کتاب و کتابخوانی / نشر/نشر کتاب/نشر مکتوب/کتابخانه / مطالعه/کتاب/کتابخوانی/کتابخوانی
مسئلهی کتابخوانی و نهضت کتابخوانی خیلی در بین مجموعههای دانشجویی رواج مطلوب را نداشته... شما[دانشجویان] احتیاج دارید بخوانید، احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. من البتّه... مکرّر صحبت کتابهای شهید مطهّری را کردهام امّا نمیخواهم بگویم صرفاً آن؛ نه، شماها خودتان، هیئتهای اندیشهورزتان، بچّههای پیشکسوتترتان بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامهی مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامهریزی کنند، طرّاحی کنند و تعریف کنند، و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است1398/03/01
لینک ثابت
سعی کنید... منشورات و... محصولات کار خودتان را به ذهنها برسانید، به مخاطبها برسانید. یعنی ما فقط دلمان به این خوش نباشد که حالا کتابی را تولید کردیم؛ البتّه بلاشک تولید کتاب مهم است یا تولید فیلم و تولید هنری مهم است؛ منتها در کنار این، پیدا کردن مخاطب یا به یک معنا تولید مخاطب [هم] مهم است. سعی کنید کتاب را بتوانید به ذهن مخاطبین برسانید. امروز جوانهای ما احتیاج دارند به خوراکهای فکری. خیلی از این جوانهای امروز ما حتّی جوانهای فعّال و خوب ما هم نه انقلاب را درک کردند، نه امام را درک کردند، نه دوران جنگ را درک کردند، نه از این قضایای گوناگون مطّلعند... اینکه جوانها تاریخ خودشان را، گذشتهی خودشان را و در واقع شناسنامهی انقلابی خودشان را بدانند، خیلی مهم است. این را باید سعی کنید که حتّیالمقدور انجام بدهید. این هم البتّه احتیاج دارد به کار؛ یعنی کار سادهای نیست. مشکلتر از کتاب نوشتن، رساندن کتاب به چشم و ذهن مخاطب است؛ این خیلی مهم است. این هنر لازم دارد، دقّت لازم دارد، ظرافتهایی دارد که بایستی بتوانید اینها را وارد ذهن اینها بکنید1395/09/15
لینک ثابت
یک مسئله در... سبک زندگی و عادات و روشهای خوب زندگی، مثلاً حالا کتابخوانی [است]... منتها این خیلی مهم است که ما مردم را، جوانها را وادار کنیم به کتابخوانی. کتاب خواندن خیلی مهم است؛ کتاب خوب را هم معرّفی کنید. حتّی بنده تصوّر میکنم -حالا البتّه این را باید آقایانی که مسئول هستند، جوانبش را بررسی کنند- و فکر میکنم خوب است که محلهای نماز جمعه، مرکز نمایش کتابهای خوب و کتابهای روز و کتابهای مطلوب باشد؛ که بیایند ببینند این کتابها هست، اگر میخواهند از همانجا یا از جای دیگر تهیّه کنند. مردم را وادار کنیم به کتابخوانی؛ نخبگان را وادار کنیم به تولید کتاب؛ اینها یک چیزهایی است که لازم است1394/10/14
لینک ثابت
مسئولیت وزارت ارشاد خیلی سنگین است...، یکی از کارهای ما تولید کتاب است، ترجمهی کتاب [است]. شما نگاه کنید ببینید در دنیا چه چیزهایی منتشر میشود که دانستن آن برای جوان ایرانی لازم است؛ ترجمه کنید، پول بدهید ترجمه کنند، کمااینکه دیگران دارند میکنند - من با کتاب زیاد انس دارم، کتاب زیاد میخوانم، در بازار نشر و مانند اینها از تازههای کتاب زیاد اطلاع دارم - کارها دارد میشود؛ سرمایهدار میرود پول عالی میدهد به مترجم که فلان کتاب را ترجمه کن. من پرسیدم از یکی از همین حضرات که مترجم به شما مراجعه میکند یا شما به مترجم مراجعه میکنید؟ گفت نه، ما به مترجم مراجعه میکنیم؛ راست میگوید، مترجم پیدا میکنند برای اینکه ترجمه کند. خب اینکار را شما هم باید بکنید؛ کتاب ترجمه کنید، کتاب تولید کنید1392/09/19
لینک ثابت
در جامعهی ما بیاعتنائی به کتاب وجود دارد. گاهی آدم میبیند در تلویزیون از این و آن سؤال میکنند: آقا شما چند ساعت در شبانهروز مطالعه میکنید، یا چقدر وقت کتابخوانی دارید؟ یکی میگوید پنج دقیقه، یکی میگوید نیم ساعت! انسان تعجب میکند. ما باید جوانان را به کتابخوانی عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانی عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کتابخوانی در سنین بنده - که البته بنده چندین برابر جوانها کتاب میخوانم - غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانی در سنین جوانها و شما عزیزانی که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند. البته باید دستگاهها مراقب باشند، اشخاص مواظب باشند، هدایت کنند به کتاب خوب؛ که با کتاب بد، عمر ضایع نشود1391/07/20
لینک ثابت
طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورهی جوانی بخواند. این ذخیرهی حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهی جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیری - که بنده همین حالا هم با همهی گرفتاریها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید. این منبع قیمتىِ ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهیهای مفید و لازم در زمینههای مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هرچه میتوانید، انباشته کنید؛ از این استفاده خواهید کرد1391/07/19
لینک ثابت
هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبهروز در جامعهی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمیگیرد.1390/04/29
لینک ثابت
ما اگر درصدد همافزائی آحاد خودمان، از لحاظ فکر و تجربه و ذوق و هنر هستیم، بایستی ارتباط خودمان را با کتاب بیشتر کنیم. کتاب مجموعهای است از محصولات یک فکر، یک اندیشه، یک ذوق، یک هنر؛ مجموعهای است از یافتههای یک یا چند انسان. ما خیلی باید مغتنم بشمریم که از محصول فکر آحاد گوناگون بشر استفاده کنیم؛ این کاری است که کتاب به ما تقدیم میکند، هدیه میکند؛ این هدیهی کتاب به ماست. لذا کتاب یک پدیده و یک موجود ذیقیمت است؛ همیشه اینجور بوده است، در آینده هم همین جور خواهد بود. لذاست که به کتاب بایستی اهتمام ورزید1390/04/29
لینک ثابت
به کتاب بایستی اهتمام ورزید. اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانی است. در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند. فایدهی سوادآموزی این است. اثر حرکت و نهضتی که در کشورها برای ریشهکن کردن بیسوادی انجام میگیرد، عبارت است از همین، که بتوانند از این مجموعهی عرضهکنندهی فکر و ذوق و استعدادِ دیگران استفاده کنند؛ این بدون کتابخوانی امکانپذیر نیست. به گمان من یکی از بدترین و پرخسارتترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهدهی همهی دستگاههائی است که در این زمینه مسئولند؛ از مدارس ابتدائی بگیرید - که برنامههائی باید باشد که کودکان ما را از اوان کودکی به خواندن کتاب عادت بدهد؛ خواندن با تدبر، خواندن با تحقیق و تأمل - تا دستگاههای ارتباطجمعی، تا صدا و سیما، تا وسائل تبلیغاتی گوناگون.1390/04/29
لینک ثابت
یکی از کارهای بزرگ و مهم در سطح جامعه این است که تبلیغات کتابخوانی همهگیر شود. ما امروز میبینیم برای کالاهای کماهمیت که تأثیری هم در زندگی انسانها ندارند، صاحبانش تبلیغات رنگینِ عجیب و غریبی را متصدی میشوند، مباشر میشوند؛ دستگاههای ارتباطجمعی، مطبوعات، صدا و سیما آنها را پخش میکنند؛ در حالی که آن محصولات هیچ ضرورتی ندارند، هیچ لزومی ندارند، یک چیز اضافی در زندگی هستند؛ گاهی بودنشان مفید است، گاهی بودنشان حتّی مفید هم نیست؛ شاید مضر هم هست. محصولی با عظمت کتاب، با ارزش کتاب، درخور این است که تبلیغ بشود؛ تشویق بشوند کسانی که میتوانند کتاب را بخوانند؛ این را ما باید به صورت عادت در بیاوریم.1390/04/29
لینک ثابت
ما در کشورمان، در جامعهی خودمان، از واقعیتی که در این زمینه [کتابخوانی]وجود دارد، راضی نیستیم. بله، درست است؛ امروز حجم کتابهائی که تولید میشود، با گذشته خیلی تفاوت کرده است؛ گاهی چند برابر کتاب منتشر میشود، یا تیراژ کتابها بالا میرود؛ لیکن این کافی نیست؛ اینها برای کشور ما خیلی کم است. باید جوری بشود که در سبد کالای مصرفی خانوادهها، کتاب یک سهم قابل قبولی پیدا کند و کتاب را بخرند برای خواندن، نه برای تزئین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن. این هم یک نکته است، که مسئلهی کتابخوانی در جامعه است1390/04/29
لینک ثابت
یکی از کارهای مهم این است که ما ذهن را عادت بدهیم به نظم در مطالعه. گاهی مراجعهی به یک کتاب اگر در جای خود قرار بگیرد؛ یعنی قبل از این کتاب، کتابهای دیگری که متناسب با این موضوع است، خوانده شده باشد، بعد این کتاب مطالعه شود، تأثیر بمراتب بیشتر و عمیقتری خواهد داشت از این که این کتاب بدون ملاحظهی آنچه که مرتبط با آن است، دیده شده باشد.1390/04/29
لینک ثابت
بعضی از ذهنها اهل کتابند؛ منتها کتاب آسان، کتابی که احتیاج به فکر کردن نداشته باشد. عیبی ندارد، این هم کتاب خواندن است، نفی نمیکنیم؛ اما بهتر از این شیوهی کتابخوانی، این است که انسان در مجموعهی کتابخوانىِ خود بتواند بیامیزد کتاب آسان را - فرض کنید رمان را، خاطره را، کتابهای تاریخی آسان را - با کتابهائی که احتیاج دارد به فکر کردن، مطالعه کردن؛ این نوع کتابها را باید وارد مقولهی کتابخوانی کرد. ذهن را عادت بدهیم به این که اهل تأمل باشد، اهل تدقیق باشد؛ ذهن کار کند، در مواجههی با کتاب فعالیت کند.1390/04/29
لینک ثابت
یکی از چیزهائی که ما امروز خیلی احتیاج داریم، برنامههای مطالعاتی برای قشرهای مختلف است. بارها اتفاق میافتد که جوانها را، نوجوانها را به کتابخوانی تشویق میکنیم؛ مراجعه میکنند، میگویند آقا چه بخوانیم؟ این سؤال یک جواب ندارد؛ احتمالاً جوابهای متعددی دارد. مجموعهی متصدیان امر کتاب - چه در وزارت ارشاد، چه در مجموعهی کتابخانهها - روی این مسئله باید کار جدی بکنند؛ در بخشهای مختلف، برای قشرهای مختلف، به شکلهای مختلف، با تنوع متناسب، سیر مطالعاتی درست کنند؛ اول این کتاب، بعد این کتاب، بعد این کتاب. وقتی که جوان، نوجوان، یا کسی که تاکنون با کتاب انس زیادی نداشته است، وارد شد، حرکت کرد، راه افتاد، غالباً مسیر خودش را پیدا خواهد کرد1390/04/29
لینک ثابت
کتاب، محصول فکر و مغز و تجربه و هنر و ذوق یک کسی است یا کسانی است که این کتاب را تهیه و تولید کردهاند. لزوماً هر کتابی مفید نیست و هر کتابی غیرمضر نیست. بعضی کتابها مضر است. مجموعهای که متصدی امر کتاب است، نمیتواند با اتکاء به این فکر که ما آزاد میگذاریم، خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضری را وارد بازار کتابخوانی کند - همچنان که داروهای مسموم را، داروهای خطرناک را، داروهای مخدر را متصدیان امور این داروها آسان و بیقید در اختیار همه نمیگذارند؛ از دسترس دور نگه میدارند؛ گاهی هشدار میدهند - این یک خوراک معنوی است؛ اگر فاسد بود، اگر مسموم بود، اگر مضر بود، ما به عنوان ناشر، به عنوان کتابدار، به عنوان کتابخانهدار، به عنوان متصدی پخش - به هر عنوانی که با کتاب ارتباط دارد - حق نداریم این را در اختیار افرادی قرار بدهیم که آگاه نیستند، ملتفت نیستند؛ که این در فقه اسلام، یک فصل مخصوص به خود دارد. پس باید مراقبت کرد. باید کتاب خوب را، کتاب سالم را در اختیار گذاشت. بیشتر هم باید توجه کرد به این که آن کتاب بتواند هم پرورش فکری بدهد، هم راه درست را در اختیار بگذارد. بنابراین در کنار برنامهی مطالعاتی، توجه به این نکته...لازم است1390/04/29
لینک ثابت
ما به عنوان ملت ایران و به عنوان یک ملت مسلمان، ارتباطمان با کتاب، ارتباط بنیانی و عمیق و کهن است. ما امروز و دیروز با مقولهی کتاب آشنا نشدهایم. در کشور ما، بخصوص بعد از انتشار اسلام، کتابخانههای عظیم، مجموعههای علمی، مکتوبات باارزش، یک سابقهی کهن تاریخی دارد. ما ملتی هستیم که با کتاب خیلی سابقه داریم؛ در طول قرنهای متمادی با کتاب انس داشتهایم. البته آن روزها دسترسی به کتاب آسان نبود. استنساخ کتابهای خطی دشوار بود، اما در عین حال کسانی که اهل بودند، شایسته برای استفادهی از کتاب بودند، چه مجاهدتها میکردند. خواندهایم و مکرر شنیدهایم که کسانی به یک کتاب احتیاج داشتند، دارندهی کتاب بخل میورزیده و نمیداده است؛ بعد با التماس، با زحمت، یک شب، دو شب این کتاب را امانت گرفتند، شب و روز نخوابیدند، استراحت نکردند، برای اینکه این کتاب را استنساخ کنند و یک نسخهی آن را در اختیار خودشان داشته باشند. از این قبیل فراوان است. امروز این موانع برطرف شده است. پیشرفت علم، تولید کتاب، تکثیر کتاب، انتشار کتاب را آسان کرده. ما امروز بایستی با توجه به این سابقهی کهن، جایگاه خودمان را در نشر کتاب، در استفادهی از کتاب، بالا ببریم.
تولیدکنندگان کتاب هم بایستی به این معنا توجه کنند. در تولید کتاب - چه تولید به معنای ایجاد کتاب، چه تولید به معنای ترجمهی کتاب، چه تولید به معنای نشر کتاب و در اختیار این و آن قرار دادن - به نیازها و خلأهای جامعه نگاه کنند؛ خلأهای فکری را، نیازهای فکری را بشناسند، انتخاب کنند، سراغ آنها بروند.
ما میبینیم در مجموعهی کتاب و بازار کتاب، گاهی اوقات هدایتهای همراه با انحراف را دنبال میکنند؛ بخصوص سراغ مسائلی میروند که برای ذهنیت جامعه، برای ذهنیت کشور، چه از لحاظ جنبههای اخلاقی، چه از لحاظ جنبههای دینی و اعتقادی، چه از لحاظ جنبههای سیاسی، زیانبخش است. انسان بوضوح مشاهده میکند که در بازار کتاب، در مجموعهی کتاب، دستهائی فعالند؛ یک چیزهائی را وارد کنند، ترجمههائی را به وجود بیاورند، با مقاصد سیاسی؛ ظاهرش هم فرهنگی است، اما باطنش سیاسی است.1390/04/29
لینک ثابت