یكی از كارهایی كه نسبت به كشورهای تحت ستم استعمار انجام گرفت، این بود كه اینها را در عقبماندگی علمی نگه داشتند؛ هم عملًا مانع پیشرفت اینها شدند، هم روحاً اینها را تضعیف كردند تا احساس كنند قادر نیستند. این برای ملت ما در یك دورهی طولانی پیش آمد؛ ما را از پیشرفت بازداشتند. نمیگوییم این كار تماماً به وسیلهی پیشروان علم انجام گرفته و قدرتهای داخلی و سیاستهای دیكتاتوری و مستبدانهی داخلی یا سوء ادارهی دولتها تأثیری نداشته؛ این بخش قضیه را منكر نیستیم؛ اما آن بخش هم مهمترین تأثیر را گذاشت. در دوران قاجاریه، سوء سیاست، بدفهمی، مالدوستی و تنبلیِ مهمترین شخصیتهای مؤثر، در وضع كشور تأثیر میگذاشت؛ اما وقتی در همین دوره هم كسی مثل امیركبیر به وجود میآید و نقش پیشرفت علمی و تأثیر علم در پیشرفت را در سطوح سیاسیون بهدرستی كشف میكند، نقش عامل دوم- كه عامل خارجی است- خودش را بهروشنی نشان میدهد؛ سعی میكنند این شعله را بخوابانند. این نشاندهندهی این است كه آنها توجه دارند كه اگر بخواهند كشوری را تحت سیطرهی اقتصادی و سیاسی نگه دارند، راهش این است كه نگذارند از لحاظ علمی پیشرفت كند. عین همین قضیه در طول دوران حكومت پهلوی هم وجود داشته. اینها مسائلی است كه تحلیل و تبیین آنها جزو كارهای طولانی است. البته این كارها شده؛ اینها دعوی محض نیست؛ استدلالهایی پشت سرش وجود دارد.1384/07/21
لینک ثابت