ببیند که دولتى در کنار ملت خود با سلطه سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استکبار مبارزه مى‌کند.
البته ملتها در همه جاى دنیا همین احساسات شما را کم و بیش دارند. ملتهایى که آگاهى داشته باشند، همین احساسات را دارند؛ مگر این‌که آگاه نباشند یا بسیار غرق در فساد باشند؛ والّا این احساسات در بسیارى از ملتها هست. بعضى از دولتها هم مى‌خواهند با ملتهاى خودشان همراهى و همکارى کنند؛ اما نمى‌توانند و جرأت نمى‌کنند. حکومتهایى که از پشتوانه مردم برخوردار نیستند، به وسیله همین دستگاه سلطه جهانى تهدید مى‌شوند. به آنها مى‌گویند علیه‌تان تبلیغات مى‌کنیم، شما را ساقط مى‌کنیم. آنها هم براى حفظ قدرت خود - چون به ملتهایشان متّکى نیستند - تسلیم خواسته‌هاى استکبار مى‌شوند. امروز خصوصیت ایران اسلامى این است که ملت و دولت و مسؤولان و همه آحاد کشور با یکدیگر در یک جهت حرکت مى‌کنند. نظام جمهورى اسلامى چون متّکى به مردم است، لذا نه از امریکا و نه از هیچ قدرت استکبارى دیگرى هیچ واهمه‌اى ندارد.
سؤال اوّل این است که چرا در مقابل سلطه‌گران ایستادگى و مقاومت مى‌کنیم؟ چرا تسلیم آنها نمى‌شویم؟ البته جواب این سؤال ساده است. جواب این است که اگر استکبار و دستگاه سلطه توانست بر کشورى تسلّط یابد و در آن نفوذ پیدا کند، منافع آن ملت، دیگر نادیده گرفته خواهد شد. منافع مادّى، منافع اقتصادى، خواسته‌هاى معنوى و رشد و اعتلاى فرهنگى از بین خواهد رفت و مثل وضعیت دوران قبل از انقلاب خواهد شد که یک حکومت دست‌نشانده در این‌جا حاکم بود. بنابراین ملت ایران ناگزیر است براى آینده و براى سعادت خود، در مقابل دشمن سلطه‌گر، مقاومت و ایستادگى کند و راهى را که به سوى کمال و سعادت اوست، با قدرت بپیماید.

نکته اصلى‌اى که مورد نظر من است، این است: برادران و خواهران عزیز من! بخصوص جوانان عزیز! توجّه داشته باشید، امروز در دنیا دولتى که در کنار ملت خود با سلطه اقتصادى و سیاسى و فرهنگىِ استکبار مقابله و در مقابل آن مقاومت مى‌کند، دولت و ملت جمهورى اسلامى ایران است. امروز همه خصومت و منازعه‌اى که شما علیه ایران در مراکز قدرت جهانى مشاهده مى‌کنید، به خاطر همین است. بقیه حرفها بهانه است؛ حقوق بشر بهانه است؛ حرفهایى که با تبلیغاتِ خودشان در داخل منتشر مى‌کنند، بهانه است؛ میل به دمکراسى و اشاعه مردم‌سالارى - که آنها ادّعا مى‌کنند - دروغ و بهانه است. اصل قضیه همین است؛ دستگاه سلطه در دنیا نمى‌تواند ببیند که دولتى در کنار ملت خود با سلطه سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استکبار مبارزه مى‌کند.
البته ملتها در همه جاى دنیا همین احساسات شما را کم و بیش دارند. ملتهایى که آگاهى داشته باشند، همین احساسات را دارند؛ مگر این‌که آگاه نباشند یا بسیار غرق در فساد باشند؛ والّا این احساسات در بسیارى از ملتها هست. بعضى از دولتها هم مى‌خواهند با ملتهاى خودشان همراهى و همکارى کنند؛ اما نمى‌توانند و جرأت نمى‌کنند. حکومتهایى که از پشتوانه مردم برخوردار نیستند، به وسیله همین دستگاه سلطه جهانى تهدید مى‌شوند. به آنها مى‌گویند علیه‌تان تبلیغات مى‌کنیم، شما را ساقط مى‌کنیم. آنها هم براى حفظ قدرت خود - چون به ملتهایشان متّکى نیستند - تسلیم خواسته‌هاى استکبار مى‌شوند. امروز خصوصیت ایران اسلامى این است که ملت و دولت و مسؤولان و همه آحاد کشور با یکدیگر در یک جهت حرکت مى‌کنند. نظام جمهورى اسلامى چون متّکى به مردم است، لذا نه از امریکا و نه از هیچ قدرت استکبارى دیگرى هیچ واهمه‌اى ندارد.
سؤال اوّل این است که چرا در مقابل سلطه‌گران ایستادگى و مقاومت مى‌کنیم؟ چرا تسلیم آنها نمى‌شویم؟ البته جواب این سؤال ساده است. جواب این است که اگر استکبار و دستگاه سلطه توانست بر کشورى تسلّط یابد و در آن نفوذ پیدا کند، منافع آن ملت، دیگر نادیده گرفته خواهد شد. منافع مادّى، منافع اقتصادى، خواسته‌هاى معنوى و رشد و اعتلاى فرهنگى از بین خواهد رفت و مثل وضعیت دوران قبل از انقلاب خواهد شد که یک حکومت دست‌نشانده در این‌جا حاکم بود. بنابراین ملت ایران ناگزیر است براى آینده و براى سعادت خود، در مقابل دشمن سلطه‌گر، مقاومت و ایستادگى کند و راهى را که به سوى کمال و سعادت اوست، با قدرت بپیماید.

این‌ ملت‌ برای‌ حفظ هویت‌ و ارزش‌ تاریخی‌ خود راهی‌ جز مقاومت‌ در مقابل‌ دشمن‌ نداشته‌ است‌.

شهیدان‌ در صفوف‌ اول‌ این‌ مقاومت‌ قرار داشتند و همواره‌ شاهد و ناظر حرکت‌ جامعه‌ و ملت‌ ایران‌ به‌ سوی‌ سعادت‌ و کمال‌ و سهیم‌ در این‌ حرکت‌ خواهند بود.

عزیزان من! ملت ایران به همان اندازه‌اى که به قرآن نزدیک شده است، به عزت نزدیک شده است؛ به نجات نزدیک شده است؛ به رستگارى نزدیک شده است؛ به نصرت نزدیک شده است. راه نجات همه ملتهاى دنیا نزدیکى به اسلام و به قرآن است. راه نجات فلسطین نیز همین است. شما ببینید؛ پنجاه سال است که یک حکومت غاصب در کشور فلسطین تشکیل شده است. در طول این مدّت، مبارزاتى هم انجام گرفت، لیکن به نهایت نرسید. چرا؟ چون در این مبارزات، دین خدا، ایمان اسلامى و حکم قرآنى ملاک نبود. امروز ملت فلسطین با نام اسلام علیه دشمن مبارزه مى‌کند و این مبارزه در ارکان دشمن تزلزل ایجاد کرده است. اگر مسلمانها به آنها کمک کنند - که این وظیفه قرآنىِ همه است - یقیناً این راه کوتاه خواهد شد. اگر مسلمانها هم کمک نکنند، خود آنها مقاومت و ایستادگى کنند، باز هم پیروز خواهند شد؛ منتها پیروزى در حال غربت و تنهایى سخت‌تر است؛ مثل ملت ما که تنها ایستادگى کرد و شرق و غرب با او مخالفت کردند. در جنگ تحمیلى علیه ما، همه مراکز قدرت علیه ما شدند. ما غریبانه مقاومت کردیم؛ غربت را تحمل کردیم؛ اما از مقاومت دست برنداشتیم و خداى متعال ما را پیروز کرد. ملت فلسطین نیز همین‌طور است. براى رفتنِ در فضاى زندگى شایسته انسان، مبارزه لازم است. وظیفه همه مسلمانهاست که در این مبارزه سهیم شوند و به آن قطعه از پیکر اسلامى که در دست دشمن است، یارى برسانند تا بتوانند آن را پس بگیرند. یک مصداق از عمل به قرآن این است. اگر مسلمانها به همین یک قانون و به همین یک دستور عمل کنند، بسیارى از کارها اصلاح خواهد شد.

نظم‌ ظالمانه‌ی‌ کنونی‌ جهان‌ و فرهنگی‌ که‌ آن‌ را پدید آورده‌ و در عین‌ حال‌ از آن‌ بشدت‌ تأثیر پذیرفته‌ است‌، برآنند که‌ خود را بر همه‌ی‌ ملتها و همه‌ی‌ فرهنگها تحمیل‌ کنند و با هر کانون‌ مقاومتی‌ بیرحمانه‌ و کینه‌جویانه‌ به‌ ستیزه‌گری‌ برخیزند. امروزه‌ نظام‌ مقدس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ یکی‌ از مقاومترین‌ این‌ کانونها و به‌ گمان‌ من‌، مقاومترین‌ آنهاست‌. این‌ مقاومت‌، نه‌ بر اثر عصبیت‌ جاهلانه‌ و کوته‌نظرانه‌، بلکه‌ از سر معرفت‌ و اصالت‌ و احساس‌ مسؤولیت‌ است‌.
این‌ مقاومت‌ ملتی‌ است‌ که‌ هویت‌ و رفتار ستمگرانه‌ و متکبرانه‌ و مزورانه‌ی‌ سردمداران‌ سودجوی‌ نظام‌ استکبار جهانی‌ را به‌ خوبی‌ شناخته‌ و با الهام‌گیری‌ از معرفت‌ و فرهنگ‌ غنی‌ و ریشه‌دار اسلامی‌ خویش‌ از خواست‌ جبارانه‌ی‌ آن‌ سر پیچیده‌ است‌.
این‌ مقاومتی‌ آگاهانه‌ و نیز مؤمنانه‌ است‌، و از اینرو دشنام‌ سبکسرانه‌ و کارشکنی‌ موذیانه‌ از سوی‌ جبهه‌ی‌ استکبار و همه‌ی‌ خیل‌ و حشم‌ سیاسی‌ و رسانه‌یی‌ و امنیتی‌ او، نتوانسته‌ است‌ در آن‌ اثر بگذارد و از این‌ پس‌ نیز نخواهد توانست‌ ان‌شاءالله‌.

حقیقت قرآنى، عکس این را بیان مى‌کند. حقیقت قرآنى مى‌گوید که اگر انسانها به نیروى درونى خودشان - یعنى به ایمان و اراده و اتّحاد کلمه و فداکاریهاى خودشان - تکیه کنند، هیچ قدرتى در مقابل آنان یاراى ایستادگى ندارد. در دوران رژیم طاغوت، ما ملت ایران هم همین اشتباه را مى‌کردیم. آن روز اگر از ما سؤال مى‌کردند که این رژیم طاغوت نفت این مملکت را برده است، منابع این مملکت را برده است، امریکا را مسلّط کرده است، دین را از مردم گرفته است، اخلاق را گرفته است، فرهنگ ملى و اسلامى و بومى را گرفته است، تاریخ این ملت را خراب کرده است، چرا شما در مقابل آن ایستادگى و مقاومت نمى‌کنید، جوابى که روشنفکران و سیاسیّون مى‌دادند، این بود که مى‌گفتند کارى از ما ساخته نیست و ما نمى‌توانیم اقدامى بکنیم! حرکت امام، درس بزرگ امام، خدمت بزرگ امام به این ملت و به ملتهاى دیگر این بود که عکس این را ثابت کرد. به مردم گفت مى‌توانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید این قدرت را اعمال کنید؛ باید اراده کنید؛ باید تصمیم بگیرید؛ باید خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد میدان شوند و مردم باید آماده‌ى فداکارى باشند. در آن صورت همه کار خواهد شد و همه موفّقیتها به‌دست خواهد آمد. خودِ او اوّل کسى بود که وارد میدان شد. با ورود او به میدان، خواص آمدند؛ علما آمدند؛ روشنفکران آمدند؛ طلاب آمدند؛ دانشجویان آمدند؛ طبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال، همه قشرها بتدریج به این نهضت عظیم پیوستند و در نتیجه، آن قدرت سیاسى و نظامى و تبلیغاتى که در مقابل این نیروى عظیم مردمى قرار داشت، نتوانست مقاومت کند. نیروى ایمان، نیروى اراده، نیروى رهبرى حکیمانه و نیروى استقامت و صبر و پایدارى، نه فقط بر قدرت رژیم طاغوت فائق آمد، بلکه بر قدرت امریکا هم که پشت سر او بود، چیره شد.
برادران و خواهران عزیز ما! مسأله به پیروزى انقلاب ختم نشد. بعد از آن که انقلاب پیروز شد، در تجربه‌هاى گوناگون، در میدانهاى مختلف، در حملات گوناگون سیاسى و نظامى و اقتصادى که به این ملت شد، همین درس بزرگ و فراموش نشدنى قرآن - که امام عزیز و بزرگوار ما تجسّم این درس بود و آن را براى ما تکرار مى‌کرد - به کار ملت ایران آمد. در جنگ تحمیلى، در مقابله با قدرتهاى استکبارى و در همه مسائل سیاسى، ملت ما از این درس بزرگ استفاده کرد. امروز شما نگاه کنید؛ در کشور لبنان یک بار دیگر همین درس تکرار شده است. روزى که رژیم صهیونیستى وارد جنوب لبنان شد و این منطقه را اشغال کرد، به قصد این نیامد که یک روز از این‌جا بیرون برود. احتیاطاً تا بیروت هم آمدند و خودشان را به بیروت هم رساندند؛ منتها نمى‌خواستند آن قسمتها را نگه‌دارند. تصمیم قطعى رژیم صهیونیستى این بود که بخش جنوب لبنان را نگه‌دارد و جزو پیکره قلمرو غصبى خودش قرار دهد. همچنان که یک روز بخش کوچکى از فلسطین را اشغال کردند، بعد بتدریج بخشهاى دیگر را هم به آن ملحق و منضم کردند و همه فلسطین را اشغال کردند؛ بعد قسمتى از کشور اردن را هم اشغال کردند؛ بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال کردند؛ لذا قصدشان این نبود که از این‌جا خارج شوند؛ تصمیم قطعى داشتند که بمانند. در مقابلشان چه بود؟ در مقابلشان نیروى مردمىِ تهیدستِ بدون هیچ‌گونه تجهیزات در لبنان بود؛ یعنى نیروى حزب‌اللَّه، نیروى مقاومت مسلمانان، نیروى آحاد مردمى که بمبارانهاى روزمرّه رژیم صهیونیستى را تحمّل کردند. سالها طول کشید، اما نتیجه به پیروزى نیروى انسانى‌اى که متّکى به ایمان و اراده بود، تمام شد. یک‌بار دیگر آن تصویرى که قدرتهاى استکبارى مى‌خواستند از آرایش عوامل اثرگذار به ذهنها القاء کنند، باطل شد و معلوم گردید که نخیر؛ این‌طور نیست که هرکس سلاح و قدرت نظامى دارد، هرکس قدرت تبلیغات بین‌المللى و جهانى دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سالى قبل، به آحاد مردم و به خود صهیونیستها و پشتیبانانشان گفته مى‌شد که همین جوانان مؤمن حزب‌اللَّه در لبنان بر شما صهیونیستها پیروز خواهند شد، شما را از این‌جا بیرون خواهند کرد، سرزمین خودشان را از شما به‌زور پس خواهند گرفت، کسى باور نمى‌کرد؛ اما همین مطلبى که باور نمى‌شد، اتفاق افتاد! یک جنگ سریع اتّفاق نیفتاد؛ اما یک مبارزه و مقاومت طولانىِ چند ساله اتّفاق افتاد. نیروى اراده و نیروى ایمان، بر آن چیزى که زرق و برق آن چشمها را خیره مى‌کرد، فائق آمد.

حقیقت قرآنى، عکس این را بیان مى‌کند. حقیقت قرآنى مى‌گوید که اگر انسانها به نیروى درونى خودشان - یعنى به ایمان و اراده و اتّحاد کلمه و فداکاریهاى خودشان - تکیه کنند، هیچ قدرتى در مقابل آنان یاراى ایستادگى ندارد. در دوران رژیم طاغوت، ما ملت ایران هم همین اشتباه را مى‌کردیم. آن روز اگر از ما سؤال مى‌کردند که این رژیم طاغوت نفت این مملکت را برده است، منابع این مملکت را برده است، امریکا را مسلّط کرده است، دین را از مردم گرفته است، اخلاق را گرفته است، فرهنگ ملى و اسلامى و بومى را گرفته است، تاریخ این ملت را خراب کرده است، چرا شما در مقابل آن ایستادگى و مقاومت نمى‌کنید، جوابى که روشنفکران و سیاسیّون مى‌دادند، این بود که مى‌گفتند کارى از ما ساخته نیست و ما نمى‌توانیم اقدامى بکنیم! حرکت امام، درس بزرگ امام، خدمت بزرگ امام به این ملت و به ملتهاى دیگر این بود که عکس این را ثابت کرد. به مردم گفت مى‌توانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید این قدرت را اعمال کنید؛ باید اراده کنید؛ باید تصمیم بگیرید؛ باید خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد میدان شوند و مردم باید آماده‌ى فداکارى باشند. در آن صورت همه کار خواهد شد و همه موفّقیتها به‌دست خواهد آمد. خودِ او اوّل کسى بود که وارد میدان شد. با ورود او به میدان، خواص آمدند؛ علما آمدند؛ روشنفکران آمدند؛ طلاب آمدند؛ دانشجویان آمدند؛ طبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال، همه قشرها بتدریج به این نهضت عظیم پیوستند و در نتیجه، آن قدرت سیاسى و نظامى و تبلیغاتى که در مقابل این نیروى عظیم مردمى قرار داشت، نتوانست مقاومت کند. نیروى ایمان، نیروى اراده، نیروى رهبرى حکیمانه و نیروى استقامت و صبر و پایدارى، نه فقط بر قدرت رژیم طاغوت فائق آمد، بلکه بر قدرت امریکا هم که پشت سر او بود، چیره شد.
برادران و خواهران عزیز ما! مسأله به پیروزى انقلاب ختم نشد. بعد از آن که انقلاب پیروز شد، در تجربه‌هاى گوناگون، در میدانهاى مختلف، در حملات گوناگون سیاسى و نظامى و اقتصادى که به این ملت شد، همین درس بزرگ و فراموش نشدنى قرآن - که امام عزیز و بزرگوار ما تجسّم این درس بود و آن را براى ما تکرار مى‌کرد - به کار ملت ایران آمد. در جنگ تحمیلى، در مقابله با قدرتهاى استکبارى و در همه مسائل سیاسى، ملت ما از این درس بزرگ استفاده کرد. امروز شما نگاه کنید؛ در کشور لبنان یک بار دیگر همین درس تکرار شده است. روزى که رژیم صهیونیستى وارد جنوب لبنان شد و این منطقه را اشغال کرد، به قصد این نیامد که یک روز از این‌جا بیرون برود. احتیاطاً تا بیروت هم آمدند و خودشان را به بیروت هم رساندند؛ منتها نمى‌خواستند آن قسمتها را نگه‌دارند. تصمیم قطعى رژیم صهیونیستى این بود که بخش جنوب لبنان را نگه‌دارد و جزو پیکره قلمرو غصبى خودش قرار دهد. همچنان که یک روز بخش کوچکى از فلسطین را اشغال کردند، بعد بتدریج بخشهاى دیگر را هم به آن ملحق و منضم کردند و همه فلسطین را اشغال کردند؛ بعد قسمتى از کشور اردن را هم اشغال کردند؛ بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال کردند؛ لذا قصدشان این نبود که از این‌جا خارج شوند؛ تصمیم قطعى داشتند که بمانند. در مقابلشان چه بود؟ در مقابلشان نیروى مردمىِ تهیدستِ بدون هیچ‌گونه تجهیزات در لبنان بود؛ یعنى نیروى حزب‌اللَّه، نیروى مقاومت مسلمانان، نیروى آحاد مردمى که بمبارانهاى روزمرّه رژیم صهیونیستى را تحمّل کردند. سالها طول کشید، اما نتیجه به پیروزى نیروى انسانى‌اى که متّکى به ایمان و اراده بود، تمام شد. یک‌بار دیگر آن تصویرى که قدرتهاى استکبارى مى‌خواستند از آرایش عوامل اثرگذار به ذهنها القاء کنند، باطل شد و معلوم گردید که نخیر؛ این‌طور نیست که هرکس سلاح و قدرت نظامى دارد، هرکس قدرت تبلیغات بین‌المللى و جهانى دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سالى قبل، به آحاد مردم و به خود صهیونیستها و پشتیبانانشان گفته مى‌شد که همین جوانان مؤمن حزب‌اللَّه در لبنان بر شما صهیونیستها پیروز خواهند شد، شما را از این‌جا بیرون خواهند کرد، سرزمین خودشان را از شما به‌زور پس خواهند گرفت، کسى باور نمى‌کرد؛ اما همین مطلبى که باور نمى‌شد، اتفاق افتاد! یک جنگ سریع اتّفاق نیفتاد؛ اما یک مبارزه و مقاومت طولانىِ چند ساله اتّفاق افتاد. نیروى اراده و نیروى ایمان، بر آن چیزى که زرق و برق آن چشمها را خیره مى‌کرد، فائق آمد.

شما جوانان عزیز بدانید، در هر جایى که یک تظاهرات اسلامى یا انقلابى یا دینى از خودتان نشان مى‌دهید - وقتى در مجالس دعا شرکت مى‌کنید، وقتى در مجامع اعتکاف شرکت مى‌کنید، وقتى در تظاهرات بیست و دوم بهمن شرکت مى‌کنید، وقتى در روز قدس شرکت مى‌کنید، وقتى مسؤولان کشور مثل رئیس جمهور و دیگران را مورد احترام قرار مى‌دهید - از هر حرکتتان که نشان دهنده دیندارى و علاقه‌مندى شما به انقلاب باشد، منافقین به خودشان مى‌لرزند و ناراحت مى‌شوند! اینها همان کسانى هستند که با حرفهاى خود، با اظهارات خود، با موضعگیریهاى خود، با تبلیغات خود، احیاناً با دخالت خود در بعضى از اغتشاشها، دشمن خارجى را امیدوار مى‌کنند و دشمن خارجى خیال مى‌کند که حال باید به سمت تصرّف ایران، تسلّط بر ملت ایران و در هم شکستن مقاومتِ انقلابىِ بیست و یکساله ملت ایران بیاید. در واقع اینها مقصّرند؛ اینها به دشمن روحیه مى‌دهند.

قضیه جنگ ما خیلیها را منقلب کرد. این جوانان ما، این فداکاریها، این ایستادگى در جنگ، این ایستادگى در میدان سیاست، این مرعوب نشدن در مقابل تشرهاى استکبار و امریکا، امروز چیز کمى نیست. نظام جمهورى اسلامى در مقابل مقتدرترین قدرت مادّى دنیا ایستاده و اصلاً نمى‌خواهد جنگ‌آورى و معارضه کند؛ اتفاقاً به نقطه قوت خودش تکیه مى‌کند. آنها بدشان نمى‌آید که ما به نقطه ضعف خود - یعنى نیروى مادّى و سلاح - تکیه کنیم. ما به نقطه قوّت خود تکیه مى‌کنیم؛ یعنى به ایمان و اعتقاد و همراهى و همکارى مردم با حکومت. در این میدان، ما عقب نیستیم. ما توانسته‌ایم مقاومت کنیم و بعد از این هم بحمداللَّه مى‌توانیم. این مى‌شود شهید؛ این مى‌شود براى ملتها الگو؛ این مى‌شود یک راه در دنیا براى تماشاگران تا آن را ببینند.

این نکته را همه توجّه کنند؛ دشمنان ما هم به این نکته توجّه کنند. من خطابم در این حرف، بیشتر به دشمنان ما در اطراف دنیاست. آن اندیشه‌اى که یک ملت، مثل یک اقیانوس، براساس آن توفانى مى‌شود؛ قریب بیست سال براى آن مبارزه مى‌کند تا به پیروزى مى‌رسد؛ بعد براساس آن بیست سال مقاومت مى‌کند، صدها هزار جوان خود را در این راه قربانى مى‌کند؛ این فکر و اندیشه‌اى که براى یک ملت این‌قدر عمیق است، آیا چیزى است که شما بتوانید به این آسانى آن را از این ملت بگیرید؟! این‌قدر کارشناسان اطّلاعاتى شما ابله و سطحى‌نگر و ساده‌لوحند؟!

دشمن سه هدفِ مرحله‌اى و مقطعى را تعقیب مى‌کند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملى؛ یکپارچگى ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهاى کارساز در دل مردم؛ یعنى به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتى که این ملت را از یک ملت عقب افتاده توسرى‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایى انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمى‌کرد و این ملت پیش نمى‌رفت. دشمن مى‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملى، تخریب باورهاى کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» مى‌گذارند!

آن عالِم است که مى‌تواند محتواى ذهن انسانى را تبدیل به چیزى کند که از این جسم - به اصطلاح رایج امروز، از این سخت‌افزارِ موجودِ بشرى - یک انسان متعالى، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد. یک عالِم مى‌تواند این کار را بکند؛ «مداد العلماء»، واقعاً «افضل از دماء شهدا» است. براى خاطر این‌که همین جوانان طلبه‌ى ما در میدان جنگ - آن گروه رزمى تبلیغى - به میدان جنگ مى‌رفتند - من بارها آنها را در آن‌جا مشاهده کردم - و انسانها و آدمهاى معمولى را تبدیل به آدمهاى مقاوم مى‌کردند؛ انسانهاى سست را تبدیل به آدمهاى قرص و انسانهاى متزلزل را تبدیل به انسانهاى ایستاده‌ى داراى مقاومت مى‌کردند.
این نقشِ فرهنگ است. حالا شما همین را در وضع کلّ کشور، تعمیم دهید. الان ما در کشورى قرار داریم و نظامى هستیم که به ایستادگى مردم، به تواناییهاى فکرى، به عزم راسخ و به تأثیرناپذیرى مردم از دشمن خودشان احتیاج داریم. چه کسى بایستى این مسؤولیت را انجام دهد؟ چه کسى بایستى به مردم تفهیم کند که دشمن کیست و دشمنىِ او چگونه است و امروز نیاز این کشور به چیست؟ چه کسى بایستى دین را که مایه‌ى سرفرازى و ایستادگى ملت و مایه‌ى فداکارى انسانها و تسلیم نشدن آنها در مقابل جاذبه‌هاى گوناگون - جاذبه‌هاى مادّى - است، به مردم، به نسل جوان، به دانشجو و به آدمهاى جامعه، منتقل کند و بدهد؟ آیا درست است ما منتظر بنشینیم که آیا حوزه‌ى علمیه و روحانیت، با همان روشهاى قدیمى و با همان جلسات سخنرانى و اینها این کارها را انجام دهند؛ یا نه، ما که امروز دولت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى هستیم - مسؤولیتى بر عهده گرفته‌ایم و به‌عنوان رجال دین و مسؤولین دینى هستیم؛ چه آنهایى که معمّم هستند، چه آنهایى که معمّم نیستند و همه‌ى کسانى‌که در نظام، مسؤولیتى قبول کرده‌اند، در واقع مسؤولیت قبول کرده‌اند که نظام اسلامى را در این کشور، پایدار و مستقر کنند و به تکامل برسانند؟ خوب؛ غیر از ما چه کسى مسؤول است که مردم را اگر متزلزلند، تبدیل به انسانهاى مقاوم کند؛ اگر دچار تردیدند، تردید آنها را برطرف کند؛ اگر در باورهاى آنها اختلالى وجود دارد، باورهاى صحیح و قوى را به آنها بدهد؛ اگر در مقابل اهداف و مسؤولیتهاى دشمن، دچار تردید و شک و تزلزل هستند، این شک و تردید را برطرف و آنها را عازم و مصمّم کند، تا این مردم از آن حقّى که امروز پرچم آن را این کشور به‌دست گرفته است، جانانه دفاع کنند؟ چه کسى مسؤول این است که مردم را به این سمت بکشاند؟ غیر از ما، غیر از مسؤولین، بخصوص مسؤولین امور فرهنگى کشور و از جمله همین شوراى عالى انقلاب فرهنگى که براى همین مقصود هم به‌وجود آمده است؟!

یک ملت، با ارتباط با دولتى که اهداف استکبارى دارد، هیچ خیر و سودى نمى‌برد. الان ببینید؛ کشورهایى که با امریکا ارتباط دارند - کشورهاى گوناگونى که در آسیا و آفریقا و سایر جاها هستند - بسته به قدرت خودشان؛ اگر قدرت علمى بالایى داشتند، اگر در آنها قدرت پیشرفت دانش و فنآورى و استقلال وجود داشته باشد، به همان اندازه مى‌توانند مقاومت کنند. اگر در درون خودشان نتوانسته باشند یک بناى شامخ به‌وجود آورند، آن قدرت استکبارىِ امریکا نه فقط به آنها سودى نمى‌رساند، بلکه از آنها بهره مى‌برد، به آنها ضربه هم مى‌زند؛ آنها را به بازار فروش محصولات خود - چه محصولات نظامى و چه محصولات بى‌ارزش دیگر - بدل مى‌کند؛ به غارت منابع آنها مى‌پردازد و در همه امور آنها هم دخالت مى‌کند.

هرکس که اهل تحلیل باشد، این معنا برایش روشن است که امروز امریکا براى ایران هیچ نقشه‌اى جز نقشه استکبارى ندارد؛ یعنى بازگشت به وضعیت قبل از انقلاب! معلوم است که ملت ایران در مقابل این نقشه مى‌ایستد. این، آن جهتگیرىِ ضدّ استبدادى ملت ایران است. البته تلاشهایى از طرف دشمنان هست: تبلیغات مى‌کنند، حرف مى‌زنند، سفسطه مى‌کنند؛ بعضى حتّى سعى مى‌کنند روز سیزده آبان را - که روز مقاومت در مقابل استکبار است - به روز نرمش در مقابل امریکا تبدیل کنند! اگر نگوییم ساده لوحى است، ناچاریم بگوییم خیانت است؛ منتها چون انسان نمى‌خواهد بگوید خیانت، لابد این کارها از روى ساده‌لوحى و غفلت است. شما جوانان باید خیلى هوشیار و بیدار باشید؛ باید اهداف دشمن را بشناسید. امروز قدرت استکبارى امریکا هدفش تسلط بر دنیاست و این چیزى نیست که پنهان و پوشیده باشد. حتى دولتهاى اروپایى از تهاجم فرهنگى و از دخالت و از نفوذ مداخله جویانه پول امریکا گله دارند. مسأله، مسأله تصرّف و دست‌اندازى است. البته کشورهایى هستند که نمى‌توانند مقاومت کنند و بایستند؛ اما ملت ایران ایستاده است. آن طرفِ مقابل هم تهدید مى‌کند، تطمیع مى‌کند، چرب‌زبانى مى‌کند، تبلیغات مى‌کند؛ از همه اینها هم یک هدف را دنبال مى‌کند، تا این‌که راهى بگشاید و مجدّداً وارد کشور ایران شود و دوباره بساطش را پهن کند و بتواند آن وضع شرم‌آور قبل از انقلاب را براى ملت ایران تکرار نماید؛ اما بدون تردید ملت ایران در مقابل این طمعهاى استکبارى، با قدرت تمام خواهد ایستاد.

امروز سلطه‌گران در همه جاى دنیا - هر جایى به تناسب - در فکر سلطه فرهنگیند؛ یک نمونه‌اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم مى‌بینم بحث ماهواره را مطرح کرده‌اند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فنآورى ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحى نیست. آن کسى که این منطق را مطرح مى‌کند، باید بگوید براى جلوگیرى از آن، چه کار تازه‌اى باید کرد. این منطق و استدلال، این‌گونه باید نتیجه بدهد. البته دشمن فنآورى را پیشرفته مى‌کند. در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فنآورى ماهواره، چه کارهایى را مى‌توانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیرى کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت مى‌کند، پس ما بیاییم هر مانعى را از جلوِ راهش برداریم، منطقى نیست. این مانع، على‌العجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهاى ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمى‌توانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفى است؟! قانون ممنوعیت ماهواره - که مجلس شوراى اسلامى، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد - یک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش این است شما توانسته‌اید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و ان‌شاءاللَّه باز هم خواهید توانست.

شما باید به موازات این کار، وسائل مصون‌سازى را فراهم کنید. جوانان را مصون کنید، ذهنها را مصون کنید، دلها را مصون کنید که اگر على‌رغم شما، روزى دشمن توانست نفوذ کند، شما قبلاً مصونیت ایجاد کرده باشید. راهش این است؛ این‌گونه باید با هجوم دشمن برخورد کرد. ما با این روحیه مقاومت و با این روحیه ایستادگى، توانسته‌ایم قدرتى مثل استکبار جهانى و مثل امریکا را، بیست سال پشت در نگهداریم و باز هم مى‌توانیم! ملت ایران قوى است و این استقامت، استقامت ایمانى است. این استقامت، از دین، از اسلام و از ایمان سرچشمه مى‌گیرد و هر جا که باشد، موجب ناکامى دشمن خواهد شد. این را ما باید حفظ و تقویت کنیم. ما باید دین را تقویت کنیم؛ ایمان جوانان را تقویت کنیم؛ اجتناب از فساد را تقویت کنیم. این کار، کار درستى است؛ این راه، راه صحیحى است و شما ناشران عزیز، در قبال این چیزها مسؤولیت دارید. البته شما جمع معدودى از ناشران کشور هستید که این‌جا جمع شده‌اید و خوشبختانه ما امروز شما را زیارت کردیم. بیشتر شما، یا همه شما هم کسانى هستید که على‌القاعده، این حرفها را قبول دارید. حالا ممکن است بعضى هم قبول نداشته باشند؛ بالاخره این هم نظرى است.

سرزمینهاى داغ خوزستان و گردنه‌هاى برافراشته‌ى کردستان، سالها شاهد آمادگى و فداکارى این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهه‌هاى دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خود گذشتگى او حفظ کرده‌است. خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند، و عشق به منال دنیوى حقیرتر از آن است که در دل نورانى شایستگان جایى بیابد. کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازى و شهید لاجوردى بد نامى و سیاهرویى آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگى خواهد کرد. و سردمداران استکبار که با وجود لافزنیهاى ضد تروریستى خود، به امید آن نشسته‌اند که تروریستهاى مزدورشان در ایران اسلامى با شهید کردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامى را هموار کنند، بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را راسختر و آشتى ناپذیرتر و مقاومتر مى‌سازد. رحمت و فضل بیکران الهى بر روح شهید عزیزمان على صیاد شیرازى و لعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادى منفور و مطرود استکبار.

ملت ایران در دوره‌ى معاصر، هر چه عظمت و عزّت در دنیا دارد، به برکت خون رزمندگانى است که در این سرزمینهاى خونین حضور یافتند و جان و سلامت و جوانى خود را براى اسلام، براى ملت و براى میهنشان در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند. ایران، امروز هرچه دارد و در آینده هرچه به دست آورد، به برکت خون این شهیدان است. اگر این شهدایى که شلمچه، یادگار آنها و این بیابانهاى خونین، حامل نشانه‌هاى آنهاست، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملى، از شرف ملت، از اسلام و از هیچ چیز ایرانى، نشان برجسته‌اى نبود. اینها در مقابل دشمنِ مهاجمى که بدون کمترین ملاحظه‌اى به مرزهاى جغرافیایى و مرزهاى ملى و مرزهاى اعتقادى حمله کرده بود، ایستادند.

جوانان عزیز! مردان و زنان! در هر کجا که هستید و این سخن را مى‌شنوید، یا بعداً خواهید شنید، بدانید یک کشور و یک ملت، بالاترین سرمایه‌اش همّت و عزم و ایمان جوانان آن کشور و ملت است. ایمانِ همراه با اراده‌ى قوى، ایمانِ همراه با تصمیم، ایمانِ همراه با روشن‌بینى، همان چیزى است که این کشور را یک روز نجات داد. امروز هم مهمترین عاملى که این کشور و این ملت را حفظ کرده است، همین ایمان است. روحیه‌ى سلحشورى، روحیه‌ى مقاومت و ایستادگى در مقابل دشمن، روحیه‌ى نفرت از دشمنى که نه فقط با جان و مال این ملت، بلکه با فرهنگ، ایمان و اسلام این ملت دشمن است، روحیه‌ى بى‌اعتمادى به دشمن و آمادگى براى دفاع، روحیات عالى‌اى است که یک کشور را عزیز و استقلال آن را حفظ مى‌کند و استعدادهاى یک کشور را به بروز و ظهور مى‌رساند و به آقایى و عزّت، نایل مى‌نماید.

ابتدا قدرتمندان سعى مى‌کنند فشار بیاورند، تا ملتى که با زحمت و با دادن شهداى زیاد و مقاومت حیرت‌آور، استقلال را به‌دست آورده است، پشیمان شود. سختى هست، فشار هست؛ اما با همین نیروى ایمان، این سنگلاخها را خواهیم گذراند.

هم امروز و هم در طول تاریخ، همه بدبختیهاى بشر ناشى از آتشهاى درونى انسانهاى طاغى و سرکش است، که از وجود آنها شعله مى‌کشد و پیرامون آنها را مى‌سوزاند و انسانها و عالم را از بین مى‌برد. ببینید این قدرتهاى استکبارى، این قدرتهاى سیاسى و نظامى و مالىِ عالم با این بشریّت چه مى‌کنند! ببینید امروز دولتها و اشخاص و مجموعه‌هاى مستکبر براى تحقّق خواسته‌هاى خودشان، با بشریت چه مى‌کنند! چقدر ملتها را اسیر مى‌کنند! چقدر ملتها را گمراه مى‌کنند و به سمت شهوات سوق مى‌دهند! اینها ابزارهاى بدبختى و تیره‌روزى بشر است که در دست انسانهاى طغیانگر قرار دارد.

به همین علت است که اسلام در اولین ردیف فهرست کارهاى واجب، مجاهدت در راه خدا را قرار مى‌دهد. «و جاهِدوا فِى اللَّه حقَّ جِهاده»(2)؛ در راه خدا آن چنان که شایسته است، مجاهدت کنید. این مجاهدت، هم مجاهدت درون خود، هم مجاهدت در محیط بیرون، هم مقاومت در مقابل زورگویان و ستمگران و هم مقاومت در مقابل موانع طبیعى است. خدا مظهر کامل آن همه ایستادگى در مقابل قدرتهاى ستمگر و ظالم است. سالهاى متمادى، مستکبران و قلدران و زورگویانِ عالم سعى کردند جهاد را از فرهنگ اسلامى خارج کنند؛ جهاد را زشت کنند؛ مجاهده فى سبیل اللَّه را از چشمها بیندازند و هر جا گروهى در راه خدا قیام کرد و کمر به خدمت بست و براى خیر بشریّت و آبادى روى زمین در پرتو احکام الهى حرکت کرد، متّهمش کنند.

دشمن ملت ایران بداند، ملتى که هشت سال دفاع مقدّس را با آن شجاعت و شهامت پیش برده است، ملتى که توانسته است یکّه و تنها در طول بیست سال در مقابل وحشیانه‌ترین دشمنیها بایستد و مقاومت کند، ملتى که توانسته است سنگر و قلعه تسلّط امریکا در خاورمیانه - یعنى حکومت پهلوى - را با شعار اسلام و با نام اسلام ویران کند، یک قدم از شعارهاى اسلامى عقب نخواهد نشست. قشرهاى این ملت، مسلمان و مؤمنند. ایمان عمیق است. جوانان مؤمنند. روحانیون مؤمنند. دانشجویان مؤمنند. اصناف مختلف و قشرهاى مختلف مؤمنند. برپایه ایمان ناب، این نظامِ شامخ و سربلند، این گونه سر بر افراشته است و مسؤولان کشور این‌طور مى‌توانند قدرتمندانه در مقابل فشارهاى دشمن ایستادگى کنند.

