همین مشهدی كه شما مثال زدید و تعجب میكنید كه مشهد طالب و مایل مسائل حِكمی و فلسفی است، خب این مشهد یك روزی در كشور ما كانون حكمت بوده است. یعنی حكمای بزرگی در این شهر حضور داشتند؛ مثل مرحوم آقا بزرگ حكیم، پسرش آقا میرزا مهدی حكیم، یا مثل مرحوم شیخ اسدالله یزدی كه عارف بود؛ اینها همه در مشهد بودند، مال دورهی قبل از دورهی اساتید ما هستند. یعنی پدر من، هم پیش مرحوم آقا بزرگ درس خوانده بود، هم پیش مرحوم آ شیخ اسدالله یزدی. طبقهی قبل از ما و اساتید ما، اینها را درك كرده بودند قبل از اینها، مرحوم آ میرزا حبیب - عارف و حكیم - در مشهد بوده. یا مرحوم حاج فاضل سبزواریالاصلِ سَرخَروی در مشهد در عین حال كه ملّا و مدرّس فقه و اصول بود، لیكن اهل حكمت بود. بنابراین مشهد مركزِ اینجوری بوده. خب، دقت نكردند، توجه نكردند، یكباره از بین رفت؛ مشهد تبدیل شد به یك مركز ضد حكمت. یعنی توجه نكنید، اینجوری میشود.
به نظر من هنر بزرگ مرحوم علامهی طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) این بود كه پافشاری كرد و كار خود را در شرائط مختلف ادامه داد. حتّی طبق آن نقلهائی كه ما شنیدیم - گرچه آن وقت هم بنده به ذهنم بود، منتها دقیق یادم نیست - هنگامی كه ایشان «اسفار» را تعطیل كردند، همان جا در همان مسجد سلماسی «شفاء» را شروع كردند. خب، این یعنی استقامت. پس كار اول شما این است.1391/11/23
بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی
آقا بزرگ حکیم, میرزا مهدی حکیم مشهدی, شیخ اسد الله یزدی, سید جواد خامنهای, میرزا حبیب خراسانی, حاج فاضل سبزواری, علامه طباطبایی, اسفار اربعه, شفاء
فیش موضوعی, كتاب
لینک ثابت
آقا بزرگ حکیم, میرزا مهدی حکیم مشهدی, شیخ اسد الله یزدی, سید جواد خامنهای, میرزا حبیب خراسانی, حاج فاضل سبزواری, علامه طباطبایی, اسفار اربعه, شفاء
فیش موضوعی, كتاب