بینتیجه بودن تلاشهای فردی درصورت غلط بودن جهتگیریهای جامعه
خب، بحمداللّه نیروی زمینی ارتش رشد و بالندگی پیدا کرده؛ انسان این را احساس میکند. این حرکت، این روند مبارک، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شروع شد. نه اینکه کسی تصور کند که در دوران رژیم طاغوت، در بین ارتش، نیروهای مؤمن نبودند یا کم بودند؛ نه، اینجور نیست. بنده همان موقع هم با بعضی از ارتشیها مرتبط بودم - با بعضی ارتباط دوستی داشتیم، با بعضی ارتباطهای انقلابی و مبارزاتی داشتیم - آن روز هم در بدنهی ارتش، انسانهای مؤمن، علاقهمند و صادق کم نبودند؛ انسان اینها را در مناسبتهای مختلف، در جاهای مختلف میدید؛ که بنده دیده بودم. رفقای دیگری هم بودند که آنها هم با بدنههائی، با گوشههائی آشنا بودند. منتها جهتگیریهای افراد یک معنا دارد، جهتگیری سازمان و کلیت، یک معنای دیگری دارد. وقتی جهتگیری کلیت یک جامعه، یک سازمان، یک مجموعه غلط بود، تلاشهای فردی هرچه هم در آن جامعه انبوه باشد، نتیجهی خودش را نخواهد بخشید. آن روز اینجوری بود.
از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است - علیالظاهر از امام صادق (علیهالسّلام) است که ایشان حدیث قدسی را روایت میکنند - که فرمودند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة فی الاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللّه عزّ و جلّ و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة». مضمون حدیث این است: اگر سررشتهی نظام یک جامعه به دست انسانهای فاسد و ناباب و ستمگر و منحرف باشد، حرکات مؤمنانهی افرادی که در این جامعه هستند، به جائی نمیرسد؛ و اگر در آنچنان جامعهای کسانی تسلیم باشند و از آن ستمگران اطاعت کنند، خدا آنها را هم عذاب میکند. البته در همین حدیث، عکسش هم هست: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة فی الاسلام اطاعت اماما هادیا من اللّه عزّ و جلّ و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»؛(1) که حالا اینها شرح دارد، نمیشود با همین ظاهر اکتفاء کرد.
خلاصهی مطلب و جان مطلب این است که اگر چنانچه در یک نظامی، در یک مجموعهای، در یک کشوری، در یک جامعهای، حاکمیت و نظام، نظام الهی است، نظام عادلانه است، آن کسانی که اطاعت از این نظام میکنند، مورد عفو الهی هستند؛ ولو خطاهائی هم داشته باشند. شما میتوانید این را در مقیاس یک کشور، در مقیاس یک امت، در مقیاس یک جامعه محاسبه کنید؛ در مقیاس یک سازمان، مثل سازمان ارتش هم میتوانید این را ملاحظه و محاسبه کنید.1391/02/03
1 )
المحاسن، احمد بن ابى عبد اللّه برقى، ج 1، ص 94 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 25، ص 110؛
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 1، ص 376.
قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ أَطَاعَتْ إِمَاماً جَائِراً لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ أَطَاعَتْ إِمَاماً هَادِياً مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً.
ترجمه:
امام باقر (ع) فرمود: خداى تبارك و تعالى فرموده است: «هر دسته از مسلمين، كه از امام (حاكم) جائرى كه از جانب خدا نيست اطاعت كرده است، هر چند در اعمالش نيكوكار و پرهيزگار باشد، عذاب خواهم كرد، و هر دسته از مسلمين، كه از امام هدایتكننده از جانب خدا اطاعت كرده است، خواهم بخشيد، هر چند آن دسته، در اعمال خود، ستمكار و گناهكار باشد.
لینک ثابت
گزینش حاکم برای جامعه اسلامی، امری واجب برای مردم
در نظر اسلام حق رأی مردم و انتخاب مردم چقدر مهم است و اگر كسی در باب اسلام غیر از این نظر بدهد، یقیناً نسبت به اسلام جفا شده. یك روایت، روایت امیرالمؤمنین است كه در كتاب معروف سلیم بن قیس هلالی نقل شده؛ در آنجا از قول امیرالمؤمنین اینجور نقل شده كه: «و الواجب فی حكم اللّه و حكم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت امامهم او یقتل»؛ وقتی كه رئیس یك جامعه و حاكم یك كشور و یك امت اسلامی از دنیا برود یا كشته بشود، واجب است بر مردم به حكم اسلام و به حكم خدا كه: «ان لا یعملوا عملا و لا یحدثوا حدثا و لا یقدّموا یدا و لا رجلا و لا یبدئوا بشیء قبل ان یختاروا لانفسهم اماما»؛ هیچ كاری نباید بكنند، هیچ اقدامی را شروع نباید بكنند، به هیچ عمل بزرگ و كوچكی دست نباید بزنند، در هیچ كاری سرمایهگذاری نباید بكنند، تا اینكه یك امامی را معین بكنند و اختیار بكنند. اینجا مسئلهی «اختیار» دارد. یعنی گزینش حاكم برای جامعهی اسلامی و رئیس امت اسلامی و كشور اسلامی به عنوان یك واجب برای مردم معرفی شده، آن هم واجبی با این اهمیت كه باید از همهی كارها مردم او را جلوتر بیندازند و مقدم بدانند و به او اقدام بكنند. آنوقت شرایط آن رئیس كشور و نظام اسلامی را ذكر كرده: «اماما عفیفا عالما ورعا عارفا بالقضاء و السّنة»،(1) تا آخر حدیث كه اینجا تعبیر، تعبیر اختیار است؛ یعنی انتخاب و گزینش. یك روایت دیگر باز از قول امیرالمؤمنین نقل شده كه در روزی كه با آن حضرت مردم بیعت كردند كه روز جمعه هم بود، حضرت آمدند مسجد، جمعیت بسیار زیادی در مسجد مدینه جمع شده بودند و امیرالمؤمنین با صدای بلند به مردم اینجور فرمودند: «ایّها النّاس انّ هذا امركم لیس لاحد فیه حقّ الّا من امّرتم»؛(2) یعنی ای مردم این مسئلهی شماست، قضیه قضیهی شماست، كاری است متعلق به شما مردم و هیچ كس حقی در این كار، یعنی در خلافت و حكومت ندارد، «الّا من امّرتم»؛ مگر كسی كه شما او را امارت بدهید و حاكمیت بدهید. اینجا هم باز ملاحظه میكنید كه امیرالمؤمنین نه در مقام احتجاج با دشمن، نه در مقام مباحثه و مجادله و اخذ به حجت خصم، بلكه با مردم خودش، با همان كسانی كه او را قبول دارند، با او بیعت كردند، از او تقاضا كردند كه همه چیز را میتواند با آنها صریحاً در میان بگذارد، به آنها میگوید كه هیچ كس حق ندارد، مگر آن كسی كه شما او را امارت دادید. البته روشن است همان طور كه گفتیم این در آنجائی است كه به نصب الهی اخذ نشده. یعنی امیرالمؤمنین كه منصوب خدا و به دست پیغمبر هست، به این نصب عمل نشده، حالا كه عمل نشده، جز امیر كردن مردم و انتخاب مردم هیچ راه دیگری برای انتخاب كسی وجود ندارد.
در یك روایت دیگری كه باز از قول امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نقل شده، حضرت در نامهای به دوستان خودشان میفرمایند كه پیغمبر اكرم یك دستوری داد، یك پیمانی از من گرفت؛ «عهد الیّ عهدا»، كه در آن دستور اینجور آمده كه: «فان ولّوك فی عافیة و اجمعوا علیك بالرّضا فقم بامرهم»؛(3) یعنی در آنجا پیغمبر گفته علی جان اگر امت بر تو اتفاق نظر پیدا كردند و دور تو را گرفتند و از تو خواستند و مشكلی به وجود نیامد - توجه كنید به اینكه چطور مصالح مهمی وجود دارد كه حتی این مسئله را تحتالشعاع قرار میدهد، مثل وحدت عالم اسلام و وحدت امت اسلامی، در آنجائی كه نبودن وحدت كیان اسلام را تهدید میكند، كه در زمان امیرالمؤمنین اینجور بوده - اگر با فرض عافیت، بدون اینكه مشكلی باشد، تشنجی باشد، اختلاف كلمهای به وجود بیاید، جنگ داخلیای درست بشود، مردم دور تو را گرفتند و از تو خواستند، آنوقت: «فقم بامرهم»؛ آنجا قیام به كار مردم بكن و زمام امور آنها را در دست بگیر. كه از این روایات و روایات فراوان دیگری كه وجود دارد، حالا ولو بعضی از اینها از لحاظ سند هم مورد تردید باشد، از مجموع اینها كاملاً فهمیده میشود كه مذاق اسلام این است كه آنجائی كه نصب الهی نیست یا نصب الهی معمولٌبه نیست و عمل به آن نشده، آنجا یك راه بیشتر وجود ندارد و آن انتخاب مردم است.1366/04/12
1 )
كتاب سليم بن قيس الهلالی، ج 2، ص 752؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 33، ص 144.
وَ الْوَاجِبُ فِي حُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ بَعْدَ مَا يَمُوتُ إِمَامُهُمْ أَوْ يُقْتَلُ ضَالًّا كَانَ أَوْ مُهْتَدِياً مَظْلُوماً كَانَ أَوْ ظَالِماً حَلَالَ الدَّمِ أَوْ حَرَامَ الدَّمِ أَنْ لَا يَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا يُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَا يُقَدِّمُوا يَداً وَ لَا رِجْلًا وَ لَا يَبْدَءُوا بِشَيْءٍ قَبْلَ أَنْ يَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً عَفِيفاً عَالِماً وَرِعاً عَارِفاً بِالْقَضَاءِ وَ السُّنَّةِ يَجْمَعُ أَمْرَهُمْ وَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ.
ترجمه:
حضرت علی(علیهالسلام) فرمودند: بر اساس حكم خدا و حكم اسلام بر مسلمانان واجب است كه پس از آن كه پيشوايشان مىميرد يا كشته مىشود ـ گم راه باشد يا ره يافته، ستم ديده باشد يا ستمگر، خونش هدر باشد يا ريختن آن، حرام ـ كارى نكنند و دست به كارى نزنند و دست و گامى پيش ننهند و كارى را آغاز ننمايند تا آن گاه كه براى خويشتن ، پيشوايى پاك دامن و دانا و پارسا و آشنا به قضاوت و سنّت ، برگزينند تا امور آنان را سامان دهد و ميانشان حكومت كند.
2 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 32، ص 8.
قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ عَنْ مَلَإٍ وَ إِذْنٍ إِنَّ هَذَا أَمْرُكُمْ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهِ حَقٌّ إِلَّا مَنْ أَمَّرْتُمْ.
ترجمه:
حضرت علی(علیهالسلام): ای مردم حاضر و غایب، مسئله حكومت، امر و حق شماست كه كسی در آن حقی ندارد، مگر فردی كه شما او را حاكم كردید.
3 )
كشف المحجة لثمرة المهجة، سید ابن طاووس، ص 248.
وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَهِدَ إِلَيَّ عَهْداً فَقَالَ: «يَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ لَكَ وَلَاءُ أُمَّتِی فَإِنْ وَلَّوْكَ فِی عَافِيَةٍ وَ أَجْمَعُوا عَلَيْكَ بِالرِّضَا فَقُمْ بِأَمْرِهِمْ، وَ إِنْ اخْتَلَفُوا عَلَيْكَ فَدَعْهُمْ وَ مَا هُمْ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ مَخْرَجاً».
ترجمه:
رسول اكرم (ص) با من عهد كرد و فرمود اى پسر ابو طالب ولايت امت من با توست. پس اگر با عافيت و سلامت ولايت را به تو واگذاشتند و با رضا و رغبت بر تو اجتماع كردند به امر پیشوایی آنان قيام كن اما اگر بر تو اختلاف كردند آنان را رها كن همانا خدا برای تو راه بیرون شدنی قرار خواهد داد.
لینک ثابت