عزیزان من! درست به این نکته توجّه کنید: هر دستگاه و هر مجموعه‌اى که بتواند در درون خودش، این ایمان شاداب و پُرنشاط و فعّال و پربرکت را بیشتر حفظ کند، بیشتر به درد این ملت، به درد این مملکت و این نظام و به درد این تاریخ مى‌خوردو شما جهادگران، از آن قبیل هستید. شما توانستید این ایمان را در درون خودتان حفظ کنید. ارزش اصلى جهاد به این است. عشق و ارادت بنده به امثال مجموعه شما به خاطر این است. ما هیچ قوم و خویشى با اشخاص نداریم. این‌که شبانه روزى نمى‌گذرد که من شما جهادگران را بخصوص دعا نکنم، به خاطر وجود این گوهر تابناک در درون شما و در میان شماست. این را حفظ کنید. این است که مى‌تواند کشور را نجات دهد. این است که به این ملت، نیرو مى‌بخشد که بتواند در مقابل فشارها مقاومت کند. فشار، زیاد است. از اوّلِ انقلاب هم فشار، زیاد بوده است؛ نه این‌که امروز خصوصیتى دارد. البته گاهى اوقات در داخل، بعضى از افراد غریبه - واقعاً باید گفت غریبه - و بیگانه‌صفت، حرفهایى مى‌زنند، یا کارهایى مى‌کنند که دشمن، تطمیع و تشجیع مى‌شود و فشارها را زیاد مى‌کند! گاهى هم این‌طور نیست.

عده‌اى مى‌خواهند چنین وانمود کنند که ایمان مردم متزلزل شده است اما این ادعا، دروغ، اهانت و تهمتى بیش نیست. ملت سرزنده ایران تا امروز در این راه مقدس مستحکم و مقاوم ایستاده است و اندک خدشه‌اى نیز در اخلاص و ایمان عمیق این ملت بزرگ پدید نیامده است.

امروز دستگاه استکبار حقیقتاً با همه وجود، از هیمنه و هیبت این انقلاب عظیم و این ملت بزرگ، خائف و لرزان است. ملتى با این عظمت؛ همین ملتى که نوزده سال با این همه سختیها مقاومت کرده است، دیدید که امسال بیست‌ودوم بهمن - سالگرد انقلاب - را با چه شکوهى برگزار کرد!

همه‌ى شما - بخصوص آنهایى که زیاد ماندند - رمز مقاومت و ایستادگى هستید. شما نشان دهنده‌ى این حقیقت هستید که رنجها مى‌گذرد و اجرها مى‌ماند. از همه بیشتر غم و رنج این آقاى «لشگرى» بود که ما هر وقت به یاد ایشان مى‌افتادیم، حقیقتاً غمى دلمان را مى‌گرفت.

مى‌گویند چرا به ما شیطان بزرگ مى‌گویید؟! شیطان یعنى چه؟ شما شیطنت مى‌کنید. شیطنت نکنید، تا به شما شیطان بزرگ نگوییم. شیطنت مى‌کنند، خیانت مى‌کنند، ضربه مى‌زنند، جنایت مى‌کنند، تکبّر مى‌کنند، استکبار مى‌کنند. ملت ایران، یک ملت زنده است؛ او را با ملتهاى دیگر مقایسه نکنید. ملت ایران هم در مقابل چنین دولت و چنین حکومتى مى‌ایستد، مقاومت مى‌کند، بى‌اعتنایى مى‌کند، رابطه را قطع مى‌کند، با او حرف نمى‌زند و در صحنه‌هاى جهانى، مواضع خود را برخلاف مواضع باطل او اتّخاذ مى‌کند.

تجربه ملت ایران، ضرورت ایستادگى در برابر زورگویى و فشار قدرتهاى سلطه‌گر را به ملتهاى مسلمان و کشورهاى دوست گوشزد مى‌کند.مقاومت، آسان نیست و دردسرهایى دارد؛ اما اگر مقاومت نشود، در دراز‌مدت دردسرهاى بزرگترى پدید خواهد آمد.

روند فشار پس از تسلیم و عقب نشینى، باز هم ادامه خواهد یافت و تنها راه نجات از فشارهاى دشمن ایستادگى، مقاومت و اتخاذ مواضع شجاعانه است.

آن چیزى که مى‌تواند انقلاب و جهتگیرى عظیم این ملت و راهى را که او به سوى صلاح و فلاح و عزّت و رضاى الهى و سعادت دنیا و آخرت خود مى‌پیماید، پایدار کند، عبارت است از هوشیارى و آمادگى و روحیه پاسدارى. این روحیه پاسدارى، متوقّف به آن جنبه معنوى است. این که من در ملاقات با برادران پاسدار، با مجموعه‌هاى انقلابى و با برادران و خواهرانى که در بخشهاى مختلف مسؤولیتهاى حسّاسى دارند، بر روى رعایت جنبه معنوى تکیه مى‌کنم، به خاطر همین است. این توجّه و توسّل و ارتباط قلبى با پروردگار عالم، تضمین کننده استحکام و اقتدار نیروهایى است که مى‌خواهند همیشه در مقابل آن جبهه بایستند و مقاومت کنند. جز این راهى وجود ندارد.

اگر این رابطه با خدا ضعیف شد، هوسها بر انسان غالب گردید و این هوسها توانستند جهتگیرى را تنظیم کنند، آن‌گاه قدرت مقاومت در برابر جبهه دشمن هم ضعیف مى‌شود . البته هر انسانى گاهى در معرض اهواءِ خود است. این چیزى نیست که بشود انسانها را به‌کلّى از آن برکنار کرد. آنچه مهم است، این است که اجازه داده نشود هواهاى نفسانى و منافع مادّى و خواستهاى حقیر، خطّ زندگى انسان را معیّن کنند؛ راه زندگى را جلوِ پاى انسان بگذارند؛ در زندگى انسان، تعیین‌کننده شوند و راه را عوض کنند. این مهمّ است.

درست نقطه‌ى مقابل آنچه که من گفتم ما با رژیم امریکا مواجهیم، نه ملت امریکا، رژیم امریکا با ملت ایران مواجه است، نه فقط با دولت ایران؛ از ملت ناراحت و خشمگین است. مسأله‌ى او، مسأله‌ى دولت ایران نیست؛ مسأله‌ى کسانى که حکومت مى‌کنند، نیست؛ مسأله‌ى آحاد ملت است. چرا؟ علّت واضح است. چون فرهنگ دورى از سلطه‌ى استکبار، استکبارستیزى، میل به استقلال و در دست داشتن سرنوشت خود، در دلهاى این مردم رسوخ پیدا کرده است. آنها از این ناراحتند. آنها ملتى را مى‌خواهند که مثل بره‌ى رامى آن‌جا قرار گیرد، اینها هم رژیمى را بر او تحمیل کنند، یا از آن سوى مرزها به او دیکته نمایند؛ آن ملت هم بى‌هیچ مقاومتى آنها را انجام دهد و آن راه را برود. ملت بیدار، ملت هوشیار، ملت آگاه به مسائل سیاسى، ملتى که اگر مسؤولانش هم بخواهند برخلاف این خطّ مستقیم حرکتى بکنند، اعتراض خواهد کرد؛ این‌گونه ملتى را اینها دوست ندارند.

چند سال قبل از این در زمان حیات امام بزرگوار، یکى از وزراى رئیس جمهور وقتِ امریکا علناً و صریحاً در مقابل چشم خبرنگاران گفت که ما باید ریشه‌ى ملت ایران را بکَنیم! ببینید چقدر این حرف ابلهانه است. این حرف در آن زمان در همه‌ى دنیا پخش شد. قضیه‌ى اینها، قضیه‌ى ملت است؛ نه فقط قضیه‌ى دولت. معلوم است که ریشه‌ى یک ملت چهل، پنجاه میلیونىِ آن روز را که نمى‌شد کَند و همه را از بین برد. معنایش این بود که ملت را بى‌ریشه کنیم، فرهنگ این ملت را بگیریم، آن چیزهایى را از این ملت بگیریم که آنها را وادار به این ایستادگى و مقاومت مى‌کند.

سیاست امریکا به‌عنوان مظهر استکبار در مقابل نظام جمهورى اسلامى، سیاست روشن و واضحى است. البته سعى مى‌کنند این را در روشهاى تبلیغاتى خیلى آشکار نکنند؛ اما براى کسى که نگاه مى‌کند، سیاست روشنى است. آن چیست؟ آن این است که آن چیزى که موجب شده است ایران با همه‌ى ثروتهاى مادّى و معنویش از دست امریکا گرفته شود، آن چیز از میان این ملت ریشه‌کن شود. این، سیاست امریکاست؛ این را شما بدانید. آن چیست؟ آن، میل این ملت به استقلال است؛ آن، اسلامى است که این ملت را از قبول ظلم بر حذر مى‌دارد؛ آن، روحیه‌ى مبارزه‌طلبى در آحاد این ملت است؛ آن، روحیه‌ى عدم تسلیم در مقابل زور است؛ آن، قوانین نورانى اسلام است. هر نقطه‌اى که مقاومت در آن بیشتر است، آنها بیشتر با آن دشمنند. هدف اصلى این است. این را جوانان باید درست فکر کنند و روى آن توجّه نمایند.

مسأله‌ى آنها، مسأله‌ى ایستادگى ملت و دولت ایران در مقابل خواسته‌ها و مطامع خودشان است. علاج این افزون‌طلبى و دیکتاتورمآبى و زیاده‌طلبى هر دولتى، ایستادگى و مقاومت در برابر آن است. براى ما، امریکا خصوصیتى هم ندارد. عرض کردم، مسأله‌ى ما، مسأله‌ى استکبار است؛ منتها دولت امریکا، دولت مستکبرى است. هر دولت دیگر هم که همین خصوصیت را داشته باشد، بخواهد زور بگوید و بخواهد فشار بیاورد، ملت ایران با او همین‌طور خواهد بود. همه باید بدانند که ملت ایران زیر بار فشار نمى‌رود و زور را قبول نمى‌کند. تجربه‌ى فشار وارد آوردن روى ملت ایران، تجربه‌ى موفقى نیست؛ این را همه باید بفهمند. علاج در مقابل این فشار هم، ایستادگى و قدرت روحى و شجاعت در برخورد و سخت کارکردن است. این، علاج کار است؛ کمااین‌که تا امروز ملت ایران همین‌گونه عمل کرده است و بحمداللَّه پیش هم رفته است.

هر جا دیدید که دشمنى زورگویى مى‌کند، در مقابل او بایستید. این، وظیفه آحاد مردم، دولتمردان، نمایندگان مردم و کسانى است که این مملکت مسؤولیتى را به آنها سپرده است. در مقابل دشمن متجاوز، در مقابل زورگوى ظالم، در مقابل استکبارى که امروز بر ارزشهاى الهى و معنوى طغیان کرده است - که مظهرش هم دولت طاغوت و طغیانگر امریکاست - کوتاه نیایید. قدرتهاى مادّى، هیچ غلطى نمى‌توانند بکنند. با ملتى که ایستاده و به نیروى خود تکیه کرده است، هیچ کارى نمى‌توانند بکنند. همه راهها به روى آنها بسته است.

اگر سختگیرى کنند، آنها ضرر مى‌کنند. اگر فشار وارد بیاورند، آنها ضرر مى‌کنند. اگر حمله کنند، آنها ضرر مى‌کنند؛ چون جوهر ایستادگى و مقاومت در یک ملت، جوهر نفیس و گرانقدرى است. با همین جوهر است که ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمکهاى معنوى غیبى و با ادعیّه زاکیّه و هدایتهاى معنوى ولى‌اللَّه‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدّن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدّن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.

مواضع ملت ایران، همان مواضعى است که به خاطر آن انقلاب کرده، هجده سال مقاومت کرده و هشت سال جنگ تحمیلى را اداره کرده است.

من امروز در مقابل شما عزیزانم، مردم شجاع و مؤمن و بااخلاص منطقه خوزستان و شهر اهواز و دیگر شهرهاى این استان - که بخشى از ملت بزرگ ایران هستید - مى‌خواهم بگویم که جمعبندى هشت سال جنگ و هشت سال تلاشِ بعد از جنگ این است که اگر ملت ایران متّحد باشد - آن چنان که هست - اگر پایبند به احکام اسلام باشد - آن چنان که هست - اگر همّت بر سازندگى کشور بگمارد - که گمارده است - هیچ قدرت و نیرویى، حتّى نیروى متّحد استکبار و استعمار در سرتاسر عالم هم نخواهد توانست به این ملت شجاع و مقاوم و با ایمان و مصمّم و کارآمد و به این کشور و این نظام مقدّس، کوچکترین خدشه و ضربه‌اى وارد کند. این، نه شعار بى‌محتوا و نه فقط حرف است؛ این عمل است. صحنه عمل هم این خوزستان است.

بعد از هشت سال جنگ تحمیلى، بالاخره دشمن اعتراف به عجز کرد و نیروهاى مسلّح جمهورى اسلامى و ملت ایران، به کورى چشم دشمنان توانستند، سربلند و پیروز از این جنگ بیرون آیند و نگذارند یک وجب از خاک کشور اسلامى و حرکت این ملت، به وسیله دشمن مورد غصب قرار گیرد. بزرگترین افتخار ملت ایران در رابطه با جنگ، همین است که در طول هشت سال، همه قدرتها پشتِ سر رژیم بعثى ایستادند ، تا بتوانند جمهورى اسلامى را سرافکنده و شکست خورده کنند؛ ولى نتوانستند. ملت ایران، ایستاد و فداکارى کرد. امام بزرگوار، بزرگترین تجربه دوران نورانىِ رهبرىِ خود را در این جا نشان داد و نگذاشت که ملت ایران، لحظه‌اى احساس هزیمت و شکست کند و بالاخره دشمن مجبور شد، با سرافکندگى عقب بکشد و در مقابل ضربات رزمندگان اسلام، تاب مقاومت نیاورد و عقب نشینى کند و برود.

مقصود از مبارزه این است که ملت ایران، در مقابل کید و تعرّض و دست‌اندازى و تلاشهاى سیاسى دشمن و انواع و اقسام کارهایى که مى‌کند تا دوباره کشور ایران را به یکى از اقمار خود تبدیل نماید، با شدّت و قدرت خواهد ایستاد و مقاومت خواهد کرد. مبارزه، یعنى این. مبارزه با استکبار، یعنى هر جا که در سطح جهان، دستمان برسد، نسبت به استکبار، افشاگرى خواهیم کرد. هر جایى که مظلومى، از ظلم استکبار دچار آسیب است و به جان آمده، ما هر طور بتوانیم، طرفِ آن مظلوم را خواهیم گرفت.

آنچه که براى این ملت اصل است، همان ایستادگى و مقاومت و مبارزه حقیقى است که خداى متعال را خشنود و قلب مقدس ولىّ‌عصر ارواحنافداه را از شما راضى و حالت انتظار آن بزرگوار را در شما تقویت مى‌کند و روح مبارک امام را از شما شاد مى‌نماید و دشمن را ناکام خواهد کرد. امیدواریم که خداوند متعال، این توفیق را به همه شما عنایت کند.

یکى از امتحانهاى سخت براى این استان - یعنى براى ارومیه، سلماس، خوى، ماکو و شهرهاى دیگرِ این منطقه - پیش آمد. در همان برهه از زمان و تاریخ بود که نمایندگان دولت آمریکا، دولت روسیه تزارى و دولت انگلیس، در این نقطه، توطئه مشترکى را طرّاحى کردند و فتنه عجیبى به راه انداختند. هزاران نفر از مسلمانان و مسیحیان، در این فتنه، در همین ارومیه و سلماس و بقیه نقاط کشته شدند. من وقتى آنچه را که بر این استان و بر این شهرها در آن برهه گذشته است، به یادم مى‌آورم، قلبم متلاطم مى‌شود. کارى کردند که مورّخ مى‌نویسد: «در اطراف سلماس، دیگر هیچ آبادى‌اى باقى نماند. هزاران نفر در ارومیه کشته شدند. با مردم این منطقه کارى کردند که وقتى عثمانیهاى متجاوز وارد مرزهاى ایران و وارد ارومیه و خوى شدند، مردم از آنها استقبال کردند»! البته خود آنها هم که آمدند، بعد ظلم و جور زیادى کردند تا بیرون رانده شدند. اما ببینید بر اثر تحریک اروپاییها و آمریکاییها، زیر نامهاى موجّه - به اسم کمک به مردم، به اسم پزشک و بیمارستان و مدرسه و امثال آن - آن روز چه بر سر مردم آورده بودند که مردم، از عثماینهاى متجاوز، با آغوش باز استقبال کردند!
امّا مردم این منطقه، با این که خیلى سختیها دیدند و با وجود تحریکات دشمنان، توانستند اوّلاً با شجاعت و با مقاومت و ایستادگى، دشمنان را بیرون کنند، ثانیاً - و از این بالاتر - همان برادرى گذشته را، باز هم در بین خودشان بر قرار کردند. گروههاى مسلمانان با یکدیگر متّحد شدند و تحت تأثیر تحریک دشمن قرار نگرفتند و جنگ شیعه و سنّى، جنگ ترک و کرد، جنگ مسلمان و مسیحى به راه نینداختند. این رشد مردم این استان را نشان مى‌دهد. من همیشه در دلم، این رشد مردم استان را تحسین کرده‌ام. این یکى از سوابق مردم این استان است.
بعد از انقلاب هم شما شاهد بودید و دیدید کسى که در مقابل توطئه دشمن، ایستادگى و مقاومت کرد، خود مردم بودند. بسیج مردم، جوانان مؤمن مردم، در مقابل فتنه‌گرى و اختلاف افکنى و تحریکات و تجزیه طلبى و خباثتهاى گوناگونِ بیگانگان، که با تحریک یک عّده آدمهاى غافل انجام مى‌گرفت، ایستادند و مبارزه کردند. این عظمت و رشد روحىِ مردم است و این خیلى با قیمت و ارزشمند است. از لحاظ طبیعى هم این استان، یکى از استانهاى با برکت کشور پهناور و عزیز ماست.

تنها جمهورى اسلامى بود که مردانه ایستاد و نگذاشت که متجاوزین یک قدم جلو بیایند. هشت سال جنگ مگر شوخى است؟! هشت سال جنگ و آن همه فداکارى! جوانان ما در مقابل اتّحاد شرق و غرب و «ناتو» و همه و همه مقاومت و ایستادگى کردند و میهن را نجات دادند. آیا در مطبوعاتى که زمان جنگ منتشر مى‌شدند و یا این‌که بعد از جنگ به وجود آمدند، یک کلمه از این کار بزرگ و دفاع عظیم و پرشکوه، نباید ستایش شود؟! در مطبوعات معاند، اگر یک وقت اسمى از دفاع مقدّس و رزمندگان بیاید، همراه با مسخرگى است. چرا؟! چون رزمنده ما داراى محاسن است و اینها از محاسن خوششان نمى‌آید! فقط علّتش این است. آیا این نشانگر بى‌انصافى نیست؟! جالب است که اینها، دیگران را به تنگ‌نظرى متّهم مى‌کنند! آیا تنگ نظر، دستگاه است یا خودِ اینها!؟ این تنگ نظرى نیست که انسان از بزرگترین ارزش دوران خودش - دفاع مقدّس - فقط به خاطر این‌که پیروان آن دین دارند و او با دین مخالف است، اغماض کند؟! پیروان آن، مذهبى هستند و این مى‌خواهد سر به تن مذهب و مذهبیها نباشد! متأسفانه این گونه است. پشت سر هم و پیوسته تهمت مى‌زنند؛ آن وقت اگر در مقام پاسخگویى برآیى، مى‌گویند «شما به ما تهمت زدید!»

این ملت، با هشت سال مقاومت جوانمردانه خود در جنگ تحمیلى؛ با هفده سال ایستادگى در مقابل تهدیدها و خباثتهاى استکبار و دشمنان، حداقل این مسأله را به همه دنیا ثابت کرده است که ملتى نیست که با زور و تهدید بشود او را به راهى کشاند، یا از راهى برگرداند.

امام بزرگوار ما به عنوان یک رهبر تمام عیار، بیشترین همّت خود را به امیدوار نگاه داشتن مردم گماشته بود. وقتى مردم امیدوارند، حرکت و تلاش مى‌کنند. در مقابلِ تلاش مردم، هیچ قدرتى نمى‌تواند مقاومت کند. فقط باید مردم امیدوار باشند. امام بزرگوار، از همه وسایلِ الهى و ملکوتى و معنوى استفاده کرد و این امید را در مردم دمید و به برکت آن امید، این پیروزى بزرگ به دست آمد.
بعد از پیروزى انقلاب هم، دشمنان این ملت، دائماً آیه یأس خواندند. مرتّب مى‌گفتند و مى‌گویند: «شما نمى‌توانید کشور را اداره کنید! مگر مى‌شود با امریکا در افتاد؟! مگر مى‌شود در مقابل دنیاى مادّى مقاومت کرد؟! فایده‌اى ندارد.باید تسلیم شد و باید قبول کرد!» هر جا پیروزى اى بود، آن را در رادیوها و رسانه‌هاى جهانى کتمان کردند؛ نگفتند و یا عوضى گفتند! هر جا مختصر ناکامى‌اى بود، از کاه، کوهى درست کردند! با همه این تبلیغات، مردم ما مأیوس نشدند. جنگ را گذراندند، بعد از جنگ را پشت سر گذاشتند و به سازندگى مشغول شدند. تا امروز - به فضل پروردگار - مردم تلاش و مجاهدت کرده‌اند و امیدشان روز به روز بیشتر شده است؛ چون پیشرفت را مشاهده مى‌کنند.
این ملت، در اول انقلاب کجا قرار گرفته بود و امروز کجاست؟ آن روز، ما جز یک ویرانه در اختیار نداشتیم و این کشور همه چیزش وابسته بود و بسیارى از آنچه که از دوران رژیم گذشته باقى مانده بود، همراه با وابستگى و پایه‌هاى بى‌بنیاد و سست بود. امروز، ملت ما حرکت کرده، نیرومند شده، قدرت نظامى خود را سنجیده و قدرت سیاسیش را مشاهده کرده است. دیده است که چطور در مقابل دنیاى ظلم و استکبار مى‌شود مقاومت کرد. سازندگى را تجربه کرده است. الان - به فضل پروردگار - براى هر کس که نگاه مى‌کند، در همه جاى کشور، تلاشِ سازندگى محسوس است.

امروز، بحمداللَّه در دنیا کانونهاى مقاومت در مقابل این روحیه، متعدّد شده است. تا چندى پیش، فقط ایرانِ اسلامى بود؛ ولى امروز چنین نیست و ملتهاى دیگر هم وجود دارند که مقاومت مى‌کنند و تحمیلهاى اینها را بر نمى‌تابند. لیکن از آن جا که نقطه اصلى، انقلاب اسلامى و ملت مسلمان ایران است، اینها از ملت ما به شدّت کینه دارند و خیلى دلشان مى‌خواهد که ملت ایران بگوید من اشتباه کردم! آرزوى دشمن این است که از ملت ایران و مسؤولان برجسته این کشور، یک حرکت و یا اظهارى سر بزند که معنایش تخطئه گذشته خودشان باشد. البته به چنین چیزى دست پیدا نخواهند کرد.

به فضل پروردگار، این ملت و دولتِ خدمتگزار و این مسؤولان مؤمن و انقلابى، از امام خودشان فرا گرفته‌اند که در مقابل تحمیلهاى امریکا، مثل کوه بایستند. دشمنان ما، دنبال این مى‌گردند که به خیال خودشان، با تهدیدها و تشرها و جو سازیها و هوچى بازیها و اهانت به ملت ایران و مسؤولان کشور، ملت را به عقب نشینى وادار کنند. تنها علاجى که وجود دارد، ایستادگى است.
باید ملت ایران و شما جوانان مؤمن و کسانى که در مقابل تحمیلات دشمنان قدرتمند، طعم عزّت را چشیده‌اند و مى‌دانند عزّتِ یک ملت یعنى چه، در تمام شرایط به دشمن حالى کنند که از مواضع اسلامى و مواضعى که انقلاب به آنان آموخته است، یک سر سوزن عقب نخواهند نشست. شما جوانان مؤمن و پاسداران عزیز و مجرّبین میدانهاى نبرد و کسانى که فضاى شهادت و جهاد را لمس کرده‌اید - بلکه آن را به وجود آورده‌اید - در این مرحله، نقش بسیار مهمّى را مى‌توانید بر عهده بگیرید. شما باید رفتار و گفتار و تظاهر و اعلان و دل و باطنتان سرشار از ایستادگى و اقتدارى باشد که امام بزرگوار ما مظهر آن بود و استقلال و آزادى ایران از بند قدرتهاى تجاوزگر، ثمره شیرین آن است و ان شاءاللَّه پیشرفت و رشد پى در پى این کشور، ثمرات بعدى آن خواهد بود و آزادى ملتهاى دیگر را که از تجربیّات این کشور درس خواهند گرفت، به دنبال خواهد داشت.

امروز، بحمداللَّه در دنیا کانونهاى مقاومت در مقابل این روحیه، متعدّد شده است. تا چندى پیش، فقط ایرانِ اسلامى بود؛ ولى امروز چنین نیست و ملتهاى دیگر هم وجود دارند که مقاومت مى‌کنند و تحمیلهاى اینها را بر نمى‌تابند. لیکن از آن جا که نقطه اصلى، انقلاب اسلامى و ملت مسلمان ایران است، اینها از ملت ما به شدّت کینه دارند و خیلى دلشان مى‌خواهد که ملت ایران بگوید من اشتباه کردم! آرزوى دشمن این است که از ملت ایران و مسؤولان برجسته این کشور، یک حرکت و یا اظهارى سر بزند که معنایش تخطئه گذشته خودشان باشد. البته به چنین چیزى دست پیدا نخواهند کرد.

به فضل پروردگار، این ملت و دولتِ خدمتگزار و این مسؤولان مؤمن و انقلابى، از امام خودشان فرا گرفته‌اند که در مقابل تحمیلهاى امریکا، مثل کوه بایستند. دشمنان ما، دنبال این مى‌گردند که به خیال خودشان، با تهدیدها و تشرها و جو سازیها و هوچى بازیها و اهانت به ملت ایران و مسؤولان کشور، ملت را به عقب نشینى وادار کنند. تنها علاجى که وجود دارد، ایستادگى است.
باید ملت ایران و شما جوانان مؤمن و کسانى که در مقابل تحمیلات دشمنان قدرتمند، طعم عزّت را چشیده‌اند و مى‌دانند عزّتِ یک ملت یعنى چه، در تمام شرایط به دشمن حالى کنند که از مواضع اسلامى و مواضعى که انقلاب به آنان آموخته است، یک سر سوزن عقب نخواهند نشست. شما جوانان مؤمن و پاسداران عزیز و مجرّبین میدانهاى نبرد و کسانى که فضاى شهادت و جهاد را لمس کرده‌اید - بلکه آن را به وجود آورده‌اید - در این مرحله، نقش بسیار مهمّى را مى‌توانید بر عهده بگیرید. شما باید رفتار و گفتار و تظاهر و اعلان و دل و باطنتان سرشار از ایستادگى و اقتدارى باشد که امام بزرگوار ما مظهر آن بود و استقلال و آزادى ایران از بند قدرتهاى تجاوزگر، ثمره شیرین آن است و ان شاءاللَّه پیشرفت و رشد پى در پى این کشور، ثمرات بعدى آن خواهد بود و آزادى ملتهاى دیگر را که از تجربیّات این کشور درس خواهند گرفت، به دنبال خواهد داشت.

امیدواریم که خداوند متعال شما را موفّق بدارد و ان شاءاللَّه توجّهات

آنچه که امروز ملت ایران را سرافراز مى‌کند، این است که در جهت این بعثت، یک حرکت عظیم و اساسى انجام داده است. دشمنان درباره ما، خیلى حرفهاى دروغ مى‌زنند؛ اما این را نمى‌توانند منکر شوند که نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران، براى احیاى ارزشهاى اسلام و تجدید بعثت نبىّ اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم قیام کرده است، و این، افتخار ماست. چیزى هم که موجب شده است این ملت تا امروز در این راه مقاومت کند، همین بوده است.

قدرتهای‌ بزرگ‌، دخالت‌ در امور داخلی‌ ملتها را به‌ یک‌ روند معمولی‌ تبدیل‌ کرده‌ بودند اما ملت‌ ایران‌ به‌ برکت‌ نهضت‌ عظیم‌ اسلامی‌، این‌ روند را برهم‌ زد و امروز ملتهای‌ بیدار شده‌، حاضر نیستند روند ظالمانه‌ دخالت‌ قدرتها در امور داخلی‌ خود را تحمل‌ کنند. اکنون‌ هسته‌های‌ مقاومت‌ بسیج‌ در سرتاسر جهان‌ تشکیل‌ شده‌ است‌ و آنها با روحیه‌ گرفتن‌ از ایستادگی‌ و مقاومت‌ ملت‌ ایران‌، به‌ ضدیت‌ با سلطه‌ قدرتها ادامه‌ می‌دهند.

بعضى خیال مى‌کنند که سوره مبارکه «قل یاایّها الکافرون» سوره صلح است، در حالى‌که سوره جنگ و صف‌بندى و جدا شدن راههاست. امروز، چه بخواهید و چه نخواهید، دنیا مى‌داند که دو جناح وجود دارد. امروز بسیارند کسانى از سران و زمامداران و مردم دنیا که شما و ملت جمهورى اسلامى را به‌خاطر مقاومتش، به خاطر آمادگى‌اش، به خاطر کوتاه نیامدن و نترسیدنش، تحسین مى‌کنند.

روح مبارزه و ایستادگى در مقابل دشمن، وقتى به طور کامل و سالم در شما قشر جوان باقى مى‌ماند که تقوا، بازگشت به خدا و جهاد اکبر در وجود و زندگى‌تان بگنجد. اگر ما به جوانان توصیه مى‌کنیم که طهارت، تقوا، استغفار، اجتناب از گناه، رو آوردن به خدا و توجه به معنویّات را سرلوحه کارها قرار دهند، به این دلیل است که علاوه بر به همراه داشتن سعادت شخصى شما، کشور شما هم به جوانانى نیازمند است که بتوانند حقایق را درک کنند، در میدانها بایستند، توطئه دشمن را بشناسند و با آن مقابله کنند. دانشگاه، حوزه علمیّه و محیط علمى و تحصیلى جاى این ایستادگى، مقاومت، هوشیارى و مبارزه است. این، انتظار از نسل جوان است.

امام‌ بزرگوار به‌ ملت‌ ایران‌ آموختند که‌ بدون‌ تکیه‌ بر بیگانگان‌، باید این‌ کشور را بسازند و با صبر و مقاومت‌ خود، مشکلات‌ را یکی‌ پس‌ از دیگری‌ مرتفع‌ کنند و در جهت‌ تبدیل‌ ایران‌ اسلامی‌ به‌ الگویی‌ پرجاذبه‌ برای‌ جهان‌، بویژه‌ کشورهای‌ اسلامی‌، گامهایی‌ بلند به‌ جلو بردارند.

ملت‌ مسلمان‌ ایران‌ به‌ ارزشهای‌ اسلامی‌ و الهی‌ احترام‌ می‌کند و سودای‌ تجاوز به‌ هیچ‌ کشوری‌ را نیز در سر نمی‌پروراند و از جنگ‌ و خون‌ریزی‌ میان‌ انسانها نیز بیزار است‌، اما در عین‌ حال‌ در مقابل‌ تجاوز و افزون‌طلبی‌ قدرتهای‌ مستکبر به‌ مانند کوهی‌ مقاوم‌ و پابرجا می‌ایستند و مقاومت‌ می‌کنند.

اگر به تاریخ مازندران نگاه کنیم - بخصوص جوانان، روشنفکران، دانشجویان، روحانیون محترم و قشرهاى برگزیده و اهل فرهنگ و معرفت به این نکته توجّه کنند - مى‌بینیم که مازندران در صدر اسلام - در قرنهاى اوّل‌ظهور اسلام در ایران - تا وقتى که در مقابل حملات لشکریانِ فرستاده شده از طرف دربارهاى اموى و عباسى قرار گرفت، مقاومت کرد.
یعنى سلاطین ظلم کسانى که بر دنیاى اسلام در آن روز حکمرانى مى‌کردند نتوانستند با زور شمشیر، دروازه مازندران را به روى خودشان باز کنند. اما آن وقتى که فرزندان پیغمبر، خانواده ائمّه اهل بیت و اولاد زیدبن‌على‌بن‌الحسین علیهم‌السّلام به مازندران آمدند، مردم این استان، فرزندان پیغمبر را در آغوش گرفتند. دور «داعى کبیر» را که از اولاد پیغمبر و از ذرّیه حضرت على‌بن‌الحسین علیهماالسّلام بود، گرفتند و اسلام را با شکل علوى‌اش، به شیوه اهل‌بیت آموختند و باز در مقابل آن دربارهاى ظلم و جور هم ایستادند و مقاومت کردند. این گذشته تاریخى پرافتخار مازندران است.

خانواده‌های‌ معظم‌ شهدا، از جهات‌ بسیاری‌ اجر الهی‌ را نصیب‌ خود کرده‌اند، تربیت‌ فرزندی‌ صالح‌ و اعزام‌ او به‌ رزم‌ در راه‌ خدا، تحمل‌ اضطرابهای‌ ناشی‌ از فراق‌ فرزند و بی‌تابی‌ نکردن‌ در شهادت‌ او، در دیوان‌ الهی‌ محفوظ است‌ و همین‌ صبر و استقامتها، ملت‌ ایران‌ را در دنیا به‌ مقاوم‌ بودن‌، معروف‌ کرد و سبب‌ شد که‌ شخصیتهای‌ برجسته‌ سیاسی‌ و انقلابی‌ جهان‌ با تکریم‌ و احترام‌ از ملت‌ ایران‌ یاد کنند.

پرچم‌ اسلام‌ راستین‌، در دست‌ ملت‌ مسلمان‌ و انقلابی‌ ایران‌ است‌. این‌ ملت‌ طی‌ 16 سال‌ در فضای‌ خصمانه‌ای‌ که‌ دشمنان‌ اسلام‌ علیه‌ ایران‌ اسلامی‌ ایجاد کرده‌اند به‌ پیش‌ رفته‌ است‌ و استحکام‌ و استقامتش‌ نیز روز به‌ روز بیشتر می‌شود. امام‌ بزرگوار ما خود مظهر چنین‌ استقامتی‌ بود و اتهام‌ تحجر، تعصب‌ و بنیادگرایی‌، این‌ ملت‌ را نه‌ تنها از میدان‌ بیرون‌ نمی‌کند بلکه‌ او را مقاوم‌تر خواهد کرد.

استمرار استقامت‌ در مواضع‌ صحیح‌ و سخن‌ حق‌، مشی‌ ثابت‌ حضرت‌ امام‌ (رض‌) بود و حضور زائران‌ غیرایرانی‌ در مراسم‌ برائت‌ از مشرکین‌، ثمره‌ استمرار عمل‌ و پایمردی‌ و مقاومت‌ ملت‌ ایران‌ در راه‌ حق‌ است‌.

امریکاییها تلاش مى‌کنند، حرص و جوش مى‌خورند، یقه‌درانى مى‌کنند، با همه مردم و دولتهایى که دستشان به آنها مى‌رسد و یا ممکن است برسد، خطّ و نشان مى‌کشند، بلکه بتوانند ملت ایران را زیر فشار قرار دهند؛ بلکه بتوانند دولت ایران را وادار به تسلیم نمایند؛ بلکه بتوانند این مقاومتِ شانزده ساله را مخدوش کنند.

امریکاییها تلاش مى‌کنند، حرص و جوش مى‌خورند، یقه‌درانى مى‌کنند، با همه مردم و دولتهایى که دستشان به آنها مى‌رسد و یا ممکن است برسد، خطّ و نشان مى‌کشند، بلکه بتوانند ملت ایران را زیر فشار قرار دهند؛ بلکه بتوانند دولت ایران را وادار به تسلیم نمایند؛ بلکه بتوانند این مقاومتِ شانزده ساله را مخدوش کنند.

بنده هم از خصوصیّات شما مردم مؤمن و بااخلاص- از شجاعتهایتان، از مقاومتهایتان، از ایمانتان، از فداکاریتان در راه خدا، از ایستادگیتان در مقابل فرمانروایانِ جائر و ظالم، از مشارکت زن و مرد در سراسر این استان و در همه‌ى مسائل زندگى- مطالب زیادى شنیده و خوانده‌ام.

برادران و خواهران عزیز من! اکنون پانزده سال است که ملت ایران، به فضل پروردگار در مقابل همه فشارها و تهدیدهاى دشمنان مقاومت کرده است؛ آن هم مقاومتى بسیار با عظمت و با شکوه. همین مقاومت شماست که ملتهاى دیگر را امیدوار نگه داشته است. دشمن مى‌خواهد این مقاومت را در هم بشکند. این‌که مى‌بینید سردمداران استکبار جهانى، پیوسته شعار مى‌دهند «ما مایلیم با ایران روابط داشته باشیم»، اظهاراتى ریاکارانه و خلاف حقیقت است. معناى واقعى این اظهارات و شعارها، محبّت به ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى نیست. به معناى قبول کردن اشتباهات گذشته‌شان نیست. به معناى تعهّد نسبت به آینده - که بعد از این به ملت ایران زورگویى نکنند - نیست. این یک نوع فریب است.

همه، حرف مى‌زنند. ملت ما که حرف مى‌زند، این حرف را در میدان عمل ثابت کرده است. در این پانزده سال، ما اجازه نداده‌ایم قدرتهاى استکبارى در سرنوشت و مسائل ما اندک دخالتى بکنند. بسم‌اللَّه؛ این ایمان ما: «و لما رأالمومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله.» مردم ما وقتى دیدند شرق و غرب، همدست و متّحد، بر سرشان ریختند، گفتند: «ما انتظار این را داشتیم.» و ایستادند و مقاومت کردند و بالأخره آنها را دفع کردند و ناکام گذاشتند. این، تجربه میدان عمل. آن که بگوید «اسلام واقعى این است که ما مى‌گوییم» و بعد برود در عمل، بر چیزى که مخالفِ صریح و ضرورت اسلام است صحّه بگذارد، یا در مقابل آن سکوت کند، یا به آن عمل کند؛ این یک لقلقه لسان و یک حرف بى‌معناست.

خداى بزرگ را حمد و سپاس که ملّت عزیز ایران را به لطف و رحمت خود، مطمئن و دلگرم فرمود؛ توطئه‌هاى خنّاسان را که در قالب شبکه تبلیغاتى صهیونیستى و استکبارى، سعى خود را بر شکستن روحیه و مقاومت ملت ایران متمرکز کرده‌اند، همواره نقش برآب ساخت و دلهاى مؤمن و حقجوى این امّت پیشرو را به صدق وعده خود مستحکم کرد، تا مردم ایران در هر جا که حضور و رأیشان براى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى لازم بود، با حضور و اعلام رأى خود، دشمن را ناکام سازند و به نداى الهى، لبّیک گویند و در گزینش رئیس جمهور، با هشیارى و انگیزه و حسّاسیت به پاى صندوق رأى آیند و به وصیت امام و مرشد و معلّم بزرگشان عمل کنند.

یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند. ملت ما با ایستادگى خود در مقابل توطئه‌ها، توانسته است دشمن را على رغم این همه خصومت و خباثت، در پانزده سال گذشته ناکام کند. من عرض مى‌کنم: شما ملت، باز هم قادرید امریکا و متّحدانش را در صحنه رویارویى با جمهورى اسلامى، به شکست مطلق بکشانید.

این مردم، اسلام را انتخاب کرده‌اند؛ اسلام را وسیله‌اى براى اصلاح امور دین و دنیا دانسته‌اند و دشمن، البته نمى‌خواهد بگذارد. این، روشن است. وقتى شما مى‌خواهید خانه خودتان را، خودتان اداره کنید، کسى که تا دیروز غاصب خانه شما بوده، مایل است که تا مدتى مزدورى بگیرد و خانه شما را از بیرون سنگباران کند؛ آب خانه شما را قطع کند و اگر بتواند، سیم برق شما را ببرد. راهش چیست؟ راهش مقاومت است. آنها مى‌خواهند همان روابط ارباب و رعیتى که قبل از انقلاب میان قدرتمندان و مسؤولین خائنِ کشورِ ایران برقرار بود، دوباره به‌وجود آید. وقتى مى‌بینند نمى‌شود، اذیّت مى‌کنند؛ سنگ‌اندازى مى‌کنند. راهش مقاومت کردن است و این را ملت ما فهمیده است.

کارگران ما در حیات این انقلاب و این کشور مؤثر بودند. لابد مى‌دانید در اوّلِ انقلاب، براى این‌که کارخانه‌هاى ما را به اعتصاب بکشانند چقدر سرمایه‌گذارى شد! ما در جریان بودیم. حالا نمى‌خواهم جزئیّات آن مسائل را در این جلسه بگویم؛ اینها مسائل ریزى است که در جاهاى دیگر و در فرصتهاى مخصوص باید بیان شود. بنده پیش از پیروزى انقلاب و در بحبوحه مبارزات، دیدم که عدّه‌اى قصد داشتند درِ کارخانه‌ها را خشت بگذارند، تا وقتى جمهورى اسلامى تشکیل شد، این کارخانه‌ها مطلقاً جواب ندهد! این نیّت را داشتند. اما چه کسى در مقابلشان مقاومت کرد؟ کارگران. من همان ایام به یک کارخانه رفتم - شاید کارگران آن کارخانه در همین جمعیت حضور داشته باشند و یا وقتى این دیدار پخش مى‌شود، بشنوند - در آن کارخانه، کمونیستها و چپها و به‌اصطلاح و به قول خودشان «طرفداران طبقه کارگر»، به سر من ریختند براى این‌که بنده را نابود کنند؛ چون فهمیدند من به آنجا رفته‌ام که جلو خرابکاریهاى آنها را بگیرم. اما کارگران کارخانه، که چپها خیال مى‌کردند آنها را در مشت دارند، از من دفاع کردند. بعد هم که فرداى آن روز رفتیم، دیدیم‌همه آنها را از کارخانه بیرون کرده‌اند.

من در یک جمله ساده و کوتاه عرض کنم که یک ملت، با نیروى ایمان و اعتقادش مبارزه مى‌کند. اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت کردن، با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن.

بحمداللَّه ایران اسلامى، با قدرت و صلابت کامل، در مقابل همه‌شان ایستاد و ایستاده است. چرا؟ ایران که همان ایران صد و پنجاه سال قبل است! این، به خاطر احساس وظیفه‌ى شما، به خاطر همین حضور شما، به خاطر همین روحیه‌ى حزب‌اللهى شما و به خاطر این است که زن و مرد مسلمان، تا همه‌جا حاضرند از ایمان و اسلام و انقلابشان دفاع کنند. اینهاست که این کشور را حفظ کرده است. مگر طور دیگرى مى‌شود این کشور را، با این همه دشمن و بدخواه که چشم طمع به منابع زیرزمینى و بازارهاى آن دوخته‌اند، حفظ کرد؟! مگر مى‌شود در مقابل آنها، بدون این روحیه مقاومت کرد؟! این گونه است که کشور حفظ مى‌شود؛ با امر به معروف و نهى از منکر. منتها من دو تذکر به شما جوانان عزیز - در هرجاى کشور که هستید - مى‌دهم. اولاً امر به معروف و نهى از منکر یک واجب است که رودربایستى و خجالت بر نمى‌دارد. ما گفتیم: اگر دیدید کسى مرتکب خلافى مى‌شود، امر کنید به معروف و نهى کنید از منکر. یعنى به زبان بگویید. نگفتیم مشت و سلاح و قوت به کار ببرید. اینها لازم نیست. خداى متعال که این واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مى‌داند مصلحت چگونه است. ما هم تا حدودى حکم و مصالح الهى را درک مى‌کنیم. بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. این‌که یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمى‌شود. اگر یکى دچار ضعف نفس بشود، یکى خجالت بکشد و یکى بترسد، این‌که نهى از منکر نخواهد شد. گناهکار هم فقط بدحجاب نیست که بعضى فقط به مسأله‌ى بدحجابى چسبیده‌اند. این، یکى از گناهان است و از خیلى از گناهان کوچکتر است. خلافهاى فراوانى از طرف آدمهاى لاابالى در جامعه وجود دارد: خلافهاى سیاسى، خلافهاى اقتصادى، خلاف در کسب و کار، خلاف در کار ادارى، خلافهاى فرهنگى. اینها همه خلاف است. کسى غیبت مى‌کند، کسى دروغ مى‌گوید، کسى توطئه مى‌کند، کسى مسخره مى‌کند، کسى کم‌کارى مى‌کند، کسى ناراضى تراشى مى‌کند، کسى مال مردم را مى‌دزدد، کسى آبروى مردم را بر باد مى‌دهد. اینها همه منکر است. در مقابل این منکرات، عامل باز دارنده، نهى است؛ نهى از منکر. بگویید: «آقا، نکن.» این تکرار «نکن»، براى طرف مقابل، شکننده است. این نکته‌ى اول؛ که نهى از منکر، اراده و تصمیم و قدرت و شجاعت لازم دارد، که بحمداللَّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. باید آن را به کار بگیرید. منتظر نباشید که دستگاهها بیایند و کارى بکنند.

به همان اندازه که بى‌حیثیتها و وظیفه‌نشناسها یا دشمن‌پذیرها در سرنوشت تلخ برادران مسلمان شریک‌اند. برادران مسلمان در برابر انگیزه‌هاى تفرقه و دستهاى تفرقه‌افکن که برانگیخته دشمن‌اند مقاومت کنید.

این ملت، براى این‌که حیثیّتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد.

امروز علیه ما، تهاجم نظامى نیست. درهشت سال جنگ تحمیلى، دشمن علناً با ما صف‌آرایى داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریکا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلیها حاضر نبودند باور کنند؛ ولى همان کسانى که عراق را در این مدّت تجهیز کردند، امروز اعتراف مى‌کنند. جنگ، جنگى نظامى بود. در حقیقت همه دنیاى استکبار و کفر، با اسلام در جمهورى اسلامى مبارزه مى‌کرد. امروز فقط جنگ نظامى نیست؛ اما همه تهاجمهاى دیگر، باشدّت کم سابقه‌اى وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامى، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه‌زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند.

اما نگاهى هم به آینده بیندازیم. راه ملت ایران در آینده چیست؟ در یک جمله، به‌طور خلاصه باید بگوییم که راه ملت ایران در آینده، همان راه امام و انقلاب و ایستادگى و مقاومت در مقابل تحمیل ابرقدرتها و دفاع از مستضعفین و مظلومین و دفاع از اسلام و قرآن و برافراشتن پرچم اسلام و قرآن در سطح عالم است.

راه ملت ایران در آینده چیست؟ در یک جمله، به‌طور خلاصه باید بگوییم که راه ملت ایران در آینده، همان راه امام و انقلاب و ایستادگى و مقاومت در مقابل تحمیل ابرقدرتها و دفاع از مستضعفین و مظلومین و دفاع از اسلام و قرآن و برافراشتن پرچم اسلام و قرآن در سطح عالم است.

من اعتقاد راسخ دارم، یکى از مهمترین عواملى که موجب شد این انقلاب پیروز شود و بایستد و مقاومت کند و سختیها را پشت سر بگذارد و دشمن را ناکام سازد، این بود که محور این انقلاب، یعنى آن مرد الهى،آن انسان مؤمن و تقىّ زکىّ واقعى، با خدا در ارتباط روزافزون بود. چنین نبود که از روز اوّلِ انقلاب تا روز رحلت، امام در ارتباط با خدا یک طور مشى کرده باشد. خیر؛ او هر روز در هر برهه‌اى از برهه‌هاى حیات، از برهه قبل بهتر بود؛ با کیفیّت‌تر بود و در آن، به خدا نزدیکتر بود. این را انسان به خوبى احساس مى‌کرد و اینها واقعیتهایى است.

من اعتقاد راسخ دارم، یکى از مهمترین عواملى که موجب شد این انقلاب پیروز شود و بایستد و مقاومت کند و سختیها را پشت سر بگذارد و دشمن را ناکام سازد، این بود که محور این انقلاب، یعنى آن مرد الهى،آن انسان مؤمن و تقىّ زکىّ واقعى، با خدا در ارتباط روزافزون بود. چنین نبود که از روز اوّلِ انقلاب تا روز رحلت، امام در ارتباط با خدا یک طور مشى کرده باشد. خیر؛ او هر روز در هر برهه‌اى از برهه‌هاى حیات، از برهه قبل بهتر بود؛ با کیفیّت‌تر بود و در آن، به خدا نزدیکتر بود. این را انسان به خوبى احساس مى‌کرد و اینها واقعیتهایى است.

تنها دریچه‌ى امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانه‌ى قدرتهاى بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضى است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اجازه‌ى چنین فکرى را به ما مى‌دهد؟ حاشا و کلّا. این‌جا پرچم مبارزه‌ى با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطه‌طلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنیزه‌ى خود تکیه مى‌کند، مى‌ایستیم؛ هرکس مى‌خواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرتمندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش مى‌ایستیم؛ کمااین‌که ایستادیم. ما یک روز در مقابل قدرت متحد امریکا و شوروى علیه خودمان، ایستادیم. امریکا و شوروى دو ابرقدرت بودند که مجموعاً قدرتشان از امریکاى فعلى به مراتب بیشتر بود و هر دو علیه ما همدست و متحد بودند؛ ولى ما در مقابل آنها ایستادیم و باز هم مى‌ایستیم؛ اما این ایستادگى، به عمیق‌تر شدن و پُررونق شدن ایمان مردم احتیاج دارد؛ و این از جمله در دست شما علماست که باید با قول و عملِ خودتان آن را محقق کنید. عمل هم در کنار قول است. ما بایستى با عملمان، با تقوایمان، با پارساییمان، با بى‌اعتناییمان به دنیا، با وابسته نشدنمان به این زخارف ظاهرى دنیوى - که اهل دنیا را به خود مجذوب مى‌کند و گول مى‌زند - و با فکر کردن و با سخنِ سنجیده‌مان و نیز ارشاد و هدایت مردم، به این ایمان عمق بدهیم.
ملت بحمداللَّه ایستاده‌اند. ملت ما، ملت خوب و قوى و مقاوم و شجاع و فداکارى هستند.

بحمداللَّه امروز جمهورى اسلامى از سالهاى قبل بسیار قوى‌تر، بسیار آبرومندتر و بسیار آماده‌تر براى حرکتهاى بزرگى است که خداى متعال براى او مقدر کرده است؛ و همه‌ى اینها على‌رغم میل دشمنان است؛ همه‌ى اینها بر اثر صبر و تلاش دوستان مخلص و ملت مقاوم و عظیم‌الشأن ایران و همین جوانان و همین پدران و مادران است؛ و این نیست مگر فضل الهى و تفضلات پروردگار.

امروز هم وعده‌هاى الهى به ما مى‌گوید که شما ملت مقاوم و شجاع؛ شمایى که این همه توطئه را از سر گذرانیده‌اید؛ شمایى که در کوره‌ى حوادث آبدیده شده‌اید؛ شما پدران و مادران شهدا، شما خانواده‌هاى شهیدپرور و رزمنده‌پرور، شما دلهاى مؤمن در سرتاسر کشور، این جمعیتهاى میلیونىِ عظیمِ مردمِ مؤمن به خدا و قرآن، همچنان که ایستاده‌اید، همچنان که کارتان را بحمداللَّه تا امروز پیش برده‌اید، همچنان که کشورتان را از دست جهانخواران بیرون کشیده‌اید و دست گرگها و سگهاى ولگرد را از این کشور کوتاه کرده‌اید - که کشور متعلق به خودتان و در اختیار خودتان و وابسته به ابتکار و اداره‌ى خودتان است - همچنان که جنگ تحمیلى را پشت سر گذاشته‌اید و محاصره‌ى اقتصادى را به زانو درآورده‌اید، همچنان که تا امروز بحمداللَّه این مشکلات را تحمل کرده‌اید و از خطرهاى بزرگ گذشته‌اید، اگر همین اتحاد و ایمان و ایستادگى در میدانهاى انقلاب و همین وفادارى به خط امام عظیم‌الشأن و همین نترسیدنِ از استکبارِ مسلطِ جهانخوار را ادامه بدهید، به فضل پروردگار همه‌ى هدفهاى دیگر شما هم برآورده خواهد شد؛ که یکى از این هدفها، نابود شدن و از هم پاشیده شدن پیکره‌ى استکبار جهانى است؛ این وعده‌ى الهى است و وعده‌ى الهى بلاشک عمل خواهد کرد؛ اگرچه بسیارى در دنیا آن را نپسندند و نخواهند؛ این همان چشم‌اندازى است که به ما امید مى‌دهد؛ و این همان امیدى است که در جریان انتظار فرج، آموزشهاى اسلامى به ما یاد داده است. ان‌شاءاللَّه افقهاى روشن، یکى پس از دیگرى، در مقابل آن ملتى است که در حال راه رفتن و حرکت است.

هرجایى که اسلام بُروز مى‌کند و مردم ابراز مى‌کنند که به اسلام علاقه‌مندند، مى‌بینید که چگونه صف‌آرایى شدیدى علیه آنها به‌وجود مى‌آید. البته ما معتقدیم که مردم الجزایر بالاخره به اسلام دست خواهند یافت و مطلوب خودشان را - که حاکمیت اسلام است - به دست خواهند آورد و این توطئه‌هایى که الان در آن‌جا هست و مستقیماً زیر نظر استکبار و با هدایت استکبار - بخصوص امریکا - است، خنثى خواهد شد. اینها قادر نیستند در مقابل اراده‌ى یک ملت، مدت زمان زیادى مقاومت کنند؛ یک چند روزى بالاخره جوله‌یى مى‌کنند، اما این جولان نمى‌تواند در مقابل اراده و خواست قلبى مردم ماندگار باشد؛ به شرطى که مردم ان‌شاءاللَّه مقاومت کنند، و خواهند کرد.

آن‌طورى که من مردم عزیز این استان را دیدم، مى‌توانم بگویم که مردمى بسیار اصیل و متدین و انقلابى هستند. مردم این‌جا عموماً از یک روح مناعت و نجابتى برخوردارند؛ مردمى هستند که به مسؤولان بسیار علاقه‌مندند و به جمهورى اسلامى عشق مى‌ورزند. به گذشته‌ى این استان هم که نگاه مى‌کنیم، همین خصوصیات را مى‌بینیم. مردم این استان با انگلیسیها جنگیده و در مقابل نفوذ آنها مقاومت کرده‌اند. همان‌طور که من در صحبت عمومىِ با مردم بوشهر هم گفتم، مرحوم رئیس‌على دلوارى و جمعى از مبارزان آن روز - که ایشان بنام شدند، والّا فقط ایشان نبودند؛ دیگرانى هم از وجوه این استان و همچنین عامه‌ى مردم بودند که با ایشان همکارى مى‌کردند - با انگلیسیها جنگیدند و در مقابل اشغال، مقاومت کردند. مردم این استان، مردم بسیار نازنینى هستند؛ البته متأسفانه دچار محرومیت هم هستند.

به شما مردم عزیز و شجاع و دلاور بوشهر - شهر بوشهر و استان بوشهر - سلام و عرض ارادت خودم را تقدیم مى‌کنم. آنچه در گذشته و سابقه‌ى تاریخى ملت ایران و شما مردم عزیز درج و ثبت شده است، حاکى از تدین و شجاعت و اخلاص و نجابت شما مردم بزرگوار است. قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، اقشار مردم مسلمان ما در این شهر و در این استان، در صفوف مبارزات خود، کارهاى شایسته و برجسته‌یى کردند. در مبارزه‌ى با رژیم ستمشاهى، جوانان شما، مردان شما، زنان شما، تلاشهاى قابل تقدیرى انجام دادند. بعضى از روحانیون بزرگوار شما - مثل شهید عاشورى - در این راه شربت شهادت نوشیدند. قبل از دوران مبارزات اخیر ملت ایران با رژیم ستمشاهى هم، مقاومت شما مردم در مقابل تهاجم دشمنان خارجى - انگلیسیها - ورد زبان کسانى بوده است که با این قضایا آشنایى دارند. هم ماجراهاى تهاجم انگلیسیها به این منطقه و اشغال بوشهر - که شجاعتهاى رئیس‌على دلوارى براى ملت ایران یک یادگار ارزنده‌ى تاریخى است - و هم پشتیبانیهاى شما از مبارزات مرحوم آیةاللَّه سیّد عبدالحسین لارى، جزو قضایاى نادر زمان گذشته است.

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى هم آنچه ما از بوشهر و همه‌ى شهرهاى این استان به یاد داریم، حاکى از شجاعت و مقاومت و حضور در صحنه‌هاى خطر و شرکت بسیجى در صفوف رزمندگان - چه در دریا و چه در خشکى - است. این از برکت تدین و دلبستگى شما به اسلام و قرآن و تعالیم مقدس اسلام است.

من به شما عرض مى‌کنم که اى پدران و مادران و همسران و فرزندان و برادران و خواهران شهدا ! این آبرو و این روحیه را براى خودتان حفظ کنید؛ همچنان که بحمداللَّه حفظ کرده‌اید. دنیا تاریک و پُر از ظلم است. ملتها تنهایند و احتیاج به پشتگرمى دارند. روحیه‌ى شما و تداوم نهضت شما و استقامت شما، مایه‌ى روحیه و پشتگرمى براى ملتهاست. شما زنان مسلمان، براى زنان فلسطین و زنان کشورهاى اسلامى، مایه‌ى دلگرمى هستید. صریحاً مى‌گویند که ما از شما - بخصوص از شما جوانان - یاد گرفته‌ایم. این مقاومت را حفظ کنید و این ایستادگى را غنیمت بشمارید. با استقامتتان، با وحدتتان، با حضورتان در صحنه‌هاى گوناگون سیاسى و اقتصادى و سازندگى و اداره‌ى کشور، و با پیشبرد کارها و پشت سر مسؤولان قرار گرفتن، آبرویى را که به اسلام داده‌اید، تداوم ببخشید؛ شماها اسلام را زنده کردید.

برای یک ملت: هدف استقلال، هدف رها شدن از سلطه‌ی قدرتهای بیگانه، هدف رسیدن به ارزشهای اخلاقی و هدف ‌‌‌آلوده نبودن به کالاهای فاسد و پس مانده‌ی فرهنگ فاسد غربی و (که امروز در اروپا و امریکا خودشان به ستوه آمده‌اند) سر باز زدن از اینها و سرتافتن از اینها، هدفهای والایی است، که اگر کسی بتواند با یک بینش منصفانه حرکت و جهاد و مقاومت این مردم را مشاهده بکند تائید می‌کند که اگر سنگی جلو پایشان انداخته شد، این فساد انگیزی است و عیناً صحنه‌ای است از آنچه در صدر اسلام وجود داشت، و مطابق با همان نسخه‌ی اصل است، در آنجا هم همینطور بود، مسلمانها یک حرکتی را با راهنمایی وحی به سمت ارزشهای انسانی با تلاش مخلصانه شروع کرده بودند، که البته (بدون راهنمایی وحی همه‌ی این خطوط برای انسان روشن بشود و هدفها را بشناسد و حرکت کند، امکان ندارد) با سختی‌ها هم ساخته بودند و برابری را بین خودشان برقرار کردند، نسبت به آنچه که کجی بود سرسخت بودند و با تمام وجود با زشتی و بدی و ظلم مبارزه می‌کردند و به زخارف دنیا، یعنی آن چیزی که شهوت انسان و هواهای انسانی، او را می‌طلبد به چشم یک اصل نگاه نمی‌کردند.

اگر آن‌ روزی‌ که‌ صهیونیستها اولین‌ تیشه‌ها را بر ریشه‌ی ‌عمیق‌ ملیت‌ فلسطینی‌ می‌زدند، تا ملیتی‌ دروغین‌ و جعلی‌ و بی‌ریشه‌ به‌ جای‌ آن‌ در خاک‌ متعلق‌ به‌ مسلمین‌ بگذارند، سران‌ مسلمان‌ و عناصر مؤثر و به ‌تبع ‌آنان‌ توده‌های‌ مردم‌، حضور و مقاومت‌ جدی‌ و هوشیارانه‌یی‌ از خود نشان ‌می‌دادند، امروز از این‌ همه‌ مصیبت‌ و بلایی‌ که‌ میوه‌ی‌ زهرآگین‌ شجره‌ی‌ خبیثه‌ی‌ دولت‌ صهیونیستی‌ است‌، در این‌ منطقه‌ خبری‌ نبود و شاید ملتهای ‌منطقه‌ و بخصوص‌ ملت‌ مظلوم‌ فلسطین‌ از آنچه‌ در این‌ چهل ‌و پنج‌ سال‌ کشیده‌است‌ معاف‌ می‌بود.

ما باید از آنچه که در این هشت سال جنگ اتفاق افتاده، آن روحیه‌ى مقاومت، آن روحیه‌ى فداکارى همراه با اخلاص - همانى که حقیقتاً در عرصه‌هاى جنگ ما وجود داشت - استفاده کنیم.

در این ده سال خیلى حوادث پیش آمده که معمولاً براى یک ملت، این تعداد و این کیفیت حادثه، در ده سال پیش نمى‌آید. این‌که این ملت توانست این‌گونه مقاومت کند، چند علت داشت که در درجه‌ى اول، دست قدرت الهى و حمایت خدا بود. این شوخى نیست؛ یک واقعیت است. امام از ته دل به این معنا اعتقاد داشتند و ما از ایشان مکرر شنیده بودیم. یک وقت ایشان صریحاً به من فرمودند که از اول انقلاب تا حالا، دست قدرتى را مشاهده مى‌کنم که ما را پیش مى‌برد و کارها را اصلاح مى‌کند. آن بزرگوار مطلبى نزدیک به این عبارت را فرمودند که من عین جمله‌ى ایشان را یادداشت کرده‌ام.

اما حقیقت روشن دیگر این است که آنچه بالاخره پیروز خواهد شد، راه خداست. تاریخ این را بر ما ثابت کرده، و سرگذشت دوران معاصر بشریت هم این را به اثبات رسانده است. ما براى خدا صبر و مقاومت مى‌کنیم و مى‌دانیم که نصرت هم پشت سر این صبر و مقاومت هست؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره».

امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد. امروز در کشورهاى بسیارى، اسلام آرزو و آرمان نسلهاى جوان و به‌پاخاسته و روشنفکر است. یک نمونه، فلسطین عزیز است. سالها به نام فلسطین حرف زده شد و مبارزه گردید؛ اما ناکام و ناموفق. امروز ملت فلسطین، به نام اسلام مبارزه و مقاومت مى‌کند؛ لذا مبارزه از شکل سازمانها و گروهها و شخصیتها و سردمدارها، به میان توده‌ى مردم کشیده شده است. چنین مبارزه‌یى، هرگز ناکام نخواهد شد. مبارزه‌ى مردمى اگر باقى بماند، بى‌شک در نهایت به پیروزى خواهد رسید. این، به برکت اسلامى بود که امام نام آن را زنده کرد و وجدان اسلامى را در مسلمین بیدار نمود.

آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه این مبارزه‌ى بزرگ موفق کرد، بصیرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصیرت - همان‌طور که امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر». علت آن هم این است که امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست، تا مطلب روشن، و صف‌بندیها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویى و تزویر و شعارهاى توخالى و دروغزنیها و لافزنیهایى است که بلندگوهاى استکبار را در همه‌ى انحاى عالم پُر کرده است. بسیارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‌زنند و دروغ مى‌گویند. بسیارى دم از اسلام مى‌زنند و دروغ مى‌گویند. اسلام آنها، اسلام باب طبع و میل سردمداران استکبار است. بسیارى دم از مساوات و برابرى انسانها مى‌زدند و مى‌زنند و دروغ مى‌گفتند و مى‌گویند. بنابراین، مبارزه در دوران کنونى، مبارزه‌یى دشوار است؛ هم به خاطر قدرت زر و زور استکبار، و هم به خاطر قدرت تبلیغاتى و توجیه‌گر دروغگوییها و نفاقهاى استکبار و ایادیش.
انسانهاى بى‌بصیرت، زود فریب مى‌خورند. همین امروز هم در دنیا آدمهاى دلسوزى هستند که فریب خورده‌اند؛ دشمن را نشناخته‌اند و صف را تشخیص نداده‌اند. در ایران، امام عظیم‌الشأن ما، به برکت بصیرت مردم - که با صبر و مقاومت آنها همراه بود - این راه را طى کرد و به موفقیت رسید. خود او، در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگترین مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزه‌یى صورت مى‌گیرد، حرکتى مى‌شود، انسان دلسوزى در پى نجات توده‌هاى مردم حرکت مى‌کند، باید بداند که این راه، با هوشمندى و بصیرت و نیز با صبر و مقاومت طى‌شدنى است، و لاغیر.

ملت ایران باید از موفقیتهاى گذشته دو درس بگیرد:

درس اول این است که این موفقیتها در سایه‌ى مقاومت به دست خواهد آمد، نه در سایه‌ى تسلیم. هر کس تسلیم ابرقدرتها شد، ذلیل گردید. اگر ذلیل بود، ذلیلترش مى‌کنند؛ اگر هم عزیز باشد، او را به ذلت مى‌کشند! مى‌بینید که دیکتاتور عراق در مقابل امریکا چه ذلتى دارد! ذلت را قبول کرد، ولى در مقابل مردمش آن‌طور است. عربها مثلى دارند: «اسد علىّ وفى الحروب نعامة». به ملتش که مى‌رسد، شیر است؛ به امریکا که مى‌رسد، موش است!

امام(رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه) یک وقت مى‌فرمودند که هر زمان عراق در جنگ شکست مى‌خورد، و هر موقع این سرداران قادسیه، از بسیجیان و رزمندگان ما یک تودهنى مى‌خورند، صدام فوراً یک مدال و یک نشان به آنها مى‌دهد! هر وقت به آنها مدال مى‌داد، معنایش این بود که شکست خورده‌اند! حالا هم آنها اعلام کرده‌اند که دولت عراق به صدام مدال داده است! مدال چه چیزى؟ مدال ذلت در مقابل امریکا، مدال روبه شدن در مقابل متجاوزان به عراق، و مدال خونریزى نسبت به مردم مظلوم این کشور! دنیا هم دارد تماشا مى‌کند. یک وقت از سر فراغت چیزى مى‌گویند؛ به فکر مردم هم نیستند. پس، درس اول این است که باید در مقابل استکبار ایستاد. با مقاومت - نه با تسلیم - به همه چیز دست پیدا خواهید کرد؛ همچنان که تا امروز دست پیدا کرده‌اید.

ملت عراق، ملت مظلومى شده‌اند. براى مردم عراق، امتحان بزرگى است. میان مردم عراق، برادرکشى به راه انداخته‌اند. این ارتشى هم که امروز در مقابل مردم قرار گرفته است، جزو همین ملت عراق است. بر ارتش عراق، تیراندازى به سمت ملت عراق حرام است.
آنچه خواهد توانست آن ملت را نجات بدهد، استقامت و توکل به خداست. به سرنوشت ملت ایران نگاه کنند و آنچه را که خداى متعال در سایه‌ى مقاومت به این ملت داد، ببینند و آن را سرمشق قرار بدهند و همان‌گونه عمل کنند.

ما هرچه داریم، به برکت شهداى عزیزمان داریم. اگر امروز اسلام در جهان داراى عزت است، به برکت شهداست. اگرامروز جمهورى اسلامى، به صورت یک قدرت مردمى در دنیا مطرح است، به برکت خون شهداست. اگر ملتهاى مسلمان دیگر در نقاط مختلف عالم، ملت ایران را الگوى مقاومت و مبارزه‌ى خودشان قرار داده‌اند، به برکت فداکارى شهداست. در درجه‌ى اول، شهداى ما قرار دارند. پشت سر شهداى عزیز هم بقیه‌ى فداکاران، اعم از جانبازان، آزادگان، خانواده‌هاى مکرّم شهدا، در صف دوم قرار دارند. اگر خانواده‌هاى شهدا، مقاومت و صبر نمى‌کردند و از خودشان استقامت و متانت نشان نمى‌دادند، وضع طور دیگرى مى‌شد.ما در داستانهاى تاریخى خوانده‌ایم که شهیدداده‌هاى صدر اسلام، اگر پدرشان یا شوهرشان شهید شده بود؛ اگر فرزندان یا برادرانشان به شهادت رسیده بودند، صبر و مقاومت مى‌کردند. در جنگ اُحد که عده‌یى از مسلمین به شهادت رسیدند، یک زن درحالى‌که جسد سه شهید را با خود حمل مى‌کرد، وقتى به مسلمانان در نزدیکى شهر مدینه رسید، اولین سؤالى که کرد، از سلامتى پیامبر(ص) بود. یعنى سلامتى رسول‌اکرم(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، براى او اهمیت بیشترى از جان عزیزانش داشت. اینها را ما در تاریخ خوانده بودیم؛ اما آنچه که در کشور ما اتفاق افتاد، اگر نگوییم اهمیتش از صدر اسلام بیشتر است، یقیناً کمتر نیست.

با توجه به حملات و فشارهاى شدید دشمن علیه مردم شهیدپرور و سلحشور ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلى و مقاومت کم‌نظیر مردم این بخش از میهن اسلامیمان در برابر این حملات، اگر ممکن است بفرمایید روحیه‌ى مردم ایلام را در این سفر چگونه دیدید؟

این مجموعه است که امریکا و استکبار را پشت در نگهداشت و نفوذ پول و زور و تبلیغات را کُند کرد. کجاى دنیاست که در مقابل توطئه‌هایى از قبیل توطئه‌هایى که نسبت به جمهورى اسلامى شد، بتواند بایستد و مقاومت کند؟ جمهورى اسلامى، نه فقط ایستاد و مقاومت کرد و خود را حفظ نمود، بلکه دشمن را متزلزل کرد. امروز نقش رهبرى قلابى‌یى که امریکاییها در دنیا براى خود ادعا مى‌کردند، بشدت متزلزل شده و زیر سؤال رفته است. بدعمل‌ترین دولتها نسبت به بشریت، ادعاى رهبرى بشریت را مى‌کند! این، بدترین فاجعه براى بشریت است.

این‌ بزرگترین‌ درس‌ روز سیزدهم‌ آبان ماه ‌است‌. روزی‌ که‌ هم‌ شاهد غربت‌ و مظلومیت‌ امام‌ جبهه‌ی‌ حق‌ بود، هم‌ شاهد مقاومت‌ خونین‌ و فداکارانه‌ی‌ امت‌ آن‌ امام‌ و تا حد قربانی‌ دادن‌ نوجوانان ‌دانش‌آموز و هم‌ شاهد ذلت‌ دشمنان‌ آن‌ امام‌ به‌ دست‌ مریدان‌ و شاگردان‌ پرشور و انقلابیش... لذا درس‌ این‌ روز، درسی‌ بس‌ عبرت‌آموز و استثنایی‌است‌.

شما آزادگان و عزیزان زندانى و دربند ما و نیز ملت ایران، حجت را بر مسؤولان و ما تمام کردید. ما همواره یقین و اعتماد کامل داشته‌ایم که ملت ما در مقابل توطئه‌هاى دشمنان، یک ملت مقاوم و تواناست. این قضیه هم دلیل دیگرى شد. هیچ‌کس در نظام جمهورى اسلامى، با داشتن چنین ذخیره‌هاى ارزشمندى مثل شماها و مثل بقیه‌ى آحاد ملت - که داراى استقامت و قدرتند - در مقابل دشمنان، یک لحظه احساس ضعف نخواهد کرد. ملتى مقاوم، راهى روشن، ابزار حرکتى خدایى و الهى، در مجموع یک آینده‌ى قطعى را در مقابل این ملت قرار مى‌دهد؛ آن آینده هم پیروزى است.

ملتهاى مسلمان، به این ملت چشم دوخته‌اند. جنگ تحمیلى هشت‌ساله، ملت ما را عزیزتر کرد. اگرچه طراحان این توطئه مى‌خواستند به جمهورى اسلامى ضربه بزنند؛ اما ملت بزرگ ما با ایستادگى و مقاومت خود در راه خدا، این توطئه را به وسیله و نردبانى به سمت قله‌ى آرزوها و ارزشهاى اسلامى و وسیله‌یى براى پیشرفت تبدیل کرد. امروز هم همین‌طور است. تهدید قدرتهاى بزرگ و شیطانها و در رأس آنها امریکا - که شیطان بزرگ است - ملت ما را یک سر سوزن منحرف نخواهد کرد.

اگرچه امام امروز در میان ما نیستند، اما رهنمودها و راه و خط و پرتو اشاره و شاگردان امام هستند و این ملت - مریدان و فرزندان امام - در صحنه‌اند. این صحنه را حفظ کنید. الحمدللَّه که خدا دشمنانتان را شکست داد، شما را پیروزمندانه به میهن اسلامى برگرداند، خانواده‌هایتان را شاد کرد و قطعاً خداى متعال با این پیروزیها دل مقدس و مبارک ولىّ‌عصر(ارواحنافداه) را شاد نمود. این پیروزیها، در سایه‌ى استقامت و مقاومت و توکل به خدا و حرکت در راه او و اخلاص و دلسوزى بود. هروقت و تا هر زمان که دلسوزانه در راه خدا حرکت کنیم، همین پیروزیها هست. هیچ‌چیز، ما را نمى‌ترساند و از راه خدا منحرف نمى‌کند. هیچ‌چیز، دلهاى ما را در پیمودن این راه، مردد نمى‌سازد. خدا هم لطفش را از ما دریغ نکرده است و نخواهد کرد.

شما بحمداللَّه برگشتید. دوران سختى بر شما گذشت. بر خانواده‌هاى شما هم خیلى سخت گذشت. بر ملت ایران نیز به خاطر نداشتن جوانان فداکار و مردان مؤمن و رزمندگان مخلصى مثل شماها و بقیه‌ى اسراى آزاده‌ى عزیز ما، سخت گذشت؛ اما صبر و مقاومت و توکل به خدا، همه چیز را در جهت مصلحت ملت ایران و مصلحت صابران پیش برد. این هم تجربه‌یى شد. خداى متعال فرموده است: «انّ مع العسر یسرا»: هر سختى - اگر صبر کنید - یک آسانى به دنبال خود دارد.

اگرچه امام امروز در میان ما نیستند، اما رهنمودها و راه و خط و پرتو اشاره و شاگردان امام هستند و این ملت - مریدان و فرزندان امام - در صحنه‌اند. این صحنه را حفظ کنید. الحمدللَّه که خدا دشمنانتان را شکست داد، شما را پیروزمندانه به میهن اسلامى برگرداند، خانواده‌هایتان را شاد کرد و قطعاً خداى متعال با این پیروزیها دل مقدس و مبارک ولىّ‌عصر(ارواحنافداه) را شاد نمود. این پیروزیها، در سایه‌ى استقامت و مقاومت و توکل به خدا و حرکت در راه او و اخلاص و دلسوزى بود. هروقت و تا هر زمان که دلسوزانه در راه خدا حرکت کنیم، همین پیروزیها هست. هیچ‌چیز، ما را نمى‌ترساند و از راه خدا منحرف نمى‌کند. هیچ‌چیز، دلهاى ما را در پیمودن این راه، مردد نمى‌سازد. خدا هم لطفش را از ما دریغ نکرده است و نخواهد کرد.

انقلاب ما که پیروز شد، به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار براى خدا و بلند شدن از سر منافع مادّى و شخصى بود. مقاومت در جنگ تحمیلى هم همین‌طور بود. این شهداى عزیز ما، یا این جانبازان، در اوج صفا و اخلاص، به استقبال شهادت رفتند و شهید شدند و همین شهادتها و مقاومتها و به استقبال خطر رفتنها بود که انقلاب را حفظ کرد، اسلام را عزیز کرد، مسلمین را قوى کرد و دشمنان اسلام و امریکا را خوار نمود.
در درون وجود ما، بزرگترین دشمن ما کمین گرفته و آن، نفس امّاره و شهوات و خودخواهى و خودپرستیهاى ماست. هر لحظه‌یى که بتوانیم، این مار گزنده و این دشمن کشنده را سر جاى خود بنشانیم - ولو به‌طور موقت - در آن لحظه، ما موفق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و ایستادگى و جهاد فى‌سبیل‌اللَّه هستیم. هر وقتى که این دشمن، سر بلند کند و عقل و نیروى معنوى و نفس رحمانى در وجود ما را سرکوب کند و تحت تأثیر خود قرار بدهد، در آن لحظه، ما در حال سکون و رکود و یا عقبگردیم. سکون، یعنى عقبگرد. این دو، یکى است.

در این یازده سال، آگاهىِ مردم ما را تجربه کردند. مردم، اوضاع را خوب مى‌دانند. مردم، چه‌قدر سختى گذراندند و چه کمبودهایى را تحمل کردند. همه‌ى اینها، ناشى از آگاهى مردم است. مردم مى‌دانند که استکبار جهانى، به چه امیدى روى نظام جمهورى اسلامى فشار مى‌آورد و چه مى‌خواهد. مردم ما مى‌دانند که استکبار جهانى فشار مى‌آورد، براى این‌که راه برگشت استعمارگران را به این کشور باز کند. مردم ما مى‌دانند که بسیارى از نابسامانیها و کمبودها و مشکلات، به خاطر دشمنى و دخالت و خباثت دشمنان جهانى ماست. و این را هم مى‌دانند که با تکیه به نیروى خودشان، با مقاومت و پشتکار و یگانگى و همکارى و صمیمیتشان با دولت و مسؤولان اجرایى کشور، خواهند توانست این مشکلات را حل کنند؛ همچنان‌که خیلى از این مشکلات را حل کردند.

ملت عزیز ما نیز بدانند - و مى‌دانند - که عزت و عظمت و شکوه اسلام، که با قیام و فداکارى آنان در دوران انقلاب تا امروز به وجود آمده، هر روز که مى‌گذرد، بر عزت و عظمت و اقتدار آنان مى‌افزاید و کید دشمنان در برابر صبر و مقاومت شجاعانه‌ى آنان، قادر به پایدارى نیست.

اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همه‌ى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیه‌ى پولادین و سخن حق و مشت گره‌کرده‌ى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمى‌تواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مى‌توانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.

امروز، روز پانزدهم خرداد است؛ این روز را در خاطره‌ى ملت نگهدارید. روز پانزده‌ى خرداد، روز عظیمى در تاریخ ما بود و اولین پایه‌ى مقاومت مردمى ما در سطح وسیع، به خاطر عشق به امام، آن روز گذاشته شد.

این‌که من گاهى در بعضى از صحبتها گفته‌ام که آنچه در اروپاى شرقى و در بعضى از جاهاى دنیا پیش آمد، متأثر از انقلاب ماست، یک حرف خطابى نبوده؛ این واقعیت است. مثلاً آنچه که در کشور رومانى، یا بعضى از کشورهاى دیگر اروپاى شرقى پیش آمد، عبارت از حضور مردم بود که در مقابل سلاح گرم، با جسم و جان خودشان به خیابانها آمده بودند. کاربرد سلاح گرم از طرف گروه حاکم، این خاصیت را دارد که اگر با جسم انسانها مواجه شد، جسم انسانها در صورت مقاومت، بر آن فایق خواهد آمد و پیروز خواهد شد. هیچ جاى دنیا هم، عکس این امکان ندارد.
در خفقان‌آمیزترین کشورها هم، اگر گروههاى مردم - که با جسم خودشان، به مقابله‌ى با تفنگها آمده‌اند - فقط نوبتى چند مقاومت کنند و از میدان در نروند و از کشته شدن نترسند، پیروز خواهند شد؛ کمااین‌که در جاهاى دیگر دنیا دیدیم همین‌طور پیروز شدند. آن‌جاهایى که پیروزى پیش نمى‌آید، به دلیل این است که مردم نمى‌آیند. مردم باید بیایند. آمدن گروهى از مردم، فایده‌یى ندارد؛ باید آحاد مردم راه بیفتند؛ همانى‌که شما در ایران دیدید. آنهایى که متخلف شدند، گروه و نبذى از مردم بودند. نمى‌شود گفت گروهى از مردم آمدند؛ نه، متن مردم آمدند. سایر کشورها هم از ایران یاد گرفتند.

انقلاب اسلامى و ملت ایران، على‌رغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو شده‌اند؛ الگویى زنده و آموزنده. این‌که شما مى‌بینید در کشورهایى که دهها سال در قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مى‌کنند و حرفشان را مى‌زنند و حقشان را مطالبه مى‌کنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخه‌ى ما را تکرار کردند، ده سال و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مى‌شود، الگوى مقاومت ملت ایران است.
البته هر کشورى، هر سرزمینى، هر منطقه‌ى جغرافیایى‌یى خصوصیاتى دارد، اما جوهر واقعى همه‌ى این حرکتهایى که امروز شما در اروپا و آسیا و کشورهاى اسلامىِ آفریقا و در بسیارى از نقاط جهان مى‌بینید، عبارت از این است که یک ملت، به خود اعتماد پیدا کند و جرأت و گستاخىِ حرف زدن را بیابد. و این، همان نسخه‌ى ملت ایران است. این، آن چیزى است که ملت ایران، آن را شروع کرد و به کرسى نشاند و یازده سال همه‌ى سختیها را تحمل کرد؛ اما این جوهر حقیقى و معنوى و الهى را از دست نداد. امروز ما بحمداللَّه از همیشه آماده‌تر، بانشاطتر و قدرتمندتریم.

این را بدانید که وضع دنیا عوض خواهد شد و معنویت، حق خود را از اقتدار جهانى در دنیا به دست خواهد آورد. هیچ تردیدى در این نیست. این دیگر امکان ندارد که قدرتهاى بزرگ مثل امریکا و غیره، فرض کنند که این حرکت شتابنده‌ى معنویت را در دنیا از بین خواهند برد. هر کارى با نظام جمهورى اسلامى بکنند، بازتاب مظلومیت این نظام و ایستادگى و مقاومتش، تأثیرِ برانگیزاننده‌تر و زنده‌کننده‌ترى در سطح دنیاى اسلام خواهد داشت و کسانى را برخواهد انگیخت؛ کمااین‌که تا امروز هر حادثه‌یى همین‌گونه بوده است.
جنگ را بر ما تحمیل کردند. ما از جنگ ضربات مادّى و معنوى زیادى دیدیم، اما خسارت نکردیم؛ زیرا با وجود این ضربات، اسلام عزیز شد و همه در دنیا فهمیدند که اگر ملتى مؤمن شد و به خدا و قرآن و روز جزا معتقد گردید و جوانانش در میدان جنگ، این‌گونه با مظلومیت جنگیدند، تا حدى که دشمن را ناکام کردند، سربلند و پیروز است. همه‌ى قدرتهاى دنیا دستشان را روى هم گذاشتند، تا بتوانند به قصد ساقط کردن نظام اسلامى، بخشى از این کشور را جدا کنند و تمامیت ارضى ایران را از بین بردند؛ ولى نتوانستند. این، شکست قدرتهاى بزرگ نیست؟ این، غلبه و عزت و توانایى ملت ما نیست؟
امروز، هم اروپاییها و هم امریکاییها و هم روسها و هم خیلى از کشورهاى دیگر - که مى‌دانستیم به عراق کمک مى‌کنند و خیلى از کشورها را هم که نمى‌دانستیم - خودشان اعتراف مى‌کنند که در طول جنگ، چه‌قدر به عراق کمک کرده‌اند. یعنى ناتو، امریکا و ورشو - سه محور اصلى قدرت نظامى - دست روى دست هم گذاشتند و به یک طرف کمک کردند، تا آن طرف دیگر را شکست بدهد و او را به عقب بنشاند و حکومتش را ساقط و سرزمینش را تجزیه کند؛ ولى نتوانستند. این، واقعاً خیلى عظمتى است؛ عظمت اسلام. پس، اسلام در این جنگ عزیز شد و مسلمانان فهمیدند که اسلام با یک ملت چه مى‌کند.
ما همان ملت شهریور بیستیم. باد جنگ به این کشور خورد و همه چیز را از ما گرفت. دوساعت نتوانستیم مقاومت کنیم! شمال و شرق و جنوب کشور، به وسیله‌ى دشمن تصرف شد. ما کدام شهید را از آن روز به یادگار داریم؟ آن روز، کدام مجموعه‌یى از ملت مى‌توانند بگویند ما بودیم که دفاع کردیم؟ امروز - یعنى در دوران اسلام - چگونه است؟ در این کشور، چه جایى است که افتخار دفاع جانانه و ستایش‌برانگیز را نداشته باشد؟ در هریک از دهات همین مازندران شما که آدم وارد بشود، عکس چند شهید در آن‌جاست. همه جاى کشور، این‌طور است. پس، با این حرکت ما اسلام عزیز شد.
نکته‌یى که مى‌خواهم عرض بکنم، این است که هرجا اسلام باشد، رد ارکان نظام سلطه‌ى جهانى هم در آن‌جا هست. هرجا اسلام تشکیل بشود، ضدیت با ظلم و تجاوز و استعمار و استثمار و تحقیر مردم و ضدیت با بقیه‌ى ملامح و نشانه‌هاى نظام سلطه‌ى امروز دنیا نیز در آن‌جا هست. به همین خاطر است که جمهورى اسلامى، با نظام کنونى تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است.

اکثریت قاطع مردم آن‌جا، بومیان سیاه‌پوستند. حکام معتقد به نژادپرستى و حاکمیت سفیدپوستان، یک اقلیت کوچکند. حتّى سفیدپوستانى در آن‌جا هستند که با سیاه‌پوستان همفکر و همعقیده‌اند؛ اما آن حکومت جائر، همچنان مى‌تاخت و مى‌راند که هنوز هم تقریباً همان‌طور است. من گفتم این مردم، براى این مبارزه‌ى اساسى، سلاح نمى‌خواهند؛ فقط حضور آنها در خیابانها لازم است که بیرون بیایند. ملت - به معناى ملت - نشان بدهد که با آن نظامِ ظالمِ تبعیضگرِ ضد همه‌ى حقایق بشرى و حقوق بین‌المللى مخالف است. گفتم در ایران، این حادثه اتفاق افتاد و فقط ملت به خیابانها آمدند. البته مردم مقاومت کردند، کشته شدند، عزیزانشان را از دست دادند، جانشان را فدا کردند؛ اما خسته نشدند. این، خصوصیت حضور عظیم مردمى است که هر مقصودى با آن برآورده مى‌شود. البته دیر و زود دارد، هدفها فرق مى‌کند، بعضى زودتر و بعضى دیرتر قابل تحقق است، بعضى با مشکلات بیشتر همراه است؛ بسته به این است که این ملت، خسته نشوند.
آن سیاستمدار انقلابىِ مردمىِ بزرگ - که کسانى که آن چهره را مى‌شناسند، همه او را قبول دارند و مرد مجربى هم هست - تصدیق کرد و گفت: درست است، این تجربه کاملاً عملى است؛ منتها ما در این‌جا، آن عامل برانگیزاننده و متحدکننده‌ى ملت شما - یعنى اعتقاد عمیق دینى و آن رهبرى عظیم - را کم داریم؛ راست هم مى‌گفت.
هرجا ملتها دست به دست هم بدهند، حضور داشته باشند، این حضور را ادامه بدهند و با سختیهایش بسازند، ممکن نیست قدرتهاى بین‌المللى - امریکا و امثال امریکا - بتوانند آن کارى را که مى‌خواهند، در مقابل اینها انجام بدهند. ملتها پیروزند. این، یک واقعیت است. ایستادگى، مقاومت، حضور و وحدت، از شرایطش است.
امروز، شما در دنیا مى‌بینید که بتدریج در مناطقى از عالم، همین تجربه‌ى ایران تکرار مى‌شود و براى همین است که امام بزرگوار ما، به‌طور قاطع مى‌گفت که دشمن قادر نیست این ملت را تا وقتى ایستاده و متحد است، شکست بدهد و فرمودند: «امریکا در مقابل ملت ایران، هیچ غلطى نمى‌تواند بکند». ما هم همان حرف را تکرار مى‌کنیم. این، اعتقاد ملت ایران و مسؤولان و دست‌اندرکاران نظام جمهورى اسلامى است.

قدرت ملت ایران، دشمنان را وادار کرد که از حرفهایشان عدول کنند. آن را به امرى که زمانش معلوم نیست، موکول نمایند. گفتند بعد از رحلت امام، جمهورى اسلامى شکست خواهد خورد. امام بزرگوار ما رحلت کردند و به جوار رحمت الهى رفتند؛ اما همچنان‌که هر ثانیه و هر آنى از آنات عمر آن وجود مقدس در دوران انقلاب، مایه‌ى تقویت انقلاب بود، بر اثر آن معنویت عظیم و آن محبوبیت بزرگ، ارتحال آن بزرگوار هم اسلام و انقلاب را بیشتر تقویت کرد. آن اخلاص و محبتى که مردم به امام راحلشان نشان دادند، آن تشییع جنازه، آن پیروى از وصیت، آن احترام به رهنمود و خط امام، آبروى انقلاب و ملت ایران را در دنیا چند برابر کرد؛ همچنان‌که آبروى امام بزرگ را هم در دنیا مضاعف نمود. بحمداللَّه روزبه‌روز انقلاب راسختر، جمهورى اسلامى مستحکمتر، و ملت ایران مقاومتر شده‌اند و باز هم خواهند شد.

آنچه امروز دستگاه استعمارى آمریکا و اذناب(۱۰) آمریکا و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب دنبال آن هستند، این است که این چهره‌ی مقاومت ملّت ایران را در سطح جهان مخدوش کنند. مردم دنیا از مقاومت شما امیدوار شدند؛ چون دیدند شما ایستادگى کردید و در مقابل فشار زانو نزدید. اگر دشمن بخواهد امید را از مردم دنیا بگیرد، باید چه‌کار کند؟ باید به مردم دنیا وانمود کند که مقاومت ملّت ایران تمام شد و ملّت ایران نتوانستند مقاومت کنند. اگر العیاذبا‌لله‌ آمریکا و تبلیغات آمریکا و تبلیغات غرب و تبلیغات استکبار بتوانند در دنیا این حرف را به کرسى بنشانند و اگر این را بتوانند در دنیا از آب در بیاورند که ملّت ایران هم با این همه ادّعا و با این همه هیاهو بالاخره نتوانست طاقت بیاورد و بالاخره به زانو درآمد، به مقصود رسیده‌اند؛ همان امیدى که در دلهاى مسلمانها و ملّتها و مستضعفان به وجود آمده بود، مبدّل به یأس خواهد شد.

شما به تبلیغات آمریکایى، به تبلیغات غربى، به تبلیغات استکبارى، به تبلیغات صهیونیستى ‌- که بیشترِ این وسایل ارتباط جمعى و رسانه‌هاى بزرگ جهان به صهیونیست‌ها مربوط میشود ‌- نگاه کنید؛ می‌بینید تمام کارهاى آنها متمرکز روى همین یک نقطه است. هر چیزى که نشان‌دهنده‌ی امید و مقاومت ملّت ایران است، آن را منعکس نمیکنند: وحدت مردم را منعکس نمیکنند، شور و حماسه‌ی مردم را منعکس نمیکنند، راه‌پیمایى عظیم بیست‌ودوّم بهمن را به‌صورت واقعى منعکس نمیکنند، خبر فعّالیّتها و پیشرفتها و تلاشهاى دولت جمهورى اسلامى را منعکس نمیکنند، خبر وفادارى بی‌نظیر ملّت نسبت به دستگاه‌هاى مسئول را درست منعکس نمیکنند، حتّى خبر پیروزى ایران در مقابل کسانى که ادّعاهاى حقوق بشرى داشتند ‌- و به آنجا رسید که نماینده‌اى از طرف سازمان ملل بیاید و واقعیّات را ببیند؛ و او آمد و دشمنان انقلاب و منافقین و دیگران که [آن چیزها را] ادّعا کرده بودند، در گزارش او رسوا شدند ‌-(۱۱) حتّى این را درست منعکس نمیکنند. کمال خباثت در انعکاس حقایق روشن ملّت ایران دارد اِعمال میشود؛ چون مردم دنیا اگر بفهمند که در بیست‌ودوّم بهمنِ بعد از رحلت امام، یک چنین حرکت عظیمى انجام گرفت، امیدشان بیشتر خواهد شد؛ چون این نشانه‌ی مقاومت ملّت ایران است، این را منعکس نمیکنند. در دوران جنگ هم یادتان هست؛ پیروزی‌هاى ملّت ما را منعکس نمیکردند. آن روزى که به یک منطقه‌اى وارد شده بودیم ‌- مثلاً رزمندگان سلحشور ما خرّمشهر را پس گرفته بودند ‌- این را منعکس نمیکردند. خلاصه، به‌طور کلّى هر چیزى را که نشان‌دهنده‌ی مقاومت و امید و ایستادگى ملّت ایران در مقابل قدرتها است ‌- که به ملّتهاى دیگر امید میدهد ‌- مکتوم(۱۲) نگه میدارند و پخش نمیکنند.امّا بعکس، اگر یک چیزى پیدا شد که موجب ناامیدى میشود ‌- فرض کنیم یک ناطقى یک جا یک حرفى بزند و یک آمارى بدهد، راست یا دروغ، که حکایت از یک نارسایى و نابسامانی‌اى بکند ‌- می‌بینید تمام رادیوهاى بیگانه آن را پخش میکنند! اگر یک کسى ادّعا کند که اختلاف هست، تفرقه هست، یا یک حرفى بزند که بوى اختلاف و تفرقه در آن هست، این را با صدها زبان منعکس میکنند تا نشان بدهند که در ایران اختلاف و تفرقه هست! اینها را منعکس میکنند. چقدر در کارهاى شما ارگان‌هاى مختلف جمهورى اسلامى ‌- که اینجا اجتماع کردید و از دستگاه‌هاى مختلف تشریف آوردید که من به همه‌ی شما هم خیرمقدم میگویم ‌- ابتکار، پیشرفت، ورود در سرزمین‌هاى جدید علمى و عملى وجود دارد؛ اینها را منعکس نمیکنند که جمهورى اسلامى به فلان پیشرفت در فلان قسمت نائل آمد؛ امّا اگر نقطه‌هاى ضعف را پیدا کنند، ده برابر جلوه میدهند. براى چه؟ چون وضعیّت شما مردم در روحیه‌ی ملّتهاى دیگر اثر میگذارد؛ نمیخواهند مقاومت شما و ادامه‌ی حیات قدرتمندانه‌ی شما به دیگران امید بدهد؛ چون میدانند براى قدرتها دردسر درست خواهد شد.

البتّه خداى متعال با ما است. در تمام مراحل این دوران یازده سال، خداوند به ما کمک کرده، باز هم کمک خواهد کرد. کمک خدا باز هم شامل حال ملّت ایران خواهد بود؛ در این تردیدى نیست، [امّا] شرط آن این است که خود ما در کارمان خدا را در نظر داشته باشیم؛ مراقبت کنیم؛ یکایک ما، مخصوصاً مسئولین و کسانى که کارى در اختیار آنها است، سعى کنند کار را خوب انجام بدهند، براى خدا انجام بدهند، براى صلاح ملّت انجام بدهند. ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء و عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگىِ امروز را بسازیم و بنا کنیم. البتّه ما کوچک‌تر از آن هستیم که بتوانیم آن‌جور بنائى که اولیاى الهى ساخته‌اند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ امّا در آن جهت تلاش کنیم و کار کنیم.

از آن روز تا امروز هم که ما یازده سال مبارزه، یازده سال دفاع از آزادی و استقلال، یازده سال مقاومت در برابر دشمنان ستیزه‌گر و بالاخره یازده سال جهاد فی سبیل الله داشتیم باز هرچه داریم به برکت جانفشانی ها و فداکاری ها است، به برکت روحیه ی شهادت طلبانه است.

ملت ما، عزت خود را در مقابل قدرتهاى جهانى حفظ کرد؛ یعنى همان چیزى که قرآن براى مسلمانها خواسته است: «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»(1). عزت، متعلق به مؤمن است؛ چون مؤمن تنها کسى است که با همه‌ى وجود، در مقابل هر چیزى که بوى شیطنت و ظلم و فساد مى‌دهد، مبارزه و مقاومت مى‌کند و فقط بنده‌ى خداست و غیر او را بندگى نمى‌کند. از وقتى که ملت ایران با پیروزى انقلاب توانست دین خدا و اسلام را در قالب یک نظام اجتماعى مجسم و متبلور کند، ترس از اسلام در دل مستکبران به وجود آمد و لذا علیه اسلام، تلاش و مبارزه و تبلیغ نمودند و پول خرج کردند.

نکته‌ى دوم این است که شما مسلمانان مؤمن و مقاوم توانسته‌اید در مقابل این نفرت و خشم و عداوتِ دیوانه‌وار قدرتها ایستادگى بکنید. ارزش این ایستادگى و مسلمانى و مسلمان ماندن، بیشتر از مسلمانىِ صد سال و پنجاه سال پیش است. این مسلمانى، مثل مسلمانىِ دوران صدر اسلام است؛ هم فضیلت و هم دردسرش بیشتر است. آن اسلامى که انسان، پنجاه سال یا شصت سال یا هفتاد سال در دنیا زندگى مى‌کرد و در تمام این مدّت، یک بار با دشمنان خدا مواجه نمى‌شد و به روى دشمنان خدا اخم نمى‌کرد و حتّى از طرف دشمنان خدا تلنگرى نمى‌خورد، اسمش اسلام بود. این مسلمانى، با مسلمانىِ جوان نورسیده‌ى ما که بیست سال یا بیست و پنج سال سن دارد و از ابتداى بلوغ که به شرف تکلیف مشرّف شده، در میدان جهاد با دشمنان خدا قرار گرفته و در میدان جنگ مقاومت و مجاهدت کرده، یا به شهادت رسیده و یا جانباز و اسیر شده است، از زمین تا آسمان فرق دارد.
مسلمانىِ جوانان امروز ما که در راه خدا مقاومت و مجاهدت و ایستادگى مى‌کنند، مثل مسلمانىِ جوانیهاى ابى‌ذرغفارى و حنظله‌ى غسیل‌الملائکه و مصعب‌بن‌عمیر است. مثل مسلمانىِ گذشتگان ما نیست که عمرى مسلمانِ خوب هم بودند - که خداى متعال یقیناً اجرشان را هم خواهد داد - نمازى مى‌خواندند، عبادتى مى‌کردند، کاسبى‌یى مى‌کردند و دنبال کار خودشان بودند؛ نه امر به معروف و نهى از منکرى بود، نه جهادى بود و نه مواجهه با دشمنان خدا. این کجا و آن کجا؟ این دو حالت با یکدیگر خیلى فرق دارد.
قدر مسلمانىِ دوران جهاد را باید دانست. البته، مقدارى هم سختى دارد، اما این سختى اول کار است. شما از دوران دهساله‌ى زندگى پر برکت رسول گرامى اسلام(ص) که در مدینه و در میان مسلمانها زندگى کردند، آگاهید و مى‌دانید که از اول تا آخر آن، جنگ و سختى و کمبود بود؛ اما اگر در جغرافیاى دنیا بنگرید، خواهیددید که همان مجاهدات دهساله‌ى پیامبر بود که پنجاه سال بعد از آن جنگها، حکومت پیامبر نصف بیشتر دنیاى آباد آن‌روز را فرا گرفت. این، همان ده سال بود که به‌خاطر همان مجاهدتها این‌گونه شد.
البته، بعدها آن‌طور که دوران پیامبر بود و انتظار مى‌رفت، ادامه نیافت و بعد از گذشت مدتى، وضعِ خوب، بد هم شد؛ اما در عین حال همان زحمات و مجاهدتها و سختى کشیدنها و گرسنگى‌خوردنهاى دهساله‌ى رسول اکرم(ص) و یارانش، باعث شد که نیم قرن بعد از رحلت آن حضرت، بیشتر از نیمى از دنیا در اختیار مسلمانان باشد.
سختیهاى زیادى در زمان پیامبر تحمل شد. سرگذشت اصحاب صُفّه را که مى‌دانید. لباس قرض دادن به یکدیگر را که شنیده‌اید. آنها در آن زمان، با یک خرما در میدان جنگ مقاومت مى‌کردند. نفر اول خرما را مى‌مکید تا از شیرینى آن مقدارى جان بگیرد، بعد از دهانش بیرون مى‌آورد و به نفر دوم مى‌داد و او هم مى‌مکید و قدرى او هم جان مى‌گرفت و سپس خرماى دوبار مکیده را به نفر سومى مى‌داد که او فرو بدهد. این گونه زندگى مى‌کردند، این‌طور سختى مى‌کشیدند و این‌طور کمبود داشتند. در ابتداى کار، فشار روى آنها از همه طرف زیاد بود. اول کار، همان پنج، شش ماه و یک سال اول نیست؛ پنج، شش ماه در عمر یک مسافرت، اول کار محسوب مى‌شود، نه در عمر یک ملت و نه در عمر یک تاریخ نو. در عمر یک ملت، ده سال و بیست سال، چند روز محسوب مى‌شود.
در دوران پیامبر(ص)، مردم سختیها را تحمل کردند؛ اما بعد از آن که پایه محکم شد، آن مجاهدتها و فداکاریها و اخلاصها و تربیتها، موجب شد که این حرکت آن‌چنان سریع ادامه پیدا کند که پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر، بیشتر از نیم دنیا در اختیار مسلمانها باشد. در آن زمان چنین بود و امروز هم همان گونه است.
در زمان ما، مجاهدت ارزش مضاعف دارد. منافقان و کسانى‌که در دلهایشان مرض است، در زمان پیامبر نق مى‌زدند؛ امروز هم نق مى‌زنند و در زمان امام عزیز ما هم نق مى‌زدند. آنها در آن روزگار، سختیها و کمبودها و شدتها را بزرگ مى‌کردند؛ امروز هم بزرگ مى‌کنند. به حرف آنها نباید اعتنا کرد که بحمداللَّه مردم اعتماد نمى‌کنند.

خاطره‌ى تبعید حضرت امام(رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه) اولین خاطره‌ى مربوط به آن روز است؛ چون قضیه‌ى کاپیتولاسیون - یعنى حاکمیت قضایى دولت امریکا - در سایه‌ى حکومت دست‌نشانده‌اش در کشور ایران، در حال استقرار بود. اصلاً معنا و لازمه‌ى استکبار همین‌طور چیزهاست و مشخصه‌ى مستکبر نیز تحمیل چنین حاکمیتى است.
امام(ره) در مقابل این حادثه، موضع سختى گرفتند. بیانات ایشان در سرتاسر کشور پخش شد و دستگاه وابسته‌ى به امریکا، احساس خطر کرد و با همان تشخیص غلطى که معمولاً اصحاب شیاطین دارند، اولاً خیال مى‌کردند فشار روى شخص، مقاومتها را کم مى‌کند؛ غافل از این‌که فشار بر مؤمنین، استقامتشان را زیادتر مى‌کند. ثانیاً تصور مى‌کردند که شخص را باید از میان بردارند؛ غافل از این که جریان، جریان الهى بود. آنها امام را تبعید کردند و همان تبعید تا هنگام بازگشتِ آن بزرگوار در دوازدهم بهمن نیز ادامه پیدا کرد.

این، سرّ بزرگى است که استکبار جهانى سعى دارد یا به نحوى ملت ایران را شکست بدهد تا به ملتهاى دیگر بفهماند که ملت مقاومى مثل ایران هم شکست خورد و این تجربه‌ى تلخ را براى ملتها به وجود آورد و یا این که ملت ایران را به سازش بکشاند تا باز به ملتهاى عالم بگوید که ملت مقاومِ پرشورِ پرحماسه‌یى مثل ملت ایران هم، آخرش مجبور شد تا با ما کنار و کوتاه بیاید.
بحمداللَّه تا امروز چنین چیزى اتفاق نیفتاده، بعد از این هم اتفاق نخواهد افتاد. تا ما هستیم، تا این ملت هست، تا روح و نفس گرم امام فقید عزیزمان در خاطره‌هاى ما و در این فضاى انقلابى زنده است، چنین چیزى پیش نمى‌آید. به طور خلاصه باید گفت که امروز دولت و ملت ایران و کشور اسلامى ما در نقطه‌یى واقع شده است که فشارها و تهدیدها و زورگوییها، تاکنون روى این نقطه اثرى نگذاشته و ملتهاى دنیا هم، چون این ایستادگى و مقاومت را دیدند و فهمیدند، امیدشان به این‌جاست.

هر چه تریبون نماز جمعه قویتر و بهتر و صادقتر و مستقیمتر باشد، مردم صادقتر و مستقیمتر و قویتر و مقاومترند و در مقابل فشار دشمن، هوشیارتر خواهند بود. ایشان باید برگردند و نماز جمعه را خوب و قوى اداره کنند.

یک مطلب را هم براى برادران محترم عقیدتى، سیاسى ارتش - چه برادران روحانى و علمایى که در عقیدتى، سیاسى هستند و چه غیر معممان نظامى و غیر نظامى‌یى که با آنها همکارى مى‌کنند - مطرح مى‌کنم و آن این است که نیروهاى مسلح، اگر چه براى استحکام خود، به اسلحه وتجهیزات و آموزش ونیروى انسانى و امثال اینها احتیاج دارند، اما آن چیزى که ارتش اسلامى را از همه‌ى ارتشهاى دیگر متمایز مى‌کند، عبارت است از ایمان به خدا و تعبد در مقابل فرمان الهى و احساس این که جنگشان جهاد فى‌سبیل‌اللَّه است. این، آن عامل اصلى است که اگر آن را جدا کنیم، لشکر اسلامى هم مثل بقیه‌ى ملتها و لشکرهاى کشورهاى دیگر، چیزى در عداد آنها خواهد شد. یعنى اگر اسلحه و تجهیزات و نفرات ونیرو و استعداد بالا داشت، ممکن است بتواند مقاومت کند؛ و الّا اگر تعداد طرف مقابل، یک خرده بیشتر و یا تجهیزاتشان پیشرفته‌تر بود، مجالى براى تحرک اینها نخواهد داد.
شما مى‌دانید که امروز دشمنان اسلام از لحاظ عِدّه و عُدّه و امور مادّى، از کسانى که در خدمت اسلام و پشتیبان اسلامند، قویترند. این در صورتى است که ما آن ایمان را حذف کنیم؛ اما اگر عامل ایمان مورد ملاحظه قرار بگیرد و ارتش و نیروى مسلح اسلامى - اعم از ارتش و سپاه - به ایمان مجهز بشود و با اتکاى به خدا و براى جهاد فى‌سبیل‌اللَّه و انجام تکلیف عمل بکند، هیچ قدرتى در دنیا، با هر تجهیزاتى که داشته باشد، نخواهد توانست در مقابل او مقاومت کند. این باور را باید در میان نیروهاى مسلح به وجود آورد؛ و الّا تجهیزات چیزى نیست که در میدان آن بتوانیم با قدرتهاى بزرگ جهانى رقابت کنیم؛ زیرا آنها از لحاظ تجهیزات و نیروى انسانى، سالها از ما جلوترند.

علت این که ما ملت ایران، در ده سال بعد از انقلاب توانستیم در مقابل تهاجم گوناگون دشمن - با همه‌ى مشکلات آن - بایستیم و مقاومت کنیم و ضرر بیشترى متوجه آنان بکنیم، این است که به برکت دین و ایمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآنى و اسلامىِ شخصیت عظیم‌الشّأنى که بیان و سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، در میان مردم ما روحیه‌ى انقلابى و پارسایى انقلابى و وحدت کلمه‌ى بیشتر حکم‌فرما بود.

همان گونه که امام عزیز فرمودند، حفظ آثار جنگ در بعضى از شهرها و مناطق جنگى، در شمار وظایف مهم کنونى است. این کار و بازسازى یادگارهاى دوران مقاومتِ پیروز و تشکیل موزه‌ى جنگ، باید در برنامه‌هاى دولت و سازمانهاى نظامى قرار گیرد.

تنها راه ما براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است. ایستادگى، براى حال و آینده‌ى ملت، برکات زیادى دارد. همین مقاومت و ایستادگى شما، ان‌شاءاللَّه مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف خواهد کرد. اثر ایستادگى شما، بحمداللَّه تثبیت ارکان جمهورى اسلامى بعد از ضایعه‌ى عظیم رحلت حضرت امام است. دولت، رئیس جمهور، مجلس، قوه‌ى قضاییه و دستگاههاى مختلف، امروز براثر ایستادگى و آگاهى شما، در جاى خود قرار گرفته و به دنبال حل مشکلات هستند و البته باید این تلاش به همت مسؤولان مضاعف شود.

به‌طور مختصر مى‌گویم که حفظ و تداوم نعمتهاى الهى - چه مادّى و چه معنوى - مشکلتر از به‌دست آوردن آنهاست. یعنى بعد از آن که خداوند متعال، نعمت خودش را به انسان یا یک ملت داد، چه این نعمت مادّى باشد - مثل ثروت و رفاه و سلامتى و از این قبیل - و چه نعمت معنوى باشد - مثل عزت و استقلال و آزادى و ایمان و روحیه‌ى جهاد و مقاومت - تلاش و زحمتى براى حفظ این نعمتها لازم است.

امروز، کشور متعلق به مردم و در دست آنهاست. مردم، رئیس جمهور را انتخاب مى‌کنند و نمایندگان قانونگذار را از قشرهاى غالباً مستضعف و متوسط برمى‌گزینند. خود این ملت، توانستند با قدرت و مقاومت و مبارزه و مجاهدت و توکل به خدا و جمع شدن پشت سر یک انسان بزرگ و یک رهبر بى‌نظیر، خودشان را از آن وضعیت، به این وضعیت برسانند. این، نعمت خدا و خواست و اراده‌ى او بود.
خداوند به ملت ما پاداش داد و بعد از مقاومتها و مبارزات و جانفشانیها و فداکاریهاى زیاد، این عزت و استقلال و تدین و ایمان و نظام اسلامى را به آنها بخشید. ملت ما توانست این نظام را در طول ده سالِ بسیار سخت، حفظ کند و آن را از گردنه‌هاى خطرناک - مثل جنگ تحمیلى هشت‌ساله و توطئه‌ى امریکا و مبارزه‌ى دسته‌جمعى کشورهاى عضو ناتو - عبور دهد و از آسیب نگه‌دارد و آزمایشهاى بسیار دشوار را پشت سر بگذارد.
ما هر روز و هر ساعت، در معرض یک امتحانیم. ملت ما باید با همان اراده‌یى که این نظام را در طول چند سال مبارزه و مقاومت به وجود آورد و آن را حفظ کرد، در آینده هم با قدرت و مقاومت و مجاهدت و آگاهى و هوشیارى، این نعمت بزرگ الهى را حفظ کند. ملت ما، بحمداللَّه ملت هوشیارى است. شاید کمتر ملتى را در دنیا بتوان نشان داد که سطح عمومى آگاهى سیاسى در آن، به‌قدر ملت ما باشد. بچه‌ها و نوجوانها و پیرزنها و روستاییهاى دوردست و همه‌ى قشرهاى ملت، از مسایل سیاسى و جهانى، چیزهایى را مى‌دانند و آگاهیهاى خوبى دارند. البته، باید این آگاهیها تقویت هم بشود و قدرت تحلیل، روزبه‌روز بالا رود تا مردم در مقابل حوادث بتوانند خودشان را حفظ کنند.

ملتها باور نمی‌کنند که‌ بشود با عوامل‌ و مزدوران‌ قدرتهای‌ استکباری‌ درافتاد. ما درافتادیم‌ و پیروز هم‌ شدیم‌. چرا این‌ عمل‌ و تجربه‌ی‌ خودمان‌ را در اختیار افکار عمومی‌ ملتها نگذاریم‌؟ ما این‌ انقلاب‌ را صادر می‌کنیم‌. ما از این‌که‌ بتوانیم‌ توحید و مکتب‌ انبیا و روشهای‌ انسانی‌ پاکیزه‌ و طیب‌ و طاهر و صبر و مقاومت‌ و ایثار را به‌ کشورهای‌ دیگر صادر کنیم‌، هیچ‌ ابایی‌ نداریم‌. رسانه‌های‌ غربی‌ که‌ با پول‌ صهیونیستها و با تدبیر سیاستمداران‌ خبیث‌ و ظالم‌ و فاسد اداره‌ می‌شوند، می‌خواهند جنجال‌ درست‌ کنند و ما را از این‌ حرف‌ و عمل‌ که‌ فرهنگ‌ و مفاهیم‌ انقلاب‌ باید صادر شود، پشیمان‌ کنند.

آرى، امام خمینى زنده است، تا امید زنده است؛ و تا حرکت و نشاط هست، و تا جهاد و مبارزه هست، ... امام خمینى وامت فداکارش، از مکه و میقات هم غایب نیستند. سیلاب اندیشه‌ى جهاد و شهادت و مقاومت و برائت از مشرکین و محبت به مؤمنین که از قله‌ى بلند اندیشه‌ى او جارى است، همه‌ى دلها و جانهاى مستعد را فرا مى گیرد و به او حضورى معنوى مى‌بخشد. آرى، چنان که او خود مى‌گفت: «ما در مکه باشیم یا نباشیم، دل و روحمان با ابراهیم در مکه است. دروازه‌هاى مدینةالرسول را به روى ما ببندند یا بگشایند، رشته‌ى محبتمان با پیامبر، هرگز پاره و سست نمى‌شود. به سوى کعبه نماز مى‌گزاریم و به سوى کعبه مى‌میریم و خداى را سپاس مى‌گزاریم که در میثاقمان با خداى کعبه، پایدار مانده‌ایم و منتظر هم نمانده‌ایم که حاکمان بى‌شخصیت بعضى کشورهاى اسلامى و غیراسلامى، از حرکت ما پشتیبانى کنند. ما مظلومین همیشه‌ى تاریخ محرومان و پابرهنگانیم و غیر از خدا کسى را نداریم و اگر هزار بار قطعه‌قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم برنمى‌داریم ...».

تاریخ کوتاه انقلاب ما سرشار از حوادثى است که هرکدام از آنها به تنهایى ملتى را به تفکر و تأمل وادار مى‌کند. در همه‌ى این رویدادها، دو نکته‌ى روشن مشاهده مى‌شود: اول، خباثت دشمن؛ و دوم، مقاومت و ایمان عمیق و کم‌نظیر ملت مسلمان و بااخلاص ما.

روحیه‌ى ایستادگى و مقاومت در شما مردم و وفادارى نسبت به امام عزیز و بزرگوارمان - که مظهر ایستادگى و مقاومت انقلابى ملت ما بود - و عزتى که از طریق همین ایستادگیها و مقاومتها در دنیا و در چشم ملتها به وجود آمده، موارد نادرى است که براى یک ملت به آسانى پیش نمى‌آید.

براى یک دولت و رژیم، خیلى سفاهت لازم است تا بخواهد همان کارهاى گذشته‌ى خود با ملت ایران را در آینده تکرار کند. صلابت و قدرت مقاومت این ملت را دیده‌اند. ما باید از همان نیرویى که در گذشته به ما کمک کرد، براى پیمودن آینده نیز مدد بگیریم؛ یعنى به خدا اتکال کنیم و وحدت و یکپارچگى بین اقشار مردم را حفظ کنیم. نباید مشکلات را عمده کرد. نمى‌گویم مشکلى وجود ندارد؛ ولى باید بناچار از این مرحله عبور کنیم، تا به هدفهاى بزرگ و متعالى و استقلال و آزادى و رفاه دست یابیم. بالاخره تأمین این اهداف، مشکلاتى را نیز به همراه دارد. بدون تحمل مشکلات، انسان نمى‌تواند به اهداف بزرگ نایل شود.

این حادثه، مصیبت بزرگى بود که بر ما وارد شد و دنیا را تکان داد. عظمت مصیبت به حدى بود که در سطح عالم اثر گذاشت. ما هنوز کاملاً به عظمت این ضایعه پى نبرده‌ایم. مردم دنیا که از دور به ما نگاه مى‌کنند، این واقعه را عظیمتر مى‌بینند؛ درست مانند انقلاب و جمهورى اسلامى و مقاومت وپایمردى ملت ایران در جنگ، که مردم دنیا و مسلمانان جهان ابعاد عظیمش را بسیار باابهت‌تر و برجسته‌تر از خود ما مشاهده مى‌کنند.

جمهورى اسلامى ایران قصد باج دادن به قدرتهاى بزرگ را ندارد و ثابت هم کرده است که به هیچ قدرتى باج نخواهد داد و مرعوب هیچ قدرتى نخواهد شد. بنابراین، هیچگاه براى جلب محبت یا همکارى قدرتهاى زورگوى عالم، از مواضع بحق خودمان تنزل نخواهیم کرد. ما این اراده را در طول ده سال گذشته نشان داده‌ایم، و امام فقید عزیز بزرگ ما که مظهر تبلور نظام جمهورى اسلامى و مظهر صلابت و مقاومت در مقابل زورگوییها بود، قاطعانه در برابر باج‌خواهیهاى دشمن مى‌ایستاد و مرعوب آنها نمى‌شد.

ما براى ایستادگى روى اصولمان و حرکت در خط همان اصول و به سمت آرمانهاى اعلام‌شده‌ى همیشگى، هیچ چیز کم نداریم. دشمنان خیال نکنند که چون ملت ایران امام و رهبرکبیرشان را از دست دادند، قدرت مقاومتشان را هم از دست داده‌اند؛ اصلاً این‌طور نیست. مردم، امروز مقاومتر از گذشته هستند. همه‌ى ما احساس مى‌کنیم که چون عنصر عظیمِ نیرومندِ مقتدرِ عزیزى را از دست داده‌ایم، باید جاى خالى او را با احساسات و فکر و تلاش و همبستگى و کارمان پُر کنیم. ملت ایران نشان داد که باید تحلیل‌گرهاى سیاسى دستگاههاى استکبار، در تحلیلهاى خود تجدیدنظر کنند. آنهایى که نسبت به مسایل ایران و آینده‌ى آن و دوران بعد از امام(ره) اظهارنظر کردند، باید بافته‌هاى خودشان را برگردانند و حرفهاى خود را پس بگیرند.

ملت ایران در نهضت و انقلاب اسلامى بزرگ ما، که از سال 41 و42 شروع شد و در سال 57 به پیروزى رسید و پس از آن هم که زندگى پُرفراز و نشیب و پُرماجراى خودش را گذراند، جلوه‌ى استثنایى کرد. حقیقتاً امروز ملت ایران در چشم مردم عالم، به عنوان یک ملت قدرتمند و بزرگ و باشخصیت و تصرف‌نشدنى جلوه کرده است. حوادث انقلاب و دوره‌ى جنگ هشت‌ساله و مقاومت در مقابل توطئه‌ها و فشارهاى دشمن، این موضوع را تأیید مى‌کند.
نقش دو عامل امام و امت، در انقلاب ما بسیار مهم بوده است. شما مردم تأثیر فوق‌العاده‌یى در شکست توطئه‌هاى دشمن و روسفیدى انقلاب داشتید، و در حال حاضر که در فقدان آن عزیز تازه سفر کرده مى‌سوزیم، باید راه او را با همان اقتدار و قوّت اراده ادامه دهیم، و عزادارى و ابراز احساسات مردم ما در این چند روز نشان داد که راه آن بزرگوار ادامه مى‌یابد.
هر ملت و انقلابى، دوران سختى دارد که باید از آن عبور کند. بعد از عبور از این مرحله، دوره‌ى پابرجایى و آسایش و خوشیهاى حقیقى - که ناشى از استقلال و آزادى و اتکاى به خود و خداست - فرا مى‌رسد. ملت ایران در حال گذراندن این دوران است، و تا یأس کامل دشمن مى‌باید در مقابل هرگونه توطئه‌یى، آگاهانه و هوشیارانه، مقاومت و ایستادگى کند. شما نشان دادید که مى‌توانید دوره‌هاى دشوار را طى کنید. خدا را شکر مى‌کنیم که توفیق داد تا بیشترین مدت سختى و دشوارى جنگ هشت‌ساله‌ى تحمیلى را بگذرانید و آبدیده شوید.

حادثه‌ى باعظمت دیگر، استحاله‌ى بزرگ ملت ایران نسبت به وضعیت گذشته است. ملتى که ضعیف و تسلیم و ستم‌پذیر بود، به ملتى مقاوم و شجاع و متعرض متحول شد و امید را در دل ملتهاى دیگر ایجاد کرد.

پیروزی انقلاب اسلامی به رؤیاهای رژیم ستمگر و ضد مردمی پادشاهی و سلطه ی استکبار جهانی در کشور ما پایان داد. شعار بلند استقلال و آرمان اصیل نه شرقی و نه غربی موجب خشم دشمنان انقلاب مردمی ما گردید و اجرای توطئه های گوناگون علیه ملت مسلمان و انقلابی ایران در اوج آن تحمیل جنگی هشت ساله و ناخواسته را، مردم مقاوم و ایثارگر ایران، هوشیارانه پاسخ گفتند و بدخواهان را در راه رسیدن به اهداف سلطه جویانه، ناکام ساختند.

انقلاب کبیر اسلامى ایران از نخستین روزهاى پیروزى با توطئه‌هاى گسترده و سازمان یافته دشمنان اسلام روبرو گردیده به هر یک از دستاوردهاى انقلاب که بنگرید جز با ایثار و مقاومت مردم در برابر کارشکنى‌هاى مخالفان و معاندان انقلاب بدست نیامده است.

مسأله این است که این انقلاب، انقلابی است که با اسلام مردم سر و کار دارد و این هست که مردم را در صحنه نگه می‌دارد. علت این‌ که امام این‌ همه روی اسلام و احکام اسلامی در انقلاب تکیه می‌کنند، این است. حواسشان را جمع کنند بر مسئولین. همیشه زمان امروز نیست. ما مقاومت‌ها داریم هنوز داریم. ما هنوز کارها داریم. هنوز این‌ قدر حوادث در پیش داریم، در همه‌ی این حوادث مردم باید تصمیم بگیرند.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی