newspart/index2
جهالت بشر
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تفاوت رابطه علم و دین در تمدن اسلامی و اروپای قرون وسطی

اگر ما برای یك كشور، عزّت و آبرو و رفاه و اقتدار جهانی و پیشرفتهای علمی بخواهیم، باید از طریق علم وارد شویم. من نمی‌گویم برای سعادت یك جامعه، علم كافی است. می‌بینیم كه در دنیا كشورهایی هستند كه علم هم دارند، اما واقعاً سعادتمند نیستند و در مشكلات فراوانی دست و پا می‌زنند. قطعاً علم نه فقط یك شرط لازم، بلكه یك شرط لازمِ بسیار مهمّ است و باید در كشور پیش برود. بنابراین، اهمیت علم معلوم است. اگر امروز كشوری از لحاظ علمی پیشرفت نكرد، نه اقتصادش پیشرفت خواهد كرد، نه اقتدار جهانیش پیشرفت خواهد كرد و نه زندگی مردم پیش خواهد رفت. بالاخره علم باید در كشور پیش برود؛ بخصوص كه ما عقب ماندگی داریم و باید تلاش شود. دوم این‌كه در كشور ما از لحاظ تواناییهای بشری، امكان پیشرفت علمی هست. ما از لحاظ استعداد، از سطح متوسّط دنیا بالاتریم؛ این را من با اتّكا به اطلاع كسانی كه در این زمینه مطالعه و تحقیق و بررسی و كار كرده‌اند و نمونه‌هایی را دیده‌اند، می‌گویم؛ نه به اتكای برداشت ذهنی. این است كه استعداد متوسّط كشور ما، از سطح استعداد متوسّط دنیا بالاتر است. از این یك قدم بالاتر، این است كه استعدادهای برجسته و درخشان در كشور ما، از لحاظ كمیّت، در سطح كمیّت استعدادهای برجسته و درخشانِ خوب در دنیاست. مثلاً اگر فرض كنیم در كشورهایی كه خیلی استعداد درخشان دارند، از هر ده‌هزار نفر، یك نفر درخشان است، و همین عدد در كشورهای عقب‌تر، در سطح هر پنجاه هزار نفر است، كشور ما جزو آن كشورهای جلوست؛ یعنی كمیت انسانهایی كه دارای استعداد درخشان هستند، در سطح بالایی است. من می‌خواهم بگویم یك نقطه‌ی دیگری وجود دارد و آن این است كه كشور ما از استعدادهای استثنایی هم برخوردار است. گاهی استعدادهای استثنایی در دنیا به وجود می‌آید. این دانشمندان معروفی كه در دنیا بودند و هستند و در طول قرون، اسم و اثرشان باقی است، اینها استعدادهای استثنایی هستند. كشور ما از لحاظ برخورداری از استعدادهای استثنایی هم یكی از كشورهای پیشرفته است. دلیلش شخصیتهای بزرگ - چه از لحاظ فلسفه، چه از لحاظ علم - مثل ابن‌سیناها، فارابیها، رازیها و كسانی كه از این قبیل هستند و شما آنها را می‌شناسید و اسمهایشان را شنیده‌اید. بنابراین، از این جهت بشری، ما كم نداریم.
یك نقطه‌ی دیگر در كشور ما وجود دارد كه می‌تواند یك وسیله‌ی مثبت به حساب آید و آن «دینداری» است. در دهه‌های اخیر - بخصوص از قرن نوزدهم میلادی به این طرف - سعی كردند چنین وانمود كنند كه دینداری، عایق و مانع علم و پیشرفت علمی است؛ اما درست بعكس است. پیشرفت علمی، احتیاج به نوعی ایمان دارد. آدم لاابالی و بی‌بندوبار و هرزه و كسی كه دنبال بازده نقد و بازده شخصی است، معمولاً دنبال تحقیقات دشوار علمی نمی‌رود. اگر ایمان بتواند بر دل انسان حكومت كند، این كمك خواهد كرد كه انسان دنبال كار دشوار تحقیق علمی برود؛ چون كار تحقیق علمی ضمن این‌كه شیرین است، دشوار است و محرومیت و مشكلات دارد. می‌بینید كه یك سوداگر بازاری دلاّل چقدر درآمد پیدا می‌كند؛ اما یك عالِم این‌طور نیست. ممكن است عالِم اوقاتش تلخ باشد كه مثلاً امكانات زندگی ندارد؛ اما در دل حاضر نیست به هیچ قیمتی این وضع خودش را با آن وضع سوداگر عوض كند. اصلاً امكان ندارد كه بگویند شما علمت را بده، پول او را بگیر. حاضر نیست این كار را بكند؛ یعنی قدر علم را عالِم می‌داند. پس، دنبال علم رفتن زحمت دارد؛ گاهی محرومیت دارد؛ گاهی مشكلات دارد. اگر ایمانی در دل انسان حاكم باشد، كمك خواهد كرد كه انسان بتواند این راه دشوار را طی كند.
اروپاییها هرچه از لحاظ علمی خوب و جلو هستند، از لحاظ اخلاقی - چه اخلاق فردی، چه اخلاق اجتماعی و تاریخی - آدمهای ناباب در بینشان خیلی زیاد است. نمی‌خواهم مطلق بگویم كه بدند؛ اما خیلی چیزهای بد در بین آنها هست؛ از جمله همین تحریفهای تاریخی و این دروغهای ملی بزرگ. این‌طور منعكس كردند - البته از همان افكار قرن نوزدهمی است - كه تا وقتی علم و دین هر دو می‌خواستند در جامعه حضور داشته باشند، دین جا را برای علم تنگ می‌كرد و اجازه نمی‌داد؛ لذا علم متوقّف می‌ماند! دلیلش چیست؟ دلیلش قرون وسطی‌! در قرون وسطی‌، در بین مردم دین بود و زیاد هم بود، تعصّب‌آمیز هم بود؛ با این همه علم پیشرفتی نكرد؛ اما بتدریج از لابلای این صخره‌های دشوارِ تعصّب و اعتقاد دینی، رگه‌های علمی بیرون آمد و جا را برای دین تنگ كرد - خودش بیرون آمد و صحنه‌گردان شد و دین را به انزوا راند - این تحلیلی است كه آنها می‌كنند. این تحلیل، تحلیل غلطی است؛ یعنی ناشی از حقایق و واقعیّات نیست. اوّلاً قرون وسطایی كه آنها می‌گویند، قرون وسطای دوران جهالت و بدبختی اروپاست، نه دوران عقب ماندگی علمی همه جای دنیا؛ اینها اروپا را تعمیم می‌دهند. حالا فرض بفرمایید اوج قرون وسطی و تاریكی قرون وسطی چه زمانی است؟ قرنهای دهم و یازدهم و دوازدهم میلادی است؛ یعنی قرنهای چهارم و پنجم و ششم هجری؛ یعنی اوج شكوفایی علمیِ كشورهای اسلامی و در رأس همه ایران؛ یعنی قرن ولادت و زندگی ابن‌سینا و رازی و فارابی و دیگران. همه‌ی این شخصیتهای بزرگ، آفتابهایی هستند كه از این طرف دنیا تابیدند.
قرن چهارم هجری، قرن اوج شكوفایی تمدّن اسلامی است. اگر كتاب «تمدّن اسلامی در قرن چهارم» را مطالعه كنید، خواهید دید كه در قرن چهارم هجری - یعنی همان قرن یازدهم میلادی؛ یعنی اوج ظلمت جهل در اروپا كه هیچ چیز نبوده - اوج شكوفایی اسلامی مربوط به ایران است. دانشمندانی هم كه هستند - جز تعداد خیلی معدودی - تقریباً همه ایرانی‌اند؛ در حالی كه دین و دینداری در همان اوقات در ایران از اروپا كمتر كه نبود، خیلی بیشتر هم بود. پس، این دین نیست كه مانع علم است؛ یك چیز دیگر و یك هویّت دیگری است كه مانع از پیشرفت علمی می‌شود. آن چیست؟ آن، جهالتهای گوناگون مردم است؛ خرافات مسیحیتِ آن روز است. هرگز در دوره‌ی اسلامی دیده نشد كه یك عالِم به جرم علم، مورد اهانت قرار گیرد؛ در حالی كه در اروپا به جرم علم یكی را كشتند، یكی را سنگسار كردند، یكی را به دار زدند، تعداد زیادی را آتش زدند! یعنی آنها آنچه را كه در آن‌جا اتّفاق افتاده و ناشی از دینِ خرافیِ آمیخته‌ی به‌شدّت جهالت زده‌ی مسیحیتِ تحریف شده بود، به همه‌ی دنیا تعمیم دادند. گناه اسلام چیست؟ گناه مسلمانان چیست؟ گناه ملتهای اسلامی چیست؟
دین، طرفدار و مشوّق علم است. آن كسانی كه علمای بزرگ هستند - به جز موارد بسیار معدودی - همه جزو علمای باللَّه‌اند. مثلاً ابن‌سینای پزشكی كه كتاب «قانون»اش تا اندكی پیش - یعنی بعد از هزار سال - در اروپا به عنوان یك منبع در دانشگاهها مورد مراجعه بوده، یك عالم دینی است؛ آدمی است كه در عرفان می‌نویسد، در فلسفه هم می‌نویسد. فارابی و دیگران هم همین‌طور بودند. البته، موارد بسیار معدودی هم وجود دارد كه از این قبیل نبودند؛ یعنی عالم علوم طبیعی، عالم دین به حساب نمی‌آمده است. از این قبیل هم داریم؛ اما كم. بنابراین، علم و دین با هم پیش رفتند و دین به علم كمك كرده است. این یك حقیقت بسیار مهمّ است كه امروز خوشبختانه در كشور ما وجود دارد.1378/07/19

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی