newspart/index2
نقد و انتقاد
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نقد و انتقاد

اشکالی ندارد که مسئولان کشور، متولیان امور کشور منتقدینی داشته باشند که ضعفهای آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتی انسان در مقام رقابت قرار بگیرد، مقابل منتقد قرار بگیرد، بهتر کار میکند. اینجور نیست که وجود منتقدین و کسانی که این روش را قبول ندارند، آن روش را قبول دارند، برای نظام ضرری داشته باشد؛ منتها باید در چهارچوب نظام باشد؛ این اشکالی ندارد، این مخالفت هیچ مخالفت مضری نیست؛ نظام هم مطلقاً با یک چنین مخالفتی برخورد نمیکند. البته انتقاد باید در چهارچوب اصول باشد. اصول انقلاب هم مشخص است که چیست. اصول انقلاب امور سلیقه‌‌‌‌‌ای نیست که هر که از یک گوشه‌‌‌‌‌ای در بیاید، سنگ اصول را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول میرویم، میبینیم بیگانه‌‌‌‌‌ی از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛ وصیت‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌ی امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است که این سیاستهای کلی بایست تدوین بشود. در این چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر نیست، که مفید و نافع است. این یک مطلب است که در میدان معارضات اینچنینی، نظام با هیچ کس برخورد نمیکند. آنجائی که افراد در چهارچوب اصول رفتار کنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنیت جامعه نباشند، آسایش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از این کارهای خلافی که انجام میگیرد؛ دروغ‌‌‌‌‌پراکنی و شایعه - نظام هیچگونه مسئله‌‌‌‌‌ای ندارد. مخالفینی هستند، نظراتی دارند، نظرات خودشان را بیان میکنند؛ نظام برخورد نمیکند. بنای نظام در اینجا، جذب حداکثری و دفع حداقلی است. این، روش نظام است؛ این را همه توجه بکنند. آن کسانی هم که نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمی دارند، در این چهارچوب میتوانند خودشان را مقایسه کنند. اگر کسی با مبانی نظام معارضه کند، با امنیت مردم مخالفت کند، نظام مجبور است در مقابل او بایستد.۱۳۸۸/۰۶/۲۰
لینک ثابت
نقد و انتقاد

رای شنیدن نقد، سینه‌‌‌‌‌‌ی گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید از اینکه از شما انتقاد کنند. البته این انتقادهائی که میشود، همه یک جور نیست. بعضیها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛ داریم میبینیم دیگر؛ هم از مجموعه مطبوعات خودمان، هم پشتوانه‌‌‌‌‌‌ی آنها. ده‌‌‌‌‌‌ها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانه‌‌‌‌‌‌ی عمومی و بین‌‌‌‌‌‌المللی در اختیار حرفها و افکاری هست که بنایش بر تخریب است؛ یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل میکنند و ذکر میکنند، برای تخریب است. لذاست که واقعیت و غیر واقعیت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چیز تویش است. گاهی یک چیز کوچک را بزرگ میکنند، گاهی یک چیزی که نبوده، به عنوان یک حقیقت مسلّم جلوه میدهند. اینها البته هست. این، تخریب است. لیکن در کنار اینها، نقد هم وجود دارد؛ نقدهای مصلحانه، خیرخواهانه. گاهی از سوی دوستان شماست، گاهی حتّی از سوی کسانی است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند؛ گاهی اینجوری است. به انسان یک نقدی میشود؛ عیبجوئیای از انسان میشود، انتقادی میشود، که آن طرف هم دوست آدم نیست که آدم به اعتماد دوستی او بخواهد بگوید که خوب، ما گوش میکنیم. نه، دوست هم نیست، اما دشمن هم نیست؛ دشمنیاش هم ثابت نشده. لیکن نقد است؛ انتقاد است. آن را هم حتّی باید گوش کرد. شاید در خلال این نقدها حرفی وجود داشته باشد که به درد ما بخورد و باید به هر حال با سعه‌‌‌‌‌‌ی صدر برخورد بشود. این چند سال[دوره ریاست جمهوری دولت نهم]، خیلی اهانتها به شما شد، کینه‌‌‌‌‌‌توزی شد، اهانت شد. اینها را تحمل کردید. این تحملها هم پیش خدای متعال اجر دارد. لیکن این موجب نشود که حالا ما سینه‌‌‌‌‌‌مان تنگ بشود، بگوئیم ما دیگر انتقاد را گوش نمیکنیم، یا اگر کسی اندک انتقادی در فلان گوشه از ما کرد، این را حمل بر دشمنی بکنیم؛ نه، نخیر؛ انتقاد را گوش کنیم؛ انتقاد خوب است. همین طور که گفته شده، این یک هدیه‌‌‌‌‌‌ای است که به انسان داده میشود؛ نقدهای غیر مغرضانه‌‌‌‌‌‌ی بخصوص برخی نخبگان.
من این را اینجا خوب است عرض بکنم: نصیحت علمای دینی را قدر بدانید، مغتنم بشمارید. گاهی علمای دین، بزرگان دین، مراجع حتّی، نصایحی میکنند، درباره‌‌‌‌‌‌ی مسائلی توصیه‌‌‌‌‌‌هائی میکنند؛ این را مغتنم بشمرید؛ اینها را حمل بر محبت و علاقه‌‌‌‌‌‌مندی بکنید. ما میدانیم، آقایان، بزرگان علمائی که هستند - حالا گوشه کنار کسانی بر خلاف این معنا باشند، او مورد محاسبه‌‌‌‌‌‌ی ما نیست - و امروز در مناطق مختلف، در مراکز حوزه‌‌‌‌‌‌های علمیه‌‌‌‌‌‌ی بزرگ و در شهرستانها هستند، اینها همه طرفدار نظام جمهوری اسلامی و قدردان نظام جمهوری اسلامیاند. میبینند که نظام جمهوری اسلامی چقدر در جهت پیشرفت اهداف اسلامی کار کرده و دارد کار میکند و تلاش میکند، تلاشهای شما را هم میبینند، کمکهای شما و خدمات شماها را هم دارند مشاهده میکنند. یک وقت توصیه‌‌‌‌‌‌ای میکنند، از روی علاقه‌‌‌‌‌‌مندی است، از روی دلسوزی است؛ اینها را خیلی باید قدر دانست. همچنین نخبگان دانشگاه‌‌‌‌‌‌ها هم همین جور. بعضی از نخبگان دانشگاه‌‌‌‌‌‌ها مردمان خیرخواهی هستند؛ ما میبینیم. به بنده گاهی نامه‌‌‌‌‌‌هائی مینویسند، من هم بحمداللَّه توفیق دارم، خیلی از این نامه‌‌‌‌‌‌هائی که نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه به من مینویسند، نگاه میکنم و خودم میخوانم. اگر چه که نامه زیاد است، همه‌‌‌‌‌‌ی نامه‌‌‌‌‌‌ها را هم انسان نمیتواند بخواند، اما بسیاری از این نامه‌‌‌‌‌‌های خاص را من بحمداللَّه توفیق پیدا کرده‌‌‌‌‌‌ام و خوانده‌‌‌‌‌‌ام؛ نگاه کرده‌‌‌‌‌‌ام و میبینم. انتقاد دارند؛ به بنده، به شما، به فلان کار، به فلان اقدام، به فلان تصمیم. ممکن است ایراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند. ممکن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. یعنی حتّی انسان گاهی نامه‌‌‌‌‌‌ای را که میخواند، میبیند که نه، این اشکالش وارد نیست؛ بر اثر بیاطلاعی از مثلاً فلان موضوع این اعتراض را کرده است که اگر اطلاع داشت، این اعتراض را نمیکرد. اما یک جا هم در خلال حرفها انسان میبیند که نه، یک نکته‌‌‌‌‌‌ی روشنی، یک حرف خوبی هست، انسان استفاده میکند. این ذهن فعالِ این انسان نخبه را، انسان برای خودش نگه دارد. شما وقتی از انتقاد او، از تذکر او استقبال کردی، در واقع ذهن او و فکر او را به عنوان یک پشتوانه‌‌‌‌‌‌ای برای خودتان نگه میداری. او احساس میکند که میتواند کمک فکری برای شما باشد. این همان راهی است که ما همیشه گفتیم بین خودتان و نخبگان باز کنید.۱۳۸۸/۰۶/۱۶

لینک ثابت
نقد و انتقاد

اینکه بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفته‌ایم؛ چرا؟ چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند! اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچ‌کس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوه‌ی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچ‌کس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضیهایش یا خیلیهایش، اعتراضهای ما هم هست. احتمالاً اعتراضهای دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش می‌آورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوش‌کننده‌ی رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم میکنیم، اشکالاتی هم میکنیم، گاهی با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.۱۳۸۷/۰۷/۰۷
لینک ثابت
نقد و انتقاد

آنچه که در زمینه‌ی مسائل اقتصادی یا غیر اقتصادی گفته میشود، در درجه‌ی اول باید در محافل کارشناسی گفته شود، نه در منبرها و تریبونهای عمومی. انسان گاهی اوقات میبیند چیزهائی میگویند که بی‌انصافی میشود. نباید اخلاق نکوهیده‌ی بی‌انصافی در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند؛ ما نباید دچار بی‌انصافی بشویم؛ بخصوص نخبگان، بخصوص نخبگان، نگاه کنند، منصفانه حرف بزنند. ما عرض کرده‌ایم که تخریب درست نیست. نه آن کسانی که طرفدار یک شخصی یا یک گروهی هستند، نه آن کسانی که مخالف آن شخص یا آن گروه هستند، مقابله‌ی آنها با یکدیگر هیچ لزومی ندارد که به صورت تخریب باشد؛ هیچ لازم نیست؛ منطقی حرف بزنند، انتقادی دارند، انتقاد کنند. خدا را شکر میکنیم که فضای کشور ما بر اثر نظام اسلامی، فضای آزادی است؛ فضای بازی است؛ مردم فرصت دارند، میتوانند حرفشان را بزنند، نخبگان هم میتوانند حرف بزنند. مردم هم استماع میکنند، میشنوند و حرفها را با یکدیگر مقایسه میکنند و آنچه که به نظرشان حق است، میپذیرند و قبول میکنند.
من نگرانیام از این نیست که حرفی زده شود، از کسی انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانی من از رائج شدنِ اخلاق بی‌انصافی در جامعه است. خدمات فراوانی انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطه‌ای بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصی، به گروه خاصی، به جناح خاصی عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. این فضای تخریب، فضای خوبی نیست. مردم هم خوششان نمی‌آید. من این را حالا در حضور شما مردم به آن حضرات میگویم: اگر شما خیال میکنید که شما بیائید بنشینید و فلان مسئول یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت میبرند و خوششان می‌آید، اشتباه میکنید. مردم از فضای تخریب خوششان نمی‌آید.۱۳۸۷/۰۶/۲۹

لینک ثابت
نقد و انتقاد

مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم. خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معنای انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‌ای است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادی همین است دیگر. وقتی شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادی کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنی عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلای خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادی. البته زرگر هم هست و وسیله‌ی نقادی را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزی نیست! این اسمش نقادی نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی!
آدم متأسفانه میبیند چیزهایی که به نام انتقاد از دولت و نقادی دولت، امروز گفته میشود، شکل همین تخریب را دارد: یعنی انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهای خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتی بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند دیگر؛ ضعفها را بگویند، قوّتها را بگویند. جمع‌بندىِ کار یک دولت، آن وقتی است که ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت میشود جمع‌بندی کرد. نه اینکه بیایند یکسره بنا کنند به بدگویی کردن و انکار کردن همه‌ی خصوصیات. بنده سه‌تا نقطه‌ی اصلی را - حالا بیش از این نقاط وجود دارد - در اول عرایضم گفتم. خب این سه چیز را بگویند - آنچه که در زمینه‌ی روحیه‌ی دولت و گفتمان اساسىِ دولت هست، آنچه در زمینه‌ی نوع عملکرد دولت هست، آنی که در زمینه‌ی خلقیات دولتىِ مجموعه‌ی دست‌اندرکار هست - بعد بگویند بله، آنجا هم فلان کار ضعف دارد؛ این اشکالی ندارد. این را با گوش جان بایستی شنید و پذیرفت. اما اینها نباید با بیملاحظه‌گی، ندیده گرفتن و بیاعتنایی کردن و حتّی بعضی از نقاط قوّت را به عنوان نقطه‌ی ضعف معرفی کردن، همراه باشد.۱۳۸۷/۰۶/۰۲

لینک ثابت
نقد و انتقاد

از انتقاد... اصلاً عصبانی نشوید. بعضی از انتقادکن‌های از دولت، هدفشان این است که شما را عصبانی کنند، خسته کنند و از جا در ببرند؛ اصلاً انتقاد با این هدف انجام میگیرد. یا عیبجوییهای بیخود؛ دیده‌اید گاهی یک خبری را تیتر میکنند، بزرگ میکنند؛ فردا، پس‌فردایش معلوم میشود اصلاً دروغ است و اصل ندارد! اینها هم کارهایی است که بعضیها انجام میدهند. مطلقاً حالت عصبانیت و بیتابی نباید به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غیرخیرخواهانه باشد - استقبال کنید؛ چون گاهی در انتقادهای خصمانه هم حقایقی وجود دارد که انتقاد کننده از روی خیرخواهی نمیگوید، اما انتقادش واقعی است؛ چه برسد آن کسانی که از روی خیرخواهی از شما انتقاد میکنند. اصلاً هیچ نرنجید و از انتقاد استقبال کنید۱۳۸۶/۰۶/۰۴
لینک ثابت
نقد و انتقاد

انتقاد دو گونه است. علامتِ دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتی انسان انتقاد را بیان میکند، نقطه‌ی قوّت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم بشود که بنای نظر شخصی، بنای انتقام‌گیری و بنای اذیت کردن ندارد؛ والّا اگر ما یک مجموعه‌ای داشته باشیم که نقاط قوّت و نقاط ضعفی هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوّتش را اصلاً در نظر نگیریم و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده‌تا از نقاط ضعف را همین طور بنا کنیم گفتن؛ معلوم است که تضعیف خواهد شد. علامت این که نمیخواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردی انتقادی هم داریم، بگوئیم؛ اشکالی ندارد و کسی با آن مخالفتی ندارد.۱۳۸۶/۰۳/۰۸
لینک ثابت
نقد و انتقاد

در محیط دانشگاه، محیط دانشجوئی، نقد منصفانه و متقابلاً نقدپذیریمتواضعانه هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در محیط علمی باید ذهنش و زبانش باز باشد؛ نقد کند؛ البته منصفانه باشد. نقد را با عیبجوئی و با عصبانیت و با بهانه‌گیری نباید اشتباه کرد؛ اما نقادی باید کرد. در عین حال نقدپذیر هم باید بود. دیگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشکل دانشجوئی نقد کردند، بپذیریم؛ یعنی تحمل کنیم؛ بپذیریم به معنای تحمل کردن است.۱۳۸۶/۰۲/۲۵
لینک ثابت
نقد و انتقاد

[جلسات جوان و دانشجویی چند خصوصیت دارد].... خصوصیت سوم، زبان انتقادی و طلبگارانه است؛ نبادا کسی تصور کند که اگر این زبان انتقادی حتّی یک کمی تلخ هم باشد، حالا بنده که اینجا نشسته‌ام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ این زبان انتقادی هم برخاسته‌ی از همان نگاه و توقعات آرمانی است؛ راضی نبودن به آنچه که داریم، معنایش میل و گرایشِ رسیدن به آن چیزی است که نداریم و این درست همان چیزی است که ما میخواهیم.۱۳۸۵/۰۷/۲۵
لینک ثابت
نقد و انتقاد

انتقادهای غیرمنصفانه نشود. برخورد با دستگاههای دیگر هم باید همین‌طور باشد. مجلس مرکز تصمیم‌گیری درباره‌ی برنامه‌های اساسی و همه‌جانبه‌ی کشور است و مجلس هم نباید تضعیف شود. قوه‌ی قضاییه هم نباید تضعیف شود. انتقاد کردنِ صحیح و عاقلانه، غیر از حرف زدن به شکلی است که یک دستگاه را ناکارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند؛ چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.۱۳۸۵/۰۷/۱۸
لینک ثابت
نقد و انتقاد

انتقاد، نق‌نق نیست؛ انتقاد - معنای لغوی انتقاد را نمیخواهیم بگوییم - یعنی همان عیب‌جویی. منظور از انتقادی که ممکن است نق‌نقو بودن از آن تلقی شود؛ یعنی عیب‌جویی کردن. دو نوع عیب‌جویی ممکن است؛ الان من و شما روبه‌روی هم نشسته‌ایم، خیلی آزادانه میتوانیم از هم عیب‌جویی کنیم؛ شما هم از من عیب‌جویی کنید، من هم از شما عیب‌جویی کنم. منتها این عیب‌جویی دو نوع است؛ یک وقت عیب‌جویی جنبه‌ی تحقیر، اهانت، طرف را به خاک سیاه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ی او را در نظر دیگران زشت کردن است و این کار در هیچ عرف نجیبانه‌ای - نمیگویم اسلامی - ممدوح نیست. یک وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزی است، تکمیل است، برطرف کردن عیب است و آیینه‌وار نمودن عیب شخص یا نظام یا مدیر یا مردم به خود آنهاست و این ممدوح است. ممکن است این هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما این تلخی، تلخی گوارایی است. این هیچ ایرادی ندارد. حالا من ادعا میکنم از نظر دستگاه هم ایرادی ندارد؛ اگر شما در این تردیدی دارید، من به شما صادقانه میگویم، لااقل از نظر شخص من، هیچ ایرادی ندارد. ببینید! این هدف و این جهتگیری در کیفیت کار معلوم میشود؛ یعنی اینکه ما توقع داشته باشیم یک جوری انتقاد کنیم که آن جهتگیرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم یا مخاطبین خیال کنند که ما داریم دلسوزی میکنیم، این هم نمیشود. همین‌طور که چند نفر از دوستان گفتید، مخاطبین ما هوشمندند و میفهمند. این معلوم میشود. بعضی از فیلمها انتقادی است، انتقاد آنها برای من - که الان هر تلنگری به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنی من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه‌ی نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‌اید - ممکن است رنج‌آور باشد؛ اما از نفس انتقاد مطلقاً رنج نمیبرم و خوشم می‌آید، و من احساسم این است که این، روحیه‌ی مجموعه‌ی دستگاه است؛ حالا گیرم بعضی کم یا زیاد.۱۳۸۵/۰۳/۲۳
لینک ثابت
نقد و انتقاد

گفتن، تذکر دادن، پرسیدن و نظارت - که از جمله کارهای مجلس شورای اسلامی است - یک حق مسلّم است؛ ما در این تردیدی نداریم و معتقدیم که نقد منصفانه و پاسخگویی منصفانه به نقد، به تقویت دستگاه و نظام کمک میکند، لیکن این نباید با مناقشات و گفتگوها و بگومگوهای لفظی اشتباه شود.۱۳۸۳/۰۶/۰۴
لینک ثابت
نقد و انتقاد

اصلاحات به معنای حقیقی کلمه، شامل همه‌ی دستگاه‌های کشور میشود. هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همه‌ی دستگاه‌های کشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح کنند. دولت، مجلس، قوه‌ی قضاییه و سایر دستگاه‌هایی که در کشور هستند و مسؤولیت‌های مهمی بر دوش آنهاست، همه مشمول این قاعده‌ی کلی هستند؛ نقد، اصلاح و پاسخگویی.۱۳۸۳/۰۱/۰۲
لینک ثابت
نقد و انتقاد

صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوام‌فریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت به‌طور کامل رد خواهد شد، یک وقت به‌طور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را به‌دست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد.۱۳۸۱/۱۱/۰۸
لینک ثابت
نقد و انتقاد

انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم میکند. اگر انتقادی دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته میشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانه‌ای هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومی و واقعیّتهای بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمیخواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب به‌هیچ‌وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهی کسی نمیتواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند.
البته شما مسؤولان دولت هم که بخشهای گوناگون در اختیارتان است، از انتقاد نه بترسید، نه خشمگین و ناامید شوید. این‌طور هم نباشد که اگر روزنامه یا شخصی به بخشی از بخشهای دولت یا به کاری که دولت پدید میآورد، انتقاد میکند، مسؤولان آن بخش یا مسؤولان دولتی سراسیمه شوند. گاهی اوقات انسان میبیند یک حالت سراسیمگی در اینها پیدا میشود؛ نه، به‌هیچ‌وجه سراسیمه نشوید؛ بالاخره انتقاد وجود دارد. معروف است میگویند: «من صنّف استهدف»؛ کسی که یک کتاب بنویسد، هدف قرار میگیرد. حالا یک کتاب نوشتن کجا و دهها کتاب فعّالیت کردن و حرکت کردن و اقدام کردن کجا؟ بالاخره راهِ مورد انتقاد قرار نگرفتن این است که انسان به کنج انزوایی بخزد و هیچ اقدامی نکند، یا اگر مسؤولیتی میپذیرد، خدای نکرده به لوازم آن مسؤولیت عمل نکند تا مثلاً کسی به انتقاد از او نپردازد و برخلاف توقّع او کاری صورت نگرفته باشد. نه؛ بالاخره حرکتی صورت میگیرد؛ ممکن است مخالفان و منتقدانی داشته باشد. ممکن است یک اقدام شما کسانی را بحق یا بناحق عصبانی کند و آنها چیزی بگویند. وقتی کار شما مبتنی بر مقدّمات منطقی است، باید آن را ادامه دهید.۱۳۸۱/۰۶/۰۴

لینک ثابت
نقد و انتقاد

انتقاد در جامعه چیز خوبی است؛ زیرا انتقاد موجب میشود انتقاد شونده بتواند نقاط قوّت و ضعف خود را بفهمد و همچنین ناظران صحنه بتوانند بفهمند. این به پیشرفت کار کمک میکند. لیکن انتقاد، غیر از عیبجویی، آن هم عیبجویىِ خصمانه است. نباید قوّه قضاییّه را تضعیف کرد. قاضی برای این‌که بتواند در جایگاه پیغمبر، درست و با استقرار بنشیند و عمل کند، احتیاج دارد که مورد حمایت نظام باشد؛ باید احساس کند که حمایت و تقویت میشود و در چشم مردم دارای منزلت است. قاضی، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوی مسؤولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهای غیر منطقی و خصمانه و عیبجویانه و احیاناً با انگیزه‌های سیاسی به سمت قوّه قضاییّه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضی و دستگاه قضاء از چشم مردم میافتد و حمایت مسؤولان را هم از دست میدهد. آن‌وقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضی بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلّف از قانون را - که هم زور و هم زر دارد - به پای میز محاکمه بکشاند و هیچ‌گونه تحت تأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضی این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهای سنگینی را که از او توقّع داریم، بردارد، باید او و دستگاهی را که حامی اوست، اوّلاً مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم.
میبینید در تبلیغات دنیا معمول این است - البته نه این‌که خلافش نباشد؛ کم است - که از دستگاه قضایىِ خود تجلیل و تعریف میکنند؛ حتّی در تبلیغات گوناگون و در فیلمها. به قاضی مَنشی میدهند که آدم وقتی از بطون دستگاههای قضایی آنها اطّلاع پیدا میکند، میبیند با این تصویری که ارائه میدهند، چقدر فاصله دارد؛ اما سعی میکنند قاضی را دارای جایگاه تأثیرناپذیر، نفوذ ناپذیر، عاقل، عادل و بصیر معرفی کنند. خیلی اوقات هم این‌گونه نیست؛ اما تبلیغات این گونه است. این برای آن است که کسی که به دستگاه قضایی مراجعه میکند، با اطمینان خاطر مراجعه کند؛ کسی که دستگاه قضایی یقه او را میگیرد، حساب ببرد و در کل، هیبت دستگاه قضایی، و پشت سر آن، عمل دستگاه قضایی بتواند نقش خود را ایفا کند. ما که نباید برخلاف این روشِ عاقلانه عمل کنیم؛ دائماً دستگاه قضایی را تضعیف کنیم و مورد انتقادهای نابجا و ناوارد قرار دهیم. عرض کردیم: انتقاد یعنی سره و ناسره و قوّت و ضعف را در کنار هم دیدن. معنای انتقاد این نیست که انسان نقاط قوّت را نبیند و نقاط ضعف را هم حتّی گاهی با انگیزه‌های گوناگون ملاحظه کند. غرض؛ نباید قوّه قضاییّه را تضعیف کرد؛ این به ضرر همه است. هیچ کس از تضعیف قوّه قضاییّه در کشور سود نمی‌برد. بله؛ دشمنان نظام سود میبرند؛ آنهایی که میخواهند هیچ کارِ نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی به صورت مطلوب شکل نگیرد. بنابراین عرض ما به منتقدانِ از قوّه قضاییّه این است که در این زمینه با انصاف، هوشمندی، بدون انگیزه‌های سیاسی و بدون غرض‌ورزی عمل شود. در غیر این صورت لطمه آن به همه وارد خواهد آمد. البته در کنار این، باید به قوّه قضاییّه کمک شود تا بتواند امکاناتی را در اختیار گیرد و کارهای لازم را انجام دهد.۱۳۸۱/۰۴/۰۵

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت