رستگاری انسان / فلاح/ رستگاری /سعادت /سعادتمندی
فلسفه آفرینش؛ غلبه پیدا کردن استعدادهای مثبت بر استعداهای حیوانی
در درون ما، هم عناصر فرشتگی وجود دارد، هم عناصر سبعیت؛ «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. ثمّ رددناه اسفل سافلین».(1) یعنی استعداد علوّ و ترقی و تعالی و استعداد تنزل و سقوط، تقریباً شاید بشود گفت بینهایت در ما افراد انسان وجود دارد. فلسفهی آفرینش انسان این است که آن استعدادهای برجستهی مثبتِ مفید و ممتاز از لحاظ ارزشهای الهی، با اختیار خود انسان و با مجاهدت انسانی، غلبه پیدا کند بر آن خصلتهای حیوانیت و سبعیت؛ که اگر این غلبه پیدا شد، آن وقت همان استعدادهای حیوانی هم جهتگیری درستی پیدا خواهد کرد. روح تعرض و تطاول اگر چنانچه در خدمت تقوا قرار گرفت، از تعرض به حریمهای مقدس - حریمهای انسانی، حریمهای اجتماعی، حریمهای اخلاقی - جلوگیری خواهد کرد؛ در یک جهت درستی به کار خواهد افتاد. در قرآن و در اسلام به «قتال» امر شده است. قتال یعنی کشتن، یعنی مواجههی با کشتار؛ اما این قتال، استفادهی بهینه از آن روحیهای است که در انسان وجود دارد؛ در خدمت هدایت بشریت و در خدمت ساختن یک دنیای آباد و آزاد و متعالی به کار میرود. این قتال در واقع به معنای نابود کردن حجابها و موانع دستیابی انسان به قلههای رفیع کرامت بشری و انسانی است. اگر چنانچه این خصلتها و خلقیات و استعدادهای برتر و باکرامت ترجیح داده شد، دنیا، دنیای خوبی خواهد شد؛ دنیای سعادت خواهد شد. در آن دنیا تجاوز نیست، تعدی نیست؛ در آن دنیا پستی و فرومایگی نیست؛ در آن دنیا تعطیل استعدادهای انسانی نیست، به انحراف کشیدن این استعدادها نیست؛ در آن دنیا فقر نیست، تبعیض نیست. ببینید چه دنیای خوبی خواهد شد. در آن دنیا انسان خواهد توانست از همهی ظرفیت وجودیِ خود استفاده کند. ظرفیت وجودی ما این نیست که تا امروز دانش بشر و تجربهی بشر به آن رسیده؛ ظرفیتها خیلی بیشتر از اینهاست.1391/07/20
1 )
سوره مبارکه التين آیه 4
لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ في أَحسَنِ تَقويمٍ
ترجمه:
که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم،
لینک ثابت
در جلسات متعدد، من این مرد بزرگوار [شهید بزرگوار محراب، مرحوم آیةاللَّه اشرفی] را از نزدیک دیده بودم؛ حقاً و انصافاً مصداق یک عالمِ عامل بود. فقط زبان او تبلیغ نمیکرد؛ عمل او هم تبلیغ میکرد. تواضع او، زهد او، بیاعتنائی او به بسیاری از چیزهای ظاهری، از ویژگیهای او بود؛ مرد بزرگی بود. خدای متعال هم به او اجر داد؛ در آخرِ یک عمر نسبتاً طولانی، خدای متعال مرگ ناگزیر را برای او به شهادت قرار داد. بارها عرض کردیم؛ شهادت مرگ تاجرانه است، مرگ پرسود است، این روغنِ ریخته را نذر امامزاده کردن است. بالاخره این روغن که خواهد ریخت؛ «کلّ نفس ذائقة الموت».(1) اگر چنانچه انسان سعادت پیدا کند - پروردگارا ! ما هم مشتاق این سعادتیم - این حادثهی ناگزیر را به خدا بفروشد، سود سرشاری کرده است. «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم»؛(2) خدا جان را میخرد، خدا مشتری است. این خیلی سعادت بزرگی است، و این مرد این سعادت را پیدا کرد.1390/07/20
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 185
كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ۗ وَإِنَّما تُوَفَّونَ أُجورَكُم يَومَ القِيامَةِ ۖ فَمَن زُحزِحَ عَنِ النّارِ وَأُدخِلَ الجَنَّةَ فَقَد فازَ ۗ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ
ترجمه:
هر کسی مرگ را میچشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه فریب نیست!
1 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 35
كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ۗ وَنَبلوكُم بِالشَّرِّ وَالخَيرِ فِتنَةً ۖ وَإِلَينا تُرجَعونَ
ترجمه:
هر انسانی طعم مرگ را میچشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم؛ و سرانجام بسوی ما بازگردانده میشوید!
1 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 57
كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ۖ ثُمَّ إِلَينا تُرجَعونَ
ترجمه:
هر انسانی مرگ را میچشد، سپس شما را بسوی ما بازمیگردانند.
2 )
سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه:
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
لینک ثابت
لزوم ملاحظه هدف نهایی رستگاری انسان در الگوی پیشرفت
[مساله چهارم درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] مسئلهی دیگر، مسئلهی انسان است؛ نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. این موضوع در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خوب، پیداست انسان اسلامی با انسانی که در فلسفههای مادی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بکلی متفاوت است؛ این یک انسان است، آن یک انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یکی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مکاتب مادی بکلی متفاوت است. انسان، محور است. همهی این مسائلی که ما داریم بحث میکنیم: مسئلهی عدالت، مسئلهی امنیت، مسئلهی رفاه، مسئلهی عبادت، برای این است که فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئلهی سعادت و مسئلهی عقبی متعلق به فرد است؛ نه به این معنا که انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها کار نکند؛ نه، «من احیاها فکأنّما احیا النّاس جمیعا».(1) در روایت هست که معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است که تو کسی را هدایت کنی.(2) معلوم است که هدایت وظیفهی همه است؛ لیکن در نهایت آن چیزی که از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است که به وظائفمان عمل کنیم؛ که البته آن وقت وظائف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حکومت حق، مبارزهی با ظلم، مبارزهی با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعهی اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که «لیقوم النّاس بالقسط»(3) - که به عنوان هدف انبیاء ذکر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان؛ این بایستی مورد توجه باشد. انسان موجودی است مکلف، مختار و مواجه با هدایت الهی - «أ لم نجعل له عینین و لسانا و شفتین و هدیناه النّجدین»(4) میتواند هدایت را انتخاب کند، میتواند ضلالت را انتخاب کند. انسان موجودی است متعهد، برای خود، برای جامعه، برای اهل. آن وقت با این نگاه، مردمسالاری علاوه بر اینکه برای مردم یک حق است، یک تکلیف هم میشود؛ یعنی همهی مردم در امر حکومت جامعه مسئولند. نمیشود گفت که آقا به من مربوط نیست؛ نه، صلاح و فساد کشور، حکومت، اینها به یکایک انسانها مرتبط است؛ یعنی انسان در مقابل آن متعهد است. این هم یکی از آن عناصر اصلی است که بایستی در دیدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگیرد و در این الگو رعایت شود.1389/09/10
1 )
سوره مبارکه المائدة آیه 32
مِن أَجلِ ذٰلِكَ كَتَبنا عَلىٰ بَني إِسرائيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعًا وَمَن أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاسَ جَميعًا ۚ وَلَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيرًا مِنهُم بَعدَ ذٰلِكَ فِي الأَرضِ لَمُسرِفونَ
ترجمه:
به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند.
2 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 211 ؛
تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، میرزا محمد مشهدی، ج 4، ص 95
قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ- وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً- قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى قَالَ ذَاكَ تَأْوِيلُهَا الْأَعْظَم؛
ترجمه:
فضيل بن يسار گويد: بامام باقر عليه السّلام عرضكردم: خداى عز و جل در كتابش فرمايد: «و هر كه او را زنده كند گويا همه مردم را زنده كرده است» فرمود: يعنى او را از سوختن و غرق شدن نجات دهد، عرضكردم: كسى كه او را از گمراهى بسوى هدايت برد چگونه است؟ فرمود: اين تأويل اعظم آيه است (يعنى آيه شامل اين معنى هم هست و اين معنى مهمتر و عاليتر از معنى اولست)
3 )
سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
لینک ثابت
بیزاری از طاغوت و ایمان به خدا شرط نجات و رستگاری
در اینجاست[مکه] که حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله در برابر مستکبران زمان و خداوندان زر و زور، پرچم توحید را برافراشت و بیزاری از طاغوت را در کنار ایمان به خدا، شرط نجات و رستگاری شمرد: فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی ... (1)1386/09/27
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 256
لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
لینک ثابت
حیات طیبه اسلامی یعنی حرکت به سمت معنویت از طریق دنیایی مناسب
اسلام مردم خود را خوشبخت و سعادتمند میخواهد. این سعادت فقط با پول بهدست نمیآید؛ فقط با ذکر و عبادت هم بهدست نمیآید. حیات طیبهی اسلامی، زندگییی است که در آن، راه رسیدن به معنویت و اهداف و سرمنزلهای نهاییِ این راه، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند. اسلام دنیای مردم را آباد میکند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست. هدف نهایی عبارت است از اینکه انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیتخاطر، و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند. حیات طیبهی اسلامی شامل دنیا و آخرت - هر دو - است.1384/02/18
1 )
سوره مبارکه النحل آیه 97
مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجزِيَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانوا يَعمَلونَ
ترجمه:
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
لینک ثابت
تقوا،عامل دستیابی به رستگاری
محصول ماه رمضان، تقواست؛ به خود پرداختن، به خود رسیدن و ذخیرهی تقوا را برای خود فراهم کردن؛ «لعلّکم تتّقون».(1) ماه رمضان در ما ذخیرهی تقوا ایجاد میکند. این تقوا هم خود وسیلهیی برای منازل عالیتر است. تقوا مرکبی است که میتواند ما را به آن منازل عالی برساند: «و اتّقوا اللَّه لعلّکم تفلحون»؛(2) «فاتّقوا اللَّه لعلّکم ترحمون»؛(3) «و اتّقوا اللَّه و یعلّمکم اللَّه»(4). علم و هدایت و رحمت الهی بر اثر تقوا از سوی خداوند به انسان عطا میشود. از همه بالاتر، فلاح است. فلاح و رستگاری بر اثر تقوا به دست میآید. عزیزان من! این ذخیرهی تقوا را که در ماه رمضان بهدست آوردیم - اگر انشاءاللَّه بهدست آورده باشیم - اگر بر سر سفرهی زیارت الهی درنگ کرده باشیم و از آن بهره برده باشیم، باید حفظ کنیم؛ این محصول بسیار ارزشمندی است؛ مثل آن کشاورزی که زحمات خود را میکشد، محصول گندم خود را میچیند، بعد آن را در یک سیلوی مطمئنی بهدست امینی میسپارد تا در طول سال بتواند از آن استفاده کند. این آذوقهی طول سال ماست. در طول سال، این آذوقه تهدید میشود: وسوسهها هست، زرقوبرقها هست، شهوات و هواهای نفسانی هست و گناهان؛ اینها همه آفت این ذخیرهی ارزشمندند. از این ذخیره برای مقابله با آن آفتها استفاده کنید و این ذخیره را حفظ کنید.1383/08/24
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 183
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ
ترجمه:
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
2 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 200
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصبِروا وَصابِروا وَرابِطوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
3 )
سوره مبارکه الحجرات آیه 10
إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحوا بَينَ أَخَوَيكُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمونَ
ترجمه:
مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!
4 )
سوره مبارکه البقرة آیه 282
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِذا تَدايَنتُم بِدَينٍ إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكتُبوهُ ۚ وَليَكتُب بَينَكُم كاتِبٌ بِالعَدلِ ۚ وَلا يَأبَ كاتِبٌ أَن يَكتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ ۚ فَليَكتُب وَليُملِلِ الَّذي عَلَيهِ الحَقُّ وَليَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلا يَبخَس مِنهُ شَيئًا ۚ فَإِن كانَ الَّذي عَلَيهِ الحَقُّ سَفيهًا أَو ضَعيفًا أَو لا يَستَطيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَليُملِل وَلِيُّهُ بِالعَدلِ ۚ وَاستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم ۖ فَإِن لَم يَكونا رَجُلَينِ فَرَجُلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ أَن تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَكِّرَ إِحداهُمَا الأُخرىٰ ۚ وَلا يَأبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعوا ۚ وَلا تَسأَموا أَن تَكتُبوهُ صَغيرًا أَو كَبيرًا إِلىٰ أَجَلِهِ ۚ ذٰلِكُم أَقسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقوَمُ لِلشَّهادَةِ وَأَدنىٰ أَلّا تَرتابوا ۖ إِلّا أَن تَكونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُديرونَها بَينَكُم فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ أَلّا تَكتُبوها ۗ وَأَشهِدوا إِذا تَبايَعتُم ۚ وَلا يُضارَّ كاتِبٌ وَلا شَهيدٌ ۚ وَإِن تَفعَلوا فَإِنَّهُ فُسوقٌ بِكُم ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدّتداری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.
لینک ثابت
ایمان و عمل به دین خدا،عامل عزت و سعادت جامعه
من به شما عرض کنم، برای یک ملت اگر عزّت سیاسی و اجتماعی مطرح است، اگر رفاه مادّی و رفاه در زندگی مطرح است، اگر رسیدن به آرزوها و آرمانهای بزرگِ معنوی و دنیایی و آخرتی - هر دو - مطرح است، اگر دنبال علم است، اگر دنبال قدرت جهانی و بینالمللی است - و هرچه که این ملت به دنبال آن است - این در صورتی تأمین میشود که این ملت بتواند عناصر و حالاتی را در خود به وجود بیاورد. اوّل از همه هم ایمان است؛ ایمان به همان هدف و ایمان به همان راه. بیایمانی و ولنگاری و باری به هر جهتی و دمدمی مزاج بودن، با آیندهی روشن و افتخارآمیز نمیسازد. شما اگر تاریخ را نگاه کنید، خواهید دید هر ملتی هم که به جایی رسیده است، اوّلین چیزی که داشته، ایمان و اعتقاد بوده است. اگر سیر تاریخ را مطالعه کنید - نه تاریخ هزار سال و پنج هزار سال قبل؛ همین تاریخ معاصر؛ تاریخ همین کشورهایی که امروز در دنیا هستند؛ - میبینید آنچه که دارند - حالا هرچه هست - امور مثبت و ایجابیای که از آن برخوردارند، در فصلی به آنها داده شده است که در آن فصل، این خصوصیات را داشتهاند؛ اوّل ایمان. آن وقت جامعهای که با فکر و تشخیص درست خود، عزّت و افتخار و سعادت زندگی را در راه خدا یافته است و میداند که اگر به دین خدا عمل کند، هم دنیا و هم آخرت، هم مادّیت و هم معنویت با هم نصیب او خواهد شد، این را هم باید بداند که اولین شرط این راه این است که به این فکر، به این مبنا و به این راه ایمان داشته باشد. ببینید؛ خدای متعال در قرآن میفرماید: «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا لتؤمنوا باللَّه و رسوله»؛(1) ای پیغمبر! ما تو را به عنوان شاهد، به عنوان بشارتدهنده و به عنوان بیمدهنده فرستادیم تا تو و همهی کسانی که با تو هستند، ایمان بیاورند به خدا و پیامبر. خود پیغمبر هم داخل در این خطاب است؛ «لتؤمنوا باللَّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بکرة و اصیلا»،(2) یعنی تا این ایمان نباشد، هیچ چیز پیش نخواهد رفت. این نکته را در ذهنتان بگنجانید؛ آن وقت نگاه کنید ببینید کسانی که در رخنهی به ایمان عمومی تلاش میکنند - و همیشه تلاش داشتهاند - دنبال چه هستند. میدانید که این ایمان پایهی اصلی سعادت و افتخار ملت است. هر عامل و هر مبلّغی که پایهی این ایمان را سست کند - به هر نحوی که باشد؛ یا او را دچار وسوسه و تردید کند، یا او را به حالت بیقیدی و لاابالیگری و باریبههرجهتی و ولنگاری بکشاند - آن هدف پلید را دنبال میکند؛ یعنی با عزّت ملی، با افتخار ملی و با سعادت ملت به مقابله میپردازد.1379/08/11
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 8
إِنّا أَرسَلناكَ شاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذيرًا
ترجمه:
به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم،
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 9
لِتُؤمِنوا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ وَتُعَزِّروهُ وَتُوَقِّروهُ وَتُسَبِّحوهُ بُكرَةً وَأَصيلًا
ترجمه:
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.
2 )
سوره مبارکه الفتح آیه 9
لِتُؤمِنوا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ وَتُعَزِّروهُ وَتُوَقِّروهُ وَتُسَبِّحوهُ بُكرَةً وَأَصيلًا
ترجمه:
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.
لینک ثابت
عید فطر، روز طهارت و پاکیزگی
در آن طوری که از مجموع آنچه مربوط به عید فطر و عید قربان است، استفاده میشود، این روز شریف، روز طهارت و تزکیه و پاکی و پاکیزگی است.در یکی از این دو سورهای که در نماز عید خوانده میشود، میفرماید: «قد افلح من تزکّی».(1) یعنی آن کسی که خود را پاکیزه کند و دامان و روح و دل خود را از آلودگیها نجات دهد، از فلاح برخوردار است. فلاح، یعنی موفقیّت در میدان زندگی و رسیدن به هدف آفرینش. در سورهی رکعت دوم میفرماید: «قد افلح من زکّیها»(2)؛ عیناً همان مضمون است. یعنی کسی که بتواند جان خود را تزکیه و پاکسازی کند، به فلاح و رستگاری دست یافته است. در هر دو سوره، صحبت از تزکیه و طهارت و پاکیزگی است.
علاوه بر اینها، در این روز، یک واجب مالی وجود دارد که عبارت از ادای زکات فطر است. زکات هم آن تعبیهی مالیای است که موجب طهارت انسان میشود: «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکّیهم بها»(3). گرفتن این واجب و این صدقهیء مالی از مردم، موجب طهارت روح و پاکسازی آنها از دنائتها و لئامتها و حرص و بخل و بقیهی آلودگیهاست.
عزیزان، برادران و خواهران من؛ نمازگزاران عزیز! پس، روز عید فطر، روز طهارت و پاکیزگی است. ممکن است این پاکیزگی، به خاطر آن باشد که یک ماه روزه گرفتهاید، ریاضت کشیدهاید و خود را از آلودگیها پاک کردهاید. ممکن است علاوه بر این، به خاطر آن باشد که در چنین روزی، با حضور در این میدان عبادت، به عبادت دستجمعی روی آوردهاید. بههرحال، مسأله این است که انسانِ مسلمان بعد از ماه رمضان در روز عید فطر، در عرصهی طهارت و تزکیه است.1375/11/21
3 )
سوره مبارکه التوبة آیه 103
خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَكّيهِم بِها وَصَلِّ عَلَيهِم ۖ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
از اموال آنها صدقهای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!
لینک ثابت
قرآن، مایه هدایت متقین/تفسیر آیه 5 سوره بقره
وقتی این خصوصیات تمام شد میفرماید: «اولئک علی هدیً من ربهم«(1) این کسانی که این شش خصوصیت را دارند از سوی پروردگارشان بر هدایتند و علاوه بر اینکه خود این خصوصیات نشانهی هدایت الهی است خود اینها کمک میکند به هدایت یافتن انسان و مراتب راههای جدید و منطقهای ناشناخته و حقایق تازهای را به برکت این تقوایی که از اینها حادث شده از قرآن استنباط میکند و همانطور که گفتیم: این قرآن مایهی هدایت متقین است این هدایت را از چه کسی و از کجا میآورند؟از قرآن. «اولئک همالمفلحون»(2)و همانانند رستگار و کامیاب شوندگان.
فلاح که معمولاً در ترجمههای فارسی به رستگاری ترجمه میشود معنای دقیقش به مقصود دست یافتن است و مفلح یعنی آن کسی که به هدف و مقصود خودش دست یافت، که البته آن را در ترجمه فارسی(رستگار) رها شدهی از بندها، و نجاتیافته از مشکلها معنی میکنند، که میتواند درست باشد منتها من در کنارش کامیاب هم گذاشتم. (هم آنانند رستگار و کامیاب شوندگان) و این کامیاب نشاندهندهی همان معنای لغوی و دقیق فلاح است.1370/08/01
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 5
أُولٰئِكَ عَلىٰ هُدًى مِن رَبِّهِم ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 5
أُولٰئِكَ عَلىٰ هُدًى مِن رَبِّهِم ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.
لینک ثابت