newspart/index2
ظلم / عدل/تبعیض/بی‌عدالتی/ظلم‌ستیزی/نبایدهای رقابت سیاسی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
متفق بودن همه‌ی ادیان در مسأله‌ی استقرار نهایی عدل

همه‌ی ادیان متفقند در اینکه پایان این حرکت عظیم تاریخی، یک پایانِ امید به عدل است. یعنی قاطعاً میگویند که یک دورانی خواهد آمد که دوران عدل خواهد بود، که آن دورانِ استقرار دین کامل است. در دعای بعد از زیارت شریف آل‌یاسین آمده است: «یملأ اللَّه به الأرض قسطا و عدلا - یا «عدلا و قسطا»، که در جاهای مختلف تفاوت دارد - کما ملئت ظلما و جورا»؛ یک جاهائی هم دارد: «بعد ما ملئت ظلما و جورا» (1). همه‌ی انبیاء، همه‌ی ادیان، همه‌ی نبوتها به این نهایت اشاره کردند، روی آن تأکید کردند، اصرار کردند و گفتند به سمت آن داریم حرکت میکنیم. پس در مبدأ، در مسیر و در منتها، نبوتها تکیه‌شان بر روی عدل است؛ این بی‌نظیر است.1390/02/27

1 )
الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ج ‏1 ، ص 177 ؛

أَنَّهُ ذَكَرَ بَلَاءً يُصِيبُ هَذِهِ الْأُمَّةَ حَتَّى لَا يَجِدَ الرَّجُلُ مَلْجَأً يَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنَ الظُّلْمِ فَيَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِی أَهْلِ بَيْتِی فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً يَرْضَى عَنْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‏ لَا يَدَعُ السَّمَاءُ مِنْ قَطْرِهَا شَيْئاً إِلَّا صَبَّهُ مِدْرَاراً وَ لَا يَدَعُ الْأَرْضُ مِنْ نَبَاتِهَا شَيْئاً إِلَّا أَخْرَجَتْهُ حَتَّى يَتَمَنَّى الْإحْيَاءَ الْأَمْوَاتُ يَعِيشُ فِی ذَلِكَ سَبْعَ سِنِينَ أَوْ تِسْعَ سِنِين‏ .
ترجمه:
ابو محمد ابن مسعود معروف به «فرا» در كتاب «المصابيح» به سند خود از پيامبر روايت كرده كه پيامبر از بلائى سخن گفت كه در آينده دامنگير اين امت (امت اسلامى) خواهد شد به طورى كه كسى براى خود پناهگاهى پيدا نمى‏كند كه از ظلم و ستم به آن پناه ببرد: «فيبعث اللَّه رجلا من عترتى اهل بيتى فيملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا يرضى عنه ملائكة السّماء و الارض ...» در اين زمان خداوند مردى را از عترت من بر مى‏انگيزد، زمين را از عدل و داد پر مى‏كند بعد از آن كه از ظلم و ستم پر شده باشد، از او اهل آسمان و زمين راضى باشند، نعم الهى روز افزون از آسمان مى‏بارد، و زمين نعمتهاى خود را بيرون مى‏ريزد و آسايش امت اسلام كاملا در آن عصر تأمين مى‏گردد، دنيا مبدل به كانون صلح و صفا مى‏شود به طورى كه زنده‏ها، مرده‏ها را آرزو كنند، در اين شرائط هفت يا نه سال زندگى مى‏كند
لینک ثابت
عدالت با خود یعنی ظلم نکردن به نفس

[نکته‌ی دوم و پایانی که بد نیست من در اینجا عرض بکنم، عدالتی است در رابطه‌ی با خود، که ربطی به عدالت اجتماعی ندارد]. در قرآن، ظلم به نفس در آیات متعددی تکرار شده. خب، ظلم، نقطه‌ی مقابلش عدل است. در دعای کمیل میخوانیم: «ظلمت نفسی»(1). در مناجات شریف شعبانیه عرض میکنیم: «قد جرت علی نفسی فی النّظر لها فلها الویل ان لم تغفر لها» (2). گناهان، لغزشها، رفتن به دنبال شهوات، رفتن به دنبال اهواء، دور شدن از توجه و تذکر و خشوع در مقابل پروردگار، ظلم به خود است. این هم یک عرصه‌ی مهمی است. ما وقتی که در باب عدالت بحث میکنیم - عدالت در روابط اجتماعی، عدالت در تشکیل نظام اجتماعی - نمیتوانیم از عدالت نسبت به خودمان غفلت کنیم. به خودمان هم باید ظلم نکنیم. به خودمان هم بایستی عدل بورزیم. نقطه‌ی مقابلِ این «قد جرت علی نفسی»، همان عدل است. جور نکنیم، عدل داشته باشیم. اگر خدای متعال توفیق بدهد که ما از این ظلم اجتناب کنیم، بنده امید فراوانی دارم که توفیق خواهد داد که در محیط جامعه هم ان‌شاءاللَّه بتوانیم عدل را برقرار کنیم.1390/02/27

1 )
مصباح‏المتهجد، شیخ طوسی، ص 844؛ 
إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 706؛            
مصباح ‏الكفعمی ، شیخ كفعمی، ص 555؛

...اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم اللهم اغفر لی الذنوب التی تغير النعم اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء اللهم اغفر لی كل ذنب أذنبته و كل خطيئة أخطأتها اللهم إنی أتقرب إليك بذكرك و أستشفع بك إلى نفسك...
ترجمه:
...خدايا ببخش آن گناهانى را كه پرده عصمتم را مى‏درد خدايا ببخش آن گناهانى را كه بر من كيفر عذاب نازل مى‏كند خدايا ببخش آن گناهانى را كه در نعمتت را به روى من مى‏بندد خدايا ببخش آن گناهانى را كه مانع قبول دعاهايم مى‏شود خدايا ببخش آن گناهانى را كه بر من بلا مى‏فرستد خدايا هر گناهى كه مرتكب شده‏ام و هر خطايى از من سر زده همه را ببخش اى خدا من به ياد تو بسوى تو تقرب مى‏جويم و تو را سوى تو شفيع مى‏آورم ...
2 )
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس ص ۶۸۵؛ بحارالانوار ، علامه مجلسی ج ۹۱ ص ۹۶ ؛ كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال مشترک ماه شعبان

إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي... .
ترجمه:
خدایا بر خویش ستم کردم در آن توجهی که بدان کردم، پس وای بر او اگر نیامرزی‌اش، خدایا پیوسته در دوران زندگی نیکی تو بر من می‌رسد پس نیکی‌ات را در هنگام مرگ نیز از من قطع مکن.
لینک ثابت
پر شدن زمین از عدل و داد بعد از ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه)

امروز شما به اوضاع دنیا نگاه کنید، همان چیزی که در روایاتِ مربوط به ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) وجود دارد، امروز در دنیا حاکم است؛ پر شدن دنیا از ظلم و جور. امروز دنیا از ظلم و جور پر است. در روایت و ادعیه‌ی گوناگون و زیارات مختلف مربوط به ولی‌عصر (ارواحنا فداه) دارد که «یملأ اللَّه به الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» (1) همچنانیکه یک روزی همه‌ی عالم از ظلم و جور پر بوده است - در روزگارانی ظلم و جور، وضع حاکم بر بشر بوده است - همانطور خدای متعال در زمان او عدل و داد را وضع حاکم بر بشریت قرار خواهد داد. امروز همین است؛ امروز ظلم و جور حاکم بر بشریت است. زندگی بشرِ امروز زندگی مغلوب و مقهورِ دست ظلم و استبداد در همه‌ی دنیاست. در همه‌جا این جور است. بشریت، امروز بر اثر غلبه‌ی ظلم، غلبه‌ی اغراض و هواهای نفسانی دچار مشکلات فراوانند. دو میلیارد گرسنه در دنیای امروز، وجود میلیونها انسانی که در نظامهای طاغوتی مغلوب هوای نفس قدرتمندان طاغوتی هستند، حتّی فشار بر مؤمنین و مجاهدین فی سبیل اللَّه و مبارزان راه حق و ملتی مثل ملت ایران که توانسته است در یک مجموعه‌ی محدودی، در یک فضای معینی، پرچم عدل و داد را بلند بکند و فشار بر مجاهدان فی سبیل اللَّه، همه نشانه‌ی سیطره‌ی ظلم و جور بر دنیاست. این، انتظار فرج را با وضعیت کنونی زندگی انسان در دوره‌های مختلف معنا میکند.1387/05/27

1 )
الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ج‏1 ، ص 177 ؛

وَ مِنْ ذَلِكَ مَا ذَكَرَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنُ مَسْعُودٍ الْفَرَّاءُ فِی كِتَابِ الْمَصَابِيحِ فِی حَدِيثٍ يَرْفَعُهُ إِلَى النَّبِيِّ ص أَنَّهُ ذَكَرَ بَلَاءً يُصِيبُ هَذِهِ الْأُمَّةَ حَتَّى لَا يَجِدَ الرَّجُلُ مَلْجَأً يَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنَ الظُّلْمِ فَيَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِی أَهْلِ بَيْتِی فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً يَرْضَى عَنْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‏ لَا يَدَعُ السَّمَاءُ مِنْ قَطْرِهَا شَيْئاً إِلَّا صَبَّهُ مِدْرَاراً وَ لَا يَدَعُ الْأَرْضُ مِنْ نَبَاتِهَا شَيْئاً إِلَّا أَخْرَجَتْهُ حَتَّى يَتَمَنَّى الْإحْيَاءَ الْأَمْوَاتُ يَعِيشُ فِی ذَلِكَ سَبْعَ سِنِينَ أَوْ تِسْعَ سِنِين‏
ترجمه:
لینک ثابت
درهم‌تنیدگی عدالت با معنویت

عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بُعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‌شود. اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم».(1) آدم معنوی‌یی که با ظلم می‌سازد، با طاغوت می‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‌سازد، این چطور معنویتی است؟ این‌گونه معنویت را ما نمی‌توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است.1384/06/08

1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ‏2، ص 164، ح 5 ؛
تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی، ج 6 ص 175 ح 29 ؛
النوادرللراوندی ، سيد فضل الله راوندى،‏ ص  21 ؛ 
جامع الاحادیث الشیعه،  ج 16 ص 172 ح 3 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی  ج 71 ص 339، ح 120 ؛

« مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِی يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏»،
ترجمه:
امام صادق (ع): رسول خدا (ص) فرمود:كسی كه صبح كند و اهمیتی به كارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و كسی كه صدای مردی بشنود كه فریاد كمك خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.
لینک ثابت
همانندی تسلیم ظلم شدن و ظلم کردن در قباحت/صحیفه سجادیه دعای 20

می‌دانند که جمهوری اسلامی با پایبندی به اسلام، هرگز زیر بار این حرفها[عقب نشینی جمهوری اسلامی از مواضع خود نسبت به مسئله فلسطین] نخواهد رفت. معنی ندارد و ممکن نیست که کسی معتقد به اسلام باشد، ذرّه‌ای پایبند به اسلام باشد، ولی زیر بار زور برود و ظلم را قبول کند. در اسلام، همان قدر که ظلم‌کردن بد است، تسلیم ظلم شدن هم همان‌قدر بد است. شما در دعای مکارم‌الاخلاق می‌بینید که امام سجّاد می‌گوید: «ولا اظلمن و انت مطیق للدفع عنی و لا اظلمن و انت قادر علی‌القبض منی»(1). در قرآن می‌فرماید: «لاتَظلمون و لاتُظلمون»(2)؛ نه ظلم کنید، نه قبول ظلم کنید و زیر بار ظلم بروید. مگر ممکن است کسی مسلمان باشد، اعتقاد به اسلام داشته باشد، درعین‌حال ظلم و زور را از هر کسی قبول کند؛ چه برسد به دشمن دیرینه‌ی ملت ایران - یعنی امریکا - که این همه به ملت ایران ضربه زده است. این‌که درست نیست، این را می‌دانند. از این جاست که از نظام جمهوری اسلامی با همه‌ی وجود بیزارند و با آن دشمنند و در صدد معارضه و مبارزه با آن هستند؛ چون می‌دانند که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی حاضر نیست زیر بار تحمیل آنان برود.1376/08/14

1 )
الصحيفه السجاديه ،  دعای 20 ؛

.....اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِی ....
ترجمه:
... بارخدايا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مگذار كه ستم ديده شوم درحالیكه تو بر جلوگيرى از ستم به من توانائى، و نه من به ديگرى ستم نمايم كه تو ميتوانى مرا باز دارى، و گمراه نشوم در حالیكه بر هدایت من توانایی، و بى‏چيز و نيازمند نگردم كه گشايش روزی من از تو است، و (در بين مردم) سركشى ننمايم كه توانگرى من از تو است ...
2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 279
فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ ۖ وَإِن تُبتُم فَلَكُم رُءوسُ أَموالِكُم لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ
ترجمه:
اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم می‌کنید، و نه بر شما ستم وارد می‌شود.
لینک ثابت
وظیفه معلمان، مبارزه با ظلم جهانی بوسیله سلاح علم و ایمان

امروز شما ملاحظه می‌کنید که دنیا، دنیای مبارزه‌ی دو جانبه است. یک طرف، قدرتمندان و قوی پنجه‌های جهان قرار دارند و یک طرف ملتهای مظلوم و مستضعف. چنین مبارزه‌ای، امروز جریان دارد. مبارزه‌ی واضحی است؛ مبارزه‌ی پر مرارتی است؛ مبارزه‌ای است که در آن، قدرتمندان، انواع و اقسام کارهای خلاف را هم انجام می‌دهند و ملتها مظلوم واقع می‌شوند. همان «ملئت ظلما و جورا (1)نشانه‌هایش دیده می‌شود. دستهای پلید قدرت، دنیا را از ظلم و جور پر کرده‌اند. کجاست که نشانی از ظلم و جور آنها نباشد؟ همان‌طور که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در آن دوران نسبت به یک نظام فرمودند؛ امروز می‌شود نسبت به نظام استکباری گفت: «ما من بیت وبر و لا مدر الا دخل فیها ظلمهم و نبا بها سوء رأیهم»(2) ظلمشان تمام زوایای عالم را گرفته است. این ظلم - ظلم جهانی - از سوی مستکبرین و قلدرهای عالم، تکلیفی را روی دوش ما می‌گذارد. آن تکلیف چیست؟ مبارزه با ظلم. کار ملت ما مبارزه با ظلم و جور و بی‌عدالتی و حق‌کشی و مردم‌کشی است. چگونه می‌شود این مبارزه را انجام داد؟ این مبارزه را با دست خالی از سلاح، شاید بشود انجام داد؛ اما با دست خالی از علم و معرفت و ایمان، نمی‌شود. با بیکاری و بیهودگی و هرزگی - خدای ناکرده - نسلهای رو به رشد، نمی‌شود انجام داد. این مبارزه را با هشیاری کامل، با ایمان کامل، با تلاش همه جانبه از سوی قشرها - مخصوصاً قشرهای جوان و نوجوان - باید انجام داد و این، وظیفه‌ی معلمین است.1371/02/09

1 )
كمال الدين و تمام النعمة ، شیخ صدوقج‏1ص 258 ح 3 
همان، ص 287 ، ح 4 
الكافی، شیخ كلینی، ج‏1 ، ص 338 ، ح 7 
احتجاج طبرسی : ج2  ص 494 
احتجاج، طبرسی، ج1صص68و69 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 522 (زیارت آل یاسین)
بحار الانوار ، علامه مجلسی ج3ص268 
امالی ، صدوق ص338

حَدَّثَنِی جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّيْتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی وَ أَوْجَبْتُ لَهُ كَرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ سَكَتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَيَّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ كَفَرَ بِآيَاتِی وَ كُتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَيَّبْتُهُ وَ ذَلِكَ جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ فِی زَمَانِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَكْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِيُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِی الَّذِی يَمْلَأ
ترجمه:
امام صادق (ع) از پدرانش علیهم السلام نقل فرمودند كه رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل درباره پروردگار بزرگ و بلند قدر مرا آگاه كرد كه گفت كسی كه بداند معبودی جز من نیست كه یگانه ام و محمد بنده و فرستاده من و علی بن ابیطالب جانشین من و امامان كه از نسل اویند حجت های منند، او را به سبب رحمتم وارد بهشت می كنم و با عفو بخششم از آتش نجاتش می دهم و همسایگی خویش را برای او قرار می دهم و ارجمندی خود را برای او واجب می كنم و نعمتم را برای او تمام می گردانم و او را از [بندگان] خاص و صمیمی خود قرار می دهم. اگر مرا ندا دهد او را پاسخ دهم و چون مرا بخواند او را اجابت كنم و اگر از من چیزی درخواست كند به او می دهم و چون او ساكت شود من [با نعمت دادن به او] شروع می كنم .اگر بدی كند به او رحم كنم و اگر از من فرار كند او را می خوانم هر چند به قبله خود برگردد و اگر درب مرا بكوبد برویش باز كنم و كسی كه گواهی ندهد كه پروردگاری جز منِ یكتا نیستیا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه محمد بنده و رسول من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد علی جانشین من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه امامانی كه از نسل اویند حجت های من هستند براستی كه به نعمت های من كافر شده و عظمت مرا حقیر كرده وبه آیات و كتابهای من كافر شده اگر آهنگ من كند از آمدنش جلوگیری می كنم و اگر از من درخواست كند محرومش می كنم و اگر مرا ندا دهد صدای او نخواهم شنید و اگر مرا بخواند دعوتش را اجابت نمی كنم و اگر به من امید بندد ناامیدش می كنم و این است كیفر او از طرف من و من هرگز نسبت به بندگان ستمكار نیستم پس جابر بن عبدالله انصاری برخاست و گفت ای رسول خدا امامان از نسل علی(ع) چه كسانی هستند گفت حسن و حسین سروران جوانان بهشت سپس سرور عابدان عصر خود، علیبن حسین بعد باقر، محمد بن علی و تو ای جابر او را درك خواهی كرد و سلام مرا به او برسان بعد صادق جعفر بن محمد بعد كاظم موسى بن جعفر بعد رضا علی بن موسى بعد تقی محمد بن علی بعد نقی علی بن محمد بعد زكی حسن بن علی و سپس پسرش قیام كننده به حق مهدی و هدایت گر امتم كه زمین را كه پر از انحراف و ستم شده است آكنده از عدالت می كند. ای جابر ایشان جانشینان و اوصیاء و فرزندان و خویشان من می باشند.
2 ) خطبه 98 :از سخنان آن حضرت است در ستم بنى اميه‏
وَ اللَّهِ لَا يَزَالُونَ حَتَّى لَا يَدَعُوا لِلَّهِ مُحَرَّماً إِلَّا اسْتَحَلُّوهُ وَ لَا عَقْداً إِلَّا حَلُّوهُ وَ حَتَّى لَا يَبْقَى بَيْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ وَ نَبَا بِهِ سُوءُ رَعْيِهِمْ وَ حَتَّى يَقُومَ الْبَاكِيَانِ يَبْكِيَانِ بَاكٍ يَبْكِي لِدِينِهِ وَ بَاكٍ يَبْكِي لِدُنْيَاهُ وَ حَتَّى تَكُونَ نُصْرَةُ أَحَدِكُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَيِّدِهِ إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَهُ وَ حَتَّى يَكُونَ أَعْظَمَكُمْ فِيهَا عَنَاءً أَحْسَنُكُمْ بِاللَّهِ ظَنّاً فَإِنْ أَتَاكُمُ اللَّهُ بِعَافِيَةٍ فَاقْبَلُوا وَ إِنِ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا فَإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ .
ترجمه:
به خدا قسم بنى اميه همواره ستم مى‏نمايند تا از حرامهاى خدا حرامى را باقى نگذارند مگر حلال كنند، و پيمانى را رها ننمايند مگر بشكنند، و خانه‏اى از گل و خيمه‏اى از پشم نماند مگر اينكه ستمشان‏ وارد آن شود، و فسادشان آن خانه را فرا گيرد، و بدى رفتارشان اهل آن را پراكنده كند. تا آنجا كه دو دسته بگريند: مردمى بر دينشان، و مردمى بر دنيايشان. كار به جايى رسد كه دادخواهى يكى از شما از يكى از آنها همچون دادخواهى برده از ارباب شود، كه در حضور ارباب اطاعتش نمايد، و در غياب او بدگويى كند. و تا جايى كه بزرگترين شما در آن حكومت در تحمل سختى و رنج كسى است كه بيشترين حسن ظن را به خدا دارد. پس اگر خداوند عافيت عنايت كرد به ديده منّت داريد، و اگر دچار حادثه شديد صبر پيشه كنيد، كه عاقبت از آن پرهيزكاران است
لینک ثابت
ظلم و جور دنیا ناشی از تسلط انسان‌های ناصالح

این بدبختیهایی که شما می‌بینید روی زمین را فرا گرفته است و در زیارتها و آثار مربوط به ولیّ‌عصر(ارواحنالتراب‌مقدمه‌الفداء) آمده است: «کما ملئت ظلما و جورا»(1)؛ زمین در تمام دوره‌های تاریخ، پُر از ظلم و جور شده است و می‌شود و آن بزرگوار می‌آید، همه‌ی زمین را از قسط و عدل پُر می‌کند، این ظلم و جور روی زمین، بر اثر چیست؟ بر اثر نبود یا کمبود انسان صالح، بر اثر سروری و خدایگانی انسانهای ناصالح.
دنیا امروز از چه می‌نالد؟ پاسخش روشن است. دنیا امروز از تبعیض می‌نالد، از محرومیتهای تحمیل شده بر انسانها می‌نالد، از تحقیر انسان می‌نالد، از پُر شدن فضا از گند غرور متکبرانه‌ی قشری خاص در عالم می‌نالد. بشریت، در فشار این حوادث تلخ است. پنج هزار سال پیش، دنیا از چه می‌نالید؟ آیا از نداشتن هواپیما می‌نالید؟ از نداشتن کامپیوتر می‌نالید؟ مگر کامپیوتر، کسی را سعادتمند می‌کند؟ پنج هزار سال پیش هم دنیا از همین تبعیضها و ظلمها و از همین تحقیر جوهر انسانیت و سلطه‌ی نامردمان بر زندگی و سرنوشت انسانها می‌نالید.
تا وقتی که عدالت و دین خالص و ناب بر دنیا مستقر نشود، بشریت همیشه از همان چیزها می‌نالد؛ والّا بشریت نمی‌تواند بگوید، آن روزی که قطار برقی و جت نداشتم، بدبخت بودم؛ امروز که اینها را دارم، خوشبختم. آیا امروز بشریت خوشبخت است؟ آیا امروز انسان مظلوم در دنیا در اکثریت نیست؟ آیا امروز یک مجموعه‌ی تبهکار - که در عالم، در اقلیت مطلقند - بر سرنوشت انسانها حکومت نمی‌کنند؟ همین حرفها در همیشه‌ی تاریخ بوده و این، آن سرشت دگرگونگی‌ناپذیر انسان است. گوهر انسانیت، همیشه یک گوهر است و همواره در مقابل یک جریان فاسد ایستاده است.1369/10/10


1 )
كمال الدين و تمام النعمة ، شیخ صدوقج‏1ص 258 ح 3 
همان، ص 287 ، ح 4 
الكافی، شیخ كلینی، ج‏1 ، ص 338 ، ح 7 
احتجاج طبرسی : ج2  ص 494 
احتجاج، طبرسی، ج1صص68و69 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 522 (زیارت آل یاسین)
بحار الانوار ، علامه مجلسی ج3ص268 
امالی ، صدوق ص338

حَدَّثَنِی جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّيْتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی وَ أَوْجَبْتُ لَهُ كَرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ سَكَتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَيَّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ كَفَرَ بِآيَاتِی وَ كُتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَيَّبْتُهُ وَ ذَلِكَ جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ فِی زَمَانِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَكْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِيُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِی الَّذِی يَمْلَأ
ترجمه:
امام صادق (ع) از پدرانش علیهم السلام نقل فرمودند كه رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل درباره پروردگار بزرگ و بلند قدر مرا آگاه كرد كه گفت كسی كه بداند معبودی جز من نیست كه یگانه ام و محمد بنده و فرستاده من و علی بن ابیطالب جانشین من و امامان كه از نسل اویند حجت های منند، او را به سبب رحمتم وارد بهشت می كنم و با عفو بخششم از آتش نجاتش می دهم و همسایگی خویش را برای او قرار می دهم و ارجمندی خود را برای او واجب می كنم و نعمتم را برای او تمام می گردانم و او را از [بندگان] خاص و صمیمی خود قرار می دهم. اگر مرا ندا دهد او را پاسخ دهم و چون مرا بخواند او را اجابت كنم و اگر از من چیزی درخواست كند به او می دهم و چون او ساكت شود من [با نعمت دادن به او] شروع می كنم .اگر بدی كند به او رحم كنم و اگر از من فرار كند او را می خوانم هر چند به قبله خود برگردد و اگر درب مرا بكوبد برویش باز كنم و كسی كه گواهی ندهد كه پروردگاری جز منِ یكتا نیستیا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه محمد بنده و رسول من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد علی جانشین من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه امامانی كه از نسل اویند حجت های من هستند براستی كه به نعمت های من كافر شده و عظمت مرا حقیر كرده وبه آیات و كتابهای من كافر شده اگر آهنگ من كند از آمدنش جلوگیری می كنم و اگر از من درخواست كند محرومش می كنم و اگر مرا ندا دهد صدای او نخواهم شنید و اگر مرا بخواند دعوتش را اجابت نمی كنم و اگر به من امید بندد ناامیدش می كنم و این است كیفر او از طرف من و من هرگز نسبت به بندگان ستمكار نیستم پس جابر بن عبدالله انصاری برخاست و گفت ای رسول خدا امامان از نسل علی(ع) چه كسانی هستند گفت حسن و حسین سروران جوانان بهشت سپس سرور عابدان عصر خود، علیبن حسین بعد باقر، محمد بن علی و تو ای جابر او را درك خواهی كرد و سلام مرا به او برسان بعد صادق جعفر بن محمد بعد كاظم موسى بن جعفر بعد رضا علی بن موسى بعد تقی محمد بن علی بعد نقی علی بن محمد بعد زكی حسن بن علی و سپس پسرش قیام كننده به حق مهدی و هدایت گر امتم كه زمین را كه پر از انحراف و ستم شده است آكنده از عدالت می كند. ای جابر ایشان جانشینان و اوصیاء و فرزندان و خویشان من می باشند
لینک ثابت
انسان صالح، خلیفه خدا روی زمین ومانع گسترش ظلم

حقیقتاً این واقعیتی است که برای یک انقلاب، انسان‌سازی از همه چیز مهمتر است. اگر انقلاب، انسان‌سازی نکند، هیچ کاری نکرده است. اگر کسی فکر بکند، دلیل این معنا واضح است. یعنی این حرف، واقعاً استدلال نمی‌خواهد؛ چون دنیا بدون انسان صالح، یک پدیده‌ی بی‌جان و کور و تاریک است. آن چیزی که به عالم خاکی جان می‌بخشد، ارزش می‌دهد، نور می‌دهد و معنا و مضمون به وجود می‌آورد، انسان است. «انّی جاعل فی‌الارض خلیفة»(1). جانشین، عنوانی است که خدا به انسان داده است. این جانشین را کجا گذاشته‌اند؟ «فی‌الارض». ارض بدون این جانشین، چیست و چه ارزشی دارد؟
تمام پیامبران و عباداللَّه الصّالحین، همّشان این بوده که انسان صالح را در این زمین به وجود بیاورند، حفظ کنند، رشد بدهند و تکثیر نمایند. هدف اسلام هم این است. این‌که شما دیدید، امام در بیانیه‌یی در چند سال قبل فرمودند، فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی، ساختن جوانانی از این قبیل است، یک حرف نبود که همین‌طور بر قلم امام جاری شده باشد. این، یک مبنای اسلامی و الهی بسیار مستحکم دارد. واقعاً فتح‌الفتوح، یعنی ساختن انسان صالح.
این بدبختیهایی که شما می‌بینید روی زمین را فرا گرفته است و در زیارتها و آثار مربوط به ولیّ‌عصر(ارواحنالتراب‌مقدمه‌الفداء) آمده است: «کما ملئت ظلما و جورا»(2)؛ زمین در تمام دوره‌های تاریخ، پُر از ظلم و جور شده است و می‌شود و آن بزرگوار می‌آید، همه‌ی زمین را از قسط و عدل پُر می‌کند، این ظلم و جور روی زمین، بر اثر چیست؟ بر اثر نبود یا کمبود انسان صالح، بر اثر سروری و خدایگانی انسانهای ناصالح.
دنیا امروز از چه می‌نالد؟ پاسخش روشن است. دنیا امروز از تبعیض می‌نالد، از محرومیتهای تحمیل شده بر انسانها می‌نالد، از تحقیر انسان می‌نالد، از پُر شدن فضا از گند غرور متکبرانه‌ی قشری خاص در عالم می‌نالد. بشریت، در فشار این حوادث تلخ است. پنج هزار سال پیش، دنیا از چه می‌نالید؟ آیا از نداشتن هواپیما می‌نالید؟ از نداشتن کامپیوتر می‌نالید؟ مگر کامپیوتر، کسی را سعادتمند می‌کند؟ پنج هزار سال پیش هم دنیا از همین تبعیضها و ظلمها و از همین تحقیر جوهر انسانیت و سلطه‌ی نامردمان بر زندگی و سرنوشت انسانها می‌نالید.
تا وقتی که عدالت و دین خالص و ناب بر دنیا مستقر نشود، بشریت همیشه از همان چیزها می‌نالد؛ والّا بشریت نمی‌تواند بگوید، آن روزی که قطار برقی و جت نداشتم، بدبخت بودم؛ امروز که اینها را دارم، خوشبختم. آیا امروز بشریت خوشبخت است؟ آیا امروز انسان مظلوم در دنیا در اکثریت نیست؟ آیا امروز یک مجموعه‌ی تبهکار - که در عالم، در اقلیت مطلقند - بر سرنوشت انسانها حکومت نمی‌کنند؟ همین حرفها در همیشه‌ی تاریخ بوده و این، آن سرشت دگرگونگی‌ناپذیر انسان است. گوهر انسانیت، همیشه یک گوهر است و همواره در مقابل یک جریان فاسد ایستاده است.
 
انقلاب ما آمد، تا انسان صالح تربیت کند. نقش انسان صالح، این است. برادران عزیز من! آن چیزی که این انقلاب را تا امروز نگهداشته است، عبارت از صلاح انسانهاست؛ همان مقدار مایه‌ی صلاحی که ما ملت داریم. در حق ملتمان هم مبالغه نمی‌کنیم. امروز صلاح غلبه دارد و پرچم را به دست گرفته و حاکم است و حرکت به سمت صلاح، برنامه‌ریزی شده است. البته تا صلاح مطلق هم فاصله بسی طولانی است.1369/10/10


1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 30
وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَليفَةً ۖ قالوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَيَسفِكُ الدِّماءَ وَنَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قالَ إِنّي أَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ
ترجمه:
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»
2 )
كمال الدین و تمام النعمة ،الشیخ الصدوق ج1ص258؛
الامالی ،شیخ الصدوق ص338 ؛
الاحتجاج، الطبرسی، ج1ص 68 ؛
بحار الانوار،علامه مجلسی ج3ص268 ؛

حدثنی جبرئيل عن رب العزة جل جلاله أنه قال من علم أن لا إله إلا أنا وحدی و أن محمدا عبدی و رسولی و أن علی بن أبی طالب خليفتی و أن الأئمة من ولده حججی أدخله الجنة برحمتی و نجيته من النار بعفوی و أبحت له جواری و أوجبت له كرامتی و أتممت عليه نعمتی و جعلته من خاصتی و خالصتی إن نادانی لبيته و إن دعانی أجبته و إن سألنی أعطيته و إن سكت ابتدأته و إن أساء رحمته و إن فر منی دعوته و إن رجع إلی قبلته و إن قرع بابی فتحته و من لم يشهد أن لا إله إلا أنا وحدی أو شهد بذلك و لم يشهد أن محمدا عبدی و رسولی أو شهد بذلك و لم يشهد أن علی بن أبی طالب خليفتی أو شهد بذلك و لم يشهد أن الأئمة من ولده حججی فقد جحد نعمتی و صغر عظمتی و كفر بآياتی و كتبی إن قصدنی حجبته و إن سألنی حرمته و إن نادانی لم أسمع نداءه و إن دعانی لم أستجب دعاءه و إن رجانی خيبته و ذلك جزاؤه منی و ما أنا بظلام للعبيد فقام جابر بن عبد الله الأنصاری فقال يا رسول الله و من الأئمة من ولد علی بن أبی طالب قال الحسن و الحسين سيدا شباب أهل الجنة ثم سيد العابدين فی زمانه علی بن الحسين ثم الباقر محمد بن علی و ستدركه يا جابر فإذا أدركته فأقرئه منی السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم الكاظم موسى بن جعفر ثم الرضا علی بن موسى ثم التقی محمد بن علی ثم النقی علی بن محمد ثم الزكی الحسن بن علی ثم ابنه القائم بالحق مهدی أمتی الذی يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما هؤلاء يا جابر خلفائی و أوصيائی و أولادی و عترتي‏...
ترجمه:
رسول خدا (ص) فرمود جبرئيل از رب العزت جل جلاله براى من حديث كرد كه او فرمود هر كس بداند كه معبودى جز من تنها نيست و اينكه محمد بنده و رسول من است و على بن ابى طالب خليفه منست و ائمه از فرزندانش حجج منند او را برحمت خود ببهشت ميبرم و بعفو خود از دوزخ بر كنار مى‏دارم و جوار خود را براى او مباح ميكنم و كرامت خود را براى او واجب مينمايم و نعمت خود را بر او تمام ميسازم و او را از خاصان و برگزيدگان خود ميكنم، اگر مرا بخواند پاسخش ميدهم و اگر خواهشى كند اجابت كنم و اگر پرسشى نمايد باو عطا كنم و اگر خاموش بماند بدو آغاز كنم و اگر بد كند رحمش كنم و اگر بگريزد او را بخوانم و اگر برگردد او را بپذيرم و اگر در خانه‏ام را بكوبد برويش باز كنم و هر كس گواهى بدهد كه معبودى نيست جز من تنها و گواهى ندهد كه محمد بنده و فرستاده من است يا بآن شهادت دهد ولى گواهى ندهد كه على بن ابى طالب خليفه من است يا بدان گواهى دهد ولى گواهى ندهد كه امامان بعد از او حجج منند بتحقيق كه نعمت مرا انكار كرده و عظمت مرا كوچك شمرده و بآيات و كتب من كافر شده اگر قصد من كند او را محجوب سازم و اگر خواهش كند محرومش كنم و اگر مرا بخواند آوازش را نشنوم و اگر دعا كند اجابت نكنم و اگر اميدوارم شود نوميدش سازم، اين است جزايش از طرف من و من هرگز ستمكار بر- بندگانم نيستم. جابر بن عبد اللَّه انصارى از جابر خواست و گفت يا رسول اللَّه كيانند ائمه از اولاد على بن ابى طالب؟ فرمود حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت سپس سيد العابدين زمان خود على بن الحسين سپس باقر محمد بن على اى جابر محققا او را درك كنى چون او را درك كردى از قول من باو سلام برسان سپس امام صادق جعفر بن محمد سپس كاظم موسى بن جعفر سپس رضا على بن موسى سپس تقى محمد بن على سپس نقى على بن محمد سپس زكى حسن بن على سپس پسرش قائم بالحق مهدى امث من آنكه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده است، آنان اى جابر خليفه‏هاى منند و اوصياء و اولاد و عترت من ...
لینک ثابت
عدالت اجتماعی حکومت امام زمان (عج)،پس از گسترش ظلم

ر محیط سیاست داخلى، یکى از آن چیزهایى که لازم است، عدالت اجتماعى است. بدون عدالت اجتماعى، بدون تأمین عدالت در جامعه، جامعه، اسلامى نخواهد بود. اگر کسى تصوّر بکند که ممکن است ما تحقّق دین الهى ‌-هر دین واقعى، نه‌فقط اسلام- را در جایى داشته باشیم که در آن، عدل اجتماعى ‌-به معناى صحیح و وسیع این کلمه- تحقّق پیدا نکرده باشد، باید بداند که اشتباه میکند. هدف پیغمبران اقامه‌ی قسط است، لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(1) اصلاً پیغمبران آمدند تا اقامه‌ی قسط کنند. البتّه اقامه‌ی قسط، یک منزل است در راه؛ هدف نهایى نیست؛ لکن آنها که آمدند، کار اوّلشان این بود: اقامه‌ی قسط و مردم را از شرّ ظلم و جور طاغیان و ظالمان نجات دادن. هدف حکومت ولی‌عصر (عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه الشّریف) در آخرالزّمان هم، باز همین عدل است. شما این روایات مربوط به امام زمان و دعاها و زیارتهاى مربوط به امام زمان را که میخوانید، نگاه کنید و ببینید روى چه چیزى تکیه میشود؛ وَ اَنتَ الَّذى تَملَأُ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا. این «بعد» در دعاها، در یکى دو جا بیشتر نیست. بنده یک وقتى در نماز جمعه گفتم من جایى پیدا نکردم که «تَملَأُ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا» باشد؛ گفتم در تمام روایات و ادعیه و زیارات «کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا» است، جز دو جا: یکى از آن دو جا زیارت غیرمعتبرى است، یکى هم که نسبتاً زیارت خوبى است ‌-سند درستى ندارد- «سَلامُ ا‌لله الکامِلِ التّام»(2) [است که] آنجا هم «بعد ما ملئت ظلما و جورا» است؛ در همه‌ی این روایات و دعاها، مسئله‌ی آمدن امام زمان معلّل به این شده که این بزرگوار بیاید و در دنیا قسط و عدل بیاورد. اصلاً مشکل دنیا این است که قسط نیست، عدل نیست؛ مشکل دنیا [این است]؛ که روزبه‌روز هم این مشکل دارد زیادتر میشود؛ همین الان ما داریم می‌بینیم این مشکل رو به افزایش است.

همین الان تحوّلاتى در اوضاع جهان هست که البتّه نمیدانیم چه خواهد شد. هنوز تکلیف دنیا و قطب‌بندی‌هاى آن معلوم نیست. این شرق و غربى که با همدیگر موازنه داشتند و رقابت داشتند و مسابقه داشتند، این شکست؛ این دیگر نیست که «شرق»ى باشد در مقابل «غرب»ى؛ وقتى شرق نیست، غرب هم دیگر به آن معنا نیست. الان هیچ معلوم نیست دنیا دست کیست. البتّه آمریکایی‌ها رو به تقویتِ هرچه بیشتر خودشان هستند، اروپا هم دارد براى خودش یک فکرى میکند؛ اگرچه امروز فکر کردن براى اروپا سخت‌تر از پارسال است. پارسال مثل همین روزها، اروپا در فکر اروپاى متّحد ۱۹۹۲ بود؛ [امّا] امروز دیگر این حرف خیلى معنى ندارد. تمام این تحوّلات عظیم،در کمتر از یک سال ‌- هفت هشت ماه ‌- اتّفاق افتاده است. یک مقدار از قوام آن اروپاى متّحد به وجود آن‌چنان بلوک شرقى و آن‌چنان آمریکایى بود. امروز دیگر آن هم نیست و دنیا یک دنیایى است که هنوز از لحاظ مرجع سیاسى و قطب‌بندى سیاسى وضع روشنى ندارد؛ لکن در بین همه‌ی این جنجالها، ما شعله‌هاى ظلم و جور و نظام ظالمانه و نظام استکبار را داریم مشاهده میکنیم که روزبه‌روز دارد مشتعل‌تر میشود؛ همین «کما ملئت ظلما و جورا»؛ الان دنیا از ظلم و جور پُر شده، واقعاً ملّتها پناهى ندارند. ما اگر خودمان را در سایه‌ی اسلام حفظ کنیم، میتوانیم پناه ملّتها باشیم. بنابراین، عدالت اجتماعى هدف بزرگ پیغمبران و هدف قیام ولی‌عصر (عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه الشّریف) است. این از لحاظ عملى، اوّلین ارزش در نظام ما باید باشد که در تمام برنامه‌ریزی‌ها و عملها و امثال این، مورد توجّه باشد.1368/11/09


1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!
2 )
البلد الامین ،الكفعمی،ص 158 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی  ج 91 ص  31 ؛نحوه

...سلام الله الكامل التام الشامل العام و صلواته الدائمة و بركاته العامة على حجة الله و وليه فی أرضه و بلاده و خليفته على خلقه و عباده سلالة النبوة و بقية العترة و الصفوة صاحب الزمان و مظهر الإيمان و معلن أحكام القرآن و مطهر الأرض و ناشر العدل فی الطول و العرض الحجة القائم المهدی و الإمام المنتظر المرضی الطاهر ابن الطاهرين الوصی ابن الأوصياء المرضيين الهادی المعصوم ابن الهداة المعصومين السلام عليك يا إمام المسلمين و المؤمنين السلام عليك يا وارث النبيين و مستودع حكمة الوصيين السلام عليك يا عصمة الدين السلام عليك يا معز المؤمنين المستضعفين السلام عليك يا مذل الكافرين المتكبرين الظالمين السلام عليك يا مولای يا صاحب الزمان يا ابن رسول الله السلام عليك يا صاحب الزمان يا ابن أمير المؤمنين و ابن فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين‏السلام عليك يا ابن الأئمة الحجج على الخلق أجمعين السلام عليك يا مولای سلام مخلص لك فی الولاء أشهد أنك الإمام المهدی قولا و فعلا و أنك الذی تملأ الأرض قسطا و عدلا فعجل الله فرجك و سهل مخرجك و قرب زمانك و كثر أنصارك و أعوانك و أنجز لك موعدك و هو أصدق القائلين وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ يا مولای حاجتی كذا و كذا
ترجمه:
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی