[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1400/03/14
عنوان فیش :اعتقاد به حاکمیت دین، لازمه‌ی اعتقاد به اسلام است
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین, حکومت‎ اسلامی, حکومت الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
حاکمیّت دین را قرآن به صورت روشن بیان کرده؛ واقعاً اگر کسی این را انکار کند، حاکی از این است که در قرآن تدبّر درست نکرده. از طرفی قرآن اعلام میکند، آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی نساء است که «مٰا اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(1) پیغمبران را فرستادیم برای اینکه مردم از اینها اطاعت کنند؛ خب در چه چیزی اطاعت کنند؟ موضوع اطاعت پیغمبران چه چیز‌هایی است؟ صدها آیه‌ی قرآن این موضوع را بیان میکند؛ مثلاً آیات جهاد؛ آیات مربوط به اقامه‌ی قسط، آیات مربوط به حدود و مجازاتها، آیات مربوط به معاملات و قراردادها، آیات مربوط به قراردادهای بین‌المللی -وَ اِن نَکَثوا اَیمٰنَهُم(2)- تا آخر؛ اینها یعنی حکومت؛ این آیات نشان میدهد که در این موارد بایستی از رسول اطاعت بشود؛ در مسئله‌ی دفاع از کشور، در مسئله‌ی اجرای حدود، در مسئله‌ی معاملات و قراردادهای اجتماعی، در مسئله‌ی قرارداد با کشورهای دیگر، در مسئله‌ی اقامه‌ی قسط و اقامه‌ی عدل، ایجاد عدل در جامعه؛ در اینها باید از پیغمبر اطاعت بشود؛ این یعنی حکومت؛ معنای حکومت غیر از این نیست. حاکمیّت اسلام با این وضوح در قرآن منعکس و روشن است.
و البتّه در سنّت و حدیث و کلمات پیغمبر و کلمات معصومین هم که الی‌ما‌شاء‌الله [هست]. خود رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله‌ و سلّم) آن وقتی که نمایندگان مردم یثرب آمدند مکّه برای اینکه پیغمبر را دعوت کنند به یثرب -که بعد شد مدینة‌النّبی- و با پیغمبر صحبت کردند در عقبه‌ی منیٰ، همین پیمان را از اینها گرفت؛ گفت من می‌آیم [لکن] بایستی دفاع کنید، باید تا پای جان حمایت کنید؛ و آنها قبول کردند، قول دادند. بعد هم وقتی پیغمبر وارد مدینه شد، حکومت اسلامی را تشکیل داد، حاکمیّت را به وجود آورد؛ این حاکمیّت مربوط به پیغمبری او بود، یعنی مسئله‌ی دیگری نبود؛ چون پیغمبر بود، چون به او ایمان آورده بودند، این بود که حاکمیّت را تشکیل داد.
بعد از رحلت پیغمبر هم، با وجود اختلافاتی که در مورد جانشینی بود -که خب میدانید در مسئله‌ی جانشینی پیغمبر اختلاف وجود داشت- لکن احدی از مسلمانها و از همان کسانی که در باب جانشینی اختلاف داشتند، شک نداشت که هر حکومتی تشکیل بشود، بایستی بر اساس دین و بر اساس قرآن باشد. بنابراین مسئله‌ی حاکمیّت دین، حاکمیّت اسلام، یک امر خیلی روشنی است و لازمه‌ی اعتقاد به اسلام است. یعنی اگر کسی به اسلام اعتقاد دارد، اگر چنانچه درست در مبانی معرفتی اسلام دقّت کند، باید به حاکمیّت اسلام در جامعه هم اعتقاد داشته باشد.
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 64
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا
ترجمه :
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 12
وَإِن نَكَثوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا في دينِكُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهونَ
ترجمه :
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!


مربوط به :بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث - 1399/12/21
عنوان فیش :توحید، هدف بزرگ بعثت است
کلیدواژه(ها) : جامعه دینی, دعوت به توحید, حاکمیت دین, حاکم اسلامی, عید مبعث, درسهای بعثت, بعثت پیامبر اسلام, توحید
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در بعثتِ همه‌ی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همه‌ی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است: وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(1) توحید خالص، توحید محض؛ که این آیه‌ی شریفه در سوره‌ی نحل است. در سوره‌ی اعراف و همچنین در سوره‌ی هود [هم] از زبان چندین پیغمبر بزرگ مثل نوح، مثل هود، مثل صالح و دیگران این جور گفته میشود که «یٰقَومِ ‌اعبُدُوا اللهَ ‌ما لَکُم ‌مِن ‌اِلٰه غَیرُه».(2) این توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران است. البتّه میدانید که توحید هم فقط به معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو تا نیست؛ خب بله این هم هست لکن توحید به یک معنای مهمّی است که به معنای حاکمیّت الهی است؛ توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین -هر دو- است که بایستی امر الهی نافذ دانسته بشود؛ هم در عالم تکوین -در همه‌ی حوادث وجود، «لا حول و لا قوّة الّا بالله»- و هم در عالم تشریع، همه‌ی این حوادث و همه‌ی حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این، هدف اصلی است.
1 ) سوره مبارکه النحل آیه 36
وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ ۖ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ وَمِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّلالَةُ ۚ فَسيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ
ترجمه :
ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود!

2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 59
لَقَد أَرسَلنا نوحًا إِلىٰ قَومِهِ فَقالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ إِنّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظيمٍ
ترجمه :
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی می‌ترسم!»

2 ) سوره مبارکه هود آیه 50
وَإِلىٰ عادٍ أَخاهُم هودًا ۚ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ إِن أَنتُم إِلّا مُفتَرونَ
ترجمه :
(ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم؛ (به آنها) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید)!


مربوط به :بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ - 1396/05/12
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به خداوند توکّل کنید، وعده‌ی نصرت الهی را باور کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم. در آیه‌ی دیگر، وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ [آن‌هم] با تأکید! شما در راه اقامه‌ی دین، احیاء دین، ایجاد حاکمیّتِ دینِ خدا هستید، این نصرت الهی است، پس مطمئن باشید که خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد.

مربوط به :بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ - 1396/05/12
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شما [مسئولین دولت] در راه اقامه‌ی دین، احیاء دین، ایجاد حاکمیّتِ دینِ خدا هستید، این نصرت الهی است، پس مطمئن باشید ‌که خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد‌.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جنگ تحمیلی؛ یک جنگ بین‌المللی بود، یک جنگ بین‌الملل بود علیه اسلام، علیه حاکمیّت اسلام

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1395/03/14
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حاکمیّت دین خدا به‌معنی عدالت اجتماعیِ به‌معنای واقعی است، به‌معنای ریشه‌کنی فقر است، به‌معنای ریشه‌کنی جهل است، به معنای ریشه‌کنی استضعاف است؛ حاکمیّت دین خدا به‌معنای برقراری منظومه‌ی ارزشهای اسلامی است، [به‌معنای‌] ریشه‌کنی آسیب‌های اجتماعی است، [به‌معنای‌] تأمین سلامت جسمی و سلامت اخلاقی و معنوی و پیشرفت علمی کشور است، [به‌معنای‌] تأمین عزّت ملّی و هویّت ملّی ایرانی و تأمین اقتدار بین‌المللی است، [به‌معنای‌] فعّال کردن ظرفیّتهایی است که خداوند در این سرزمین قرار داده است؛ اینها همه در حاکمیّت دین خدا مندرج است و امام ما را به این سمت حرکت داد

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1395/03/14
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیّت دین خدا به‌معنی عدالت اجتماعیِ به‌معنای واقعی است، به‌معنای ریشه‌کنی فقر،جهل، به معنای ریشه‌کنی استضعاف است.

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1395/03/14
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیّت دین خدا به‌معنای برقراری منظومه‌ی ارزشهای اسلامی است

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1395/03/06
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هدفهای انقلاب چیست؟ در درجه‌ی اوّل حاکمیّت اسلام است؛ اصلاً انقلاب برای این به‌وجود آمد؛ برای اینکه اسلام حکومت کند؛ حاکمیّت داشته باشد با معنای خاصّ خودش.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1395/03/06
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما اگرچنانچه دنبال اقامه‌ی حکم الهی و دین الهی نباشیم، چرا اینجا هستیم؟ چرا بنده اینجا باشم؟ خب همانهایی که بودند -یا آنها یا امثال آنها- بیایند اداره کنند حکومت را. ما هستیم برای اینکه میخواهیم دین خدا را تحکیم کنیم؛ حاکمیّت دین خدا باید تحقّق پیدا کند؛ ما دنبال این هستیم؛ این است که اگرچنانچه کسی در راهش کشته شد، شهید در راه خدا است؛ این است که مردم ما جوانهایشان را این‌جور سخاوتمندانه دادند و هنوز هم دارند میدهند؛ وَالّا اگر این نبود، خب رونق اقتصادی را دیگران و دیگران [انجام میدهند]؛ چرا بنده‌ی آخوند یا روحانی بیایم مشغول این کارها بشوم؟ میروم دنبال درس و بحث خودم؛ خب دیگران این کارها را میتوانند بکنند و انجام میدهند؛ در دنیا هم دارند انجام میدهند. اگر بحث دین خدا و تحکیم دین خدا و حاکمیّت الهی نباشد، بودن من و شما در اینجا اصلاً ضرورتی ندارد

مربوط به :خطبه‌های نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1389/03/14
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی امکانپذیر نبود

مربوط به :خطبه‌های نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1389/03/14
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام جمهوری اسلامی را مظهر حاکمیت اسلام میدانست

مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1389/01/01
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اساس حکومت اسلامی و شاخص عمده‌ی این حکومت عبارت است از استقرار ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به تعالیم انبیاء و سلوک ‌در صراط مستقیمی که انبیاء الهی در مقابل پای مردم قرار دادند. اساس، ایمان است. فرستادن پیامبران الهی برای هدایت انسانها و ‌ایجاد جوامع دینی و الهی در طول تاریخ تا امروز، در درجه‌ی اول برای این مقصود است. لذا میفرماید: «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا ‌و نذیرا. لتؤمنوا باللَّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بکرة و اصیلا». یعنی هدف از فرستادن پیغمبران الهی، ایمان به خدا، ‌دل بستن به ذات الهی و راه الهی، و دل بستن به آن تعالیمی است که انبیاء الهی به انسان تعلیم داده‌اند. این در سوره‌ی مبارکه‌ی ‌‌«انّا فتحنا» است. در سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب میفرماید: «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا. و داعیا الی اللَّه».رسالت پیغمبر، ‌دعوت به خداست؛ این، اساس کار است. آن چیزی که به عنوان شاخص، میان نظام اسلامی و جامعه‌ی اسلامی و همه‌ی جوامع ‌بشری وجود دارد، در درجه‌ی اول این نکته است؛ مسئله‌ی ایمان به خدا، ایمان به غیب، ایمان به راهی که خداوند متعال برای ‌سعادت دنیوی و اخروی انسان در مقابل بشر قرار داده است. اگر امروز نظام جمهوری اسلامی در مقابل نظامهای گوناگون عالم ‌سخنی برای گفتن دارد، مطلبی برای تحدی در قبال نظامهای مادی در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، به خاطر همین است که ‌شاخص عمده، ایمان است. امروز بشر به خاطر بیایمانی، دچار منجلابهای گوناگون زندگی است. بنابراین شاخص عمده، ایمان ‌است. ایمان به خدا و راه خدا و راه انبیاء - که دنبال آن، عمل به این تعالیم است - فقط برای تعالی معنوی نیست؛ اگرچه ‌عمده‌ترین ثمره‌ی آن، تعالی معنوی و تکامل انسانی و اخلاقی است؛ چون دنیا مزرعه‌ی آخرت است. از حرکت در زندگی دنیاست ‌که انسان میتواند مدارج و معارج را طی کند و پیش برود. لذا زندگی مادی هم در گروی ایمان به خداست. پس ایمان به خدای ‌متعال نه فقط سعادت معنوی را تأمین میکند، بلکه سعادت مادی را هم تأمین میکند. ایمان به خدای متعال موجب میشود که ‌بشر در زندگی مادىِ خود بتواند همه‌ی آن چیزهائی را که انسان به آن نیازمند است، به دست بیاورد. «و لو انّهم اقاموا التّوریة و ‌الانجیل و ما انزل الیهم من ربّهم لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛ اگر اقامه‌ی دین بشود، اگر تعالیم اسلامی در جامعه عمل ‌بشود، انسانها از لحاظ رفاه به آن حدی میرسند که هیچ نیازی برای آنها باقی نماند که تأمین نشده باشد. از لحاظ آسایش معنوی ‌و روانی انسان، احساس امنیت و آرامش، باز نقش ایمان برجسته است. به گفته‌ی قرآن: «قد جائکم من اللَّه نور و کتاب مبین. ‌یهدی به اللَّه من اتّبع رضوانه سبل السّلام»؛ راه‌های سلامت را، راه‌های آرامش را، راه‌های امنیت روانی را قرآن به انسان تعلیم ‌میدهد؛ این راهی است که بشر را به آرامش روانی میرساند؛ یعنی همان چیزی که امروز دنیا در فقدان آن، در حال التهاب ‌است‌.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان‌ - 1388/02/23
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز دشمنىِ با اسلام از گذشته جدیتر است، دلیل آن هم وجود حاکمیت اسلام در اینجاست. از حاکمیت اسلام، از پرچم برافراشته‌ی اسلام در ایران، احساس خطر میکنند. این پرچم را باید محکم نگه دارید. این حاکمیت را باید همه قدر بدانند. هر که به اسلام علاقه‌مند است، هر که به قرآن معتقد است، باید این حاکمیت را قدر بداند

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم‌ - 1386/10/08
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم.

مربوط به :بیانات در جمع نیروهای بسیجی شرکت‌کننده در اردوی رزمی - فرهنگی علویّون - 1380/08/21
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نظام اسلامی فقط به این اکتفا نمیکند که زندگی اقتصادی و مادّی مردم را آباد کند. این یکی از وظایف حتمی اوست؛ اما در کنار ‌این وظیفه، اقامه‌ی معروف، اقامه‌ی روح دینی، استقرار اخلاق اسلامی، استقرار روح برادری و صمیمیّت در میان همه‌ی آحاد ملت و ‌احیای روح عزّت و استقلال... نیز جزو وظایف اسلامی است. ‌

مربوط به :بیانات در شروع درس خارج فقه سال ۱۳۸۰ - 1380/06/19
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حاکمیت دین بر همه شئون زندگی، نه‌فقط بر دل‌وجان انسان و نه‌فقط بر اعمال شخصی انسان بلکه در سرتاسر قلمرو زندگی انسان، این از مسلمات همه ادیان الهی است؛ نه‌فقط دین مقدس اسلام. لذا شما در قرآن ملاحظه می‌کنید که انبیای عظام الهی با حکومتها و قدرتها و طواغیت و مترفین و مسلطین بر امور جامعه در حال مبارزه بودند. اولین دشمنان اینها در جوامعی که انبیاء در اینها مبعوث می‌شدند کی‌ها بودند؟ همان کسانی بودند که در سرنوشت جامعه، در گذران زندگی جامعه نقش داشتند. اگر دین فقط برای این بود که در خلوت دل انسان، در اعماق روح و زوایای خلوت کنج مثلاً خانه‌ها یا معابد مورد استفاده قرار بگیرد، مخالفت مترفین لازم نبود، مخالفت طواغیت لازم نبود، با انبیاء. آنها چرا مخالفت میکردند؟ خوب بایستی اول‌کسانی که مخالفت می‌کنند متعبدین و متدینین و مرتجعین و اینها باشند چرا پس قرآن می‌فرماید که «و ما ارسلنا فی قریة من نبی الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون» چرا مترفون اول مقابله می‌کردند؟ چرا سلاطین و طواغیت و قدرتمندان و سیاسیون اول‌کسانی بودند که به مقابله با انبیاء می‌آمدند.
این جزء این نیست که انبیاء در داخل هر جامعه‌ای دعوت می‌کردند به یک نظم اجتماعی و سیاسی نوین؛ غیر از نظام حاکم بر آن جامعه. این نظم همان چیزی است که حکومتها مظهر کامل او هستند. نظام‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نمودارهای او هستند با این مخالفت می‌کردند؛ با اساس رژیمهای حاکم بر جوامع مخالفت می‌کردند. لذا مجبور می‌شدند جهاد کنند، مجاهدت کنند، لشکرکشی کنند که در قرآن و در روایات نشانه‌های این معنا وجود دارد که «اول من قاتل فی سبیل الله ابراهیم»(۲) که مجاهده در راه خدا و مقاتله در راه خدا برحسب روایت ابراهیم کرده است که این غیر از آن مسئله بت‌هاست که در زمان کودکی حضرت ابراهیم بوده است علی‌الظاهر؛ جزو مسلمات است.
در اسلام هم که خب معلوم است. پیغمبر اکرم اول‌کاری که کردند حکومت تشکیل دادند، اداره امور جامعه را تشکیل دادند. هیچ‌کس هم از مسلمانها غیر از این به ذهنش نیامد؛ این جزء واضحات اسلام است.
البته در طول قرنها به‌طور عملی فاصله افتاد بین دستگاه سیاسی و دستگاه دینی. این فاصله هم یک امری بود که بر حسب افزون‌طلبی‌های حکومتها و طغیانگری مسلطین بر امور جامعه یک امر طبیعی بود. آنها نمی‌توانستند مبانی دینی را رعایت کنند. خودشان اول متخلفین بودند سلاطین و حکام، چطور می‌توانستند داعیه دین داشته باشند!؟ البته تظاهر می‌کردند، اما پای این حرف نمی‌ایستادند. لذا دستگاه دین جدا شد؛ دستگاه دولت جدا شد. امر ولایت و امامت تبدیل شد به سلطنت. از اوایل اسلام که این در روایات و در تاریخ و در کلمات صحابه جزء واجبات اسلام است، جزء واضحات معارف اسلامی است.
دراین قرنهای اخیر هم در اروپا که دستگاه کلیسا چند قرن بر سیاست و بر حکومتها تسلط داشت؛ نه این که حکومت کند، اعمال نفوذ می‌کرد با آن وضع ارتجاعی و با آن وضع بینشهای غلط و تنگ و آن تعقیب علما و دانشمندان و مخالفت با هر چیز نو و ‌این چیزهایی که در تاریخ اروپا معلوم است. اروپایی‌ها آمدند تز جدایی دین از سیاست را مطرح کردند. گفتند اصلاً دین را بایستی گذاشت کنار؛ حکومت به کل از دین جداست یک امر کاملاً عرفی است، هیچ ارتباطی به دین و مبانی دینی ندارد. این فکر اروپایی‌ها بود آن هم ناشی از وضع دین و دولت در اروپا که کسی نگاه کند در دوران قرون وسطی میبیند که چه وضعیت اسفباری در آنجا حاکم بوده است.
بعد هم آوردند این را در داخل کشورهای اسلامی چون احساس می‌کردند آن چیزی که ممکن است بایستد و مقاومت کند در مقابل حرکت استعمار که در قرن نوزدهم در اوج خود قرار داشت که می‌آمدند کشورهای اسلامی را می‌گرفتند، آن چیزی که ممکن بود مقاومت بکند این دین بود، انگیزه دینی؛ که بیایند نگذارند که در هند این را دیدند، در عراق این را دیدند، در ایران به شکلهای دیگری آن را دیدند، در بعضی از کشورهای دیگر عربی در شمال آفریقا این را مشاهده کردند. در بین روشنفکران محیطهای اسلامی این فکر را رواج دادند که دین به کلی با سیاست کاری نداشته باشد و برود کنار. بعد هم روشنفکران دینی امثال سید جمال الدین و شاگردهایش و علمایی در هند علمایی در ایران علمایی در عراق با این تز مخالفت کردند. ۱۰۰ سال یا بیشتر مبارزه کردند با تز جدایی دین از سیاست. بعد هم که نهضت اسلامی شروع شد و امام بزرگوار ما با آن فکر متین و منطقی و مبانی فکری روشن این مسئله را تمام کرد؛ مسئله حکومت اسلامی را. خب کار به اینجا رسید که علی‌رغم یک قرن یا بیشتر تلاشی که در کشورهای اسلامی شده بود برای این‌که دین را به کلی به انزوا برانند، در این کشور اسلامی دین آمد محور همه‌چیز شد؛ یک انقلاب به این عزمت به‌وجود آورد. کاری را که هیچ‌کدام از مکاتب چپ و شبه چپ نمیتوانستند انجام بدهند این کار را انجام داد. ملت را به صحنه کشاند، اراده‌ها را تقویت کرد شخصیت‌ها و هویت انسانی را در انسانها زنده کرد. روح مجاهدت و مبارزه به اینها داد. آرمانگرایی به اینها داد. از خمودگی اینها را خارج کرد. کاری کرد که هیچ‌کدام از مکاتب مدعی مبارزه و انقلاب و عرض کنم که روشنفکری و تجدید نظر در وضع جهانیِ غلط، اصلاً به ذهنشان خطور نمیکرد که ممکن است چنین چیزی پیش بیاید. در اینجا این را تحقق بخشید. خب این بنابراین اگر کسی تصور کند جزو واضحات دین است، همین‌جور است جزو واضحات دین است. این چیزی است که هم در قرآن، در سیره پیغمبر، در سیره خلفای پیغمبر، در سیره مسلمین، در کلمات ائمه علیهم‌السلام، جزو واضحات است که دین برای اداره امور زندگی انسانهاست. اینجور نیست که دین بیاید اعتقاد را و ارتباط قلبی را متصدی بشود، بعد زندگی انسان را همه‌ی میدانهای زندگی را بسپارد به دست ادیان دیگر یعنی روشهای دیگر، غیر از روش دین، روش‌های بشری، روشهای جاهلی، روشهای طاغوتی، روشهای برخاسته‌ی از انگیزه‌های خبیث و ظالمانه و خودخواهانه و مستکبرانه. چنین چیزی امکان ندارد. دین برای عدالت است. دین برای حاکمیت فضیلت است، چطور ممکن است زندگی انسان را بسپارد دست انگیزه‌های رذیلانه و برخاسته از رذائل و همین مال حکومتها و قدرت‌طلبی‌های رایج دنیا؛ چنین چیزی ممکن نیست.

مربوط به :بیانات در شروع درس خارج فقه سال ۱۳۸۰ - 1380/06/19
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین بر همه شئون زندگی، نه‌فقط بر دل‌وجان انسان و نه‌فقط بر اعمال شخصی انسان بلکه در سرتاسر قلمرو زندگی انسان، از مسلمات همه ادیان الهی است.

مربوط به :بیانات در شروع درس خارج فقه سال ۱۳۸۰ - 1380/06/19
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دین برای حاکمیت فضیلت است، چطور ممکن است زندگی انسان را بسپارد دست انگیزه‌های رذیلانه و برخاسته از رذائل و همین مال حکومتها و قدرت‌طلبی‌های رایج دنیا.

مربوط به :بیانات در شروع درس خارج فقه سال ۱۳۸۰ - 1380/06/19
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن چنان این فکر امروز در دنیا جا افتاده است، فکر حاکمیت اسلام بلکه حاکمیت مطلق دین در مناطقی از دنیا؛ یعنی حتی غیر ‌مسلمانها هم مجذوب این فکر شدند در مناطقی از این عالم. در کشورهای اسلامی هم که روشنفکرها و جوانها، روحانیون آگاه، ‌دانشگاهیان متدین مجذوب این فکر شده‌اند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان اردبیل - 1379/05/06
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر کسی از حاکمیت اسلام ناراضی است، هر کسی از رواج ارزشهای اسلامی ناراحت است، باید از بسیج عصبانی و ناراحت باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران‌ - 1379/02/01
عنوان فیش : نقشه دشمن, هدف دشمن, حکومت‎ اسلامی, حاکمیت دین, حاکمیت اسلام
کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن, هدف دشمن, حکومت‎ اسلامی, حاکمیت دین, حاکمیت اسلام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هدف اصلی دشمنان عبارت است از نفی حكومت دینی و حكومت اسلام.

مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران‌ - 1379/02/01
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مردمی بودن حکومت از ارزشهایی است که حاکمیت اسلام و معارف اسلامی به این مملکت هدیه کرده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1378/08/22
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام حسین علیه‌السّلام عامل معنوی قدرت را داشت. اگرچه خود او به شهادت رسید؛ اما مجاهدتش برای این نبود که چند ‌صباحی در زندگی خوش بگذراند، تا ما بگوییم حالا که به شهادت رسید، پس شکست خورد. مجاهدت او برای این بود که خطّ ‌توحید را، خطّ حاکمیت اللَّه را، خطّ دین و خطّ نجات و صلاح انسان را در میان بشر ماندگار و تثبیت کند؛ زیرا عواملی سعی ‌میکردند که این خط را به‌کلّی پاک کنند. شما امروز هم نمونه آن را میبینید. یک موقع بود که وقتی ما این حقایق را میگفتیم، ‌ذهنیّات به حساب میآمد؛ اما امروز همه آن حقایقِ ذهنی تحقّق پیدا کرده است. میبینید که امروز قدرتهای دنیا اصرار دارند و ‌پولها خرج میکنند برای این که بتوانند خطّ حاکمیت دین را از دنیا پاک کنند. در بخشی از عالم اتّفاقی افتاده است؛ ملتی قیام ‌کرده و حاکمیت دینی و ارزشهای دینی را علی‌رغم میل قدرتمندان به‌وجود آورده است. این، درسی در عالم برای ملتهای دیگر ‌شد. امروز تلاش این است که این خط را پاک کنند. مسأله فقط این نیست که این نظام را به شکست برسانند؛ مسأله این است که ‌اصل قضیه از ذهنیت بشر و از مجموعه درسهایی که برای بشر میماند، پاک شود و کسانی نتوانند از آن درس بگیرند؛ نه امروز و ‌نه آینده.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1378/07/09
عنوان فیش :مقابله امام خمینی(ره) با وابستگی و فساد بر جای مانده از دوران طاغوت با نسخه اسلام
کلیدواژه(ها) : رهبری امام خمینی, فساد رژیم پهلوی, وضعیت اجتماعی در رژیم پهلوی, وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), وضعیت اخلاقی در رژیم پهلوی, استقلال, استقلال اقتصادی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), سلسله پهلوی, سرجان ملکم, دخالت‌های انگلیس در ایران, وضعیت اقتصادی در رژیم پهلوی, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, اولویت‌های امام خمینی(ره), اعتماد به نفس ملی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
او[امام خمینی(ره)] این میدان[مبارزه با طاغوت] را طی كرد تا به نقطه‌ی نزدیك پیروزی یعنی سال 1357 رسید. امام حالا در مقابل حادثه‌ی عجیبی قرار گرفته است و آن، پیروزی نهضت اسلامی به پشتیبانی یك ملت با همه‌ی وجودش است. آن پیروزی، نه فقط پیروزی بر یك رژیم فاسد و ارتجاعی بود، بلكه آن رژیم فاسد چون از پشتیبانیِ تقریباً همه‌ی قدرتهای استكباریِ آن روز برخوردار بود، این پیروزی، پیروزی بر همه‌ی آن قدرتهای استكباری به حساب می‌آمد. او می‌خواهد این مملكت را با سلیقه و نظر و نسخه‌ی اسلام اداره كند. در مقابل او چیست؟ كشوری كه نزدیك دویست سال از جوانب گوناگون بر آن فشار آوردند تا همه‌ی خصوصیات ممتاز یك ملت بزرگ را در آن بكوبند و ضعیف و سركوبش كنند. اگر به تاریخ این دویست سال اخیر مراجعه كنید، عظمت كار امام را بهتر درمی‌یابید. من تأكید می‌كنم كه جوانان، این مقطعِ تاریخی را بخوانند. دستگاه‌های تبلیغی هم حقایقی را كه در این مدّت بر سر این كشور آمده، برای مردم تبیین كنند. به نظر من در این خصوص كار كمی شده است. از اوایل قرن نوزدهم میلادی كه مأمور انگلیسی «سرجان ملكم» از مرز هندوستان وارد ایران شد؛ یعنی از زمان حكومت فتحعلی شاه قاجار كه با هدایای اغواكننده و گران‌قیمت برای رجال درباری و سیاستمداران فاسد وارد ایران شدند و استعمار انگلیسی، یا به تعبیر دیگر، نفوذ ویرانگر انگلیسی چون استعمار به معنای متداولش در ایران پیش نیامد؛ اما بدتر از استعمار پیش آمد حكومتهای ایرانی را به شدّت در مشت گرفت و هر كار خواست به وسیله‌ی آن‌ها انجام داد؛ از آن روز تا روزی كه انقلاب پیروز شد، در حدود صد و هفتاد، هشتاد سال طول كشیده است. در تمام این مدّت، همه‌ی عوامل قدرت قدرتهای بزرگ جهانی، عوامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی كار كرده بودند برای اینكه این ملتِ ریشه‌دارِ تاریخیِ بافرهنگِ شجاعِ بزرگ را آن‌چنان ضعیف و خُرد و ناامید و مأیوس كنند كه هیچ خطری از ناحیه‌ی آن، قدرتهای بزرگ را تهدید نكند. امام در مقابل چنین واقعیتی قرار گرفت. البته از این صد و هفتاد، هشتاد سال، عمده‌ی مدّتش دولت انگلیس، از سال سی و دو به بعد دولت امریكا و در اواسط هم نفوذ دولت روسیه و رقابتهای روس و انگلیس در ایران بود؛ در دوران قاجاریه یك طور، در دوران رژیم پهلوی به مراتب خطرناك‌تر و سخت‌تر. آن‌ها هر كاری توانسته بودند، با این ملت كردند. نتیجه این شد كه در مقابل امام، كشوری وجود داشت كه از لحاظ سیاسی وابسته و تابع بود. هر كاری كه دولت امریكا در آن برهه اراده می‌كرد، در ایران انجام می‌گرفت. هر كاری می‌خواستند، می‌توانستند بكنند؛ در زمینه‌ی اقتصادی، در زمینه‌ی نفت، در زمینه‌ی انتصابات، در زمینه‌ی دولتها فلان دولت برود، فلان دولت بیاید در زمینه‌ی ارتباطات بین‌المللی، در زمینه‌ی عادات و رفتاری كه بر مردم تحمیل می‌شد، در زمینه‌ی دانشگاهها. بنابراین، هر كار می‌خواستند در ایران بكنند، می‌توانستند. ما كاملًا تابع و وابسته شده بودیم. از لحاظ اقتصادی، كاملًا مصرف‌كننده و فقیر بودیم؛ همه چیز را باید وارد می‌كردیم. من یك‌وقت گفتم، اما بعضیها باور نمی‌كردند؛ اما باور كنید كه در كشور ما «دسته‌ی بیل» وارد می‌كردند؛ سوزن خیاطی وارد می‌كردند؛ انواع و اقسام خوراكیها وارد می‌كردند؛ انواع و اقسام محصولات صنعتی وارد می‌كردند! همه چیز مصرفی بود؛ یعنی این ملت، این استعدادها، این مغزها و این جوانان، قدرت یا فرصت این را نداشتند كه بخشی از نیازهای خودشان را خودشان تولید كنند، كه‌ بتوانند بگویند ما به خارج احتیاجی نداریم. اگر صنعتی را هم در داخل كشور می‌آوردند مثل صنعت اتومبیل‌سازی، یا ذوب آهن و امثال این‌ها، كه به شكل بسیار ناقصی وارد كشور شده بود سرتاپای آن صنعت، وابستگی بود. وسایل پیشرفته و مدرنی هم كه می‌فروختند مثل هواپیماهای جنگی اجازه‌ی تعمیرش را حتّی به داخل نمی‌دادند؛ تعمیرش هم باید در خارج انجام می‌گرفت! از لحاظ اقتصادی، صددرصد وابسته و مصرف‌كننده؛ از لحاظ علمی، تقریباً صفر؛ این ملت هیچ حرف تازه‌ای در بازار علم و دانشِ نویِ جهانی نداشت. در دانشگاهها كه البته از لحاظ كمیت هم بسیار كم بودند؛ كه در آخرین سالهای رژیم پهلوی، در حدود یك دهم وضعِ فعلی، دانشجو در كشور بود اگر درسی در كلاسی گفته می‌شد در هر زمینه‌ای؛ چه علوم انسانی، چه علوم فنّی و صنعتی، چه علوم طبیعی همان حرفهای دیگران بود؛ چیز نویی از لحاظ علمی وجود نداشت! از لحاظ ثروت ملی، غارت‌زده بودیم: نفت را می‌بردند، معادن را می‌بردند، همه چیز را می‌بردند؛ با هر قیمتی كه خودشان می‌خواستند! از لحاظ اجتماعی و وضعیت فقیر و غنی، كشور به شدّت مفلوك بود. هزاران، بلكه دهها هزار روستا در این كشور بود كه برق و آب تصفیه شده و امثال این‌ها را نه دیده بودند، نه امیدش را داشتند! فقط به تهران و چند شهر بزرگ می‌رسیدند؛ آن هم به آن شكلی كه همان روز تهران یكی از كثیف‌ترین و زشت‌ترین پایتختهای دنیا
محسوب می‌شد! فقط به خودشان می‌رسیدند؛ هرجا خودشان جا پایی داشتند، آنجا فرودگاه هم بود، وسایل راحتی هم بود؛ اما آنجایی كه مربوط به خودشان نبود، به‌كلّی رها شده بود! شكاف طبقاتی در اعلی درجه‌ی خود بود. از لحاظ اخلاقی، ترویج فساد بود. در دوره‌ی پیش از انقلاب همان سالهای اواخر دهه‌ی چهل و اوایل دهه‌ی پنجاه بارها در سخنرانیهایی كه برای جوانان تشكیل می‌شد، از روی شواهد و قرائن می‌گفتم این وضعیتی كه ما از لحاظ بی‌بندوباری و بی‌حجابی و فحشا در كشورمان داریم، در كشورهای اروپایی نیست! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در كشورهای اروپایی ممكن بود فلان مركزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آنجا مثلًا وضع و پوشش و رفتار زنان بهتر از آن چیزی بود كه انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه می‌كرد و می‌دید! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع و اقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آن‌ها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تكیه و اعتماد مردم، همه‌اش آفت‌زده شده بود. این‌طوری پیش برده بودند و اداره كرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بی‌حال و بی‌حوصله و ناامید می‌خواستند. اخلاقهای پیش‌برنده‌ی یك ملت، امید و تحرّك و جدّیت است. ملتی كه ناامید باشد، ملتی كه از آینده‌ی خود مأیوس باشد، ملتی كه خود را تحقیر كند، پیشرفت نخواهد كرد. هر جنسی كه گفته می‌شد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود كه ارزشی ندارد! خود افراد، تحصیل‌كرده‌ها، دیگران، به هم می‌گفتند كه ایرانی یك لولهنگ آن آفتابه‌های گِلی قدیمی هم نمی‌تواند بسازد! یعنی نسل پیشرفته‌ی علمی هم نسبت به آینده‌ی علمی این كشور ناامید بود. این، آن مشكل اخلاقی است. ما از قافله‌ی علم و تمدّن دنیا عقب بودیم. از لحاظ نظام حكومتی و حكّامی كه بر این كشور حكومت می‌كردند، یكی از مرتجع‌ترین حكومتها را داشتیم. سلطنت موروثی بود؛ یك نفر بمیرد، مردم مجبور باشند فرزند او را در هر سنّی، با هر شرایطی و با هر خصوصیّاتی، به حاكمیت مطلق خودشان قبول كنند؛ نه معیاری، نه علمی، نه تقوایی، نه عقلی، هیچ‌چیز ملاك نباشد! چنین رژیمی را در ایران در قانون اساسی هم برده بودند؛ قانون اساسی‌ای كه زیر چكمه‌های رضا خان و زیر برق نگاههای مأموران رضاخانی در همین تهران تصویب شده بود. ایران در دنیا ذلیل شده بود. در مجامع جهانی، نامی از ایران به عنوان صاحبِ یك نظر، صاحبِ یك رأی و صاحبِ یك شخصیت، وجود نداشت؛ صدقه‌بگیر و محل آزمایش دیگران شده بود! بعضی از نظرات اقتصادی و غیره را برای اینكه آزمایش كنند، اینجا عمل می‌كردند، تا ببینند چگونه جواب می‌دهد! از لحاظ معنوی، فقیر؛ از لحاظ مادّی، فقیر؛ از لحاظ سیاسی، فقیر؛ از لحاظ شخصیتی، فقیر! امام در مقابل چنین جامعه و چنین كشوری قرار گرفته بود. البته نكته‌ی بسیار مهمی در اینجا وجود داشت و آن این بود كه ملت ایران، ملت بزرگ و بااستعدادی است. آن حالتی كه به وجود آورده بودند، یك حالت عارضی بود. وقتی فریاد امام بلند شد، ملت خود را تكان داد. البته از روزی كه امام شروع كرد، تا روزی كه این اقیانوس عظیم تموّج یافت و به خروش افتاد، پانزده سال طول كشید پانزده سالِ پُررنج اما ملت، ملتی اصیل، ریشه‌دار، بااستعداد، بافرهنگ، باغیرت و بادین بود و توانست خود را از آن حالت تخدیری و خواب‌آلودگی نجات دهد و بلند شود؛ توانست شخصیت خود را در دوران مبارزه بخصوص در یكی، دو سال اخیر نشان دهد. این، آن نقطه‌ی قوّت بود؛ اما آن واقعیتها كه در طول سالهای متمادی بر این كشور تحمیل شده بود و آثارش را در زندگی گذاشته بود، در مقابل امام بود؛ حالا امام می‌خواهد این جامعه را به شكل مطلوب و آرمانی بسازد؛ چه كار باید بكند؟ ببینید چقدر این مهم است؛ شوخی نیست. شما مثلًا به نقطه‌ای رفته‌اید كه مصالح هست، امكانات هست، فضا هست، اما ساختمان ویرانه و درهم ریخته است؛ می‌خواهید از این مصالح و از این فضا، یك بنای شامخ و باعظمت و ماندگار درست كنید؛ هر مهندسی نمی‌تواند این كار را بكند. اینجاست كه آن هویّت و شخصیت عظیم، خودش را نشان می‌دهد. امام به این ملت و به این كشور و به این صحنه و به این مصالح نگاه كرد. او اسلام را می‌شناخت، آرمان‌های اسلامی و احكام اسلامی را هم می‌دانست و می‌خواست با مصالح اسلامی و به دست این مردم، بنای شامخ یك حكومت عظیم، مستقل، سربلند، خوشبخت خوشبخت‌كننده، پیشرونده و جبران‌كننده‌ی ضعفهای گذشته را به وجود آورد. در این مردم، چه چیزی را باید بیش از همه چیز دنبال كند؟ اولویّت چیست؟ امام، اولویّت‌ها را تشخیص داد و انتخاب و دنبال كرد. به نظر من، این اولویّت‌ها در درجه‌ی اوّل دو چیز بود. ما كه از روز اوّل خیلی از فرمایشها و افكار و قضاوتها و نحوه‌ی برخورد امام را با قضایا از نزدیك شاهد بودیم، می‌توانیم درست بفهمیم. امروز شما هم اگر به بیانات امام نگاه كنید، رفتار امام را ببینید و آنچه را كه از امام می‌دانید، جلوتان بگذارید، همین دو چیز را به‌طور برجسته مشاهده می‌كنید: اول، احیای روح خودباوری و استقلال در مردم. در طول سالیان دراز به مردم تفهیم شده بود كه شما نمی‌توانید. هرچه افراد از همه‌ی طبقات روحانی، غیر روحانی، دانشگاهی، عالم، جاهل می‌گفتند، پاسخ می‌دادند كه نمی‌شود و فایده‌ای ندارد. این روحیه باید عوض می‌شد. این‌گونه خُلقیّات اجتماعی، مثل خُلقیّات فردی نیست. خُلقیّات فردی هم به آسانی عوض نمی‌شود؛ اما خُلقیّات اجتماعی خیلی دشوارتر است. امام باید این را به روح خودباوری و اتّكاءِ به نفس و مشی مستقل تبدیل می‌كرد. برای خاطر این خصوصیت، امام باید هیچ‌گونه دخالت و نفوذی را از غیر این ملت بر این ملت تحمّل نكند و نكرد. اینكه می‌بینید امام این‌گونه در مقابل امریكا و در مقابل شورویِ آن روز می‌ایستاد، به‌خاطر این بود. آمریكاییها بیست و پنج سالِ تمام، سرشان را پایین انداخته بودند و به اینجا آمده بودند. سفره‌ی گسترده‌ای بود كه این‌ها و یك‌مشت مزدور، هر كار خواسته بودند، كرده بودند؛ تا ماههای اوّلِ انقلاب هم هنوز قطع امید نكرده بودند! من قضایایی را در ذهن دارم كه حالا وقت نیست آن‌ها را بگویم. امام، به‌كل نوك همه‌ی این پُرمدّعاها را چید! اگر اندك غفلتی از امام سرمی‌زد، از طرق مختلف و از پنجره‌های متعدّد، همان كسانی كه از در بیرون شده بودند، دوباره وارد می‌شدند. امام قرص و محكم جلوِ نفوذ و تسلّط بیگانه را به هر كیفیّتی بست و ایستاد. این اوّلین نقطه بود. دومین چیزی كه امام بر روی آن نهایت اهتمام را داشت، احیای روح دینی و تقویت ایمان در مردم بود؛ همان ایمانی كه در خودش وجود داشت؛ لذا روی مسائل دین تعبّد و هرآنچه كه به دین مربوط می‌شد نهایت كوشش و دقّت را داشت و هیچ حاضر نبود در این زمینه كوتاه بیاید؛ چون دین علاج‌كننده است. وقتی روح دینی در ملتی بود، اثر آن فقط این نیست كه از لحاظ شخصی، مردمِ خوب و پاكیزه و پارسایی خواهند شد؛ اثر روح دینی، در زندگی اجتماعی منعكس می‌شود؛ اگر دینِ درست باشد. برای همین هم بود كه با دینی كه امام ترویج می‌كرد، اسلامی كه امام آن را اسلام ناب می‌نامید، همه‌ی دشمنان بزرگ دنیا و دنباله‌هایشان در داخل كشور، شروع به مخالفت كردند؛ به‌عنوان اینكه این دین، سیاسی و حكومتی است. گاهی هم دایه‌ی دلسوزتر از مادر می‌شدند حالا هم گاهی می‌شوند كه آقا شما دینِ سیاسی و دینِ حكومتی را كه مطرح می‌كنید، دین از نظر مردم ضعیف می‌شود؛ ایمان دینی مردم سست می‌شود! این، درست عكس واقعیت است. وقتی دین در یك جامعه بود، روح فداكاری در آن جامعه هست. وقتی دین در یك جامعه بود، آگاهی و هوشیاری و احساس مسئولیت در یك جامعه هست. اینكه شما می‌بینید امروز در جامعه و كشور ما نسبت به مسائل دینی تا آنجایی كه به اطّلاع مردم می‌رسد در مردم احساس مسئولیت و احساس غیرت هست، این به‌خاطر روح دینی است. دشمن می‌خواهد این روح را تضعیف كند. امام این روح را در همه‌ی اركان جامعه چه اركان حكومتی، چه آحاد مردم به شدّت تقویت می‌كرد؛ یعنی در دولت، در مجلس، در قوّه‌ی قضائیّه، در قوانین، در شورای نگهبان، در انتخابات و در همه چیز، امام بر روی ایمان دینی و تعبّد دینی و تقیّد دینی تكیه می‌كرد. امام این دو خصوصیت را در اولویّتِ اوّل قرار داد. غالب آنچه را كه امام به‌عنوان دستورالعمل در مقابل پای این ملت گذاشته است، مربوط به این دو چیز است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم شهرستان تربت‌جام - 1378/06/09
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نه فقط اسلام، بلکه همه‌ی ادیان الهی برای اداره‌ی زندگی مردم آمده‌اند؛ برای تشکیل نظام زندگی آمده‌اند؛ برای ترسیم خطّ مشی ‌بشریّت به سوی اهداف بلند مدّتش آمده‌اند. اسلام در اوّلین قدم، حکومت تشکیل داد. اسلام برای انسانها خطّ مشیِ روشن معیّن ‌می‌کند. اگر به اسلام ناب عمل کنند، زندگی بشریت از دردهای مزمنِ گریبانگیر او در طول تاریخ، نجات پیدا خواهد کرد. دردهای ‌مزمن بشریّت چیست؟ بی‌عدالتی، فقر، ظلم و درگیریهای ناشی از خودخواهی و خودپرستی و خودپسندی میان گروههای بشری ‌است. گرفتاریهای عمده‌ی بشریّت، همان گرفتاریهایی است که صدها سال قبل، بلکه هزاران سال قبل، بشر گرفتار آنها بوده است. ‌هرجا دین خدا حاکمیت پیداکرد، این امید به وجود می‌آید که این گرفتاریها از سرِ جوامع بشری دست بردارد، یا لااقل تضعیف ‌شود. دین خدا برای اداره‌ی زندگیِ انسانهاست. قرآن برای عمل شدن در همه‌ی صحنه‌های زندگی است. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/04/10
عنوان فیش :تقابل دو جریان موافق و مخالف حاکمیت دین در اوایل انقلاب
کلیدواژه(ها) : حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, عملکرد ضدانقلاب, مخالفت با نظام اسلامی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در اوّلِ انقلاب، دو جریان در مقابل هم قرار گرفتند؛ یك جریان، جریان انقلاب و دین و حاكمیت قرآنی و اسلامی و مبانی دینی و ارزشهای دینی بود كه امام رضوان الله تعالی علیه و قاطبه‌ی ملت این راه را دنبال می‌كردند یك جریان هم جریانی بود كه به حاكمیت دین خدا در این كشور راضی نبود. البته بعضی از این‌ها مردمانی بودند كه انگیزه‌شان ضدیّت با اصل دین بود. بعضی دیگر هم انگیزه‌شان حمایت از حضور امریكا و قدرتهای بیگانه بود؛ اما به‌خودی‌خود با دین كاری نداشتند. بعضیشان علی‌الظّاهر متدیّن هم بودند، ولی می‌دانستند كه وقتی نظام و دولتی براساس دین و مبانی دینی بر سرِ كار باشد، دخالت قدرتهای مستكبر و بیگانه امكان‌پذیر نیست؛ این را خوب می‌فهمیدند. لذا به‌جای اینكه در این مسئله و آن مسئله با نظام مباحثه و مجادله كنند، اصل قضیه را مورد سؤال قرار می‌دادند: چرا باید دین در مسائل جامعه دخالت كند؟ چرا باید متولّیان امور دینی یعنی علمای دین اصلًا كاری به كار جامعه داشته باشند؟ چرا باید فقه اسلام كه امور زندگی مردم اعم از دنیا و آخرت را براساس حكم الهی معیّن می‌كند، در قانون و جعل قانون و انتخاب مسئول و امثال این‌ها دخالت داشته باشد؟ بنابراین، بنا كردند با اصل دین مقابله كردن. می‌دانستند كه تا دین و حاكمیت دینی هست، از هیچ طرف راهی برای دشمن وجود ندارد. البته من خواهش می‌كنم كه متفكّران و صاحب‌نظران جامعه، این حرف را درست بشكافند كه چرا وقتی دین هست، دشمن نمی‌تواند بیاید؟ یكی به خاطر خودِ احكام دینی و خودِ آیات قرآنی و خودِ قواره‌ی نظام اسلامی است كه اصلًا اجازه‌ی دخالت به مستكبر و ظالم و توطئه‌گر و غارتگر را نمی‌دهد؛ جهت دیگر این است كه حالا دولتی كه معتقد است نباید به بیگانگان اجازه‌ی ورود داد، با چه ابزاری می‌خواهد هدف خود را محقّق كند؛ جز با ابزار مردم و اراده‌های مردم؟ فقط در حاكمیت دینی است كه اراده‌ی مردم، همراه با عشق، با شور، با ارادت و با اخلاص، همه‌ی وجود آن‌ها را در مقابله‌ی با دشمن بسیج می‌كند. در غیر نظام دینی، چنین چیزی ممكن نیست. این نكته‌ی خیلی مهمّی است. راه اینكه پشتیبانی مردم را از یك نظام جدا كنند، این است كه اعتقادات آن‌ها را در دفاعشان دخالت ندهند؛ بین حضور و اراده و اعتقادات آن‌ها آن هم اعتقادات دینی انفكاك ایجاد كنند؛ كه می‌دانید فرق اعتقاد دینی با اعتقاد حزبی و سیاسی این است كه اعتقاد دینی، ایمان است و در آن، عشق و شور هست. به‌هرحال، این‌ها با اصل دین مقابله می‌كردند. آن جریان اوّل كه جریان انقلاب و جریان دین و جریان اسلام بود صاحب منطق و صاحب حرف بود و در مقابل غوغاگریِ جریان مقابل محكم ایستاد. هركس كه در این صف‌آرایی توان ایستادگیش بیشتر بود، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت. شما نگاه كنید ببینید در طول آن دو سال و اندی كه آن جریانهای مخالف در این كشور خیلی فعّال بودند، علیه چه كسانی توطئه كردند؛ علیه چه كسانی بدگویی كردند؛ با چه كسانی در عالم ذهنیّت و مباحثات و مجادلات بیشتر درافتادند؟ با كسانی بیشتر دشمنی می‌كردند كه می‌دیدند در عالم روشنگریِ افكار مردم، این‌ها توان بیشتری دارند. بعضیها را با تهمت از میدان خارج می‌كردند؛ بعضیها را با تضعیف و اهانت از رو می‌بردند؛ لیكن بعضی مثل شهید بهشتی را نمی‌شد با این چیزها از میدان خارج كرد؛ آن وقت به این شیوه‌ی ترور متوسّل شدند و شهید بهشتی و دیگران را در آن حادثه به شهادت رساندند. بعد هم مرحوم شهید باهنر و شهید رجایی و امثال این‌ها را شهید كردند. این‌ها شهدای هویّت اصلیِ اسلامیِ نظامند؛ چون در مقابل دشمنان ایستادند. خون مطهّر آن‌ها خیلی هم اثر كرد؛ انصافاً سالهای متمادی مردم را بیدار و آگاه كرد؛ امروز هم الهام خودش را دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1378/04/07
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فقط در حاكمیت دینی است كه اراده‌ی مردم، همراه با عشق، با شور،با ارادت و با اخلاص، همه‌ی وجود آنها را در مقابله‌ی با دشمن بسیج می‌كند

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1378/04/07
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تا دین و حاکمیت دینی هست، از هیچ طرف راهی برای دشمن وجود ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1378/04/07
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فقط در حاکمیت دینی است که اراده مردم، همراه با عشق، با شور، با ارادت و با اخلاص، همه وجود آنها را در مقابله‌ی با دشمن بسیج میکند

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هدف از حاکمیت دین خدا، رسیدگی به وضع «مظلومون» و عمل به فرایض، احکام و سنن الهی است

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
تا مردم متدیّن و معتقد به دینی نباشند، حکومت دینی در آن کشور اصلاً به‌وجود نمی‌آید و جامعه‌ی دینی شکل نمیگیرد. بنابراین، وجود حکومت دینی در یک کشور، به معنای تدیّن مردم است؛ یعنی مردم این حکومت را خواستند، تا این حکومت بیاید. وقتی که ما میگوییم حکومت دینی -که جمهوری اسلامی هم براساس احکام و تعالیم الهی است- آیا معنایش این است که مردم هیچ کاره‌اند؟ نه. اگر مردم با حاکمی بیعت نکنند و او را نخواهند -ولو امیرالمؤمنین علیه‌السّلام باشد- او سرِ کار خواهد آمد؟ در جمهوری اسلامی که نقش مردم واضح است.
در تفکّر دینی، اساس حاکمیت دین و نفوذ دین و قدرت دین، در اعمال آن روشهای خودش برای رسیدن به اهدافش به چیست؟ تکیه‌ی اصلی به چیست؟ به مردم است. تا مردم نخواهند، تا ایمان نداشته باشند، تا اعتقاد نداشته باشند، مگر میشود؟ پیامبر را اگر مردم مدینه نمیخواستند و در انتظار او نمینشستند و بارها سراغش نمیرفتند، مگر به مدینه میآمد و جامعه‌ی مدنی تشکیل میشد؟ پیامبر که با شمشیر نرفت مدینه را بگیرد. کمااین‌که فتوحات اسلامی تا آن‌جایی که درست انجام گرفته است -چون همه‌ی فتوحات در فصول صحیحی انجام نگرفته؛ در دورانی، فتوحات همان شکل جهانگشاییهای سلاطین را پیدا کرد- رزمندگان اسلام رفتند آن مانع را که قدرت حکومت فاسد و ظالم آن محل بود، از سرِ راه برداشتند؛ مردم خودشان از رزمندگان استقبال کردند -هم در ناحیه‌ی شرقی، هم در ناحیه‌ی غربی- و این در تواریخ ما مشخّص و موجود است.

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ولایت‌فقیه در جامعه‌ی مدینةالنّبی، در رأس همه‌ی امور است؛ چون در مدینةالنّبی، حکومت، حکومت دین است و ولایت فقیه هم به معنای ولایت و حکومتِ یک شخص نیست؛ حکومتِ یک معیار و در واقع یک شخصیت است.

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تا مردم متدیّن و معتقد به دینی نباشند، حکومت دینی در آن کشور اصلاً به‌وجود نمی‌آید و جامعه‌ی دینی شکل نمیگیرد.

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وجود حکومت دینی در یک کشور، به معنای تدیّن مردم است

مربوط به :پیام به مناسبت اولین اجلاس دوره‌ی سوم مجلس خبرگان‌ - 1377/12/03
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اصل ولایت فقیه به معنای حاکمیت دین و تقوا بر زندگی اجتماعی یک ملت است

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌‌های شهدا - 1377/07/05
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین خدا در کشور مایه سعادت دنیا و آخرت است

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش :حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و ضایع کردن دین و دنیا
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
باید بدانند که حاکمیت اسلام، یعنی حاکمیت عدل و علم و انصاف بر مجموعه‌ی انسانها. حاکمیتی که می‌تواند هم جسم انسانها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگی واقعی و زندگی معنوی آنها و هم دنیا و آخرتشان را آباد کند. حاکمیت دین یعنی این.

حاکمیت دین، در مقابل حاکمیت طاغوت است؛ که «اذا تولی سعی فی‌الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل(1)». حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و حاکمیت ضایع کردن دین و دنیاست - نه فقط دین - کمااین‌که در گذشته‌ی کشور خودمان از نزدیک شاهد بودیم و کسانی که آن دوره را درک کردند، همه آن را حس نمودند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 205
وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَيُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ
ترجمه :
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمی‌گردانند (و از نزد تو خارج می‌شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‌کنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود می‌سازند؛ (با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, حاکمیت
کلیدواژه(ها) : حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, حاکمیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاكمیت دین خدا، یعنی پاسخگویی به نیازهای اساسی انسانها.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : پاسخ به نیازهای جامعه, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : پاسخ به نیازهای جامعه, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر نیازی كه انسانها دارند - نیازهای معنوی، نیازهای مادی، فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و همه و همه - در ظل حاكمیت دین خدا تامین می‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز علاوه بر این‌که باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد. این مطلب واضح است. این امری است که مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بوده‌اند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است. امروز دستها، زبانها، نوشته‌ها و امواج تبلیغاتی، در این امر واضح ایجاد خدشه و درباره آن، سؤال ایجاد میکنند. بایستی این را در ذهنها مستحکم کنید. باید بدانند که حاکمیت اسلام، یعنی حاکمیت عدل و علم و انصاف بر مجموعه انسانها. حاکمیتی که میتواند هم جسم انسانها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگی واقعی و زندگی معنوی آنها و هم دنیا و آخرتشان را آباد کند. حاکمیت دین یعنی این.
حاکمیت دین، در مقابل حاکمیت طاغوت است؛ که «اذا تولی سعی فیالارض لیفسد فیها و یهلک الحرث والنسل». حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و حاکمیت ضایع کردن دین و دنیاست - نه فقط دین - کمااین‌که در گذشته کشور خودمان از نزدیک شاهد بودیم و کسانی که آن دوره را درک کردند، همه آن را حس نمودند. حاکمیت خدا، یعنی نجات و سعادت انسانها. حاکمیت دین خدا، یعنی پاسخگویی به نیازهای اساسی انسانها. هر نیازی که انسانها دارند - نیازهای معنوی، نیازهای مادّی، فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و همه و همه - در ظلّ حاکمیت دین خدا تأمین میشود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت خدا، یعنی نجات و سعادت انسانها

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین خدا، یعنی پاسخگویی به نیازهای اساسی انسانها

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر نیازی که انسانها دارند در ظلّ حاکمیت دین خدا تأمین میشود.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18
عنوان فیش : حکومت, دین, حاکمیت دین, انسان, اسلام سیاسی
کلیدواژه(ها) : حکومت, دین, حاکمیت دین, انسان, اسلام سیاسی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اساس زندگی بشر، که بر پایه‌ی حکومت است، امری است متوجه دین؛ مسؤولیتی است بر دوش دین و دین باید این کار را انجام دهد.

مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مرکز و سرچشمه‌ی اصلی این دین [اسلام]، یعنی وجود مبارک حضرت خاتم پیغمبران محمّد مصطفی صلی الله‌علیه وآله و سلّم که دین، دین اوست، خود در رأس حکومت و در رأس سیاست بود. برای تشکیل حکومت هجرت کرد و مسأله خلافت و جانشینی و حکومت و سیاست، جزو مسلّماتِ اسلام بوده است. حتی در دوران حکومتهای بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که خلافت به صورت سلطنت درآمده بود، از نظر حاکم و محکوم، این معنا جزو مسلّمات بود که حکومت جزئی از اجزای دین است و اداره‌ی سیاست، یکی از تکالیف دینی است.
مگر ممکن است سیاست از دین جدا باشد!؟ دین برای اداره‌ی زندگی مردم آمده است. البته دستهایی در طول سالیان متمادی، با کمال خباثت و موذیگری زحمت کشیدند که دین را به گوشه‌ی محرابها و مساجد و کنج خانه‌ها برانند و حدّاکثر به احوال شخصیّه مربوط باشد. لکن اسلام و قرآن این چنین نیست.
پیغمبران آمدند برای این‌که مردم در امور دین و دنیا از آنان اطاعت کنند. انقلاب و حکومت اسلامی هم بر این اساس به وجود آمد. حکومت اسلامی این همه برکات به وجود آورد و دنیای اسلام را بیدار کرد. کسانی که به اسلام پشت کرده بودند و شخصیتهای معروف و مبارز گفتند ما اسلامی که خود را از مسائل زندگی مردم کنار نمی‌کشد قبول داریم و به اسلام گرویدند. ولی حالا دشمنان انقلاب، تشکیک در اصل این قضیه را شروع کرده‌اند که: آقا اصولاً دین و روحانیّت و اسلام به چه مناسبت برای اداره‌ی روح مردم است؟ اینها به زندگی و سیاست مردم کاری ندارد. سیاست امر بد و کثیفی است! سیاست دردسر و ابتلاء دارد! آقایان علما باید پاک بمانند. برای علما دلسوزی هم می‌کنند و می‌گویند علما تشریف ببرند کناری بنشینند و کاری به کار مردم نداشته باشند!
بله؛ نتیجه‌ی کار معلوم است. آقایان بروند کناری بنشینند تا قلدرها، رضاخانها، محمدرضاها، قاجارها، حکّام وابسته، مزدوران اجنبی و بندگان کسانی که برده‌ی شهوات خود بودند، بیایند و امور بندگان خدا را به دست گیرند! به آنها ستم و ظلم کنند و همان بلایی را بر سر ملتها بیاورند که در طول قرنهای متمادی آوردند. آنها این را می‌خواهند. این مسأله امروز یکی از مصاریع بلند تبلیغات دشمن است

مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جز راه و حاکمیّت خدا و ارزشهای الهی، هیچ چیز جوابگوی زندگی بشر نیست

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1374/02/28
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی میتواند نظر بیندازد و بهره‌ی معنوی و فکری بگیرد؛ یکی، اصل و موضوع «ولایت»، به‌عنوانِ استمرار نبوّت است. این، موضوع مهمّی است. نبوّت عبارت است از گزاردن پیغام پروردگار در میان بشر در برهه‌ای از زمان و تحقّق اراده‌ی الهی به‌وسیله‌ی شخصی که مبعوث و برگزیده‌ی پروردگار است. بدیهی است این دوره هم تمام میشد و میگذشت. که: «انّک میّت و انّهم میّتون.» امّا این حادثه‌ی الهی و معنوی، با رفتن پیغمبر، منقطع نمیشود؛ بلکه هر دو جنبه‌اش باقی میماند. یکی جنبه‌ی اقتدار الهی، حاکمیّت دین و اراده‌ی پروردگار در میان بشر است. انبیا مظهر اقتدار پروردگار در میان بشر بودند. انبیا که نیامدند مردم را فقط نصیحت کنند. نصیحت و تبلیغ، بخشی از کار پیغمبران است. پیغمبران همه آمدند تا جامعه‌ای را بر اساس ارزشهای الهی به وجود آورند؛ یعنی در واقعیتِ زندگىِ مردم تأثیر بگذارند. بعضی توانستند و مبارزاتشان به نتیجه رسید؛ بعضی هم نتوانستند. این جنبه از زندگی پیغمبر که مظهر قدرت خدا در زمین و در میان بشر و مظهر حاکمیّت و ولایت الهی در میان مردم است، استمرار پیدا میکند؛ برای اینکه معلوم شود، دین در هیچ زمانی نمیتواند اثر خود را ببخشد، مگر اینکه زمامداری، حاکمیّت و اقتدار، در آن وجود داشته باشد.
جنبه‌ی دومِ موضوع که آن هم به همین اندازه مهم است، این است که حال که این حاکمیّت، با رفتن نبی قطع نمیشود و استمرار پیدا میکند، نمیتواند یک حاکمیّت برهنه و بی‌نصیب از معنوّیات پیغمبر باشد.

مربوط به :بیانات در آغاز بکار دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه - 1373/06/21
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز فدایی قرآن بودن، یعنی فدایی این نظام بودن؛ چون نظام قرآنی است. و الّا شما فدایی چه هستید!؟ قرآن عملی، قرآن مجسّم، قرآنی که به معنای حاکمیت مؤمنین، حاکمیت دین و حاکمیت صلاح است، مبارزه با دشمنان خدا و سکوت نکردن در مقابل منکر است. قرآن، به این معنا، فدایی لازم دارد

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/06/04
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز در سطح عالم و در زیر این آسمان، تنها نقطه جهان که در آن به‌طور رسمی احکام اسلامی، اجرا و قوانین و مقرّرات بر طبق قرآن و سنّت پیغمبر تنظیم و عمل میشود و به عبارت دیگر، مهمترین نقطه دنیا که چنین حرکت عظیمی در آن انجام میگیرد، ایران اسلامی است. دولتی به نام اسلام حاکم است و این موضوع، در حقیقت تکلیفی را بر دوش همه مسلمانان عالم میگذارد. چون اگر حکومتی براساس اسلام بود، به این معناست که اسلام مورد عمل قرار گرفته است. اما اگر اسلام به معنای اعتقاد و عمل افراد در جامعه وجود داشته باشد و حاکمیت دین برقرار نباشد، در چنین جامعه‌ای قرآن و اسلام مهجور است. مصداق آن در قرآن کریم و در سوره فرقان چنین آمده است: «وَ قالَ الَّرسولُ یا ربِّ اِنَّ قَومی اْتَّخذُوا هذَا القُرانَ مَهجوراً». پیغمبر اکرم نزد پروردگار عالم عرض میکند: «یا رَبِّ اِنَّ قَومی اْتَّخَذوا هذَا القُرانَ مَهجوراً». هَجر قرآن به چه معناست؟ بیشک به این معنا نیست که قرآن و اسم قرآن و اسم مسلمانی را به‌طور کلّی از خود دفع کردند. این اتخّاذ نیست. «اتّخذوا هذا القُرانَ مَهجورا»؛ یعنی قرآن را دارند، اما همراه با هَجر. قرآن هست، اما مهجور است. به این معنا که قرآن در یک جامعه تلاوت شده و احترام ظاهری میشود، اما به احکام آن عمل نمیکنند و به بهانه جدایی دین از سیاست، حکومت را از قرآن سلب مینمایند. اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر برای چه بود؟ اگر پیغمبر اسلام بر این باور بود که نباید در حکومت و اداره زندگىِ مردم و قدرت سیاسی جامعه دخالت شود و همین قدر کافی است که مردم عقاید اسلامی داشته باشند و در خانه خودشان این اعمال دینی را انجام دهند، معلوم نیست که چنین مبارزاتی بر پیغمبر تحمیل میشد. دعوای پیغمبر بر سر قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت به وسیله قرآن است. هَجر قرآن به این معناست که اسم قرآن وجود دارد و حاکمیت قرآن نیست. در عالم اسلام، هرجا که قرآن حاکم نیست، این خطاب نبىّ اکرم «یا رَبِّ اِنَّ قَومی اْتَّخَذوا هذَا القُرانَ مَهجوراً» صادق است.
در جمهوری اسلامی این هجران وجود ندارد. این‌جا قرآن برای اجرای احکام عمومی جامعه، محور قرار گرفته است. یعنی هر آنچه که از شؤونِ اداره یک جامعه است، رسماً از قرآن گرفته میشود، نه اسماً. قوانین از قرآن اتّخاذ میشود. هر آن‌چه مخالف با قرآن باشد، طرد میشود. حکومت و قدرت سیاسی بر طبق معیارهای قرآنی تشکیل میشود. ارزشهای حاکم بر جامعه، ارزشهای قرآنی است. هر انسان متعهّد و خدومی در جامعه اسلامی مورد قبول و پذیرش است

مربوط به :خطبه‌های نمازجمعه در چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1372/03/14
عنوان فیش : زندگی, سیاست, دین, حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : زندگی, سیاست, دین, حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دین، اداره‌کننده‌ی زندگی انسان در همه‌ی صحنه‌ها، از جمله صحنه‌ی سیاست است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع علمای اهل تسنن و تشیع افغانستان - 1371/07/23
عنوان فیش :اگر عالم به زمانه نباشیم، نخواهیم توانست به تکلیف خودمان عمل کنیم
کلیدواژه(ها) : علم به زمان, افغانستان, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
سیاستمداران اگر خودشان علماى باللَّه و علماى دینند، حکم خدا را در باب سیاست مى‌دانند. اما اگر نیستند، باید از علماى دین ارشاد بخواهند و حکم خدا را سؤال کنند و به آنچه که آنها گفتند عمل نمایند. دین باید بر کشورهایى که به برکت دین در آنها انقلاب شده و مسلمانان به پیروزى رسیده‌اند، حکومت کند. علما اگر بخواهند در امور کشور دخالت داشته باشند، باید خودشان را آماده کنند. خیال نکنیم که اداره‌ى کشور مثل اداره‌ى یک مسجد در فلان شهر یا روستاست؛ خیر. اداره‌ى کشور، سخت است. هوشیارى لازم دارد؛ قوت اراده لازم دارد؛ فریب نخوردن لازم دارد؛ شناختن دشمن و شناختن دوست لازم دارد. دشمن، در لباس دوست ظاهر مى‌شود و حرفهاى فریبنده مى‌زند. دشمن، انسان را تهدید و تطمیع مى‌کند و مى‌ترساند. انسان، اوضاع دنیا را باید بداند تا بتواند درست تصمیم بگیرد. علما به سرعت باید خودشان را با اوضاع جدید جامعه تطبیق دهند و از اوضاع جهان باخبر شوند. در حدیث است که «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس(1)». اگر عالم به زمان نبودید، اشتباه خواهید کرد و راه را غلط تشخیص خواهید داد. باید عالم به زمان بود. پس، تکلیف علما، اولاً حفظ جهت دینى و راه مستقیم قرآن و سنت، و ثانیاً تطبیق خود با زمان و فهم معارف عصر است. باید بدانیم در دنیا چه مى‌گذرد. اگر نشناسیم؛ اگر ندانیم دور و برمان چه خبر است؛ اگر مطامع استعمارى و اهداف استکبارى و این استبداد جهانى را که امروز بر دنیا حاکم است، نشناسیم و ندانیم که قدرتهاى جهانى، استبداد به خرج مى‌دهند و نسبت به ملتهاى ضعیف و کوچک، دیکتاتورى مى‌کنند؛ نخواهیم توانست به تکلیف خودمان عمل کنیم.
1 )
تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام  ,  جلد۱  ,  صفحه۳۵۶  ؛
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 27؛

عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... ِ وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس‏ ...
ترجمه :
كسى كه به اوضاع زمانش آگاه است دچار اشتباه نشود.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش :داعیه‌ امامت وحکومت؛ فصل تمایز ائمه (ع) با علمای زمانشان
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, امامت و ولایت, اقامه دین, حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام), سلیمان بن عبد الملک, خلفای بنی‌عباس, حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام), دخالت روحانیون در حکومت دینی, تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما [روحانیون] در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمی‌شود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چه‌طور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل می‌شد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط» . قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلًا ائمه‌ی ما (علیهم الصّلاة و السّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ و الّا اگر امام صادق و امام باقر (صلوات الله علیهما) یک‌گوشه می‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع می‌کردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی می‌گفتند، کسی به آن‌ها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث می‌فرماید: «هذا أبو حنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب» ؛ ابو حنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آن‌ها کاری ندارند؟ چون می‌دانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آن‌ها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابو حنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت محدثان و فقهایشان داعیه‌ی امامت نداشتند. این‌ها امام زمان را که هارون، منصور و عبد الملک بود، قبول داشتند. می‌گویند وقتی سلیمان بن عبد الملک از دنیا رفت، کتب محمّد بن شهاب زهری را از خزانه‌ی او بیرون آوردند. امام زمانش سلیمان بن عبد الملک بود؛ برای او کتاب می‌نوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی بااینکه به حسب ظاهر، هارون و بقیه‌ی خلفای جوری که بودند، درسی نخوانده بودند؛ چون آن‌ها وقت درس خواندن که نداشتند، شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلو چلو خوردن و شکار و عیاشی و این حرفها بودند تا به خلافت می‌رسیدند؛ موقع خلافت هم جوان بودند، مثلًا هارون الرشید بیست و دوساله بود که به خلافت رسید؛ بعضیها بیست‌وپنج‌ساله یا سی‌ساله بودند و درسی نخوانده بودند؛ درعین‌حال همان عباد و زهادی که اسمهایشان را شنیده‌اید از قبیل عمروبن‌عبیدها و غیر ذلک وقتی‌که هارون با آن‌ها روبه‌رو می‌شد، اعتراف می‌کردند که هارون افقه از آن‌هاست! مالک در مدینه به‌وسیله‌ی استاندار مدینه سر قضیه‌یی کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابو حنیفه که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند شروع به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات نمود. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود. این‌ها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق (علیه‌السّلام)، امام باقر (علیه‌السّلام)، امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام). آن‌ها این را می‌فهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه می‌کردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. شیعیان آنان در همه جا تعبیر این معنا را می‌کردند. وقتی‌که می‌خواستند در مورد موسی بن جعفر (سلام‌الله‌علیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسی بن جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج» پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع می‌شود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسی بن جعفر می‌برند. پس درست توجه کنید، مسئله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسئله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قائل نیست؛ چطور من و شمای شیعه می‌توانیم به این معنا قائل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود یعنی ریاست دین و دنیا منتها شرایط جور نمی‌آمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند. پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما نه آن سر دنیا به وجود آمده است؛ آیا می‌شود یک نفر بگوید من دین‌دارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی می‌شود؟ هرکسی که ادعای دین‌داری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ می‌گوید. وقتی‌که می‌گوییم دروغ می‌گوید، یعنی اشتباه می‌کند و خلاف واقع می‌گوید؛ ولی نمی‌فهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامه‌ها بر اساس دین است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش :ضرورت دفاع روحانیت از حاکمیت دین مانند عمار یاسر
کلیدواژه(ها) : حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, دخالت روحانیون در حکومت دینی, عمار, روحانی‌ها, خدمت به انقلاب, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
الآن این قوانین [نظام اسلامی] ما بر اساس چیست؟ بر اساس دین نیست؟ پس شورای نگهبان چه‌کاره است؟ قوانین قضائی، قوانین کشور و همه چیز بر اساس شرع مطهر است. یک حاکمیت این‌چنینی به وجود آمده، حالا من عبایم را جمع کنم و کنار بکشم و بگویم من کاری به این کارها ندارم؟! چطور کاری به این کارها نداری؟ مثل آن مقدس‌مآبهای زمان امیر المؤمنین که وقتی علی بن ابی طالب دارد با معاویه، با اهل شام، یا با اهل بصره می‌ جنگد، خدمتش آمدند و گفتند: «یا امیر المؤمنین انّا شککنا فی هذا القتال»! فرمود: شک؟ چه شکی؟! گفتند: آن‌ها برادر مسلمانند؛ ما را بفرست تا برویم مرزداری کنیم! فرمود: بروید، حاجتی به شما نداریم. واقعاً هم امیر المؤمنین به امثال این افراد حالا می‌گویند ربیع بن خثیم؛ -که من قطعاً نسبت نمی‌دهم-احتیاجی نداشت. اصحاب عبد الله بن مسعود، با همین خیالات باطل از دور امیر المؤمنین پراکنده شدند. امروز من و شما آن‌ها را نمی‌پسندیم. چرا شما عمار را «سلام‌ الله‌ علیه» می‌ گویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی رفیق عمار که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌ الله‌ علیه» نمی‌گویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد. ببینید، خط عمار را خط مستقیم می ‌گویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمی ‌شناسیم. عمار یاسر، یک حجت قاطعه‌ ی الهی است. من در زندگی امیر المؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی رسول اللّه، هیچ‌کس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیدا کرد. هر وقت برای امیر المؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد یعنی در یک‌ گوشه شبهه‌یی پیدا شد زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور، تا در صفین به شهادت رسید. باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. نمی‌شود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌ به‌ سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هرکس هرطور می‌تواند. یکی شمشیر به دست می‌ گیرد و به جبهه می‌رود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر می‌رود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام می‌دهد؛ یکی این کارها را نمی ‌تواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است اشکالی ندارد همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب می‌داند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است. ماها به خواب شب هم نمی‌دیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم این‌طور به اسلام خدمت بکنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند... اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق(علیه‌السّلام)، امام باقر(علیه‌السّلام)، امام موسیبن‌جعفر (علیه‌السّلام). آنها این را میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه میکردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. شیعیان آنان در همه‌جا تعبیر این معنا را میکردند.
وقتی که میخواستند در مورد موسیبن‌جعفر(سلام‌اللَّه‌علیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسیبن‌جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج»پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع میشود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسیبن‌جعفر میبرند.
پس درست توجه کنید، مسأله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسأله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قایل نیست؛ چه‌طور من و شمای شیعه میتوانیم به این معنا قایل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود - یعنی ریاست دین و دنیا - منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.
پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما - نه آن سر دنیا - به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هر کسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ میگوید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/11/24
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر هزار سال، دنیا همین‌طور پیش برود و پیشرفتهایی در آن به وجود بیاید، مادامی که دین خدا حاکم نشده باشد، باز عده‌یی مستکبر و عده‌یی مستضعفند

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/11/24
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دین، علاج نابسامانیهاست. ملتهای مسلمان باید امروز بزرگترین وظیفه‌ی خودشان را بازگشت به اسلام و حاکمیت آن بدانند. این، عزیزترین و فوریترین و بزرگترین و مؤثرترین هدفی است که امروز ملتهای مسلمان میتوانند دنبال کنند؛ علاجی هم جز این نیست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران - 1369/11/19
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یک مؤمن که میخواهد راه خدا را بپیماید و در صراط مستقیم حق حرکت بکند، باید باتقوا باشد، تا بتواند رضای الهی را کسب کند، از نورانیت الهی استفاده نماید، به مراحل عالی معنویت برسد و به حاکمیت دین خدا دست پیدا بکند

مربوط به :پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) - 1369/03/10
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این ملت بزرگ و امام بزرگوارش، سعادت را در پیروی حقیقی از اسلام دانستند و حاکمیت اسلام را وسیله‌ی نجات از سلطه‌ی شیطانها و طاغوتها و ستمگران دیدند و رضای خدا را در پیگیری از حاکمیت اسلام جستجو کردند