قاضی / قوه قضاییه / قضات/قاضیها
والایی شأن قاضی و قوّهی قضاییّه در اسلام
مسألهی قوّهی قضاییّه، مسألهی کمی نیست؛ لذا همه وظیفه دارند کمک کنند تا این قوّهی تعیین کننده بتواند نقش ممتاز و بیبدیل خود را به انجام برساند. اگر خدای نکرده این قوّه فلج باشد، هر چه دستگاههای دیگر خوب کار کنند، نخواهند توانست خلأهای ناشی از تجاوزها و سوء استفادهها و قصورها و تقصیرها را پُر کنند؛ یعنی تمامیّت نظام جز به تمامیّت و کمالِ قوّهی قضاییّه تحقّق پیدا نخواهد کرد. بنابراین شما میبینید شأن قاضی و قوّهی قضاییّه در اسلام چقدر بالاست. تعبیراتی که در باب قضاء و قاضی وارد شده است خیلی عجیب و عظیم است؛ مثل «قد جلست مجلساً لا یجلسه الّا نبیّ أو وصیّ نبیّ او شقیّ.» (1)به قاضی میفرماید: اینجایی که تو نشستهای، یا یک پیغمبر مینشیند، یا منصوب پیغمبر و وصیّ او مینشیند، یا یک انسان شقی مینشیند! امر، دایر بین این دو تاست. این جایگاه، آنقدر جایگاه والایی است که جز پیغمبر یا منصوب از قِبل پیغمبر و وصیّ او نمیتواند اینجا بنشیند. سلسلهی مراتب قضا، اینگونه تعیین میشود. اگر اینطور نشد، آنگاه مسألهی شقاوت است. بنابراین اهمیت این جایگاه است که این چیزها را برای آن لازم دانستهاند.1381/04/05
1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 7 ص 406 ؛
تهذيبالأحكام ، شیخ طوسی ج 6 ص 217 ؛
منلايحضرهالفقيه ، شیخ صدوق ج 3 ص 5 ؛
لِشُرَيْحٍ يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِيٌّ
ترجمه:
و امير مؤمنان عليه السّلام به شريح قاضى فرمود: اى شريح در جايى نشستهاى كه در آنجا به جز پيغمبرى يا وصى پيغمبرى ننشيند يا مردى شقی و بدبخت بنشيند.
لینک ثابت
رحمت الهی برای صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی
همهی قضات شجاع و همهی بخشهای دستگاه قضایی، آن روزی که به وظیفهی خودشان عمل کنند و خدا را حاضر و ناظر بدانند و با چشم باز قضاوت کنند، باید به خودشان ببالند؛ چون «اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة».(1) در شرایط دشوار، صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی، صلوات و رحمت الهی را در بر دارد. بنابراین باید به خودشان ببالند. آنها باید بدانند که کارشان زیر مراقبت کرامالکاتبین قرار دارد. بهترین یادداشتکنندگانِ جزئیات اعمال ما، مأموران الهیاند.(2) با این روحیه، کار را دنبال و عمل کنند.1380/04/07
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه:
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
2 )
مصباحالمتهجد، شیخ طوسی، ص 844؛
مصباح،الكفعمی،ص559 ؛
اقبال الاعمال،سیدبن طاووس ص709 ؛
البلد الامین،كفعمی،191 ؛
... فاسئلك بالقدرة التی قدرتها و بالقضیه التی حتمتها و حكمتها و غلبت من عليه أجريتها أن تهب لی فی هذه الليلة و فی هذه الساعة كل جرم أجرمته و كل ذنب أذنبته و كل قبيح أسررته و كل جهل عملته كتمته أو أعلنته أخفيته أو أظهرته و كل سيئة أمرت بإثباتها الكرام الكاتبين الذين وكلتهم بحفظ ما يكون منی و جعلتهم شهودا علی مع جوارحی و كنت أنت الرقيب علی من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم و برحمتك أخفيته و بفضلك سترته ...
ترجمه:
خدایا به سبب آن قدرتی كه آن را مقدر كردی و به سبب آن حكم و فرمانی كه آن را واجب كردی و فرمانروایی كردی، و بر هركس جاری كردی او را مغلوب ساختی از تو درخواست می كنم در این شب و در این ساعت هر خطایی كه كردم و هر گناهی كه مرتكب شدم و هر كار زشتی كه پنهان نمودم و هر نادانی كه انجام دادم، چه آن را پنهان كردم یا اینكه آشكار كردم، مخفی ساختم یا اینكه ظاهر ساختم و هر بدی كه فرشتگان گرامیت را مامور ثبت آن كردی و آنان را موكل حفظ كارهایی كه از من سر می زند، نمودی و ایشان را به همراه اعضایم شاهدان بر من قرار دادی و تو خود قبل از ایشان مراقب من و همچنین گواه و شاهدی برآنچه از ایشان پنهان ماند، هستی و به وسیله رحمتت آن را پنهان نمودی و به سبب فضل و احسانت آن را پوشاندی.
لینک ثابت
عظمت منزلت قاضی در دین بخاطر ارزش کار آنها
شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفرهی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آنکه تلاش بیشتری میکند؛ آنکه طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آنکه کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار میگیرد. عنصر قضایی و مرد میدان قضا، میتواند اینگونه باشد. اینکه در روایات - همانطور که جناب آقای یزدی اشاره کردند - دربارهی قاضی و برحذر داشتن از قضا، بخصوص از قضای بدون علم - یا خدای ناکرده همراه با بعضی مسائل منفی - آن همه تأکید دارد، برای این نیست که مردم دنبال قضا نروند و قاضی نشوند و یا از قضا بترسند و به آن نزدیک نشوند. این، مثل همان روایاتی است که در باب فتوا وارد شده است که «اجرأکم علی الفتوای، اجرأکم علی النار؛»(1) هر که بر فتوا جرأت بیشتر میورزد، بر آتش بیشتر جرأت میورزد؛ یعنی خود را در معرض آتش، بیشتر قرار میدهد. این، معنایش عظمت منزلت مفتیان در دین است. این، ارزشگذاری کار آنهاست.
در میزان الهی، هر چه خطر کار بیشتر است، ارزش آن کار برتر و والاتر است. قضا نیز همینطور است. اینکه گفتهاند «رجل قضاء بالحق و هو لایعلم، فهو فیالنار»، فضلاً از آن کسی است که «قضاء بالباطل و هو لایعلم» و فضلاً از آن کسی است که «قضاء بالباطل و هویعلم»(2)؛ برای چیست؟ برای این است که مرد قاضی بداند باری که بر دوش گرفته است، چقدر حائز اهمیت است؛ چقدر حیاتی است و چقدر در بردن این بار، باید گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هر گونه سستانگاری و سهلانگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد تا این بار، سالم به منزل برسد. بدیهی است که این همه تأکید را برای کاری کوچک نمیکنند. پس، این، اهمیت قضا را به ما نشان میدهد.1371/10/23
1 )
الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة ، سيد قاضى نور الله شوشترى ص 233؛
الفصول المختاره، شیخ مفید،ص204؛
« أجرأكم على الفتوى أجرأكم على النار فإن المفتی على شفير جهنم».
ترجمه:
و برترین درود وسلام بر او باد فرمود: با جرأت ترین شما به فتوا دادن با جرأت ترین شما بر آتش است زیرا كه فتوا دهنده بر لبه و كناره جهنم است.
2 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج7ص407 ح1 ؛
خصال،صدوق،ج1ص247 ؛
عوالی اللئالی،ابن ابی جمهور،ج3ص517 ؛
بحارالأنوار،مجلسی، ج : 101ص : 263 ح1 ؛
الْقُضَاةُ أَرْبَعَةٌ ثَلَاثَةٌ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّةِ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ وَ قَالَ ع الْحُكْمُ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ فَمَنْ أَخْطَأَ حُكْمَ اللَّهِ حَكَمَ بِحُكْمِ الْجَاهِلِيَّة».
ترجمه:
امام صادق(ع) فرمود: قاضیان چهار گروه اند كه سه گروه آن در آتش هستند و [فقط]یك گروه در بهشتند؛ فردی كه در حالیكه می داند ظالمانه قضاوت كند پس او در آتش است، فردی كه نمی داند، و ظالمانه قضاوت كند پس او در آتش است، فردی كه نمی داند و به حقیقت قضاوت كند پس او نیز در آتش است، [اما] فردی كه می داند و به حقیقت قضاوت كند پس او در بهشت است. و گفت حكم دو گونه است؛ حكم خدا و حكم جاهلیت، پس كسی كه در حكم خدا اشتباه كند و منحرف شود به حكم جاهلیت حكم كرده است.
لینک ثابت
در خدمت طاغوت بودن دستگاه قضایی رژیم گذشته
بحمداللَّه قضات متدین، شجاع، انقلابی و مؤمن در دستگاه قضایی ما فراوانند؛ و بنده هم این معنا را تصدیق میکنم. نه فقط قضاتی که بعد از انقلاب آمدهاند چنین ویژگیهایی دارند، بلکه پیش از انقلاب هم، قضات شریف، دارای شجاعت اخلاقی و پاکدامن را میشناختیم. خود من، از نزدیک و دور چنین کسانی را میشناختم که در همان دستگاه قضایی بودند؛ و این در حالی بود که دستگاه قضای دوران طاغوت، با سیاست غلط و با مدیریت زشت و ناحق اداره میشد. آن روز کسانی در رأس قضا بودند که بویی از عدالت اسلامی نبرده بودند و ذرهای عواطف انسانی و صحیح در آنها وجود نداشت. کسانی که اولین پایههای دادگستری ایران را گذاشتند و کسانی که پایههای قدرت طاغوتی رضاخانی را مشید کردند، به جزایشان رسیدند؛ که «من اعان ظالماً سلطهاللَّه علیه»(1). آنها دستگاه قضا را در خدمت سلطنت پهلوی و در خدمت به اهداف خباثتآمیز و ظالمانهی رضاخانی درست کردند.1371/10/23
1 )
عيون أخبارالرضا(ع)،شیخ صدوق ج 2 ص 235 ح 7 ؛
نوادر، راوندی، ص 17؛
الخرایج والجرایح،راوندی، ج3ص1058 ؛
بحارالأنوار،مجلسی، ج 72 ص 379 و391ح44 ؛
من أحب عاصيا فهو عاص و من أحب مطيعا فهو مطيع و من أعان ظالما فهو ظالم و من خذل عادلا فهو ظالم إنه ليس بين الله و بين أحد قرابة و لا ينال أحد ولاية الله إلا بالطاعة و لقد قال رسول الله ص لبنی عبد المطلب ايتونی بأعمالكم لا بأحسابكم و أنسابكم قال الله تعالى فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ».
ترجمه:
از ابراهيم بن محمد همدانی است كه گفت از حضرت رضا (ع) شنيدم كه می فرمود هر كس كه معصيت كارى را دوست بدارد، پس او معصيت كار است و هر كس كه اطاعت كننده ای را دوست بدارد، پس او اطاعت كننده است و هر كس كه ظالمى را یاری كند، ظالم است و هر كس كه دست از یاری عادلى بردارد، ظالم است. همانا ميان خدا و احدى خویشى نيست و احدى جز به اطاعت ما بولايت و دوستى خدا نرسد و رسول خدا به فرزندان عبدالمطلب فرمود با اعمال خود به سوی من بيایيد نه با حسب و نسب خانوادگی خود. حقتعالى فرمود :پس هر گاه در صور دميده شود (مراد نفخهاى است كه بآن زنده شوند و قيامت بآن قائم شود) در آن روز نسبها در ميان نباشند (يعنى هيچ خويش بر خويش توان كمك نباشد ) پس كسانی كه ترازوهاى كردارشان سنگین باشد براستی كه ایشان رستگاران می باشند و كسانی ترازوهاى كردارشان سبك باشد آن گروه خویشتن خود را از دست داده اند و همیشه در آتش جهنم می باشند».
لینک ثابت