newspart/index2
آزادی / آزادی بیان/آزادی تفکر/آزادی مذهبی/آزادی‏‌‌خواهی/آزادمنشی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آزادی

‌[امروز] تقابل بین دو جبهه است... این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبهه‌ی «نظام اسلامی» است... یک جبهه، جبهه‌ی ‌دروغ‌گویی است که خودش را «لیبرال‌دموکراسی» نام‌گذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید ‌لیبرال‌دموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. ‌شما چطور لیبرالی هستید، آزادی‌خواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، ‌بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همه‌ی دارایی‌هایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به ‌یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخست‌وزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که ‌هند قبل از آمدن انگلیس‌ها، وارد شدن انگلیس‌ها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا ‌فرانسوی‌ها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفته‌اند، نوشته‌اند، مشخّص است، [منتها] ‌من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید ده‌ها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و ‌همین‌طور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه ‌حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرف‌دار دموکراسی نیستند. با دموکراسی‌ای که در خدمت آنها نباشد صد درصد ‌مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، ‌از قضیّه‌ی هند صد سال گذشته، از قضیّه‌ی الجزایر شصت ‌هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها ‌حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچاره‌ی بی‌پناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی آمریکا پُر بشود؛ ‌قضیّه این است دیگر؛ قضیّه‌ی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه ‌اروپایی‌ها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانی‌های سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند ‌نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت ‌سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکرده‌اند.‌1402/04/21
لینک ثابت
آزادی

‌«‌تأمین آزادی‌های مشروع»؛ یکی از وظایف قوّه‌ی قضائیّه تأمین آزادی‌های مشروع است. خیلی دقیق نوشته‌اند؛ آزادی ‌مطلق ‌نیست، آزادی مشروع‌. ‌آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، ‌آزادی‌های مردم ‌باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در ‌این زمینه به ‌داد مردم برسد؟ قوّه‌ی قضائیّه؛ یعنی یکی از کارهای مهمّ قوّه‌ی قضائیّه همین است‌.‌1402/04/06
لینک ثابت
آزادی

مسئله‌ی آزادی یکی از مبانی معرفتی است که در اسلام مطرح شده... ‌‌ ‌آزادی خیلی مهم است. مهم‌ترین بخش نظریّه‌ی آزادی در ‌اسلام، آزادی از این چهارچوب مادّه است. نگاه مادّی میگوید شما یک روز دنیا آمدید، چند سال هم زندگی میکنید، بعد هم ‌معدوم میشوید، همه‌ی ما محکوم به معدوم شدن هستیم. در این قفس مادّی، یک آزادی‌هایی به شما ‌میدهند؛ آزادی شهوت، آزادی غضب، آزادی ظلم، همه جور آزادی؛ این آزادی نیست‌. ‌آزادی، آزادی اسلامی است؛ اسلام ما را در ‌چهارچوب مادّه محصور نمیکند. خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء؛ شما برای ماندن خلق شده‌‌اید، آفریده شده‌اید، نه برای از بین رفتن. ما ‌معدوم نمیشویم، از بین نمیرویم. مولوی میگوید‌:
وقتِ مردن آمد و جستن ز جو‌
کلّ شیء هالک الّا وجهه‌‌‌
مردن، آخرِ کار نیست؛ مردن شروع یک مرحله‌ی جدید، [و در واقع] مرحله‌ی اصلی است. وقتی شما با این نگاه، نگاه کردید، آن‌وقت میتوانید اوج بگیرید و دیگر برای حرکت شما، برای پیشرفت شما، برای تعالی شما حدّی وجود ندارد؛ این آزادی است. ‌همه‌ی آزادی‌های زندگی، [اعمّ] از آزادی شخصی، آزادی عقیده، رها شدن از اسارتِ تحجّر و جمود و خمود و عقب‌ماندگی‌های ‌گوناگون و تعصّبات بی‌مورد و رهایی از اسارت ابرقدرت‌ها و رهایی از اسارت دیکتاتورها، ناشی از این مبنای آزادی اسلامی است؛ ‌باید روی اینها فکر کنید، باید روی اینها کار کنید. راهکارش هم این نیست که حالا بنده بیایم مثلاً نیم ساعت با شما صحبت ‌بکنم؛ باید خودتان باید کار کنید؛ باید فکر کنید، کتاب بخوانید‌.‌1402/01/29

لینک ثابت
آزادی

بعضی از دشمنی‌ها با جمهوری اسلامی، دشمنی سیاسی است. مثلا در قضیه‌ی فلسطین جمهوری اسلامی یک موضعی دارد، قدرتها ‌یک موضع دیگری دارند؛ دشمنی ایجاد میشود. اینها خیلی مهم نیست. آنی که از اینها مهمتر است آن دشمنی ذاتی است. ذات ‌جمهوری اسلامی این دشمنی را بوجود می‌آورد‌.‌‌ بعضی هستند که معتقدند در همه‌ی مسائل کوچک و بزرگ باید نسخه‌ی غرب را ‌آدم عمل بکند. نسخه‌ی غرب هم لیبرال دموکراسی است. یعنی اصلاً دین و این حرفها در آن وجود ندارد. خود سردمداران لیبرال ‌دموکراسی با پرچم لیبرالیسم و پرچم دموکراسی نقشه‌ی تسلط بر دنیا را کشیده‌اند‌.‌‌ جمهوری اسلامی وقتی می‌آید مردم‌سالاری را ‌می‌آورد، آزادی را هم می‌آورد. منتها قید دین را هم در کنارش میگذارد، آن نقشه را به هم میزند. خود نفس گذاشتن دین در کنار ‌مردمسالاری، دشمن‌درست‌کن است. دلیلش هم همین است که نقشه‌ی آنها را ابطال میکند‌.‌1401/12/04
لینک ثابت
آزادی

یک علّت اینکه در قرن نوزدهم و بعد، قرن بیستم ــ بیشتر قرن نوزدهم ــ مسئله‌ی آزادی زن مطرح شد، برای این بود که زنها را ‌از خانه بیرون بکشند، ببرند کارخانه، با مزد کمتر از آنها استفاده کنند‌.‌‌.. عین همین قضیّه در مورد آزادی سیاهان در آمریکا اتّفاق ‌افتاد در جنگهای داخلی آمریکا در ۱۸۶۰ ــ یعنی تقریباً صد و شصت سال پیش که در آن جنگهای داخلی چندساله‌ی آمریکا ‌‌[طیّ] چهار سال، بیش از یک میلیون کشته دادند؛ بین شمال و جنوب جنگ بود ــ که دنباله‌ی این جنگها ‌مسئله‌ی آزادی غلامان، آزادی بردگان سیاه‌پوست مطرح شد. در جنوب، کشاورزی بود، در شمال صنعت بود. جنوب مرکز بردگان ‌بود، برده‌ها بیشتر در جنوب بودند که کشاورزی میکردند، شمالی‌ها احتیاج داشتند به کارگرِ ارزان، به این سیاه‌ها احتیاج داشتند؛ ‌جنجال آزادی برده‌ها را شمالی‌ها شروع کردند. شما اگر این کتاب رمان کلبه‌ی عمو تام را خوانده باشید، می‌بینید؛ این تقریباً مال ‌دویست سال پیش است؛ این کلبه‌ی عمو تام، نوشته‌ی نزدیک دویست سال قبل [است]؛ مال همان وقتها است. آنها را تشویق ‌میکردند، از اینجا فرار میکردند، آن طرف میبردند؛ برای چه؟ برای اینکه آزاد باشند؟ نه، برای اینکه کارگر ارزان لازم داشتند؛ ‌کارگر ارزان! تقلّبِ حضراتِ متمدّنینِ غربی در مسائل گوناگون از این قبیل است. حالا البتّه امثال و نظایر زیاد دارد‌.‌1401/10/14
لینک ثابت
آزادی

‌[غربیها] با این‌ همه ضربه‌ای که به زن و به حیثیّت زن و به کرامت زن وارد آورده‌اند، خودشان را پرچم‌دار حقوق زن وانمود ‌میکنند! یعنی اینها از [قضیّه‌ی] حقوق زن در دنیا دارند استفاده میکنند؛ یعنی واقعاً این نهایت وقاحت است. حالا یک وقت کسی ‌از یک جاهایی یک اطّلاعات پنهانی دارد، یک وقت نه، خیلی آشکار است که دیگر واقعاً اسم نمیخواهم بیاورم؛ آدم خجالت میکشد ‌اسم بیاورد از این چیزی که [سالهای اخیر] راه افتاد بین زنهای غربی و تعرضّهای جنسی و مانند اینها. با همه‌ی اینها، باز میگویند ‌ما طرف‌دار زن هستیم، طرف‌دار حقوق زن هستیم! آن چیزی که در زبان بی‌تقوای غربی‌ها به‌ عنوان آزادیِ زن نامیده میشود اینها ‌است. اینکه میگویند آزادیِ زن، مرادشان آزادی به این معنا است؛ [در نظرشان] اینها آزادی است؛ [اینها] که آزادی نیست؛ عین ‌اسارت است، عین اهانت است‌.‌‌ متأسّفانه در داخل، ما دیر به این نقاط رسیدیم، یعنی خیلی از این حرفها بعد از انقلاب برای ما ‌روشن شد، وَالّا قبل از انقلاب، حتّی بعضی از بزرگان تصوّرشان این بود که این آزادیِ ارتباط زن و مرد در غرب، موجب میشود که ‌چشم و دل مردها سیر بشود و دیگر تخلّفات جنسی انجام نگیرد؛ تخلّفاتی که گاه‌به‌گاه گوشه و کنار انجام میگرفت، وقتی چشم و ‌دل مردها سیر شد، دیگر این تخلّفات انجام نمیگیرد؛‌ این ‌جوری فکر میکردند! حالا شما نگاه کنید ببینید که چشم و دل اینها ‌سیر شده یا حرصشان صد برابر شده با این تعرّضهای جنسی‌ای که انجام میگیرد؟ دائم دارند میگویند. در محیط کار، در کوچه و ‌بازار، در همه جا، حتّی در تشکیلات منظّم و آهنینی مثل ارتش ــ که زنها هم آنجا هستند ــ تعرّض انجام میگیرد! تعرّض غیر از ‌فسق توافقی است. حالا آن فسق توافقی به جای خود؛ علاوه‌ی بر آن، تعرّض زورکی هم انجام میگیرد؛ یعنی نه ‌فقط چشم و دل ‌سیر نشده، حرص و هوس در بین آنها صد برابر شده. لذاست که امروز شما نگاه میکنید در محیط غرب، تجارت جنسی هست، ‌برده‌داری جنسی هست، شکستن همه‌ی حد و مرزهای اخلاقی و انسانی هست، عرفی کردن و قانونی کردن چیزهایی [هست] که ‌در همه‌ی ادیان حرام است‌.‌1401/10/14
لینک ثابت
آزادی

با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد ‌شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، ‌خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ‌ثروتمند مثل هند. هند را اینها بیچاره کردند؛ شما این کتاب نهرو ــ نگاهی به تاریخ جهان ــ را اگر بخوانید درست توجّه میکنید ‌که چه اتّفاقی افتاده؛ و خیلی کشورهای دیگر؛ چین را، جاهای دیگر را [بیچاره کردند]. حالا ایران، استعمارِ مستقیمِ به آن صورت ‌نشد، امّا اینجا هم هر چه توانستند کردند، با منطق لیبرال‌دموکراسی؛ یعنی گفتند آزادی و دموکراسی، آزادی و مردمی؛ با این ‌عنوان، کشورها را تسخیر کردند؛ هم علیه آزادی، هم علیه مردمی بودن کشورها، هر چه توانستند کردند‌.‌‌ یک نمونه‌اش جلوی ‌چشم شما همین افغانستان است. ۲۱ سال قبل از این آمدند افغانستان برای اینکه دولتی را که ادّعا میکردند مردمی نیست ‌و آزادی در آن نیست، شکست بدهند؛ آمریکایی‌ها آمدند بیست سال در افغانستان جنایت کردند، انواع و اقسام جنایتها را انجام ‌دادند، هر چه توانستند دزدیدند، بردند، خوردند، کشتند، نابود کردند، خانواده‌ها را از بین بردند، اخلاقها را خراب کردند، بعد از ‌بیست سال همان حکومتی که علیه او وارد شده بودند آمد سرِ کار، افغانستان را دادند به او، با این فضاحت خارج شدند! این یک ‌نمونه‌ای است که امروز جلوی چشم شما جوانها است‌.‌‌ سیصد سال، اوّل اروپایی‌ها، بعد هم آمریکایی‌ها، با منطق لیبرال‌دموکراسی ‌حرکت کردند. حالا اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق لیبرال‌دموکراسی را رد کند و با یک منطق ‌واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، این، ‌منطقِ لیبرال‌دموکراسی را ابطال میکند؛ و این، جمهوری اسلامی است. لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی نفیِ دین بنا شده بود، و ‌جمهوری اسلامی بر پایه‌ی دین بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک نظام ‌مردمی است‌.‌‌ البتّه پیدا است که در تبلیغاتشان و در تلویزیون‌هایشان انکار میکنند، امّا قبول دارند، خودشان میدانند. این هم که ‌می‌بینید اینجا یک عدّه‌ای میگویند آزادی نیست، مردمی نیست، و مانند این حرفها، به دهن آنها نگاه میکنند؛ وَالّا دلیلِ ‌بودنِ آزادی این است که خود اینها دارند همین حرفها را علیه نظام میزنند، و کسی هم به آنها کار ندارد. دلیل مردمی بودن این ‌است که از بعد از رحلت امام تا امروز، این دولتهایی که سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت ‌آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده؛ خب پیدا است که آزادی فکری است. مردم آزادند، انتخاب میکنند؛ یک وقت ‌این را انتخاب میکنند، یک وقت آن را انتخاب میکنند‌.‌1401/08/28
لینک ثابت
آزادی

این آزاد‌فکری که ما شعارش را میدهیم و هر کس شعارش را بدهد ما قبول میکنیم، اثرش پیشرفت فکری است؛ یعنی اگر ‌پیشرفت فکری نباشد، علم و مانند اینها هم اگر گیر یک ملّتی بیاید، به دردش نخواهد خورد؛ فکر باید کار کند، حرکت کند و ‌پیشرفت داشته باشد در مجموعِ ملّت، که این هم جز با آزادی فکر اصلاً امکان‌پذیر نیست؛ یعنی بدون آزادی فکری، پیشرفت ‌فکری امکان‌پذیر نیست‌.‌1400/12/19
لینک ثابت
آزادی

مرحوم حاج احمد آقا (رضوان ‌الله ‌علیه) برای ما نقل میکرد که امام یک پیام مفصّلی -به نظرم پیام حج بود- داده بودند؛ حاج ‌احمد آقا گفت من به فکر افتادم در آمریکا که میگویند آزادی بیان هست، این پیام امام را در یکی از مطبوعات آنجا پخش کنیم. ‌میگفت پیغام دادم به دوستانمان که آنجا بودند، گفتم هر چه پول لازم باشد من در مقابل این میدهم [تا چاپ شود] -مثل ‌اطّلاعیّه که پول میدهند پخش میکنن- گفت هیچ نشریه‌ای حاضر نشد این را چاپ کند. [علی‌رغم ادّعای] آزادی بیان، بیان ‌حقایق! حاضر نشدند اعلامیّه‌ی امام را چاپ کنند. نویسنده‌ی کتابی درباره‌ی لانه‌ی جاسوسی که تفصیلات لانه‌ی جاسوسی را ‌نوشته و جزو خود عناصر آنجا بوده، گفت ما در آمریکا با هر ناشری تماس گرفتیم که این را چاپ کند قبول نکرد، هیچ ناشری ‌قبول نکرد؛ تا بالاخره رفتیم کانادا آنجا یک ناشری را پیدا کردیم او قبول کرد، بعد داشتند پشیمانش میکردند؛ دائم تلفن، تهدید ‌و مانند این چیزها. دیکتاتوری رسانه‌ای یعنی این؛ آن وقت ادّعا میکنند که ما طرف‌دار آزادی بیان هستیم‌!‌1400/11/19
لینک ثابت
آزادی

دولت فرانسه چه‌ جور دولتی است؟ این سیاست چه سیاستی است؟ این سیاست همان سیاستی است که خشن‌ترین و وحشی‌ترین ‌تروریست‌های دنیا را در خودش جا داده و پناهگاه آنها شده؛ یعنی تروریست‌هایی که در کشور ما رئیس‌جمهور را به شهادت ‌رساندند، نخست‌وزیر را به شهادت رساندند، رئیس قوّه‌ی قضائیّه را به شهادت رساندند، آحاد متعدّدی از نمایندگان و اجزای دولت ‌و قوّه‌ی قضائیّه را به شهادت رساندند و طبق آماری که در اختیار است، هفده هزار [نفر] از مردم عادّی را، مردم کوچه و بازار را، به ‌شهادت رساندند؛ اینها تروریست‌های معمولی‌ای نیستند؛ پناهگاه اینها فرانسه و پاریس است، آن وقت اینها ادّعای حقوق بشر ‌میکنند، ادّعای آزادی میکنند. همین دولت به گرگ خونخواری مثل صدّام در دوره‌ی جنگ تحمیلی بیشترین کمک را کرد -حالا ‌نمیتوانیم بگوییم از کمکهای دولتهای دیگر بیشتر بود، امّا یکی از بزرگ‌ترین کمک‌کاران صدّام در این جنگ او بود- هواپیماهای ‌پیشرفته و ابزارهای پیشرفته‌ی جنگی را در اختیار آن گرگ خونخوار گذاشت و خجالت هم نکشیدند و دادند و گفتند و اعتراف هم ‌کردند. حالا این مال رفتار آنها با تروریست‌ها و مانند اینها است؛ رفتارشان با ملّت خودشان را هم در این تظاهرات شنبه‌های این ‌یک سال اخیر مشاهده کردید که چه کار کردند با مردم خودشان! آن وقت اینها ادّعا میکنند که اهل آزادی و حقوق بشر و مانند ‌اینها هستند‌.‌1399/08/13
لینک ثابت
آزادی

رئیس‌جمهوری که الان [در آمریکا] سرِ کار است و بناست انتخابات را او برگزار کند، میگوید که این متقلّبانهترین انتخابات تاریخ ‌آمریکا است! این را چه کسی میگوید؟ این را آن رئیس‌جمهوری میگوید که خودش الان سرِ کار است و انتخابات را در واقع او دارد ‌اجرا میکند. آن یکی رقیبش هم در مقابل میگوید که ترامپ قصد تخلّف وسیع دارد! دموکراسیِ آمریکایی این است؛ خودشان ‌درباره‌ی انتخاباتشان این جور حرف میزنند؛ این نمونه‌ای از چهره‌ی کریهِ لیبرال‌دموکراسی در داخل خود آمریکا است‌.‌1399/08/13
لینک ثابت
آزادی

در مورد آزادی؛ این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهج‌البلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئله‌ی آزادی در کشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است که میفرماید: لا تَکُن‌ عَبدَ غَیرِکَ‌ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا؛ از این روشن‌تر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همه‌ی انواع آزادی میشود. یا آن جمله‌ی دیگری که معروف است: استعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا؛ این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است که «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بکنید در حالی که خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهج‌البلاغه کلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد و در بقیّه‌ی [منابع اسلامی]. بنابراین این سلسله‌ی ارزشها و سلسله‌ی معارف و منظومه‌ی معرفتی و منظومه‌ی ارزشی به این صورت است. پشت سر اینها احکام است؛ یعنی «باید» و «نباید»ها، «بکن» و «نکن»ها؛ این احکام اسلامی -چه فردی و چه اجتماعی- همه‌ برخاسته‌ی از آن معارف است و منطبق بر آن ارزشها است؛ یعنی همه‌ی این تکالیفی که خدای متعال برای فرد مسلِم قرار داده است، نشئت‌گرفته‌ی از همان مفاهیم اصلی و معرفتی است و منطبق با مفاهیم ارزشی است و کمک‌کننده‌ی به صعود در این راه است.1399/01/03
لینک ثابت
آزادی

نظام سلطه -که تعبیری است که ما وارد قاموس سیاسی کردیم؛ نظام سلطه یعنی نظام جبّاران، نظامی که در رأس اداره‌ی آن جبّارانند و دنیا را تقسیم میکنند به دو قسمت؛ یک قسمت سلطه‌گرانند، یک قسمت سلطه‌پذیرانند و سوّمی [وجود] ندارد، مستقل وجود ندارد؛ این نظام سلطه است- اساساً ضدّ آزادی و عدالت است؛ هم ضدّ آزادی است، هم ضدّ عدالت است... ضدّ آزادی هست؛ مهم‌ترین نوع آزادی ملّتها، آزادی عمومی کشور است؛ یعنی استقلال. یک وقت دیگر بنده گفتم که استقلال یعنی آزادی یک ملّت؛ وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد. نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوه‌های امروز -که شیوه‌های جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمی‌آورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد میشوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند. امروز آمریکایی‌ها وارد منطقه‌ی شرق فرات در سوریه میشوند، میگویند هم که ما برای خاطر نفت آمده‌ایم! مگر خانه‌ی شما است؟ یک کشور دیگر است، امّا میگوید اینجا نفت هست، ما برای نفت آمده‌ایم؛ یعنی خجالت نمیکشند که این را صریح بیان کنند. یا بی‌اجازه بلند میشوند می‌آیند وارد یک کشوری میشوند مثل کشور عراق، نه به سراغ دولت آن کشور میروند، نه به سراغ پایتخت آن کشور میروند، آنجا پایگاه دارند، میروند داخل پایگاه خودشان! یعنی آزادی ملّتها را، استقلال ملّتها را رسماً مورد توهین قرار میدهند.1398/09/06
لینک ثابت
آزادی

عزیزان من! ببینید، یک ملّت آزاد یعنی چه؟ اینکه‌ «‌آزادی یکی از ارزشها است‌»‌، آزادی یک ملّت به چیست؟ به کدام ملّت ‌میگویند ملّت آزاد؟ ملّت آزاد آن ملّتی است که آزادانه اراده کند، آزادانه عمل کند و منافع حقیقی و ملّی خودش را تشخیص ‌بدهد، و با آن استقلال اراده و استقلال عمل، آن منافع را برای ملّت خودش و برای کشور خودش تأمین کند؛ این ملّت آزاد به یک ‌چنین چیزی احتیاج دارد؛ و این خصوصیّات و این مختصّات است که یک ملّت آزاد را به ما معرّفی میکند. اگر یک ملّتی توانست ‌این تشخیص درست را بدهد و تصمیم بگیرد و تحت تأثیر تخریب محاسباتی دشمن قرار نگیرد، به نتایج خوبی دست خواهد یافت. ‌تخریب محاسبات؛ ببینید یکی از کارهای دشمن این است که محاسبات مسئولان کشور و مؤثّران فکری کشور و در درجه‌ی بعد ‌آحاد ملّت را تغییر بدهد و در محاسبات اینها اثر بگذارد؛ مثل اینکه شما فرض بفرمایید بتوانید در رایانه‌ی یک شخصی یک ‌بدافزار را وارد کنید که همه‌ی چیزهایی را که این رایانه به شما خواهد داد، عوضی بدهد، غلط بدهد؛ در رایانه‌ی عمومی و کلّی ‌مدیریّت یک کشور، در اندیشه‌ی آنها، در محاسبات آنها گاهی دشمن تأثیر میگذارد. یک ملّت آزاد آن ملّتی است که این تأثیر را ‌نپذیرد، به معنای واقعی کلمه آزادانه بیندیشد، آزادانه فکر کند و با شجاعت عمل کند و دنبال منافع ملّی خودش برود. خب، این ‌به چه چیزی احتیاج دارد؟ به بصیرت‌.‌1398/08/08
لینک ثابت
آزادی

استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.1397/11/24
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی