حجاب / چادر/مانتو / حجاب اسلامی / پوشش اسلامی
عدهای در یک دورانی - که ما آن دوران را به یاد داریم؛ دوران جوانیهای ما - برای اینکه اسلام علاقهمندان و طرفدارانی پیدا کند، بعضی از احکام اسلام را کمرنگ میکردند، ندیده میگرفتند؛ حکم قصاص را، حکم جهاد را، حکم حجاب را انکار و پنهان میکردند، میگفتند اینها از اسلام نیست، قصاص از اسلام نیست، جهاد از اسلام نیست، برای اینکه فلان مستشرق یا فلان دشمن مبانی اسلامی از اسلام خوشش بیاید! این غلط است. اسلام را با کلیتش بایستی بیان کرد.1389/03/14
لینک ثابت
دنیای فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصیت زن را در روشهای غلط و انحرافی که همراه با تحقیر جنس زن است، به زور به ذهن دنیا فرو کنند: زن برای اینکه شخصیت خودش را نشان بدهد، بایستی برای مردان چشمنواز باشد. این شد شخصیت برای یک زن!؟ بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوهگری کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟ این غرب مستِ دیوانهی از همه جا بیخبر، تحت تأثیر دستهای صهیونیستی، این را به عنوان تجلیل از زن عَلم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخاری برای یک زن نیست؛ این تجلیل زن نیست؛ این تحقیر زن است. عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزت مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساس تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جای خود به کار ببرد، آن تیزی و بُرندگی ایمان را هم در جای خود به کار ببرد. این ترکیب ظریف فقط مال زنهاست؛ این آمیزهی ظریف لطافت و بُرندگی، مخصوص زنهاست؛ این امتیازی است که خدای متعال به زن داده است؛ لذا در قرآن به عنوان نمونهی ایمان - نه نمونهی ایمان زنان، نمونهی ایمان همهی بشر؛ زن و مرد - دو زن را مثال میزند: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون» و «مریم ابنت عمران»؛ یکی زن فرعون است، دومی هم حضرت مریم است. اینها اشارهها و نشانههائی است که منطق اسلام را نشان میدهد.1389/02/01
لینک ثابت
همیشه به شکل غلطی در نظامهای طاغوتی به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همین جور است. حالا عدهای از زنان - مثل خیلی از مردان - در همین نظامهای غربی شخصیتهای برجسته و محترم و پاکیزهای ممکن است در بیایند، لیکن نگاه عمومی به زن که در فرهنگ غربی نهادینه شده، نگاه غلطی است؛ نگاه ابزاری است، نگاه اهانتآمیز است. از نظر غرب، علت اینکه شما نباید توی چادر باشید، نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید. شما دارید میگوئید من با حجاب هم آزادی دارم. او چیز دیگری مورد نظرش است؛ زن را برای نوازش چشم مرد، برای بهرهوری نامشروع مرد، میخواهند به شکل خاصی در جامعه ظاهر بشود. این، بزرگترین اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندین لفّاف تعارفآمیز این را بپوشانند و اسمهای دیگری رویش بگذارند.1388/07/28
لینک ثابت
در وزارت ارشاد، مسئلهی کتاب هست، مسئلهی هنرهای تجسمی هست، مسئلهی هنرهای گوناگون صوتی، تصویری هست، در همهی این جهتگیریها، بایستی ما جهتمان این باشد که مردم به سمت دین، به سمت خدا حرکت بکنند. والّا اگر قرار باشد که نگاه کنیم، ببینیم بیگانگان ما را بر چی ملامت میکنند - اگر این را بخواهیم رعایت بکنیم - خیلی کارها انجام نخواهد شد. ریشی هم که شما میگذارید، دنیا قبول ندارد. کراواتی هم که شما نمیبندید، دنیا قبول ندارد. خیلی از اطعمه و اشربهای هم که شما حاضر نیستید استفاده کنید، دنیا اینها را قبول ندارد. حجابی که خانمهایتان دارند، دنیا قبول ندارد. این حرفها یعنی چه؟ یک وقتی یک کسی سر قضیهای در این دیدارهای دانشجوئی - حدود بیست و هفت هشت سال قبل - تو همین دانشگاه، از من پرسید: آقا! شما دربارهی فلان قضیه چه دفاعی دارید؟ من گفتم: ما هیچ دفاعی نداریم، ما در این قضیه حمله داریم. چه دفاعی؟ ما موضعمان، موضع دفاع نیست. در قضیهی زن، در قضایای گوناگون دیگر، موضع ما، موضع تهاجم است؛ ما از دنیا طلبگاریم. دنیای مادی است که دارد در این زمینه راه خطا میرود. حالا خودهاشان هم - عقلاشان - دارند میفهمند؛ دارند تصدیق میکنند؛ تأیید میکنند آثار و تبعات زشتی که بر کارهایشان مترتب شده. دارند دانه دانه خودشان میفهمند، یواش یواش میگویند، عدهای هم زیرسبیلی رد میکنند. ما حالا تازه بیائیم از آنها خجالت بکشیم که آنها اینجوری میگویند. این حرفها را در باب فرهنگ بکلی کنار بگذارید و بروید سراغ آنچه که متن است. البته گرایشهای بیمبنا و بیپایهی افراطی را من قبول ندارم. توصیه هم هیچ وقت نکردم، باز هم نمیکنم؛ اما آن چیزهائی که مبنای شرعی و دینی دارد، آنها را محکم بایستید، افتخار هم بکنید و عمل بکنید.1388/06/16
لینک ثابت
یک روز به جامعهی ما اینجور تفهیم کرده بودند که راه پیشرفت این است که ما از غربیها تقلید کنیم؛ آن هم نه تقلید در دانشآموزی و دانشاندوزی، تقلید در ظواهر؛ زنهایمان بیحجاب بشوند؛ مردهایمان کلاه فلان جور و لباس فلان جور بپوشند. میدانید در کشور ما، دورهای بر مردم ما گذشت که گذاشتنِ یک کلاه مخصوص به نام کلاهْ پهلوی اجباری شد و اگر کسی این کلاه را بر سر نمیگذاشت، مجرم شمرده میشد! بعد یک قدم جلوتر رفتند، گفتند یا کلاه پهلوی یا شاپو؛ چون غربیها - اروپائیها - این لباس را میپوشند. انواع و اقسام لباسهائی که در داخل کشور - لباسهای محلی - پوشیده میشد، همه منسوخ و ممنوع شد؛ برای اینکه لباس متحد الشکلِ از غرب آمده، پوشانده بشود. برای چی؟ برای پیشرفت! پیشرفت کشور را در این دانستند که مردم ما کت و شلوار بپوشند، کروات ببندند، زنهای ما بیحجاب حرکت بکنند؛ رسوم و عادات غربی را یاد بگیرند. ببینید چقدر خسارتبار است برای یک کشور؛ چقدر مایهی شرمندگی است، وقتی انسان فکر بکند. آن روز نه فقط شرمنده نمیشدند، افتخار هم میکردند، با صدای بلند هم این را فریاد میکردند. این، بیراهه است. نسخهی پیشرفت، نسخهی غلط؛ بیراهه. اصول برای این است که این اشتباهات پیش نیاید.1387/07/07
لینک ثابت
آنچه که نظام طاغوت بر سر این کشور و این ملت آورد، در طول سالهای متمادی حاکمیت سیاه و ننگین خود، حقیقتاً یکی از فصول تلخ تاریخ ماست.
یکی از همین فعالیتهای فاجعهآمیز، قضایای هفدهم دی بود که در زمان رضاشاه اتفاق افتاد. طبق نقشهی دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روزِ متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائرهی عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف، زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند.
یکی از جنایات بزرگ رژیم طاغوت، همین مسئلهی هفده دی هست. کشف حجاب، از بین بردن آن حائل و فاصلهای که در اسلام میان دو جنس قرار داده شده است - که این برای سلامت زن و سلامت مرد است؛ برای سلامت جامعه است - تا همان بلائی که بر سر زن در جوامع غربی آمد، بر سر زن مسلمان ایرانی بیاورند. این اقدام را با چماق، رضاخان در داخل کشور انجام داد.
زن غربی با ورود در منجلاب فساد، دستاوردش نابودی خانواده بود. اینجور نبود که زن با برداشتن حجاب در میدان علم یا در میدان سیاست یا در میدان فعالیتهای اجتماعی پیشرفت کند؛ همهی اینها با حفظ حجاب و عفت ممکن بود و ما در نظام اسلامی این را تجربه کردیم. برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعهی اسلامی بود؛ برای سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوی و نیرومند جنسی بود؛ برای اینکه از همهی کارهای دیگر بمانند؛ و یک مدتی هم موفق شدند، اما ایمان عمیق ملت ایران نگذاشت. زنهای مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوی، در زمان خود او به نحوی، در طول دوران بقیهی طاغوت هم به نحوی. لذا در همان دیماه ۱۳۵۶، روز هفدهم دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد. ما آنوقت در تبعید بودیم؛ خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع یک چنین حرکتی را به راه انداختند. این، گوشهای از فجایع رژیم طاغوت بود؛ نابود کردن آرمانهای دینی، ارزشهای اخلاقی، پیشرفتهای اقتصادی، عزت بینالمللی و خلاصه بر باد دادن سرمایههای یک ملت جزو کارهائی بود که آن رژیم طاغوت و سیاهکار انجام داد.
ملت ایران بموقع بیدار شدند و پاسخ گفتند به ندای رهبر عظیمالشأن خودشان و وارد میدان شدند. نوزده دی یک چنین مقطع تاریخىِ حساسی است؛ اینها را باید زنده نگه داشت. تلاش شده است و میشود برای اینکه احساسات مردم و این مقاطع حساس از یادها برود.1386/10/19
لینک ثابت
حجاب، تکریم آن کسی است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها - حالا من «بیشتر» که میگویم، چون همه را اطلاع ندارم - در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زنهای اعیان و اشراف حجابی روی صورتشان میانداختند؛ در بعضی از فیلمهای قدیمی شاید دیده باشید. یک حجاب میانداختند که چشمها به روی آنها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانی زنهای اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهای افراد پائین و طبقات پست، نه، بیحجاب هم میآمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همهی زنان است. این است نظر اسلام. آن وقت آنها حالا شدهاند طلبکار، ما شدهایم بدهکار! آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیلهی شهوترانی قرار دادند. یک آماری را همین دیروز برای من نقل کردند - آمار مال یک هفته قبل است - که یک سوم زنهای دنیا از دست مردها کتک میخورند! به نظر من اشک انسان در میآید؛ این گریهآور است. و این بیشتر در کشورهای صنعتی است؛ در کشورهای فرنگی است و ناشی از همان خشونتهای جنسی و مطالبات خشن جنسی است که مرد از زن دارد. این هوچیگریهای آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث میکنند: شما حجاب را اجباری کردید. خود آنها بیحجابی را اجباری میکنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمیدهند، به خاطر اینکه روسری دارد، آن وقت به ما میگویند چرا شما حجاب را اجباری کردید! این در جهت کرامت زن است، آن در جهت پردهدری و بیاحترامی به زن است. و از این قبیل مواردی هست که اینها هوچیگریهای غرب است.1386/10/13
لینک ثابت
آن کسانی که آموزش و پرورش جدید را وارد کشور کردند، نه فقط نیتشان متدین کردن مردم و جوانها نبود، بلکه بعکس، نیتشان دور کردن مردم از عقاید دینی بود. به طور مسلم این است. البته آن کسانی که طراحان اولیهی وزارت آموزش و پرورش در کشور بودند، برنامهها را ریختند، کتابهای درسی را نوشتند، بعضیشان کاملاً جزو آدمهای بیدین نبودند؛ نه، در بین آنها آدمهای متدین هم بودند، لکن کلانِ برنامه این بود. همان برنامهای بود که در آموزش و پرورش به یک شکل، در مسئلهی کشف حجاب به یک شکل، در مسئلهی کوبیدن مراکز مذهبی به وسیلهی رضاخان به یک شکل خودش را نشان میداد؛ یعنی توسعهی تفکرات غیر دینی، بلکه ضد دینی.1386/05/03
لینک ثابت
همانطور که بارها من اشاره کردهام، در مسألهی زن از دنیا طلبگاریم؛ ما مدعی دنیائیم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعهی روزنامهنگار بیایند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضی از این قبیل چیزها را زیر سؤال بکشند و اظهار طلبگاری کنند، این واقعیت قضیه را عوض نمیکند. ما از دنیا طلبگاریم. دنیا که عرض میکنم، یعنی دنیای غرب. ما هستیم که به دنیا خطاب میکنیم و میگوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کردهاید؛ با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیادهرویهای جنسىِ بیقانون و بینظم در جامعه، با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان. معلوم است که زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است؛ این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد - بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت - زن و مرد - انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند.
...
ما این همه زن نخبه در دورهی حاکمیت طاغوت نداشتیم. این، حرف من است و بر این اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبی محققین زن، اساتید زن، دانشمندان زن در رشتههای مختلف، متفکرین و نویسندگان زن که در رشتههای گوناگون فکر میکنند، صاحبنظرند و قلم میزنند، ادبای زن، شعرای زن، هنرمندان زن - قصهنویسها، شاعرها، نقاشها - بمراتب بیشتر از دورهی طاغوت است؛ یعنی آن دورهای که به نام طرفداری از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهی بین زن و مرد را بکلی از بین برده بودند و روزبهروز هم این بیبندوباری را ترویج میکردند؛ حتّی در مواردی از کشورهای اروپائی هم بدتر و تندتر عمل میکردند. امروز ما در نظام جمهوری اسلامی و زیر پوشش حجاب، زیر چادر، زیر مقنعه، این تعداد عظیم نخبهی فکری، علمی، عملی، فعال سیاسی، صاحبنظران فرهنگی و هنری داریم. آن روز بخشی از بخشها و بعضی از ابعاض این مجموعه را هم ما نداشتیم؛ بسیار محدود بودند. این، یک نظریهای درست عکس آن چیزی را که درصدد بودند القاء کنند، احیاء میکند و او اینکه آن کیفیت ترویج بیبندوباری نه فقط به معنای رشد دادن به زن، به معنویات زن، به استعدادهای زن نیست، بلکه سرگرم کردن زن به آنچه که لوازم آن، کیفیت زندگی است - آرایشهای گوناگون و گرفتاریهای گوناگونِ جنبیای که این کارها دارد - خودش مانع حرکت به سمت کمال و تعالی زنان است.
در نظام اسلامی محدودیتی که به وجود میآید، که این محدودیت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم برای مردها محدودیت است، به یک کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگری محدودیت است، کمک کنندهی به این است که نیروهای آنها هرز نرود و حتیالمقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجهاش میشود رشد فکری و علمی و عملی در جامعهی زنان، که امروز شاهدش هستیم. این نکتهی اول. اینکه گفته میشد - و البته هنوز هم بعضیها با غفلتِ تمام میگویند - مگر میشود با حجاب و با رعایت حدود شرعی و اسلامی، جامعهی زنان رشد کند، تکلیف مسألهی زن در نظام اسلامی چه میشود، این جواب عملیاش، جواب عینیاش، همین وجود مجموعهی عظیم نخبگان زن در جامعهی ماست، که هیچ وقت ما در کشور چنین وضعی را نداشتیم؛ در دورهی طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم که وضع تعلیم و تربیت از جهت دیگری اشکال داشته. امروز در نظام اسلامی بحمدالله این فراهم است. حالا تعداد بیشتر برگزیدگان دختر در دانشگاهها و امثال آن، اینها مسائل درجهی دو است؛ مسألهی درجهی یک این است که همین مجموعهی زنان نخبه توانستهاند در نظام جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف بدرخشند.
...
تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمیدانند، تدینشان موجب نمیشود که از غلظتشان کم شود، از تحکم و زورگوئیشان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکمها و زورگوئیها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - باید مورد توجه قرار بگیرد. البته مسألهی حجاب خیلی مهم است. من مسألهی حجاب را واقعاً مهم میدانم. اهمیت مسألهی حجاب در جاهای باواسطهای خودش را نشان میدهد؛ از جمله در مسألهی خانواده خودش را نشان میدهد.1386/04/13
لینک ثابت
اینکه «پیشرفت چیست؟» حرفهای گوناگونی در سطح دنیا مطرح است. همه جور حرفی هست؛ نسخه های قلابی، توصیه های متناقض، عجیب و غریب و بعضاً خائنانه، که این بلایی بود که در آغاز شروع مدرن سازی کشور به جان ما ایرانیها افتاد. اول که نشانه های پیشرفت اروپایی برای ایرانیها معلوم شد، کم کم به فکر افتادند که ببینند در اروپا، در آن طرف دنیا، چه خبراست؛ قبل از آن، اصلاً خبر نداشتند که در دنیا چه خبر است! سلاطین قاجاری آنقدر گرفتار حرمسراها و سفره خانه ها و گرفتاریهای شخصی و مسائل بی ارزش خودشان بودند که اصلاً از اینکه در دنیا چه دارد می گذرد، خبر نداشتند. رنسانس چه بود؟ چطور به وجود آمد؟ چرا به وجود آمد؟ نتیجه اش چه شد؟ اصلاً این قضایا را تا دوران فتحعلی شاه و بعد از آن ملتفت نبودند! بعد که جنگ ایران و روس شد و دستگاه قاجاری به واسطه ی سلاحهای پیشرفته ی روسها - که آن روز از امکانات جدید و سلاحهایی که برای خودشان ساخته بودند، بهره بردند - تو دهنی محکمی خورد، تازه کسانی را به اروپا فرستادند و سفرای اروپایی هم که در ایران زندگی می کردند، دست و پایی باز کردند. پیغام آورها و مأموران ویژه ای هم برای زمینه سازی نفوذ سیاسی به ایران گسیل شدند و با روشهای خودشان به ایران آمدند. اولین کسانی که با موج به اصطلاح مدرنیته مواجه شدند، چه کسانی بودند؟ شاهزاده ها، رجال دربار قاجاری و شخصیتهای متنفذ سیاسی آن روز. عامه ی مردم که خبری نداشتند، علما که اطلاعی نداشتند و دیگران که چیزی نمی دانستند. اینها هم به جز خیلی افراد معدود، عموماً - تقریباً می شود گفت بدون استثنا - در مواجهه ی با این فرهنگ و پیشرفتهای غربی مات و مبهوت شدند؛ دست و پای خودشان را گم کردند و نتوانستند ذهن و عقل خودشان را به کار بگیرند و از پیشرفت طرف مقابل، به فکر پیشرفت خود بیفتند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در دوران مشروطیت و بعد از استقرار آن، روشنفکرهای درجه ی اول ما عقیده شان این شد که اگر ایران بخواهد پیشرفت کند، باید از فرق سرتا پا غربىِ کامل بشود! این، یعنی تقلید محض. و همین طور هم عمل کردند و این روند تا حکومت پهلوی ادامه داشت.
حکومت پهلوی آمد این را برنامه ریزی کرد تا با سرعت بیشتری این کار انجام بگیرد. به آن مقداری که در دوره ی قاجار بود، قانع نبودند. پهلوی را برای این سرِ کار آوردند؛ چند تا روشنفکرِ دست نشانده ی مورد اعتماد خودشان از ایرانیهای تحت تأثیر غرب را هم به عنوان عناصر فرهنگی، دور و برِ آن گذاشتند تا همین کار را بکنند. مسئله ی کشف حجاب، مسئله ی تغییر لباس و مسئله ی حذف کردن نشانه های ایرانىِ اسم: میرزا، سید، خان، آقا، دادن امتیازات فراوان در زمینه های نفت و آوردن مستشارهای خارجی - که روز به روز هم بیشتر شد - از این قبیل است.1385/08/18
لینک ثابت
همه خیال میکنند دانشگاه اسلامی که میگوییم، یعنی حجابها اینطوری باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلفها بلند نباشد؛ اینها که معنای دانشگاه اسلامی نیست! دانشگاه اسلامی از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامی و علمآموزی مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامی است.1384/10/29
لینک ثابت
استکبار، همهی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یکجا با فشار سیاسی، در یکجا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر - مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس- با بمب و موشک و تانک و چکمه پوشان نظامی، به عرصهی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهمترین ابزار این دَدْمَنِشان آدمیخوار، پردهی نفاق و فریبی است که بر چهرهی خود کشیدهاند. جوخههای تروریستی را تجهیز و به قصد جان بیگناهان روانه میکنند، و دم از مبارزه با تروریسم میزنند. از دولت تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی میکنند و مدافعان جان به لب رسیدهی فلسطینی را تروریست مینامند.
سلاحهای کشتار جمعی اتمی و شیمیائی و میکربی را تولید و توزیع و مصرف میکنند و فجایعی مانند هیروشیما و حلبچه و خطوط دفاعی ایرانیان در جنگ تحمیلی پدید میآورند و در عین حال شعار کنترل سلاح کشتار جمعی سر میدهند. آنان خود در پشت سرِ مافیای کثیف مواد مخدرند و دم از مبارزه با مواد مخدر میزنند. آنان نمایش عِلْمگرائی و جهانی سازىِ عِلْم میدهند و آنگاه با پیشرفت دانش و فناوری در جهان اسلام مقابله میکنند و سر بر آوردن فناوری هستهئی صلحآمیز در کشورهای اسلامی را، گناهی بزرگ میشمارند. از آزادی و حقوق اقلیتها سخن میگویند، و حق آموزش و تحصیل را از دختران مسلمان، بجرم پایبندی به حجاب اسلامی سلب میکنند. دربارهی آزادی بیان و عقیده داد سخن میدهند، و ابراز عقیده دربارهی صهیونیزم را جرُم میشمرند و بسیاری از آثار فکری و قلمی برجستهی اسلامی را و حتی اسناد به دست آمده از لانهی جاسوسی آمریکا در تهران را، در آمریکا اجازهی نشر نمیدهند. در باب حقوق بشر پرگوئی میکنند، اما دهها اردوگاهِ شکنجه چون گُوانْتانامُو و اَبُوغُرَیْبْ بپا میکنند، یا در مقابل چنین فجایع کم نظیری سکوت رضایتآمیز در پیش میگیرند. آنها از احترام به همهی مذاهب سخن میگویند، اما از مُرتَّدِ مَهْدُورُالدَّمی چون سلمان رشدی حمایت میکنند و در رادیوی دولتی انگلیس، سخن کُفرآمیز بر ضِدّ مقدسات اسلامی میپراکنَنَد.1383/10/29
لینک ثابت
المپیک, حجاب, چادر, زن مسلمان ایرانی
شما ببینید الان چقدر خرج می کنند و زحمت می کشند، برای این که حجاب را در دنیا از بین ببرند؛ کشورهایی که خودشان را مهد آزادی هم می دانند، می بینید که چه می کنند برای مبارزه ی با حجاب. حالا همه ی آن تشکیلاتی که با حجاب مبارزه می کنند یک طرف، این خواهر ورزشکارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما که با حجاب اسلامی و لباس محجّب - یا با چادر یا با آن شکل زیبای ارزشی - جلوِ دوربینهای دنیا ظاهر می شود و نشان می دهد که به این ارزش پایبند است و این صحنه در همه ی دنیا منعکس می شود، این یک طرف دیگر؛ او در واقع با این کار، همه ی آن تبلیغات را خنثی می کند.1383/07/14
لینک ثابت
یک سود دیگر ورزش قهرمانی، توسعه ی ورزش در کل کشور است که من بارها روی این مسأله تکیه کرده ام؛ چه در ورزش غیرجانبازان و معلولان، چه بخصوص در ورزش جانبازان و معلولان. وقتی شماها که از لحاظ جسمانی مشکلی هم دارید - مشکل ناخواسته - تلاش می کنید و مردم کوشش، همت و اراده ی شما را می بینند، تشویق می شوند به ورزش کردن؛ ورزش کار بسیار لازمی برای کشور ماست؛ از این جهت هم کارتان باارزش است.
یک جهت لطیف و بسیار مهم دیگر در کار مجموعه ی قهرمانهای ما که بحمداللَّه نشان داده شده، نشان دادن دینداری و علاقه مندی به ارزشهای اسلامی است؛ این خیلی باارزش است؛ هم در ورزش جانبازان و معلولان، انسان این مسأله را مشاهده می کند، هم در ورزش قهرمانهای دیگر. وقتی یک قهرمان کشور ما جلوِ چشم میلیونها و شاید صدها میلیون جمعیت دنیا، بعد از پیروزی خودش، خدا را شکر می کند و دستش را به آسمان بلند می کند یا سجده می کند، این را دست کم نگیرید؛ این پیام معنویت را در دنیا پخش می کند؛ دنیایی که با میلیاردها دلار سعی شده که معنویت در آن بی فروغ شود و چراغ معنویت آن خاموش شود. می دانید صهیونیست ها در این صد سال اخیر و بخصوص در این دهها سال اخیر چه خرجی کرده اند تا انسانها را بدون هویت معنوی بار بیاورند و به بی بندوباری و بی اعتقادی و لاابالیگری در عقیده و ایمان دینی بکشانند؟ شما وقتی بعد از پیروزی روی تشک کشتی یا محل وزنه برداری یا در هر نقطه ی دیگری، دست تان را بلند می کنید، خدا را شکر می کنید، به سجده می افتید یا نام بزرگان دین را بر زبان می آورید، در واقع دارید همه ی سرمایه یی را که آنها خرج کرده اند، با یک حرکت ساده دور می کنید؛ خدای متعال به شماها کمک و الهام می کند که این کار را انجام بدهید. حتماً این حسین آقای رضازاده آن روز اوّلی که فریاد کشید «یا ابوالفضل»، نمی دانست که این چقدر اثر می گذارد؛ او احساس دینی خودش را بروز داد؛ یا آن برادری که سجده می کند، یا آن که دستش را بلند می کند - که من بارها در ورزشهای قهرمانی خودمان این صحنه را از تلویزیون دیده ام - این ها در حقیقت معنویت را القا می کنند.
شما ببینید الان چقدر خرج می کنند و زحمت می کشند، برای این که حجاب را در دنیا از بین ببرند؛ کشورهایی که خودشان را مهد آزادی هم می دانند، می بینید که چه می کنند برای مبارزه ی با حجاب. حالا همه ی آن تشکیلاتی که با حجاب مبارزه می کنند یک طرف، این خواهر ورزشکارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما که با حجاب اسلامی و لباس محجّب - یا با چادر یا با آن شکل زیبای ارزشی - جلوِ دوربینهای دنیا ظاهر می شود و نشان می دهد که به این ارزش پایبند است و این صحنه در همه ی دنیا منعکس می شود، این یک طرف دیگر؛ او در واقع با این کار، همه ی آن تبلیغات را خنثی می کند.1383/07/14
لینک ثابت
در مسألهی زن هم موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است. آنها اعتراضشان به ما این است که چرا زنهایتان حجاب دارند؛ چرا حجاب اجباری است. خود آنها هم بیحجابی را اجباری کردند؛ این به آن در! اما مسألهی آنها در قضیهی زن خیلی بیشتر از این حرفهاست. زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال کشانده شده، تحقیر شده و به او اهانت شده است. اینکه زن و مرد در پشت میز دیپلماسی و کنار همدیگر، شانهبهشانه، بنشینند، جبران آن لطمهیی را که غربیها به زن وارد کردهاند، نمیکند. از زن به عنوان یک وسیلهی التذاذ و شهوترانی استفاده کردهاند. آنها معتقدند که زن بدون آرایش ارزش ندارد؛ باید خودش را آرایش کند تا مردها او را بپسندند؛ این بزرگترین اهانت به زن است. شما حرف دارید و در این قضایا مدعی هستید.1383/05/25
لینک ثابت
آنها دروغ میگویند و مطلقاً به دمکراسی و آزادی و آراء مردم احترام نمیگذارند؛ نمونهاش ممنوعیت حجاب در مدارس برخی کشورهای اروپایی است. اجازه نمیدهند دختر محصل با روسری به کلاس برود و درس بخواند. پس امروز مشی اساسی استکبار عبارت است از کلاه سر دنیا گذاشتن، کلاه سر بشریت گذاشتن؛ به قول عربها: «التعتیم الاعلامی»؛ یعنی غبارآلود کردن فضا، یا به تعبیر قدیمىِ خود ما «گلآلود کردن آب». اگر در این فضا که همهجا را تاریک کردهاند، یک نفر پیدا شود که نورافکنی بیندازد، اینها چه حالی دارند و نسبت به او چه موضعی میگیرند؟ شما همان کسی هستید که نورافکن میاندازید. لذا با روحانیت اسلام و بخصوص با روحانیت شیعه مخالفند؛ علتش هم این است که روحانیت شیعه مستقل است.1383/04/15
لینک ثابت