news/content
پیوندهای مرتبطبياناتبياناتفيلمفيلمگزيده بياناتگزيده بيانات
1397/06/07
شعرخوانی آقای جعفر عباسی در مدح امیرالمؤمنین(ع) و بیانات رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر علامه امینی

چراغ راه

پنجم اسفندماه ۱۳۹۵جمعی از شاعران مذهبی‌سرا با رهبر انقلاب دیدار کردند. آقای جعفر عباسی از شاعران آیینی اهل خراسان جنوبی در این دیدار شعری در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام و درباره کتاب الغدیر خواند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ضمن تمجید از شعر ایشان، نکاتی را درباره کتاب الغدیر علامه امینی بیان کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خم، فیلم شعرخوانی و بیانات رهبر انقلاب را منتشر می‌کند.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بیانات رهبر انقلاب پس از شعرخوانی ایشان فرمودند:
«آفرین، آفرین، خیلی خوب. درباره‌ی الغدیر، البتّه کمتر در عالم شعر حرف زده شده؛ درحالی‌که میدانید، کتاب الغدیر، پایه‌اش پایه‌ی ادبیّات است یعنی اصلاً اسم کامل کتاب الغدیر، الغدیرفی‌الکتاب‌والسّنةوالادب است؛ [یعنی] در شعر تاریخیِ اسلام، مسئله‌ی غدیر را دنبال میکند و البتّه شرح میدهد. ایشان خب تجسّم و مثال دفاع از تشیّع بود؛ [امّا] شما نگاه کنید در کتاب الغدیر -در این یازده جلد کتابی که ایشان نوشته که البتّه تمام هم نشده- ببینید یک جایش از این توهینهایی که این روسیاه‌های انگلیسی‌مآب میکنند وجود دارد؟ همه‌ی این کتاب نگاه کنید؟ او نماد دفاع از تشیّع است. در الغدیر -مرحوم امینی (رضوان‌ اللّه علیه) را که شما ندیده بودید، ما ایشان را مفصّل دیده بودیم؛ در جلسات متعدّد، منبرهایش را من دیده بودم- یک کلمه از این حرفهایی که بعضی‌ها بلدند و خیال میکنند که معنای شیعه بودن این است و بر زبان جاری میکنند، در این کتاب مفصّل یازده جلدی وجود ندارد و [با این حال] نماد دفاع از امیرالمؤمنین و نماد دفاع از تشیّع است؛ استقامت -یعنی در صراط مستقیم حرکت کردن- معنایش این است. البتّه از قبیل ایشان، دیگران هم بودند؛ مرحوم سیّدشرف‌الدّین عاملی در لبنان و بعضی دیگر از بزرگان هم همین‌جورند. حالا [این درباره‌ی] ایشان، چون بحث الغدیر در میان بود. ان‌شاءاللّه موفّق باشید.» ۹۵/۱۲/۰۵

* شعر
نشست یک دو سه خطی مرا نصیحت کرد
مرا چو دوست به راه درست دعوت کرد
خطوط چهره‌ی او گرد درد داشت
ولی به‌خاطر دل سختم چه نرم صحبت کرد
سیاه کرده شب شبهه روزگار تو را
زبان گشود و زجهل زمان، شکایت کرد
زبان گشود، زبانی چو اشک دیده روان
روان حقیقت یک رود را روایت کرد
بیان روشن و فریاد محکمش آن شب
برایم از افق دید او حکایت کرد
هم او که پنجره‌ی آفتاب را وا کرد
که نور در دل تاریک من اقامت کرد
همان امیر مدارا، همان امیر مرام
همان امیر که بر نفس خود حکومت کرد
که می‌شناخت، امیری که از امارت خود
فقط به وصله‌ی پیراهنی قناعت کرد؟
لباس خوف و خطر را جز او که می‌پوشید؟
شبی که از شب آن شهر، ماه هجرت کرد
میان معرکه ایمان تیز شمشیرش
دمی مجسمه‌ی کفر را دو قسمت کرد
چقدر زیستنی ساده را ستایش کرد
چقدر حیله و ترفند را مذمت کرد
نگاه کرد به دنیا به دیده‌ی موری
که لانه ساختن او را دچار زحمت کرد
زمین چگونه نبالد به‌ خود زمانی‌که
شکوه دست خدا در زمین زراعت کرد
و کاش من بودم جای دسته‌ی بیلی
که پینه، پینه‌ی آن دست را زیارت کرد
ستاره‌بارترین صبح خلقت دنیا
چه شد که با شب تنهای چاه خلوت کرد
مداد باطل تاریخ هم پشیمان است
از اینکه در حق این طایفه خیانت کرد
از اینکه پنجه‌ی آتش به نور سیلی زد
از اینکه چوبه‌ی در نیز هتک حرمت کرد
بنای آخرتش را ولی خراب نکرد
علی که پشت، به دنیای مست قدرت کرد
نبُرد دست به شمشیر اختلاف علی
و خون تازه‌ی اسلام را ضمانت کرد
که دیده است که با ضرب و زور سازش کرد
که گفته‌است که با دست کفر بیعت کرد
در آن تلاطم طوفان فتنه و تردید
امیر صبر چونان کوه استقامت کرد
کجاست منبر نفرین و مذهب نفرت
همان که بین نمازش به عشق لعنت کرد
کجاست تا که ببیند مرام می‌ماند
مرا، مرام علی شیعه‌ی محبت کرد
کتاب زندگی‌اش را ورق ورق خواندم
خیال خسته‌ی من را چقدر راحت کرد
شبیه شک شده بودم کلاف سر در گم
شبی چراغ کتابی مرا هدایت کرد


 
گزیده دیدار: چراغ راه

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
لطفاً نظر خود را بنویسید:

کدامنیتی : *
اعدادي را که مي بینيد ، وارد کنید
*
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی