انقلاب ما دارای دو بعد بود: بعد داخلی و بعد خارجی. در بعد داخلی، ملت فداكار ایران زندگی دستساختهی فرهنگ غرب و آلوده به فساد قدرتهای استكباری را به زندگی اسلامی ـ كه آرزوی همهی مردم ایران بود ـ تبدیل كرد. در این بعد، پیشرفتهای بسیار چشمگیری هم پدیدار شد. امروز روحیات و واقعیات زندگی ملت ایران، با آنچه كه قبل از پیروزی انقلاب وجود داشت و دستهای استعماری روی آن كار كرده بودند، تفاوتهای بسیار زیادی دارد. البته نمیگوییم كه امروز زندگی ما كاملا اسلامی است; ولی معتقدیم در مقایسه با گذشته، به مراتب به زندگی اسلامی نزدیك شدهایم و باید تلاش كنیم كه باز هم نزدیكتر شویم.
زندگی و حیات طیبهی اسلامی، یعنی سعادت دنیا و عقبی و رفاه مادی و تعالی معنوی. انقلاب ما این حركت را در كشور به وجود آورد و دست قدرتمند الهی رهبر و امام بزرگوار آن را به پیش برد، و از این جهت امروز بحمدالله در دنیا ملتی نمونه هستیم.
اهمیت بعد خارجی انقلاب، كمتر از بعد داخلی آن نیست. در بعد خارجی، انقلاب ما توانست ملتهای مسلمان را با هم آشنا، و نسبت به یكدیگر دلسوز و علاقهمند كند. سالهای متمادی استعمار در میان كشورهای اسلامی كار كرد، تا آنها را از هم جدا كند و یا در مقابل یكدیگر قرار دهد; فارس در مقابل عرب، هر دو در مقابل ترك، هر سه در مقابل ملت پاكستان، و همه در مقابل ملتهای دیگر مسلمان. استعمار قصد داشت با این كار، بین كشورها و دولتها، مرزهای جغرافیایی و نژادی و ملی به وجود آورد. اینكه امروز میبینید بعضی از سلاطین و رؤسای دستنشاندهی استعمار فریاد ملیتگرایی و قومیتگرایی را در دنیا سر میدهند، در اصل همان خطوط و روشهای استعماری را دنبال میكنند.
انقلاب ما ملتها را با هم آشنا و نزدیك كرد. امروز كشورها و ملتهای اسلامی، به بركت انقلاب ایران احساس میكنند كه روحیهی مسلمانی در آنها زنده شده است. ملتهای عرب، پیش از آنكه به عرب بودن خود افتخار كنند ـ اگر وجدان و ایمانشان آزاد باشد ـ به مسلمانی خویش افتخار میكنند. ملت مسلمان شبهقارهی هند و آفریقا و سایر ملتهای مسلمان آسیا نیز به مسلمانی خود افتخار میكنند.
اسلام به بركت انقلاب، به صورت یك ارزش درآمد و مسلمانها با احساس اسلام، به هم نزدیك شدند; و از سوی دیگر، دشمنان جهانی اسلام ـ یعنی استكبار جهانی و شرق و غرب متجاوز و امریكای تجاوزكار و غارتگر ـ كه از اعماق وجود با اسلام مخالفند، از وحدت اسلامی و آشنایی ملتهای مسلمان با یكدیگر، دچار وحشت شدهاند.
ما كه امروز برای امام(ره) عزادار هستیم، باید این دو بعد را با كمال جدیت مورد توجه و نظر قرار دهیم; والا اگر خدای ناخواسته راه و وصیت امام فراموش بشود ـ كه انشاءالله هرگز فراموش نخواهد شد ـ نتایج زحمات طولانی آن بزرگوار از بین خواهد رفت.1368/04/12
لینک ثابت
بارها در مجامع دانشجویی گفتهام كه در این نظام مردمی، دانشجویان كه طبقهی پیشرو و پیشاهنگ و زبده و بانشاط پیكرهی اجتماع هستند، باید در سازندگی آینده و ترسیم حركت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند. این تأثیر، با دو عاملی كه باید در كنار هم باشند، تحقق پیدا میكند:
[...]
عامل دوم، جهت فكری و سیاسی و انقلابی دانشگاه است؛ آن چیزی كه به علم هم جان و روح و جهت خواهد داد. در بیانات حضرت امام(ره) و وصیتنامهی ایشان، به این نكتهی اساسی بسیار توجه شده است. دانشگاه لاابالی و بیگانه از ارزشهای دینی و بیتفاوت و خونسرد نسبت به مفاهیم و جهتگیریهای انقلابی، دانشگاهی كه در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهی كه اعضایش - چه دانشجو و چه استاد - نسبت به حركت انقلابی ملت ایران و برای پیشاهنگی و پیشقراولی، احساس تكلیف نكند و نقش درجهی یك را در كار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهی نیست كه امیدبخش و تضمینكنندهی آینده و مورد نظر امام(ره) باشد.1368/03/23
لینک ثابت
عقل امام یکى از قویترین عقلها بود؛ انسانِ به این عاقلى من در عمر خودم ندیدم؛ انسانى بود عاقل، دوراندیش، حکیم، آدمشناس، از جملهی کسانى که فریبش نمیشود داد، بسیار پیچیده، بسیار تیزبین. این خصوصیّاتى بود که در امام بود، در آدمهاى معمولى، اینطور چیزها - مخصوصاً با هم - خیلى کم پیدا میشود؛ یک دانهاش در یک انسانى پیدا بشود، آن انسان انسان بزرگى است؛ همان قوّت پیشبینى امام و آینده را حدس زدن - همین یک دانه، که بتواند آیندهها را حدس بزند - در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ امام این را داشت. آن عقل امام و قوّتِ دقّت ذهنى امام در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ که امام داشت. آن متانت و بردبارى و حلم امام؛ اگر در یک مجلس صد نفر حرفهایى میزدند که امام آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفى نمیزد و سکوت میکرد. حالا در حضور آدم معمولى تا یک کلمه بگویند که برخلاف عقیدهاش باشد، طوفانى در روحش به وجود میآید که جواب بدهد! نخیر، امام اینجورى نبود؛ مگر آنوقتى که لازم میدانست؛ آنوقت بدون اینکه کسى حرفى هم بزند عقیدهی خودش را میگفت، امّا آنوقتى که لازم نبود، اگر صد نفر هم حرف میزدند [حرفى نمیزد]؛ دیدید دیگر در وصیّتنامهی ایشان، ایشان در آخر وصیّتنامه چند جمله اضافه کردند که من در مجلس خبرگان خواندم؛ یکى از آنها این است که حرفهایى به من نسبت میدهند که خلاف واقع است؛(۳) از این قبیل بود. من رفتم خدمت ایشان در زمان بنیصدر، ایشان گفتند: این حرفهایى که این به من نسبت میدهد، از قول من میگوید، همهاش خلاف واقع است. چون او در سخنرانیهایش گاهى میگفت که امام اینجور گفته، [نظر] امام اینجور است؛ چیزهایى را بهعنوان نظر امام ذکر میکرد.1368/03/18
لینک ثابت
بسرعت باید واحدهایى که در جبهه هستند، آن نظمِ ممتاز را -آنکه شما به آن در طبقهبندى کیفیّتها میگویید عالى- پیدا کنند. نه خوب و نه بسیار خوب، بلکه عالى؛ همّت را باید این قرار بدهید. این باید بشود؛ ارتش مناسب جمهورى اسلامى این است: انضباط، عالى؛ روحیه، عالى؛ تجهیزات، تا هرچه بتوانید -تجهیزات را نمیگویم عالى، چون ممکن است کشور نتواند امروز یک تجهیزاتى را که شما لازم دارید برایتان فراهم بکند- امّا آمادگى باید عالى باشد؛ پرداختن به تعمیر و نگهدارى و پشتیبانى و اهتمام به خودکفایى و این ساختنها و تولید کردنها و ابتکار کردنها و آفرینشهایى که در ارتش هست -که دیدید در وصیّتنامهی الهى ـ سیاسىِ امام، وقتى اسم خودکفایى را ایشان میآورند، میگویند دولت و ارتش- (۹) در درجهی عالى. به خوب و بسیار خوب بنده قانع نمیشوم؛ عالى. حرکت را باید این قرار بدهید، همّت را باید بر این بگذارید. و من میگویم میشود. اینکه در این وصیّتنامهی سیاسى _ الهى، ایشان مرقوم داشته بودند -که من خواندم در مجلس خبرگان- که امروز چیزهایى را با قیمت ارزانتر میسازند، (۱۰) این همان گزارشى است که من آن سال به ایشان دادم؛ رفتم به ایشان گفتم آن روز وقتى این قطعه را میخواستند تعمیر کنند، سوار هواپیما میکردند، میبردند آنجا، بعد برمیگرداندند و آنقدر خرجش میشد، [امّا] امروز همین قطعه در داخل کشور ما دارد تعمیر میشود یا تولید میشود و اینقدر خرجش میشود؛ و این امام را تحت تأثیر قرار داد -من هم از روى اطّلاع میگفتم؛ شایعات و شنیدن و اینها نبود؛ نخیر، من در جریان عمل بودم- و ملاحظه کردید ایشان این را در وصیّتنامهی سیاسى _ الهیشان آوردند. این روندها را ادامه [بدهید]. میشود؛ من هر کس بگوید: «این کار نمیشود، نمیتوانیم»، او را متّهم میکنم به کوتاهى همّت. هیچ کارى نیست که از انسان ساخته نباشد.1368/03/18
لینک ثابت