هماهنگی مبارزات ستارخان با هدایت علمای نجف
یك خصوصیتی در مردم عزیز آذربایجان انسان بوضوح مشاهده میكند؛ این خصوصیت در بعضی از مناطق كشور هست، اما در آذربایجان به شكل بارزی وجود دارد و آن این است كه مبارزات و حركت غیرتمندانهی مردم آذربایجان در دورههای مختلف؛ در قضیهی مشروطه، در قضیهی اشغال نظامی، در قضایای گوناگون - كه در اغلب این قضایا، پیشروِ دیگران هم بودند - همواره با دین و ایمان دینی همراه بوده است. با اینكه جریان روشنفكری چپ و همچنین جریان روشنفكری وابستهی به غرب در منطقهی آذربایجان فعال بود - از همان روزهای اولِ ورود روشنفكری بیمار به كشورمان - و سعی میكردند مردم را از دین جدا كنند، در عین حال اگر شما نگاه كنید به نهضتهائی كه در آذربایجان شكل گرفت و خیلی از آنها نهضتهای عمومی ملت ایران بود كه آذربایجانیها جلوتر از دیگران بودند، میبینید با وجود آن تلاشها، حركت مردم و پیشروان و سرسلسلههای حركتهای مردمی در آذربایجان، بر پایفشاری و پایبندی خود به مسائل دینی، صریحتر از همه بودند. در تبریز، ستار خان میگفت: فتوای علمای نجف در جیب من است. یعنی این مرد بزرگِ مبارزِ شجاع، كار خودش را با هدایت علما و مراجع نجف تنظیم میكرد؛ درست نقطهی مقابل آنچه كه آن روز تفكرات جریانهای روشنفكریِ شرق و غرب میخواستند در این كشور اعمال كنند. همیشه همین جور بوده، امروز هم همین جور است، فردا هم همین جور خواهد بود. ملت ایران در مجموعهی خود، ایمان دینی را معیار و ملاك و راهنما قرار داده است. مثال را ما از آذربایجان زدیم، اما در سرتاسر كشور، با اندازههای كم و زیاد، همهی ملت ایران اینجورند. حركت، حركت همراه با غیرت و شجاعت و احساس مسئولیت است؛ اما با راهنمائی دین، با پشتوانهی ایمان دینی؛ این خیلی ارزشمند است.1391/11/28
لینک ثابت
تدین و غیرت دینی؛عامل نقشافرینی مردم آذربایجان در تحولات تاریخ معاصر
مردم آذربایجان و به طور مشخص مردم تبریز و بسیاری از شهرهای دیگر آذربایجان، اینها کسانی هستند که از بیش از صد سال قبل در عمدهترین حوادث و تحولات مثبت این کشور در صف اول قرار داشتند و نقشآفرینی کردند؛ از تحریم تنباکو که مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد تبریزی وارد میدان شد تا نهضت مشروطیت - چه نهضت مشروطیت اول، چه آنچه که بعد از استبداد صغیر پیش آمد - کانون جوشش مبارزات، آذربایجان بود، شهر تبریز بود. قهرمانان نامدار تبریز توی جیبشان نامهها و احکام علمای بزرگ را داشتند؛ به آنها استناد میکردند، تصریح میکردند، امثال ستارخان و باقرخان؛ حالا غیر از علمای بزرگی که در این نهضت حضور داشتند. حتّی امثال این قهرمانان و رزمندگان دلاور آذربایجان تصریح میکردند که پیرو علمای دین و پیرو احکام مراجع تقلیدند؛ این آثار و اسناد مسلّمِ باقیماندهی از آن روز این را به ما میگوید. اینجور نبود که این حرکت یک حرکت بیجهت و خودبخودی باشد؛ حرکت دینی بود، از روی احساس غیرت دینی بود. همه متدین بودند در سرتاسر کشور، منتها بعضی از نقاط به خاطر خصلتهای بومی - آن غیرت، آن شجاعت، آن مردانگی - این حرکت دینی را برجستهتر کردند؛ تبریز و آذربایجان اینجور بوده.
بعد از آنی که نهضت اسلامی شروع شد از پانزده خرداد سال 42 همین جور بود. از آنجا علمائی زندانی شدند، تبعید شدند، به زندان تهران آورده شدند. در طول این سالها هم همین جور بود. در شروع انقلاب هم خب، بیست و نه بهمن یک شاخص عمده است، یک سنگ نشان است در این جادهی عظیم حرکت مردم ایران. من مکرر گفتم، نمیخواهم تکرار کنم؛ اگر بیست و نه بهمن نبود، نوزده دی قم معلوم نبود بتواند این اثر را بگذارد. حرکت بیست و نه بهمن تبریزیها بود که خون شهدای مظلوم نوزده دی قم را جوشاند، زنده کرد، پیام آن را به همهی دنیا رساند، به همهی کشور رساند. حرکت مردم تبریز اینجور اثرگذار بود. بعد هم مسائل انقلاب، مسائل جنگ.
اولین امام جمعهی شهید و شهید محراب از تبریز بود؛ از پنج شهید محراب، دو نفرشان مال تبریزند. در بین لشکرها، در بین سردارها، لشکر عاشورا و رزمندگان آذربایجانی و تبریزی و سرداران آنها جزو برجستگانند. یک لشکر مجموعهای از جوانهاست، همهی مردم تو لشکر نیستند؛ اما اگر همهی مردم در راه نباشند، همهی مردم دلشان در این جهت نباشد، یک لشکر دلاورِ قهرمانی مثل آن لشکر به وجود نمیآید. جنازهی شهدا را هی بیاورند، تشییع کنند، هی مردم مشتاقتر بشوند؛ پدر مادرها جوانهاشان را بیشتر بفرستند جبهه؛ اینها همه معنا دارد. اینها همان راز موفقیت ملت ایران است.1390/11/26
لینک ثابت