news/content
پیوندهای مرتبطخبرخبرصوتصوت
نسخه قابل چاپ
1368/04/07

بیانات در دیدار جمعى از مسئولین، قضات و کارکنان قوّه‌ی قضائیّه

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

 بنده متقابلاً مصیبت جان‌گداز و جانسوز رحلت امام بزرگوار و عزیزمان را به همه‌ی شما برادران و خواهران عزیز، برادران بزرگوارمان در شوراى عالى قضائى و قضات محترم و کارمندان دستگاه قضائى کشور، خانواده‌هاى عزیز شهداى عالی‌قدر هفتم تیر که یادگارهاى ارزنده‌ی یکى از مقاطع مهمّ انقلاب ما هستند، شما عزیزانى که از راه دور تشریف آوردید، علما و ائمّه‌ی جمعه‌ی محترم استان لرستان و شما اقشار مردم مؤمن و مخلص و غیور آن استان، تسلیت عرض میکنم. خداوند ‌ان‌شاءالله‌ بار سنگین این مصیبت را بر دوش ملّت ایران، مایه‌ی اجر و ثواب و رحمت خود قرار بدهد و به همه‌ی ملّت ایران اجر و صبر و استقامت در راه آن قائد و رهبر عظیم‌الشّأن عنایت کند.

 یک مسئله، مسئله‌ی هفتم تیر و آن حادثه‌ی فراموش‌نشدنى است؛ چون هنوز هم در دنیاى سیاست در سطح جهان، یک مسائلى مطرح است که براى ملّت ایران، هفتم تیر قابل طرح و قابل احتجاج (۲) است. در طول این چند سال، در ماجراى هفتم تیر دو گروه رسوا شدند:یک گروه، آن کسانى که ادّعا میکردند طرف‌دار مردمند، طرف‌دار خلقند، طرف‌دار انقلابند، انقلابى هستند، پرده‌ی غلیظى از ریا و دروغ و خدعه بر کار خودشان کشیده بودند؛ حادثه‌ی هفتم تیر این پرده را درید؛ افشا شدند. بعد از آن هم گروهکها خیلى تبلیغات کردند؛ امّا ملّت ایران تحت تأثیر آن حادثه و حوادثى مشابه آن ‌-که مکرّر بود، اگرچه به آن عظمت نبود- چهره‌ی منافقین و چهره‌ی گروهکهاى مدّعى را شناختند؛ معلوم شد اینها ضدّ همه‌ی ارزشهاى انسانی‌اند؛ معلوم شد اینها از آدمکشى ‌-آن هم با این ابعاد وسیع- اِبائى ندارند؛ معلوم شد اینها هم به‌خاطر هدفها و مقاصد شوم خودشان حرفى ندارند که [نسبت] به انقلابى با این عظمت در حسّاس‌ترین لحظات و در یک چنین شرایطى ‌-که کشور ماه‌هاى اوّلِ درگیرى یک جنگ آن‌چنانى را میگذرانَد و با چه مشکلاتى درگیر است- دست به این‌چنین جنایت بزرگى بزنند و ملّت ایران را داغدار کنند؛ افشا شدند.

 دسته‌ی دوّمى که بر اثر ماجراى هفتم تیر و ماجراهاى مشابه آن افشا شدند و پرده‌ی فریب و خدعه از صورتشان افتاد، این قدرتهاى جهانى مدّعى حقوق بشر و مدّعى ضدّیّت با تروریسم بودند. البتّه سردمداران سیاستهاى جهانى با وقاحت و گستاخى باز هم همین شعارها را میدهند. هنوز هم سردمداران رژیم آمریکا ادّعا میکنند که با تروریسم مخالفند! بسیارى از کشورهاى اروپایى هم همین‌طور. لکن تبلیغات و هیاهو و جنجال یک مسئله است، واقعیّتهایى که براى مردم آگاه و بصیر در سطح عالم روشن میشود مسئله‌ی دیگرى است.

 کاملاً واضح است که وقتى دولتى مثل آمریکا یا مثل بعضى از دولتهاى اروپایى از گروهکهاى تروریستى که دستشان به خون آحاد ملّت آغشته است حمایت میکنند، آنها را در کشورهاى خودشان راه میدهند، با آنها معامله‌ی پناهنده‌ی سیاسى میکنند، نمیتوانند در ادّعاى مبارزه‌ی با تروریسم صادق باشند. اینها مروّج تروریسم‌اند؛ اینها تروریسم و تروریست‌ها را زیر دامان خودشان براى مقاصد شومشان تربیت میکنند. کیست که نداند بسیارى از گروهکها در ایران ‌-حتّى آنهایى که صبغه‌ی (۳) چپ داشتند- از منابع مالى دولتهاى غربى و آمریکا تغذیه میشدند و هنوز هم میشوند؟ ملّت ایران این ادّعاها را شناخت. دیرباورترین افراد هم فهمیدند که دولت آمریکا و بسیارى از دولتهاى اروپایى ‌-این جوامعِ به‌اصطلاح متمدّنِ طرف‌دار حقوق بشر- از حقوق بشر کمترین خبرى ندارند؛ کمترین دفاعى نمیکنند.

 این کسانى که در طول چند سال، در حادثه‌ی هفتم تیر و غیر آن، به شهادت رسیدند و خونشان ریخته شد، آحاد بشر بودند، نفوس زکیّه‌اى از افراد بشر بودند، انسانهاى ممتاز جامعه بودند. در بین اینها علما، دانشمندان، مبارزان قدیمى، توده‌هاى مردم، انسانهاى فداکار، کسانى که براى ملّتشان و کشورشان و آرمانشان و انقلابشان فداکارى میکنند وجود داشتند. کشتن اینها طبق کدام میزان از موازین، مجاز است و چه کسى میتواند کشندگانِ اینها را تروریست نداند و محکوم نکند و جنایت‌کار نخواند؟ این یک حقیقت روشن است.

 ما به ادّعاهاى طرف‌دارى از حقوق بشر که امروز در دنیا از طرف دولتها و سازمانهایى که وابسته‌ی به دولتها هستند اعلام میشود، سرِ سوزنى اعتقاد نداریم. ما اینها را فریب و خدعه و دروغ میدانیم. ما معتقدیم تروریسم در دامان رژیم آمریکا و بسیارى از رژیم‌هاى غربى و قدرتهاى زورگوى جهانى رشد میکند و پرورش پیدا میکند. ملّتى از حقوق خود دفاع میکند، از مرزهاى خود دفاع میکند، دم از استقلال میزند، میخواهد که بر سرنوشت خود مسلّط باشد، همه‌ی دنیا هم اعتراف دارند که ملّت ما و نظام جمهورى اسلامى به هیچ قدرتى از قدرتهاى عالم وابسته نیست؛ خب، به چه مجوّزى یک عدّه افراد خرابکار حق داشته باشند و مجاز باشند که آحاد مردم بی‌پناه این ملّت را یا رهبران آنها را یا سران آنها را با یک چنین وضعیّت جنایت‌بارى و خون‌آشامانه‌اى دستخوش ترور قرار بدهند؟ بعد هم دولتهاى غربى بدون هیچ شرمى، بدون هیچگونه ملاحظه‌اى از موازین بشرى، اسم اینها را بیاورند، به‌عنوان یک سازمان از اینها یاد کنند، اینها را به کشورهایشان راه بدهند و نشریّات اینها را منتشر کنند؛ آنچه ظواهر امر است ‌-باطن امر که تغذیه‌ی پولى و تغذیه‌ی سیاسىِ آنها در سطح جهان [است]- افرادى که در اجتماعاتى مثل پارلمان اروپا و امثال آن نشسته‌اند و اسم این تروریست‌ها را بدون محکوم کردن و با حمایت کردن برده‌اند، اینها درحقیقت خود را در تاریخ و در چشم انسانهاى منصف و آگاه این روزگار محکوم کردند؛ لکّه‌ی ننگى براى خودشان درست کردند. این از برکات خون پاک و شهادت آن عزیزانى است که در فاجعه‌ی هفتم تیر به شهادت رسیدند که حقیقتاً آن شهادتْ مظلومانه بود و خون پاک آنها دامان جانی‌ها و قاتلها و گروهکهاى وابسته را گرفت.به‌مناسبت حضور آقایان محترم دستگاه قضائى جمله‌ی کوتاهى درباره‌ی قوّه‌ی قضائیّه عرض کنم. شک نیست که قوّه‌ی قضائیّه در جمهورى اسلامى ایران، مثل دیگر ارگان‌ها و دستگاه‌هاى این نظام از تلاش مخلصانه و دلسوزانه و غیر قابل ارزیابى از لحاظ عظمت و ارزش از سوى جمع کثیرى از مؤمنین برخوردار است؛ این تعداد کثیرى از قضات دادگاه‌ها و دادسراها و دستگاه‌هاى عالى قضائى و دست‌اندرکاران امور ادارى و همه‌ی عناصر قوّه‌ی قضائیّه که در طول این چند سال با الهام از احکام اسلامى تلاش کردند و زحمت کشیدند، حقّاً و انصافاً زحمت مأجور و مغتنمى بوده.

 در همه جاى عالم قوّه‌ی قضائیّه ملاک و معیار سلامت جامعه است. اگر قوّه‌ی قضائیّه‌ی سالم و دقیق و دور از هرگونه عاملى غیر از عامل عدل و انصاف و مقرّرات اسلامى وجود داشته باشد، تمام دستگاه‌هاى کشور بمرور اصلاح خواهند شد و جامعه اصلاح خواهد شد. ممکن نیست که در یک کشورى، دستگاه قضائىِ سالمِ بی‌عیبى وجود داشته باشد، مگر اینکه آن کشور بر اساس معیارهاى حاکم بر آن جامعه ‌-که براى دستگاه قضائى معتبر است- به سلامت کامل خواهد رسید؛ حالا تا آن معیارها براى آن جامعه چه باشد. اگر دستگاه قضائى از آن سلامت برخوردار نباشد و اشکال داشته باشد، دستگاه‌هاى دیگر، سالم هم باشند، بتدریج به فساد خواهند گرایید. این شأن دستگاه قضائى است. اسلام هم به همین دلیل بر روى قضا و قضاوت و قاضى و محکمه و مقدّمات کار و ابزار کار قضائى، حدّاکثر اهتمام را ورزیده. در تعالیم اسلامى شاید بر روى کمتر چیزى به ‌قدر عدل در قضا و بقیّه‌ی چیزهایى که مربوط به دستگاه قضائى است تکیه شده باشد؛ این هم که مسلّم است.البتّه دستگاه قضائىِ ما درحقیقت یک دستگاه جدید است، زیرا حاکمیّت قوانین و مقرّرات اسلامى مسائل جدیدى را براى این دستگاه پیش آورده. و همان‌طور که عرض شد و آحاد مردم هم میدانند و از زبان امام عزیزمان هم چندین بار شنیده شد، برادرانى که در قوّه‌ی قضائیّه هستند، تلاشها[ى فراوانى کرده‌اند] و زحمات فراوانى کشیده‌اند. امّا در نظام اسلامىِ ما باید بر رشد و اعتلاء روزافزون دستگاه قضائى همّت گماشته بشود؛ یعنى به هیچ حدّى نباید قانع بود.

 حقیقتاً دستگاه قضائى باید ملجأ و مأمن مردم به‌حساب بیاید. خب، در جامعه کمبود هست، کسر هست، مشکلات براى مردم هست، درگیرى هست، کسانى هستند که به کسان دیگرى ظلم میکنند، یا به اموالشان، یا به عِرضشان، یا به جانشان یا به حیثیّتشان تعرّض میکنند؛ مشکلات در هر جامعه‌ی بشرى قهراً وجود دارد. دستگاه قضائى باید آن‌چنان باشد که هر کسى در جامعه با هرگونه ظلمى از هر مقامى مواجه شد، خاطرش آسوده باشد؛ مثل فرزندى که پدر عاقلِ مهربانِ قوی‌اى دارد، هر کسى به او اندک تعرّضى بکند، دلش قرص است؛ میگوید الان میروم به پدرم میگویم و او انتقام من را خواهد گرفت، حقّ من را خواهد گرفت. بر تمام آحاد کشور، چنین روحیه‌اى بایستى نسبت به دستگاه قضائى حکم‌فرما باشد. اگر به کسى ظلم شد، او بداند که این ظلم قطعاً برطرف خواهد شد؛ چون به یک دستگاه عدل مراجعه میکند و آنها از او رفع ظلم خواهند کرد. واقعاً ملجأ و مأمن ‌-یک چنین چیزى- باید باشد. این یک بُعد از ابعاد دستگاه قضائى است که مورد انتظار همه و مورد انتظار اسلام است، که ‌ان‌شاءالله‌ حرکت دستگاه قضائى و تلاشهایى که دارد انجام میگیرد ‌-که به همان طرف است و خواهد بود؛ ما شاهد هستیم- تلاشهاى خوبى است که ‌ان‌شاءالله‌ باید دستگاه قضائى را به آن طرف ببرد.

 و بُعد دیگر، حاکمیّت احکام و ارزشهاى اسلامى بر این دستگاه است؛ ملاکها و معیارهاى اسلامى، که قوی‌ترین و متقن‌ترین و محکم‌ترین ملاکها و معیارها براى اداره‌ی یک مجموعه‌ی قضائى است. و ما نباید هم در مقابل هو و جنجال مخالفین و دشمنان و آن کسانى که هر نقطه‌ی مثبتى هم در جامعه‌ی اسلامى باشد مورد انتقاد قرار میدهند، دچار انفعال بشویم. بله، فرهنگ غربى، شیوه‌ی قضائى اسلامى را قبول ندارد؛ خب، ما هم شیوه‌ی قضائى آنها را قبول نداریم؛ وَ لآ اَنتُم عّْبِدونَ مآ اَعبُدُ × وَ لآ اَنَا عابِدٌ ما عَبَدتُم. (۴) آنها حاضر نیستند موازین قضائى مبتنى بر ارزشهاى اسلامى را درک کنند و بفهمند. اصلاً فرهنگ غربى اجازه نمیدهد که کسى ارزش معیارهاى قضائى را آن‌چنان که در اسلام هست، درک کند و بفهمد؛ ارزش بیّنه (۵) را، ارزش قسم را، ارزش حد را، ارزش تعزیر را، ارزش قضاى با خلق و خوى اسلامى را. در اسلام، قاضى جز هیبت قضاوت، هیبت دیگرى ندارد؛ مسلمانى است مثل بقیّه‌ی مسلمانها، روى خاک می‌نشیند، با آنها برادرانه برخورد میکند. دنیا براى قاضى و براى محکمه و براى کار قضائى، ترتیب و آداب دیگرى دارند. ما در مقابل دنیا منفعل نمیشویم، منفعل نیستیم. ما به معیارهاى قضائى متقنى که در اسلام وجود دارد افتخار میکنیم، بر اساس همان معیارها هم حرکت میکنیم؛ معتقدیم همان قضاى اسلامى است که میتواند عدالت را در جامعه‌ی اسلامى تأمین بکند. این هم این مسئله.

 و به‌عنوان آخرین جمله، به شما برادران عزیز و قشرهاى گوناگون مردم لرستان و همه‌ی اقشار مردم کشورمان عرض کنم که همه‌ی ما باید قدر این حیثیّت اسلامى و آبروى سرشار انقلاب و اسلام را بدانیم و سعى کنیم آن را حفظ کنیم. اسلام به ملّت ما و به کشور ما خیلى عزّت و شخصیّت داده. جا دارد هرچه در توان داریم، از این اسلام و از این نظام اسلامى دفاع کنیم. دنیا دیگر ملّتى را نمی‌شناسد که مثل ملّت ایران با این قدرت، با این اعتماد به نفْس و با این قاطعیّت، در مقابل زورگویی‌هاى قدرتهاى مستکبر جهانى ایستاده باشد و از کسى واهمه نداشته باشد. این روحیه‌ی ایستادگى و مقاومت در شما مردم، این وفادارى به امام عزیز و بزرگوارمان ‌-که مظهر ایستادگى و مقاومت انقلابىِ ملّت ما بود- این عزّتى که ملّت ما از قِبَل همین ایستادگی‌ها و مقاومتها در دنیا و در چشم ملّتها به دست آورده، چیزهاى نادرى است. اینها چیزهایى است که به‌آسانى براى یک ملّت پیش نمی‌آید.بحمدا‌لله‌ از اوّل انقلاب تا امروز، علی‌رغم برخورد با مشکلات فراوان، ملّت ما این راه مستقیم را که راه حاکمیّت اسلام و عمل به احکام اسلامى است، طى کرده. ما مشکلات زیادى را پشت سر گذاشته‌ایم؛ از گذرگاه‌هاى سختى گذشته‌ایم؛ دشمنان زیادى را نسبت به خودمان مأیوس کرده‌ایم؛ امید آنها را از اینکه بتوانند در حرکت ما و در هدفهاى ما اثرى بگذارند، بحمدا‌لله‌ قطع کرده‌ایم.

 آینده‌ی بسیار روشنى در پیش روى ما است که به سمت آن داریم حرکت میکنیم؛ آینده‌اى که ملّت ایران در آن خواهد توانست به برکت اسلام و نظام اسلامى، هم عدالت اجتماعى، هم رفاه مادّى، هم استقلال کامل داشته باشد. این آینده‌اى است که در مقابل ما است. از روز پیروزى انقلاب، ما به سمت این آینده حرکت کردیم و به اعتقاد من قسمتهاى سخت‌ترش را پشت سر گذاشته‌ایم. نمیگویم بدون تحمّل زحمت میشود به آن آینده رسید؛ امّا میگویم با حفظ وحدت، با حفظ همان ایمان و انگیزه و با ادامه‌ی حرکت میشود به آن آینده رسید. عمده همین است که ما یاد امام و راه امام و هدفهاى اعلام شده به‌وسیله‌ی امام را همیشه به یاد داشته باشیم و حفظ کنیم.این وحدت و صمیمیّتى را هم که بحمدا‌لله‌ امروز بر سرتاسر کشور ما حاکم است، با جدّیّت حفظ کنیم؛ از اینکه اندکى مخدوش بشود، جلوگیرى کنیم و در تمام صحنه‌هاى انقلاب حاضر باشیم؛ همچنان که تاکنون ملّت ما بحمدا‌لله‌ در همه‌ی صحنه‌هاى انقلاب حاضر بوده‌اند.

 البتّه دشمن تبلیغات دارد، دروغ‌پراکنى دارد، شایعه‌پردازى دارد. دشمن سعى میکند دلها را نسبت به آینده ناامید کند. دشمن تبلیغ میکند براى اینکه مردم را از ادامه‌ی حرکت باز بدارد. این چیزها را در تبلیغات دشمن همیشه توجّه داشته باشید. دشمن است، از دشمن که جز این انتظارى نیست. سعى میکنند وحدت را مخدوش کنند؛ ما نباید بگذاریم. سعى میکنند مشکلات را عمده کنند، بزرگ کنند. بله، براى جامعه‌اى که جوان و تازه‌کار است، مشکلات یک امر طبیعى است. نظام جمهورى اسلامى نظام جوانى است. جوانى سختی‌هایى دارد، امّا امتیازات زیادى هم دارد.ما یک نظام جوان هستیم؛ با تجربیّات گذشته باید آینده را بسازیم، و همه دست به دست هم بدهیم تا این آینده خوب ساخته بشود. مشکلات را تحمّل کنیم؛ با تحمّل مشکلات است که میشود از این مشکلات عبور کرد و گذشت. و البتّه ارتباط و پیوند مستحکم خودمان با خدا را هم هرگز فراموش نکنیم. از خداى متعال کمک بخواهیم؛ از او تفضّل الهى را بخواهیم و طلب کنیم و مطمئن باشیم که خداى متعال ‌ان‌شاءالله‌ به ما کمک خواهد کرد.

 از خداى متعال درخواست میکنم و امیدوارم به همه‌ی شما برادران و خواهران محترم که از راه‌هاى دور تشریف آوردید، و به آقایان محترم قوّه‌ی قضائیّه ‌-مسئولین محترم این قوّه که حقیقتاً زحمات ارزشمندى را براى اصلاح و تکمیل قوّه‌ی قضائیّه کشیده‌اند، مخصوصاً به جناب آقاى اردبیلى (۶) که شخصیّت بارزى هستند که سالهاى متمادى است زحمات قوّه‌ی قضائیّه را بر دوش دارند- و همچنین به بقیّه‌ی برادران، لطف و فضل و رحمت خودش را شامل کند و ‌ان‌شاءالله‌ به همه‌ی ما توفیق بدهد که بتوانیم با تحمّل زحمات انقلاب، این بار باارزش را به سرمنزلِ آن برسانیم.

 والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته
 

۱) این دیدار به‌مناسبت ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. در این دیدار رئیس و اعضاى شوراى عالى قضائى، خانواده‌هاى شهداى هفتم تیر و اقشار مختلف مردم استان لرستان نیز حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدکاظم حسینى‌میانجى (نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در استان لرستان و امام‌جمعه‌ى خرّم‌آباد) و حجّت‌الاسلام والمسلمین مرتضىٰ مقتدایى (عضو و سخنگوى شوراى عالى قضائى) مطالبى بیان کردند.
۲) گواهى به یک مضمون، له یا علیه فردى به کیفیّتى که شارع مقدّس آن را حجّت میداند.
۳) رنگ، گرایش
۴) سوره‌ى کافرون، آیات ۳ و ۴؛ «و آنچه میپرستم، شما نمیپرستید. و نه آنچه پرستیدید، من میپرستم.»
۵) دلیل واضح و آشکار
۶) آیت‌الله‌ سیّدعبدالکریم موسوى‌اردبیلى (رئیس دیوان عالى کشور) در جلسه حضور داشت.
 

جمله‌های برگزیده این دیدار
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی