news/content
پیوندهای مرتبطنقشه راهنقشه راه
نسخه قابل چاپ
۱۳۷۰/۰۳/۱۳

پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماٰءِ * تُؤتیٓ اُکـُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّهـا وَ یَضرِبُ اللهُ  الاَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَذَکـَّرون.(۱)

بار دیگر چهاردهم خرداد فرا رسید؛ روز عزاى بزرگ جهان اسلام؛ روزى که در آن، ایران صبحى بىخورشید را آغاز کرد؛ روزى که انقلاب، دیگر ضربان آن قلب تپنده را نشنید؛ روزى که در سراسر جهان، هر جا مسلمان دردمند یا انسان آزادهاى بود، احساس یتیمى کرد؛ روزى که ملّت ایران صخرهى استوارى را که بدان تکیه کرده بود و سرو بلندى را که در سایهى آن آرمیده بود و روح بزرگى را که کعبهى عشق و ایمان خود ساخته بود، در کنار خود نیافت؛ روز عزا، روز امتحان، روز فقدان بزرگ و روز میثاقى ابدى با آن که جامهى عاریت را به حیات ابدى تبدیل کرده بود.

آرى، در آن روز، نعمت مجاورت عینى و حضور جسمانى امام از دست ما گرفته شد و شعلهى برقى که به قدرت الهى در فضاى زندگى آلوده و مادّى این زمانه درخشیده بود خاموش گشت؛ امّا از سویى معرفت امام ابعادى تازه یافت و به برکت یادآورى لحظههاى تکرارنشدنىِ سالهاى آن رهبرىِ شگفتآور و بىنظیر، ذهنها به تأمّل و تدبّرى که عادتاً تا کسى زنده و در دسترس است، رخ نمیدهد، روى آورد و چشمها خورشید فروزان و گرمابخشى را که اکنون ستارهاى دوردست شده بود، به رصد نشست. آنچه در ستایش آن یگانهى زمان و مجدّد دوران، در روزى و هفتهاى چند، بر زبانها و قلمها و در شعرها و مقالهها آمد، در همهى دوران رهبرىاش نیامده بود و این براى نسل معاصر که سالها دچار تبلیغات عنادآمیز و فضاى غبارآلودهى دوران انقلاب و جنگ تحمیلى بود، فوزى عظیم به شمار میرفت و میرود. و از سوى دیگر، احساس خلأ امام کبیر و عظیم، دلهاى اندیشناک از خطرات محتمل را یکدل کرد و همه را بر صراط مستقیم خطّ امام و دفاع از میراث گرانبهاى او یعنى نظام اسلامى و ارزشهاى انقلاب ثابتقدم ساخت؛ شور و همّتى تازه به ملّت، و عزم و تلاشى کمسابقه به خدمتگزاران کشور، و قوّت و استحکامى بیش از گذشته به رابطهى ملّت و دولت بخشید و برکات پایانناپذیر آن سلالهى پیامبران و منادى راه صالحان، پس از رحلت از این جهان نیز کشور و ملّت و انقلاب را شامل شد؛ وَ سلامٌ علیهِ یومَ وُلِد وَ یَومَ ارتَحَل وَ یَومَ یُبعَثُ حَیّا.(۲)

اکنون با گذشت دو سال از آن حادثهى تلخ، اگرچه سالگرد روزى که در آن از زمین و آسمان غم میرویید و میبارید، بار دیگر کامها را تلخ و دلها را سرشار از اندوه میکند امّا مشاهدهى اینکه امام عظیمالشّأن ما همچنان در همهى مشاهد و مناظر انقلاب، حاضر و ناظر و چون خورشید پرتوافشان است، دلها و جانها را از امید و اطمینان سرشار میسازد. خدا را شکر که طمع و پیشبینى دشمنان که مترصّد بودند با درگذشت امام، کشور را دچار هرجو مرج، انقلاب را مواجه با بنبست، ملّت ایران را آشفته، و توطئههاى خود را موفّق ببینند، سراب شد و نیرنگ و افسون آنان که کوشیدند کشور و ملّت و دولت را از راه امام بگردانند، با هوشیارى و تعهّد مسئولان و حضور دائمى مردم در صحنه خنثىٰ گشت و راه امام و خطّ روشنى که در برابر ملّت ترسیم کرده بود، با قوّت و قاطعیّت ادامه یافت.

اکنون در کنار خاطرهى تلخ چهاردهم خرداد، این واقعیّت شیرین در برابر چشم ما است که امام راحل اگر نه به جسم امّا با فکر و راه و وصیّتِ همیشهزندهى خود در کنار ما است و زنده است و به فضل و قدرت خدا هیچ قدرتى نخواهد توانست این حضور و این حیات را سلب کند و جمهورى اسلامى را از پدر و بنیانگذار و معلّم بزرگ خود جدا سازد.

اینک اینجانب از این فرصت براى ذکر نکاتى چند استفاده میکنم:
اوّل آنکه دشمنان که نتوانستهاند ــ و به یارى خدا هرگز نخواهند توانست ــ ایران اسلامى را از راه امام راحل و خطّ فکرى ـ سیاسى او جدا کنند، تلاش میکنند در تبلیغات زهرآگین خود وانمود کنند که چنین چیزى اتّفاق افتاده و جمهورى اسلامى از مبدأ و ریشه و بنیان خود جدا افتاده است. آنان بویژه در مواردى این سخن باطل را با جنجال بیشترى از بوقهاى تبلیغاتى دشمنان تکرار میکنند که جمهورى اسلامى در یکى از صحنههاى جهانى یا داخلى به موفّقیّت و موقعیّتى دست یافته باشد. هدف آنان از این سمپاشى، تحت تأثیر گرفتن افکار عمومى مسلمانانِ بهپاخاسته و انقلابى در کشورهاى اسلامى است که با بیدارى و امیدى که از پیروزى و پایدارى ایران اسلامى سرچشمه گرفته، هماکنون کار را بر ایادى استکبار در بسیارى از این کشورها دشوار ساختهاند. استکبار و شبکهى تبلیغاتى وابسته به آن همّت گماشتهاند که امید و خوشبینى این مسلمانانِ بهپاخاسته را مبدّل به نومیدى و بدبینى کنند؛ و براى این مقصود، هیچ چیز بهتر و مؤثّرتر از آن نیست که انقلاب اسلامىِ پیشاهنگ و بنبستشکنِ ملّت ایران را ناکام و ناتوان جلوه دهند و چنین قلمداد کنند که ایران اسلامى در مواجهه با مشکلات مجبور شده است از راه اسلام ناب محمّدى (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و خطّ روشن امام خمینى (قدّس سرّه) روى بگرداند.

اینجانب با قوّت و قاطعیّت اعلام میکنم که این ترفند استکبار، خود دلیل محکمى بر عجز آنان در مقابله با انقلاب اسلامى ایران و نشان بارزى بر تداوم این راه مقدّس در زادگاه نظام نوین اسلامى است. ملّت ایران بهتر از هر کس دانسته است که یگانه سنگر مستحکم در برابر زر و زور اردوگاه استکبار و بویژه آمریکاى غدّار(۳) که امروز علناً دم از سلطهگرى بر ملل مظلوم و ضعیف میزند، تمسّک به اسلام و قرآن و پایبندى به اصول نجاتبخش آن است و انحراف از این اصول، راه را بر نفوذ دشمنان اسلام باز، و آنان را در سلطهى انتقامجویانه بر ملّتى که بزرگ‌ترین ضربه را بر منافع نامشروع و حیثیّت دروغین مستکبرین وارد آورده، کامیاب میسازد. از آن رو است که این ملّت هوشمند و شجاع از لحظهى اوجگیرى نهضت عظیم خود، همواره با همهى وجود از اسلام ناب محمّدى (صلّى الله علیه و آله و سلّم) دفاع کرده و هوشیارانه با ترفندها و توطئههایى که از سوى سردمداران استکبار و متولّیان اسلام آمریکایى هدایت میشده، مبارزه کرده است؛ و انشاءالله همواره چنین خواهد بود.

دیگر آنکه در ماههاى اخیر ــ و در اجراى همان سیاستى که هماکنون گفته شد ــ مسئلهاى به نام رابطه میان جمهورى اسلامى با کشورهاى غربى در آشفتهبازار شایعه و خبرسازى امپراتورى خبرى استکبار سر برآورده و مورد بحث و تفسیرها و ادّعاها و اِعمال نظرهاى گوناگون شده است؛ و بدیهى است که بوقهاى تبلیغاتى از چندین سوى مختلف، امّا همه با انگیزهى مبارزه با جمهورى اسلامى و به زیر سؤال بردن این نظام الهى و مردمى و وارد آوردن ضربهى حیثیّتى به آن، از این مسئله بهرهبردارى کردهاند.

اینجانب با اعتماد و اطمینان به هوشیارى و قدرت تحلیل که بحمدالله به برکت انقلاب در میان اقشار مردم ما رایج است، لازم میدانم اعلام کنم که برخلاف ادّعا و میل سخنگویان استکبار، خطوط اصلى سیاست خارجى جمهورى اسلامى که پایهى عمدهى آن، اصل «نه شرقى و نه غربى» است، تغییر نیافته و هرگز هم قابل تغییر نیست و جنجال هوچیگرانهى دشمنان قادر نیست دولت و ملّت ایران اسلامى را از راهى که با بصیرت انتخاب کرده و با معرفت پیموده است، منحرف سازد.

آن روزى که در تقسیمبندى جهان میان بلوک شرق و بلوک غرب، دولتها و رژیم‌ها و حتّى تحوّلات سیاسى و انقلابى کشورها ناچار باید به یکى از این دو مجموعه ملحق شده و زیر نفوذ سران آن یعنى شوروى یا آمریکا قرار میگرفتند، اصل «نه شرقى و نه غربى»، اعلام شکستن این طلسم همگانى و رهایى از نفوذ قدرتِ هر دو ابرقدرتِ آن زمان بود؛ و امروز که با تحوّلات شوروى و اروپا، بلوک شرق منهدم گشته و شوروى از جایگاه ابرقدرتى فرو افتاده و رژیم آمریکا در صحنهاى بظاهر بىرقیب، به تظاهرات مستانه و غرورآمیز خود سرگرم است و بدون پایبندى به قیود و رسوم معمول روابط جهانى، قلدرانه مطامع خود را بر مصالح همهى ملّتها ترجیح داده و در هر کارى خودسرانه دخالت میکند و براى تأمین آنچه منافع خود فرض کرده، عنانگسیخته هر جنایتى را مرتکب میشود و بىمحابا دست خود را تا مرفق(۴) به خون بىگناهان  مىآلاید و هر دو بلوک سابق شرق و غرب را عرصهى حضور نظامى و جاسوسى و تبلیغات و بهرهکشى خود قرار داده است، اصل «نه شرقى و نه غربى» به معناى عدم تسلیم در برابر این افزونخواهىِ مستکبرانه و مقابلهى جدّى با دستاندازى آن رژیم به منافع امّت اسلامى و رد و نفى رسوم و قیودى است که آن رژیم به جاى اصول پذیرفتهى بینالمللى، از سوى خود و براى حفظ مطامع خود، وضع و جعل کرده است.
 
جمهورى اسلامى رابطه با رژیم آمریکا را که رمز و نشانهى قلدرى و سلطهى ناحق و مظهر ستم به ملّتهاى ضعیف عالم است مردود میداند و تا وقتى آن رژیم، مستکبرانه به ملّتها ظلم میکند، در دولتها و کشورها دخالت میکند، از رژیم‌هاى نامشروعى چون رژیم منفور صهیونیستى حمایت میکند، با نهضتهاى آزادىخواهانه و بیدارى ملّتها ستیزه میکند، و بخصوص با ملّت مسلمانِ پیشگامِ ایران و ملّتهاى بهپاخاستهى مسلمان دشمنى می‌ورزد، هرگز با آن رژیم رابطه برقرار نخواهد کرد.

رابطه با دیگر کشورها ــ چه اروپایى و چه آسیایى و آفریقایى، و چه کشورهاى پیشرفتهى صنعتى، و چه غیر آنها ــ تا آنجا که به تشخیص مسئولین، در جهت منافع و مصالح کشور و ملّت باشد، براى ما همیشه مطلوب بلکه لازم بوده و هست و مسئولین دولتى موظّف بوده و هستند آن را هوشمندانه و پیگیر تأمین کنند؛ و آنان و همهى ملّت بدانند و میدانند که ایجاد این روابط و تحکیم آن، هیچ‌گونه خدشهاى به اصل «نه شرقى و نه غربى» وارد نمیسازد.

دیگر آنکه در نظام اسلامى اگر چه رسم و سنّت انتقاد و نصیحت مشفقانه به مسئولین، یکى از مواهب الهى و مفاخر اسلامى و مایهى رشد و ارتقاء و پیشرفت امور و مصداق بارز فریضهى امر به معروف است و باید در جامعه بماند و توسعه و کیفیّت بیابد، ولى مخلوط کردن این کار مستحسن(۵) و لازم، با اشاعهى روحیهى بدبینى و سوءظن به کارگزاران اصلى کشور و  بدگویى از آنان ــ که به تضعیف روحیه یا تضعیف جایگاه آنان بینجامد ــ خطائى بزرگ و خیانتآمیز خواهد بود.

اگر کسانى با گفتن و نوشتن یا رفتار متعمّدانهى خود بذر شک و تردید نسبت به مسئولان بلندپایهى کشور را در دلها بیفشانند و فضا و افق را تیره و یأسآور جلوه دهند، با هیچ توجیه و بیانى نمیتوان آنها را خدمتگزار و خیرخواه به حساب آورد. این کار در کشور ما که از نظامى اسلامى و انقلابى و مسئولانى کاملاً مردمى و ملّتى بااخلاص و فداکار و صمیمیّتى بىنظیر میان مردم و مسئولان و استعداد و ظرفیّتى درخشان براى کار و پیشرفت و حیثیّتى برجسته در جهان و میان ملّتهاى عالم برخوردار است، بىشک ضربه به آیندهى کشور و خیانت به آرمانهاى انقلاب محسوب میشود و گناهى نابخشودنى است.

اینجانب به پیروى از راه و روش همیشگى امام عظیمالشّأن راحل، دفاع از همهى نهادهاى قانونى کشور را وظیفهى عاجل خود دانسته، پشتیبانى از دولت و مجلس شوراى اسلامى و قوّهى قضائیّه و دیگر دستگاههاى قانونى را بر خود واجب میدانم و هیچ‌گونه برخورد خصمانه و تضعیفآمیز نسبت به مسئولان صَدیق و دلسوز کشور را تحمّل نخواهم کرد و بویژه دفاع از رئیس‌جمهور محترم(۶) و دولت خدمتگزار را که با تفضّلات الهى امروز به وسیلهى یکى از درخشانترین  چهرههاى انقلاب و یکى از کارآمدترین مغزها و بازوهاى کشور و کسى که در طول مبارزات شانزده‌ساله و در دوران دوازده‌سالهى پس از پیروزى، همیشه در خطّ مقدّم انقلاب و در جایگاه ممتاز آن قرار داشته اداره میشود، بر همگان واجب میدانم. البتّه مسئولان و کارگزاران کشور باید بدانند و میدانند که توجّه به انتقاد و نصیحت و زدودن معایب و نقایص کارها و رعایت اصول و موازین نظام اسلامى و حفظ جهتگیرىهاى انقلابى، وظیفهاى است که صلاحیّت هر مسئولى در جمهورى اسلامى وابسته به رعایت آن و محترم شمردن آن است.

در نظام اسلامى، عدالت مبناى همهى تصمیمگیرىهاى اجرائى است و همهى مسئولان نظام، از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى، تا مسئولان بخشهاى مختلف اجرائى، بخصوص ردههاى سیاست‌گذارى و کارشناسى، و تا قضات و اجزاى دستگاه قضائى، باید به جدّ و جهد و با همهى اخلاص، درصدد اجراى عدالت در جامعه باشند. امروز در جامعهى ما برترین گام در راه استقرار عدل، رفع محرومیّت از طبقات محروم و تهیدست و کمدرآمد است که غالباً بیشترین بار نظام را در همهى مراحل بر دوش داشتهاند و دارند و همواره با اخلاص و صمیمیّت از انقلاب و اسلام دفاع کردهاند. دفاع از قشرهاى محروم ــ که صاحبان واقعى انقلابند ــ باید در رأس همهى برنامهریزىهاى کشور و محور کلّیّهى تحرّکات اقتصادى در بخشهاى مختلف آن باشد و صحّت هر سیاست و برنامهى اقتصادى، با چگونگى و اندازهى پیشرفت در این هدف ــ در کوتاهمدّت یا بلندمدّت ــ سنجیده شود.

همچنین مسئولان نظام، اعمّ از نمایندگان محترم مجلس و مأموران اجرائى و قضائى باید مراقب باشند که از عوارضى که در نظامهاى طاغوتى و غیر مردمى، بیمارىِ همهگیر کارگزاران است، خود را با دقّت و وسواس دور نگه دارند؛ بیمارى رفاهزدگى و عشرتطلبى، بیمارى زدوبند نامشروع و فساد مالى و ادارى، بیمارى تکبّر و دورى از مردم و بىاهمّیّتى به نیاز و خواست و اراده و حضور آنان، بیمارى دستهبندىهاى ناسالم و ترجیح مقاصد باندى بر مصالح عمومى و امثال اینها که ابتلاء به آن، مانند موریانه پایههاى هر نظامى را سست و پوک میکند؛ و یا دل سپردن به سنّت‌هاى طاغوتى و رغبت به احیاى آنها و بىتفاوتى یا بىاعتنائى به ارزشهاى اسلامى و انقلابى، که دل را میمیراند و نشاط و شوق خدمت به مردمى را که مخلصانه جان و مال خود را در راه انقلاب دادهاند، سلب میکند و آنان را نومید و غمگین میسازد.

مأموران نظام در هر بخش، مخصوصاً در بخشهاى کارشناسى و برنامهریزى باید بدانند که یگانه نجاتبخش کشور و ملّت از شرّ سلطهى دشمنان و جبّاران و از شرّ فقر و جهل که میراث شوم طواغیت است، رعایت ارزشهاى اسلامى و عدل اسلامى و تکیه بر استعدادهاى انسانىِ این ملّت و نیروهاى خالص و مخلص آن است؛ و هم این است که کشور را از وابستگى به بیگانگان و نیاز به دشمنان نجات خواهد داد.

سخن آخر آنکه در فاصلهى میان دو سالگرد حضرت امام (قدّس سرّه الشّریف) عنایات حضرت حق (جلّ و علا) و توجّهات ولىّاللهالاعظم (روحى فداه) شامل حال ملّت ما گشت و حقوق تضییعشدهاى به این ملّت سرافراز و عظیمالشّأن برگردانده شد که مهمترین آن، بازگشت پیروزمندانهى آزادگان عزیز و سربلند ما بود. اینجانب ضمن شکر و سپاس به درگاه پروردگار، بار دیگر یاد و نام این عزیزان را که هماکنون در تهران مجمعى بزرگ فراهم آورده(۷) و از سراسر کشور به تجدید عهد با پیشواى عالی‌قدرشان شتافتهاند گرامى داشته، به خانوادههاى محترم شهداى بزرگوار و جانبازان فداکار و رزمندگان غیور و بااخلاص، ضمن عرض ارادت یادآورى میکنم که این نیز محصول پایدارى و صبر شما و رهبرى آن امام راحل عالىمقام (رضوان الله علیه) است؛ وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه، اِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزیز.(۸) همچنین لازم میدانم با تجلیل از خاطرهى قیام خونین پانزدهم خرداد، از شهداى مظلوم آن روز که در ظلمات سلطهى طاغوتى، غریبانه به خون تپیدند یاد کرده، علوّ درجات آنان را از ایزد منّان طلب نمایم.

از خداوند متعال دوام فیوضات و برکاتش بر این ملّت و بر همهى مسلمین عالم و نصرت و یارىاش براى مستضعفان و ستمدیدگان جهان را مسئلت میکنم.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله                  
نوزدهم ذیقعدةالحرام ۱۴۱۱ هجرى قمرى        
برابر با سیزدهم خردادماه سال ۱۳۷۰ هجرى شمسى
سیّدعلى خامنهاى                       



 
سورهى ابراهیم، آیات ۲۴ و ۲۵؛ «آیا ندیدى خدا چگونه مَثل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است، که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟ میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد؛ و خدا مثلها را براى مردم میزند، شاید که آنان پند گیرند.»
پس درود بر او، روزى که زاده شد و روزى که ارتحال یافت و روزى که زنده برانگیخته میشود. (برگرفته از قرآن کریم؛ سورهى مریم، آیهى ۱۵)
ستمگر، حیله‌گر
آرنج
پسندیده
حجّت‌الاسلام ‌والمسلمین اکبر هاشمى‌رفسنجانى
اوّلین گردهمایى آزادگان سراسر کشور از یازدهم خرداد ۱۳۷۰در تهران برگزار شد.
سورهى حج، بخشى از آیهى ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى میکند، یارى میدهد؛ چرا که سخت نیرومندِ شکستناپذیر است.»


 

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت