newspart/index2
حضور زنان در صحنه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
حضور زنان باحجاب در جریان مبارزات مشروطیت

امام (رضوان الله علیه) در یك بیانی خطاب به زنها میفرمودند: اینكه شما قبول كردید روز ولادت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) روز زن باشد، این برای شما مسئولیت و تكلیف به وجود می‌آورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است؛ معنای این چیست؟ این یك حركت نمادین است؛ این كار، سمبلیك است. معنایش این است كه زن باید در این صراط حركت كند؛ عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار برای زنان در این راه است؛ راهی كه در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ایستادگی در میدانهای گوناگونِ محتاج ایستادگی هست، تربیت فرزند هست، زندگی خانوادگی هست؛ همه‌ی زینتها و فضیلتهای معنوی در آن هست؛ زنان باید در این جهت حركت كنند.
خوشبختانه زنان جامعه‌ی ما حقاً و انصافاً نه فقط در انقلاب ما، بلكه از گذشته هم همین جور بوده است؛ زنان متدین ما در میدانهای گوناگون و در همه‌ی قضایا جزو پیشروان بودند. قبل از شروع مبارزات تند مشروطیت، زنها در میدان بودند. در یك برهه‌ای، مبارزات مشروطیت آرام بود؛ بعد شدت پیدا كرد، كه همه وارد شدند. آن وقتی كه هنوز همه وارد نشده بودند و در واقع فقط یك عده‌ای از علما و خواص دنبال این قضایا بودند، زنها بلند شدند، یك اجتماعی تشكیل دادند، آمدند اینجا سر راه حاكم و زمامدار وقت را گرفتند، او از دست اینها فرار كرد، رفت در كاخش مخفی شد! رفتند آن طرف، فراش‌باشی‌های دستگاه حكومت، اینها را كتك زدند. آن زمان با چادر و چاقچور وارد میدان شده بودند. اكثر قریب به همه‌ی شماها چاقچور را ندیده‌اید. چادر و چاقچور و روبند، نوع بسته‌ی حجاب اسلامی - ایرانی بود. با آن حالت، اینها وارد این میدان شدند. حالا یك عده‌ای خیال میكنند زن تا وقتی كه بی‌حجاب نباشد، بی‌اخلاق نباشد، نمیتواند در میدانهای گوناگونِ اجتماعی و سیاسی وارد شود. در همین انقلاب خود ما، در بعضی از نقاط كشور، زنها زودتر از مردها اجتماع راه انداختند، در خیابانها حركت راه انداختند و مقابله كردند؛ كه ما اطلاع قطعی داریم. در دوران انقلاب همین جور، در مبارزات گوناگون بعد از پیروزی انقلاب همین جور، در جنگ تحمیلی همین جور.1391/02/23

لینک ثابت
نقش ممتاز زنان در دوران مبارزات انقلابی، تشکیل نظام و جنگ

نقش و سهم بانوان در نظام، یک نقش فوق‌العاده و ممتاز است؛ همچنان که در اصل انقلاب، نقش بانوان ممتاز بود. حالا شاید جوانهای عزیزی که در جلسه هستند و در دوران مبارزات نبودند یا در دوران انقلاب نبودند، نمیدانند آنجا چه اتفاقی افتاد؛ جز از طریق گزارشهائی که همه‌اش هم متأسفانه ناقص است. همه‌ی گزارشهائی که از دوران مبارزه و دوران انقلاب بیرون آمده، گزارشهای ناقص و یکجانبه و کوتاه است. یک کار بزرگی هم در این زمینه داریم، که اگرچه جزو اندیشه‌های راهبردی نیست، اما جزو کارهای راهبردی است و ان‌شاءالله باید دنبال شود. آن کسانی که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب - یعنی آن یک سال و نیمی که حرکت انقلابیِ عمومی شروع شد - نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بی‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توی این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ علاوه بر اینکه در بعضی جاها مثل مشهد ما، اصلاً شروع این تظاهرات، از زنان شد. یعنی اولین حرکت عمومیِ مردمی، یک حرکت زنانه بود. البته مورد تعرض پلیس هم قرار گرفتند. بعد از آن بود که حرکتهای مردانه راه افتاد. هم در مبارزات اینجور بود، هم در ایفای نقش در تشکیل نظام، هم در دوران بسرعت پدید آمده‌ی بعد از تشکیل نظام؛ یعنی دوران جنگ، دوران محنت، دوران امتحان سخت؛ «حتّی اذا ضاقت علیهم الأرض بما رحبت». اوضاع و احوال در دوران جنگ سخت شد. حالا بعضی‌ها جنگ را از تلویزیون و رادیو و اینها میشنفتند، بعضی‌ها با جسم و جان و تنِ خودشان توی میدان جنگ بودند. این گزارشهای پر از حماسه و شور که از جنگ داده میشود، همه‌اش هم درست است - من چون خیلی از این کتابهای مربوط به خاطرات رزمندگان را میخوانم، میدانم همه‌ی اینها درست است - آن شور و شوق و آن عشق به مجاهدت و شوق به شهادت و عدم بیم از مرگ و اینها، همه‌اش همینی است که توی گزارشها هست و درست است؛ لیکن نگاه کلان به جنگ، یک نگاه کاملاً محنت‌بار بود. خب، آن گردانی که جلو با شوق و ذوق دارد میجنگد، او که نمیداند توی قرارگاه اصلی نسبت به مجموعه‌ی جبهه چه حالتی وجود دارد، چه ضعفهائی هست، چه نگرانی‌ها و دغدغه‌های جدی‌ای هست؛ و پشت سر قرارگاه اصلی، در سطح کلان، در کشور، چه کمبودهائی، چه دلهره‌هائی وجود دارد. دوران سختی بود. در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوق‌العاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهای پشتیبانی و بعضاً بندرت در کارهای عملیاتی و نظامی - که من بخش کارهای پشتیبانی‌اش را خودم از نزدیک در اهواز دیدم - یک نقش فوق‌العاده بود. زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند.1390/10/14
لینک ثابت
مخالفت عده ای از علما با حضور زنان در تظاهرات انقلاب

اصلاً نمیشود نقش زنان را محاسبه کرد. و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسی که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتی که هیچ کس درک نمیکرد. بزرگانی با یک تعبیرات زشتی به ما میگفتند که شما فکر میکنید با همین مردم میشود کار بزرگی انجام داد؟! آنچنان با تحقیر حرف میزدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسی که به او اشاره میکنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائیهای آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانی بیرون میآمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توی میدان. آن روزی که روز تشکیل کمیته بود، از همه‌ی قشرها آمدند توی کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزی که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزی که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید - استغناء - آمدند وارد میدان سازندگی شدند. آن راهگشائیها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوی را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست میشود.

امام در زمینه‌ی زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمی که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.1390/10/14

لینک ثابت
تبلور عظمت زینب کبری(س) در خطبه ی بازار کوفه

زینب كبری یك نمونه‌ی برجسته‌ی تاریخ است كه عظمت حضور یك زن را در یكی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینكه گفته میشود در عاشورا، در حادثه‌ی كربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - كه واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شكست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی كه موجب شد این شكست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یك پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب كبری‌؛ نقشی كه حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد كه زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نكته ناطق است؛ لیكن این مربوط به تاریخ نزدیك است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یك حادثه‌ی زنده و ملموس است كه انسان زینب كبری را مشاهده میكند كه با یك عظمت خیره‌كننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر میشود؛ كاری میكند كه دشمنی كه به حسب ظاهر در كارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پیروزی تكیه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میكند به یك شكست؛ این كارِ زینب كبری است. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد كه میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل كرد به عزت مجاهدانه، به یك جهاد بزرگ.
آنچه كه از بیانات زینب كبری باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حركت زینب كبری را نشان میدهد. خطبه‌ی فراموش نشدنی زینب كبری در بازار كوفه یك حرف زدن معمولی نیست، اظهارنظر معمولی یك شخصیت بزرگ نیست؛ یك تحلیل عظیم از وضع جامعه‌ی اسلامی در آن دوره است كه با زیباترین كلمات و با عمیق‌ترین و غنی‌ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است. دو روز قبل در یك بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین برده‌اند، این جمع چند ده نفره‌ی زنان و كودكان را اسیر كرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روی شتر اسارت، مردم آمده‌اند دارند تماشا میكنند، بعضی هلهله میكنند، بعضی هم گریه میكنند؛ در یك چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میكند؛ همان لحنی را به كار میبرد كه پدرش امیرالمؤمنین بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به كار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور كلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا: «یا اهل الكوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعه‌گرها، ای كسانی كه تظاهر كردید! شاید خودتان باور هم كردید كه دنباله‌رو اسلام و اهل‌بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور كم آوردید، در فتنه اینجور كوری نشان دادید. «هل فیكم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الكذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یكسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال كردید ایمان دارید، خیال كردید همچنان انقلابی هستید، خیال كردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالی كه واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده‌ی مقابله‌ی با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلكم كمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثا»؛ مثل آن كسی شُدید كه پشم را میریسد، تبدیل به نخ میكند، بعد نخها را دوباره باز میكند، تبدیل میكند به همان پشم یا پنبه‌ی نریسیده. با بی‌بصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، كرده‌های خودتان را، گذشته‌ی خودتان را باطل كردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوك، باطن بی‌مقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیب‌شناسی است.
با این بیان قوی، با این كلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میكرد. اینجور نبود كه یك عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یك خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یك عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یك عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همانهائی كه مسلم را به دست ابن‌زیاد دادند، همانهائی كه به امام حسین نامه نوشتند و تخلف كردند، همانهائی كه آن روزی كه باید با ابن‌زیاد در می‌افتادند، توی خانه‌هایشان مخفی شدند - اینها بودند توی بازار كوفه - یك عده هم كسانی بودند كه ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میكنند، دختر امیرالمؤمنین را می‌بینند، گریه میكنند. حضرت زینب كبری با این عده‌ی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محكم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ی مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است كه الگوست؛ الگو برای همه‌ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب‌شناسی میكند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه‌تان عمل كنید؛ نتیجه این شد كه جگرگوشه‌ی پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.1389/02/01

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی