مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید.1398/02/16
لینک ثابت
مسجد / روحانیون و طلاب/بسیج/ نماز جماعت/نماز / مساجد
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید.1398/02/16 لینک ثابت مسجد با معابد مسیحی و یهودی و بودایی و بعضی جاهای دیگر که ما دیدهایم یا شنیدهایم متفاوت است. در مسجد، پیغمبر اکرم نمیرفت فقط نماز بخواند و بیرون بیاید؛ کاری که برای اجتماع پیش میآمد و مهم بود، صدا میزدند: اَلصلوٰةُ جامِعَة؛ بروید به سمت محل صلات؛ برای چه؟ برای اینکه راجع به مسئلهی جنگ مشورت کنیم یا خبر بدهیم یا همکاری کنیم یا بسیج کنیم امکانات را و بقیّهی چیزها؛ و شما در تاریخ اسلام مشاهده میکنید که مساجد، مرکزی برای تعلیم بود؛ میشنویم و در روایات میخوانیم که در مسجدالحرام یا مسجدالنّبی حلقهی درس زید و عمرو و بکر از نحلههای مختلف فکری و مذهبی وجود داشت؛ معنای این خیلی متفاوت است با کلیسیا یا با کنیسهی یهودی که فقط میروند آنجا، یک عبادتی میکنند و بیرون میآیند. مسجدپایگاه است و این پایگاه بر محور ذکر و نماز است.1395/05/31 لینک ثابت یکی از کارهای مهمّ ائمّهی محترم جماعات در مساجد، تبیین مسئلهی نماز برای مردم است.1395/05/31 لینک ثابت باید جامعهی ما اینجور باشد که مثل یک امر محبوب و مطلوب دنبال نماز برویم؛ نه بهعنوان یک تکلیفِ از سر بازکردنی؛ بهعنوان یک چیز شوقانگیز، یک چیز جذّاب. خب مسجد بر محور چنین گوهری شکل میگیرد؛ اجتماعی است بر گِرد یکچنین حقیقت درخشانی. بنابراین مسجد اهمّیّت دارد، پایگاه است؛ همچنانکه معروف شده در زبانها واقعاً پایگاه است. نهفقط پایگاه برای فلان مسئلهی اجتماعی، [بلکه] مسجد میتواند پایگاه همهی کارهای نیک باشد؛ پایگاه خودسازی، انسانسازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابلهی با دشمن و زمینهسازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرتافزاییِ افراد؛ و هَلُمَّ جَرّا. مسجد یک چنین جایگاهی است. بنابراین پیشنمازی مسجد تنهاوظیفهی امام جماعت نیست؛ پیشنمازی هم یکی از کارها است. اقامهی نماز، اقامهی حق و عدل، اقامهی دین، ابلاغ احکام دینی، وظیفهی ما بهعنوان پیشنماز و بهعنوان امام جماعت است. یعنی محور مسجد امام جماعت است، مسجد بر محور امام جماعت [است]. خب اگر این شد، احساس مسئولیّت انسان سنگین خواهد شد. تصوّر بنده این است که یکی از کارهای اساسی عبارت است از امامت مسجد؛ [این] یک کار مهم است؛ بهعنوان یک کار حاشیهای نباید به آن نگاه کرد. اینکه ما به کارهای روزانهمان، به مشاغل گوناگونمان برسیم، بعد سر ظهر یا مغرب با عجلهی تمام در ترافیک و مانند اینها خودمان را برسانیم -نیمساعت، سهربع هم از وقت دیر شده باشد- برویم آنجا بِایستیم به نماز، این کم گذاشتن در حقّ مسجد است. این را باید یک شغل مهم و اساسی بهحساب آورد. عرض نمیکنیم که وقتی امام جماعت شدیم، از همهی کارهای دیگر دست برداریم؛ نه، میتواند انسان بهقدر ظرفیّت خود به کارهای دیگر علمی یا غیرعلمی بپردازد لکن حقّ مسجد باید ادا بشود. از قبل از وقت شروع نماز انسان برود مسجد با طمأنینه، با سکون نفْس آمادهی نماز بشود، نماز را با کیفیّت خوب بخواند. بعد اگر برنامهی حرفزدنی دارد، برگردد طرف مردم و با مردم حرف بزند، برای مردم تبیین بکند؛ برنامههای گوناگونی که در مساجد بحمدالله شماها دارید. زمان ما، آن زمانی که بنده مثلاً در مشهد امامت جماعت میکردم و مسجد میرفتم، خیلی کارها معمول نبود، بلد نبودند یا بلد نبودیم این کارها را. هر کاری میکردیم، نو بهحساب میآمد. امروز بحمدالله این کارها رایج است. اینکه بین دو نماز یا بعد از نماز، امام جماعت بِایستد یا برود روی منبر با مردم حرف بزند یا اینکه مثلاً فرض کنید تختهسیاه در مسجد ببرند، حدیث بنویسند، برای مردم تبیین بکنند، یا بنشینند با جوانهای مسجد حلقهی معرفتی تشکیل بدهند، تبیین کنند، سؤالاتشان را بشنوند، این کارها حالا آنطور که انسان احساس میکند از گزارشها و از حرفها رایج است، آن زمان رایج نبود. آن زمان ائمّهی جماعت عمدتاً به این اکتفا میکردند که بروند نماز را بخوانند و از مسجد بیرون بیایند. حالا یکی دو مسئلهی شرعی هم جواب بدهند، و سؤالی بشود یا نشود؛ بیش از این نبود، [امّا] امروز بحمدالله این چیزها رایج است. و باید روزبهروز این را کیفیّت داد. پس بنابراین یک مسئله، مسئلهی گردهماییِ مردمی بر محور نماز و محور ذکر از نظر اسلام است. این مهم است. بنابراین اگر کار اجتماعی هم در اینجا انجام میگیرد، مثلاً تصمیم میگیرند که یک تعاونیای درست کنند برای فقرا یا در یک امر خیری تعاون کنند، این با توجّه به اقامهی صلات است، با توجّه به ذکر است، برای خدا است، بر محور صلات است. اگر بسیج میشوند ازمسجد برای رفتن در مقابلهی دشمن، این به معنای حرکت جهاد فیسبیلالله هست، بر مبنای خدا است، بر مبنای ذکر است؛ اگر وظیفه پیدا میکنند که امورات شهری را، امورات محلّه را مثلاً از لحاظ امنیّت، از لحاظ کارهای لازم انجام بدهند، باز بر محور ذکر [است].1395/05/31 لینک ثابت مسجد اهمّیّت دارد، پایگاه است؛ همچنانکه معروف شده در زبانها واقعاً پایگاه است. نهفقط پایگاه برای فلان مسئلهی اجتماعی، [بلکه] مسجد میتواند پایگاه همهی کارهای نیک باشد؛ پایگاه خودسازی، انسانسازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابلهی با دشمن و زمینهسازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرتافزاییِ افراد؛ و هَلُمَّ جَرّا. مسجد یک چنین جایگاهی است.1395/05/31 لینک ثابت پیشنمازی مسجد تنهاوظیفهی امام جماعت نیست؛ پیشنمازی هم یکی از کارها است. اقامهی نماز، اقامهی حق و عدل، اقامهی دین، ابلاغ احکام دینی، وظیفهی ما بهعنوان پیشنماز و بهعنوان امام جماعت است. یعنی محور مسجد امام جماعت است، مسجد بر محور امام جماعت [است]. خب اگر این شد، احساس مسئولیّت انسان سنگین خواهد شد.1395/05/31 لینک ثابت تصوّر بنده این است که یکی از کارهای اساسی عبارت است از امامت مسجد؛ [این] یک کار مهم است؛ بهعنوان یک کار حاشیهای نباید به آن نگاه کرد. اینکه ما به کارهای روزانهمان، به مشاغل گوناگونمان برسیم، بعد سر ظهر یا مغرب با عجلهی تمام در ترافیک و مانند اینها خودمان را برسانیم -نیمساعت، سهربع هم از وقت دیر شده باشد- برویم آنجا بِایستیم به نماز، این کم گذاشتن در حقّ مسجد است. این را باید یک شغل مهم و اساسی بهحساب آورد. عرض نمیکنیم که وقتی امام جماعت شدیم، از همهی کارهای دیگر دست برداریم؛ نه، میتواند انسان بهقدر ظرفیّت خود به کارهای دیگر علمی یا غیرعلمی بپردازد لکن حقّ مسجد باید ادا بشود. از قبل از وقت شروع نماز انسان برود مسجد با طمأنینه، با سکون نفْس آمادهی نماز بشود، نماز را با کیفیّت خوب بخواند. بعد اگر برنامهی حرفزدنی دارد، برگردد طرف مردم و با مردم حرف بزند، برای مردم تبیین بکند؛ برنامههای گوناگونی که در مساجد بحمدالله شماها دارید.1395/05/31 لینک ثابت مسئله، مسئلهی گردهماییِ مردمی بر محور نماز و محور ذکر از نظر اسلام است. این مهم است. بنابراین اگر کار اجتماعی هم در اینجا انجام میگیرد... اگر بسیج میشوند ازمسجد برای رفتن در مقابلهی دشمن، این به معنای حرکت جهاد فیسبیلالله هست، بر مبنای خدا است، بر مبنای ذکر است؛ اگر وظیفه پیدا میکنند که امورات شهری را، امورات محلّه را مثلاً از لحاظ امنیّت، از لحاظ کارهای لازم انجام بدهند، باز بر محور ذکر [است].1395/05/31 لینک ثابت یکی از ابتکارات مهمّ امام بزرگوار ما، از هنرهای بزرگ این مرد بزرگ همین بود که از اوّل انقلاب مساجد را محور قرار داد. آن روزهای اوّل انقلاب، آنهایی که یادشان است میدانند که همهچیز در هم ریخته بود: سلاح بیاورند، جمع کنند، از اینجا بردارند، [نکند] دستهای غیر مأمونی به کارهایی دست بزنند؛ مرکز تشکّل لازم بود، هستهی مرکزی لازم بود؛ این هستهی مرکزی را امام بلافاصله همان روز اوّل، حتّی قبل از اینکه اعلام پیروزی بشود، معیّن کردند: مساجد. هرکس از هرجا مثلاً سلاح دست میآورد، ببرد [به مساجد]. بعد هم یک سازماندهی عظیم مسجدی تشکیل شد و به وجود آمد که همان کمیتههای انقلاب بودند، که تا مدّتهای طولانی همهی کارهای انقلاب را اینها انجام میدادند، و درواقع همهی کارهای کشور را اینها انجام میدادند. مسجد یک چنین خصوصیّتی دارد که بر مبنای ذکر و نگاه الهی و توجّه الهی و مانند اینها است. خب این یک نکته است که اجتماع مردم بر محور ذکر خدا و مانند اینها [است]. نکتهی دوّم این است که مسجد پایگاه انواع و اقسام فعّالیّتهای اجتماعی است؛ یعنی وقتی ما مردم را گرد این محور جمع کردیم، از آنها چه میخواهیم. یکی از چیزهایی که میخواهیم این است که به فعّالیّتهای اجتماعی بپردازند. در جامعهی اسلامی همهی آحاد وظیفه دارند، مسئولیّت دارند، باید کار انجام بدهند؛ کار برای پیشرفت جامعه، کار برای امّت. بنابراین اینجا محلّ پمپاژ فکرها و پراکندن وظایف مختلف و کشاندن مردم به کارهای گوناگون است. مسجدبرای انجام فعّالیّتهای اجتماعی و پایگاه فعّالیّتهای اجتماعی است. یک مسئلهی دیگر در مورد مسجد عبارت است از هستهی مقاومت. مقاومت وقتی گفته میشود، فوراً ذهن میرود به مقاومت نظامی و امنیّتی و امثال اینها. خب بله، آن هم قطعاً مقاومت است، امّا بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. حصار فرهنگی، خاکریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همهچیز از دست خواهد رفت.1395/05/31 لینک ثابت مسجد پایگاه بزرگ بسیج فرهنگی و حرکت فرهنگی است؛ شیوهی کار را باید در مسجدآموخت که چهکار کنیم. اوّلاً به شما عرض بکنم حرفی که شما با مأمومین خودتان و مسجدیهای خودتان میزنید، از نطق تلویزیونی و مانند اینها بمراتب کارآمدتر و مؤثّرتر است؛ بارها این را عرض کردهایم که نگاهِ چشمدرچشم و جلسهی نزدیک که نفَس گوینده به شنونده میخورَد، یکچیز دیگری است؛ این فقط هم در اجتماعات ما تجلّی دارد؛ البتّه در کلّ اسلام در نمازهای جمعه و امثال اینها این هست، لکن در بین شیعه، بُروزوظهور بیشتری دارد. این مجالس روضهخوانی، مجالس وعظ و خطابه، مجالس گوناگون خیلی چیزهای مهمّی است؛ اینها را دستکم نباید گرفت، هم از فضای مجازی مؤثّرتر است، هم از صداوسیما مؤثّرتر است، منتها خب دایرهاش محدود است؛ اگرچنانچه این سلسلهی عظیم، این تشکیلات عظیم خوب کار کند و در همهجا کار کند، تأثیراتش برهمهی اینها فائق خواهد آمد و میتوانید شما این جوان را، این مخاطب را به معنای واقعی کلمه مصونیّت ببخشید و میتوانید او را در مقابل این میکروبها و این ویروسهایی که بهطور دائم دارد سرازیر میشود بهطرف این کشور و طرف این نظام واکسینه کنید. بنابراین [مسجد] هستهی مقاومت است، منتها مقاومت بِاَنواعه؛ مقاومت فرهنگی، مقاومت سیاسی، و درجای خود هم مقاومت امنیّتی و نظامی؛ کمااینکه در مساجد [اینگونه بوده].1395/05/31 لینک ثابت ۹۷ درصد از شهدای ما مسجدی بودهاند -اگر تحقیق بشود- این خیلی حرف مهمّی است. از هر صنفی: دانشجو است مسجدی است، کاسب است مسجدی است، دانشآموز دبیرستانی است مسجدی است. از مسجد حرکت کردن و راه افتادن و رفتن به میدانهای جنگ و جان خودشان را کف دست گرفتن، به زبان آسان است؛ جان در کف دست گرفتن، جان فدا کردن به زبان [آسان است]؛ وَ لَقَد کُنتُم تَمَنَّونَ المَوتَ مِن قَبلِ اَن تَلقَوهُ فَقَد رَاَیتُموهُ وَ اَنتُم تَنظُرون، انسان خب میگوید که بله ما جانمان [را میدهیم]؛ آنوقتی که در مقام عمل مواجه میشود با مرگ، جور دیگری است، خیلی سخت است. این جوانها از مسجد رفتهاند و جان خودشان را در راه خدا دادهاند؛ نقطهی عزیمت عبارت است از مسجد؛ خیلی حرف بزرگی است، حرف مهمّی است. بنابراین مسجد، [هم] پایگاه مقاومت است، هم [پایگاه] رشد فعّالیّتهای فرهنگی و هدایت فرهنگی و بصیرت فرهنگی [است]؛ در دل فرهنگ، سیاست هم هست.1395/05/31 لینک ثابت مسجد، [هم] پایگاه مقاومت است، هم [پایگاه] رشد فعّالیّتهای فرهنگی و هدایت فرهنگی و بصیرت فرهنگی [است]؛ در دل فرهنگ، سیاست هم هست.1395/05/31 لینک ثابت وقت نماز، مسجد باید باز باشد. هرسه وقت در مسجد باید نماز جماعت برگزار بشود؛ بنا را بر این باید گذاشت. حالا ممکن است بنده مثلاً فرض کنید توانایی ندارم که هرسه وقت بروم، خب یک نفر دیگر را حتماً آنجا بگذارم که سه وقت در این مسجدنماز اقامه بشود. و درِ مسجد از پیش از ظهر که باز میکنند برای نماز ظهروعصر، تا شب بعد از نماز عشا باز باشد؛ اینجور نباشد که درِ مسجد را ببندند. بنده شنیدم بعضیها میگفتند «عصری وارد تهران شدیم، نماز ظهروعصر میخواستیم بخوانیم، درِ هر مسجدی رفتیم بسته بود»؛ البتّه مال چند سال پیش است؛ نه، مسجد باید باز باشد.1395/05/31 لینک ثابت بعضیها مسجد را -برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم- از مسائل سیاسی میخواهند بکلّی برکنار بدارند. [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیشنمازی محض. این همان سکولاریسم است... آن اسلامی که با آن مقابلند، با آن مخالفند، با آن دشمنند، کینهی آن را در دل میپرورانند، اسلام مقتدر است. آنوقت ما بیاییم اسلام را در کانونهای اصلی خود یعنی مساجد، از مسائل جامعه، از مسائل سیاست، از مسیر جامعه، از مصیر جامعه بکلّی منصرف کنیم؟ این جفای بزرگی است در حقّ مسجد.1395/05/31 لینک ثابت بایستی برای جوانها جایگاه خاص در مسجد ایجاد کرد؛ یعنی واقعاً باید برای جذب جوان برنامهریزی کرد. نه اینکه ما با حضور میانسال و پیرمرد در مسجدمخالفیم؛ نه، مؤمنین همه باید بیایند به مسجد و استفاده کنند، امّا جوانها را باید جذب مسجد بکنیم. اینکه جوان مسجد را خانهی خود و جایگاه خود بشناسد و به آن اُنس پیدا کند و رفتوآمد پیدا بکند، خیلی برکات دارد. کار را در جامعه جوانها انجام میدهند، پیشران حرکتهای اجتماعی جوانها هستند، اینها هستند که کار میکنند، تلاش میکنند. جاذبهی برای جوان برخلاف آنچه بعضی تصوّر میکنند، گذاشتن میز پینگپنگ نیست. بعضی خیال میکنند برای اینکه جوانها را جذب کنیم به مسجد، وسایل سرگرمی فراهم بکنیم؛ مثل همان جریانی که یک کلیسایی در آمریکا [انجام میداد] که آن نویسندهی مصری میگوید رفتم دیدم که پای این کلیسا یک برنامهای زدهاند که مثلاً فرض کنید که امشب از ساعت فلان در سالن کنار کلیسا، آن طرف محراب، این برنامهها هست: برنامهی رقص است و آواز است و موسیقی است و یک شام سبکی است و اُنس هست و مانند اینها. میگفت حسّاس شدم، رفتم دیدم بله، همین است؛ اینجا سالن کلیسا است، یک سالن هم بغلش هست مثل یک کاباره؛ دخترها، پسرها، مردها، میانسالها میآیند تماشا میکنند؛ دختر و پسرها هم میداندارند. موسیقی هست، رقص هست، آواز هست، آخر سر هم کشیش آمد و چراغها را یک خردهای کم کرد تا یک خرده کم نور بشود و فضا [خاص شود]، میگفت رفتم بیرون؛ فردا برگشتم آمدم آن کشیش را در کلیسا پیدا [کردم]؛ گفتم من دیشب در این جلسهی شما بودم، آخر معنای این چیست؟ ایشان گفت: ای آقا، میخواهیم جوانها را جذب کنیم! جوانها را میخواهیم [جذب کنیم]! اگر بنا است با رقص و آواز و موسیقی و امثال اینها جوان جذب بشود، خب بروند همان کاباره، چرا بیاید اینجا؟ راه جذب جوانها تصرّف دل جوان است. دل جوان یک قیامتی است، اوضاعی است. گرایش جوان به معنویّت یکی از آن رازهای بزرگ الهی است. یک حرف معنوی را برای امثال بنده که بگویند، خب گوش میکنم، حدّاکثر اندکی تأثّر پیدا میکنم، [امّا] همان حرف را به یک جوان بزنند، منقلب میشود، از این رو به آن رو میشود. دل جوان حقیقتپذیر است، دل جوان به فطرت الهی نزدیک است؛ فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها. دل جوان با نصایح و مطالب معنوی و سلوکی و عرفانی اُنس پیدا میکند، زود اُنس پیدا میکند، زود دلباخته و دلبسته میشود؛ جاذبهی جوانها اینها است. شما سخن را، حرف را، اقدام را با معنویّت، با عرفان واقعی، نه عرفانهای تخیّلی و توهّمی و صوری، یک مقداری آمیخته بکنید، خواهید دید جوان چطور مجذوب میشود و میآید. جاذبهی جوان در مسجد اینها است. وَالّا حالا یک وسیلهی بازی هم آنجا فراهم کردیم، گذاشتیم، خب اگر بنا است برای بازی بیاید، برود در باشگاه بازی کند.1395/05/31 لینک ثابت مساجد ما یعنی مساجدی که امروز خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی هستند و غالباً سی سال چهل سال عمر دارند، یک تاریخ شنیدنی و زیبایی دارند؛ غالباً اینجور هستند. در این مساجد علمایی آمدهاند، ائمّهی جماعتی آمدهاند، رفتارهایی داشتهاند، برخوردهایی داشتهاند، مؤمنینی در اینجا آمدهاند، جوانهایی در اینجا تربیت شدهاند، از اینجا بسیجهایی صورت گرفته، شهدایی [دادهاند]، پیکرهای شهیدی به این مساجد برگشتهاند؛ اینها تاریخ است، اینها سرگذشتهای جذّاب یک مسجد است؛ این سرگذشتها را باید حفظ کرد. هرکدام از این مساجد میتواند یک سرگذشت واقعیِ جذّابِ درسآموزی داشته باشد برای کسانی که امروز در مسجدند و کسانی که فردا به این مسجد خواهند آمد؛ این را در قالبهای گوناگون -قالب کتاب، قالب مقالات مجلّهای، قالب عکس، قالب کلیپ- میشود درآورد؛ اینها را میشود تبیین کرد. چقدر از این مساجد هستند که شهدای نامآوری در این مساجد تربیت پیدا کردند، بعد خارج شدند و در راه خدا به شهادت رسیدند؛ این تاریخ را ما بایستی حفظ کنیم.1395/05/31 لینک ثابت |