ایشان با تأکید بر اینکه دستگاه دیپلماسی، بخش اصلی سیاست خارجی کشور و نمای بیرونی نظام جمهوری اسلامی است، خاطرنشان کردند: وزارت امور خارجه و بهویژه سفرا باید عمیقاً به ارزشهای اسلام و انقلاب پایبند باشند و رفتار و گفتار آنان، منعکسکنندهی این ارزشها باشد.1397/04/30
لینک ثابت
انقلاب مراحلی دارد؛ آنچه در اوّل انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، مرحلهی اوّل انقلاب بود یعنی انفجار در مقابلِ نظامِ غلطِ باطلِ طاغوت و ایجاد یک نظام جدید بر مبنای آرمانها و ارزشهای نو و با لغت نو، با تعابیر نو، با مفاهیم نو؛ این مرحلهی اوّل انقلاب بود. بعد در مرحلهی دوّم، این نظام بایستی ارزشها را محقّق کند؛ این ارزشها و آرمانهایی که حالا اشاره میکنم و بعضی را میگویم، باید در جامعه تحقّق ببخشد. به این ارزشها اگر بخواهد تحقّق ببخشد، یک دستگاه مدیریّتی لازم دارد که آن میشود دولت انقلابی. بنابراین مرحلهی بعد از نظام انقلابی، ایجاد دولت انقلابی است، دولتی که ارکان آن، انقلاب را از بن دندان باور کرده باشند و دنبال انقلاب باشند. بعد که این دولت انقلابی تشکیل شد، آنوقت بایستی بهوسیلهی اجرائیّات درست -قانون درست، اجرای درست- این آرمانها و ارزشهایی که مطرح شده، این آرزوهای بزرگ انقلابی، یکییکی در جامعه تحقّق پیدا کنند؛ آنوقت نتیجه میشود جامعهی انقلابی؛ یک جامعهی انقلابی به وجود میآید که این مرحلهی چهارم است. حرکت انقلابی، نظام انقلابی، دولت انقلابی، جامعهی انقلابی؛ این چهارم [است]. بعد که جامعهی انقلابی درست شد، آنوقت زمینه برای ایجاد تمدّن انقلابی و اسلامی به وجود میآید. حالا من تعبیر به «انقلابی» کردم؛ به جای کلمهی «انقلابی» میتوانید کلمهی «اسلامی» بگذارید؛ یعنی دولت اسلامی، جامعهی اسلامی، تمدّن اسلامی؛ این مراحلی است که وجود دارد.1397/03/07
لینک ثابت
انقلاب تمام نمیشود، انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقّف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمیای وجود دارد که این صیرورت دائمی، بتدریج آن آرزوهای بزرگ را، آن ارزشهای والا را، آن آرمانها را در جامعه تحقّق میبخشد. خب، حالا این آرمانهای بزرگ چیست؟ من شش هفت مورد از این آرمانهای بزرگ را ذکر میکنم؛ البتّه فقط اینها نیست.
یکی، عزّت ملّی است؛ این یکی از آرمانهای انقلاب است؛ این خیلی مهم است! عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات؛ وَالّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و مانند اینها هم بود؛ اینها تصوّرات واهی و توهّم است، افتخارآفرین نیست. عزّت ملّی یعنی احساس افتخار، متّکی به واقعیّت؛ این خیلی مهم است. این عزّت ملّی از جملهی چیزهایی است که اگر چنانچه در یک کشوری از بین رفت و نابود شد، هویّت آن ملّت نابود میشود؛ دیگر هیچچیز گیر آن ملّت نخواهد آمد.
دوّم، اعتمادبهنفس ملّی؛ که بنده روی این اعتمادبهنفس ملّی مفصّلاً بحث کردهام -در سالهای گذشته، در مجامع بزرگ- که این اعتمادبهنفس ملّی، راه وابستگی را میبندد. اگر این اعتمادبهنفس وجود داشت، ملّت احساس نمیکند که به وابستگی نیاز دارد، بلکه از وابستگیِ به دیگران میگریزد.
استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی؛ این یکی از آرمانها است [برای] یک ملّت؛ که اگر چنانچه این وجود داشت -یعنی استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که هرکدام یک فصل طولانیای دارد- آن ملّت مجبور نمیشود که زورگویی و تحمیل را از زورگویان و زیادهخواهان عالم تحمّل کند. یکی از آرزوها استقلال است.
آزادی؛ آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی عمل. البتّه اینجا یکی از عزیزانی که صحبت کردند، یک جملهی کوتاهی راجع به آزادی گفتند که کاملاً درست بود. آزادی از جملهی مقولاتی است که حتماً به قانون، به چهارچوب احتیاج دارد. چون طبیعت آزادی این است که اگر قانون و چهارچوب وجود نداشته باشد، از حد تجاوز خواهد کرد، به تعدّی و به ولنگاری و به جاهای بدی خواهد انجامید که امروز شما نمونههایش را در غرب مشاهده میکنید. این آزادی اگر نباشد، رشد وجود ندارد. اگر در جامعه، آزادی فکر، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی عمل وجود نداشته باشد، رشد در جامعه متوقّف خواهد شد. رشد جامعه -رشد معنوی جامعه- و پیشرفت جامعه، حتماً به این آزادیها احتیاج دارد.
استقرار عدالت، نفی تبعیض، نفی فاصلههای طبقاتی؛ اینها جزو آرزوهای بزرگ است. اصلاً در قرآن، اقامهی قسط را مسئلهی اصلی و هدف پیغمبران میداند: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط.(۳) ما [هم] راه پیغمبران را میرویم دیگر، ما راه اسلام و راه پیغمبران را داریم میرویم. بنابراین قطعاً عدالت، یکی از برترین یا شاید بشود گفت برترین آرمان و ارزشی است که دنبالش بایستی باشیم. با لفّاظی هم عدالت درست نمیشود. عدالت البتّه چیز سختی است؛ اجرای عدالت جزو سختترین کارها است.
پیشرفت مادّی و تمدّنی به برکت علم و فنّاوری؛ این هم یکی از آرمانها است. یعنی کشور از عقبماندگی باید نجات پیدا کند.
یکی دیگر از آرمانها رشد اخلاقهای معاشرتی [است]؛ معاشرت مردم، معاشرتهای اخلاقی باشد. رحم، انفاق، ایثار، کمک، تعاون و مانند اینها؛ رشد این خلقیّاتی که مربوط به معاشرت انسانها با هم در جامعه است.
آمادهسازی فضا برای رشد معنویّت و رهایی از بردگیِ شهوت و غضب در انسانهای مستعد؛ این هم یکی از آن برترین آرزوها است که غالباً به این توجّه نیست. باید فضا جوری بشود که انسانهای مستعد بتوانند در آن فضا حرکت کنند، امثال حاج میرزا علیآقای قاضیها و علّامهی طباطبائیها و شخصیّتهای برجستهی اینجوری به وجود بیایند؛ انسانهای والا و برتر که از این فضای مادّی توانستهاند تعالی پیدا کنند و فراتر بروند؛ یعنی فضا بایستی برای این آماده بشود. البتّه همهی ما استعداد یک چنین چیزی را نداریم امّا در میان ما کسانی هستند که استعداد این حرکت را دارند، بخصوص در دورهی جوانی.
...
بدیهی است که این آرمانها در کوتاهمدّت تحقّق پیدا نمیکند؛ اگر بخواهیم این آرمانها در جامعه تحقّق پیدا کند، یک حرکت بلندمدّت لازم دارد. یعنی چه؟ یعنی زنده بودن انقلاب.1397/03/07
لینک ثابت
در بابِ ارزشهای اصلیِ انقلاب و شعارهای انقلاب و اصول بنیادین انقلاب، آنچه من میتوانم عرض بکنم این است که انقلاب، امتحان خوبی در این زمینه پس داده است؛ یعنی ملّت ایران توانسته است اصول بنیادین را و شعارهای اصلی انقلاب را به همان استحکامِ اوّل، تا امروز حفظ کند. شعارها و ارزشهای اصلی اینها است: استقلال، آزادی، مردمسالاری، اعتماد به نفس ملّی و خودباوری ملّی، عدالت، و برتر و بالاتر از همهی اینها تحقّق و پیاده شدن احکام دین و شریعت در کشور؛ این شعارها با همان طراوتِ اوّل حفظ شده است.1397/01/01
لینک ثابت
نُه دی دفاع از ارزشهای انقلاب بود، از ارزشهای دین بود. آنجا ایستادگیای که ما کردیم، ایستادگی در دفاع از انتخابات بود. بنده صریحاً گفتم فشار میآورند که باید انتخابات را ابطال کنید، من زیر بار ابطال انتخابات نخواهم رفت؛ این را من اعلان کردم. بحث سرِ ارزشهای انقلاب و ارزشهای نظام اسلامی است؛ آنروز هم بود، امروز هم هست. ما خیلی باید مراقب خودمان باشیم، خیلی باید مراقب باشیم.1396/10/06
لینک ثابت
این را هم ما عرض بکنیم، انقلاب ادامه دارد. اینکه بعضیها اینجور القا کنند، اینجور بنویسند و بگویند که «خب انقلاب یک حادثهای بود، تمام شد؛ برگردیم به زندگی عادی»، این خیانت به انقلاب است؛ انقلاب تمام نمیشود. من آن روز در این جمعِ این آقایانِ مسئولین گفتم؛(۸) انقلاب، هنجارهای گذشته را به هم میریزد، هنجارهای جدیدی را در جامعه به وجود میآورد. حفظ این هنجارهای جدید، تداوم انقلاب است؛ و اینها سخت است، اینها کارهای مشکلی است. همان دستها و همان قدرتهایی که با اصل انقلاب با همهی وجود مخالف بودند و کارشکنی میکردند، با همین تداوم هنجارهای انقلابی [هم] مخالفت خواهند کرد، دشمنی خواهند کرد؛ کمااینکه میبینید دارند میکنند. بنابراین اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا به پیروزی برسد، امروز هم مبارزه لازم است تا بتوانیم این هنجارهای انقلاب را تثبیت کنیم؛ باید به نتیجه برسانیم تا جامعه بشود جامعهی اسلامی.1396/06/06
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان، «حفظ جهتگیری و روحیهی انقلابی و دینی در دیپلماسی» را مهم خواندند و تأکید کردند: باید در مسائل دیپلماسی به انقلاب خود افتخار کنیم و از عمل کردن به هنجارهای ملی یعنی هنجارهای برآمده از انقلاب، نظیر ایستادگی در مقابل استکبار، ظلمستیزی و مخالفت با نظام سلطه، احساس عزت کنیم.
ایشان خاطرنشان کردند: پایبندی به مواضع و هنجارهای انقلابی باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود، ضمن اینکه این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلماسی منافاتی ندارد.1396/06/04
لینک ثابت
با استمداد از هدایت و عنایت پروردگار و در سایهی توجّهات حضرت ولیّاللهاعظم (ارواحنا فداه) و با تبرّک و تفأّل به همزمانی با ایّام ولادت حضرت امام ابیالحسنالرّضا (علیهآلافالتّحیّةوالثّناء)، اینجانب به پیروی از گزینش ملّت ایران، رأی آنان را تنفیذ و دانشمند محترم جناب حجّتالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و با دعا برای موفّقیّت ایشان، مؤکّداً توصیه میکنم که این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامهی لقاء پروردگار قرار دهند و همّت خود را متوجّه استقرار عدالت، و جانبداری از محرومان مستضعف، و اجرای احکام اسلام ناب، و تقویت وحدت و عزّت ملّی، و توجّه به توانمندیها و ظرفیّتهای عظیم کشور، و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند، و مطمئن باشند که ملّت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهد گذاشت. لازم میدانم بار دیگر دربارهی اجرای برنامهی اقتصاد مقاومتی و توجّه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکید کنم و یادآوری نمایم که رأی ملّت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهّد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.1396/05/12
لینک ثابت
من حرف عمدهام امروز -که البتّه وقت زیاد نیست؛ بنده هم حالا تا آنجایی که بتوانم و حال و حوصله کمک کند عرض میکنم- توجّه به مسئولیّت معلّمی و مسئولیّت استادی است؛ این عرض عمدهی ما است. بالاخره استاد در محیط دانشگاه یک نقشآفرینی منحصربهفردی دارد. گمان نشود که حالا این جوانها هر کدام یک حرفی دارند، یک فکری دارند؛ نه، شما اثرگذارید در روح جوان، در دل جوان، در فکر جوان؛ او را وادار به فکر میکنید، وادار به حرکت میکنید؛ خیلی میتوانید اثر بگذارید. نقش استاد دانشگاه و معلّمِ جوانان دانشجو، یک نقش کمنظیر و بیبدیلی است. اگر استاد احساس مسئولیّت داشته باشد، متعهّد باشد، مثبتاندیش باشد، امیدوار باشد، عزم و نیّت قاطع برای اقدام در کشور داشته باشد، این در دانشجو اثر میگذارد. اگر استاد معتقد به اصالتهای میهنی خودش، اصالتهای سرزمینی خودش باشد، معتقد به مبانی دینی خودش باشد، معتقد به مبانی انقلابی خودش باشد، در دانشجو اثر میگذارد. عکسش هم همینجور [است]؛ استادی که نگاهش به بیرون از مرزها است، هیچ اعتقادی به محدودهی کشور و مفاهیم رایج کشور و مفاهیم معتبر هویّت قومی خودش ندارد و بیاعتنا است، طبعاً همانجور دانشجویی را تربیت میکند. این را ما در یک دورهای مشاهده کردیم؛ حالا دیگر نمیخواهم وارد بحث بشوم؛ در یک دورهی بسیار تلخی -در اوایل دورهی پهلوی- این را در کشور دیدیم که چهجور اساتیدی، چهجور شاگردانی تربیت کردند، چه نسلی به وجود آمد که اگر انقلاب نمیشد، خدا میداند که آن نسلِ بکلّی تهیدست از همهی اصالتها -اصالتهای دینی و وطنی و ملّی و همهچیز- و آنهایی که داشتند رو میآمدند، چه بر سر این کشور میآوردند. انقلاب واقعاً نجات داد کشور را، از این بُعد که آن تربیتشدهها، آن نسلی که در آن مجموعه و در آن دانشگاه و در آن محیط تربیت شده بودند، خدا میداند که چه میکردند با این کشور اگر میخواستند سرِ کار بیایند.1396/03/31
لینک ثابت
اساتید ما باید نقش خودشان را در ایجاد بالندگی در دانشگاه از یک سو، و حراست از ارزشهای انقلاب و اسلام در دانشگاه از سوی دیگر پیدا کنند و تعریف کنند؛ یعنی باید نقشآفرینی کنند. شما اساتید محترم در دانشگاه باید نقشآفرینی کنید. انگیزههای مخالف وجود دارد، باید نقشآفرینی بشود.
دو جور نقشآفرینی وجود دارد: یکی شاگردپروری و عالمپروری است یعنی نقشآفرینی روی دانشجو؛ یکی نقشآفرینی در بیرون محیط دانشگاه؛ دو جور نقشآفرینی ما توقّع داریم که اساتید دانشگاه ما داشته باشند.1396/03/31
لینک ثابت
نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازهی زیادی دارد- و در دهههای آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بیاعتماد بود -اگر اینجور بود- آنوقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطهی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چهجوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است.1396/03/31
لینک ثابت
انقلاب را بزرگ بدارید، گرامی بدارید، شما که دلسوز کشور و ملّت هستید ارزشهای انقلاب را بهمعنای واقعی کلمه زنده کنید و احیاء کنید؛ کشور به این احتیاج دارد. اینجور نباشد که ما بهخاطر اهداف کوتاهمدّت، بهخاطر تحوّلات گوناگون عرصهی سیاستهای روزمرّه و زودگذر، از آن ارزشهای والا فراموش کنیم، انقلاب را فراموش کنیم. امروز ما اگر میخواهیم در میدان علم پیش برویم، در میدان سیاست پیش برویم، در میدان اقتصاد پیش برویم، اگر میخواهیم کارهای بزرگ انجام بدهیم، احتیاج داریم به جرئت و اعتمادبهنفسی که انقلاب به یک ملّت میدهد و به ما داد. آن جرئت و اعتمادبهنفس را از بین نبرید، آن را تضعیف نکنید. امروز ملّت ایران به آن اعتمادبهنفس نیاز دارند؛ امروز هم جوان ما آماده است برای اینکه در راههای بزرگ، در کارهای بزرگ سینه سپر کند، وارد بشود، وارد میدان بشود؛ من عرض میکنم ما در داخل کشور میلیونها جوان داریم که اگر تجربهای مثل تجربهی سالهای ۶۰ برای کشور پیش بیاید، قطعاً اینها با کمال قدرت، با کمال عزّت نفس، با کمال دلاوری و عزم وارد میدان میشوند و کشور را حفظ میکنند و نگه میدارند.1396/03/14
لینک ثابت
در سال ۹۵ -سال گذشته- با وجود اینکه کشور دچار مشکلات اقتصادی بود ولی ملّت ایران از دو جهت خوش درخشید؛ هم از جهت پایبندی به مسائل انقلاب و ارزشهای انقلاب و نظام اسلامی که مظهر آن پُرشور بودن راهپیمایی عظیم بیستودوّم بهمن و اجتماعات مردم در مورد مسائل مربوط به انقلاب بود که نشاندهندهی پایبندی و شور و هیجان و دلبستگی ملّت ایران به مسائل انقلاب بود؛ جهت دوّم، پایبندی مردم به مسائل ایمانی و دینی بود. امسال به گزارش مورد اطمینانی که از سراسر کشور در ماه مبارک رمضان، در ماه محرّم و ماه صفر و بقیّهی مراسم دینی داده شد، شور و حضور و دلبستگی مردم به مسائل ایمانی، از همیشه بیشتر بود. هم در قضایای مربوط به انقلاب، هم در قضایای مربوط به مسائل دینی و ایمانی، حضور مردم و بُروز همّتهای بلند مردم از همیشه بیشتر بود. این خیلی مهم است از این جهت که اوّلاً سمت و سوی حرکت ملّت ایران را و هویّت ملّت ایران را به رخ دوست و دشمن میکشد. نه راهپیمایی بیستودوّم بهمن مربوط به یک سلیقهی سیاسی است و نه جلسات محرّم و ماه رمضان و اعتکاف و راهپیمایی اربعین مربوط به یک سلیقهی سیاسی است، [بلکه] مربوط به همهی ملّت ایران و مربوط به همهی سلایق گوناگون کشور است. پس این نشان میدهد که سمت و سوی حرکت ملّت ایران، سمت و سوی انقلابی و دینی است؛ مربوط به هر سلیقهی سیاسی که باشند. [پس] هویّت ملّت ایران را به رخ دوست و دشمن کشید. این یک. دوّم اینکه اجتماع عمومی مردم و وحدت ملّی را هم به همه نشان داد. وقتی شما این سال ۹۵ را از آغاز تا انجام نگاه کنید، همهی قضایا این دو نشانهی مهم را نشان میدهد: هم همبستگی مردم را در مسائل اساسی زندگی با وجود اختلافنظرها در مسائل فرعی و سیاسی گوناگون نشان میدهد -امّا در جهت اصلی که جهت نظام و جهت انقلاب است، مردم همسو و همجهتند- این یک، و بعد دلبستگی مردم را نشان میدهد به انقلاب و به نظام و به مسائل دین و ایمان؛ این در دنیا خود را نشان داده است، این به رخ دشمن و دوست کشیده شده است؛ این [مربوط به] سال ۹۵.1396/01/01
لینک ثابت
این کشور بهخاطر استقلال، بهخاطر ایمان، بهخاطر اعتقاد به اسلام، بهخاطر اعتقاد به حاکمیّت دین خدا در زمین و در جامعه، بهخاطر ارزشها والایی که در نظر دارد، یک جبههی بزرگی هم از دشمنان دارد که اینها دائم مشغولند. البتّه نزدیک به چهل سال است که مشغول حمله کردن و یقیناً ناکام شدنند؛ تا امروز ناکام شدهاند، بعد از این هم به توفیق الهی ناکام خواهند شد.1395/07/07
لینک ثابت
در دوران دفاع مقدّس همهچیزِ کشور مورد تهاجم قرار گرفت؛ نه فقط مرزهای کشور، [ بلکه] هویّت ملّی کشور، نظام اسلامی کشور، انقلاب بزرگ ملّت ایران، ارزشهای فراوانی که این ملّت بزرگ در مقابل چشم خود قرار داده بود، همه مورد تهاجم قرار گرفت.1395/07/07
لینک ثابت
Friday, September 30, 2016
2:13 PM
برای انقلابی بودن شاخصهایی وجود دارد. من پنج شاخص را در اینجا ذکر میکنم. البتّه بیش از اینها میشود خصوصیّاتی را گفت لکن من فعلاً پنج شاخص برای انقلابیگری ذکر میکنم که ما باید سعی کنیم در خودمان این پنج شاخص را ایجاد کنیم و حفظ کنیم، هرجا هستیم؛ یکی در کار هنر است، یکی در کار صنعت است، یکی در کار فعّالیّت سیاسی است، یکی در کار فعّالیّت علمی است، یکی در کار فعّالیّت اقتصادی و بازرگانی است؛ فرقی نمیکند؛ این شاخصها در همهی افراد ما ملّت ایران میتواند وجود داشته باشد. پنج شاخص که اینها را شرح خواهم داد [عبارتند از]: شاخص اوّل، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب
{....}
شاخص اوّل، پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام است. بنده در سال گذشته در همین جلسه راجع به مبانی امام صحبت کردم؛ مبانی اساسی ما اینها است. مبنای اوّل، پایبندی به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است. اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادّی از هر دو شاخه پشتیبانی کردهاند و میکنند؛ یک جاهایی آنها را به وجود میآورند، یک جاهایی آنها را راهنمایی میکنند، یک جاهایی آنها را کمک میکنند؛ اسلام ناب در مقابل آنها است؛ اسلام ناب اسلامی است که همهجانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود. اسلام ناب آن اسلامی است که هم تکلیف من و شما را در خانواده با خود و در خلوت شخصیمان معیّن میکند، هم تکلیف ما را در جامعه معیّن میکند، هم تکلیف ما را در قبال نظام اسلامی و ایجاد نظام اسلامی معیّن میکند؛ این اسلام ناب است. این یکی از مبانی است که باید به این پابند بود.
یکی دیگر از مبانی، محور بودن مردم است که وقتی ما مردمی بودن را و محور بودن مردم را با اسلام همراه میکنیم، ترکیب آن میشود جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ مردم محورند، مقاصد برای مردم است، هدفها متعلّق به مردم است، منافع مال و مِلک مردم است، اختیار در دست مردم است؛ اینها مردمی بودن است: رأی مردم، خواست مردم، حرکت مردم، عمل مردم، حضور مردم و شرافت مردم در نظام جمهوری اسلامی. این یکی از آن مبانی است و بهمعنای واقعی کلمه باید به این معتقد بود.
یکی از آن مبانی اساسی و ارزشهای اساسی عبارت است از اعتقاد به پیشرفت، اعتقاد به تحوّل، به تکامل، و تعامل با محیط، البتّه با پرهیز از انحرافها و خطاهایی که در این راه ممکن است وجود داشته باشد. تحوّل و تکامل؛ هم فقه ما، هم جامعهشناسی ما، هم علوم انسانی ما، هم سیاست ما، هم روشهای گوناگون ما باید روزبهروز بهتر بشود، منتها به دست آدمهای خبره، به دست آدمهای وارد، به دست انسانهای اهل تعمّق و کسانی که اهلیّت ایجاد راههای نو را دارند؛ نیمهسوادها و آدمهای ناوارد و مدّعی نمیتوانند کاری انجام بدهند. به این باید توجّه داشت؛ اینها همه یک صراطی است که چپ و راست دارد؛ از وسط جادّه باید حرکت کرد.
حمایت از محرومان؛ یکی از مبانی اساسی و ارزشهای اساسی نظام اسلامی عبارت است از حمایت از محرومان. یکی دیگر حمایت از مظلومان است در هر نقطهی عالم. اینها ارزشهای اساسی انقلاب است؛ از اینها نمیشود صرفِنظر کرد. اگر کسی، کسانی یا جریانی نسبت به محرومین بیتفاوت باشد، یا نسبت به مظلومان عالم بیتفاوت باشد، این شاخص در او وجود ندارد.
خب، اگر این پایبندی به ارزشهای اساسی وجود داشت -که این شاخص اوّل بود- حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود و در تندباد حوادث، این حرکت تغییر پیدا نمیکند. [امّا] اگر این پایبندی وجود نداشت، نقطهی مقابل این پایبندی، عملگرایی افراطی است؛ یعنی هر روزی به یک طرف رفتن و هر حادثهای انسان را به یک طرف کشاندن:
میکِشد از هر طرف، چون پَر کاهی مرا
وسوسهی اینوآن، دمدمهی خویشتن
این میشود عملگرایی؛ هر روزی انعطاف به یک جهت و به یک سمت؛ این منافات دارد با آن پایبندی. در تعبیر قرآنی، این پایبندی به ارزشها را «استقامت» نام نهادهاند: فَاستَقِم کَمآ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک -آیهی قرآن در سورهی مبارکهی هود- یا اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا تَخافُوا وَ لَا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنَّة؛ در تعبیر قرآنی، اسم این پایبندی به مبانی و ارزشها استقامت است.1395/03/14
لینک ثابت