[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1402/01/01 عنوان فیش :استقامت داشتن در مسیر حق کلیدواژه(ها) : جنگ ترکیبی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : در جنگ ترکیبی، دشمن از رسانه استفاده میکند، از عامل فرهنگی استفاده میکند، از عامل امنیّتی استفاده میکند، از نفوذ استفاده میکند، از عامل اقتصادی استفاده میکند؛ از همهی این عوامل استفاده میکند برای اینکه ملّت را در محاصره قرار بدهد، برای اینکه ملّت را دچار یأس کند، ملّت را از نیروی خودش غافل کند. سعی میکنند ملّت را از راههای اطّلاعرسانی جدا کنند. خب، ما وسایل اطّلاعرسانی به مردم را داریم؛ اینها را بدبین میکنند: به رادیوتلویزیون گوش ندهید، خبرهایش خلاف واقع است؛ به گزارش مسئولین توجّه نکنید، گزارششان خلاف واقع است؛ به حرفهای رهبری گوش نکنید، حرفهای رهبری تکراری است؛ تکراری است؟ سالها است که جبههی دشمن با صدای بلند اعلام میکند که میخواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم، رهبری در مقابل میگوید «غلط میکنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است. خدای متعال به ما دستور داده است ــ دستور به پیغمبر دستور به همه است، دستور به ما است ــ که «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک»؛(۱) این استقامت است، این سخنِ حق را در دل نگه داشتن و حفظ کردن و پای آن ایستادن است؛ این تکرار نیست. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی - 1401/11/29 عنوان فیش :استقامت از گنجینههای بعثت کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : در زندگی یک هدیهی دیگر، که واقعاً گنجینهای است و جزو گنجینههایی است که در بعثت وجود دارد، تعلیم استقامت است که استقامت، راز و رمز رسیدن به مقصود است. شما هر مقصودی دارید ــ مقصود دنیوی، مقصود اخروی ــ با ایستادگی، با استقامت، با پیگیری ممکن است به آن برسید؛ بدون آن نمیشود به این رسید. فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک(1)؛ قرآن این [دستور] را به ما داده، بعثت این گنجینه را در اختیار ما گذاشته؛ یاد بگیریم و بدانیم باید چهکار بکنیم. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی - 1401/11/26 عنوان فیش :لزوم استقامت داشتن در راه خدا کلیدواژه(ها) : دیدار مردم قم بهمناسبت نوزدهم دی, ایستادگی در راه خدا, قیام بیست و نه بهمن مردم تبریز, قیام بیست و نه بهمن مردم تبریز نوع(ها) : قرآن متن فیش : مردم تبریز در بیستونهم بهمن، قیام قم را دیده بودند؛ خب در قم کشتار شد، مردم قم سرکوب شدند؛ این را مردم خبر داشتند، مردم تبریز میدانستند ایستادگی در مقابل دستگاه، کشته شدن دارد، جان دادن دارد، امّا ایستادند، استقامت به خرج دادند، خدا برکت داد. اینکه میگوییم تاریخ ورق خورد در روز بیستونهم بهمن به برکت حرکت مردم تبریز، این برکتی که خدا به این کار داد، به خاطر همین بود که استقامت به خرج دادند: وَ اَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا؛(۱) استقامت. این بیستودوّم بهمن امسال هم یک مصداق دیگر همین استقامت است. 1 ) سوره مبارکه الجن آیه 16 وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا ترجمه : و اینکه اگر آنها [= جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم! مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1401/03/04 عنوان فیش :مهمتر از انقلابی بودن، انقلابی ماندن است کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکتهی اساسی انقلابی ماندن است... الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقتها هنوز رئیسجمهور هم نبودم ــ میآمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّههای انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، مینشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگیمآبها سوپر انقلابی؛ بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوهی برخورد، با آن شیوهی نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. ببینید حقیقت قضیّه این است که طاقت نیاوردند! اینکه کسی بخواهد وانمود کند که ما نگاه کردیم، دیدیم این انتخاب بهتر از آن انتخاب است؛ نخیر، این حرفها نیست. رفتن در این راه، ماندن در این راه طاقت میخواست، طاقت نیاوردند. اگر من حافظهام خطا نکرده باشد، امام (رضوان الله علیه) راجع به سورهی هود، این آیهی شریفه که [میفرماید:] «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک»،(1) هم خودت استقامت کن و ایستادگی کن در این راه، هم کسانی که با تو به سمت خدا حرکت کردند، آنها ایستادگی کنند، به نظرم این جور میآید ــ نشده مراجعه کنم ــ فرمودند اینکه حضرت رسول فرمودند «شَیَّبَتنی سورَةُ هود»،(2) این آیه این بزرگوار را پیر کرد؛ این آیه پیر کرد؛ این قدر سخت است! فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ بِایست، بمان، ادامه بده راه را. خب، پس ببینید مشکلتر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است. 1 ) الخصال،شیخ صدوق، ج۱، ص ۱۹۹ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ أَبُو بَكْرٍ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَسْرَعَ إِلَيْكَ اَلشَّيْبُ قَالَ شَيَّبَتْنِي هُودُ وَ اَلْوَاقِعَةُ وَ اَلْمُرْسَلاَتُ وَ عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ ترجمه : عكرمه از ابن عباس نقل مىكند كه ابو بكر به پيامبر خدا (ص) عرض كرد: يا رسول اللَّه پيرى زودرس به سراغ تو آمد، فرمود: سوره هود و سوره واقعه و سوره مرسلات و سوره عم يتسائلون مرا پير كرد. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1400/03/06 عنوان فیش :پای حرف حق تا آخر باید ایستاد کلیدواژه(ها) : مقاومت, صبر, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک توصیه که توصیهی مهمی است، این است که شما که بحمدالله ویژگیهای خوبی دارید: انقلابی هستید، پُرتلاش هستید، پُرتوان هستید، دنبال کار هستید؛ این ویژگیها را حفظ کنید، این ویژگیها را تا آخر دوره نگه دارید. حالا «تا آخر عمر» باید گفت، امّا لااقل تا آخر دوره این ویژگیها را نگه دارید. خیلیها بودند که در اوّلِ کار همین جور خصوصیّات را داشتند، انقلابی بودند، پُرتوان بودند، پُرانرژی بودند، با حرارت حرف میزدند، با حرارت کار میکردند، لکن به مرور زمان نتوانستند در مقابل وسوسهها مقاومت کنند؛ وسوسهی مال، وسوسهی مقام، وسوسهی شهرت، وسوسهی نام و نشان. نتوانستند مقاومت کنند، راه کج شد، رفتار عوض شد، گاهی به ۱۸۰ درجه اختلاف با اوّل کار منتهی شد. لذا میبینید خدای متعال در قرآن میفرماید: اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَة؛(۱) تنزّل ملائکهِی رحمت الهی مال آن کسانی است که میایستند پای این حرف: ثُمَّ استَقاموا؛ استقامت میکنند، میایستند. بِایستید پای این ویژگیهای خوب. خب حالا برای اینکه بتوانیم خودمان را انقلابی نگه داریم باید چه کار کنیم؟ توصیهی بنده این است که باید مراقبه کنیم، باید حسابکشی کنیم از خودمان. مراقبهی دائمی لازم است. ما انسانها ضعیفیم، در معرض خطریم، در معرض لغزشیم؛ مراقب باشیم، مراقب خودمان باشیم. این مراقبت، در اصطلاح قرآنی و اسلامی، اسمش تقوا است؛ تقوا یعنی همین مراقبت دائمی از خود که دامن انسان گیر نکند به این خارهای دُور و بَر. خب، یک توصیه این بود که به نظر من توصیهی اصلی همین است. 1 ) سوره مبارکه فصلت آیه 30 إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ ترجمه : به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی - 1400/02/21 عنوان فیش :تقوا، ایمان عمیق و فکر منطقی لازمه عاقبت بخیری کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, استقامت فکری, ایمان, اقتدار معنوی, تفکر نوع(ها) : قرآن متن فیش : میدانید از همان اوّل انقلاب -یعنی قبل از اینکه رئیسجمهور [بشوم]، سال ۵۸- دانشجوها به سفارش امام آمدند سراغ بنده و با دانشجوها مرتبط شدم و کار کردم؛ من کاملاً به عمق کارهای دانشجویی و فعّالیّتهای دانشجویی آشنا هستم و میدانم که وضع چه جوری است و چه جوری بود، و چه جور شد که بعضی از آنها زاویه پیدا کردند؛ اوّل زاویه پیدا میکنند، بعد یواشیواش منحرف میشوند، که گاهی اوقات بعضاً به مقابله -۱۸۰ درجه- میانجامد. اگر ایمان باشد، تقوا باشد، دیگر واقعاً مشکلی وجود نخواهد داشت، یعنی دانشجو به سراغ مخالفین انقلاب و دشمنان انقلاب نخواهد رفت؛ لذا خداوند متعال در قرآن به پیغمبرش امر میکند: فَاستَقِم کما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۱) هم تو ایستادگی کن و استقامت کن، هم آن کسانی که با تو هستند ایستادگی کنند؛ این خیلی مهم است. و اگر این ایستادگی بود، تشکّل و افراد آن تشکّل عاقبتبهخیر میشوند؛ اگر چنانچه این ایستادگی نبود، این تقوا و ایمان عمیق و فکر منطقی و عمیق وجود نداشت، آن وقت دیگر در مورد عاقبت، مشکل است [ختم به خیر شود]؛ به قول حافظ، «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است». 1 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی - 1399/11/29 عنوان فیش :ایجاد موفقیت و پیشرفت پس از مجاهدت در راه خدا کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, هدایت الهی, جهاد, مجاهدت ملت ایران, مقاومت, ایستادگی در راه خدا, مقاومت ملت ایران نوع(ها) : قرآن متن فیش : در روزهای منتهی به بیستودوّم بهمن در تهران و در بسیاری از شهرستانها همین جور [بود]؛ آنجا هم اوّلاً امام (رضوان الله علیه) بود که در جلوی جمعیّت در واقع حرکت کرد. اگر امامْ شجاع نبود، اگر امام میترسید، اگر امام ناامید میشد، اگر امام خسته میشد، اگر امام تنبلی میکرد، این حادثهی به این عظمت اتّفاق نمیافتاد. امام در قضایای روزهای آخر نهضت که منتهی به پیروزی انقلاب شد، لحظه به لحظه مراقب حوادث بود و داخل در جریانات بود تا رسید به آنجایی که حکومت نظامی را نفی کرد، مردم را به خیابانها کشاند و قضیّه تمام شد. [ثانیاً] مردم هم شجاعت به خرج دادند و نترسیدند و وارد میدان شدند و به معنای واقعی کلمه حضور پیدا کردند. هرگاه این مجاهدت باشد، هدایت الهی هم هست؛ یعنی وقتی این مجاهدت شد، این از خودگذشتگی به وجود آمد، خدای متعال وانمیگذارد؛ وَالَّذینَ جٰهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا؛(1) وقتی مجاهدت بندگانش ظاهر بشود، خدای متعال هم هدایت خودش را به آنها خواهد داد؛ علاوهی بر هدایت الهی، موفّقیّت و پیشرفت هم خواهد بود که فرمود: وَاَن لَوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لَاَسقَینٰهُم ماٰءً غَدَقًا.(2) «ماء غدق» یعنی سیراب کردن از آب فروان و آب زلال که مفسّرین میگویند کنایه از حلّ همهی مشکلات زندگی است. اگر در این راه پافشاری کنید، استقامت کنید -استقامت یعنی منحرف نشدن- درست حرکت کنید، در همین طریق مستقیم حرکت بکنید، مسلّماً مشکلات زندگی هم حل خواهد شد، گرفتاریها برطرف خواهد شد، ضعفها برطرف خواهد شد؛ ما باید به این نکته همیشه توجّه داشته باشیم. اهمّیّت راهی که ملّت ایران تا امروز طی کرده بسیار بالا است؛ ما بایستی به این اهمّیّت واقف باشیم. 1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 69 وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ ترجمه : و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. 2 ) سوره مبارکه الجن آیه 16 وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا ترجمه : و اینکه اگر آنها [= جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم! مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه - 1399/04/07 عنوان فیش :تنها راه مهم در مقابل کارشکنی، عدم انفعال، ادامهی راه و استقامت است کلیدواژه(ها) : توکل به خدا, صبر, ایستادگی در راه خدا, مقاومت, تحول دستگاه قضائی نوع(ها) : قرآن متن فیش : راه [مقابلهی با مخالفان تحول قضایی] توکّل به خدا است؛ توکّل کنید به خدا. وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛(1) خدای متعال خودش کفایت خواهد کرد، خودش کمک خواهد کرد. راه را درست انتخاب کنید، هدف را درست انتخاب کنید و بعد «فَلِذٰلِکَ فَادعُ وَ استَقِم کَماِّ اُمِرت»؛(2) با استقامت جلو بروید؛ راهش این است. در مقابل کارشکنی، در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّت کردن و جوسازی کردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّری که وجود دارد عدم انفعال و ادامهی راه و استقامت است؛ این توصیهی بنده است. این هم یک نکته. 1 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 3 وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا ترجمه : و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است! 2 ) سوره مبارکه الشورى آیه 15 فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ ترجمه : پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!» مربوط به :بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام - 1398/11/26 عنوان فیش :ایستادگی و تسلیم نشدن در مقابل زورگو / صحیفه سجادیه دعای21 کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, ایستادگی مقابل ظلم, ایستادگی مقابل استکبار نوع(ها) : حدیث متن فیش : یکی از معارف، ایستادگی و تسلیم نشدن در مقابل زورگو است. امروز خیلی از این شعرهای آقایان ناظر به همین قضیّه بود و کاملاً درست و متین بود. انگیزهی شدید و قویای وجود دارد برای اینکه ملّت ایران را قانع کنند که آقا باید کوتاه بیایید. رادیوهای دنیا، وسایل ارتباطجمعی در دنیا، رسانههای دشمن، مجموعهای از اندیشکدهها و جمعیّتهای فکری نشستهاند طرّاحی میکنند برای اینکه ملّت ایران را قانع کنند که باید در مقابل آمریکا کوتاه بیایید و چارهای هم نیست. خب ملّت ما بحمدالله ایستاده، امّا بایستی نیروی معنوی را پیدرپی تزریق کرد، نیروی معنوی را پیدرپی باید زنده کرد؛ این یکی از معارف است. در همین دعای صحیفهی سجّادیّه [آمده:] وَ لا تَجعَل لِفاجِرٍ وَ لا کافِرٍ عَلَیَّ ... یَدَا؛(۱) یعنی من را مدیون کافر و فاسق نکن، من را محتاج آنها نکن، چشم من به دست آنها نباشد، من در مقابل آنها احساس ضعف نکنم؛ این یکی از معارف است. اینکه از خدا میخواهد او را در مقابل دشمن به این وضع دچار نکند، معنایش این است که در مقابل دشمن نباید به این وضع دچار شد. 1 ) صحیفه سجادیه دعای 21 وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً، وَ لَا لَهُ عِنْدِي يَداً، وَ لَا بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً، بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ أُنْسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِك ترجمه : بار خدايا، بار منّت هيچ گنهكار و كافر بر دوش من منه و براى هيچ يك از آنان در نزد من نعمت و بهرهاى قرار مده و مرا نيز به آنان محتاج مكن، بلكه آرامش دل و آسايش جان و بىنيازى و كفايت مرا تنها به خود و بندگان نيكوكارت منحصر فرماى. مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران - 1398/10/27 عنوان فیش :ایام الله را باید به یاد داشت کلیدواژه(ها) : ایام الله, صبر, شکر نعمت, مقاومت, ایستادگی در راه خدا, حضرت موسی(علی نبینا و اله و علیه السلام), بنی اسرائیل, نعمت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک آیهی پُر مغز و پُر مضمونی -مثل بقیّهی آیات قرآن- در سورهی ابراهیم هست. امروز بحث من پیرامون این آیه و آیات بعد از این آیه است. میفرماید که وَ لَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِآیاتِنا أَن أَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَ ذَکِّرهُم بِأَیّامِ اللَّهِ؛(۱) توصیه میکند، دستور میدهد حضرت موسیٰ را که «ذَکِّرهُم بِأَیّامِ الله». دو احتمال در معنای «ذَکِّرهُم بِاَیّامِ الله» هست که در مقصودی که ما از این آیه داریم فرقی نمیکند. یک احتمال این است که منظور این است که ایّامالله را به یاد آنها بیاور؛ یک احتمال هم اینکه مقصود این است که به وسیلهی ایّامالله خدا را، دین را، قیامت را به یاد آنها بیاور. اهمّیّت ایّامالله در اینجا معلوم میشود که موسیٰ پیامبر عظیمالشأن الهی مأمور است که ایّامالله را به یاد مردم بیاورد. بعد میفرماید: إِنَّ فی ذٰلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکورٍ. ایّامالله آیهاند، نشانهاند، دلیل راهند. برای چه کسانی؟ برای کسانی که این دو صفت را دارند: صبّارند و شکورند. صبّار یعنی کسی که سر تا پا استقامت و صبر است، یکسره اهل صبر و استقامت، شکور یعنی آن کسی که نعمت را میشناسد و شکرگزاری میکند که حالا دربارهی این شکرگزاری من عرایضی خواهم کرد. بعد در آیهی بعد میفرماید که حضرت موسی این دستور را عمل کرد: وَ إِذ قالَ مُوسی لِقَومِهِ اذکُرُوا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ أَنجاکُم مِن آلِ فِرعَونَ؛(2) به یاد آنها آورد نجاتشان از دست فرعون را، فرعونیان را، از دست قدرت فائقه و غالب ستمگر را که چطور شما را نجات داد؛ این از ایّامالله است یکی از نمونههای ایّامالله این است؛ إِذ أَنجاکُم مِن آلِ فِرعَونَ. پس این [روز] یکی از ایّامالله شد؛ آن وقتی که جوامع و انسانها و اقوام از دست قدرتهای ستمگر نجات پیدا میکنند. بعد دنبالهی این ندای عمومی پروردگار است، صدای بلند خدا است: وَ إِذ تَأَذَّنَ رَبُّکُم، «تأذّن» یعنی با صدای بلند خدای متعال به همه اعلان میکند که لَئِن شَکَـرتُم لَاَزیدَنَّکُم؛ اگر شکرگزاری کردید، ما آن نعمتی را که به شما دادیم این را روزبهروز افزایش خواهیم داد، زیاد میکنیم؛ وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدید؛(3) امّا اگر کفران نعمت کردید، وظایف شکر را به جا نیاوردید، آن وقت آنجا عذاب الهی است، مشکلات فراوانی است که برای شما پیش خواهد آمد. بعد در آیهی بعد هم نتیجهی کلّی از این مطالب را میفرماید که: وَ قالَ مُوسی إِن تَکفُرُوا أَنتُم وَ مَن فِی الأَرضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمید.(4) این که ما میگوییم شکرگزار باشید، این که میگوییم مراقب نعمت خدا باشید، نعمت خدا را از یاد نبرید، این برای خود شما است وَالّا خدای متعال بینیاز است. خب، ایّام الله مهم است؛ بنده میخواهم دربارهی ایّام الله صحبت کنم؛ برای چه کسانی؟ برای مردمی که صبّارند و شکورند. صبّارند یعنی یکپارچه اهل استقامت و صبرند، به اندک چیزی از میدان خارج نمیشوند، ایستادگی میکنند. شکورند، یعنی اوّلاً نعمت را میشناسند، ابعاد پنهان و آشکار نعمت را میبینند؛ ثانیاً قدرشناس نعمتند، یعنی ارزش این نعمت را، وزن این نعمت را، قیمت این نعمت را میدانند؛ ثالثاً بر اساس آن احساس مسئولیّت میکنند، بر اساس این نعمتی که خدا داده، احساس مسئولیت میکنند؛ ملّتی، جمعیّتی، قومی که بیصبر نیستند، مسئولیّتناشناس نیستند. این آیات، آیات سورهی ابراهیم است، مکّی است؛ یعنی در آن وقتی که مسلمانها در اوج مبارزات و ایستادگی و مقاومت در مقابل جریان کفر قرار داشتهاند، در آن وقت این آیات نازل شده است، به آنها مژده میدهد، به مردم میگوید که بدانید که خدای متعال ایّاماللّهی دارد، آن ایّامالله را به شما نصیب خواهد کرد؛ باید شما شکرگزار ایّامالله باشید. اگر واکنش درست و شاکرانه نشان دادید از آنچه که خدای متعال به شما داده است، خدای متعال به شما پیروزیهای بیشتری را در آینده خواهد داد. همین چند نکتهای که در این آیهی شریفه وجود دارد، موضوع صحبت ما امروز در خطبهی اوّل است. 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 5 وَلَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِآياتِنا أَن أَخرِج قَومَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَذَكِّرهُم بِأَيّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكورٍ ترجمه : ما موسی را با آیات خود فرستادیم؛ (و دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر! و «ایّام اللّه» را به آنان یاد آور! در این، نشانههایی است برای هر صبر کننده شکرگزار! 2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 6 وَإِذ قالَ موسىٰ لِقَومِهِ اذكُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ أَنجاكُم مِن آلِ فِرعَونَ يَسومونَكُم سوءَ العَذابِ وَيُذَبِّحونَ أَبناءَكُم وَيَستَحيونَ نِساءَكُم ۚ وَفي ذٰلِكُم بَلاءٌ مِن رَبِّكُم عَظيمٌ ترجمه : و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب میکردند؛ پسرانتان را سر میبریدند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود!» 3 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 7 وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكُم لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم ۖ وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ ترجمه : و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!» 4 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 8 وَقالَ موسىٰ إِن تَكفُروا أَنتُم وَمَن فِي الأَرضِ جَميعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَميدٌ ترجمه : و موسی (به بنی اسرائیل) گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید، (به خدا زیانی نمیرسد؛ چرا که) خداوند، بینیاز و شایسته ستایش است!» مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى - 1398/08/24 عنوان فیش :استقامت، علاج دشمنی آمریکا کلیدواژه(ها) : ظلمستیزی, ظلمپذیری, ایستادگی در راه خدا, ایستادگی مقابل ظلم, ایستادگی مقابل استکبار, استقامت ملی, استکبارستیزی, دخالتهای آمریکا در ایران نوع(ها) : قرآن متن فیش : نکتهی بعدی این است که علاج این دشمنی هم یک چیز بیشتر نیست و آن «فَاستَقِم کـَما اُمِرتَ»؛ ایستادگی [است]. خداوند متعال به پیغمبرش در مقابل این مشکلات فرمود: فَاستَقِم کـَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(1) استقامت، ایستادن. البتّه ایستادگی سختیهایی هم دارد، نه اینکه کار آسانی است؛ لکن تسلیم شدن، سختیهای بیشتری دارد؛ فرقش هم این است که شما در راه استقامت و مقاومت هر سختیای که متحمّل بشوید، خدای متعال به شما اجر خواهد داد: ذٰلِکَ بِاَنَّهُم لا یُصیبُهُم ظَمَاٌ وَ لا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ فی سَبیلِ اللهِ وَلایَطَئونَ مَوطِئًا یَغیظُ الکُفّارَ وَ لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلًا اِلّا کُتِبَ لَهُم بِه! عَمَلٌ صٰلِح.(2) هر سختیای که شما تحمّل بکنید، یک عمل صالح است؛ در حالی که اگر تسلیم دشمن بشوید، سختیهایتان هیچ اجری هم پیش خدای متعال ندارد، بلکه تن به ظلم دادن مجازات هم دارد. قرآن این جوری دستور میدهد: نه ظلم کنید، نه زیر بار ظلم بروید. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 120 ما كانَ لِأَهلِ المَدينَةِ وَمَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ وَلا يَرغَبوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصيبُهُم ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفّارَ وَلا يَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ ترجمه : سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جویند؛ و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند! مربوط به :بیانات در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1398/03/14 عنوان فیش :امام خمینی آیات قرآن را با ایستادگی خود معنا کرد کلیدواژه(ها) : مقاومت, مقاومت اسلامی, خصوصیات امام خمینی(ره), امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), ایستادگی در راه خدا, ایستادگی امام خمینی(ره) نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز دربارهی آن بیشتر میخواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوتها امام مقاومت خودش را به رخ همهی دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلیها خسته شدند، خیلیها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّهای عقبنشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همهجانبهتر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد. بنده وقتی به این خصوصیّت امام نگاه میکنم و به آیات قرآن مراجعه میکنم، میبینم امام حقیقتاً بسیاری از آیات قرآن را با همین ایستادگی خود و مقاومت خود معنا کرد. فرض بفرمایید اینکه قرآن میفرماید «فَلِذالِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع اَهواءَهُم»،(1) تهدید و تطمیع و فریب در امام اثر نگذاشت؛ نه اینکه تهدید نکردند یا تطمیع نکردند یا به فریب متّصل نشدند؛ چرا، [امّا] در امام مطلقاً اثر نمیگذاشت، ایستادگی او را مخدوش نمیکرد. مهم این است که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمیتوانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ چون یکی از کارهای مهمّ دشمنان همین است: با شما که مواجه میشود، نیّت شما را که میداند، تصمیم شما را که میداند، در صدد برمیآید کاری کند تا محاسبات شما عوض بشود، دستگاه محاسباتی شما را دچار اختلال کند؛ یکی از کارهای مهمّ دشمنی در عرصههای گوناگون این است. دشمن نمیتوانست دستگاه محاسباتی امام بزرگوار را که به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود، دچار اختلال بکند. معنای مقاومت چیست؟ معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند، و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است. 1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 15 فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ ترجمه : پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!» مربوط به :گزیدهای از بیانات به مناسبت میلاد حضرت ولیّعصر (عج) - 1398/01/31 عنوان فیش :نسلهای بعدی قدردان ایستادگی گذشتگان هستند کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا, مقاومت ملت ایران, ایستادگی ملت ایران, ایستادگی ملی, پیروزی, پیروزی مومنین, غلبه بر دشمن نوع(ها) : قرآن متن فیش : عزیزان من! زحمتی بر عهدهی شما و بر عهدهی همهی آحاد ملّت ایران است، زحماتی هم بر آنها تحمیل میشود و آحاد ملّت رنج میبرند، امّا همه باید بدانند که این زحمات، زحمات موقّت است. شما جوانها یادتان نیست، در دورهی دفاع مقدّس و جنگ تحمیلی، سال اوّل میگفتیم که امسال جنگ تمام میشود، سال دوّم میگفتیم امسال تمام میشود، سال سوّم میگفتیم امسال [تمام میشود]؛ ملّت ایران با پوست و گوشت و استخوانشان زحمات جنگ را لمس میکردند؛ در عین شدّت، در عین فشار، نه مثل فشار حالا؛ فشارهای فوقالعاده. در همین شهر تهران، مردم در کوچه و خیابان که راه میرفتند، موشک صدّام میخورد وسطشان؛ شهرهای دیگر هم همین جور؛ یک چنین وضعیّتی [بود]، جبههها هم که وضع خودش را داشت؛ امّا آن سختیها تمام شد. سختی دو جور ممکن است تمام بشود: تمام شدن سختیها با خرسندی، تمامشدن سختیها با ناخرسندی. جنگ تحمیلی تمام شد با خرسندی، یعنی با پیروزی ملّت ایران؛ علّتش چه بود؟ علّتش این بود که مشکلات را تحمّل کردند. من به شما عرض میکنم که این زحمات امروز هم تمام خواهد شد و میتواند با خرسندی تمام بشود؛ شرطش چیست؟ شرطش این است که آحاد ملّت ایران -بخصوص مسئولان در ردههای مختلف- کار خودشان را خوب انجام بدهند. بدانید سرنوشت جمهوری اسلامی اعتزاز و اعتلا است، و بدانید سرنوشت دشمنان جمهوری اسلامی ذلّت و انحطاط است؛ همهی قرائن این را به ما نشان میدهد و برای ما اثبات میکند و این اتّفاق خواهد افتاد. آن روز ممکن است افرادی از ماها نباشیم، امّا ملّت ایران هست، ملّت ایران زنده است، جریان انقلاب زنده است، جریان نظام مقدّس اسلامی زنده و سرحال و بانشاط است، از این روزها آن روز یاد خواهند کرد و خواهند گفت که یک روزی ملّت ایران [چنین بودند:] «مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلزِلوا حَتّیٰ یَقولَ الرَّسولُ وَ الَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتیٰ نَصرُ اللهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللهِ قَریب»؛(۱) آن روز مردم از حرکت شما، ایستادگی شما، مقاومت شما، خوب عمل کردن شما تشکّر میکنند، تقدیر میکنند، قدرش را میدانند، همچنان که ما امروز قدر رزمندگان دفاع مقدّس و شهدای دوران دفاع مقدّس را میدانم. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 214 أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم ۖ مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَالضَّرّاءُ وَزُلزِلوا حَتّىٰ يَقولَ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَريبٌ ترجمه : آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است! مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1396/12/24 عنوان فیش :پیروزی قطعی جبهه حق بر باطل کلیدواژه(ها) : پیروزی حق, ایستادگی در راه خدا, نصرت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : در این مبارزه[ی حق و باطل]، پیروزی قطعاً با جبههیِ حق است. نه امروز، [بلکه] دیروز، امروز و فردا، هرجا چنین مبارزهای به وجود بیاید، پیروزی با جبههی حق است، مشروط به چند شرط؛ [اگر] اهل حق و کسانی که طرفدار حقّند، نیّت کنند، همّت کنند، صبر کنند، ایستادگی کنند، مبارزه کنند، بلاشک پیروز خواهند شد؛ هر جایی که این اتّفاق افتاده است -از دورانِ دور تاریخ- اینجور است. در مورد انبیا هم همینجور است؛ بله ما در انبیا هم داریم مواردی که اینها را به قتل رساندند، نابود کردند، مسخره کردند و کارهایی مانند اینها کردند، امّا در خود قرآن و در روایات، مواردی را دارید که انبیا موفّق شدند، مسلّط شدند؛ این بهخاطر همین است که شرایط تفاوت میکرده. آنجایی که طرفداران حق سستی به خرج دادند، اهمال به خرج دادند، آنجوری شده؛ آنجایی که ثبات و ایستادگی و استقامت و مبارزه و بصیرت و مانند اینها به خرج دادند، پیروز شدند؛ یعنی در طول تاریخ اینجور است. امروز هم همینجور است؛ امروز هم وقتیکه این حرکت، این نهضت بهوسیلهی امام بزرگوار شروع شد، خب مردم پیروی کردند، آمدند داخل میدان؛ پیر، جوان، مرد، زن، قشرهای مختلف، جاهای مختلف وارد میدان شدند؛ از کشته شدن نترسیدند، ایستادگی کردند، پیروز شد. در جنگ هم همینجور؛ در هر جای دیگر هم که ما بهاصطلاح این همّت را کردیم، مسلّماً پیروزی به دست آمده است. امروز هم همینجور است؛ امروز هم اگر ما به شرایط، درست عمل بکنیم، پیروزی قطعی است. و در قرآن کریم آیاتی که این نکتهی قطعیّت پیروزی را به ما یادآوری میکند و تعلیم میدهد و خبر میدهد، آیات زیادی است؛ ازجمله آیهی «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»،(1) آیهی «لینصرنّ اللَّه من ینصره»،(2) آیهی «والعاقبة للمتّقین»(3) که در چند جا تکرار شده، اینها همه نشاندهندهی این است. 1 ) سوره مبارکه محمد آیه 7 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. 2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40 الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. 3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128 قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ ترجمه : موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» مربوط به :پیام درپی حماسه ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن - 1396/11/22 عنوان فیش :مومنین برترند کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا, حضور مردم در صحنه, توجه به عامه مردم نوع(ها) : قرآن متن فیش : نهیب ملت ایران دشمن را به عقب میراند و عزم راسخ او معادلات غلط آنان را به هم میریزد. مسئولان کشور قدر این پدیدهی بینظیر را بدانند و با استقامت کامل و روحیّهی انقلابی و عمل جهادی به ملت عزیز خدمت و از آرمانهای انقلاب دفاع کنند. آینده متعلق به ملت بیدار و بصیر ماست، ما مسئولان باید بکوشیم از ملت عقب نمانیم. ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین (1) 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 139 وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ ترجمه : و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! مربوط به :بیانات در جمع هیئتهای دانشجویی در روز اربعین حسینی - 1396/08/18 عنوان فیش :لزوم استقامت در راه خدا کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : این دیدارها، این اجتماعات، این یادآوریها من و شما را بایستی در راهی که در پیش داریم تقویت کند، عزم ما را ثابت کند، ثاقب کند. در دعا میخوانید: اَللّهُمَّ ارزُقنی ... عِلماً واسِعاً ... وَ عَزماً ثاقِباً؛(۱) عزم و ارادهی محکم و پایدار داشته باشید در این راه. راه، راه درستی است؛ هدف، هدف بسیار والایی است، و اقدام جوانهای امروز، مردم امروز، برادران و خواهران ما در حرکت در این راه مبارک انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، حرکت محبوب الهی است انشاءالله؛ مرضیّ الهی است. منتها آنچه مهم است و همهی ما باید در نظر داشته باشیم، ثبات در این راه است؛ ثبات در این راه. در دو جای قرآن «اِستَقِم» دارد؛(۲) استقامت کردن یعنی ثبات ورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار نگرفتن. راه، راه همواری نیست؛ راه خدا، راه تلاش در راه خدا، راه اقامهی حق و عدل، راه رسیدن به تمدّن اسلامی و نظام حقیقی اسلامی و جامعهی اسلامی راه دشواری است؛ راهی است که پیغمبران در این راه با زحمت حرکت کردند و پیش رفتند. 1 ) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 84، ص 325 ؛ َّ قُلْ مَا كَانَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع يَقُولُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ بِعَقِبِ رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ ... اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً زَكِيّاً وَ عِلْماً كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ثُمَّ قُلْ خَمْساً أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ . ترجمه : ... خدایا عقلی کامل و تصمیمی نافذ و خردی برتر و دلی هوشیار و پاک و علمی [عملی] زیاد و ادبی نیکو روزیم کن و تمام اینها را به سبب مهربانیت به سود من قرار ده نه به زيانم ای مهربان ترین مهربانان سپس پنج مرتبه بگو: أستغفر الله الذي لا إله إلا هو الحي القيوم و أتوب إليه. 2 ) سوره مبارکه الشورى آیه 15 فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ ترجمه : پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!» 2 ) سوره مبارکه هود آیه 112 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ ترجمه : پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! مربوط به :گزیدهای از بیانات در دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدالآور دانشگاه شریف - 1395/10/13 عنوان فیش :موفّقیّتهای نظام بر اثر ایستداگی و ثبات کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, ایستادگی مقابل انحراف نوع(ها) : حدیث, نهجالبلاغه متن فیش : اگر بخواهیم کشور، ملّت، جامعهی بشری به سعادت برسد، راهش این است که آرمانهای دینی و آرمانهای الهی را برتر از همهی آرمانها قرار بدهیم؛ این در اقتصاد ما باید اثر بگذارد، در کار علمی ما باید اثر بگذارد، در ادارهی کشور ما باید اثر بگذارد، در گزینش مدیران کشوری باید اثر بگذارد، در حرکت فکری خود ما [هم باید] اثر بگذارد. خب، خوشبختانه امروز مجموعهی بزرگی از جوانهای کشور -بسیج، بسیج دانشجویی، کسانی که بهعنوان فکر اسلامی و فکر انقلابی امروز دارند در کشور حرکت میکنند که تعدادشان هم بسیار زیاد است- دارند این فکر را دنبال میکنند؛ این فکر را نگه دارید. بدانید که حوادث گوناگون، انسان را دچار تغییرات فکری میکند؛ گاهی انحرافها و زاویهها خیلی ریز شروع میشود، لکن وقتی ادامه پیدا میکند، این فاصله از خطّ مستقیم و اصلی مدام زیاد میشود. به این توجّه داشته باشید. آن کسانی که توانستند کارهای بزرگ را در این مملکت انجام بدهند که یکی از آنها مسئلهی انقلاب است، یکی مسئلهی دفاع مقدّس و مانند اینها است -که من توصیه میکنم خاطرات دفاع مقدّس را شما جوانها بخوانید، اینها خیلی باارزش است؛ بنده که جای پدربزرگ شماها هستم و خودم هم در جنگ بودهام و دیدهام، وقتی میخوانم، برای من جدید است، برای من مهم است، برای من بدیع و تازه و تأثیرگذار است- این موفّقیّتهایی که ما در دفاع هشتساله پیدا کردیم، یا در خود انقلاب پیدا کردیم، یا در برخوردها و تعارضات شدیدی که در طول این قریب چهل سال با انقلاب بوده پیدا کردیم، ناشی از ایستادگی و ثبات بوده. آنهایی که یک روز اینجوریاند، یک روز آنجوریاند، تلوتلو میخورند، به تعبیر امیرالمؤمنین «اِنَّکَ لَقَلِقُ الوَضینِ تُرسِلُ فی غَیرِ سَدَد»(۱)[هستند]؛ یعنی کسی که حضرت آن شخص را تشبیه کردهاند به یک شتری که بارش را روی پشتش سست بستهاند و همینطور که راه میرود این بار از اینطرف میافتد یا از آنطرف میافتد؛ طبعاً نمیتواند مستقیم راه برود؛ از این باید ترسید، از این باید پرهیز کرد. در دعا میخوانیم: اَسئَلُکَ الثَّباتَ عَلَی دینِک؛(۲) ثبات و ایستادگی در دین و در راه انقلاب یک چیز بسیار مهمّی است، به این بایستی توجّه کرد. 1 ) خطبه 162 : از سخنان آن حضرت است به يكى از يارانش هنگامى كه پرسيد: چگونه قومتان شما را از خلافت باز داشتند در صورتى كه از همه سزاوارتر بوديد فرمود: يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ ( صلى الله عليه وآله ) نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ الْقِيَامَةُ . وَ دَعْ عَنْكَ نَهْباً صِيحَ فِي حَجَرَاتِهِ * وَ لَكِنْ حَدِيثاً مَا حَدِيثُ الرَّوَاحِلِ وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِي ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَلَقَدْ أَضْحَكَنِي الدَّهْرُ بَعْدَ إِبْكَائِهِ وَ لَا غَرْوَ وَ اللَّهِ فَيَا لَهُ خَطْباً يَسْتَفْرِغُ الْعَجَبَ وَ يُكْثِرُ الْأَوَدَ حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللَّهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ وَ سَدَّ فَوَّارِهِ مِنْ يَنْبُوعِهِ وَ جَدَحُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ شِرْباً وَبِيئاً فَإِنْ تَرْتَفِعْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ مِحَنُ الْبَلْوَى أَحْمِلْهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ . ترجمه : اى برادر بنى اسدى، تو را اضطراب و بىقرارى است، سخن در غير صواب مىگويى ترجمهنهجالبلاغه(انصاريان)، صفحهى 364 با اين حال تو را حرمت خويشى و حق پرسش است، طلب علم كردى پس بدان: اما استبداد ديگران در امر خلافت عليه ما- با اينكه ما از نظر نسب والاتر، و از نظر پيوند با رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله محكمتريم- محض اين بود كه انحصار طلبى كردند و از رسيدن آن به ما بخل ورزيدند، و ما اهل بيت پيامبر هم با سخاوت از آن گذشتيم، حاكم خداست، و روز قيامت روز بازگشت به اوست. «و داستان اين غارتگرى را كه در جاى خود انجام گرفت رها كن.» و از اين مسأله مهم در رابطه با فرزند ابو سفيان ياد كن، كه راستى روزگار مرا پس از گرياندن خنداند. به خدا قسم عجبى نيست، كه ديگر از شدّت عجب جاى تعجّب باقى نگذارد، و كژى فراوان به بار آورد. آنان كوشيدند تا نور خدا را از چراغش خاموش كنند، و فوران چشمه حق را مانع شوند، و ميان من و خودشان آب صاف را گل آلود و با آميز كردند. اگر اين مشكلات از ما و آنان برداشته شد آنها را به سوى حقّ خالص سوق خواهم داد، و اگر چيز ديگرى شد. «خود را از غم و اندوه بر آنان تلف مكن، كه خداوند به آنچه انجام مىدهند داناست» 162 1 ) الکافی، شیخ کلینی ج 2 ص 586؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی ج84، ص 271؛ ُ اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ «1» وَ شَوْقاً إِلَيْكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ وَ اجْعَلْ لِي فِي لِقَائِكَ خَيْرَ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَكَةِ وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ* وَ لَا تُؤَخِّرْنِي مَعَ الْأَشْرَارِ وَ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَى وَ اجْعَلْنِي مَعَ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لَا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ تُحْيِينِي وَ تُمِيتُنِي عَلَيْهِ وَ تَبْعَثُنِي عَلَيْهِ إِذَا بَعَثْتَنِي وَ ابْرَأْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّكِّ فِي دِينِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي نَصْراً فِي دِينِكَ وَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ فَهْماً فِي خَلْقِكَ «3» وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ عَلَى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْهَرَمِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ وَ الْفَتْرَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا يُسْمَعُ وَ مِنْ صَلَاةٍ لَا تَنْفَعُ وَ أُعِيذُ بِكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ أَحَدٌ وَ لَا أَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً فَلَا تَخْذُلْنِي وَ لَا تُرْدِنِي فِي هَلَكَةٍ وَ لَا تُرِدْنِي بِعَذَابٍ أَسْأَلُكَ الثَّبَاتَ عَلَى دِينِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِكِتَابِكَ وَ اتِّبَاعَ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ اذْكُرْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ لَا تَذْكُرْنِي بِخَطِيئَتِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ إِنِّي إِلَيْكَ رَاغِبٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَ مَنْطِقِي وَ ثَوَابَ مَجْلِسِي رِضَاكَ عَنِّي وَ اجْعَلْ عَمَلِي وَ دُعَائِي خَالِصاً لَكَ وَ اجْعَلْ ثَوَابِيَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ اجْمَعْ لِي جَمِيعَ مَا ترجمه : از امام صادق (ع)، مىگفت: «بار خدايا! دلم را پر از مهر خود كن و از ترس خودت و از تصديق و ايمان به تو و از بيمت و از اشتياق درگاهت يا ذو الجلال و الاكرام، بار خدايا! لقايت را محبوبم ساز و در لقايت خير و رحمت و بركت برايم مقرر دار و مرا به نيكان پيوند و با بدان به دنبال مگذار و مرا به نيكان گذشته پيوند، و با نيكان به جا مانده همراه كن، و مرا به راه نيكان بر، و مرا در باره خودم كمكى كن بدان چه نيكان را در باره خودشان كمك كنى، و مرا به هر بدى كه رها كردى بر مگردان، يا ربّ العالمين! از تو خواهم ايمانى كه به سر نيايد تا تو را ملاقات كنم، مرا زنده دارى و بميرانى بر آن و مبعوثم كنى گاه انگيزشم بر آن، و دلم را از خودنمائى و شهرتجوئى و شكّ در دينت پاك كن. بار خدايا! به من بده يارى در دينت و نيرو در پرستشت و فهم در آفرينشت و دو بهره از رحمتت و رويم را به نورت سپيد كن و مرا رغبت ده بدان چه در نزد تو است، جانم را بگير در راه خودت و بر كيش خودت و كيش رسولت. بار خدايا! به تو پناهم از تنبلى و پيرى و ترسناكى و بخل و غفلت و سخت دلى و سستى و زبونى، و به تو پناهم پروردگارا از ذاتى كه سيرى ندارد و از دلى كه ترس ندارد و از دعائى كه شنوده نشود و نمازى كه سود ندهد، به تو پناهنده سازم خودم و خاندانم و نژادم را از شيطان رجيم. بار خدايا! راستش اين است كه احدى مرا در برابر تو پناهى نتواند داد و جز تو پشتيبانى نيابم، مرا وامگذار و به هلاكت و عذاب مسپار، از تو خواهم كه در دينت پايدار باشم و به قرآنت ايمان دارم و پيروى رسولت كنم. بار خدايا! مرا به مهرت ياد كن و به خطايم ياد مكن، و از من بپذير و از فضلت بيفزايم، زيرا من به تو رو دارم، بار خدايا! ثواب مجلس و گفتارم را رضاى خود مقرر دار و كردار و دعايم را خالص درگاه خود ساز و ثواب مرا بهشت مقرر كن به رحمت خودت، و فراهم آر برايم هر آنچه از تو خواستم و از فضلت بر آن بيفزا، زيرا من به تو رو دارم. بار خدايا! ستارهگان سرازير به افق شدند و ديدهها همه در خوابند و توئى زنده و پاينده، از تو نهان نسازد چيزى را شب تار و نه آسمان پر از برج و نه زمين گسترده و نه درياى عميق ژرف و نه تاريكيهاى بر هم و درهم رحمت خود را شبانه به هر كدام خلقت كه خواهى بدهى، بدانى خيانت ديدهها و آنچه نهان كنند سينهها، من در بارهات گواهم بدان چه خودت در باره خود گواهى و فرشت مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1395/08/12 عنوان فیش :ایستادگی در مقابل انحرافات کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا, جوان, آگاهی جوانان نوع(ها) : قرآن, نهجالبلاغه متن فیش : [بعضیها]جوان را به آینده بیاعتماد میکنند، به انقلاب بیاعتماد میکنند، جوان را از نفَس گرم امام دور میکنند؛ خب این خراب میشود دیگر؛ آنوقت از زمانه هم مینالند! از زمانه هم مینالند. زمانه را چه کسی میسازد؟ به قول صائب: جُرم زمانهساز فزون از زمانه است؛ زمانه را چه کسی میسازد؟ زمانه را من و شما میسازیم؛ ما زمانهسازیم. اگر زمانه بد باشد، به من و شما باید نگاه کرد؛ ما هستیم که زمانه را میسازیم. ما وقتیکه گامهایمان را محکم برنداشتیم، ما وقتیکه توصیهی امام را ندیده گرفتیم -آن چشم تیزبین، آن دل حکیم، دل سرشار از حکمت؛ خوب میدید، خوب میفهمید، درست تشخیص میداد؛ راه را برای ما روشن کرده؛ وصیّتنامهی امام دمِ دست ما است؛ خب، آن کسانی که تردید دارند این وصیّتنامه را نگاه کنند؛ ببینند چه گفته امام- وقتی مردم را از اینها دور میکنیم، جوانها را از اینها دور میکنیم، جوان را به لاابالیگری سوق میدهیم، جوانی را که تمایل به عفّت دارد، بهسمت بیمبالاتی نسبت به مسائل عفّتی و مانند اینها سوق میدهیم، خب معلوم میشود نتیجه بد خواهد شد، زمانه خراب خواهد شد. البتّه خوشبختانه تا امروز نتوانستهاند و نخواهند هم توانست؛ جوان ما خیلی خوب است. [اگر] به اسم آزادی، لاابالیگری را تزریق کنیم، به اسم عقل و نگاه عقلائی، سازش و تسلیم در مقابل دشمن را القا کنیم، خب زمانه خراب میشود دیگر؛ این راه را بایست با استحکام ادامه داد. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛(۱) بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت میکردند امّا بعد برگردانده شدند. زیغ، یعنی واژگونه شدن؛ رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا(۲) -که در قرآن هست- یعنی خدایا! دلهای ما را واژگونه نکن؛ [اگر] درست میفهمیدیم، ما را دچار بدفهمی و کجفهمی نکن. امیرالمؤمنین میگوید: بعضیها یک روزی درست حرکت میکردند، امّا دلهایشان واژگونه شد. حالا چرا واژگونه میشود؟ خدا که به کسی ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلودهی دنیا میشویم، آلودهی محبّتهای بیجا میشویم، آلودهی جاهطلبی میشویم، آلودهی رفیقبازی میشویم، آلودهی جناحبازی و حزببازی میشویم، دلمان واژگونه میشود و از آن راه درست، از آن استقامت اوّلی بر میگردیم. وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛ یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند. آفت اینها است؛ جلوی اینها را بایستی گرفت و از اینها باید به خدا پناه برد. سفارش من به جوانها این است که با چشم باز نگاه کنید، با بصیرت نگاه کنید، هر حرفی را از هر گویندهای نپذیرید. مبدأ حرکت و مبدأ انقلاب، امام بزرگوار است، حرف او را حجّت بدانید؛ نگاه کنید ببینید امام چه میگفت. نگویند اگر امام هم امروز بود، اینجوری عمل میکرد؛ نخیر، این غلط است؛ ما سالهای متمادی با امام بودیم و امام را بهتر از آنها میشناسیم. امام اگر امروز بود، همان فریاد ابراهیمی، همان فریاد بت شکن را امروز هم میزد؛ همان فریادی که ملّت را بیدار کرد و به انقلاب رساند. 1 ) خطبه 151 : از خطبههاى آن حضرت است در تحذير از فتنهها وَ أَحْمَدُ اللَّهَ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداًعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ . ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَايَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَةِ وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِهَا وَ ظُهُورِ كَمِينِهَا وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ شِبَابُهَا كَشِبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارُهَا كَآثَارِ السِّلَامِ يَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ يَتَنَافَسُونَ فِي دُنْيَا دَنِيَّةٍ وَ يَتَكَالَبُونَ عَلَى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَ الْقَائِدُ مِنَ الْمَقُودِ فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ يَتَلَاعَنُونَ عِنْدَ اللِّقَاءِ ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ الْحُمُرِ فِي الْعَانَةِ قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ وَ عَمِيَ وَجْهُ الْأَمْرِ تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّمَاءِ وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّينِ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ يَهْرُبُ مِنْهَا الْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا الْأَرْجَاسُ مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحَامُ وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ . منها : بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ الطَّاعَةِ وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ . ترجمه : خدا را سپاس مىگويم، و از او در موجبات طرد و باز داشتن شيطان، و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فريبهايش يارى مىخواهم. و گواهى مىدهم كه خدايى جز اللّه نيست، و گواهى مىدهم كه محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) بنده و فرستاده و انتخاب شده و برگزيده اوست، در فضيلت همتايى ندارد، و فقدانش را چيزى جبران نمىكندد. شهرها از پس گمراهى تاريك، و جهالت غالب بر مردم، و درشتخويى ستم آميز به وجود او روشن شد، آن هم در زمانى كه مردم حرام خدا را حلال دانسته، و انسان حكيم را خوار مىشمردند، در روزگار خالى از پيامبران مىزيستند، و بر حالت كفر از دنيا مىرفتند. شما اى مردم عرب، نشانه بلاهايى هستيد كه بسيار نزديك است. پس از مستىهاى نعمت بپرهيزيد، و از سختىهاى عقوبت حذر كنيد، و در گرد و غبار ظلمت شبهه، و ناهموارى راه فتنه، به وقت پديد آمدن طليعهاش، و آشكار شدن نهانش، و برقرارى محورش، و گردش آسيايش بر جاى خويش ثابت بمانيد. آن فتنههايى كه از مدارج پنهان شروع، و به سختى و زشتى آشكارى منتهى مىشود. رشد آن فتنه همچون رشد جوانى سريع و نيرومند، و آثارش همچون آثار سنگ محكم و سفت است. ستمكاران بر اساس پيمانها كه با هم دارند آن فتنه را از هم ارث مىبرند. اول آنان پيشواى آخرشان، و آخرشان تابع اوّل آنان است. با هم در به دست آوردن دنياى پست رقابت مىكنند، و چون سگان بر سر مردار بو گرفته به جان هم مىافتند. و زمانى نمىگذرد كه تابع از متبوع، و راهنما از پيرو بيزارى مىجويد. با كينه و دشمنى از هم جدا مىشوند، و زمانى كه يكديگر را مىبينند به هم لعنت مىكنند. پس از اين فتنه، فتنهاى ديگر پيش آيد لرزاننده و درهم كوبنده و حملهآور، كه دلهايى پس از استوارى دچار لغزش مىشوند، و مردانى از پس سلامتى در دين به گمراهى مىافتند. زمان هجوم اين فتنه هوسها و اميال گوناگون مىشود، و به هنگام طلوع آن آراء درست به نادرست اشتباه مىگردد. كسى كه به مقابله با اين فتنه برخيزد پشتش را مىشكند، و آن كه در دفع آن بكوشد او را درهم بكوبد. فتنه گران در آن فتنه چون گورخران در جمع خود يكديگر را گاز گيرند. رشته محكم دين لرزان شود، و چهره حقيقى حقيقت پوشيده گردد. حكمت فروكش كند، و ستمگران سخنران شوند. آن فتنه باديه نشينان را با آهن لجام خود بكوبد، و با فشار سينهاش آنان را در هم شكند. تكروان در غبارش ضايع شوند، و سواران در راهش هلاك گردند. آن فتنه با سرنوشتى تلخ وارد شود، و خونهاى خالص و تازه را بدوشد. در نشانههاى دين رخنه مىكند، و پيمان يقين را مىشكند. زيركان از آن مىگريزند، و ناپاكان در تدبيرش مىكوشند. فتنهاى است پر رعد و برق، سخت و با شتاب. خويشان در آن فتنه از هم جدا شوند، و مردم در فضاى آن فتنه از اسلام دل بردارند. سالم از آن فتنه بيمار، و نجات براى فرارى از آن مشكل خواهد بود. از اين خطبه است در آن فتنه كشتهاى است خونش به هدر رفته، و ترسويى است طالب امان. با بستن عهد فريبشان دهند، و با اسم ايمان مغرورشان كنند. شما اى اهل ايمان، پرچمهاى فتنه و نشانههاى بدعت نباشيد، و به آنچه پيوند جماعت با آن گره خورده، و اركان طاعت بر آن بنا شده ملتزم باشيد. مظلوم بر خدا وارد شويد و ظالم وارد نشويد. از راههاى شيطان و موارد كينه و دشمنى پرهيز كنيد. در شكمهاى خود لقمههاى حرام وارد نكنيد، زيرا در برابر مراقبت خداوندى هستيد كه گناه را بر شما حرام كرده، و راه بندگى را بر شما آسان نموده است 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 8 رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ ترجمه : (راسخانِ در علم، میگویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای! مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1395/05/11 عنوان فیش :صداقت در پیمان با خدا، راه حل برطرف شدن مشکلات کلیدواژه(ها) : صداقت در عهد, ایستادگی در راه خدا, علاج مشکلات کشور, امت بزرگ اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : آیات کریمهی قرآن و کلمات قرآن، در هر جایی، در هر وقتی که تلاوت بشود و خوانده بشود، مایهی روحانیّت و معنویّت و برکت است؛ بخصوص این آیاتی که این برادران عزیز انتخاب کرده بودند که آیات سورهی احزاب بود و نشاندهندهی خطّ روشن و مستقیم امّت اسلامی در هنگامههای دشوار، در چنبرههای سخت زمانه و روشنکنندهی راه امّت است. معلوم میکند که اگر امّت اسلامی در هر برههای، در هر دورهای دچار مشکلاتی شد -از قبیل همان مشکلاتی که در این آیات به آنها اشاره شده است- راه چیست. مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه؛(۱) وقتی پیمان با خدا و معاهدهای که دلهای مؤمن با خدا بستهاند صادقانه باشد، همهی کارها پیش خواهد رفت؛ همهی مشکلات برطرف خواهد شد. البتّه زندگی موانع دارد، مشکلات دارد، هیچ جادّهی آسفالتهای در مقابل هیچ ملّتی نیست؛ باید راه را با همّت خودشان، با کوشش خودشان هموار کنند، صاف کنند و به سمت اهداف خودشان حرکت کنند. ملّتهایی که به اوج معنویّت و مدنیّت و رفاه و سعادت رسیدند، اینجوری حرکت کردند. این آیات به ما این چیزها را تعلیم میدهد. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23 مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا ترجمه : در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانوادههای آنان - 1394/07/15 عنوان فیش :اگر خدا را یاری کنیم حتماً نصرت او شامل ما خواهد شد کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : بدانید که خدای متعال پشتیبان شما است؛ در این هیچ تردید نکنید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکم».(1) همّت ما باید این باشد که ان تنصروا الله را تأمین کنیم؛ خدا را نصرت کنیم. اگر نیّت ما، عمل ما، حرکت ما تطبیق کند با ان تنصروا الله، دنبالش ینصرکم حتماً وجود دارد؛ وعدهی الهی تخلّفناپذیر است. این حرکت را دنبال کنید، این کار را دنبال کنید؛ این جدّیّتها را دنبال کنید؛ آینده مال شما است. دشمنان اسلام و مسلمین، هم در منطقهی غرب آسیا شکست خواهند خورد، هم در مناطق دیگر؛ هم در زمینهی امنیّتی و نظامی شکست خواهند خورد، هم به توفیق الهی در زمینههای اقتصادی و در زمینههای فرهنگی؛ به شرط اینکه ما کار کنیم. اگر ما پابهرکاب باشیم، اگر ما بدرستی و به معنای واقعی کلمه حضور داشته باشیم، پای کار باشیم، قطعاً دشمن شکست خواهد خورد؛ در این هیچ تردیدی وجود ندارد. 1 ) سوره مبارکه محمد آیه 7 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. مربوط به :بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1392/03/14 عنوان فیش :استقامت؛ ویژگی امام خمینی تا پایان عمر کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : تا روزهای آخر زندگی، هیچ كس در حرف و عمل امام بزرگوار ما، نشانی از افسردگی و تردید و خستگی و وادادگی و تسلیمطلبی پیدا نكرد. بسیاری از انقلابیهای دنیا وقتی كه از دوران جوانی خارج میشوند و به پیری میرسند، دچار تردید میشوند، دچار محافظهكاری میشوند؛ حتّی گاهی حرفهای اصلی خودشان را هم پس میگیرند. بیانیههای امام در سالهای آخر عمر، حتّی از سخنان سال ۴۲ ایشان گاهی انقلابیتر بود، تندتر بود، قویتر بود؛ پیر میشد، اما دل او جوان بود، روح او زنده بود؛ این همان استقامتی است كه در قرآن كریم میفرماید: «و ان لو استقاموا علی الطّریقة لاسقیناهم ماء غدقا».(1) در آیهی دیگر میفرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائكة».(2) 1 ) سوره مبارکه الجن آیه 16 وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا ترجمه : و اینکه اگر آنها [= جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم! 2 ) سوره مبارکه فصلت آیه 30 إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ ترجمه : به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1391/10/19 عنوان فیش :اگر نصرت خدا بکنیم خدا قطعاً ما را نصرت خواهد کرد کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, مقاومت, ایستادگی در راه خدا, تجربه ملت ایران, سنتهای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی قطعی است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) این فقط مربوط به ماجرای جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است. بله، آن وقتی که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پای آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسههای شیطانی یا وسوسههای نفس یا تنبلیها پا سست کنیم، مجاهدت به جائی نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائی است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».(2) دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشههای ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پای آن ایستادن، تدبیر برای پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خدای متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معنای «لینصرنّ» این است؛ یعنی خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛(3) از خدا راستگوتر کیست؟ ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعهی بشری تحقق پیدا خواهد کرد. 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 22 وَلَو قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَروا لَوَلَّوُا الأَدبارَ ثُمَّ لا يَجِدونَ وَلِيًّا وَلا نَصيرًا ترجمه : و اگر کافران (در سرزمین حدیبیّه) با شما پیکار میکردند بزودی فرار میکردند، سپس ولیّ و یاوری نمییافتند! 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 23 سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي قَد خَلَت مِن قَبلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبديلًا ترجمه : این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت! 2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40 الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. 3 ) سوره مبارکه النساء آیه 122 وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۖ وَعدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلًا ترجمه : و کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودی آن را در باغهایی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعدههایش، از خدا صادقتر باشد؟! مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1391/10/19 عنوان فیش : ایستادگی در راه خدا, پیروزی حق کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا, پیروزی حق نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یک عدهای میگویند: مگر میشود در مقابل صفِ بههمپیوستهی دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست ایستاد؟ بله، اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی قطعی است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1391/10/19 عنوان فیش : ایستادگی در راه خدا کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر شما ملت عزیز در راهی که میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و شعارهای ملت ایران تحقق پیدا خواهد کرد. مربوط به :بیانات در مراسم بیست و سومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1391/03/14 عنوان فیش :بازگشتن دوران ذلّت در صورت عدم ایستادگی ملتها کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), عزت, عدالت و پیشرفت, پیشرفت, مقاومت, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : وقتی ادبیات انقلابی امام را ملاحظه میکنید، میبینید تکیهی اصلی بر روی ساخت درونی ملت است؛ احیای روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلکه با استحکام ساخت درونی. آنچه که ما باید به آن توجه کنیم، این است که این یک کارِ مقطعی نیست؛ این یک کارِ مستمر است، یک کارِ ادامهدار است. ملت باید با عوامل رکود و ایستائی مقابله کند. عواملی وجود دارد که یک انسان پیشرو را، یک ملت پیشرو را متوقف میکند. بعضی از این عوامل در درون خود ماست؛ بعضی از این عوامل، تمهیدات دشمن است. اگر بخواهیم دچار رکود نشویم، دچار ذلت نشویم، دچار عقبگرد نشویم، دچار همان وضعیت دوزخیِ قبل از انقلاب نشویم، باید حرکتمان متوقف نشود. اینجاست که با یک مفهومی به نام «پیشرفت» روبهرو میشویم. باید دائم پیشرفت کنیم. این عزت ملی، این استحکام درونی، این ساخت مستحکم، بایستی دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پیشرفت برساند. این دهه به «دههی پیشرفت و عدالت» نامگذاری شده است. عدالت هم در دل پیشرفت است. پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادی نیست؛ در همهی ابعاد وجودی انسان است؛ که درونش آزادی هم هست، عدالت هم هست، اعتلای اخلاقی و معنوی هم هست؛ اینها همه در مفهوم پیشرفت هست. البته در آن، پیشرفت مادی، پیشرفت مظاهر زندگی، پیشرفت علمی هم وجود دارد. امام با آن حرکت خود، ما را در جادهای قرار داد که باید در این جاده پیش برویم. هرگونه توقف در این جاده، ما را به عقبگرد میرساند. ملتی که از حقیقت عزت برخوردار شده است و در جادهی پیشرفت قرار گرفته است، اگر این نعمت را کفران کند، آن وقت مصداق این آیهی شریفه میشود که: «أ لم تر الی الّذین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛(1) دنیا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگی دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ایستادگی نکنند و پیش نروند، دوباره همان سختی و سیاهیِ دوران ذلت بر سر آنها سایهافکن خواهد شد. 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 28 أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ كُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ ترجمه : آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 29 جَهَنَّمَ يَصلَونَها ۖ وَبِئسَ القَرارُ ترجمه : (سرای نیستی و نابودی، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد میشوند؛ و بد قرارگاهی است! مربوط به :بیانات در دانشگاه امام حسین علیهالسلام - 1391/03/03 عنوان فیش :عزّت؛ پاداش وفاکنندگان به بیعت الهی کلیدواژه(ها) : عزت, عزت ملی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : خداوند متعال نعمت بزرگ خدمت در جمهوری اسلامی را به ما ارزانی داشته است و ما وظیفهی شکرگزاری آن را داریم. میدانِ امروز که بحمداللَّه سرشار از ابتکارات بود و جلوههای زیبای نمادین در آن، سرتاسر مراسم و برنامهها را فرا گرفته بود، یک نمونهای از پیام انقلاب اسلامی به ما، شما و همهی نسلهای آینده است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «انّ الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه»؛ آنهائی که در راه اسلام با پیغمبر بیعت کردند، در واقع با خدا بیعت کردند. «ید اللَّه فوق ایدیهم»؛ آن دستی که برای بیعت بر روی دست آنها قرار گرفت - که دست پیغمبر بود - در واقع دست خداست. بیعت با اسلام، بیعت با دین، بیعت با مأموریت و مسئولیت الهی، چنین بیعتی است. انسان، با خدا بیعت میکند. بعد میفرماید: «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ هر کسی که این بیعت را بشکند، به زیان خود اقدام کرده است. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛(1) اما آن کسانی که بر این پیمان وفا میورزند و پایداری میکنند، پاداش بزرگ خود را از خدای متعال دریافت خواهند کرد. این پاداش، فقط پاداش در آخرت نیست - اگرچه پاداش آخرت آنقدر باعظمت و پرمغز و پرمعناست که ذهن دنیائی و مادی ما قادر به فهم آن نیست - این پاداش در دنیا هم هست. پاداش آن کسانی که در راه خدا با بیعت الهی حرکت میکنند، پایداری میکنند، عزت است، سرافرازی است، آزادگی است، بزرگواری است. میدانید ملت ایران از مغاک چه ذلتی - که بر اثر تحمیل سلطهی پادشاهان ستمگر در طول چند قرن بر او وارد آمده بود - به اوج عزتِ امروز رسید؟ امروز ملت ایران، هم عزیز است، هم مقتدر است، هم پیشگام و پیشرو است، هم به آیندهی خود امیدوار و مطمئن است و افق آینده به او لبخند میزند. در درونِ خود نیز افراد ما، جوانهای ما، پیران ما، قشرهای مختلف ما، احساس هویت میکنند؛ میدانند دنبال چه هستند؛ تلاش آنها با معنی است. اینها همه باارزش است. 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 10 إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا ترجمه : کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. مربوط به :بیانات در دانشگاه امام حسین علیهالسلام - 1391/03/03 عنوان فیش : ایستادگی در راه خدا کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پاداش آن کسانی که در راه خدا با بیعت الهی حرکت میکنند، پایداری میکنند، عزت، سرافرازی، آزادگی و بزرگواری است. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش - 1390/11/19 عنوان فیش : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, ایثار, تقوا, معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, ایثار, تقوا, معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روحیهی فداکاری و ایستادگی و حساب کردن پای خدا را حفظ کنید؛ پاکیزگی و طهارت و تقوای معنوی را روزبهروز افزایش دهید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02 عنوان فیش :سه خصلت محبوب نزد خداوند کلیدواژه(ها) : زهد, گریه کردن, ورع, ایستادگی در راه خدا, محمد تقی بهجت نوع(ها) : حدیث متن فیش : من یک روایتی یادداشت کردهام که اول آن را بیان میکنم تا هم زبان ما متبرک شود به ذکر این حدیث شریف، هم مجلس معطر شود به عطر بیانات اهل بیت علیهم السلام. سند حدیث هم خوب است؛ در وسائل، در ابواب جهاد نفس. قال ابوعبدلله علیه السلام: «اوحی الله الی موسی ان عبادی لم یتقربوا الی بشیء احب الی من ثلاث خصال قال موسی یا رب و ما هی قال یا موسی الزهد فی الدنیا»(۱). اولین خصلت، زهد است. ما این احادیث را بارها و بارها در منابر و در گفتهها برای مردم میخوانیم و تکرار می کنیم. همین طور که بعضی از آقایان عزیز فرمودند، اگر این حرفها از دل ما برنخیزد، در عمل ما تجلی پیدا نکند، اثری نمیبخشد. زهد هم به معنای این نیست که انسان دنیا را یکباره کنار بگذارد؛ این که نه ممشای بزرگان دین بوده است، نه معنای زهد این است. زهد بیرغبتی است، حرص نزدن است، نچسبیدن به دنیا و زخارف مادی است. به دنیا نچسبیم. بهترین دستاورد یک انسان در زندگی هم همین است؛ خود را چسبیده دنیا، معلق به دنیا، آویختهی به این زخارف نکند؛ در این صورت انسان خودش هم راحت تر است. «در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است.» درویش نه به معنای صوفی و درویشی مصطلح؛ تهیدستی و بیاعتنایی و بیرغبتی. در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است الهی منعمم گردان به درویشی و خرسندی منعم بودن - که در تعبیرات شعری یعنی متنعم بودن - و برخوردار بودن واقعی این است. از نبی مکرم اسلام نقل شده است که فرمود از خدا خواسته ام یک روز گرسنه بمانم و یک روز سیر؛ تا آن روزی که گرسنهام، از خدا طلب کنم؛ آن روزی که سیرم، خدا را شکر بگویم؛ «العفاف و الکفاف». مسائل دنیائی که در باب زهد مطرح است، فقط هم پول و این زخارف مادی زندگی نیست؛ شأن و مقام و رتبه و وجاهت و محبوبیت و اینها هم جزوش است. برای دنیا کار کردن، برای دنیا درس خواندن، برای دنیا تلاش کردن، اینها همه جزو همان چیزهایی است که در باب زهد، کنار گذاشتن آنها و بیرغبتی به آنها مورد تأکید قرار گرفته است. بعد میفرماید: «الورع عن معاصی ...» - خب، اساس کار، ورع است - « ... و البکاء من خشیتی». به این اکتفا نمیشود که انسان عبادت مفروض یا نوافل را به جا بیاورد؛ دل باید حق را سجده کند، دل باید متوجه بشود؛ که اگر متوجه شد آن وقت اشک جاری میشود. بکاء از خشیت الهی ناشی از توجه دل است، ناشی از معرفت است، ناشی از خشوع است؛ ما را به این امر کردند، ما به اینها احتیاج داریم، اینها نیازهای ماست. اگر همهی این سازوکارهای منطقی و معقول و درست را هم فراهم کنیم، اما این روح در ما نباشد، این معنویت در ما نباشد، این گرایش اخلاقی نباشد، کار بیفایده یا کمفایده خواهد شد؛ پیش نخواهد رفت. دل خود ما برای ثبات احتیاج دارد به توسل و خشوع. مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلبالقلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»(۲). خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است. حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست که آخر به چه حالت برود در ادامهی روایت میفرماید: «قال موسی یا رب فما لمن صنع ذا؟ فاوحی الله الیه یا موسی اما الزاهدون فی الدنیا ففی الجنه و اما البکائون من خشیتی ففی الرفیع الاعلی لایشارکهم فیه احد». این رتبهی عالی، مخصوص این کسانی است که دل رقیق آنها، دل حساس آنها در مقابل ذکر الهی به خشوع درمیاد و این خشوع، چشم آنها را می گریاند. «و اما الورعون عن معاصی فانی افتش الناس و لا افتشهم»؛ اغماض الهی، غمض عین الهی از بعضی از لغزشها و کوتاهیهایی که قهرا انسان از آنها برکنار نیست. این حدیث سندش هم معتبر است؛ «عن ابی ابی عمیر عن رجل من اصحابه». مراسیل ابن ابیعمیر در حکم مسانید است. 1 ) وسائل الشيعة، شیخ حرعاملی،ج15 ص 228؛ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ع أَنَّ عِبَادِي لَمْ يَتَقَرَّبُوا إِلَيَّ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُوسَى الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا وَ الْوَرَعُ عَنْ مَعَاصِيَّ وَ الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَتِي قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ فَمَا لِمَنْ صَنَعَ ذَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى أَمَّا الزَّاهِدُونَ فِي الدُّنْيَا فَفِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الْبَكَّاءُونَ مِنْ خَشْيَتِي فَفِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى لَا يُشَارِكُهُمْ فِيهِ أَحَدٌ وَ أَمَّا الْوَرِعُونَ عَنْ مَعَاصِيَّ فَإِنِّي أُفَتِّشُ النَّاسَ وَ لَا أُفَتِّشُهُمْ. ترجمه : امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند به موسى عليه السّلام وحى فرستاد كه بندگان من به سوى من تقرّب نمىيابند به چيزى كه در نزد من محبوبتر باشد از سه خصلت، حضرت موسى عليه السّلام عرض كرد: اى پروردگار من آن سه چيست؟ فرمود: اى موسى! يكى بىرغبتى به دنيا و ديگرى پرهيز از نافرمانى من و ديگرى گريستن از خوف من. موسى عرض كرد: اى پروردگار من! كسى كه چنين باشد چه چيزى نصيبش خواهد شد؟ خداوند وحى فرستاد كه: اى موسى! امّا بىرغبتان به دنيا در بهشت جاى خواهند گرفت و امّا آنان كه از خوف من گريانند در مقامى رفيع و برترند كه هيچ كس با آنان در آن مقام شريك نيست و امّا آنان كه از نافرمانى من پروا دارند من نيز مردمان را سخت بازرسى خواهم كرد ولى در كار آنان موشكافى به خرج نمىدهم. 2 ) صحیفه سجادیه/دعای چهلم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِي نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ. ترجمه : اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از آرزوهاى دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاى ما تنگ ميدان ساز، آن سان كه ما را آرزوى آن نبود كه به سر آوريم ساعتى را پس از ساعت ديگر و به پايان بريم روزى را پس از روز ديگر و بپيونديم نفسى را به نفس ديگر و بر داريم گامى را از پى گام ديگر. اى خداوند، ما را از فريب سراب آرزوها به سلامت دار و از شر و فساد آن ايمنى بخش و مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از ياد مرگ غافل باشيم. اى خداوند، در اين جهان، آن چنان از عمل صالح برخوردارمان فرماى كه وعده ديدار تو را با همه نزديكىاش دير شماريم و آتش اشتياق ما در پيوستن به تو در دل زبانه كشد، آن سان كه مرگ سراى انس ما شود كه بدان دل بربنديم و آشيانه الفت ما كه به سوى آن پر بگشاييم و خويشاوند ما كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. چون مرگ را بر سر ما آورى و بر ما فرود آرى، ما را به چنان مهمانى نيكبخت گردان. و چون بيامد، آرامش جان ما بدو قرار ده. مهمان ما را سبب شوربختى ما مگردان و از ديدار او ما را به خوارى ميفكن. او رادرى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خويش قرار ده. اى خداوندى كه جزاى نيكوكاران را بر عهده گرفتهاى، اى خداوندى كه عمل مفسدان را به صلاح مىآورى، ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت - 1388/06/16 عنوان فیش : تکلیف اسلامی, دست قدرت الهی, سنتهای الهی, دفاع از دین, ایستادگی در راه خدا, سنتهای الهی در تاریخ کلیدواژه(ها) : تکلیف اسلامی, دست قدرت الهی, سنتهای الهی, دفاع از دین, ایستادگی در راه خدا, سنتهای الهی در تاریخ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : من و شما کاره ای نیستیم؛ دست قدرت الهی است. ما وسائلی هستیم که اگر عقل به کار گیریم و اختیار خودمان را به کار بیندازیم و وارد میدان شویم، از ما برای حصول این هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش برای ما می ماند. اما اگر ما هم نباشیم: «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه». اینگونه نیست، بار خدا بر زمین نمی ماند، پیش خواهد رفت؛ این یک حرکت طبیعی است، ناموس طبیعت و تاریخ است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش :بیان ماجراهای شعب ابی طالب کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شعب ابیطالب, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آیهی قرآن میفرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء علی الكفّار رحماء بینهم». اشداء بر كفار معنایش این نیست كه با كفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنی استحكام، استواری، خورده نشدن. یك فلزی زنگ میزند، خورده میشود، پوك میشود، از بین میرود؛ یك فلز هم قرنهای متمادی كه بگذرد، دچار خوردگی و زنگزدگی و پوسیدگی و پوكی نمیشود. اشداء یعنی این. شدت یعنی استحكام. استحكام یك وقت در میدان جنگ است، یك جور بروز میكند؛ یك وقت در میدان گفتگوی با دشمن است، یك جور بروز میكند. شما ببینید پیغمبر در جنگهای خود، آنجائی كه لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوری حرف میزند. سرتا پای نقشهی پیغمبر استحكام است؛ استوار، یك ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهای مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئی! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحكام. این معنای اشداء علی الكفار است. رحماء بینهم، یعنی در بین خودشان كه هستند، نه؛ اینجا دیگر خاكریز نرم است، انعطاف وجود دارد؛ اینجا دیگر آن شدت و آن صلابت نیست. اینجا باید دل داد و دل گرفت. اینجا باید با هم با تعاطف رفتار كرد. همان ایستادگیِ اول بعثت، منجر میشود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابیطالب. شوخی نیست؛ سه سال در یك درهای در مجاورت مكه، بدون آب، بدون گیاه، در زیر آفتاب سوزان. پیغمبر، جناب ابیطالب، جناب خدیجه، همهی مسلمانها و همهی خانوادههایشان توی این تكه - شكاف كوه - زندگی كردند. راه هم بسته بود كه برای اینها غذا نیاید، خوراك نیاید. گاهی در ایام موسم - كه بر طبق سنن جاهلی آزاد بود، یعنی جنگ نبود - میتوانستند داخل شهر بیایند، اما تا میخواستند جنسی را در دكانی معامله كنند، ابوجهل و ابولهب و بقیهی بزرگان مكه به نوكرها و فرزندان خودشان سفارش كرده بودند كه هر وقت آنها خواستند جنسی را بخرند، شما وارد معامله شوید، دو برابر پول بدهید، جنس را شما بخرید و نگذارید آنها جنس بخرند. با یك چنین وضعیت سختی سه سال را گذراندند. این شوخی است؟ آن استقامت اوّلی، آن عمود مستحكم این خیمه، آن دل متوكل علی اللَّه است كه چنین استقامتی را در فضا به وجود میآورد كه آحاد صبر میكنند. شب تا صبح بچهها از گرسنگی گریه میكردند كه صدای گریهی بچهها از توی شعب ابیطالب به گوش كفار قریش میرسید و ضعفای آنها هم دلشان میسوخت؛ اما از ترس اقویا جرئت نمیكردند كمك كنند. اما مسلمان كه بچهاش در مقابلش پرپر میزد - كه چقدر در شعب مردند، چقدر بیمار شدند، چقدر گرسنگی كشیدند - تكان نخورد. امیرالمؤمنین به فرزند عزیزش محمد بن حنفیه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل»؛ كوهها ممكن است تكان بخورند؛ از جا كنده شوند؛ تو از جا كنده نشو. این همان نصیحت پیغمبر است؛ این همان وصیت پیغمبر است. این است راه برخاستن امت اسلامی؛ بعثت امت اسلامی این است. این درس پیغمبر به ماست. بعثت این را به ما تعلیم میدهد. مربوط به :بیانات در مراسم مشترک نیروهای نظامی استان سمنان - 1385/08/20 عنوان فیش : دشمن, ایستادگی در راه خدا, راه خدا, خستگیناپذیری, ترس, ترس از دشمن کلیدواژه(ها) : دشمن, ایستادگی در راه خدا, راه خدا, خستگیناپذیری, ترس, ترس از دشمن نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از حرکت در راه خدا خسته و سست نشوید. هرگز از دشمنانی که از دین و اخلاق و انصاف تهی هستند، ترس در دلتان راه ندهید. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1385/01/06 عنوان فیش :ایستادگی در برابر تهدیدات دشمن،راه حفظ عزت و هویت خود کلیدواژه(ها) : ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : «تهدید» یکی از کارهای دشمن است؛ یکی از شیوههای دشمن، تهدید کردن است. ممکن است در یک مواردی تهدید خود را عمل هم کند؛ اما آن ملتی در این میدان کشمکش خواهد توانست عظمت، عزت، هویت و منافع خود را حفظ کند که عقبنشینی نکند و بایستد. این استقامت - «فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم»(1)؛ تا وقتی که دشمن در مقابل شماست و علیه شما ابزارهای تهدید و تخویف خود را مطرح میکند، باید ایستادگی کنید - در چند جای قرآن تکرار شده است؛ ایستادگی. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 7 كَيفَ يَكونُ لِلمُشرِكينَ عَهدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسولِهِ إِلَّا الَّذينَ عاهَدتُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ ۖ فَمَا استَقاموا لَكُم فَاستَقيموا لَهُم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَّقينَ ترجمه : چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالی که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانی که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید؛ (و پیمان خود را محترم شمردند؛) تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش «جهان اسلام، چالش ها و فرصتها» - 1382/10/02 عنوان فیش :مؤمن در برابر طوفان حوادث استقامت دارد کلیدواژه(ها) : مقاومت, امتحانات الهی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : حدیثى از نبىّاکرم صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم نقل شده است که: «مثل المؤمن کمثل سنبلة تنام مرّة و تقوم مرّة»؛(1) مؤمن ریشهکن نمىشود. ممکن است توفان حوادث او را به زمین بخواباند، اما با اندک فرصتى سرِپا بلند مىشود و باز رشد مىکند و پیش مىرود. قرآن هم فرموده است: «کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فىالسّماء(2) تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها(3)». ما هستیم که باید تلاش کنیم این ثمره را به نضج برسانیم و این کار ممکن است. 1 ) تحف العقول، ابن شُعبه حَرّانی، ج 2، ص 38 «مثل المؤمن کمثل سنبلة تنام مرّة و تقوم مرّة» ترجمه : رسول خدا فرمودند:« حكايت مومن چون خوشه گندم است كه گاهي استوار مي ماند و گاهي فرو مي افتد...» 2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 24 أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ ترجمه : آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! 3 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 25 تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ وَيَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ ترجمه : هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش میدهد. و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)! مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1382/03/07 عنوان فیش :کناره گیری داعیهداران و مارکسیستها و روشنفکرها از مبارزه با طاغوت کلیدواژه(ها) : تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, ایستادگی در راه خدا, نصرت الهی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در دوران مبارزه، بسیاری از شما در میدان بودید. همه میگفتند مشت است و درفش، چرا بیخود میجنگید و مبارزه میکنید؛ فایدهای ندارد. حقیقتاً هم دستگاه پلیسی رژیم طاغوت، دستگاهی نبود که به آسانی بشود با آن مبارزه کرد. آنقدر از این داعیهداران و خیلی از کسانی که تحلیلهای مارکسیستی و روشنفکری و ادّعا و حرف داشتند، وقتی آن زندانها را دیدند و شکنجههایش را حتّی بسیاری ندیدند، بلکه فقط شنیدند، از وسط راه برگشتند و خودشان را تسلیم کردند! اما بسیاری هم ادامه دادند؛ حرکت کردند و آمدند. اوّلین برکتِ حرکت آنها این بود که خدای متعال صدق آنها را بر مردم آشکار و علنی کرد؛ راه آنها را درست نشان داد و مردم با آنها همراه شدند. وقتی مردم همراه شدند، همه چیز درست خواهد شد. مهم این است که آن مجموعه مبارزِ مصمّم، صداقت خودشان را در پیمودن راه اثبات کنند و نشان دهند که صادقانه دنبال این معنا هستند. آنوقت خدای متعال نصرتش را خواهد فرستاد. در نهجالبلاغه هست که: «فلما رأی اللَّه صدقنا»؛ وقتی خدا صداقت ما را دید؛ دید ما راست میگوییم و به دنبال دنیا و پول و هوی و هوس نیستیم، «انزل بعدّونا الکیت و انزل علینا النّصر»؛ ما را پیروز کرد و دشمنان ما را سرکوب نمود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1381/07/17 عنوان فیش :علاقه خاص امام(ره) به مناجات شعبانیه و دعای کمیل کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, دعای کمیل, مناجات شعبانیه, ایستادگی در راه خدا, مراقبت معنوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : دل و جان ما در برخورد با حوادث روزمرّه زندگی، به طور دائم در حال فرسایش است. باید حساب این فرسایشها را کرد و جبران آن را با وسایل درست، پیشبینی نمود، و الّا انسان از بین خواهد رفت. ممکن است انسان از لحاظ مادّی و صوری، تنومند و فربه هم بشود؛ اما اگر به فکر جبران این سایشها نباشد، از لحاظ معنوی نابود خواهد شد. قرآن میفرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة». «ربّنا اللَّه» یعنی اعتراف به عبودیّت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلی بزرگی است؛ اما کافی نیست. وقتی میگوییم «ربّنا اللَّه»، برای همین لحظهای که میگوییم، خیلی خوب است؛ اما اگر «ربّنا اللَّه» را فراموش کردیم، «ربّنا اللَّه» امروزِ ما دیگر برای فردای ما کاری صورت نخواهد داد. لذا میفرماید: «ثمّ استقاموا»؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود «تتنزّل علیهم الملائکة»، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمیشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمیرسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند؛ «ثمّ استقاموا». اگر بخواهید این استقامت به وجود آید، باید به طور دائم مراقبت کنید که این بارِ مبنای معنویت از سطح لازم پایین نیفتد. این ماهها، فرصت بازبینی است. اولیای خدا و ائمّه هدی علیهمالسّلام - آنطور که در روایت آمده است - بر مناجات شعبانیّه مواظبت میکردند. من یکبار از امام بزرگوار پرسیدم: در بین دعاها به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟ ایشان اسم دو دعا را بردند: یکی مناجات شعبانیّه، دیگری هم دعای کمیل. این دو دعا مضامین فوقالعادهای دارند. این دعاها فقط برای خواندن نیست؛ یعنی فقط برای این نیست که انسان موجی در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جاری نماید - این خیلی سطحی و خیلی کم است - این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم نمود. این معانی بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، برای این است که در دل انسان جایگزین شود. مربوط به :بیانات در دیدار تشکّلهای مختلف دانشجویی دانشگاههای تهران - 1377/10/24 عنوان فیش :حضرت یوسف (ع) ؛نماد گذشتِ از همه چیز برای خدا کلیدواژه(ها) : حضرت یوسف(علی نبینا و اله و علیه السلام), تاریخ انبیای الهی, مبارزه با نفس, جوان, ماری هانری بِیل, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در قرآن، در باب تقوا خیلی صحبت شده است. مثالی که مناسب حالِ شما جوانان است، مثال حضرت یوسف علیهالسّلام است. یوسف، مظهر تقوای جوانی است. داستان یوسف، تقریباً سراسر یک سوره را در قرآن فرا گرفته و «احسنُ القَصَص»، یعنی بهترین قصّه - با «قِصص» اشتباه نشود. قِصص، جمع قصه است؛ یعنی بهترین قصّهها. «قَصَص»، اسم مصدر است؛ یعنی قصّه - بهترین داستانسرایی، بهترین داستان گویی است و از آن به بهترین داستان، تعبیر شده است. علّت این است که شما در داستان حضرت یوسف، نماد کامل یک تقوا را مشاهده میکنید. تقوای انسانی که عمری گذرانده و به تجربههایی از زندگی رسیده است، طبیعیتر به نظر میرسد تا تقوای جوانی که مست جوانی است. خودِ جوانی «مستی» دارد و همهی جوانان از نوعی سرمستی برخوردارند. البته همین سرمستی هم یک نعمت است که از این نعمت، ممکن است خوب استفاده کرد. در یک چنین حالت سرمستی، بهکار گرفتن هُشیاری و خودآگاهی که اسمش تقواست، اهمیت دارد. لذا داستان یوسف از همهی قصّههای قرآن، برجستهتر و «احسنُ القَصص» است. ماجرای یوسف، فقط ماجرای چشم پوشیدن از یک شهوت جنسی نیست. مسأله، از این فراتر است. پسر جوانِ زیبای برازندهای در یک خانوادهی صد در صد اشرافی، مورد توجّه ویژهی بانوی آن خانه و مورد اعتماد مرد آن خانه. این را در ذهنتان فرض کنید. در خانهی عزیز مصر، نوکران، خدمتکاران و مباشرین - همه نوع انسانی - هستند. وقتی جوانی که خود از شخصیتی هم برخوردار است - عاقل است، آگاه است، نجیب و پاکیزه است و در نهایت زیبایی است - به یک صورت سوگلیِ مرد خانه و به یک صورت هم موردِ نظر زن خانه است، همهی اجزای این خانه از او فرمان میبرند و برایش احترام قائلند! ناگهان این جوان، در معرض یک امتحان قرار میگیرد؛ در آن امتحانی که همه شنیدهاید و میدانید - وسوسهی بانوی آن خانه - و این جوان، سربلند بیرون میآید. غلبه بر شهوت جنسی، بخش کوچکترِ مسأله است. ببینید؛ فرهنگ قرآنی این است. این هنوز مرحلهی پایینتر آن است. اینکه من راجع به آلودگیهای فرهنگ غرب، تکرار میکنم، بهخاطر این است که در مقام قایسه - هر کجا مقایسه کرده باشد - در مقابل نور و ظلمت و پاکی و پلیدی قرار میگیرد. داستانِ معروف «استاندال» - نویسندهی معروف فرانسوی که کتابش هم «سرخ و سیاه» است - از داستانهایی است که صد سال است به همهی زبانها ترجمه شده؛ سالها پیش هم به فارسی ترجمه شده است. جوانی با خصوصیات حضرت یوسف وارد خانهای میشود؛ البته خانه هم نسبتاً اشرافی است، نه مثل خانهی عزیز مصر. این جوان هم مثل یوسف نیست. عیناً همین حادثه اتفاق میافتد؛ یعنی بانوی خانه، عاشق این پسر جوان میشود. ماجراهای بین این زن و این جوان، مظهر پلیدی است؛ پلیدی جنسی، خیانت، دنائت، بدقولی، پیمان شکنی، شهوترانی و غرق شدن در هوسها! استاندال یکی از شاهکارهای قصّهنویسی فرهنگ غرب است! آقای استاندال - نویسندهی این کتاب - به خاطر همین کتاب، جزو رماننویسهای درجهی اوّل فرانسه نام برده میشود! این کتاب هم از رمانهای درجهی یک و یکی از ده رمان معروف دنیاست! ببینید؛ اینهاست! آن هم درس است. رمان را فقط برای این نمینویسند که کسی سرگرم شود. اینها پیام دارد و نشان دهندهی فرهنگ است؛ یعنی در واقع زندگی را به نحوی به خوانندهی خودش تعلیم میدهد. قرآن، یوسف را در چنین آزمایشی آن چنان تصویر میکند که انسان میماند در مقابل این عظمت چه بکند! در یک شرایط حسّاس، آن بانو، جوان را گیر میاندازد و جوان از دست او میگریزد و بعد بلافاصله متّهم میشود. «و الفیا سیدها لدا الباب قالت ما جزاء من اراد بأهلک سوء الا ان یسجن او عذاب الیم»؛ تا عزیز مصر را در مقابل درِ اتاق مشاهده میکنند، آن زن فوراً انگشت اتّهام را به طرف جوان دراز میکند و میگوید: این بود. بعد یوسف به خاطر معصومیت خودش نجات پیدا میکند؛ قرینه و نشانهای پیدا میشود که عزیز اشتباه کرده است. اینجا این قضیه تمام میشود. خوب؛ این امتحان بزرگی است؛ امتحانی است که در هزاران انسان، یک نفر از آن سربلند بیرون نمیآید - حتّی در مراحل پایینترش - اینجا یوسف، مظهر پاکی و پیراستگی و پرهیزکاری شد؛ لیکن از این بالاترش بعد است. بعد که در مصر، پچپچ میافتد که زن عزیز، عاشق پیشخدمت خود شده است، زن برای اینکه تهمت را از خود برطرف نماید، زنان مصر را دعوت میکند - اینها قصّهسرایی نیست، قرآن است؛ متن واقعیت. قرآنی که دربارهی قضایای گوناگون، از نقاط غیرلازم عبور میکند، اینجا داستان را با جزئیاتش نقل کرده است - و در مقابل هر کدام، کاردی میگذارد که میوه را با آن پوست بکَنند. برای هرکدام هم تکیه گاهی قرار میدهد که بِلَمند - متکّأً - بعد میگوید: «اخرج علیهن» ! جوان را در مقابل چشم آن زنان وارد مجلس میکند و میخواهد تهمت را از خودش برطرف کند. چه تهمتی را؟ تهمتِ عشق به آن جوان را؟ نه؛ تهمت هرزگی را. میخواهد بگوید من زن هرزهای نیستم؛ یوسف، این است؛ هر که میتواند از چنین جمالی صرف نظر کند، بسماللَّه! بعد که یوسف وارد مجلس میشود، آن چنان فضای مجلس، مقهور جمال یوسفی میشود که همهی آنها دستهایشان را میبُرند! «و قطّعنّ ایدیهنّ». «قطّعن» با «قطَعن» فرق دارد؛ «قَطعن» یعنی «قطع کردند» - «بریدند» - «قطّعن» یعنی بهشدّت زخمی کردند، بهشدّت بریدند. از دستپاچگی نمیفهمیدند چه کار میکنند. همینطور که دستهای خودشان را بریدند، همه خونین شدند! بعد زن عزیز مصر میگوید: این است آن جوان؛ و قسم میخورد که اگر تسلیم خواستهی من نشود: «لیسجنّن»؛ او را به زندان خواهم انداخت. یوسف هم خودش میداند که قضیه این است؛ به او گفتهاند. میگوید: «رب السّجن احبّ الی مما یدعوننی الیه»؛ پروردگارا! زندان در نزد من، محبوبتر از این گناه، این هوسرانی و این چیزی است که اینها مرا به آن دعوت میکنند! اینجا دیگر مسأله، فقط مسألهی گذشتِ از یک هوس جنسی نیست؛ گذشتِ از همه چیز است: از آقایی، از راحتی، از زندگی در یک خانوادهی علاقهمند و فریفتهی یک جوان، که در این زندگی چقدر به او خوش میگذرد! همه احترام، همه تکریم، همه تعظیم، آیندهی درخشان، پول فراوان، امکانات فراوان، هرچه بخواهد اینجا برایش آماده است. از همه چیز، چشم میپوشد! این، آن تقواست. به زندان میافتد. زندان هم زندان یک ماه و شش ماه و یک سال نیست؛ اصلاً زمان ندارد! زندانهای آن زمان، این طور بود که وقتی کسی به زندان میرفت، دیگر میرفت! بعضی روایات دارد که هفت سال و بعضی دارد که چهارده سال در زندان ماند. بعد از زندان آزاد میشود و خدای متعال به او پاداش میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار با اعضاى حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى - 1371/11/04 عنوان فیش :غلبه گروه اندک به دشمنان زیاد در صورت ایستادگی کلیدواژه(ها) : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : هشت سال جنگ بود. شوخی که نیست! ما برای چه این همه در مقابل دشمن مقاومت کردیم؟ دشمن از ما چه میخواهد که اینطور فشار وارد میکند؟ اینکه دیگر جای ابهامی ندارد. پای این فکر و پای این «بلی» را گفت: گفتی این بلی روز الست - با خرید هزاران «بلا» امضا کردند و خودتان بیشتر از همه باید پای این اصول بایستید. باید مقاومت کرد. البته من قبول دارم که مقاومت سخت است و عدهی کمتری آن را برمیتابند. اما این عدهی کمتر، همان کسانی هستند که «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله (1)». و شما، آنهایید. در این، شک نداشته باشید. در این، هیچ تردید نداشته باشید. اینگونه است که این «فئهی قلیله» از «فئهی کثیره»، که دارای این ویژگی، این خصوصیت و این پایداری نباشد، جلوتر خواهد رفت و بیشتر غلبه خواهد کرد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 249 فَلَمّا فَصَلَ طالوتُ بِالجُنودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبتَليكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَيسَ مِنّي وَمَن لَم يَطعَمهُ فَإِنَّهُ مِنّي إِلّا مَنِ اغتَرَفَ غُرفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبوا مِنهُ إِلّا قَليلًا مِنهُم ۚ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ قالوا لا طاقَةَ لَنَا اليَومَ بِجالوتَ وَجُنودِهِ ۚ قالَ الَّذينَ يَظُنّونَ أَنَّهُم مُلاقُو اللَّهِ كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ ترجمه : و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (*جالوت*) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمنهای اسلامی - 1371/06/04 عنوان فیش : حفظ اسلام, مقاومت, ایستادگی در راه خدا کلیدواژه(ها) : حفظ اسلام, مقاومت, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : «ما برای حفظ اسلام، تا آخر ایستاده ایم.» مربوط به :بیانات در مراسم سومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1371/03/14 عنوان فیش :ایستادگی در مقابل دشمنان، راه رسیدن به کمک الهی کلیدواژه(ها) : مقاومت, نصرت الهی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : در مقابل بدخواهی و بددلی دشمن، تنها راهی که وجود دارد، ایستادگی ملتهاست. همچنانی که ملت ایران، این را تجربه کرد و ایستاد. شما با ایستادگی خودتان پیروز شدید و اگر این ایستادگی نبود، تا امروز بارها دشمن، اغراض پلید خود را در ایران عزیز و میهن اسلامی ما اعمال و اجرا میکرد. ملتهای دیگر هم، راهی جز ایستادگی ندارند. اگر ملتها ایستادگی کنند، خدا به آنها کمک میکند. «و لینصرن اللَّه من ینصره(1).» وعدهی خدا این است که اگر شما خدا را نصرت کردید، خدا هم شما را نصرت میکند. نمونهاش انقلاب اسلامی بود. که شما خدا را نصرت کردید، خدا هم شما را نصرت کرد. نمونه دیگرش جنگ تحمیلی بود که شما خدا را نصرت کردید، خدا هم شما را یاری نمود و پیروز کرد. نمونهی دیگر، تجربههای فراوان این سیزده سال بود که در همهی این تجربهها، شما ایستادگی کردید و از مواضع حق دفاع نمودید، و خدا هم به شما کمک کرد.اگر کمک خدا نبود، امروز، امریکا روزگار سختی را برای کشور و ملت ایران پیش آورده بود و انتقام کشیده بود. تنها راه، ایستادگی است. 1 ) سوره مبارکه الحج آیه 40 الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از هنرمندان - 1370/09/04 عنوان فیش :برخورد حکیمانه امام(ره) در برخورد با بنی صدر کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, بنی صدر, ارتباط آیت الله خامنهای با امام خمینی, تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), حکمت امام خمینی (ره), ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در دوران انقلاب هم اگر کسى دچار یک سختى شد، باید به یاد بیاورد که نگهداشتن ایمان، مثل نگهداشتن آهن تفتیده در دست است؛ یعنى واقعاً سختى دارد. حالا اگر این سختى داشت، اعتراض بر آنکه این سختى را به وجود آورده، وارد است؛ اما اگر من تسلیم این سختى بشوم، بر من هم اعتراض وارد خواهد بود؛ این را واقعاً قبول کنید. در زمان ریاست جمهورى بنىصدر، وقتى مأیوس شدیم از اینکه امام حرف ما را دربارهى آقاى بنىصدر قبول بکنند، خدمت ایشان رفتیم. ما یکىیکى مىرفتیم، چندنفرى مىرفتیم، نوشتهیى مىگفتیم، زبانى مىگفتیم. من یک بار خدمت امام رفتم و صریحاً گفتم من به این نتیجه رسیدهام که چون دیگر نمىشود با آقاى بنىصدر برخورد بکنیم، من به همان روش قبل از انقلاب باید عمل بکنم. ما قبل از انقلاب حرفهایى مىزدیم، که وقتى کسى در آن حرفها مىاندیشید، موضعى نسبت به آن دستگاه پیدا مىکرد. من به ایشان گفتم مجبورم الان حرفهایى بزنم، که وقتى کسى دربارهى آنها اندیشید، موضعى علیه آقاى بنىصدر بگیرد. امام نگاه کردند و تبسمى کردند و هیچ چیز نگفتند. در آن زمانها، گاهى مىشد که من با دل پُر خدمت امام مىرفتم؛ اما وقتى مىآمدم، به رفقا مىگفتم که امام دستى به سر و صورت ما کشیدند و لقمهى حلوایى با لطف و نگاه خودشان در دهان ما گذاشتند، ما را رها کردند؛ بعد که مىآمدیم، باز در سخنرانى خودشان مىگفتند: آقاى رئیس جمهور، آقاى بنىصدر! یعنى همان، همان بود! ایشان مصلحت مىدیدند؛ چون بالاخره ایشان حکیم بودند. امام یک حکیم به معناى واقعى بود؛ یعنى واقعاً پشت دیوار و پشت حجاب را مىدید، که ماها قادر نبودیم آن را ببینیم. ایشان چیزهاى خیلى ریزترى از آنچه که در حد دید ما بود و هست، مىدید. ما وقتى در آن شرایط قرار مىگرفتیم، چه کار مىتوانستیم بکنیم؟ نمىشد که ول کرد. بعضیها بریدند. این اسمش بریدن است. آدم که نباید ببُرد؛ باید بالاخره بایستد. دشمن دارد ما را مىبُراند؛ از انواع و اقسام وسایل هم استفاده مىکند. اگر ما هم بریدیم، به دشمن کمک کردهایم. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاوین حرم مطهر رضوی - 1370/01/29 عنوان فیش :به رگبار بسته شدن مردم مشهد توسط ارتش پهلوی کلیدواژه(ها) : صدام حسین, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, ایستادگی در راه خدا, مردم عراق (مخاطب), ارتش دوران پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : ما نصیحت میکنیم. نصیحت فقط مخصوص دوستان نیست؛ ما به قلدران و دشمنانمان هم نصیحت میکنیم. ما به قلدران همیشه نصیحت کردهایم و گفتهایم که راه قلدری، راه موفقی نیست؛ سرتان به سنگ میخورد؛ حالا یکی زودتر، یکیدیرتر. این، صحنهی آزمایشگاه تاریخ است. نگاه کنید ببینید، آقای صدام حسین یکی از همین قلدرهاست؛ سرش به سنگ خورد و دارد بیشتر هم میخورد. آیا این آزمایشگاه کافی نیست؟ آیا او میگذاشت در برههیی از زمان ملت عراق نفس بکشند؟ آیا دنیا همیشه همانطور که قلدر و زورگو دلش میخواهد، میماند؟ ببینید وضع چگونه است. در شمال و جنوب عراق، علیه زورگوییها سر بلند کردهاند. البته مردم را میزنند و قیامشان را سرکوب میکنند؛ اما نمیتوانند از بین ببرند. این حرکتهای اسلامی، اگر دو شرط را داشته باشد، یعنی متکی به اسلام و توأم با فداکاری باشند، تمامشدنی نیستند. ویران کردن اعتاب مقدس، آنجایی که قبلهی دل میلیونها انسان است، اشتباه بزرگتری است که میکنید. آنهایی که این بارگاهها را خراب کردند، امروز قبر خودشان مزبله است. آنهایی که میخواستند جلوی دین مردم را بگیرند، امروز جز در زبالهدان پسماندههای یادهای تاریخی جایی ندارند. رضاخان چه شد؟ محمّدرضا چه شد؟ متوکلها چه شدند؟ تو هم به همان سرنوشت دچار میشوی. ای کسی که با اعتاب مقدس، با خانههای اولیای خدا، با کعبهی دلهای مردم روبهرو میشوی، ما اینها را میگوییم. آیا اینها حرفهای خلافی است؟ آیا اینها دخالت است؟ ما به ملت عراق میگوییم، برادران و خواهران شما در ایران، با تانک و توپ و مسلسل مواجه شدند. شما یادتان است که در همین خیابانهای مشهد، کامیون ارتشی راه افتاد و صف مردمی را که در انتظار خرید نفت یا نان بودند، با مسلسل زد. اینها که افسانه نیست؛ اینها همین قضایای دیروز خود ماست. من به چشم خودم دیدم، شاید هزاران نفر از شماها هم به چشم خودتان دیدید که در همین خیابان خسروینو و خیلی از جاهای دیگر، این برادران و خواهران شما با تانک روبهرو شدند. در همین استانداری شهر مشهد، تانک وارد شد. مردم مشهد! مگر نبود؟ جوانان و زنان و مردان! شماها دیدید، ما هم بودیم و دیدیم. تانک داخل استانداری شد، ولی مردم تانک را مثل حلقهی دور نگین انگشتر محاصره کردند. کار به جایی رسید که آن کسی که در تانک بود، بنا کرد به استغاثه کردن! من خودم رفتم و آن افسری را که در تانک بود، از لابلای مردم نجاتش دادم. مردم میخواستند او را تکهپارهاش کنند؛ ولی ما کاری کردیم که توانست فرار کند و برود. مردم با طاغوت روبهرو شدند، ایستادند و فداکاری کردند. ما به مردم عراق این را میگوییم که اگر انسان در راه خدا ایستادگی کرد، به نتیجه خواهد رسید. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/08/24 عنوان فیش :گسترده شدن اسلام به علت استقامت پیامبر(ص) و اصحابش کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, اصحاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : زحمات و مجاهدتها و سختی کشیدنها و گرسنگی خوردنهای دهسالهی رسول اکرم(ص) و یارانش، باعث شد که نیم قرن بعد از رحلت آن حضرت، بیشتر از نیمی از دنیا در اختیار مسلمانان باشد. سختیهای زیادی در زمان پیامبر تحمل شد. سرگذشت اصحاب صُفّه را که میدانید. لباس قرض دادن به یکدیگر را که شنیدهاید. آنها در آن زمان، با یک خرما در میدان جنگ مقاومت میکردند. نفر اول خرما را میمکید تا از شیرینی آن مقداری جان بگیرد، بعد از دهانش بیرون میآورد و به نفر دوم میداد و او هم میمکید و قدری او هم جان میگرفت و سپس خرمای دوبار مکیده را به نفر سومی میداد که او فرو بدهد. این گونه زندگی میکردند، اینطور سختی میکشیدند و اینطور کمبود داشتند. در ابتدای کار، فشار روی آنها از همه طرف زیاد بود. اول کار، همان پنج، شش ماه و یک سال اول نیست؛ پنج، شش ماه در عمر یک مسافرت، اول کار محسوب میشود، نه در عمر یک ملت و نه در عمر یک تاریخ نو. در عمر یک ملت، ده سال و بیست سال، چند روز محسوب میشود. در دوران پیامبر(ص)، مردم سختیها را تحمل کردند؛ اما بعد از آنکه پایه محکم شد، آن مجاهدتها و فداکاریها و اخلاصها و تربیتها، موجب شد که این حرکت آنچنان سریع ادامه پیدا کند که پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر، بیشتر از نیم دنیا در اختیار مسلمانها باشد. در آن زمان چنین بود و امروز هم همان گونه است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/04/21 عنوان فیش :انطباق جنگ احزاب با حوادث انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : اسلام ناب محمدی, جنگ احزاب, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, ایستادگی در راه خدا, رحلت امام خمینی, ایستادگی در راه خدا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : روزی که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهای اسلام واقعی را مطرح میکردیم، میدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایی میکنند. در صدر اسلام هم همینگونه بود. آن روزی که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینهی پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعی گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ این، چیز تازهیی نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. بنابراین، آنها چون صدق وعدهی الهی را دیدند، ایمانشان قویتر شد. هرجا که اسلام واقعی آشکار شد، اگرچه قدرتهای خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایی کردند، اما انسانهای پاک و دلهای مطهر و روحهای صاف و فطرتهای پاک و ناآلوده، با همهی توان و وجود از آن حمایت کردند. چرا ده میلیون انسان عزادار در ایام رحلت امام(ره) گرد پیکر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آنگونه بر سر و سینهی خود میزدند؟ چرا صدها میلیون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت یک انسان، اینطور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبیت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، یک کلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار این نکته را به ما یاد داد و خود او به ما فهماند و تأکید کرد که به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ایران کرد. |