عدّهای از این کارآفرینانِ بااخلاص و متدیّن، چندی پیش آمدند با ما ملاقات کردند و گفتند که برای مجوّزِ یک چیز کوچک -که حالا اسم آوردند و بنده نمیخواهم جزئیّات را بیان کنم- باید انسان از مثلاً ۲۰ یا ۲۵ جا مجوّز بگیرد؛ اینها کار غیر انقلابی است. کار انقلابی یعنی آن کسانی که ضوابط را تعیین میکنند، بیایند راهها را کوتاه کنند؛ راههای میانبُر بگذارند جلوی پای مردم، جلوی پای کارآفرین، جلوی پای کسی که میخواهد خدمت بکند؛ کارهای لازم اینها است.1396/02/10
لینک ثابت
البتّه من بارها گفتهام که هر بخشی سهمی دارد؛ کارآفرین و کارفرما و کارگر و مدیرِ دولتی هرکدام سهمی دارند؛ این عناصر گوناگون که با هم همکاری بکنند، کار در اوج زیبایی و خوبی و کمال انجام میگیرد؛ این معلوم است، باید همه با هم همکاری کنند؛ امّا نقش کارگر را بهعنوان محورِ حرکتِ کار و فعّالیّت و اشتغال در کشور، بایستی [بهعنوان] ارزش معرّفی کرد که مایهی سربلندی باشد.1396/02/10
لینک ثابت
مسئلهی دیوانسالاری هم که بحث قدیمیای است که دیگر حالا نمیخواهم تکرار بکنم. بعضی اوقات دیوانسالاری آن قدر شدید میشود که کارآفرین و سرمایهگذار را بیحوصله میکند که اصلاً دیگر حوصلهاش سر میرود و آماده نیست کاری بکند.1395/06/03
لینک ثابت
این آیهی کریمهای که قاری خوش صوت امروزِ ما، برایمان خواندند: وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی؛ یعنی دستاورد شما تنها در سایهی سعی شما و تلاش شما و کار شما است. در هر سطحی باید اینگونه فکر کنیم؛ باید کار کنیم. نگاه مخاصمهآمیز میان کارگر و کارآفرین و امثال اینها، یک تعبیر غلط از یک واقعیّت است؛ همه باید با هم همکاری کنند. اصلاً نگاه تضادّ و تعارض و تزاحمی که بر تفکّرات غربی حاکم بوده است - مخصوص مارکسیستها هم نیست؛ قبل از مارکسیستها هم نگاهِ ناظر به تضادّ و به تعارض، در تفکّرات غربی رایج و شایع بوده - از نظر اسلام نگاه مردودی است؛ نگاه مقبولی نیست. در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکاری است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبنای تفکّر اسلامی در همهی فعّالیّتها است. البتّه تعامل حدودی دارد، ضوابطی دارد، هر کسی حقوقی دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایهی دولت اسلامی قابل تحقّق است. نگاه تعارضآمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است.1393/02/10
لینک ثابت
اکثر کسانی که میخواهند وارد میدان اقتصادی بشوند، اهل کار سالمند، مردمان سالمی هستند؛ حالا یکی دو نفر هم آدمهای ناسالم پیدا میشوند. باید با چشمهای تیزبین، ریزبین و دوربین مراقبت کنید که کسانی نیایند به عنوان ایجاد اشتغال و ایجاد کار و کارآفرینی تسهیلات بانکی بگیرند، اما کارآفرینىِ واقعی انجام نگیرد. این را باید مراقبت کنید؛ هم شما مراقبت کنید، هم قوهی قضائیه مراقبت کند. به نظر من همکاری قوهی مجریه و قوهی قضائیه در اینجا یک کار بسیار لازمی است.1391/06/02
لینک ثابت
ما با مفسد مخالفیم، با ایجاد کنندهی مفسده مخالفیم، با سوءاستفاده کننده مخالفیم. فعال اقتصادی که با وجود خودش، با فکرش، با پولش، با سرمایهگذاریاش، با کارآفرینیاش دارد به کشور کمک میکند، باید مورد تشویق و تقدیر قرار بگیرد، و میگیرد.1390/05/26
لینک ثابت
سیاستهای کلی اشتغال
بسم الله الرحمن الرحیم
۱. ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی به عنوان ارزش اسلامی و ملی با بهرهگیری از نظام آموزشی و تبلیغی کشور.
۲. آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار (فعلی و آتی) و ارتقاء توان کارآفرینی با مسؤولیت نظام آموزشی کشور (آموزش و پرورش، آموزش فنی و حرفه ای و آموزش عالی) و توأم کردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاههای اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آنها.
۳. ایجاد فرصتهای شغلی پایدار با تأکید بر استفاده از توسعه فناوری و اقتصاد دانشبنیان و آیندهنگری نسبت به تحولات آنها در سطح ملی و جهانی.
۴. ایجاد نظام جامع اطلاعات بازار کار.
۵. بهبود محیط کسب و کار و ارتقاء شاخصهای آن (محیط سیاسی، فرهنگی و قضایی و محیط اقتصاد کلان، بازار کار، مالیاتها و زیر ساختها) و حمایت از بخشهای خصوصی و تعاونی و رقابت از راه اصلاح قوانین، مقررات و رویههای ذیربط در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
۶. جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمانها و ترتیبات منطقهای و جهانی.
/۰۲/۱۰
این آیهی کریمهای که قاری خوش صوت امروزِ ما، برایمان خواندند: وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی؛ یعنی دستاورد شما تنها در سایهی سعی شما و تلاش شما و کار شما است. در هر سطحی باید اینگونه فکر کنیم؛ باید کار کنیم. نگاه مخاصمهآمیز میان کارگر و کارآفرین و امثال اینها، یک تعبیر غلط از یک واقعیّت است؛ همه باید با هم همکاری کنند. اصلاً نگاه تضادّ و تعارض و تزاحمی که بر تفکّرات غربی حاکم بوده است - مخصوص مارکسیستها هم نیست؛ قبل از مارکسیستها هم نگاهِ ناظر به تضادّ و به تعارض، در تفکّرات غربی رایج و شایع بوده - از نظر اسلام نگاه مردودی است؛ نگاه مقبولی نیست. در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکاری است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبنای تفکّر اسلامی در همهی فعّالیّتها است. البتّه تعامل حدودی دارد، ضوابطی دارد، هر کسی حقوقی دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایهی دولت اسلامی قابل تحقّق است. نگاه تعارضآمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است.
بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا ۱۳۹۳/۰۲/۱۰
6. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
ما با مفسد مخالفیم، با ایجاد کنندهی مفسده مخالفیم، با سوءاستفاده کننده مخالفیم. فعال اقتصادی که با وجود خودش، با فکرش، با پولش، با سرمایهگذاریاش، با کارآفرینیاش دارد به کشور کمک میکند، باید مورد تشویق و تقدیر قرار بگیرد، و میگیرد.
بیانات در دیدار فعالان بخشهای اقتصادی کشور ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
7. ۱۳۹۰/۰۴/۲۸
سیاستهای کلی اشتغال
بسم الله الرحمن الرحیم
۱. ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی به عنوان ارزش اسلامی و ملی با بهرهگیری از نظام آموزشی و تبلیغی کشور.
۲. آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار (فعلی و آتی) و ارتقاء توان کارآفرینی با مسؤولیت نظام آموزشی کشور (آموزش و پرورش، آموزش فنی و حرفه ای و آموزش عالی) و توأم کردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاههای اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آنها.
۳. ایجاد فرصتهای شغلی پایدار با تأکید بر استفاده از توسعه فناوری و اقتصاد دانشبنیان و آیندهنگری نسبت به تحولات آنها در سطح ملی و جهانی.
۴. ایجاد نظام جامع اطلاعات بازار کار.
۵. بهبود محیط کسب و کار و ارتقاء شاخصهای آن (محیط سیاسی، فرهنگی و قضایی و محیط اقتصاد کلان، بازار کار، مالیاتها و زیر ساختها) و حمایت از بخشهای خصوصی و تعاونی و رقابت از راه اصلاح قوانین، مقررات و رویههای ذیربط در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
۶. جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمانها و ترتیبات منطقهای و جهانی.
۷. هماهنگسازی و پایداری سیاستهای پولی، مالی، ارزی و تجاری و تنظیم بازارهای اقتصادی در جهت کاهش نرخ بیکاری توأم با ارتقاء بهرهوری عوامل تولید و افزایش تولید.
۸. توجه بیشتر در پرداخت یارانهها به حمایت از سرمایهگذاری، تولید و اشتغال مولد در بخشهای خصوصی و تعاونی.
۹. گسترش و استفاده بهینه از ظرفیتهای اقتصادی دارای مزیت مانند: گردشگری و حق گذر (ترانزیت).
۱۰. حمایت از تأسیس و توسعه صندوقهای شراکت در سرمایه برای تجاری سازی ایدهها و پشتیبانی از شرکتهای نوپا، کوچک و نوآور.
۱۱. برقراری حمایتهای مؤثر از بیکاران برای افزایش توانمندیهای آنان در جهت دسترسی آنها به اشتغال پایدار.
۱۲. توجه ویژه به کاهش نرخ بیکاری استانهای بالاتر از متوسط کشور.
۱۳. رعایت تناسب بین افزایش دستمزدها و بهرهوری نیروی کار.1390/04/28
لینک ثابت
کار فینفسه مهم است؛ اما امروز به دو دلیل اساسی کار و کارآفرینی مهمتر از همیشه است. اینی که گفتند کار در اسلام مهم است، خب این همه روایات فراوانی از ائمه (علیهمالسّلام) در اهمیت کار، در فضیلت کار وارد شده که این کارهائی که شما ذکر کردید، نمونههائی از همین چیزی است که مورد فضیلت است، که حالا من این روایت را اینجا یادداشت کردم: «من یعمل یزدد قوّه و من یقصّر فی العمل یزدد فتره»؛ کار که بکنید، نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. خاصیت کار، کاهش نیست، افزایش است؛ افزایشِ خودِ نیروی کار، نه محصول کار. خب، محصول کار که معلوم است افزایش پیدا میکند- وقتی کار کردید، کار یک محصولی دارد- اما در این روایت، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید که وقتی کار کردید، قدرت کار و نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. «و من یقصّر فی العمل»، کسی که در کار کردن کوتاهی کند، تقصیر بکند، «یزدد فَتره» یا «فِتره»، فتور و سستی او افزایش پیدا میکند. این مال شخص فقط نیست؛ این «مَن» که فرمود: «من یعمل»، معناش فقط این نیست که هر کسی این کار را بکند؛ خب، این روی اشخاص نیست، روی جوامع هم هست: هر ملتی، هر جامعهای. هرچه کار بکنید، نیروی کارتان بیشتر میشود. هرچه تحرک انسان داشته باشد، نشاط حرکتش بیشتر میشود. این خب، مال کار است که در اسلام دربارهی کار این همه حرف هست، که از جمله حالا این روایت را من اینجا خواندم. لکن امروز گفتیم به دو دلیل کار و طبعاً کارآفرینی اهمیت بیشتری دارد.1389/06/16
لینک ثابت
وقتی کار اینقدر مهم است، پس کارآفرینی هم به همین نسبت حائز اهمیت است. اگر کسی بتواند زمینهی کار را فراهم بکند، یک عبادت انجام داده است. نگاه به این کاری که تولید میشود، فقط از جنبهی این نباشد که ما یک بیکار را دستش را به یک کاری بند میکنیم تا یک درآمدی داشته باشد؛ خب، این که البته خیلی چیز خوبی است، لازم است، بلاشک. یعنی کارآفرینی، ایجاد اشتغال در کشور موجب میشود که ثروت تولید بشود؛ همچنانی که سرمایه و سرمایهدار، ایجاد کار میکند - چه سرمایهی مالی، چه سرمایهی علمی - کارگر هم ایجاد سرمایه میکند، ایجاد ثروت میکند. این البته یک جنبهی مهمی است در اشتغال، اما اهمیت اشتغال فقط این نیست. یک بعد دیگر اهمیت اشتغال این است که شما یک گنج را دارید استخراج میکنید. یک انسانی که در او استعدادهائی وجود دارد، میتواند تولید کند، میتواند بیافریند، این افتاده بود آنجا، شما دست او را به کار بند کردید، این گنجینهی درونی استخراج شد؛ خیلی اهمیت دارد. انسانی که کار ندارد، اشتغال ندارد، یک استعداد پنهانِ مخفىِ خداداده را غالباً بدون اختیار خودش راکد گذاشته، وقتی شما این انسان را مشغول کار میکنید، این چشمه که در درون بود و از او استفادهای نمیشد، تشنهای از او سیراب نمیشد، این چشمه را شما به جریان میاندازید. پس اشتغال و اشتغالآفرینی، هم جنبهی اقتصادی بزرگی دارد، هم جنبهی انسانىِ خیلی والائی دارد.1389/06/16
لینک ثابت
دلیل دومِ ما که امروز کار برامان مهم است، کارآفرینی مهم است، این است که ما امروز در مقابل یک فشار جهانی قرار داریم. دشمنی وجود دارد در دنیا که میخواهد با فشار اقتصادی و با تحریم و با این کارهائی که شماها میدانید، سلطهی اهریمنی خودش را برگرداند به این کشور. هدف این است. یک کشور به این خوبی، با این همه منابع، منابع طبیعی، با این موقعیت سوقالجیشی، با همهی امکانات، زیر نگین یک قدرتی در دنیا بوده؛ یک روز انگلیسها بودند، یک روز آمریکائیها بودند - در واقع نظام سلطه، دستگاه سلطه، امپراتوری سلطه. حالا آمریکا یک گوشهای از این امپراتوری است - اینها مسلط بودند بر این کشور؛ انقلاب دست اینها را کوتاه کرده. سلطه میخواهد برگردد به این کشور. همهی این تلاشها برای این است.1389/06/16
لینک ثابت
آنچه که من از مجموع این مطالب احساس میکنم، دو کار را دستگاههای دولتی مورد توقع هست که انجام بدهند: یکی، مدیریت دقیق و عالمانهی منابع است. بسیاری از این مطالبی که گفتند، ناشی است از اینکه مدیریت منابع مالی به صورت دقیقی در همهی موارد انجام نگرفته. این لازم است. این را من به عزیزانی از دولت که اینجا حضور دارند، توصیه میکنم که روی این تکیه کنند. بسیاری از این ایرادها و اشکالها که خیلیاش هم وارد است، مربوط به این است. مدیریت منابع، معناش این است که ما منابع را بکشانیم به سمتی که امروز برای کشور ارزش افزودهی مالی و غیرمالی داشته باشد. مراد من از ارزش افزوده فقط ارزش افزودهی مالی نیست؛ بلکه آنچه که تولید را افزایش بدهد و آنچه که کسب و کار را رونق بدهد و آنچه که امید را افزایش بدهد، اشتغال را افزایش بدهد و از این قبیل. پس یک نکتهی اساسی، مسئلهی مدیریت منابع است.
نکتهی دوم، بهبود فضای کسب و کار است، که از جملهی کارهائی که به نظر ما عمدهی وظیفهی دولت هست، همین هست. وزیر محترم در گزارششان اشاره کردند به بهبود فضای کسب و کار. بهبود فضای کسب و کار، بیشتر وظیفهی دولت است. همین مسئلهی مقررات، تسهیلات گوناگون، پیچ و خمهای اداری فراوان، اینها همه، چیزهائی است که اگر چنانچه اصلاح بشود، بهبود فضای کسب و کار که یکی از مسائل عمدهی اقتصادی ماست، حاصل خواهد شد. همین پنجرهی یک واحد - یک پنجره برای کارها که ایشان ذکر کردند - همین یک کار، اگر انجام بگیرد، به نظر من بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. این مربوط به بخش دولتی است که بخش مهم است. وظیفهی دولت، تکلیف دولت، به نظر من عمدتاً اینهاست؛ البته مسئولین وظائف فراوانی دارند، لکن پایه و مایه آنطور که انسان از مجموع گزارشها و مجموع حرفها استفاده میکند، این دو چیز است.1389/06/16
لینک ثابت
یک نکتهی اساسیای که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئلهی مرغوبیت تولید داخلی است؛ کیفیت تولید داخلی است؛ این خیلی مهم است. البته بخشی از این، ارتباط پیدا میکند به همان قضایای مالی و نمیدانم مقررات و غیرذلک، و پشتیبانیهای دولت؛ اما بخشی هم ارتباط پیدا میکند به عزم و ارادهی مسئولین، کارآفرین و کنندهی کار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آیندهنگری است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا کمپانیهائی هستند صد سال است اینها دارند کار میکنند، صد و پنجاه سال است دارند کار میکنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها کافی است که جنس را تو بازار رائج کند؛ به خاطر اینکه درست کار کردند، خوب کار کردند، مشتری مطمئن است به اینها. شما میگوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلی را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش میکنم؛ بنده که بارها گفتهام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرف ما، به خاطری که مثلاً ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد.1389/06/16
لینک ثابت
یک نکتهی دیگر هم مسئلهی نوآوری و ابتکار و زیبائی است در تولیدات کشور. از جملهی چیزهائی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآوری کردن در همهی تولیدات به صورت پیدرپی و لحاظ حس، یعنی اشباع حس زیبائیشناسی در مصرفکننده است. این یکی از مسائل قابل توجه هست که بایستی به آن اهمیت بدهیم. من حقیقتاً از دوستانی که در این زمینهها تلاش میکنند، کار میکنند، تشکر میکنم.1389/06/16
لینک ثابت
کارآفرینی هم یک خیر است، یک عبادت است، یک کار بزرگ است که باید انجام بگیرد. مسئله، صحیح مدیریت کردن این مجموعه است. مدیریتهای کشوری، مدیریتهای دولتی چه در بخش تقنین، چه در بخش اجراء، چه در بخش قضا، بایستی مدیریت کنند تا تجاوز از حق انجام نگیرد؛ تجاوز از حقوق انجام نگیرد؛ تعرض به یکدیگر انجام نگیرد.1387/02/14
لینک ثابت
اسلام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی هیچیک از این دو طریق را قبول ندارد؛ معتقد است که این دو عامل، یعنی عامل کارآفرینی و ایجاد بنگاههای اشتغال و کارآفرینی یک بازوست، وجود نیروی کار یک بازوی دیگر است. اینها باید هردو باشند و همکاری کنند. نقش دولت، ایجاد یک خط عادلانهی میانه برای این همکاری است؛ ظلم نشود. نه آنها به اینها تعرض کنند، نه اینها از کار آنها کم بگذارند؛ هیچکدام به حقوق یکدیگر تعرض نکنند. اگر اینجور باشد، آن وقت جامعه با سلامت و صفا پیش خواهد رفت؛ نه آن پرخوریها و اسرافها و زیادهرویها فرهنگ رائج خواهد شد، نه محرومیت یک طبقه برای آن طبقه فرهنگ ثابت خواهد شد. این، منطق نظام جمهوری اسلامی است.1387/02/04
لینک ثابت
یکی از این وظائف همین است که مشکلات جامعهی کارگری کشور را جستجو کنند و آنها را برطرف کنند. یکی از این مشکلات یقیناً وجود بیکاری و عدم اشتغال است. رونق دادن به اشتغال و تشویق کارآفرینان و ایجاد بنگاههای کاری هم یکی از این کارهای لازم است. این در منطق جمهوری اسلامی یک تلازم را نشان میدهد. در منطق کشورهای مادی اینجور نیست. در منطق کشورهای سرمایهداری، کارگر یک ابزار است؛ وسیلهای است در خدمت کارفرما. در منطق آن مکتبهای مضمحلشده و نابودشدهای که ادعای طرفداری از کارگر میکردند، وجود جنگ میان کارفرما و کارگر بود. از این جنگ بود که آن نظامها میخواستند نان بخورند و اسمشان را بگذارند مدافعین کارگر. آن وقت در نظام به اصطلاح سوسیالیستی شوروی سابق، همان بساط سرمایهداری، همان اسرافها، همان فسادهای گوناگون مالی به اسم کارگر و به نام دفاع از طبقهی کارگر وجود پیدا کرده بود. منطقشان، منطق تضاد و تعارض بود. اسلام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی هیچیک از این دو طریق را قبول ندارد؛ معتقد است که این دو عامل، یعنی عامل کارآفرینی و ایجاد بنگاههای اشتغال و کارآفرینی یک بازوست، وجود نیروی کار یک بازوی دیگر است. اینها باید هردو باشند و همکاری کنند. نقش دولت، ایجاد یک خط عادلانهی میانه برای این همکاری است؛ ظلم نشود. نه آنها به اینها تعرض کنند، نه اینها از کار آنها کم بگذارند؛ هیچکدام به حقوق یکدیگر تعرض نکنند.1387/02/04
لینک ثابت