newspart/index2
استقلال علمی / وابستگی علمی / دانش مستقل
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دستور به پیامبر صلی الله علیه و آله برای درخواست علم از خداوند

امروز به برکت اسلام، به برکت قرآن و به برکت الهامی که به پیغمبر ما شد - که اوج قله‌ی دانشِ ممکنِ برای یک انسان است، و به او وحی شد: «وقل ربّ زدنی علما»(۱)، و از او خواسته شد که علم را بیش از پیش از خدا طلب کند - امروز کشور ما در راه یک تحول بزرگ دارد حرکت میکند. ما چرا به آینده ناامید باشیم؟ چون دیگران توی سر جنس ما میزنند؟ بله، معلوم است که دشمن توی سر متاع ما میزند. برای این‌که بشود انسانی را زیر پنجه‌ی خود آورد و اسیر کرد، بهترین راه این است که به او تلقین بیپناهی شود؛ بگویند تو بیپناهی، فایده‌یی ندارد، چاره‌یی ندارد؛ تا مجبور شود بیاید زیر چتر این قدرت قرار بگیرد. در طول صدوپنجاه سالِ گذشته با ما این کار را کردند؛ اسلام و گذشته و میراث فرهنگی و ارزشهای دینی و ملی و ملیت و همه چیز ما را تحقیر کردند. غربیهایی که میخواستند بر دنیا تسلط پیدا کنند، همه‌ی تمدنها را تحقیر و بسیاری از آنها را نابود کردند.۱۳۸۳/۰۴/۱۹

۱ ) سوره مبارکه طه آیه ۱۱۴
فَتَعالَى اللَّهُ المَلِكُ الحَقُّ ۗ وَلا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أَن يُقضىٰ إِلَيكَ وَحيُهُ ۖ وَقُل رَبِّ زِدني عِلمًا
ترجمه:
پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»
لینک ثابت
استقلال علمی

در مورد جهاد دانشگاهی من اعتقادم این است که این ترکیب- جهاد و دانشگاه، و تلفیق جهاد که یک امر ارزشی معنوی است با علم‏ و دانش و با دانشگاه- دارای پیام است؛ نشان می‏دهد که می‏توان علم جهادی و نیز جهاد علمی داشت؛ این همان کاری است که شماها مشغولید. علم شما علم جهادی است؛ با جهاد و با اجتهاد همراه است؛ دریوزه‏گری و منتظر نشستن برای هدیه شدن علم از این سو و آن‏سو نیست؛ دنبال علم می‏روید تا آن را به‏دست بیاورید؛ این علم جهادی و علم برخاسته‏ی از مجاهدت و اجتهاد و تلاش است. از طرفی شما مشغول جهاد هستید. جهاد یعنی مبارزه برای یک هدف والا و مقدس. میدانهایی دارد؛ یکی از میدانهایش حضور در نبردهای مسلحانه‏ی رایج جهانی است. میدان سیاست هم دارد؛ میدان علم هم دارد؛ میدان اخلاق هم دارد. ملاک در صدق جهاد این است که این حرکتی که انجام می‏گیرد، جهت‏دار و مواجه با موانعی باشد که همت بر زدودن این موانع گماشته می‏شود؛ این می‏شود مبارزه. جهاد یعنی یک چنین مبارزه‏یی، که وقتی دارای جهت و هدف الهی بود، آن‏وقت جنبه‏ی تقدس هم پیدا می‏کند. شما مبارزه‏ی علمی می‏کنید؛ زیرا این کار شما به‏طور واضح دشمنان بسیار سرسختی دارد که نمی‏خواهند این حرکت علمی و تحقیقی انجام بگیرد. لذا به نظر من جهاد دانشگاهی فقط یک نهاد نیست، بلکه یک فرهنگ است؛ یک سمت‏گیری و حرکت است. هرچه بتوانیم ما این فرهنگ را در جامعه گسترش دهیم و آن را پایدار و استوار کنیم، کشور را به سمت سربلندی و عزت و استقلال‏ حقیقی بیشتر پیش برده‏ایم.۱۳۸۳/۰۴/۰۱
لینک ثابت
استقلال علمی

شما اسمتان جهاد دانشگاهی است؛ روی این اسم تکیه کنید و به مقتضای این اسم تمسک کنید و حقیقتاً جهاد کنید. وقتی جهاد؛ یعنی تلاش هدف‏دار برای خدا، وجود داشت، بدون تردید موفقیت هم با آن همراه خواهد بود. ما راهی که به سمت مرزهای پیشرفته‏ی دانش در همه‏ی زمینه‏ها داریم، مسلم بدانید که جز با روحیه‏ی استقلال، روحیه‏ی توکلِ به خدا و روحیه‏ی کار برای ایمان طی نخواهد شد. باید این راه را سریع طی کنیم و راههای میان‏بُر را پیدا کنیم و خودمان را برسانیم؛ مرزهای دانش را باز و مرزهای جدیدی را ایجاد کنیم؛ این کار ممکن است؛ زیرا اینجا سرزمین علم‏خیز است و شماها نشان دادید که می‏شود. درهای بسیاری از این دانشها بر روی کشورهایی مثل کشور ما و غیر دارندگانش بسته است و وقتی اجازه می‏دهند دانش منتقل شود، که کهنه و دستمالی شده است و از نویی و طراوت افتاده است. البته در همه‏ی زمینه‏ها همین‏طور است؛ در زمینه‏های علوم انسانی هم همین‏طور است. من آن‏روز به دوستانی که در زمینه‏های اقتصاد و مدیریتهای گوناگون کشوری کار می‏کنند و در اینجا بودند، گفتم که مطالبی را امروز بعضی‏ها در اینجا دنبال می‏کنند، که منسوخ شده است. نظریات برتر آن‏ها به بازار آمده و مورد عمل قرار گرفته و آن‏ها مشغول کار هستند، ولی تعدادی در اینجا- کسانی که مجذوب حرف آن‏ها هستند- تازه دارند آن دنباله‏ها را مطرح می‏کنند! بعضی می‏گویند تعبد پیش خدای متعال و پیش دین نداشته باشیم، اما خودشان در مقابل غرب و در مقابل اروپا و امریکا تعبد دارند! این افراد تعبد در مقابل خدا را قبول نمی‏کنند، ولی تعبد در مقابل سرمایه‏داری غرب و دستگاه‏های قدرت سیاسی متکی به آن سرمایه‏داری را با جان و دل می‏پذیرند!
این نهاد انقلابی است؛ انقلابی بمانید؛ توصیه‏ی مؤکد من این است. حرکت انقلابی برخلاف القائات افراد خبیث و یک عده از قلم‏به‏مزدهای داخلی که آن را ترویج می‏کنند و این‏طور القاء می‏کنند که انقلاب یعنی آشفتگی؛ سردرگمی؛ هیچی به هیچی نبودن و سنگ روی سنگ بند نشدن، نیست، بلکه انضباط انقلابی، برترین و قوی‏ترین انضباطهاست. بی‏نظمی‏ای که اول انقلاب دیده می‏شود، به‏خاطر این است که بنای غلط و کج و پوسیده‏ای‏ وجود دارد، که باید آن را به هم ریخت و بنای نویی گذاشت. آن به‏هم‏ریختگی متعلق به اول انقلاب است؛ انقلاب که آن به‏هم‏ریختگی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است؛ انقلاب یعنی سازندگی؛ یعنی رویش و بالندگی. رویش و بالندگی بدون انضباط، بدون قانون و بدون نظم مگر ممکن است؟! بهترینِ کارها را کسانی کرده‏اند که با روحیه‏ی انقلابی کرده‏اند؛ هم در جنگ، هم در سازندگی و هم در علم و مسائل فرهنگی. بنابراین، انقلابی بمانید. روحیه‏ی انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن؛ قانع به گیرندگی قطره‏چکانی نشدن؛ با امید دنبال هدف حرکت کردن، و با انگیزه، با نشاط، با اصرار و پیگیری آن را به‏دست آوردن. این، انقلاب و حرکت انقلابی است.۱۳۸۳/۰۴/۰۱

لینک ثابت
استقلال علمی

در باره‏ی مسأله‏ی علم و تحقیق باید بگویم که عمده‏ی موضوعهایی که قدرتهای سلطه‏گر در نظام سلطه‏ی جهانی برای حفظ این رابطه‏ی سلطه‏گر و سلطه‏پذیر رویش تکیه می‏کنند، سه موضوع است: سلطه‏ی فرهنگی، سلطه‏ی اقتصادی، سلطه‏ی علمی. لازمه‏اش هم این است که نگذارند آن‏طرف سلطه‏پذیر یا آن کسی که سلطه بر او تحمیل شده، در این سه زمینه به استقلال و به خودباوری و به پیشرفت برسد؛ نه در زمینه‏ی مسائل فرهنگی، شامل ایمان و اعتقاد و فرهنگیِ به معنای خاص؛ ارزشها و هدفها و جهت‏گیریها؛ نه در زمینه‏ی اقتصادی، و نه در زمینه‏ی علمی.
کشورهای تحت سلطه هرگز یک اقتصاد درست و حسابی نداشته‏اند. گاهی یک رونق ظاهری داشته‏اند، که می‏بینید در بعضی از کشورهای تحت سلطه رونق ظاهری دارند؛ اما ساخت اقتصادی خراب است؛ یعنی اگر یک شیر را رویشان ببندند؛ یک حساب را مسدود کنند، یا تصرف اقتصادی کنند، همه چیز فروخواهد ریخت و نابود خواهند شد. شما دیدید که یک سرمایه‏دار توانست چند کشور آسیای جنوب شرقی را در مدت دو سه ماه به ورشکستگی برساند؛ آن هم دو سه کشوری که توسعه‏ی نسبتاً خوب و رونق اقتصادی داشتند. رئیس یکی از همین کشورها در همان روزها به‏مناسبتی به تهران آمده بود و با بنده ملاقات کرد و گفت همین قدر به شما بگویم که ما در یک شب بکلی فقیر شدیم! یک سرمایه‏دار امریکایی، یهودی مثل نخی که به‏یکباره می‏کشند و یک بنا؛ بنای عروسکی، روی هم می‏ریزد، عمل کرد و یک نخ را کشید و همه چیز را به هم ریخت. آمریکاییها آنجایی که لازم داشتند، پنجاه، شصت میلیارد تزریق کردند- پنجاه میلیارد به یکی، سی میلیارد به یکی دیگر- اما آنجایی که لازم نداشته باشند، تزریق نمی‏کنند و آن کشور را به خاک سیاه می‏نشانند. البته تزریق کردن یعنی اینکه دوباره همان ساخت عروسکی را به شکل دیگری برپا کنند. به‏هرحال، نمی‏گذارند اقتصاد این کشورها استحکام پیدا کند.
در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه‏گران می‏کنند- که از قدیم مرسوم بوده است- این است که فرهنگ این کشورها را؛ زبانشان، ارزشهایشان، سنتها و ایمانشان را با تحقیر، با فشار، با زور، و در مواقعی به‏زور شمشیر و درآوردن چشم- که در تاریخ مواردی از آن را داریم- نابود می‏کردند و نمی‏گذاشتند که مردم به زبان خودشان تکلم کنند؛ برای اینکه زبان وارداتی را قبول کنند. وقتی انگلیسی‏ها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسی را که زبان دیوانی رایج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند که حق ندارید فارسی حرف بزنید؛ فارسی را منسوخ کردند؛ انگلیسی را به جایش آوردند. در دوره‏ی حکومت سیاه پهلوی‏ها هم باورهای مذهبی و عمومی و نیروبخش به جامعه؛ ایمان و اعتقادات، را از مردم بتدریج بیرون کشاندند و غیرت‏زدایی و ایمان‏زدایی کردند.
یکی از موضوعهایی که نمی‏گذارند در کشورهای زیر سلطه رشد کند و به‏شدت مانع آن می‏شوند، مسأله‏ی علم است؛ چون می‏دانند علم ابزار قدرت است. خود غربی‏ها با علم به قدرت رسیدند؛ این یکی از پدیده‏های تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آن‏ها در جهالت بودند. در همان دوره‏ی قرون وسطا، که خودشان توصیف می‏کنند، در این طرف دنیا وقت شکوفایی علم بوده است؛ اما بمجردی که آن‏ها به علم رسیدند، از علم به صورت یک ابزار برای اقتدار و کسب ثروت و گسترش سلطه‏ی سیاسی و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت برای خودشان استفاده کردند و از آن ثروت باز تولید علم کردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آن‏ها می‏دانند که علم چقدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور، تأثیر دارد، لذاست که اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطه‏ی سلطه‏گر و سلطه‏پذیر باقی بماند و حاکمِ بر نظم جهانی باشد، باید نگذارند آن بخشی که آن‏ها مایلند سلطه‏پذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یک استراتژی است که بروبرگرد ندارد و الآن رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای کسب علم و تحقیق جهاد کرد؛ باید کار کرد.
ما در دوران قبل از انقلاب سالهای متمادی از علم دور ماندیم. یک دوره، دوره‏ی خواب و غفلت مطلق بود؛ یک دوره هم که بیداری و آگاهی به‏طور طبیعی در بین ملتها به وجود آمد، دوره‏ی فریب بود. نمی‏گذاشتند علم به معنای واقعی کلمه وارد کشور شود؛ سرگرم می‏کردند و راه تحقیق را باز نمی‏کردند؛ استعدادها را پرورش نمی‏دادند و تشویق نمی‏کردند. انقلاب آمد این دیوارها و این مرزها و این محدودیتها را برداشت و خودآگاهی علمی به وجود آمد؛ اما این حرکت بدون مدیریت، بدون حرکت و بدون عزم و اراده به جایی نخواهد رسید. همه‏ی کارها، از جمله مسأله‏ی تحقیق و علم، مدیریت سازمان یافته لازم دارد؛ لذا بایستی این کار را پیش بُرد. البته بخشی از این کار مربوط به مسئولان دولتی است و بخشی مسئولیت دانشگاه‏ها و بخش دیگر مربوط به مسئولیت مراکز علمی است. و شما به‏عنوان جهاد دانشگاهی جزو بهترین مراکزی هستید که می‏توانید در این مسئله اهتمام بورزید و احساس مسئولیت کنید؛ که البته می‏کنید. خوشبختانه من شاهدم و می‏بینم که پیشرفت شما در کار علم خیلی خوب بوده؛ دنبال کنید.۱۳۸۳/۰۴/۰۱

لینک ثابت
استقلال علمی

مسأله‌ی ما مسأله‌ی بمب هسته‌یی نیست؛ ما بمب هسته‌یی را می‌خواهیم چه‌کار کنیم. وانگهی وقتی از بمب هسته‌یی استفاده می‌کنند، فقط آن‌هایی که دشمن هستند کشته نمی‌شوند، بلکه کسانی هم که دشمن نیستند، کشته می‌شوند و این برخلاف عقیده‌ی ماست؛ برخلاف ممشی و روش ماست. بمب هسته‌یی که برّ و فاجر را می‌برد؛ خوب و بد را از بین می‌برد؛ تر و خشک را باهم می‌سوزاند، کار نظام اسلامی نیست.
و اما مسأله‌ی فناوری هسته‌یی و آن مقداری که ما دنبالش هستیم، مقوله‌ی دیگری است. اینجا فقط اشتراکی که دارند، در ماده‌ی اورانیوم است. آن، اورانیوم نوددرصد و صنعت پیچیده‌ی سلاح‌سازی را احتیاج دارد، و این، اورانیوم بین سه و چهار درصد برای سوخت نیروگاه اتمی، که امروز ما در بوشهر داریم. اورانیوم غنی‌شده‌ی سه تا چهار درصد کجا و بالای نوددرصد کجا! این چیزی است که طبق مقررات بین‌المللی برای همه آزاد است و هیچ اشکالی ندارد؛ همه‌ی کشورها اگر به اورانیوم نیاز داشته باشند- یا نیاز هم نداشته باشند- می‌توانند آن را تا سه، چهار درصد تولید کنند. معاهده‌ی بین‌المللی‌NPT هم وجود دارد که همه قبول کرده‌اند، ما هم قبول کردیم و از لحاظ مقررات جهانی هم هیچ اشکالی ندارد. اگر ما این فناوری را نداشته باشیم، معنایش این است که فردا که رآکتور هسته‌یی بوشهر ساخته شد، ما برای سوختش باید برویم درِ خانه‌ی این کشور و آن کشور را بزنیم و بگوییم به ما سوخت بدهید. اگر یک روز به هر دلیلی- به دلیل سیاسی، مسائل بین‌المللی و یا روابط دوجانبه- نخواستند به ما سوخت بدهند، یعنی اینکه ما دیگر نیروگاه نداریم؛ آن‌ها این را می‌خواهند. آن‌ها می‌خواهند شما بخاری را داشته باشید، نفت بخاری دست آن‌ها باشد. یعنی وابستگی را با ایجاد رآکتور هسته‌یی بیشتر کنند، نه کمتر.
آنچه امروز جنجال آمریکاییها علیه ایران را به وجود آورده و این‌ها را دستپاچه کرده، این است که این‌ها دارند می‌بینند که ایران نیروگاه هسته‌یی را به وجود آورده و می‌تواند برق هسته‌یی تولید کند و سوخت و خوراک آن را هم خودش در داخل تولید می‌کند. این، اولین نقطه‌ی نگرانی این‌هاست. من یک‌وقت گفتم که اگر نفت در اختیار آن‌ها بود و ما احتیاجِ به نفت داشتیم، یک بطری نفت را به قیمت پدر و مادرشان به ما می‌فروختند. این‌طور نبود که یک بشکه‌ی نفت را مثلًا فرض کنید بیست، سی یا سی و پنج دلار- و در واقع مفت- که ما الآن داریم می‌فروشیم، بفروشند. ولی می‌بینید که کشورهای دارای نفت، سرمایه‌ی تجدیدنشدنی خودشان را تبدیل می‌کنند به یک پول ناقابل. این‌ها می‌خواهند همین معادله را در مسأله‌ی سوخت اتمی به وجود بیاورند؛ یعنی کاری کنند که اگر ما نیروگاه اتمی هم داریم، برای سوختش محتاج آن‌ها باشیم.
نقطه‌ی دوم نگرانی آن‌ها این است که از این ناراحتند که این دانش در داخل رشد کرده و روئیده است؛ یعنی در واقع بومی است. البته این به معنای آن نیست که ما این دستگاه را اختراع کردیم؛ نه، بلکه به این معناست که ما برای فراگیری این کار درِ خانه‌ی آن‌ها نرفتیم. محققان جوان خودمان- همین جوانهایی مثل شما- و صدها مغز متفکر و خوش‌فکر توانسته‌اند این دستگاه عظیم را راه‌اندازی کنند و به نتیجه برسانند؛ دانش را در میان خودشان بارور کنند؛ فناوری را به وجود بیاورند و درِ خانه‌ی این و آن نروند؛ این یکی از نگرانی‌های آن‌هاست؛ چرا، چون می‌بینید این درست برخلاف آن فلسفه‌ی استکباری است که کشورهایی که می‌خواهند تحت سلطه باشند، نباید در دانش و فناوری استقلال داشته باشند؛ باید دستشان دراز باشد؛ محتاج آن‌ها باشند. آن‌ها می‌دانند که اگر امروز کشور و ملت ایران توانست بر قله‌ی این فناوری بنشیند، سخن حق او در دنیا که همان استقلال امت اسلامی و عزت اسلامی است، بیشتر در بین مسلمانها و در جوامع اسلامی جایگزین خواهد شد و ذهن‌ها بیشتر آن را قبول خواهند کرد؛ از این ناراحتند؛ لذا جنجال می‌کنند. بنابراین حقیقتِ قضیه غیر از آن چیزی است که آن‌ها می‌گویند.
مسئولان کشور ما در زمینه‌ی مسائل سیاسیِ این کار آنچه که باید بگویند، گفتند. آقای رئیس‌جمهور و مسئولان این پروژه‌ی هسته‌یی و وزارت خارجه‌ی ما آنچه که گفتند، درست است. پاسخ یاوه‌گوییها و زیاده‌طلبی‌های دیگران را آن‌ها دادند. من درصدد این نیستم که در این زمینه چیزی بگویم؛ من می‌خواهم حقیقتِ مطلب برای ملت ایران روشن شود. ملت ایران نمی‌خواهد یک ظلم مضاعف را قبول کند. اظهار نگرانی می‌کنند که شما ممکن است از این طریق بتوانید به سلاح هسته‌یی دست پیدا کنید. اگر اروپاییها و دیگران حقیقتاً راست می‌گویند و نگران سلاح هسته‌یی هستند، ما می‌گوییم نه، مطمئن باشید؛ ما دنبال سلاح هسته‌یی نیستیم؛ به همان دلیلی که گفتم. اما اگر از اینکه ملت ایران این فناوری فاخر و برجسته را که متعلقِ به خود اوست و بومی است، دارد، ناراحتند و می‌خواهند آن را متوقف کنند، بازهم به آن‌ها می‌گویم مطمئن باشید که ملت ایران زیر بار نخواهد رفت. آنچه که امروز محققان، دانشمندان و دولت ایران در زمینه‌ی فناوری هسته‌یی انجام می‌دهند، وظیفه‌ی بزرگ آن‌هاست و کار بزرگی است و این کار برای جلوگیری از وابستگیِ به بیگانگان و برای حفظ استقلال ملی است، که به آن نیاز دارد.
یاوه‌گوها و یاوه‌بافها بیخود سعی نکنند این‌طور بپراکنند که چه لزومی دارد این کار و چرا دنبالش می‌کنند؛ نه، این نیاز ملت ایران است. امروز کشورهای پیشرفته‌ی دنیا بیشترین یا سهم مهمی از انرژی برق خودشان را از نیروگاههای هسته‌یی تولید می‌کنند، نه از نفت که هم سرمایه‌ی دودزاست، و هم تمام شدنی و هم قابل تبدیلِ به چیزهای بسیار ارزشمندتر از سوخت. آن‌ها که می‌خواهند ملتهای دارای نفت را از این موهبت محروم کنند، می‌گویند شما که نفت دارید، دیگر به انرژی هسته‌یی چه نیازی دارید؟ مگر باید نفت را تمام کنیم، بعد دست به طرف شما حتماً دراز کنیم! سرنوشت ملتها نیاز به شماست؟ آن‌ها می‌گویند نفت را مصرف کنید، بعد دستتان که خالی شد، محتاج ما شوید؛ بیایید درِ خانه‌ی ما. ملت ما نمی‌خواهد این را قبول کند و ما باید به سمت انرژی هسته‌یی برای تولید برق برویم؛ این نیاز کشور ماست؛ باید به این راه برویم، و الّا عقب‌ماندگیهای یکی دو قرن گذشته بازهم مضاعف خواهد شد و آن وقت یک قرنِ دیگر این ملت را عقب می‌اندازند. بنابراین رفتنِ دنبال این کار وظیفه‌ی ملی است. وقتی‌که دنبال این کار می‌رویم، بایستی قضیه را بومی کنیم و اگر بومی نکنیم، باز همان وابستگی و باز همان نیاز است. وقتی می‌خواهیم وابسته نباشیم و کار بومی باشد، البته فشار هست. باید در مقابل فشارها مقاومت کرد. آن‌هایی که نفهمیده علیه این فکر حرف می‌زنند، نمی‌فهمند و ملتفت نیستند که دارند به این ملت خیانت می‌کنند و همان چیزی را که امریکا می‌خواهد، بیان می‌کنند و بر زبان می‌آورند: چه لزومی دارد؟ چه احتیاجی داریم؟ ولش کنیم! بله، معلوم است که آن‌ها دلشان می‌خواهد ما هیچ‌چیز تولید نکنیم و غذای حاضرمان را هم از آن‌ها بگیریم؛ به شرطی که پول داشته باشیم. وقتی هم نداشتیم، اگر ملت از گرسنگی بمیرند، آن‌ها که ابایی ندارند؛ چون هزار هزار می‌کُشند و از مردن هزار هزار و میلیون میلیون هم هیچ باکی ندارند. وظیفه‌ی ملی ما امروز این است که دنبال این فناوری و فناوری‌های مشابه، هرچه که ما را به اوج قله‌ی علم نزدیک کند، برویم و امروز دنبال کردن آن برای ملت ما واجب است و برای کسانی که می‌توانند، وظیفه‌ی آن‌هاست تا بتوانند ملت را به عزت برسانند و از وابستگی رها کنند.
از خداوند متعال می‌خواهیم که همه‌ی شماها را موفق بدارد؛ مؤید بدارد؛ کسانی که در راه استقلال علمی کشور دارند تلاش می‌کنند، إن شاء اللّه پیش خدای متعال مأجور و موفق باشند و ملت ایران إن شاء اللّه در پیشبرد این حرکت علمی و تحقیقی- که جوان‌هایش امروز بحمد اللّه شروع کردند- روز به روز موفق‌تر باشند.۱۳۸۳/۰۴/۰۱

لینک ثابت
استقلال علمی

‌[آمریکاییها] از این ناراحتند که این دانش[هسته ای] در داخل [ایران] رشد کرده و روئیده است؛ یعنی در واقع بومی است. البته ‌این به معنای آن نیست که ما این دستگاه را اختراع کردیم؛ نه، بلکه به این معناست که ما برای فراگیری این کار درِ خانه‌ی آنها ‌نرفتیم. محققان جوان خودمان - همین جوانهایی مثل شما - و صدها مغز متفکر و خوشفکر توانسته‌اند این دستگاه عظیم را ‌راه‌اندازی کنند و به نتیجه برسانند؛ دانش را در میان خودشان بارور کنند؛ فناوری را به‌وجود بیاورند و درِ خانه‌ی این و آن نروند؛ ‌این یکی از نگرانیهای آنهاست؛ چرا، چون میبینید این درست بر خلاف آن فلسفه‌ی استکباری است که کشورهایی که میخواهند ‌تحت سلطه باشند، نباید در دانش و فناوری استقلال داشته باشند؛ باید دستشان دراز باشد؛ محتاج آنها باشند. آنها میدانند که ‌اگر امروز کشور و ملت ایران توانست بر قله‌ی این فناوری بنشیند، سخن حق او در دنیا که همان استقلال امت اسلامی و عزت ‌اسلامی است، بیشتر در بین مسلمانها و در جوامع اسلامی جایگزین خواهد شد و ذهن‌ها بیشتر آن را قبول خواهند کرد؛ از این ‌ناراحتند.‌۱۳۸۳/۰۴/۰۱
لینک ثابت
استقلال علمی

در خطبه‌ی نهج‌البلاغه هم هست که خدای متعال پیغمبر را فرستاد «و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ تا گنجینه‌های خرد را در میان انسانها برشورانند؛ برانگیزانند. این خرد برای چیست؟ این خرد برای پیدا کردن راه زندگی است. باید فکر کرد؛ باید با تحلیل و سنجش راه زندگی را پیدا کرد. مهمترین توصیه‌ی من به شما جوانان عزیزم همین است. یکی از شعارهایی که بنده در این چند سال تکرار می‌کنم این است که نباید به‌طور دائم در عرصه‌ی تجربه و ترجمه - علم ترجمه‌ای، حتّی فکر ترجمه‌ای، ایده و مکتب و ایدئولوژی و اقتصاد و سیاست ترجمه‌ای - بمانیم؛ زیرا این ننگ است برای انسان که از خرد، سنجش، تحلیل و درک و فهم خود استفاده نکند و چشم را روی هم بگذارد و مرعوب موج تبلیغاتی‌ای شود که بر او تحمیل می‌کنند، تا سخنی را بپذیرد.

بزرگترین بلایی که مستقیم و غیرمستقیم در این دویست سالِ دوران استعمار بر سر ملتهای مشرق و بخصوص ملتهای اسلامی آمد، همین بود که در مقابل تبلیغات غرب مرعوب شدند و عقب‌نشینی کردند. این تهاجم خونین و بسیار سهمگین را که سردمداران استکبار غربی از طریق فرهنگ به آنها کردند، نتوانستند تحمّل کنند و مجبور شدند عقب‌نشینی کنند و دستهایشان را بالا ببرند. در همه‌ی زمینه‌های زندگی، غربیها و اروپاییها فکری را پرتاب کردند که هرکس با آن مخالفت کرد، شروع کردند به هوچیگری و مسخره و اهانت کردن؛ فشار آوردند تا فرهنگ خودشان را حاکم کنند. این فرهنگ تنها امتیازی که داشت این بود که فرهنگ اروپایی بود؛ هیچ امتیاز دیگری نداشت. البته هرکدام از ملتها فرهنگی دارند که می‌توانند از یکدیگر استفاده کنند و فرهنگ خود را با گرفتن تجربه و درس از دیگران تکمیل نمایند. ما با این مخالفتی نداریم و صددرصد موافقیم؛ اما آنچه در دنیا پیش آمد، این نبود.

تفاوت بینِ تهاجم و تعامل فرهنگی در این است که تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سرِ بساط میوه یا غذا و سبزی‌فروشی می‌روید و آنچه را که میلتان می‌کشد، چشم شما و کامتان می‌پسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب می‌کنید و می‌خورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر می‌گیرید؛ هیچ اشکالی هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛ این را هزار و چهارصد سالِ پیش به ما یاد دادند. در تهاجم فرهنگی به شما نمی‌گویند انتخاب کن، بلکه شما را می‌خوابانند، دست و پایتان را می‌گیرند و مادّه‌ای را که نمی‌دانید چیست و نمی‌دانید برای شما مفید است یا نه، با آمپول به شما تزریق می‌کنند. البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته‌اند و به ما تزریق می‌کنند؛ صورتِ قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب می‌کنیم، در حالی‌که انتخاب نمی‌کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشه‌ای به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه می‌اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی می‌دانند، برای سه چهار دختر روسری‌دارِ مسلمان چه سر و صدایی راه انداخته‌اند! این است که می‌گوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشه‌ی ترجمه‌ای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را به‌وجود می‌آورد. این توصیه‌ی همیشگیِ من به شما جوانان عزیز است.۱۳۸۲/۰۹/۲۶

لینک ثابت
استقلال علمی

بنده وقتی جنبش نرم‌افزاری یا تولید علم را - که معنایش خارج شدن علم از حالت تقلیدی و ترجمه‌ای است - مطرح کردم، مسأله به این صورت زنده نبود. الان هرجا که به محیطهای دانشجویی و دانشگاهی می‌روم، می‌بینم استاد، دانشجو، محقّق و پژوهشگر از جنبش نرم‌افزاری حرف می‌زند. این خوب است. وقتی در یک مجموعه باور به‌وجود آمد، این باور پشتوانه حرکتِ ماندگار و پایدار خواهد بود. ما این را می‌خواهیم. من می‌گویم در این قضیه شما باید جدّی باشید۱۳۸۲/۰۸/۱۵
لینک ثابت
استقلال علمی

این که ما مسأله تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و باز هم مطرح می‌کنیم و در آینده هم ان‌شاءاللَّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک‌یک مخاطبان می‌خواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعی - که انگیزه‌های فردی در پی آن است - بشود. البته علمِ ترجمه‌ایِ محض خوب نیست؛ مگر به عنوان یک وسیله. ما نباید دچار ترجمه شویم. علم و فرهنگ ترجمه و سیستمها و روشهای ترجمه‌ای، درست نیست. این بحثها در جلسه اساتید هم مطرح بود. بنده می‌گویم ما به عنوان یک ملت با استعداد، باید علم‌آفرینی کنیم و می‌توانیم. کسانی‌که علم‌آفرینی کرده‌اند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمیِ درخشانِ تاریخی‌ای که ما داریم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراین ملت ما می‌تواند. این به عنوان طرح یک خواسته عمومی در دانشگاههاست، تا ان‌شاءاللَّه همه آن را دنبال کنند.

اصلاً این مسأله به این صورت، فردی نیست و شاید هم همه توانایی تولیدِ علم را ندارند؛ باید این به عنوان یک مطالبه عمومی درآید و سنّت کار در دانشگاه شود تا فقط به فکر یادگرفتن آنچه دیگران به دست آورده‌اند، نباشیم؛ بلکه افزودن بر ذخیره به دست آمده به وسیله دیگران را هم وجهه همّت خود قرار دهیم.۱۳۸۲/۰۲/۲۲

لینک ثابت
استقلال علمی

دنبال تولید علم، ژرف‏بینی و ژرف‏یابی در علم باشید. حال که هوش و استعداد و آمادگی ذهنی دارید، همّت را به این کار بگمارید. به اینکه چارچوبهای عادّی را یاد بگیرید، یا در فلان چیز- به قول شما- نمره بیاورید، فکر نکنید؛ به علم فکر کنید. البته این، فرهنگ حمایت از علم و پژوهش و کارهای مدیریّتی را لازم دارد. اما عامل دیگری که ممکن است حتّی بر عوامل قبلی غلبه کند، میل و علاقه و اراده و خواست شماست. همّت کنید کشور را از لحاظ علمی بسازید.مخاطب من، جمع معدود شما نیست. نخبگانی در ردیف شما در کشور هستند که یا قبل از شما بوده‏اند و یا بعد از شما خواهند آمد. نخبگان علمی‏ در هر رشته‏ای که هستند، باید برای تقویت و تولید علم در داخل تلاش کنند. این کشور بحمد اللّه از این امکانات برخوردار است. امروز به برکت انقلاب، راه اندیشیدن باز شده است؛ اما یک روز بود که اصلًا چنین اجازه‏ای داده نمی‏شد. شما ببینید قبل از انقلاب، در همین محیط دانشگاهی کشور، اصلًا این فکر راه نداشت که یک ایرانی ممکن است بتواند در ساختن علمی کشور خود، با استقلال‏ حرکت کند. بعضی از شما دوستان گفتید و درست هم گفتید که برنامه‏های علمی و تحصیلی و آموزشی در کشور ما چیزی بود که دیگران برای کشوری که باید همیشه از آن استفاده کنند و آن را استثمار نمایند، طرّاحی کرده بودند و همان عمل می‏شد. فرهنگی هم در کنارش وجود داشت؛ فرهنگ وابستگی علمی و عملی به غرب و بزرگ انگاشتن غرب؛ به طوری که اصلًا نمی‏شود به سایه‏ی او رسید؛ چه برسد که به خود او رسید و اصلًا او را عقب گذاشت. انقلاب آمد این‏ها را به هم زد.۱۳۸۱/۰۷/۰۳
لینک ثابت
استقلال علمی

شما که از استعدادی برخوردار هستید و فرض هم می‌کنیم که ان‌شاءاللَّه امکانات برای تکامل و تعالیِ علمی و فکری شما فراهم شود و بتوانید در همان رشته‌هایی که مورد علاقه‌تان است، کار علمی بکنید، همّتتان باید به چه چیزی گماشته شود؟ آن چیزی که به نظرم از همه مهمتر می‌آید، این است که همّت جامعه علمی ما باید به تولید علم گماشته شود. ما نباید به ترجمه و فراگیری اندوخته‌های دیگران اکتفا کنیم. نه این‌که فرا نگیریم؛ هیچ کس نمی‌گوید از دیگران فرا نگیریم؛ چرا، باید فرا گرفت؛ لیکن علم را باید تولید کرد.

ما این مشکل تاریخی را داریم و متأسّفانه این مشکل در حکومتهای وابسته و فاسد پیشینِ این کشور ریشه دارد و بلایی است که از صدوپنجاه سال پیش بر سرِ ما آمده و باید خود را بتدریج از این بلا رها کنیم. آن این است که از اوّلی که پرتو علمِ جدید در این کشور افتاد، نخبگان آن روز کشور، به فکر ترجمه افتادند. نه فقط ترجمه آثار علمی، بلکه حتّی فکر و اندیشه ترجمه‌ای؛ همه چیز به صورت ترجمه از آنچه دیگران انجام دادند و خود را در چارچوب قالبهای آنها درآوردن. این گروه، مطلقاً جرأت ایجاد یک فضای جدید علمی را به خود ندادند. نه فقط گفتند علم را از آنها بگیریم، بلکه معتقد بودند باید فرهنگ و اخلاق و تفکّرات و عقاید سیاسی و اجتماعی را هم از آنها بگیریم!۱۳۸۱/۰۷/۰۳

لینک ثابت
استقلال علمی

بدترین مشکلِ یک کشور این است که تمدّن و هویّت خود را فراموش کند. ما باید امروز در صدد ساختن تمدّن خود باشیم و باور کنیم که این ممکن است. در تبلیغات گذشته این کشور در خصوص ناتوانی ایرانی و توانایی غربیها آن‌قدر مبالغه شده که امروز اگر کسی بگوید ما کاری کنیم که غربیها به علم ما احتیاج پیدا کنند، می‌بینید که در دلها یک حالت ناباوری به وجود می‌آید: مگر چنین چیزی ممکن است؟ بله؛ من عرض می‌کنم می‌شود. شما همت کنید پنجاه سال دیگر این‌طوری شود. البته این چیزها در کوتاه‌مدّت اتفاق نمی‌افتد؛ اما اگر شما امروز در راه درست قدم بردارید، هیچ اشکالی ندارد که پنجاه سال دیگر، جهت اتوبان علم - که امروز یکطرفه و از یک سو به سوی دیگر است - یا دو طرفه شود، یا یکطرفه و از این سو به آن سو شود؛ چه مانعی دارد؟ مگر یک روز این‌طور نبود؟ یک روز علم را غربیها از شرق و از همین ایران گرفتند. پایه‌گذار بسیاری از علومی که امروز در دنیا رایج است، ایرانیها هستند. در ریاضی، فیزیک، پزشکی، نجوم و بسیاری از علوم دیگر، ایرانیها پایه‌گذار بودند. اصلاً رنسانسِ اروپا بر اساس ترجمه‌هایی که در کشورها و مناطق اسلامی انجام گرفته بود، صورت گرفت. ما می‌توانیم این را تصوّر کنیم که یک روز ایران تولید کننده خلاقّ علم شود.

امروز همه همّت ما این است که نه فقط علم را، بلکه فرآورده‌های علمی و فناوری و خرده‌فناوری را از آنها یاد بگیریم و آن را در این‌جا تقلید کنیم. این کاری نیست که یک ملت باید به آن همّت بگمارد. البته این کارها باید بشود و چاره‌ای نیست. وقتی انسان چیزی را ندارد، آن را از کسی که دارد، می‌گیرد. وقتی ساخت آن را بلد نیست، از کسی که آن را بلد است، یاد می‌گیرد - در این شکّی نیست - اما باید راه نو و فکر نو و بن‌بست‌شکنی را وجهه همّت خود قرار دهد.۱۳۸۱/۰۷/۰۳

لینک ثابت
استقلال علمی

در صد سال اخیر، به معنای حقیقی کلمه، برای این کشور هیچ کار اساسی‏ای قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محیط دانشگاه چشم شما به حقایق علمی باز شده است؛ می‏بینید که ما چقدر کارِ نکرده و راهِ نرفته داریم. می‏شد این راه‏ها را رفت، می‏شد با کاروان علم همراه شد، می‏شد علم و عالم و دانشمند و تحقیق و استقلال‏ در علم‏ و تحقیق را در کشور آزمایش کرد؛ اما این کار را نکردند؛ بلکه بعکس عمل کردند.۱۳۸۰/۰۸/۱۲
لینک ثابت
استقلال علمی

این سؤال مهمی است. این انقلاب بیش از ادّعا، آرمان‏هایی داشت. انقلاب نیامده بود که برای مردم ایران پاسخگویی کند. انقلاب، انقلابِ خود مردم بود. مردم برای تحقّق آرمان‏هایی انقلاب کردند. این آرمان‏ها عبارت بود از ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعی، نجات از وابستگی‏ و عقب‏ماندگیِ علمی‏ و استبداد و قهری که آن روز بر این مملکت حکمفرما بود. می‏پرسید ما چقدر به این اهداف رسیده‏ایم؛ من عرض می‏کنم که تحقّق این اهداف، تدریجی است؛ چیزهایی است که باید برای آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم‏به‏قدم پیش رفت. نظام اسلامی، یک نظام پیش‏ساخته مثل خانه‏های پیش‏ساخته نیست؛ نظامی است که باید آجر آجر و سنگ سنگ روی هم چید و آن را بالا برد.۱۳۷۹/۱۲/۲۲
لینک ثابت
استقلال علمی

من کسی را به آنارشیزم علمی و به مهمل‌گویی علمی توصیه نمی‌کنم. در هر زمینه‌ای، کسانی که از دانشی برخوردار نیستند، اگر بخواهند به خیال خودشان نوآوری کنند، به مهمل‌گویی می‌افتند. ما در زمینه برخی از علوم انسانی و معارف دینی این را می‌بینیم. آدمهای ناوارد بدون این‌که از ذخیره و سواد کافی برخوردار باشند، وارد میدان می‌شوند و حرف می‌زنند و به خیال خودشان نوآوری می‌کنند؛ که در واقع نوآوری نیست، مهمل‌گویی است. بنابراین در زمینه مسائل علمی، من این را توصیه نمی‌کنم. باید فراگرفت؛ اما نباید صرفاً مصرف کننده فرآورده‌های علمی دیگران بود. باید علم را به معنای حقیقی کلمه تولید کرد. البته این کار، روشمندی و ضابطه لازم دارد. مهم این است که روح نوآوری علمی در محیط دانشگاه زنده شود و زنده بماند. خوشبختانه من این شوق و میل را در دانشجویان احساس کرده بودم و در اساتید هم آن را می‌بینم. اینها باید دست به دست هم بدهد و سطح علمی کشور را بالا ببرد. آن وقتی که علم با هدایت ایمان، عواطف صحیح و معرفت روشن‌بینانه و آگاهانه همراه شود، معجزه‌های بزرگی می‌کند و کشور ما می‌تواند در انتظار این معجزه‌ها بماند.

من درباره تعبّد علمی و تسلیم جزمیگریِ علمی در علوم مختلف شدن، این اشاره را کردم. به طور علمی معتقدم که یک خود آگاهی جمعی باید در همه محیطهای علمی نسبت به فرهنگ وارداتی و تحکّم‌آمیز و زورگویانه غربی به‌وجود آید. این مسأله تهاجم فرهنگی‌ای که ما مطرح کردیم، بعضی کسان به‌شدّت از آن آزرده شدند و گفتند چرا می‌گویید تهاجم فرهنگی!؟ در حالی که تهاجم فرهنگی، وسط میدان مشغول مبارز طلبیدن است، بعضی کسان سعی کردند آن را در گوشه و کنار پیدا کنند! این تهاجم فرهنگی، مخصوص برخی از پدیده‌های ظاهری و سطحی نیست؛ مسأله این است که یک مجموعه فرهنگی در دنیا با تکیه به نفت، حقّ وتو، سلاح میکروبی و شیمیایی، بمب اتمی و قدرت سیاسی می‌خواهد همه باورها و چارچوبهای مورد پسند خودش برای ملتها و کشورهای دیگر را به آنها تحمیل کند. این است که یک کشور گاهی به تفکّر و ذائقه ترجمه‌ای دچار می‌شود. فکر هم که می‌کند، ترجمه‌ای فکر می‌کند و فرآورده‌های فکری دیگران را می‌گیرد. البته نه فرآورده‌های دست اوّل؛ فرآورده‌های دست دوم، نسخ شده، دستمالی شده و از میدان خارج شده‌ای را که آنها برای یک کشور و یک ملت لازم می‌دانند و از راه تبلیغاتی به آن ملت تزریق می‌کنند و به عنوان فکر نو با آن ملت در میان می‌گذارند. این برای یک ملت از هر مصیبتی بزرگتر و سخت‌تر است.

باید مغزهای متفکّرِ استاد و دانشجوی ما بسیاری از مفاهیم حقوقی، اجتماعی و سیاسی را که شکل و قالب غربی آنها در نظر بعضی مثل وحی مُنزل است و نمی‌شود درباره‌اش اندک تشکیکی کرد، در کارگاههای تحقیقاتیِ عظیمِ علوم مختلف حلاجی کنند؛ روی آنها سؤال بگذارند؛ این جزمیتها را بشکنند و راههای تازه‌ای بیابند؛ هم خودشان استفاده کنند و هم به بشریت پیشنهاد کنند. امروز کشور ما محتاج این است؛ امروز انتظار کشور ما از دانشگاه این است. دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم‌افزاریِ همه‌جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهای علمیِ خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعه آباد و عادلانه مبتنی بر تفکّرات و ارزشهای اسلامی را بالا ببرند. امروز کشور ما از دانشگاه این را می‌خواهد. دانشگاه را مشغول چه کاری کنند که دانشجو و استاد را از این راه باز بدارند؟ یقین بدانید یکی از چیزهایی که امروز مورد توجّه سرویسهای اطّلاعاتی است، این نکته است که ببینند چگونه می‌توانند دانشجوی بیدار و دانشگاه آگاه ایرانی را از آن راهی که می‌تواند به اعتلای کشور بینجامد، منصرف کنند و مانعش بشوند.۱۳۷۹/۱۲/۰۹

لینک ثابت
استقلال علمی

من البته درباره تفکّر و فرهنگ وارداتی غرب بارها صحبت کرده‌ام. بعضی ممکن است این را حمل بر نوعی تعصّب و لجبازی کنند. نه؛ این تعصّب و لجبازی نیست. برای به زنجیر کشیدن یک ملت، هیچ چیزی ممکن‌تر و سهلتر از این نیست که قدرتمندان عالم بتوانند باورهای آن ملت و آن کشور را بر طبق نیازهای خودشان شکل دهند. هر باوری که یک ملت را به اتّکای به خود، اعتماد به نفس، حرکت به جلو و تلاش برای استقلال و آزادی وادار کند، دشمن خونی آن، کسانی هستند که می‌خواهند با قدرت متمرکز، همه دنیا را در اختیار بگیرند و به نفع خودشان همه بشریت را استثمار کنند. لذا با آن فکر مبارزه می‌کنند. در نقطه مقابلش، سعی می‌کنند با راهها و شیوه‌های مختلف، افکار و باورها و جهتگیریهایی را در میان آن ملت ترویج کنند که به گونه‌ای بیندیشد که آنها می‌خواهند. وقتی آن‌طور اندیشید، آن‌گونه هم عمل و حرکت خواهد کرد. این یک ابزار بسیار رایج است؛ تئوری‌سازی استعماری. این کار را از اوّلِ انقلاب در ایران کرده‌اند و امروز هم می‌کنند. در جاهای دیگر دنیا هم انجام داده‌اند؛ مخصوص این دوران هم نیست.

در قرن نوزدهم، انگلیسیها جنگها و لشکرکشیهای استعماری را شروع کردند. آنها به آفریقا و آسیا و هند و جاهای دیگر می‌رفتند و کشورها را تصرف می‌کردند و انسانها را به بردگی می‌گرفتند. امروز دهها میلیون سیاهپوست امریکایی که در آن شرایط زندگی می‌کنند، از اولاد همان بردگانی هستند که همین آقاهای متمدّن قرن نوزدهم، آنها را از آفریقا و از میان خانواده‌ها و از آغوش پدران و مادرانشان بیرون کشیدند و برای کارگری و مزدوری و نوکری به آن‌جا بردند. این کارها جنایتهای آشکار بود. برای این‌که بتوانند این کارهای خلاف عقل و خلاف شرع و خلاف همه قوانین بشری را به گونه‌ای توجیه کنند، برایش تئوریهای به اصطلاح روشنفکری و روشنفکرپسند درست می‌کردند. خود نام «استعمار» یکی از همین تئوریهاست؛ یعنی برای آبادی این مناطق می‌رویم! عیناً همین مطلب امروز در دنیا وجود دارد. کسانی که می‌خواهند بر روی زندگی و منابع انسانی ملتها کار کنند و از آن بهره‌برداری نمایند، یکی از کارهایشان تئوری‌سازی برای ملتهاست.

من می‌خواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجوی خودمان را توجّه بدهم که مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکّم‌آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند. البته تحت نامهای مختلف، بسیار حرفها زده می‌شود؛ اما هدف یک چیز بیشتر نیست. این انقلاب و این نظام و این حرکت عظیم مردمی آمده و این سلطه و اتوریته تحکّم‌آمیز غربی را در این کشور شکسته است. امروز در کشور ما ارزشهای غربی به صورت قانونی و رایج وجود ندارد. امروز دادن منافع کشور به بیگانگان، در کشور ما یک امر مذموم محسوب می‌شود. امروز سفره‌ای را که با هزاران طمع در این کشور پهن کرده بودند - بخصوص امریکاییها - جمع شده می‌بینند. این برای مراکز قدرت و تسلّط جهانی، خسارت کمی نیست. برای برگرداندن اوضاع به صورت قبلی چه کار کنند؟ اوایل انقلاب ناشیانه آمدند و جنگِ روبه‌رو راه انداختند؛ ولی وقتی بینی‌شان به خاک مالیده شد، فهمیدند راهش این نیست. لذا به جنگ فرهنگی متوسّل شدند. جنگ فرهنگی کار آسانی نیست؛ کار زبدگان است. لذا زبدگان می‌نشینند فکر می‌کنند و نسخه می‌نویسند و متأسفانه عدّه‌ای هم در داخل همانها را رله می‌کنند! آنها حرفهایی را می‌زنند، عدّه‌ای هم فارسیِ آن را می‌گویند و شکل بومی به آن حرفها می‌دهند! باید مراقب اینها بود.۱۳۷۹/۱۲/۰۹

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت