newspart/index2
ارزش معلم / معلم / اهمیت معلم
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
معلمی؛ فرصتی مناسب برای انجام عمل خالصانه

یک خصوصیّت معلّمی که [اگر] شما معلّمان عزیز و نومعلّمان و جامعه‌ی معلّمین به آن توجّه کنند خوب است، این است که در این کاری که با این خصوصیّات عرض کردیم -رنج زیاد و بازده مادّی کم- امکان اخلاص هست؛ [این‌] خیلی مهم است. نجات انسان در زندگی ابدی به‌وسیله‌ی اخلاص است؛ برای خدا، برای حقیقت کار کردن، مخلصانه کار کردن مایه‌ی نجات است؛ این در خیلی از جاها پیدا نمیشود. خیلی از کارها را انسان خیال میکند برای خدا انجام داده، بعد یک خرده که خودش با انصاف دقّت میکند، میبیند داخلش قاطی دارد. وَ اَستَغفِرُکَ مِمّا اَرَدتُ بِه‌ وَجهَکَ فَخالَطَنی ما لَیسَ لَک؛(1) این دعا یکی از دعاهای بین نافله‌ی صبح و فریضه‌ی صبح است که میگوید خدایا من استغفار میکنم از آن عملی که خواستم برای تو آن را انجام بدهم امّا در بین آن «فَخالَطَنی ما لَیسَ لَک»، یک انگیزه و نیّت غیرخدایی وارد شد؛ خیلی از کارهای ما این‌جوری است. بنده خودم را عرض میکنم. آنجایی که انسان امکان دارد اخلاص بورزد غنیمت است؛ یکی از آنجاها معلّمی است. میتوانید بااخلاص کار کنید؛ و اگر بااخلاص کار کردید، کارتان برکت پیدا خواهد کرد.1395/02/13

1 )
المصباح للكفعمي(جنة الأمان الواقية)،كفعمى، ابراهيم بن على عاملى‏ ص 63؛

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِمَّا تُبْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فِيهِ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا أَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخَالَطَنِي فِيهِ مَا لَيْسَ لَكَ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِلنِّعَمِ الَّتِي مَنَنْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَوِيتُ بِهَا عَلَى مَعَاصِيكَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ ... الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ لِكُلِّ مَعْصِيَةٍ ارْتَكَبْتُهَا اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً ذَكِيّاً وَ عِلْماً [عَمَلًا] كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ثُمَّ قُلْ خَمْساً أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْه‏
ترجمه:
لینک ثابت
پیامبراسلام(ص) خود را یک معلم میداند

جلسه‌ى ما با معلمان در هر سال، یک هدف اصلى دارد و چند هدف پیرامونى؛ هدف اصلى تکریم نمادین از معلم است. ما میخواهیم با این دیدار ارادت خودمان را به مقام معلم ابراز کنیم؛ این حرکت نمادین کار لازمى است، باید تکریم معلم و حرفه‌ى تعلیم در جامعه‌ى ما همگانى بشود، همه افتخار کنند به معلم بودن، همه افتخار کنند به اینکه به معلم سلام میکنند، احترام میکنند. مقام معلم هرچه بالا برود، مقام تعلیم و تربیت در جامعه بالا رفته است. نگاه کوته‌بینانه به معلم براى جامعه یک خسارت است، این را باید مانع شد؛ نگاه به معلم باید نگاه تکریم‌آمیز باشد. بسیارى از مشاغل گوناگون در کشور با زرق‌وبرق، با جلوه‌گرى‌هاى گوناگون وجود دارند که جایگاه همه‌ى اینها از شأن تعلیم و حرفه‌ى تعلیم بسیار پایین‌تر است؛ این را باید همه‌ى ما بفهمیم و درک کنیم. وقتى از قول پیغمبر اکرم نقل میشود که فرمود: اِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً، (۱) این بالاترین افتخار است که پیغمبر خود را معلم میداند. سطح تعلیم و محتواى تعلیم، طبعاً یک سطح متفاوتى است، امّا در رتبه‌ى عالى و در رتبه‌هاى امثال ماها، حقیقت تعلیم یک چیز است؛ این مایه‌ى افتخار است. این، مطلب ما است. ما میخواهیم با این دیدار نشان بدهیم که براى معلم احترام قائلیم، تکریم قائلیم، زیر بار منّت معلمیم؛ هم براى خودمان، هم براى فرزندانمان و عزیزانمان و کسانى که آینده‌ى آنها براى ما مهم است. همه‌ى مردم در این جهت شریکند؛ همه زیر بار منّت معلمانیم. مطلب اصلى ما این است.1393/02/17

1 )
شرح أصول الكافي‏، ملاصدرا،ج2 ص95؛

انه صلى اللّه عليه و آله خرج ذات يوم فرأى مجلسين احدهما يدعون اللّه و يرغبون إليه و الثانى يعلمون الناس فقال صلى اللّه عليه و آله: اما هؤلاء فيسألون اللّه تعالى ان شاء اعطاهم و ان شاء منعهم، و اما هؤلاء فيعلمون الناس و انما بعثت معلما، ثم عدل إليهم و جلس معهم.
ترجمه:
روزی پیامبراکرم(ص) بیرون آمد و دو گروهی را دید که یکی به دعا و نیایش مشغول بودند و گروهی دیگر به مردم علم می آموختند پس پیامبر(ص) فرمود: اما گروه اول از خداوند مسئلت می کنند، اگر خداوندبخواهد به آنها عطا خواهد و اگر نخواهد آنها را منع خواهدنمود. واما گروهی که به مردم علم می آموزند، همانا من معلم مبعوث شده ام، سپس رو به این گروه کرد و درکنار آنها نشست.
لینک ثابت
ارزش و امتیاز عظیم معلم در اسلام

اگر روایاتی که درباب معلم است مطالعه شود، از دیدگاه اسلام، حقایقی برای انسان درباره‌ی تعلیم و تربیت روشن می‌گردد. مثلاً فرض بفرمایید در روایتی از رسول گرامی اسلام صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که فرمود: «ان اللَّه و ملائکته»؛ خدا و فرشتگان «حتی النملة فی جحرها»؛ حتی مورچگان و خلاصه تمام آفرینش و خلایق «یصلون علی معلم الخیر»(1)؛ بر معلمان نیکی درود می‌فرستند. این، امتیاز بسیار عظیمی است. یا در روایتی دیگر از همان بزرگوار است که «همه‌ی خلایق و فرشتگان و جاندران عالم، برای معلمین استغفار می‌کنند.» (2)معنای این جملات چیست؟ تعلیم و آموزش دادن مگر از نظر اسلام چقدر ارزش دارد؟

وقتی که پیغمبر، «معاذبن‌جبل» را برای اداره‌ی مردم یمن و پیاده کردن اسلام در بین آنها به آن سرزمین می‌فرستاد، توصیه‌هایی به او کرد. از جمله توصیه‌های آن حضرت این بود که «و بث فی الناس المعلمین.»(3) معلمین را در بین مردم منتشر کن؛ یعنی معلمین در میان مردم بروند و به آنان بیاموزند. این، جزو پایه‌های اولی است؛ یعنی آن‌جا که اسلام برای اول بار می‌خواهد وارد شود و جامعه را اداره کند، یکی از کارهای اساسی‌اش میدان دادن به معلمین در بین مردم است. در روایتی دیگر، این گونه آمده است: سه نفرند که اگر کسی به آنها اهانت کند، منافق است - یعنی به این تعبیر که «هیچ کس به آنها اهانت نمی‌کند مگر منافق.» - اولی یک امر تشریفی است و به عنوان یک ارزش تشریفی در اسلام است: «ذو شیبة فی الاسلام»؛ کسی که در اسلام و در راه اسلام، عمرش را به سر آورده و محاسنش را سفید کرده است. دومی که مسأله‌ی مهمی است، «امام مقسط»؛ رهبر و پیشوای عادل. و سومی «معلم الخیر»؛ معلم آموزنده‌ی نیکیها؛ یعنی همان که درس و سواد و دین و دانش را به مردم می‌آموزد. اهانت به او، عملی است که هیچ کس آن را مرتکب نمی‌شود، مگر منافق.(4) این قدر ارزش تعلیم و تربیت و معلم در جامعه بالا رفته است. این، نکته‌ی بسیار مهمی است.1371/02/09


1 )
منیه المرید،شهیدثانی، ص 100
 المناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص204 
عوالی اللآلی،ابن ابی جمهور،ج1،ص 359 
بحارالأنوار،مجلسی،ج61،ص244

فضل العالم على العابد كفضلی على أدناكم إن الله و ملائكته و أهل السماوات و الأرض حتى النملة فی جحرها و حتى الحوت فی الماء ليصلون على معلم الناس الخير.
ترجمه:
پیامبر (ص) فرمودند: برتری دانشمند بر عابد چون برتری من بر كم مرتبه ترین شماست، بدرستی كه خداى عز و جل و فرشتگان او و اهل آسمانها و زمين‏ها حتى مورچه در سوراخ خود و حتى ماهى در آب بر كسى را كه به مردم نيكى آموزد، درود می فرستند..
2 )
بصائرالدرجات، محمد بن حسن بن فروخ صفار
ص3
بحارالأنوار،مجلسی،ج 2،ص 17

إن معلم الخير يستغفر له دواب الأرض و حيتان البحر و كل ذی روح فی الهواء و جميع أهل السماء و الأرض و إن العالم و المتعلم فی الأجر سواء يأتيان يوم القيامة كفرسی رهان يزدحمان
ترجمه:
امام محمد باقر عليه السّلام از قول پیامبر (ص) روايت كرده است كه فرمود: تمام جنبندگان روى زمين و ماهيهاى درياها و هر موجودی در هوا و همه اهل آسمان و زمین است براى كسى كه آموزگار خوبيهاست درخواست آمرزش مى‏كنند. پس همانا دانشمند و دانشجو در پاداش یكسان هستند، روز قیامت مانند دو اسب مسابقه كه كنار یكدیگرند و به هم می خورند می آیند.
3 )
تحف العقول، حسن بن حرانی ص25؛
بحارالانوار،مجلسی،ج74،ص129 ؛

يا معاذ علمهم كتاب الله و أحسن أدبهم على الأخلاق الصالحة و أنزل الناس منازلهم خيرهم و شرهم و أنفذ فيهم أمر الله و لا تحاش فی أمره و لا ماله أحدا فإنها ليست بولايتك و لا مالك و أد إليهم الأمانة فی كل قليل و كثير و عليك بالرفق و العفو فی غير ترك للحق يقول الجاهل قد تركت من حق الله و اعتذر إلى أهل عملك من كل أمر خشيت أن يقع إليك منه عيب حتى يعذروك و أمت أمر الجاهلية إلا ما سنه الإسلام و أظهر أمر الإسلام كله صغيره و كبيره و ليكن أكثر همك الصلاة فإنها رأس الإسلام بعد الإقرار بالدين و ذكر الناس بالله و اليوم الآخر و اتبع الموعظة فإنه أقوى لهم على العمل بما يحب الله ثم بث فيهم المعلمين و اعبد الله الذی إليه ترجع و لا تخف فی الله لومة لائم و أوصيك بتقوى الله و صدق الحديث و الوفاء بالعهد و أداء الأمانة و ترك الخيانة و لين الكلام و بذل السلام و حفظ الجار و رحمة اليتيم و حسن العمل و قصر الأمل و حب الآخرة و الجزع من الحساب و لزوم الإيمان و الفقه فی القرآن و كظم الغيظ و خفض الجناح.
ترجمه:
اى معاذ كتاب خداى را به ايشان بياموز و آنان را را به اخلاق نيكو پرورش ده و مردم را، خوب و بدشان را در مقامهاى خود بنشان و فرمان خدا را در میان آنان اجرا كن و در (اجراى) فرمان خدا و (دريافت) مال خدا از هيچ كس پروا مكن زيرا تو را اختيارى نباشد و آن مال از آن تو نيست و امانت را در هر كم و زیادی برگردان و تو را واجب است كه نرمش و گذشت كنى جز در مورد حق [كه اگر گذشت كنى] نادان می گويد حقّ خدا را رها كردى. از كاری كه بيم دارى عيبى به تو می رسد از كارگزاران خويش پوزش خواه تا تو را معذور دارند. كارهاى دوران جاهلى را، جز آنچه اسلام روا شمرده است، نابود ساز. تمام دستورات اسلام را، خرد و كلان، آشكار ساز و بيشتر همّت خود را بر نماز بگمار كه پس از اعتراف به دين، اساس اسلام است. و مردم را به خدا و روز قیامتیادآوری كن و پند و اندرز را دنبال كن كه آنان را بر كردارى كه خداوند دوست مى‏دارد نيرو بخشد، سپس آموزگاران را در ميان آنان پخش كن و خدايى را كه بدو بازمى‏گردى بپرست و در راه خدا از سرزنش هيچ ملامتگرى باك مدار. من تو را به پرهيزگارى خدا و راستى گفتار و وفاى به پيمان و پرداخت امانت و ترك خيانت و به نرمگويى و پيشدستى در سلام و نگهداشتن همسايه و مهربانى با يتيم و كردار نیك و كوتاهی ‏آرزو و دوست داشتن سراى ديگر و بيم از حسابرسى و پيوستگى به ايمان و دانش در قرآن و فروخوردن خشم، و فروتنى سفارش مى‏كنم.
4 )
مجموعةورام ،ورام بن ابی فراسج 2ص 212

ثلاثة لا يستخف بحقهم إلا منافق ذو شيبة فی الإسلام و إمام مقسط و معلم الخير
ترجمه:
سه كس‏اند كه جز منافق حق آنها را سبك نمی شمارد: پيرمردى كه مويش در مسلمانى سفيد شده، پيشواى دادگستر، و كسى كه به خوبی ها دعوت می كند.
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی