عبرتهای انقلاب / درسهای انقلاب
قویترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دی و بیست و دوی بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمی بود؛ نُه دی هم همینجور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همهی کسانی که در عرصهی سیاسی به هر نامزدی رأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلًا به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوی بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلی تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگی ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزی ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن- هشت ماه- یکفصل پرافتخار و پرعبرتی برای ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهی جدیدی به وجود آمد. فصل تازهای در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینهی بسیار مهمی است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.۱۳۸۹/۰۱/۰۱
لینک ثابت
از بيست و دوم خرداد تا بيست و دوم بهمن ـ هشت ماه ـ یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ايران بود؛ اين يك درس شد.۱۳۸۹/۰۱/۰۱
لینک ثابت
تفسیر کوتاهی که از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه میشود ارائه کرد، عبارت از این است که دشمنان کشور و دشمنان نظام جمهوری اسلامی بعد از گذشت سی سال، همهی تلاش خود و توان خود و نیروهای خود را متمرکز کردهاند برای اینکه بتوانند این انقلاب را از درون شکست بدهند. ملت در مقابل این توطئهی بزرگ، این حرکت خصمانه، با آگاهی و بصیرت و عزم و ایستادگیِ بینظیری توانست دشمن را به شکست بکشاند. تجربهای که در این هشت ماه بعد از انتخابات تا بیست و دوم بهمن بر این ملت و بر این کشور گذشت، تجربهای پر از درس، پر از عبرت و حقیقتاً مایهی سربلندی ملت ایران است.۱۳۸۹/۰۱/۰۱
لینک ثابت
«شهر هزار سنگر»؛ این تعبیر کمی است؟ حرف کوچکی است؟ قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالباً تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتیکه ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.۱۳۸۸/۱۱/۰۶
لینک ثابت
کسانی که از اوائل انقلاب یادشان هست، میدانند؛ بعضی بودند از یاران امام، از نزدیکان امام در دههی اول انقلاب و در حال حیات امام، که کارشان به مقابلهی با امام کشید؛ کارشان به معارضهی با امام کشید؛ ایستادند پای اینکه امام را به زانو در بیاورند و خطای حرکت امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) را- آن مرد بزرگ را، آن مرد الهی را- اثبات کنند؛ اما بعد زاویه پیدا کردند. خب، انقلاب اینها را مطرود کرد. کسانی که از نزدیکان امام بودند، از یاران امام بودند، کارشان کشید به یا پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد برای همهی ما؛ باید عبرت باشد؛ باید بفهمیم.۱۳۸۸/۰۹/۲۲
لینک ثابت
من هیچ اعتقادی ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حد اکثری و دفع حد اقلی است؛ اما بعضی کأنه خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند. یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را- که مبارزات انتخاباتی بود- یک عدهای تبدیل کردند به مبارزهی با نظام- البته اینها اقلیتند، کوچکند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار میدهند، اینها هم دل خوش میکنند به این- این باید مایهی عبرت باشد. تبلیغ باید بتواند این حقایق را برای مردم و برای خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا میکنند و اشتباه میکنند.۱۳۸۸/۰۹/۲۲
لینک ثابت
باید آزمونهای بزرگی را که جمهوری اسلامی گذرانده است، این حرکت عظیمی که ملت ایران انجام داد و به اتکاء آحاد ملت ایران این پیروزی بزرگ نصیبشان شد، اینها را باید به صورت عبرتهای بزرگ تاریخ، درسهای آموزندهی تاریخ، شما جوانها بدانید، تا بفهمید وزن و مقدار تبلیغاتی که امروز ایادی استکبار در دنیا میکنند، چقدر است. من نمیخواهم تاریخ بگویم، من میخواهم این را بگویم: در سنندج در روز سهشنبه، من راجع به عزت ملی حرف زدم. یک ملت باید خود را عزیز بداند و عزیز قرار دهد. باید یک ملت از خواری، از ذلت، به هر وسیلهای از سوی هرکسی مبارزه کند و خود را به نقطهی عزت برساند. این عزتی که برای ملت ایران یک ضرورت است و به فضل الهی به وسیلهی انقلاب اسلامی زمینهی کامل این احساسِ عزت در ما مردم به وجود آمده است، یکی از عناصرش عبارت است از دلبسته و وابسته نبودن به بیگانگان، به دشمنان، به کسانی که در سرنوشت پرشکوه یک ملت مثل ملت ما، آنها هیچگونه احساس سود نمیکنند. بنابراین دنبال منافع خودشان هستند و این منافع را در ذلیل کردن، خوار کردن، به استضعاف کشاندن ملتها میدانند. باید به اینها دلبسته نشد.۱۳۸۸/۰۲/۲۶
لینک ثابت
من فراموش نمیکنم در دزلی مردم با چهرهی باز از ما استقبال کردند. از دزلی با برادرها خارج شدیم برویم به سمت ارتفاعات مشرف بر سرزمینهای عراق- ارتفاعات «تته»- که مزدوران بدخواهِ حقیری در بین آن مردم نفوذ کرده بودند و حضور هیئت ما را به دشمن اطلاع دادند و دشمن هواپیماهایش را فرستاد. ما در بین راه که طرف ارتفاعات میرفتیم، دیدیم هواپیمای دشمن عبور کرد؛ فهمیدیم حادثهای برای دزلی پیش خواهند آورد. برگشتیم دیدیم متأسفانه مردم غیر نظامی، مردم کوچه و بازار را بمباران کردند؛ عدهای را زخمی کردند، عدهای را به قتل رساندند. و ما جنازهی شهدا و بعضی از مجروحین را برداشتیم، آمدیم مریوان.
این خاطرات عبرتآموز است. آن روز همین نظامهای جهانیِ مدعی حقوق بشر از همین صدام حسین دفاع میکردند؛ از همین حرکات وحشیانه دفاع میکردند. نسل جوان امروز در کشور ما میداند و بداند، آزمایشگاه دروغ و فریب، آزمایشگاه خطاهای بزرگ و جبرانناپذیرِ دستگاههای مدعی حقوق بشر، همین کشور عزیز ما و همین مرزهای غربی این کشور از جمله منطقهی کردستان بوده است.۱۳۸۸/۰۲/۲۶
لینک ثابت
شما جوانها باید در جریان این تاریخ بسیار عبرتآمیز در این منطقه و در مناطق دیگر قرار بگیرید. این، چیزهائی است که نسل جوان ما آنها را ندیده است؛ باید از آنها مطلع باشید. کسانی خواستند در این استان و در میان این مردم مؤمن و مهربان و صمیمیِ با انقلاب، نقشههای دشمن را اجرا کنند و پیاده کنند. اینها- همان کسانی که میخواستند به نام مردم کُرد حرف بزنند- به مردم کُرد ضربه زدند. امروز ما هم با خانوادههائی مواجه هستیم که فرزندانشان در راه این مبارزهی مقدس شهید شدهاند، هم با خانوادههای دیگری مواجه هستیم که فرزندانشان فریب دشمن را خوردهاند؛ آنها هم داغدیدهاند و مورد ترحم و همدردی ما هستند. آن خانوادههائی که دشمن توانست جوان آنها را فریب بدهد و خون او را در راه اغراض فاسد آمریکا و صهیونیسم بکار بگیرد، آن خانوادهها هم گناهی نکردهاند؛ داغ جوانانشان را هم دیدهاند؛ خیلیها هم به یاد آنها نیستند. ما نسبت به آنها دلسوزی داریم. این هم از خسارتهائی است که ضد انقلاب بر این استان وارد کرده است.۱۳۸۸/۰۲/۲۲
لینک ثابت
استعمارگران از قرنهای شانزده و هفده که وارد سرزمینهای شرق- از جمله سرزمینهای اسلامی- شدند، برای اینکه بتوانند کاملًا کمند اسارت را به دست و پای این ملتها ببندند و آنها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آنها را نسبت به گذشتهی خود، نسبت به داشتههای خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. اینها عبرتآموز است؛ کار به جائی رسید که در زمان اوائل مشروطیت در این کشور، یک روشنفکر گفت: ایرانی باید از سر تا به پا فرنگی بشود! یعنی دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشتهاش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربی، آداب غربی، رسوم غربی، تفکر غربی و روش و منش غربی را بپذیرد! اینجور اعلان کردند. این فریاد مذلتبار را در کشور ما آن کسانی که به دین پشت کرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتی یک کشوری همه چیز خود را از دست داد و از درون تهی شد، استعمار انگلیس بهراحتی میتواند بر همه چیز او- نفت او، ارتش او، دارائی او، دستگاه سیاسی او- تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که شاه خائن برای اینکه فلانکس را بعنوان نخستوزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس- و بعدها با سفیر آمریکا- در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشتهی ماست. این ضد عزت ملی است. حکومتهای دیکتاتوری وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکهی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید.۱۳۸۸/۰۲/۲۲
لینک ثابت
از این گذشتهی لار یک بهرهمندی عبرتآموز برای وضع امروز خودمان و آیندهی ملت عزیز و نیرومند خودمان باید بکنیم و آن این است که این الگو نشان داد که اگر یک ملتی با یک رهبری درست، رهبریای که دل به دنیا و مطامع دنیا نسپرده باشد، وارد دشوارترین میدانها شود، خواهد توانست بر بزرگترین و لجوج و عنودترین دشمنها پیروز شود. ملت ایران این تجربه را که از تاریخ خود در این منطقه و مناطق دیگر کشور آموخته بود، در انقلاب اسلامی به کار بست. با شعار برافراشتن پرچم اسلام، با شعار پیروی از اصول قوانین محمدی (صلّی اللَّه علیه و آله) ملت ایران در دورانی حرکت کرد که قدرتمندان عالم نیتشان و گمانشان این بود که هرچه دین و دینداری است، از صحنهی زندگی مردم برطرف کردهاند. این نکتهی بسیار مهمی است که انقلاب ملت ایران در دورانی به نام دین و به نام اسلام توانست دنیا را متوجه به خود کند که قدرتمندان عالم- سیاستهای استکباری- تصور میکردند که ریشهی دین و دینداری را در همهی عالم از جمله در کشورهای اسلامی قطع کردهاند. خاطرشان آسوده بود که نامی از دین به طور برجسته، دیگر باقی نخواهد ماند و روز به روز آثار دینی در مردم ضعیفتر خواهد شد؛ خودشان را به این دلخوش کرده بودند. در یک چنین دورانی بود که ملت ایران با افراشتن پرچم اسلام، دینداری را به فضای زندگی مردم همهی عالم برگرداند. این یک واقعیتی است. ما برای اسلام قیام کردیم؛ پرچم اسلام را بلند کردیم؛ اما حتّی در کشورهائی که دینِ آنها غیر اسلام است، این تأثیر را انقلاب و ملتِ ما بخشید که آنها را به سمت تدین، به سمت معنویت، به سمت مطلقِ دین متمایل کرد. این معجزه را ملت ایران آفرید و این انقلاب با نام اسلام، با نام مبارک قرآن، توانست برای اکثر ملتهای عالم الگو شود.
اگر امروز شما به کشورهای اسلامی مسافرت کنید، میبینید با سی سال قبل- یعنی قبل از پیروزی این انقلاب- فضا بکلی متفاوت است. آن روز اگر کسی هم برای آزادیخواهی یا استقلال حرفی میزد و حرکتی و قیامی میکرد، زیر پرچم و شعار مکاتب الحادی و غیر الهی بود، اما امروز در دنیای اسلام، روشنفکر، دانشجو، انسانهای دارای تعهد و مسئولیت، آن وقتیکه از استقلال سخن بگویند، از آزادی سخن بگویند، زیر پرچم اسلام این شعارها را میدهند و این حرکت را انجام میدهند. این به برکت قیام شما ملت ایران و انقلاب اسلامی بزرگی بود که ریشههایش را در تاریخِ نزدیک به تاریخ معاصر ملاحظه کردید: قیام تنباکو، قیام مشروطیت به وسیلهی علمای بزرگ، و از جملهی برجستهترینِ آنها قیام مردم لارستان به رهبری این مرد بزرگوار. ما به گذشته که نگاه میکنیم، با این چشم نگاه میکنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینهای است؛ مایهی عبرتی است تا راه آیندهمان را هموار کنیم.۱۳۸۷/۰۲/۱۹
لینک ثابت
دنیای سیاست جهانی، دنیای بیتقوائی است. بیتقوائی موجب شده است که مستکبران عالم حتی به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعونِ روسیاه چه آوردند؟ تا وقتی به او احتیاج داشتند، او را تقویت کردند. همین آمریکائیها در دوران جنگ تحمیلیِ بر ما، آنچه توانستند به صدام حسین کمک کردند و پشتیبانی دادند. از نقشهی هوائی و اطلاعات جاسوسی تا کمک تسلیحاتی، تا تقویت روحی، تا وادار کردن وابستگانِ به خود به پشتیبانی مالی، همه جور؛ چون به او احتیاج داشتند، امیدوار بودند او بتواند خدشهای بر چهرهی پرقدرت و مغرور ملت ایران وارد کند. وقتی مأیوس شدند، تاریخ مصرفش تمام شد، به آن شکلی که دیدید او را درآوردند، منافع خودشان را جور دیگری دنبال کردند؛ این برای کسانی که حُسن ظن و امید به این ابرقدرتهای بیتقوا و ناپرهیزکار دارند، درس عبرت است.
ملت ایران ابرقدرتها را شناخت، امروز هم میشناسد. موضعگیریهای ملت ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در مقابل آمریکای جنایتکار، بر اساس همین معرفت عمیق است. امروز کیست که نداند دوران رئیسجمهوریِ کنونی آمریکا ناامنترین دورانهای تاریخ اخیر بشری است؟ دوران بوش، دوران سیاه و تاریک، دوران ناامنتر شدن دنیا، دوران رشد تروریزم در سراسر دنیاست. این مُهر باطل و سیاه در تاریخ به نام او خواهد ماند. او البته تا چند ماه دیگر خواهد رفت، مشکلات را به نفر بعدی خود منتقل خواهد کرد، اما این پرونده در تاریخ همیشه گشوده است؛ هرگز بسته نخواهد شد. اینها برای جوانان هوشمند ما درس عبرت است. خود را بشناسید، عظمت آن فکری که این انقلاب و این نظام مقدس را پیریزی کرد، بدانید. شعار «نه شرقی، نه غربی»، شعار رد و نفی استکبار و مستکبران، شعار استقلال ملت ایران، شعار اعتماد به این جوانهای مؤمن در هر نقطهای از کشور، شعارهای زنده و جاوید ماست؛ هرکدام از دل پرحکمتی برخاسته است که با ارتباط با عالم غیب، با ارتباط با خدا، با بندگی خدا، آن مرد بزرگ، آن پیر فرزانه، آن حکیم دلاور آنها را به ما ملت ایران آموخت.۱۳۸۷/۰۲/۱۲
لینک ثابت
آنچه که در روز نوزدهم بهمن در سال ۵۷ اتفاق افتاد، بدون شک یک نقطهی عطف بود. جمعی از کارکنان نیروی هوائی با یک حرکت خودجوش- که نشاندهندهی برآیند همهی احساسات و ذهنیات در آن نیرو بود- اقدام به کاری کردند که آخرین ضربه را بر پیکر محتضر رژیم طاغوت وارد کرد. هم کار بسیار شجاعانه بود، هم بسیار هوشمندانه بود. اینجور حوادث که در ظرف زمانی مورد نیاز و بهنگام اتفاق میافتد، گاهی میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر بدهد یا آنها را در راه سرنوشتشان سرعت مضاعف ببخشد. نیروی هوائی، آن روز این کار را کرد؛ حرکت بسیار بزرگی بود؛ راه را باز کرد بر روی بسیاری از مردم. همانطور که در این سرود زیبائی که این عزیزان اجرا کردند گفته شده «اولینم که دل دادم به رهبر»، حقیقتاً همینجور بود. این حرکت، حرکت ریشهداری بود؛ اینجور نبود که امروز فکر کنند، فردا راه بیفتند؛ همانطور که اشاره کردم این یک برآیندی بود از مجموعهی آنچه که در نیروی هوائی، از احساسات و ذهنیات و عقلیات میگذشت، که در زمان مناسب به این شکل بروز کرد. لذا این روز، روز مهمی است؛ روز بسیار مبارکی است.
بازخوانی حوادث تاریخی اساساً به این منظور است که درسهای آن و عبرتهای آن برای نسلهای بعد باقی بماند. درس این حادثه برای ملت ایران در همهی دورانها یک درس زنده است. اقدام شجاعانه، قدرتمندانه، با اتکاء به نفس و برخاستهی از یک عقلانیت صحیح و برخاستهی از یک ایمان شورانگیز. اگر ایمان هم نبود، نمیتوانست این حرکت اتفاق بیفتد. و مجموعهی انقلاب ما از آغاز تا انجام، مظهر یک چنین حقیقتی است: یک فکر درست و هوشمندانه، همراه با ایمان شورانگیز، همراه با شجاعت و اقدام و نهراسیدن از آنچه که در این راه پیش خواهد آمد. این عناصر اصلی است که یک ملت را بالا میکشد؛ فقدان اینهاست که یک ملت را تحقیر میکند.۱۳۸۶/۱۱/۱۹
لینک ثابت
سرکوب انقلاب و شکست انقلاب- که یک پروژهی استکباری بود- در این منطقه شکست خورده است و بعکس، مهاجمین به انقلاب، حتّی در حجم دولت حجیم و قدرتمندی مثل امریکا، روز به روز به شکست و انهزام نزدیکتر میشوند. امروز ما نشانهها و علائم واضح شکست را در سیاستهای امریکائی در منطقه مشاهده میکنیم. اینها برای ملت ما و برای جوانان ما و برای تحلیلگران ما سرفصلهای مهمی است که باید روی آن واقعاً تدبر کنند. یعنی بحث عظیم مواجههی نیروهای مردمیِ متکی به معنویت با نیروهای مادیِ متکی به زور و تهدید، یک بحث بسیار مهم و جدیدی است که باید در مباحث علوم اجتماعی و روانشناسی ملتها و روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد؛ این کاملًا مغفولٌ عنه است. ملتی مثل ملت ما که نه بمب اتم دارد، نه از لحاظ علمی به او فرصت داده شده در طول صد سال که همپای پیشروان قافلهی علمی حرکت کند و مواقع زیادی عقب مانده، هم از لحاظ ثروتها به پای آن کشورهای ثروتمند نمیرسد، اما در عین حال این کشور و این ملت توانسته است توطئههای مجموعهی کشورهای قدرتمندِ برخوردار از سلاح و تکنولوژی و ثروت مادی و رسانهای را در مهمترین میدانها به عقبنشینی وادار کند و شکست بدهد. این علتش چیست؟ این در خور تأمل و تدقیق است. این را باید دانشمندان علوم سیاسی و علوم اجتماعی تحلیل کنند؛ ببینند نقش این معنویتها چگونه خود را نشان میدهد، که امروز در ایران نشان داده. لذا نگاه به این صحنه، نگاه عبرتآموز و درسآموزی است. صحنه، صحنهی شکست قدرت استکباری امریکاست. نمیخواهیم ادعای واهی بکنیم؛ نه، اینها چیزهای واضحی است و خودشان هم میگویند.۱۳۸۶/۰۶/۲۳
لینک ثابت
در دهها قضیه از اول انقلاب تا امروز، ما در مقابل زورگوئیها، قلدریها، گردنکلفتها، صدا کلفت کردن، اخم نشاندادن، بینالمللی، ایستادهایم؛ فهمیدهاند که ما زیر بار نمیرویم. ولی این زورگوئیها هست. این زورگوئیها به خاطر چیست؟ به خاطر اینکه آن طرف مقابل، مسلح به علم است. ببینید این برای شما جوانها خیلی عبرتانگیز است.۱۳۸۶/۰۶/۱۲
لینک ثابت
امروز شما ببینید در همین قضیهی انرژی هستهای- که سعی میکنند در دنیا جنجال کنند- وضعیت دنیا نسبت به ما چیست؛ بخصوص وضعیت کشورهای آسیا و خاورمیانه و کشورهای اسلامی. حالا آمریکاییها مثل همیشه دهانشان را باز میکنند، چشمشان را میبندند و هرچه به دهنشان میآید، میگویند: دنیا با غنیسازی ایران مخالف است (!) نه، شمایید که دنیا را نمیشناسید؛ دنیا را نمیبینید. ملتهای دنیا که هیچ، حتی دولتهای دنیا که نشانهی آن بیش از صد کشور غیر متعهد و حدود پنجاه کشور اسلامی است که در کنفرانس اسلامی و در جنبش عدم تعهد گرد آمدهاند و چند مجموعهی دیگر که اکثریت قاطع کشورهای دنیا هستند، همه طرفدار این هستند که انرژی هستهای از انحصار چند قدرت مدعی و طلبکار جهانی بیرون بیاید و ملت ایران را برای اینکه در این راه شجاعانه ایستاده، از ته دل تحسین و تشویق میکنند. ملت ایران در راه افتخار خود، با قدرت و با نشاط و با تلاش- با این نسلِ فرزانه و فهمیده و آگاهی که امروز بحمد اللَّه روز به روز در حال رشد است- (این نسل جوانِ عزیز ما) تفکرات خودش را، که بافتههای ذهنی دنیای غرب را به چالش کشیده و زیر علامت سؤال برده، روز به روز رشد خواهد داد و عمق خواهد بخشید و آنها را مثل هدایای معنویِ ارزشمندی به دنیای اسلام و ملتهای مسلمان تقدیم خواهد کرد؛ و جبههی استکبار مجبور است عقبنشینی کند. این، وضعی است که بحمد اللَّه ما از اول انقلاب تا امروز داشتهایم و چشماندازی است که برای آینده میبینیم؛ این، درسی برای خود ما دارد و درسی هم برای دشمنان؛ آنها هم باید درس بگیرند، اما خود ما هم باید درس بگیریم.
این، وضعی است که بحمد اللَّه ما از اول انقلاب تا امروز داشتهایم و چشماندازی است که برای آینده میبینیم؛ این، درسی برای خود ما دارد و درسی هم برای دشمنان؛ آنها هم باید درس بگیرند، اما خود ما هم باید درس بگیریم.
درسی که خود ما باید بگیریم این است که بدانیم علاج همهی دردهای یک ملت، تلاش و کار است؛ کارِ متکی به ایمان و امید، علاج همهی دردهای یک ملت است. ملت بیکار، ملت تنبل، ملت کسل، ملت ناامید و ملتی که بگوید: «ای آقا! از دست ما چه کاری برمیآید، آنها هر کار که بخواهند، میتوانند بکنند»، چنین ملتی به جایی نخواهد رسید. آنچه ما به دست آوردهایم، به خاطر این بوده است که ملت ما در این مدت، این روحیات را- که در طول دهها سال سعی کرده بودند در او تزریق کنند- بکلی دور ریخت. ملت ما ملتی است باامید و مؤمن. این که انسان احساس عجز بکند، غلط است؛ این که انسان حوصلهی کار کردن نداشته باشد، غلط است. جوان باید کار کند، محصل باید کار کند، دانشجو باید کار کند، روحانی باید کار کند، صاحب سرمایه باید کار کند، کارگر باید کار کند؛ هرکدام کار خودشان را بکنند. فعال صنعتی و فعال کشاورزی باید تلاش کنند؛ فعال سیاسی و اجتماعی باید تلاش کند؛ همه اینها به سمت هدف سربلندی و پیشرفت روزافزون این ملت و این کشور است. وقتی اینطور شد، همه چیز پیش خواهد رفت.۱۳۸۵/۰۸/۱۷
لینک ثابت