ما باید از شأن معلّم و نقش معلّم صیانت کنیم. چه کسی صیانت بکند؟ در درجهی اوّل خود معلّمین؛ یعنی معلّم توجّه کند و بداند که آیندهی کشور متأثّر از همّت او و حکمت او است...؛ دوّمین عامل، آموزش و پرورش است که باید در عمل، معلّمین را مورد حمایت قرار بدهد. ... مجلس و دستگاههای گوناگون و مرتبط -[یعنی سازمان] برنامه و بودجه و دیگران- هم باید کمک کنند. نگاه به آموزش و پرورش، نگاه به یک دستگاه مصرفی نباید باشد؛ نگاه به یک دستگاه زیربنائی باید باشد. شما اگر چنانچه مبالغ میلیاردها خرج کنید برای اینکه مثلاً یک سد بسازید یا مثلاً یک بزرگراه بسازید، هرگز فکر نمیکنید که پولتان را مصرف کردید و مثلاً هدر دادید. آموزش و پرورش بمراتب، بمراتب، مهمتر از دستگاههای سازندگی دیگری است که در کشور وجود دارد. اینجا جای سرمایهگذاری است؛ شما در واقع هرچه اینجا پول خرج میکنید، دارید سرمایهگذاری میکنید، دارید زیربنا میسازید؛ این را بایستی همه [توجّه کنند]؛ هم مجلس توجّه کند، هم دولت توجّه کند، هم سازمان برنامه توجّه کند و هم خود آموزش و پرورش هم که توجّه به این معنا دارد. این هم عامل دوّم برای صیانت از شأن و نقش معلّم.1399/06/11
لینک ثابت
ما باید از شأن معلّم و نقش معلّم صیانت کنیم. چه کسی صیانت بکند؟ در درجهی اوّل خود معلّمین؛ یعنی معلّم توجّه کند و بداند که آیندهی کشور متأثّر از همّت او و حکمت او است...؛ دوّمین عامل، آموزش و پرورش است که باید در عمل، معلّمین را مورد حمایت قرار بدهد... عامل سوّم، دستگاههای تبلیغاتیاند که باید فرهنگسازی کنند؛ یعنی معلّمی [یک] شأن باید باشد که عمدهی این به عهدهی صدا و سیما است. مثلاً فرض کنید که شما میتوانید یک فیلمی بسازید که در آن فیلم معلّم وجود داشته باشد و نقشی داشته باشد که وقتی انسان آن فیلم را نگاه میکند، وقتی انسان این فیلم را میبیند، آرزو کند «کاشکی من معلّم بودم»! این کار، کار لازمی است؛ این کار، کار واجبی است. حالا من گفتم فیلم، نه اینکه یک فیلم درست کنیم و خیال کنیم که کار تمام شد؛ نه، اصلاً این یک جریانی باشد که مرتّباً به شکلهای مختلف، به شکلهای هنری، معلّم ترویج بشود، معلّمی ترویج بشود، احترام و اکرام معلّم به صورت یک فرهنگ عمومی دربیاید و در افکار عمومی اثر بگذارد. این هم این [عامل]. اگر چنانچه این [موضوع، عملی] شد، آن وقت جایگاه معلّم اعتلا پیدا میکند.1399/06/11
لینک ثابت
از کجا معلّم پیدا کنیم؟ چه جوری معلّم تربیت کنیم؟ به نظر من این دو دانشگاهی که شما دارید، بسیار چیزهای خوبی است. ... دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی یکی از آن بهترین مراکزی است که در کشور برای مسائل فرهنگ و مانند اینها به وجود آمده. باید این جور باشد که حتّی یک معلّم از غیر این مسیر وارد آموزش پرورش نشود. ما دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی را جوری ظرفیّتسازی کنیم و جوری سازماندهی کنیم که همهی معلّمین به قدر کفایت بیایند از اینجا عبور کنند و وارد آموزش و پرورش [بشوند]. حتّی دورههای کوتاهمدّتی که حالا برنامهریزی شده و دورههایی که وجود دارد، مثلاً یکساله و مانند اینها هم در سایه و در ضمن و با مسئولیّت این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی باشد؛ این کار بسیار لازمی است. خب، پس یک نکته این شد که مسیر عبور معلّم و ورودش به آموزش پرورش صرفاً از اینجا باشد. حالا من اینجا به عزیزان مجلس هم سفارش کنم این طور نباشد که یک جوری تصویب کنند که مثلاً یک جمعی، یک وقت بیحساب به شکل برفانباری، همین جوری وارد آموزش پرورش بشوند؛ این جوری مصلحت نیست. هر کاری انجام میگیرد، ورودی معلّمین [باید] از طریق این دو دانشگاه باشد.1399/06/11
لینک ثابت
دو دانشگاه [فرهنگیان و شهید رجائی] در جذب، صلاحیّتها را رعایت کنند؛ صلاحیّت دینی را، صلاحیّت اخلاقی را، صلاحیّت سیاسی را تا آنجایی که ممکن است، توجّه کنند. جذب کنند و به معنای صحیح کلمه گزینش کنند افراد را و وارد کنند. ... یک گزینش درست و حسابیِ کاملاً خردمندانه و صحیح انجام بگیرد تا با گزینش وارد بشوند. نیروهای بیکیفیّت وارد آموزش پرورش نشوند؛ چون موجب ضرر خواهد بود. معلّمی که این همه اهمّیّت دارد و این همه ارزش دارد و ما دربارهاش این همه تعریف میکنیم، اگر عنصر بیکیفیّت بیفایده یا خدای نکرده مضرّی باشد، طبعاً نتیجهی عکس خواهد داد.1399/06/11
لینک ثابت
این سخن امام خمینی که معلمی را شغل انبیا دانستند، یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکة... تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی چهار واژهی کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. در مدرسه نبوّتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش و پرورش مییابند و آنگاه زندگی عدالتمحور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند.
نظام اسلامی با همین هدف یعنی شکلگیری یک جامعهی دینی عادلانه و آرمانخواه پدید آمد، و طبیعی است که نظام آموزشی کشور نیز نمیتواند هدفی جز هدف کلّی نظام داشته باشد. کودک و نوجوان و جوان در کشور اسلامی میآموزد که استعداد و توان بالقوهی خود را برای ارزشهای متعالی ملی یعنی ارزشهای اسلامی و انقلابی شکوفا کند و به کار گیرد. این آموزش حیاتی و سازوکار تحقق آن، همان کار بزرگ و جهاد مبارکی است که معلمان عهدهدار آن شدهاند.1399/02/12
لینک ثابت
اسلام ما را به علم نافع فرا میخواند، علم نافع از سوئی جوان ایرانی را به ابزارهای لازم برای پیشرفت و اعتلای کشور و ملتش مجهز میسازد، و از سوئی به او هویت میبخشد و او را از وزانت و اعتبار روحی و معنوی و اعتماد به نفس برخوردار میکند. نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش مییابد، ثروتی آنچنان انبوه و ذخیرهئی آنچنان عظیم است که هیچ پدیدهی ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند. این ثروت، محصول کار و انگیزهی معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه است. رحمت و فضل خدا بر دستهای پرکار و دلهای پرانگیزهی آنان باد.1399/02/12
لینک ثابت
قشر معلّم واقعاً یک قشر شریف و محترمی است؛ علّت هم این است که برای یک کشور، برای یک تمدّن، برای یک ملّت، مهمتر از همهی سرمایهها، سرمایهی انسانی است؛ یعنی اگر شما پول داشته باشید امّا سرمایهی انسانی درست و حسابی نداشته باشید، به جایی نمیرسید؛ مثل همین کشورهای پولداری که میبینید پولهایشان کجاها خرج میشود، دست چه کسانی میرود؛ جیبهای گشاد پُرپولشان به صورت بسیار سفاهتآمیز در اختیار دستهای خائن به بشریّت قرار میگیرد؛ خب این در نتیجهی چیست؟ [چون] پول دارند، انسان ندارند؛ پول دارند، اندیشهورز ندارند، نیروی انسانی ندارند، سرمایهی انسانیشان ضعیف است. اگر منابع زیرزمینی فراوانی داشته باشیم، [امّا] نیروی انسانی نداشته باشیم، فایدهای ندارد. کشور ما روی دریای نفت خوابیده بود؛ [ولی] نه خبر داشتیم، نه بلد بودیم؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که آنهایی که خبر داشتند و بلد بودند، آمدند مسلّط شدند به نفت ما. نفت ما را میبردند، تمدّن خودشان را میساختند، کارخانههای خودشان را راه میانداختند و در دوران جنگی که بود، از این نفت برای پیروزی خودشان استفاده میکردند و یک چیز مختصری هم به ما میدادند؛ زمان طاغوت این جوری بود؛ [این] نتیجهی سرمایهگذاری نکردن بر روی منابع انسانی است. خب، این منابع انسانی را شما الان دارید تولید میکنید؛ ببینید اهمّیّت کار کجا است! شما دارید پرورشش میدهید، شما دارید [آن را] پردازش میکنید. بنده اهل تعارف نیستم؛ آنچه بنده سالهای متمادی دربارهی نقش معلّم و دانشجومعلّم و آموزش و پرورش اظهار کردهام، برخاستهی از این احساس است؛ برخاستهی از این باور است که معلّم یک چنین نقشی دارد. در واقع، پایهریز تمدّن نوین، شما هستید؛ چون نیروی انسانیِ شایسته اگر نباشد، تمدّنی به وجود نخواهد آمد.1398/02/11
لینک ثابت
پایهریز تمدّن نوین، شما [معلمان] هستید؛ چون نیروی انسانیِ شایسته اگر نباشد، تمدّنی به وجود نخواهد آمد. شما جهادگرانی در میدان کارزار با جهل و بیسوادی هستید. ببینید! یک جوان را، یک کودک را، یک نوجوان را شما از وادی بیسوادی و ظلمات میآورید به وادی نور و علم، با جهاد؛ کار سختی هم هست. شما در واقع هویّتسازی فرهنگی میکنید. هویّتسازی خیلی مهم است؛ هویّتسازی برای انسانها در یک جامعه خیلی مهم است؛ [انسانها باید] احساس هویّت کنند. هویّت انسان به فرهنگ او است، به دانستههای او است، به سبک زندگی او است. تمدّن، متّکی به فرهنگ است؛ اگر فرهنگ قوی و غنی وجود نداشته باشد، تمدّن به معنای مصطلح و رایجِ خودش به وجود نمیآید.1398/02/11
لینک ثابت
جامعهی فرهنگیان -یعنی معلّمین و کارمندان فرهنگی- در... دوران انقلاب کارهای بزرگی انجام دادند، کارهای ثمربخشی انجام دادند.... همین دانشمندان گوناگونی که کشور شما را از لحاظ فنّاوری نانو جزو پنج کشور اوّل دنیا قرار دادند، در آموزش و پرورش تربیت شدند؛ همین نسل سوّم و چهارم انقلاب که نه امام را دیده، نه دوران دفاع مقدّس را دیده، نه شهدای نامدار دورهی هشتساله را دیده، امروز محکم و استوار در مقابل دشمن میایستد، اصرار میکند که برود از حرم دفاع بکند و میرود دفاع میکند، یکی شهید میشود، ده نفر هم شهید نمیشوند و برمیگردند. این انگیزهی مجاهدت کردن چیز کمی نیست، اینها را چه کسی تربیت کرده؟ آموزش و پرورش تربیت کرده؛ آن هم در این دنیا. [اینکه] در دنیای اینترنت، در دنیای مفاسد گوناگون اخلاقی، در دنیای ماهواره، این جور جوان تربیت کنید، این خیلی هنر است. این اردوهای جهادی را چه کسی تهیّه میکند؟ چه کسی میرود اردوهای جهادی؟ این جوانها میروند؛ اینها را آموزش و پرورش تربیت کرده. این همه کار بزرگ علمی در این کشور انجام گرفته، این همه مظاهر و نشانههای حقیقی دینداری در جامعه وجود دارد -که بنده بارها گفتهام، جوان امروز با قرآن و با دعای ندبه و با ماه رمضان و با گریه و با توسّل و با تضرّع و با پیادهروی به کربلا و با اینها زندگی میکند- این حرفها کجا بود، کِی بود؟ این همه شهیدِ دانشآموز ما داریم، چندین هزار شهید دانشآموز ما داریم، چه تعداد زیادی شهید معلّم داریم، این دانشآموزهای شهید را چه کسی تربیت کرده؟ همین معلّمین، همین آموزش و پرورش.1398/02/11
لینک ثابت
آموزش و پرورش در معرض بازنشستگی وسیعی است و باید جبران بشود؛ هم کمّیّتها را باز هم باید زیاد کرد، هم کیفیّتها را باید بالا برد، هم نوع کاری که در این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی انجام میگیرد بایستی موجب تربیت دینی و انقلابی معلّمین باشد. کاری کنید که مدرسه و کلاس، از معلّمی بهرهمند بشود که خود این معلّم به معنای واقعی کلمه معلّم دین و تقوا و پارسایی و انقلاب باشد.1398/02/11
لینک ثابت
معلّم محترم، شریف و آبرودار است؛ باید عزّت نفْس معلّم محفوظ بماند. نوع رفتار با مسئلهی درآمدهای مالی معلّمین باید جوری باشد که عزّت نفْس معلم مورد تعرّض قرار نگیرد. افرادی که در مسائل گوناگون جناحی، سیاسی، گاهی [همراه با] دستهای احیاناً بیگانه حرکت میکنند و فکر میکنند، در صددند از این نقطهی ضعف استفاده کنند برای مقاصد خودشان؛ آن یک مسئله است، امّا قطع نظر از آن هم که حساب بکنیم، باید جوری عمل کنید که عزّت نفْس معلّم محفوظ بماند.1398/02/11
لینک ثابت
امام (رضواناللهعلیه) فرمودند «معلّمی شغل انبیا است»؛ این فقط یک شعار دلخوشکن نیست؛ این یک حقیقت قرآنی است: وَ یُعَـلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛ از جملهی خصوصیّات پیامبران، تعلیم است. یعنی شما[معلمان] دارید راهی را حرکت میکنید که برترین انسانهای تاریخ بشریّت، آن راه را رفتهاند و برای آن مقصود و برای آن پیمایش، مبعوث شدهاند؛ یعنی پیغمبران.1397/02/19
لینک ثابت
وظیفهی مهمّ همهی ما -چه این حقیر، چه مسئولین دولتی، چه مدیریّتهای متوالی در بخشهای مختلف- این است که منزلت معلّم را در جامعه معرّفی کنیم؛ این کار نشده؛ منزلت معلّم، جایگاه معلّم، آنجوری که این حقیر به آن اعتقاد دارم و آن را حس میکنم و لمس میکنم، در جامعه جا نیفتاده. مسئلهی معیشت البتّه مهم است -شکّی نیست- امّا مسئلهی منزلت معلّم، اگر از مسئلهی معیشت مهمتر نباشد، قطعاً کمتر نیست. این [منزلت] فقط با گفتن هم حاصل نمیشود؛ حالا [اگر] بنده بگویم «معلّمی یک چنین مقام والایی است یا مقام انبیا است»، این ذهنیّت عمومی را در کشور شکل نمیدهد؛ با صِرف گفتن انجام نمیگیرد، [بلکه] کار لازم دارد. باید جا بیفتد در ذهن جامعه که معلّم یک مرجع است، معلّم یک شخصیّت والا است، معلّمی یک کار مقدّس است؛ این را با کار هنری، با نوشتن کتاب، با ساختن فیلم، با ساختن شعر، با انواع و اقسام شیوههای تأثیرگذاری، بایستی برنامهریزی کرد و انجام داد؛ تا حالا این کارها نشده است. یکی از کارهای اساسیای که باید هم در خودِ محیطِ آموزش و پرورش، هم در محیطهای مربوط دیگر -در محیطهای فرهنگی، در صداوسیما و جاهای دیگر- حتماً دنبال بشود، این مسئله است؛ یعنی معلوم بشود که معلّمی چه جایگاهی دارد و تکریم معلّم تحقّق پیدا کند؛ در کتاب درسی باید بیاید، در داستان باید بیاید، در رماننویسی باید بیاید.1397/02/19
لینک ثابت
امروز مهمترین نیاز آموزش و پرورش کشور، معلّم است؛ مهمترین نیاز، معلّم است. این دانشگاه و دانشگاه شهید رجائی و هر نقطهای که تربیتمعلّم بر آن صدق میکند، بایستی هم کمّاً، هم کیفاً توسعه پیدا کند. ... بنده هم اطّلاع دارم که تا چهار سال دیگر، تعداد انبوهی از معلّمین -تعداد کثیری- وارد بازنشستگی میشوند و آن کسانی که از این دانشگاهها، [یعنی] دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی، تحویل داده میشوند به آموزش و پرورش، بسیار بسیار کمتر از آن مقداری هستند که از آموزش و پرورش خارج میشوند؛ این یک بحران است برای آموزش و پرورش؛ نباید چنین اتّفاقی بیفتد. البتّه گفته میشود که از بیرون کسانی را میگیرند، [ولی] آن یک عمل اضطراری است و در صورت ناچاری و اضطرار البتّه اشکال ندارد؛ علیالاصول هم یک کارِ درستی نیست؛ معلّمی یک حرفهی فنّی است، یک کار هنری است؛ یادگرفتن لازم دارد؛ اینجا شما معلّمی را یاد میگیرید؛ آن که در فلان دانشگاه دیگر درس خوانده، او این معلومات شما را که در اینجا یاد گرفتهاید ندارد؛ چطور میخواهد معلّمی کند؟ مراکز تربیت معلّم -که مهمترینش فعلاً دانشگاه فرهنگیان است- مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش کشورند .1397/02/19
لینک ثابت
در مورد معلّم، اهمّیّت او اینجا است که همهی جامعهی تحصیلکردهی کشور مدیون قشر معلّمند؛ این چیز خیلی مهمّی است. شما هر انسان فرزانه، آگاه، عالم، تحصیلکرده و باسواد را که پیدا کنید، مدیون معلّم است؛ قشر معلّم یک چنین جایگاهی دارد. همه این را قبول دارند که قدرت و قوّت و اعتبار و آبروی یک کشور، بیش از همهچیز به نیروی انسانی آن کشور است. درست است؟ این را همه قبول داریم. خب نیروی انسانی را چهکسی درست میکند؟ نیروی انسانی را چهکسی نقد میکند؟ چهکسی فعلیّت میبخشد؟ معلّم. ببینید، اینها ارزشها و نشانههای واقعی ارزش معلّم است. چرا این را میگوییم؟ این برای این است که اوّلاً خود جامعهی معلّم، ارج و قرب و قدر این جایگاه را، این شغل را بداند؛ خیلی مهم است. این حرف بسیار خوبی بود که آقای وزیر گفتند، من حقیقتاً از این حرف لذّت بردم که معلّمی، صرفاً فقط کارمندی یک اداره نیست، [بلکه] معلّمی یک شأن، یک جایگاه و یک مقام است؛ این را خود معلّم در درجهی اوّل بداند. ما اگر کرامت خودمان را در هر بخشی بدانیم، تن به پَستی و سُستی و پلیدی نخواهیم داد؛ این در درجهی اوّل؛ و بعد، جامعه قدر معلّم را بداند و احترام و تکریم برای معلّم قائل بشود؛ و سپس مسئولان، این اهمّیّت را درک کنند. بنده بارها گفتهام، آموزشوپرورش و هزینه کردن برای معلّم، سرمایهگذاری است! برای معلّم هزینه کنند. این یکی از وظایف ما -وظایف مسئولین کشور و وظایف دولت- است.1396/02/17
لینک ثابت
یک نکته... که در ذیل آن تمجید و تکریمِ از معلّم باید عرض کرد، این [است] که معلّمین، خودشان را برای این مسئولیّت بزرگ آماده کنند. خب، معلّم خود را به چه وسیله آماده کند؟ با وسایلی که دستگاه کشور در اختیار او میگذارد. لذا من الان اینجا تأکید میکنم، دانشگاه فرهنگیان را مسئولین جدّی بگیرند؛ دانشگاه فرهنگیان را -که تولیدکنندهی معلّم است- جدّی بگیرند؛ هرچه میتوانند برای این سرمایهگذاری کنند؛ به یک لحاظ، اهمّیّت این دانشگاه از همهی دانشگاههای دیگر بیشتر است.1396/02/17
لینک ثابت