مجلس شورای اسلامی / نماینده مجلس/قوه مقننه / مجلس/مجالس/مجلسها/ادوار مجلس
از قانون مجلس تخطّی نشود؛ این هم توصیهی بعدی من است. مجلس یک قانونی گذرانده [قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملّت ایران»]، این قانون به نفع ما است، به نفع کشور است و به نفع صنعت هستهای است. بعضیها خیال میکنند این قانون برای کشور مشکلدرستکن است؛ اشتباه میکنند. این قانون، قانونِ خوبی است؛ اصلاً قانون هم هست، قانون را باید عمل کرد؛ بحثی نداریم. از قانون تخطّی نشود. چه در دسترسیهایی که دیگران توقّع دارند، چه در اطّلاعاتی که ارائه میکنید، طبق این قانون عمل بشود.1402/03/21
لینک ثابت
درست است که شما [نمایندگان] برای مجلس دو شأن قائلید، شأن قانونگذاری و شأن نظارت ــ به همان معنایی که «نظارت» در قانون معنا شده ــ امّا شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مسئلهی نظارت است؛ اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است.1402/03/03
لینک ثابت
در مورد مجلس [یازدهم] من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقهی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است... این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیهای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهیای که بنده دارم، این[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از گرفتاریهای کشور، سال آخر مجالس است که در شرف انتخابات و نگاه مردم و مانند این چیزها است. غرض، این نقاط قوّت خودتان را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛ اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است.1402/03/03
لینک ثابت
باید نوع رابطه [مجلس با قوای دیگر بخصوص با قوّهی مجریّه] را تنظیم کرد. یک دوگانهای اینجا وجود دارد: دوگانهی تقریب و تخریب؛ یک نگاه، نگاه تقریبی است؛ یک نگاه، نگاه تخریبی است. در نگاه تخریبی، رقیبپنداریِ قوّهی دیگر حاکم بر ذهنیّتها است؛ حالا قوّهی قضائیّه کمتر، عمده قوّهی مجریّه و قوّهی مقنّنه است که اینها خود را رقیب هم خیال کنند؛ رقیبی است که باید شانهی طرف مقابل را به زمین برساند؛ این نگاه، نگاه خطرناکی است. حالا، هم از ناحیهی دولت ممکن است این اتّفاق بیفتد، هم از ناحیهی مجلس ممکن است اتّفاق بیفتد؛ یعنی هر دو طرف میتوانند در این نگاه غلط مشکل درست کنند. دولتها گاهی اوقات مجلس را یک امر زائد، یک امر مزاحم به حساب میآورند؛ گاهی لج میکنند. سالها پیش یکی از رؤسای محترم مجلس، پیش من شکایت میکرد که این دولت اصلاً به ما لایحه نمیدهد! بیکار ماندهایم. این واقعیّت دارد! یعنی یک مجلسی تشکیل شده بود که ترکیب مجلس برخلاف میل آن دولت بود؛ این دولت همکاری نمیکرد، اصلاً لایحه نمیداد. اینکه گفتم بعضی اوقات طرح واجب میشود، اینجا است. وقتی که دولت لایحه نمیدهد، علاجش این است شما هم مدام پشت سر هم طرح تنظیم کنید و تصویب کنید و ارائه بدهید، ابلاغ کنید. یعنی یک دولت وقتی میخواهد مجلس را اذیّت کند، یکی از راههایش همین است که اصلاً [لایحه ندهد]. طبعاً وقتی لایحه نیامد، کشور معطّل میماند. این نمونهی واقعی است؛ این مثالی است که اتّفاق افتاده. یا قانون تنظیم میشود، ابلاغ میشود، [بعد] قانون را بگذارند داخل کِشو و درش را هم قفل کنند! اجرا نکنند. [یا] قانونی است که ابلاغ شده امّا آییننامههایش مدّتها است تنظیم نشده. قانونِ بدون آییننامه که قابل اجرا نیست؛ باید آییننامه درست بشود، باید داده بشود برای [اجرا]؛ این کار نمیشود. اینها از طرف دولتها. از ناحیهی مجلس، افراط در بهکارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چارهای ندارد، برای ادارهی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در بهکارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمدهاند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کردهاند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چهکار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیبپنداریِ طرف مقابل است.
یک نگاه دیگر نه، نگاه یک پیکره دیدن مجموعهی نظام است:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
[نظام] یک پیکر است: یکی قلب است، یکی مغز است، یکی شبکهی عصبی است؛ اینها باید با همدیگر کار کنند. اگر مکمّل هم نباشند، مغزی که قلب کمکش نکند، قلبی که مغز کمکش نکند، شبکهی اعصابی که مغز کمکش نکند به کار نمیآید؛ باید همدیگر را [تکمیل کنند]؛ اصلاً مکمل هم هستند. این یک نگاه است. این نگاه، نگاهِ درستی است؛ این نگاه، آن نگاهِ واقعی است. بنابراین توصیهی مهمّ من این است که نگاه مجلس... بایستی نگاهِ همکاری و همافزایی باشد. البتّه ما به دولت و به قوّهی قضائیّه در موارد خودش این تذکّرات را میدهیم؛ حالا هم به شما عرض میکنیم. خب دولت بار اجرا را بر دوش دارد؛ این را که توجّه دارید! بعضی از شماها، خودتان قبلاً در قوّهی مجریّه بودهاید، چه در حدّ وزیر، چه در حدّ مدیر، در قوّهی مجریّه بودهاید و میدانید قوّهی مجریّه با قوّهی مقنّنه فرق میکند. آنجا کار هست، تلاش هست، فشار کار هست، توقّع هست، مطالبه هست؛ باید مراعات قوّهی مجریّه را کرد و بعضی از مناقشات غیر منطقی را نباید دخالت داد. گاهی اوقات میشود که مجلس وقتی با دولت همکاری میکند، یک عدّهای از این بداخلاقها که گوشه کنار نشستهاند، فوراً در روزنامه و در فضای مجازی و مانند اینها میگویند: «مجلس استقلال خودش را از دست داد، مجلس دولتی شد!»؛ به اینها اصلاً اعتنا نکنید. یا از روی غرض این حرفها گفته میشود یا از روی بیاطّلاعی از مصلحت نظام این حرفها گفته میشود.1402/03/03
لینک ثابت
حفظ حرّیّت و صراحتی که شما [نمایندگان] دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا». اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلیای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همهی کشور، همهی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشستهایم که صدای ما را همه میشنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.1402/03/03
لینک ثابت
مسئلهی اصلاح ساختار بودجه خیلی مهم است؛ این [موجب] انضباط مالی است. و یکی از بخشهای مهمّ انضباط مالی این است که از تعهّدات مالیای که منابع پایدار مطمئنّی ندارد، حتماً باید پرهیز بشود. مخاطب این حرف، بیشتر مجلس است؛ [برآورد] منابع مالی نامطمئن و متزلزل در قبال مصارف قطعی؛ خب این یک بیانضباطی به وجود میآورد و بلاشک مشکلات فراوانی را ایجاد میکند. صرفهجویی باید کرد؛ یکی از کارهای مهمّی که در انضباط مالی مهم است، صرفهجویی کردن است. ما باید صرفهجویی را یاد بگیریم. 1402/01/15
لینک ثابت
یک بخش که احتیاج به تحوّل دارد که باید مورد توجّه برادران و خواهران عزیز نمایندهی مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد، تحوّل در بخش تقنین است؛ قانونگذاری. سیاستهای کلّی تقنین ابلاغ شده است؛ این سیاستها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و قانونگذاری به شکل کامل و سنجیدهتر از آنچه امروز انجام میگیرد، انجام بگیرد. و یکی از چیزهایی که غالباً بین قوّهی مجریّه و قوّهی مقنّنه در دولتهای مختلف، در همهی دورهها اختلاف بوده است... این شِکوه وجود دارد که گاهی در قانون بودجهی سالانه در مجلس، هزینههای قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه.1402/01/01
لینک ثابت
مکرّراً قوانین ما، مقرّرات ما، تغییر پیدا میکند. مخاطب این، هم دولت است، هم مجلس؛ بخصوص مجلس. یک مقرّرهای در دولت تصویب میشود، اعلام میشود، ناگهان از مجلس صدایی بلند میشود ضدّ آن، بعد از آنکه مدّتی ترتیبات داده شده و بر اساس آن تصمیمگیری شده، برنامهریزی شده، حالا لغو میشود! اینها اشکال دارد، اینها را باید علاج کرد. مخاطب این توصیهی مؤکّد، هم مجلس است، هم دولت.1401/11/10
لینک ثابت
یکی از ارکان اصلی مدیریّت کشور مجلس شورای اسلامی است؛ بین چند رکن اساسی و اصلی در ادارهی کشور، یکی از این ارکان مهم، مجلس شورای اسلامی است. شما اگر حتّی از یک شهر دوردست و کمجمعیّت نماینده شدهاید، انتخاب شدهاید، آمدهاید داخل مجلس، باید به مجلس با این چشم نگاه کنید؛ شما در یک چنین جایگاهی قرار دارید، درجایگاه مدیریت کشور، و در یکی از ارکان مهم و درجهی یک این مدیریّت. مدیریّت کشور یک پدیدهی چندضلعی است، یک ضلعش مجلس شورای اسلامی است؛ اضلاع دیگری هم دارد ــ حالا سه قوّه یا مثلاً فرض کنید نیروهای مسلّح و امثال اینها ــ لکن یک ضلع مهمّ آن، مجلس شورای اسلامی است. اهمّیّتش این [قدر] است یعنی با این دید بایستی به مجلس نگاه کرد؛ هم بیرون از مجلس، هم داخل خود مجلس باید این نگاه را نسبت به مجلس داشته باشند.1401/03/04
لینک ثابت
ما گفتیم «مجلس انقلابی»! یک عدّهای خوششان نیامد؛ ولی ما حقیقت را گفتیم؛ حالا بعضیها خوششان میآید، بعضیها خوششان نمیآید عیبی ندارد. حقیقت همین بود که مجلس [یازدهم] با شعارهای انقلاب تشکیل شد؛ مردم نگاه کردند، گزینههایی را انتخاب کردند که حرکتشان، جهتگیریشان، شعارشان، حرفشان، حرف انقلاب بود؛ پس مردم هم طرفدار همین گرایش و همین حرکتی هستند که شما عنصر انقلابی در شهر خودتان، در منطقهی خودتان شعارش را دادید، حرفش را زدید. بنابراین مجلس انقلابی یعنی این دیگر. شعارهای انقلاب به نفع کشور است؛ بر خلاف کسانی که میخواهند وانمود کنند که انقلاب برای کشور دردسر است، نه بعکس، انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمانهای انقلابی ــ که البتّه هنوز به آرمانها نرسیدهایم؛ امّا توجّه به این آرمانها و رفتن به سمت این آرمانها ــ درمان دردهای کشور است؛ دردسر نیست، رفع دردسر است؛ انقلاب این جوری است. خب حالا البتّه در فضای مجازی، در فلان روزنامه، در فلان نوشته، کسی یک عقیدهای دارد میگوید عیب ندارد بگویند امّا حقیقت قضیّه همین است که حرکت، حرکت انقلابی بود، مجلس هم انقلابی است.1401/03/04
لینک ثابت
[یک شاخص نماینده انقلابی] سادهزیستی است؛ اسیر تجمّلات و اعیانمنشی و امثال اینها نشدن؛ شما قبل از اینکه بیایید در مجلس، یک جور زندگیای داشتید؛ حالا که آمدید مجلس، نباید فکر کنید که دیگر حالا ما نمایندهایم، مثلاً باید این جوری زندگی کنیم؛ نخیر؛ سادهزیست، همان زندگی معمولیای که داشتید، همان را ادامه بدهید.1401/03/04
لینک ثابت
[یک شاخص نماینده انقلابی] امانتداری است؛ امانتداری خیلی مهم است... اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَحَمَلَهَا الاِنسان، انسان امانت را قبول کرده، امانت الهی را. بخشی از این امانت الهی همینی است که الان دست شما است. بخشی از آن امانت، همینی است که الان در اختیار شما است! این امانت را باید درست حفظ کنید.1401/03/04
لینک ثابت
[یک شاخص نماینده انقلابی] مسئلهی مسئولیّتپذیری است؛ قانونی را تصویب میکنید، اگر به نظرتان این قانون، قانون خوبی است و باید تصویب میشده، محکم بِایستید، بگویید بله، من این را تصویب کردم؛ بله، ما تصویب کردیم. این جور نباشد که ما بگوییم ما این قانون را تصویب میکنیم، میدانیم هم که شورای نگهبان رد میکند، خب بگذار مسئولیّتش بیفتد به گردن شورای نگهبان. میدانیم که این قانون عملی نیست، بعضی از قوانین [این جور] است؛ ببینید من خودم نمایندهی مجلس بودم، بنده مجلس را از داخل میشناسم؛ گاهی آدم میداند که این قانون را دولت با این امکاناتی که دارد، با این شرایطی که دارد، نمیتواند عمل کند؛ میگوید خیلی خب، من تصویب میکنم، بگذار او عمل نکند، مردم او را متّهم کنند، او را مسئول به حساب بیاورند که چرا عمل نشد. نه، این درست نیست؛ باید مسئولیّتپذیری داشته باشید.1401/03/04
لینک ثابت
[یک شاخص نماینده انقلابی] مردمی بودن است؛ مردمی بودن یعنی چه؟ مردمی بودن یعنی با مردم عادی معمولی مخلوط شدن، نشست و برخاست کردن، هم گوش شنوا برای شنیدن حرف مردم داشتن، هم زبان گویا برای روشن کردن ذهن مردم داشتن. اینکه ما برویم در یک جمعی از مردم، یک داعیهای دارند، یک خواستهای دارند، حرفشان را بشنویم و بعد هم بگوییم «بله، صد درصد حق با شما است و این کسانی که گوش نمیکنند، عمل نمیکنند، چنین و چنان هستند»، نه، [کافی نیست]؛ یک وقتهایی هست یک گرهی در ذهن مردم هست، شماها باید این گره را باز کنید؛ این «جهاد تبیین» که ما عرض کردیم، شامل این موارد میشود. مشکلاتی وجود دارد؛ فرض کنید فلان قشر یک مطالبهای دارد، خب شما نمایندهی مجلسید، از مصرف کشور و درآمد کشور مطّلعید، میدانید که این عملی نیست؛ وقتی میدانید عملی نیست، منتظر نمانید که مثلاً فلان نمایندهی اجرائی یا قضائی بیاید بگوید نمیتوانیم؛ نه، شما بگویید نمیشود؛ یعنی هم گوش برای شنیدن حرف مردم، هم زبان برای روشن کردن ذهن مردم داشته باشید. ممکن است در آن جمعی که مقابل شما هستند، دو نفر، سه نفر، ده نفر جماعتی هم بگویند «برو بابا! این هم [کاری نکرد]»! بگویند؛ شماها بایست [به وظیفهی خودتان عمل کنید]. مردمی بودن یعنی این؛ اینکه میگوییم «مردمی»، مردمی، فقط این نیست که ما مثلاً فرض کنید که همین طور مدام شعار طرفداری از مردم بدهیم؛ نه، باید به مردم کمک کنیم؛ «کمک»، هم شنیدن حرف آنها است، هم اجرا کردن خواستهی آنها است در صورت امکان، هم روشن کردن ذهن آنها است در صورت وجود اشکال و عدم امکان.1401/03/04
لینک ثابت