newspart/index2
شیخ مفید / فقیه/متکلم/ علمای شیعه/علما / محمدبن‌محمدبن‌نعمان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
شیخ مفید

حوزه دو اشکال اساسی دارد که یکی از آن‏ها حتماً در گذشته نبوده و متعلّق به امروز است و دیگری هم به احتمال زیاد، این‏گونه است. امّا اشکالی که حوزه‏ی ما، دیروز آن را نداشت و امروز دارد، این است که حوزه‏ی دیروز از دنیای زمان خود عقبتر نبود؛ بلکه جلوتر هم بود.
شما نگاه کنید در آن روز علمای ما چقدر محصول علمی و فقهی و کلامی برای مردمِ زمان خودشان دارند. همان عدّه‏ی کمی که در گذشته بودند، کارهای بزرگی انجام دادند. اگر در نیشابور یا بلخ یا هرات یا طوس که اقصی نقاط دنیای اسلام نسبت به بغدادِ آن روز بود، چند نفر شیعه زندگی می‏کردند و سؤال فقهی یا کلامی داشتند، «شیخ مفید» آنان را از بغداد هدایت و راهنمایی می‏کرد. یعنی «شیخ مفید» از زمان خودش عقب نبود. یا در زمان «شیخ طوسی»، اگر دشمنِ مکتبِ اهل بیت می‏گفت: «أن لا مصنّفَ لکم»؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، «شیخ طوسی» خودش به تنهایی وارد میدان می‏شد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص می‏کرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر می‏نوشت. یعنی بدون معطّلی، رجال «کشّی» را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شیخ» را هم نگاشت!
هنوز پاسخ در خانه‏ی اشکال‏کننده بود که می‏گفت فقه ندارید؛ ناگهان یک کتاب عظیم پرفرع پرتحقیق- به حسب سطح تحقیق آن روز- مبسوط از آب در می‏آمد. اگر «محمد بن زکریای رازی»، چهار کلمه‏ی الحادی بر زبانش جاری می‏شد، فوراً «سید مرتضای رازی» در ردّ او کتاب می‏نوشت و نمی‏گذاشت حرف او بی‏جواب بماند. اگر فلان نویسنده‏ی معاند اهل بیت، کتابی می‏نوشت و حقایق و اعمال شیعه را مسخره می‏کرد، بلافاصله «عبد الجلیل رازی قزوینی» حقّش را کف دستش می‏گذاشت و کتاب «النقض» را می‏نوشت. بنابراین، هرکسی که در زمینه‏های فقهی و کلامی- بخصوص- چیزی به شیعه می‏گفت، شیعه با قدرت و قوت، به زبان علمی به او جواب می‏داد و سخن تلخِ رقیب و حریف و معاند را به خانه نمی‏برد.
تا اواخر هم وضعیت این‏گونه بوده است. در هند یک نفر پیدا شد و کتاب «تحفه‏ی اثناعشریه» را که بر ضدّ و ذمّ شیعه و در قدح اهل بیت است، نوشت. «سید حامد حسین»، کتاب «عبقاتِ» به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آن‏طور که به نظرم می‏رسد، شاید حدود ده ردّ بر کتاب «تحفه‏ی اثناعشریه» نوشته شده است.
من فهرستی را نگاه می‏کردم که متعلّق به کتب علمای هندیِ شیعه بود که البته بزرگان و اعلام درجه‏ی یک هم در میان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شاید هم بیشتر علیه این کتاب نوشتند. بنابراین، حوزه‏های علمیه از زمان خودشان عقب نبودند. یک نفر پیدا می‏شد حرفی را در یک کتاب خطّی می‏زد و یک نسخه می‏نوشت و دیگری پخش می‏کرد و دیگری می‏خواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع می‏شدند؛ عالم شیعه هم برمی‏داشت همین کار را عیناً جواب می‏داد و گاهی تندتر و سریع‏تر و بهتر از او اقدام می‏کرد و عقب نمی‏ماند.
تا زمان «شهید اوّل» کتب فقهی ما غالباً متضمّن آرای فقهای اهل سنّت- مثل کتب «علّامه» و «فخر المحقّقین»- هم بوده است؛ ولی بعد از آن زمان، کتب شیعه غالباً دیگر آرای اهل سنّت را ذکر نمی‏کنند. وقتی شما نگاه می‏کنید، می‏بینید که در آن کتابها، رأی فقهای اهل سنّت، با ادلّه‏ی متعدّد جواب گفته شده است. فقط کتاب «خلاف» را نگاه نکنید که «شیخ طوسی» در آنجا فقط به اجماع تمسّک کرده است. غالباً استدلالهای محکمِ کتب «علّامه» و دیگران و نیز کتاب خودِ «شیخ»، مبسوط است.
اما امروز، این‏گونه نیست. امروز، حوزه‏ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک‏ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آنکه اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آنکه اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمی‏رسد. الآن وضعیت این‏گونه است. در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق، دنیا را فراگرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.
حتّی در «اخلاق» هم این‏گونه است. یکی از اعلام حوزه (عَظم الله بقاءه)- که الآن در اینجا تشریف دارند- چند سال قبل از این، سفری به انگلستان کرده بودند و در آنجا کتابخانه‏ای را دیده بودند. به من فرمودند: «یک طبقه از این کتابخانه، کتب اخلاقی بود که فرنگی‏ها در چند سالِ اخیر نوشته‏اند»! در آن چند سال، حوزه‏ی علمیه‏ی قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده‏هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است که می‏دانید غرب با اخلاق، چندان سر آشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آن‏ها بیشتر، فلسفه‏ی اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاقِ غیر معنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از «معراج السعادة» و «جامع السعادات»، در حوزه‏هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.
عین همین قضیه در «حقوق» هم مشاهده می‏شود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلامِ غیر شیعه شده است. ما در این زمینه‏ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشته‏ی تخصّصی ماست و بیشترِ تخصّصِ حوزه‏ها تقریباً فقه است.
چقدر در زمینه‏ی فلسفه و کلام و کلامِ جدید و فلسفه‏ی دین و مباحث دین‏شناسی و سایر زمینه‏ها، مطلب نوشته‏اند و چقدر کار کرده‏اند! ممکن است همه‏ی این‏ها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور می‏خواهید با این‏ها مقابله کنید؟ کجاست آن «عبد الجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده‏هزار کتاب در این زمینه‏ها نوشته شود. امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه‏ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل می‏شود. الآن دورترین کتابخانه‏های دنیا می‏توانند در ظرف مدّت پنج دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه‏ی کنگره‏ی امریکاست، روی صفحه‏ی کاغذ خود چاپ کنند! این‏گونه، مطالب منتقل می‏شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه‏ی امروز ما، آن را دارد.1374/09/13

لینک ثابت
شیخ مفید

شوخی نیست که انسانی مثل صاحب جواهر بنشیند، یک دوره فقه را از اوّل تا به آخر، با آن همه دقّت و تحقیق، به تنهایی بنویسد و یک دایرةالمعارف را به تنهایی در حقوق اسلامی پدیدآورد! این، به معجزه اشبه است. همین‏طور است شیخ انصاری. همین‏طور است صاحب ریاض. همین‏طورند بقیه علمای بزرگ، از متقدمین و متأخّرین. شیخ مفید دویست تألیف دارد.1371/11/25
لینک ثابت
شیخ مفید

آقایان آمده بودند شکایت می‌کردند که برای خواجوی کرمانی(216) سالگرد گرفته می‌شود و مبلغی هزینه می‌گردد، اما مثلاً برای شیخ مفید(217) سالگرد گرفته نمی‌شود. این حرف درستی هم هست؛ یعنی شخصیت شیخ مفید، با شخصیت خواجوی کرمانی قابل مقایسه نیست. اگر شیخ مفید را محاسبه‌اش کنیم و اندازه‌اش مثلاً 100 باشد، خواجوی کرمانی 5/8 است؛ نه از جهت این‌که شیخ مفید یک فرد دینی است و خواجوی کرمانی یک نفر غیر دینی؛ نه، اصلاً فی‌نفسه و در همان شأن خودش، شیخ مفید برجسته‌تر است. این اشکال، اشکال درستی است؛ اما به آقایان گفتم که به نظر شما این اشکال بر چه کسی وارد است؟ شما خیال می‌کنید که دولت جمهوری اسلامی نشسته سالگرد خواجو را تصویب کرده است؟ نه، آدم با همتی در کرمان، چون همشهری خواجو بوده، به نظرش رسیده که چه‌طور است یک سالگرد برای خواجو بگیریم؛ بعد دوندگی کرده، این را دیده، آن را دیده، پولی جمع کرده، زحمتی کشیده، و این مراسم سالگرد درست شده است. شما که در حوزه‌ی قم نشسته‌اید و شیخ مفید را می‌شناسید، کدامتان دویده‌اید، سراغ این و سراغ آن رفته‌اید، ولی برای شیخ مفید سمینار گرفته نشد، که حالا اعتراض می‌کنید؟ آقایان ساکت شدند! بعد من گفتم هزار نفر هستند؛ شما از شیخ مفید بگیرید و همین‌طور جلو بیایید. بزرگان، علما، با رتبه‌های عظیم، از لحاظ علمی، از لحاظ ادبی، از لحاظ جایگاهشان در بنای عظیم معارف اسلامی - مثل خواجه نصیر(218)، ابن‌ادریس و دیگران - هستند، اما همت نیست! به نظر من، این بی‌همتی در خیلی جاها هست.1370/07/28
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی