تبلیغ / منبر / طلبه / روحانی / تبیین / مبلّغ دینی / سازمان تبلیغات اسلامی / حوزه علمیه قم / دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
تبلیغ، وسیله رسیدن به اهداف دین
امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد... ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است... چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللّهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامهی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(1) یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَّه؛(2) مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامهی معروف، اشاعهی معروف، ازالهی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه.(3) خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
2 )
سوره مبارکه النساء آیه 64
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
3 )
سوره مبارکه فاطر آیه 10
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا ۚ إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ ۚ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ ۖ وَمَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ
ترجمه:
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!
لینک ثابت
تأکید قرآن بر مسئله تبلیغ
شما در قرآن میبینید روی مسئلهی تبلیغ تکیه شده... کلمهی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبههای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛(1) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛ (2) از همین مادّهی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَّه»(3) [هم هست] ــ آیهای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی، (4) بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک.(5) تعبیرات موازی و هممعنای با «بلاغ»... در قرآن الیٰماشاءاللّه [هست]: تبلیغِ «دعوت» چقدر در قرآن تکرار [شده]: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة؛ (6) اِستَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم، (7) و همینطور آیات متعدّد دیگری با تعبیرِ عنوان «دعوت». آیات متعدّد فراوان با عنوان «انذار و تبشیر»؛ ترساندن و بشارت دادن. همهی اینها دعوت است دیگر، همهی اینها تبلیغ است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه يس آیه 17
وَما عَلَينا إِلَّا البَلاغُ المُبينُ
ترجمه:
و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!»
2 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 20
فَإِن حاجّوكَ فَقُل أَسلَمتُ وَجهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِلَّذينَ أوتُوا الكِتابَ وَالأُمِّيّينَ أَأَسلَمتُم ۚ فَإِن أَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا ۖ وَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيكَ البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِالعِبادِ
ترجمه:
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= یهود و نصاری] و بیسوادان [= مشرکان] بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند؛ و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست.
3 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 39
الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا
ترجمه:
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
4 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 62
أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ
ترجمه:
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.
5 )
سوره مبارکه المائدة آیه 67
يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ
ترجمه:
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
6 )
سوره مبارکه النحل آیه 125
ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ
ترجمه:
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است.
7 )
سوره مبارکه الأنفال آیه 24
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید!
لینک ثابت
لزوم شناخت مخاطب در تبلیغ
مخاطب را بشناسید. اگر چنانچه ما موادّ تبلیغیمان و شیوهی تبلیغمان متناسب با وضعیّت مخاطب نباشد، ناموفّق خواهیم بود... احتمال دارد که یکی از مصادیق یا یکی از معانی این آیهی شریفهی «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه»(1) همین باشد. اینکه حالا مثلاً اگر برای مردم ترکزبان پیغمبری فرستادند او بایست ترکزبان باشد، خب اینکه بدیهی است، بدون این که معنی ندارد؛ احتمال میدهم که این «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» یعنی با همان ترکیب فکری و ذهنیِ قوم باید حرف بزند، صحبت کند، تبیین کند.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 4
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَيَهدي مَن يَشاءُ ۚ وَهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند؛ و او توانا و حکیم است.
لینک ثابت
روحیه جهادی داشتن، لازمه تبلیغ
در تبلیغ، روحیهی جهادی لازم است... این روحیهی جهادی با توجه به این آیهی شریفه است که «وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح»،(1) آن کاری که غیظ کفار را برانگیزد، عمل صالح است. آن کاری که ضربهی به کفار بزند، "ینالون منه" یعنی ضربه زدن، نالَ به دو معنا استفاده میشود، اما ینالون منه وقتی با "مِن" باشد، معنایش این است: «لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا»، یعنی ضربهای به او نمیزند «إِلَّا کُتِبَ لَهُ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ». عمل صالح مینویسند. این خب بهترین جهاد است دیگر. روحانیت باید وسط میدان باشد. باید مأیوس نشود. خاصیت عمل جهادی این است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 120
ما كانَ لِأَهلِ المَدينَةِ وَمَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ وَلا يَرغَبوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصيبُهُم ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفّارَ وَلا يَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ
ترجمه:
سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جویند؛ و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند!
لینک ثابت
تبلیغ یعنی رساندن یک سخن درست
تبلیغ، ریشهی قرآنی دارد؛ کاری نیست که ما آن را اختراع کرده باشیم یا از کسی در دنیا آن را یاد گرفته باشیم. خداوند متعال در سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا اللَهَ وَ کَفَىٰ بِاللهِ حَسیبًا؛(1) و در سورهی مبارکهی مائده [میفرماید]: یٰاَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک؛(2) پروردگار عالم دستور تبلیغ را به پیغمبر خودش عنایت میکند و در آیات کریمهی قرآن از قول پیغمبران، مکرّر در مکرّر مسئلهی تبلیغ ذکر شده: اُبَلِّغُکُم رِسَالٰتِ رَبّی وَ اَنصَحُ لَکُم.(3) تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن. رساندن چه؟ رساندن یک پیام، یک سخن درست؛ این معنای تبلیغ اسلامی است؛ منتها شرط این تبلیغ این است که صادقانه باشد، صمیمانه باشد، امانتدارانه باشد، مسئولانه باشد؛ این معنای تبلیغ است؛ درواقع کار باعظمتی که شما انجام میدهید، این است.1396/10/06
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 39
الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا
ترجمه:
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
2 )
سوره مبارکه المائدة آیه 67
يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ
ترجمه:
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
3 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 62
أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ
ترجمه:
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.
لینک ثابت
توجه به خدا و تضرع کردن لازمه روحانیون برای هدایت مردم
بدیهی است که حضور روحانی در چنین محیطی [در دانشگاهها که محیط جوان، با سواد، اهل معرفت، آیندهدار و مؤثر در آیندهی کشور است] ضروری است. دانشگاههای ما به حضور شما آقایان علما و حضور روحانیون احتیاج دارند؛ و روحانی ای که میبایست در این دانشگاهها برود، باید حتماً خصوصیاتی را در خود به وجود آورَد. بحمداللَّه شما این خصوصیات را - بعضی کمتر، بعضی بیشتر - دارید.
یک خصوصیت، خصوصیت علم و معرفت است. باید با دست پر رفت؛ به قدری که او احتیاج دارد. تا انسان توانی در حدّ بالا نداشته باشد، نمیتواند کسی را از سطوح نازل به یک حدّی بالا بکشد: «دو صد من استخوان باید که صد من بار بردارد» - مَثَل قدیمی عامیانه، حرف کاملاً درستی است - شما هر کس را بالا بکشید، تا سینهی خودتان میتوانید بالا بکشید؛ این است دیگر.
پس بایستی انسان، سطح موجودی و تمکّن فکری و علمی را در خود بالا بگیرد، تا بتواند این را بالا بکشد. طرف را نبایستی کوچک دید - سؤال او را بی ارزش، نیاز او را حقیر و خودش را کم مؤونه تصوّر کرد - هر کسی اینطور با مخاطبش برخورد کند، شکست خواهد خورد و در ارتباطگیری و اثرگذاری، موفّقیتی به دست نخواهد آورد. حقّ مخاطب را بایستی به او بدهید؛ او را مستحقّ و مستوجب التفات و توجّه و اهتمام بدانید و به آن نسبت عمل کنید.
بنابراین، شرط اوّل این است که از لحاظ معرفت، آدم با دست پُر به میان این مجموعه برود. الحمدللَّه این حاصل است - آقایان همه از فضلا هستند - دوم اینکه او روحانیت شما را باور کند - این است - روحانیت هم به لباس نیست. ای بسا صاحب لباسی که روحانی حقیقی نیست، و ای بسا غیر صاحب لباسی که حقیقتاً روحانی است! باید روحانی باشد - اهل معنا، اهل روح - و با روح و معنویت سر و کار داشته باشد.
باید سخن او باطنی داشته باشد؛ از باطنی برآید. اگر سطحی و ظاهری و زبانی و صوری بود، اثر نخواهد گذاشت. واقعاً «اذا خرج من اللّسان، لم تجاوز الآذان». اینگونه است دیگر. باید از قلب برآید؛ آن هم متوقّف است بر ایمان و توجّه و معنویت و روحانیت. این را میشود به وجود آورد و تقویت کرد. هر وقتی که کار در این زمینهها سخت و سنگین میشود، باید به ذخیرهی فیّاض تمام نشدنىِ ذکر اللَّه پناه برد - به نماز، به نافله، به توجّه به خدا، به تضرّع - اینها انسان را فیضان میبخشد.
اگر بخواهیم این باران طهوری که از سخن شما تراوش میکند و نازل میشود، حقیقتاً مطهّر باشد و ادناس و ارجاس را از دلها و ذهنها بزداید، باید آن را تصفیه کنیم. همانطور که من مکرّر از قول مولوی این مطلب را نقل کردهام؛ میگوید: «آبهای دنیا همهی پلیدیهای عالم را از بین میبرد، همهی کثافتها و دنسها و نجاستها با آب تطهیر میشود؛ اما خودِ آب، متغیّر و کثیف میشود. بعد این آب، برای اینکه دوباره طهارت خودش را به دست آورد، عروج میکند؛ به شکل بخار بالا میرود و دوباره به شکل باران - ماءً طهورا(1) - برمیگردد!
معراجی لازم است؛ عروجی لازم است، برای اینکه انسان بتواند آن طهارت را بازیافت کند و مطهّر شود و وارد فضای ذهن و دل و فکر مخاطب گردد، تا بتواند او را تطهیر کند؛ والّا آبِ آلوده، مطهّر هم نیست.
بنابراین، پناه بردن به ذکراللَّه و توجّه به خدا و عرض نیاز و هدایت خواستن و تضرّع کردن، این را تأمین و تضمین میکند. از این جهت، انسان هیچ مشکلی ندارد و همیشه این ذخیرهی فیّاض لطف و رحمت الهی، دم دست انسان است. این دو خصوصیت.
البته خصوصیت سوم هم اخلاق و - به اصطلاح - آن عقل معاشرت است، که «و لو کنت فظّا غلیظ القلب، لانفضّوا من حولک»(2). بایستی با مهربانی برخورد کرد؛ منتها مهربانی بدون ضعف - لین فی قوّة، در بعضی از تعبیرات هست - و نرمش قدرتمندانه. نه اینکه انسان آنقدر لیّن باشد که هر چه گفتند - حرف غلط و نادرست و ناجور - قبول کند و بپذیرد، برای اینکه میخواهد روی خوش نشان دهد و طرف خوشش بیاید!
نه؛ اینکه «لین» نیست. این، ضعف است. مقصود این است که آن برندگی را با نرمش همراه کند؛ مثل تأثیری که قطرات آب بر روی سنگی میگذارد - که با همان لین طبیعی خودش، آنقدر روی سنگ میچکد، که سنگ را تحت تأثیر قرار میدهد و گود میکند. لین به این معنا - با آنها با نرمش، با محبت و با مدارا عمل شود.1376/07/16
1 )
سوره مبارکه الفرقان آیه 48
وَهُوَ الَّذي أَرسَلَ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۚ وَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهورًا
ترجمه:
او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاککننده نازل کردیم...
2 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 159
فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِي الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلينَ
ترجمه:
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
لینک ثابت
پیشبرد اهداف الهی با تبلیغ و تبیین است
دین اسلام، دین تبلیغاست. درست است که ما در دین مقدّس اسلام، برای پیشبرد هدفهای الهی و اسلامی، جهاد و شمشیر را داریم، اما اصل بر تبلیغ و تبیین است؛ یعنی اساس اسلام این است. جهاد، یک فلسفهی دیگر دارد. جهاد برای مقابله با قلدران و ستمگران و موانع تبلیغ و موانع گسترش نور اسلام است؛ اما آنجا که چنین مانعی وجود ندارد، یا حتی در آنجا که این مانع هم هست و جهاد امکانپذیر نیست، راه اساسی اسلام، دعوت و تبلیغ است. یعنی همین آیهی شریفهی معروفی که همه بر زبان جاری میکنیم که میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن. (۱)» پایهی پیشرفت دعوت، اینهاست: اوّلاً، حکمت؛ یعنی کلامی که گفته میشود، باید حکیمانه باشد. پیغمبران حکمایند، علما حکمایند، مسلمین هم باید هر کدام از حکما باشند. پس، مبلّغ اسلام، باید بیان حکمت کند؛ یعنی کلام حکیمانه بگوید. حالا اینکه معنای حکمت چیست و کلام حکیمانه چگونه است، بحث دیگری است؛ امّا اجمالش، یعنی اینکه صحبت، مبتنی بر مبانی صحیح، عقلانی، متقن و متّکی به مدارک باشد. حکمت این است: حرف درست، با ساختار تبیینیِ دارای اتقان. این حکمت است. بعد، «و الموعظة الحسنة.» موعظه، غیر از حکمت است. موعظه این است که این کار را بکنید، این کار را نکنید؛ از خدا بترسید، از جهنّم بترسید، به بهشت رغبت پیدا کنید؛ مرگ هست، سؤال منکر و نکیر هست؛ خوبی مطلوبِ خداست؛ دشمنی مبغوضِ خداست؛ سماحت خوب است؛ بخل بد است. اینها موعظه است؛ یعنی نظر به عمل مخاطب شماست؛ چه عمل جسمانی، چهعمل عقلانی. اینها موعظهاست؛ آن هم موعظهی حسنه. باید زبانمان، زبان موعظه باشد، بعد هم مجادله.
البته مجادله هم باید «بالتی هی احسن» باشد؛ مجادلهی بد نباشد. جدال صحیح؛ جدال به احسن. اینها پایههای تبلیغ است. این کارها را که ما همیشه میکردیم. از هزار و چهارصد سال پیش تا به حال، چه وقت مسلمین تبلیغ نمیکردند؟ شما ببینید آفاق عالم را تبلیغ اسلام گرفته است. امروز در منطقهی شرق ایران هرچه شما جلوتر بروید، بیشترِ مسلمین، مسلمینِ به موعظه و تبلیغ و به دعوتند تا به شمشیر. در چین اینهمه مسلمان هست؛ چه کسی اینها را مسلمان کرده؟ در کشورهای مالزی و اندونزی و فیلیپین و دیگر جاهایی که مسلمان هست، چه کسی رفته با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ در هندوستان، چه کسی با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ اگر شمشیر سلطان محمودغزنوی میتوانست مؤثّر باشد، اثرش این بود که مردم را دشمن اسلام کند؛ کمااینکه کرده است. شمشیر مغولها در هند و همان اکبرشاه و جهانگیرشاه و همینهایی که اسمهایشان معروف است و عدّهای هم به اسم اینها افتخار میکنند، یک عدّه دشمنِ سرسخت برای مسلمین درست کرده است. همین سیکهای هند که شما میشناسیدشان، ساخته و پرداختهی شمشیر مغولهایند و دشمنترین دشمنانِ اسلام در هند همین سیکهایند که از هندوها هم دشمنترند. شمشیر، کسی را از اعماق دل مسلمان نمیکند.1372/02/06
1 )
سوره مبارکه النحل آیه 125
ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ
ترجمه:
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است.
لینک ثابت
اهمیت روشنگری و تبلیغ و منبر
برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. کارش تبلیغ بود. در همین انقلاب ما - قبل از پیروزی و اوایل انقلاب - وعاظ و شخصیتهای تبلیغیای بودند که بحمدالله بعضی از آنها الان حی و موجودند و از برکات وجودشان، جامعه باز هم بهرهبرداری و استفاده میکند. اینها گاهی که در تهران یا قم به منبر میرفتند، دنیایی را روشن میکردند؛ روشنگری میکردند. اینکه روایت دارد: «بعالم الناطق مستعمل علمه» - که روایات(1) متعدد دارد - به خاطر همین است: قوت نطق و قوت تبلیغ.1371/06/29
1 )
الخصال، ج1، ص: 197؛
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 137؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج1، ص: 179؛
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
ترجمه:
امير المؤمنين(عليه السّلام)فرمود:پايدارى دين با چهار نفر است:دانشمندى كه دانش خود را اظهار مىكند و آن را به كار مىبرد و ثروتمندى كه در بخشش به اهل دين خدا بخل نمىورزد و فقيرى كه آخرتش را به دنيا نمىفروشد و جاهلى كه از طلب علم تكبر نمىكند.پس چون عالم علم خود را پنهان سازد و ثروتمندى در مال خود بخل ورزد و فقير آخرتش را به دنيايش بفروشد و جاهل از طلب علم تكبر كند،دنيا به عقب بر مىگردد.پس شما را زياد بودن مساجد و رفت آمد اجساد مردم در آنها فريب ندهد. گفته شد:يا امير المؤمنين زندگى در اين زمان چگونه است؟فرمود:با آنان در ظاهر در آميزيد ولى در باطن مخالفت كنيد،براى مرد همان مىماند كه كسب كرده و او با كسى است كه دوستش دارد و با اين حال همواره منتظر فرج از سوى خداوند باشيد.
لینک ثابت
نکاتی در مورد حوزه های علمیه پاکستان
بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
اَلّذینَ یُبَلّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخشَونهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلاّ اللّه(1)
برگزاری سمینار بررسی مشکلات حوزههای علمیّهی پاکستان و حضور حضرات علماء و اساتید و صاحبنظران برجسته از سراسر آن کشور عزیز اسلامی فرصت مناسبی است تا اینجانب ضمن سلام و تحیّت به حضّار محترم، نکاتی را بعرض برسانم:
انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدساللَّه نفسه الزکیه احیاگر اسلام ناب محمّدی(ص) و سرآغاز تحوّلات عمیق و سریع در جهان و مبشّر سقوط و اضمحلال قدرتها و امپراتوریهای بزرگ شد. بیداری و خودیابی و ایستادگی مسلمانان موجب شد که ما جلوههائی از قدرت و حکمت الهی را شاهد باشیم و وعدهی حتمی خداوند در ظهور دین و مکنت مسلمین و وراثت صالحین و خلافت مستضعفین را در آینهی تجارب زمانه، به یقین دریابیم و قیام مهدی موعود ارواحنا فداه و استقرار دولت الهی جهانی آن حضرت را به حقیقت منتظر باشیم.
در این عصر، رسالتِ علماء باللّه و امناء الهی و مبلّغان دین سنگینتر است، تا خود و اهل اسلام را از آتش نیرنگ شیاطین جبّار بر حذر دارند و نهال معرفت دینی را در دلهای مشتاق و بیدار صدها میلیون مسلمان مؤمن به بار نشانند و حبلاللّه المتین را در دسترس امت اسلامی قرار دهند تا با اعتصام همگانی به آن، وحدت جامعه اسلامی محقّق و ارکان نظام شرک و استکبار منهدم شود.
حوزههای علمیّه که خاستگاه علماء ربّانی و مرکز تفقّه در دین و تدبّر در امور مسلمین است لازم است با درک زمان و توجّه به شأن و توقّعی که از آنان در حلّ مشکلات علمی و فکری جوامع و پاسخگوئی به اقبال مردم و هدایت آنها و پرورش و تأمین معلّمان و مبلّغان و دانشمندان و اساتید و نویسندگان و ائمه جمعه و جماعت و نظریّهپردازان و جامعه شناسان اسلامی وجود دارد، متحوّل شده و به رفع نواقص و مشکلات پرداخته و برای این امور مهمّ خود را مهیا سازند. و این جز با اهتمام علماء اعلام و فقهاء عظام (دامت تائیداتهم) و مشارکت دلسوزانهی همهی متصدّیان امور و با استعانت از خدای متعال ممکن نیست. اخلاص در نیّت و ابتغاء مرضات اللّه لازمه توفیق در این حرکت الهی است همچنین مناسب است حضرات شرکت کننده مطالب زیر را مورد عنایت و نظر قرار دهند:
1- تنظیم برنامههای حوزه به گونهای مناسب که علوم مختلف اسلامی را عمیق و دقیق و همه جانبه فرا گیرند و با جهاد و اجتهاد معارف بلند را از معادن و ذخائر غنی فقه شیعی استخراج کنند.
2- در کلیه سطوح آموزشی، قرآن به عنوان برترین مشعل هدایت مورد استفاده قرار گیرد.
3 - برنامهریزی آموزشی و نظم در آموزش و التزام به فراگیری دقیق و امتحان کردن طلّاب مورد توجّه قرار گیرد.
4 - آگاهی از زمان و حقایق علمی و سیاسی جهان و مسلح شدن به بینش جهانی و بهرهوری از علوم روز در حدّ لزوم در برنامهها مورد عنایت باشد.
5 - استنان به سنّت نبی اکرم(ص) و اقتداء به امامان معصوم(ع) در رفتار و گفتار و احیای دل با معارف آنها و تهذیب نفس و پرهیز از تجمّل و تخلّق به اخلاق اسلامی و ساختن شخصیّت اسلامی خود و انس با قرآن و ادعیه جزو برنامههای فردی و جمعی حوزه باشد.
6 - حفظ وحدت کلیّهی برادران فِرَقِ اسلامی خصوصاً احتراز از تشتّت و پراکندگی برادران شیعه.
7 - گسترش فعّالیّتهای حوزه برای فراگیری معارف اسلامی توسط خواهران مسلمان.
از حضرات و بزرگان و اساتید و علماء محترمی که گرد آمدند و اهتمام به امور مسلمین کردند و این اجلاس مهم را تشکیل دادند تشکر میکنم و سلامت و توفیق آنها را از خدای متعال مسئلت دارم و از برگزار کنندگان و خصوصاً جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای سید ساجد علی تقوی تقدیر میکنم و برای شهید عزیز جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای سید عارف حسین حسینی و سایر شهداء عزیز و مرحوم حجةالاسلاموالمسلمین صفدرحسین علو درجات را خواستارم و عزّت و شوکت مسلمین در سراسر جهان را از درگاه الهی مسئلت مینمایم.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته - سید علی خامنهای - دوم ذیقعده الحرام 14121371/02/20
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 39
الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا
ترجمه:
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
لینک ثابت