ما در برابر علم تواضع میکنیم؛ دارندهی علم هم که این گوهر را با خود دارد، طبعاً باید مورد احترام قرار بگیرد و در برابر او تواضع بشود.1388/06/08
لینک ثابت
![]()
اساتید دانشگاههای کشور / استاد دانشگاه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
ما در برابر علم تواضع میکنیم؛ دارندهی علم هم که این گوهر را با خود دارد، طبعاً باید مورد احترام قرار بگیرد و در برابر او تواضع بشود.1388/06/08 لینک ثابت ما در دههی پیشرفت و عدالت، یکی از دو سه پایهی بسیار مهمی که باید دنبال کنیم، پایهی علم است؛ که همه در این زمینه مسئولیت دارند. دانشگاهها هم مسئولیت دارند، اساتید هم مسئولیت دارند. حضور اساتید در دانشگاهها در ساعات مربوط به تدریس، در ساعات مربوط به مشورتدهی به دانشجوها، خیلی مهم است.1388/06/08 لینک ثابت اگر در زمینههای مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور، آن چیزهائی که به چشم باز، به بصیرت کافی احتیاج دارد، جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبهی بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرماندهای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبههای مختلف، فرماندهانِ بالا این نقشها را ایفا میکنند. خوب، حالا استادی که بتواند این نقش را ایفا کند، آن استاد شایستهی حال و آیندهی نظام جمهوری اسلامی است. توقع از اساتید محترم این است. جوانهایتان را توجیه کنید. منظورم این نیست که بنشینید زید و عمرو سیاسی را برایشان معرفی کنید. نه، اصلاً من موافق هم خیلی نیستم. اسم آوردن از زید و عمرو و بکر و ... این چیزها، کمکی به حل مشکل نمیکند. به اینها قدرت تحلیل بدهید. به اینها توان کار و نشاط کار بدهید. چه جور؟ با امید دادن؛ با امید بخشیدن. فضای کلاس را، فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کنید؛ امید به آینده. بدترین بلائی که ممکن است بر سر یک نسل در یک کشور بیاید، ناامیدی است، یأس است.1388/06/08 لینک ثابت نخبهپروری... یکی از وظائف مهم نخبگان هست.... بخشی از این نخبهپروری البته مربوط به دستگاههای تصمیم گیرنده و دستگاههای دولتی است که بحق آنها باید دنبال کنند و البته انشاءاللَّه تأکید خواهد شد که دنبال شود... اما بخشی هم به عهدهی خودِ نخبگان است؛ به عهدهی اساتید، معلمان، آموزگاران دین، آموزگاران ادب و فرهنگ، آموزگاران علم در حوزهی کار خودشان و در محدودهی دانشجوئی و تعلیم و تربیت خودشان که روی فکر جوانها تأثیر بگذارید. و توجه کنید که امروز دشمن از بودن یک ایرانِ متحدِ منسجمِ پیشروِ ناظر به افتخارات بزرگ، نگران و ناراحت است و نمیخواهد این کار انجام بگیرد. این حرکت بزرگ امروز در سایهی اسلام که دین ماست، اساسیترین علقهی معنوىِ ملت ماست، تحقق پیدا کرده و آنها میخواهند خرابش کنند. البته نتوانستهاند، باز هم به توفیق الهی نخواهند توانست، اما از توطئههاشان نباید غفلت کرد. و به نظر من، نخبگان عزیز و محترم ما، مسئولیت بزرگی دارند.1388/02/24 لینک ثابت ما نیاز داریم به اینکه دانشمندان ما، اساتید ما در جامعه احساس کرامت کنند. بهترین مشوق برای گسترش علم، تکریم دارندهی علم است. و اساتید دانشگاههای ما، برجستگان و نخبگان مراکز پژوهش ما، در زمرهی کسانی هستند که برجستگان علمی و نخبگان علمی به حساب میآیند.1387/07/03 لینک ثابت {در پیشرفت علمی} استاد نقش دارد. در دانشگاهها و همچنین در مراکز پژوهشی - یعنی پژوهشکدهها و پژوهشگاهها - استاد دارای نقش زیادی است. همچنان که دستگاههای اجرائی و دولتی هم نقش دارند. ما نمیتوانیم نه فقط دستگاههای دولتی را مخاطب قرار بدهیم، از نقش استاد که نیروی میاندارِ حاضر در صحنه است، غافل باشیم، نمیتوانیم هم به استاد یا مدیر آموزشی یا مدیر گروه آموزشی خطاب بکنیم و از نقش دستگاههای اجرائىِ دولتی که در واقع پیمانکار آن پروژهی عظیم علم و پیشرفت علم هستند، غافل بشویم.1387/07/03 لینک ثابت هم دستگاههای مدیریتی، هم اساتید، در داخل دانشگاهها خودباوری را ترویج کنید. جوانی که تحت تربیت و تحت آموزش و تعلیم شماست، باید به خود اعتماد داشته باشد -... بحثِ این نیست که شخصی به خودش اعتماد دارد، بحثِ این است که ما به خصال ملی خودمان، به امکانات ملی خودمان، به ذخائر فرهنگی خودمان، یک اعتماد به نفس عمومی داشته باشیم که به آن گفتیم اعتماد به نفس ملی - این حالت بایست در یکایک جوانهای ما بروز پیدا کند؛ یعنی جوان ما وقتی که میایستد اینجا حرف میزند، باید اعتماد به نفس ملی خود داشته باشد؛ چون جوان، مظهر امید است.1387/07/03 لینک ثابت یکی از بحثهای رائج ما، بحث استاد پیشکسوت و استاد تازهنفس است. نگذاریم این به یک مسئلهی مورد اختلاف تبدیل شود. اگر از من سؤال شود، من میگویم ما به استاد پیشکسوت و سابقهدار نیاز داریم؛ به استاد جوان و تازهنفسِ بانشاط هم نیاز داریم؛ به همهی اینها نیاز داریم. البته من طرفدار این نیستم که در عالم تدریس، حلقههای بستهای درست شود که جوانهائی که فرزندان آن اساتید هستند و میخواهند وارد میدان شوند، راهی به آنها داده نشود؛ نه، بایستی از تشکیل حلقههای بسته در سطوح هیئت علمی و آموزشی مانع شد؛ باید اجازه داد جوانها بیایند. اما اساتید پیشکسوت، اساتید باتجربه، سابقهدار در رشتههای مختلف، از ذخائر نظام هستند؛ از اینها باید حداکثرِ استفاده بشود. طراحىِ اینکه ما چگونه جمع کنیم بین استاد مجربی که سالهای متمادی در این رشته کار کرده و پخته شده و تجربه پیدا کرده و یک ذخیرهای است برای کشور و آن جوان تازهنفسی که تازه دورهی دکتری خودش را در یک دانشگاه برجستهای گذرانده و الان حاضر و آماده است که با نشاط و گرماگرم در همان رشته تدریس کند - از هیچ کدام نمیشود گذشت. به آن پیرِ مجربِ سابقهدار و پیشکسوت هم نیاز داریم، به این جوانِ تازه از راه رسیدهی گرمِ متلألئ از تحرک علمی و نشاط علمی و مایل به اینکه کار کند و تلاش کند هم احتیاج داریم - باید جوری انجام بگیرد که از هر دو استفاده کنیم.1387/07/03 لینک ثابت من طرفدار این نیستم که در عالم تدریس، حلقههای بستهای درست شود که جوانهائی که فرزندان آن اساتید{پیشکسوت} هستند و میخواهند وارد میدان شوند، راهی به آنها داده نشود؛ نه، بایستی از تشکیل حلقههای بسته در سطوح هیئت علمی و آموزشی مانع شد؛ باید اجازه داد جوانها بیایند. اما اساتید پیشکسوت، اساتید باتجربه، سابقهدار در رشتههای مختلف، از ذخائر نظام هستند؛ از اینها باید حداکثرِ استفاده بشود.1387/07/03 لینک ثابت اساتید باید یکی از اهتمامهایشان شاگردپروری باشد. ارزش استاد، اعتبار استاد در بیرون، به شاگردانِ اوست. در حوزههای علمیهی ما هم همینطور است. آن استاد، آن فقیه یا اصولی یا حکیمی ارزش بیشتری در چشمها دارد که آثار وجودی او به شکل شاگردان و تلامذهی برجستهی او، خودش را نشان بدهد. شاگردپروری کنید. این افرادی که میآیند در کلاسهای درس شما - چه در دورههای کارشناسی، چه در دورههای تحصیلات تکمیلی - مینشینند و شما با اینها به عنوان استاد مواجه میشوید، اینها را نباید به حساب یک مستمعِ یک سخنرانی، یک منبر به حساب آورد؛ نه، باید مثل مصنوعی که اینها را میخواهید با دست خودتان بسازید، با اینها برخورد کنید. البته استعدادها یکسان نیست، شوقها یکسان نیست، زمینهها و فضاهای گوناگون یکسان نیست؛ اما این هدف برای اساتید، به نظر من یک هدف جدی باید باشد. نگاه کنید ببینید چقدر شاگرد پرورش دادید. شاگرد فقط آن کسی نیست که سر کلاس حاضر میشود؛ آنی است که به وسیلهی شما ساخته میشود و تحویل داده میشود به دنیای علم به عنوان یک نیروی کارآمد و علمی.1386/07/09 لینک ثابت یکی از مطالبی که بنده در این سه چهار سال اخیر مکرراً گفتهام - از بس تکرار شد، نمیخواستم بار دیگر بگویم - مسئلهی نشستن استاد با دانشجوست؛ پاسخ به سؤال گفتن. یعنی ارتباط استاد و دانشجو به سر کلاس منحصر نماند و دانشجو فرصت داشته باشد که به استاد مراجعه کند، از او بپرسد، از او توضیح بخواهد، از او بیشتر فرا بگیرد؛ بلکه در مواردی استاد، شاگرد را بخواهد در اطاق خود و یک نکته اضافی و تکمیلی را به او تفهیم کند یا یک تکلیف را از او بخواهد، یک مأموریت علمی و تحقیقی به او بدهد، که همهی اینها متوقف است بر حضور اساتید در دانشگاهها. یک روز میگفتیم استاد کم داریم، امروز بحمدالله اساتید خوب در کشور کم نیستند؛ تعداد استاد نسبت به دانشجو بحمدالله تعداد خوبی است، تعداد قابل قبولی است. این را به نظر من باید اهمیت داد. پرورش دانشجو - که به نظر من پرورش شاگرد و نخبهپروری است - در کلاس درس، یک بخشش متوقف به همین حضور چندین ساعتهی اساتید - چهل ساعته که در مقررات هست - در دانشگاههاست. یعنی اساتید باید این را جدی بگیرند و به آن اهمیت بدهند.1386/07/09 لینک ثابت اساتید... خودشان را از آشنائی با معارف دینی بی نیاز ندانند. چند سال قبل یکی از محققان کتاب نویس در زمینهی مسائل اسلامی که کتابهایش به زبانهای گوناگون ترجمه میشود و مشتریهای زیادی در اروپا و جاهای دیگر دارد و ما اطلاع داریم - من نمیخواهم اسم بیاورم - برای من ذکر میکرد که وقتی به کشورهای عربی و از جمله به کشورهای خلیج فارس که میروم، روشنفکرها و اساتید دانشگاههای آنجا با قرآن و حدیث آشناترند تا روشنفکرها و اساتید ما. این آقا این مطلب را حدود ده سال قبل به من میگفت. البته علت این است که زبان قرآن، زبان آنهاست؛ مثل اینکه شما ضربالمثلی از سعدی، فردوسی یا حافظ در ذهنتان هست؛ چون کتابهای آنها را خواندید و زبان خودتان بوده، در ذهنتان مانده، که حالا میبینید این ناطقان محترم هم که میآیند، بعضی از آنها با شعر و ادبیات شروع میکنند. آنها چون زبانشان با زبان قرآن یکی است - یکی از اقبالهای آنها این است که زبان قرآن، زبان خودشان است - این زبان را راحت میفهمند؛ لذاست که با معارف قرآنی آشنا هستند... این کمبود است، ما باید جبران کنیم. حالا جبران اصولی و اساسیاش البته برنامهریزیهای دیگری لازم دارد؛ لیکن آن مقداری که در ارتباط با اساتید علیالعجاله لازم است - که عمری را گذراندهاند و زحماتی کشیدهاند - این است که با مسائل اسلامی و معارف اسلامی خودشان را آشنا کنند. واقعاً برنامهریزی کنند برای این کار؛ هم خود اساتید محترم، هم آقایانی که در دانشگاهها هستند، برنامهریزی کنند. لیکن مخاطب عمدهی شما دانشجوها هستند.1386/07/09 لینک ثابت من تأیید میکنم که ما بایستی اساتید استخواندار و قدیمىِ قوی و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ کنیم... در کنار این مؤکداً عرض میکنم که بایستی از اساتید جوان و پرانگیزه هم استفاده بشود و وارد بشوند. ما نباید در هیچ بخشی دچار کمبود استاد و خلاء استاد باشیم. امروز راه هم برای این باز است. خوشبختانه دانشجوهایی که دورههای تکمیلی را میگذرانند، رتبههای خوبی دارند، رتبههای بالایی دارند و استعدادهای خوبی دارند، میتوانند در تدریس دانشگاهها نقش ایفا کنند. بخشنامهها و دستورالعملهای قدیمی، آیهی قرآن نیست که نشود آن را عوض کرد. به موقعیتها نگاه کنید و دانشگاه را از لحاظ تدریس به یک میدان پرتحرک تبدیل کنید؛ با تعامل دانشجو با استاد، تحرک استاد، مطالعهی استاد، دسترسی استاد به مراکز علمی و اطلاعات علمی و نشریات علمی - که امروز خوشبختانه با رواج اینترنت و چیزهای دیگر، خیلی از گذشته آسانتر شده - دانشگاه را به یک مجلس عمومىِ دائماً در حال مباحثه و در حال کار تبدیل کنید؛ دانشجو را رشد بدهید و تربیت کنید.1386/02/25
بیانات در دیدار اساتید دانشگاههای استان خراسان در دانشگاه فردوسی
لینک ثابت
اساتید دانشگاههای کشور, اساتید دانشگاههای کشور فیش موضوعی دربارهی بحث تولید علم و مسألهی جنبش نرمافزاری - که ما مطرح کردیم - مراکز تحقیقی جواب دادند، دانشگاهها هم در سطوح محققین و اساتید جواب دادند و از این جهت بنده حقیقتاً خشنودم؛ منتها در سطح دانشجویان و جوانان این معنا جدی گرفته نشده و تحقق پیدا نکرده؛ در حالی که از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کرد. این کار، کار اساتید است. بخصوص دانشجویان دورههای تکمیلی، اگر بوسیلهی استاد راهنمایی بشوند، میتوانند حقیقتاً در نوآوری علمی، همان اساتید خودشان را در مواردی پشت سر بگذارند. گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی میکند و دستگیرىِ علمی میکند و آن شاگرد با دستگیرىِ استاد، از خود استاد جلوتر میرود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.1386/02/25
بیانات در دیدار اساتید دانشگاههای استان خراسان در دانشگاه فردوسی
لینک ثابت
اساتید دانشگاههای کشور فیش موضوعی گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی میکند و دستگیرىِ علمی میکند و آن شاگرد با دستگیرىِ استاد، از خود استاد جلوتر میرود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.1386/02/25
بیانات در دیدار اساتید دانشگاههای استان خراسان در دانشگاه فردوسی
لینک ثابت
اساتید دانشگاههای کشور, اساتید دانشگاههای کشور فیش موضوعی ما وقتی میخواهیم دربارهی نیازهای کنونی جامعهی دانشگاهی و محیط دانشگاهی و علم حرف بزنیم، از دو دیدگاه، با دو زبان میتوانیم حرف بزنیم؛ یک زبان، زبان تشویق کننده و به حرکت درآورنده، و یک زبان، زبان مأیوس کننده و دلسرد کننده است. من خواهشم این است که اساتید محترم، مسئولان محترم در همه جا - سر کلاس، در مجامع علمی و در بیان گزارشها - آن زبان اول را به کار بگیرند، نه زبان دوم را. ما سرعت پیشرفتمان در این چند سال اخیر - طبق آمارهایی که بنده در اختیار دارم و به من ارائه دادهاند - در دنیا، درجهی اول است.... لکن آنی که بالفعل دست ما را گرفته و آن نقطهای که بالفعل در آن قرار داریم، چندان راضیکننده نیست. این هر دو واقعیت، باید در کنار هم دیده بشود. هر دو درست است؛ هم اینکه ما الان کمبودهای زیادی داریم، جایگاهی که ایستادهایم، جایگاهی نیست که ما را به عنوان یک عنصر ایرانی و مسلمان، و دارای نگاههای بلند به افقهای دور راضی بکند و هم اینکه در عین حال حرکتی که ما کردهایم، این حرکت، حرکت بسیار خوب و پُرشتابی بوده است؛ این شتاب را باید نگذاریم کم بشود. البته باید بیشترش هم بکنیم.1385/07/13 لینک ثابت |
