newspart/index2
قوه مجریه‏ / قوای نظام / دولت/دولت‌ها/هیئت دولت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قوه مجریه‏

بهبود فضای کسب و کار... که از جملهی کارهائی [است] که به نظر ما عمدهی وظیفهی دولت هست... بهبود فضای کسب و کار، بیشتر وظیفهی دولت است. همین مسئلهی مقررات، تسهیلات گوناگون، پیچ و خمهای اداری فراوان، اینها همه، چیزهائی است که اگر چنانچه اصلاح بشود، بهبود فضای کسب و کار که یکی از مسائل عمدهی اقتصادی ماست، حاصل خواهد شد. همین پنجرهی یک واحد ... همین یک کار، اگر انجام بگیرد، به نظر من بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. این مربوط به بخش دولتی است که بخش مهم است. وظیفهی دولت، تکلیف دولت، به نظر من عمدتاً اینهاست.1389/06/16
لینک ثابت
قوه مجریه‏

در دولت نباید کارهای موازی انجام بگیرد. کار موازی چند عیب دارد: اولاً هزینهی انسانی زیادی بیجا مصرف میشود، ثانیاً هزینهی مالی زیادی مصرف میشود، ثالثاً تناقض در تصمیمگیریها به وجود میآید - وقتی دو دستگاه مسئول یک کاری هستند، این یک تصمیم میگیرد، آن هم یک تصمیم دیگر میگیرد - و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث میشود. فرض کنید توی فلان مسئلهی اقتصادی یا مسئلهی فرهنگی یا مسئلهی سیاست خارجی یا هرچه، اگر چنانچه یک مشکلی پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتی کار موازی انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود. بین دولت - یعنی قوهی مجریه - و بعضی از دستگاههای بیرون از قوهی مجریه، یک جاهائی بعضی موازی کاری ها هست. همهی تلاشمان این است که بلکه این موازیکاریها را یک جوری حل کنیم، اصلاح کنیم، علاج کنیم. در داخل دولت، دیگر نبایستی از این موازیکاریها به وجود بیاید. حالا یک موارد خاصی هست؛ اما کلیاش این است که موازیکاری خوب نیست.1389/06/08
لینک ثابت
قوه مجریه‏

یکی از چیزهائی که در جهتگیریهای کلی دولت باید مورد نظر باشد، تسهیل زندگی برای مردم است. زندگی کردن را برای مردم باید آسان کرد. این یک سرفصل مهم است که اگر چنانچه انسان این را باز کند، خواهیم دید که بسیاری از خواستههای اقتصادی، بسیاری از کارکردهای مربوط به دولت، همین دولت الکترونیک، تا برسیم به مسئلهی فعال کردن روستاها، جلوگیری از مهاجرت، اینها همهاش تحت همین عنوان آسان کردن زندگی برای مردم است، که مردم بتوانند راحت زندگی کنند، بتوانند با امنیت زندگی کنند. این کار در بخشهای مختلف تأثیر میگذارد. یکی از مواردی که به نظر ما باید در جهتگیریهای کلی دولت مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهی سند چشمانداز است.1389/06/08
لینک ثابت
قوه مجریه‏

باید سیاستها برود به این سمت که شما بخش خصوصی را قادر کنید بر اینکه بتواند زیر بار برخی از سرمایهگذاریهای بزرگ برود... البته دولت وقتی که شانهی خودش را از فعالیتهای اقتصادی خالی میکند، معنایش این نیست که از اقتصاد کناره میگیرد؛ نه، سیاستگذاریها باز هم در اختیار دولت است، دست دولت است؛ یعنی بایستی سیاست را دولت بگذارد، بایستی نظارت را دولت بکند.
در آن سالهای دههی 60 که آقایان همین طور به سمت روزبهروز غلیظ تر کردن اقتصاد دولتی میرفتند، من مثال میزدم و میگفتم فرض کنید یک موتوری است که میتواند این بار سنگین را برساند و شما هم در کنار موتور راه میروید، یا خودتان پشت فرمان مینشینید و هدایتش میکنید. شما این موتور را کنار گذاشتید و همهی باری را که توی این وانت است، خودتان روی دوش گرفتید، هِن و هِن دارید جلو میروید؛ هم نمیرسید، هم خسته میشوید، هم همهی بار حمل نمیشود، هم این موتور اینجا بیکار میماند. این موتور، بخش خصوصی است. این را آن زمان به آنها میگفتیم، اثر هم نمیکرد. امام هم هرچه میگفتند به مردم بدهید، اینها میگفتند مراد از مردم، بخش خصوصی نیست - مراد نظر امام را توجیه میکردند! - مردم یعنی تودهی مردم. به تودهی مردم چه جوری میشود کمک کرد؟ دولت اقتصاد را در دست بگیرد، به تودهی مردم کمک کند. فرمایش امام را اینجوری معنا میکردند! خوب، این توجیه، غلط بود.
الان فضا، فضای دیگری است. همان کسانی که آن زمان آنجور حرف میزدند، حالا صد و هشتاد درجه برگشتهاند؛ یعنی باز هم در حد تعادل قرار ندارند، خط وسط نیستند. آن افراط بود، این طرف هم همانها دارند تفریط میکنند. بالاخره یک خط متعادلی وجود دارد. خط متعادل همین است: سرمایهی مردم و مدیریت مردم اقتصاد را بر دوش بگیرد و کنترل و هدایت به عهدهی دولت باشد.1389/06/08

لینک ثابت
قوه مجریه‏

دولت، آن عنصر وسط گود است که میخواهد کارها را انجام دهد. باید ما کار دولت را تسهیل کنیم. باید ما کار دولت را رعایت کنیم. درست است که دولت باید به قانون عمل کند، این هم درست است که مجلس باید کاری کند که دولت بتواند به قانون عمل کند؛ والّا اگر فرض کنیم یک تکلیفی بر دوش دولت گذاشتیم، اعتبارش را تصویب نکردیم؛ خوب، این نمیشود؛ اینها مشکلات دارد.1389/03/18
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[شما مجلسی ها]بنا را بر این بگذارید که با دولت همکاری بشود. دولت آن کسی است که توی میدان است. من هم توی مجلس بودم، مثل شماها نماینده بودم، هم توی دولت بودم؛ هر دو حالت را من درک کردم. خوب، بله، نماینده متوقع است که من زحمت میکشم، می نشینم قانون میگذارم، باید به این قانون عمل بشود؛ این حرف درستی است، حرف حقی است؛ اما دولت هم حرف حقی دارد؛ دولت میگوید من توی این سنگلاخ، توی این راه دشوار، توی این سربالائىِ نفسگیر، دارم با این همه بار میروم؛ یک جا گیر میکنم، کمکم کنید؛ سختگیری نکنید. دولت، آن عنصر وسط میدان است؛ وسط معرکه است. توی این دستهجات سینهزنی عَلمهائی حمل میشود - ظاهراً اینجاها به آن میگویند عَلم یا علامت؛ ما در مشهد به آن میگوئیم جریده، یعنی همین علامتهای بزرگ - که گاهی ده شاخه، دوازده شاخه است و خیلی هم سنگین است. این گردنکلفتهای مشهد مأمور کشاندن این جریده بودند؛ خیلی هم سخت بود. یادم هست این جریدهها را توی بازار میآوردند. یک جائی از بازار بود که یک قدری وسیعتر هم بود؛ آنجا باید این را دور میزدند و نمایش میدادند و کارهائی میکردند. این یک نفری که داشت جریده را حمل میکرد، ده نفر، دوازده نفر از او پذیرائی میکردند: یکی عرقش را پاک میکرد، یکی آب توی دهنش میکرد، یکی خداقوّت میگفت، یکی گاهی شانهاش را مالش میداد.
کار اجرائی سخت است. من یادم هست افراد خدمت امام میرفتند، میگفتند که آقا فلان جا اشکال دارد، بازرگانی چنین شده. خوب، هر بخشی از کشور نابسامانیها زیاد است و همیشه هم هست؛ آن روز هم بود، خیلی هم بود. میرفتند به امام شکایت میکردند. بنده دیده بودم یا از بعضیها شنیده بودم که امام حرفها را گوش میکردند و بعد میگفتند آقا کار سخت است. واقعش هم همین است. کار توی برنامهریزی و روی کاغذ و چارت و نمودارهای گوناگون و فلان یک معنا دارد، اما کار در میدان عمل یک معنای دیگری دارد. همانی که انسان روی کاغذ خیلی راحت میکشد، در عمل خیلی سخت است.
این کالکهای جنگ را میآوردند توی اتاق بنده، دوستانِ دستاندرکار در مسائل جنگی هم جمع میشدند؛ فرماندهان جنگ توضیح میدادند که نقشهی عملیات این است، از اینجا میرویم اینجا. من میدیدم بعضی از دوستان ما نگاه میکردند، میگفتند عجب، اینکه خیلی کار آسانی است. این یک خط کوتاه مثلاً به قدر نصف چوب کبریت، حرکت است. خوب، این نصف چوب کبریت، یعنی مثلاً فرض کنید ده کیلومتری که بناست چند هزار نفر در اینجا درگیر بشوند و تعداد خیلی زیادی کشته و مجروح بشوند. روی نقشه، نصف چوب کبریت راه است و به نظر میرسد زحمتی هم ندارد؛ اما در عمل سخت است. غرض، مشکل است؛ باید با دولت مدارا کرد.1388/04/03

لینک ثابت
قوه مجریه‏

آدم متأسفانه میبیند چیزهایی که به نام انتقاد از دولت و نقادی دولت ... گفته میشود، شکل ... تخریب را دارد: یعنی انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهای خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتی بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند دیگر؛ ضعفها را بگویند، قوّتها را بگویند. جمعبندىِ کار یک دولت، آن وقتی است که ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت میشود جمعبندی کرد. نه اینکه بیایند یکسره بنا کنند به بدگویی کردن و انکار کردن همهی خصوصیات. بنده سهتا نقطهی اصلی را - حالا بیش از این نقاط وجود دارد -... خب این سه چیز را بگویند - آنچه که در زمینهی روحیهی دولت و گفتمان اساسىِ دولت هست، آنچه در زمینهی نوع عملکرد دولت هست، آنی که در زمینهی خلقیات دولتىِ مجموعهی دستاندرکار هست - بعد بگویند بله، آنجا هم فلان کار ضعف دارد؛ این اشکالی ندارد. این را با گوش جان بایستی شنید و پذیرفت. اما اینها نباید با بی ملاحظهگی، ندیده گرفتن و بیاعتنایی کردن و حتّی بعضی از نقاط قوّت را به عنوان نقطهی ضعف معرفی کردن، همراه باشد.1387/06/02
لینک ثابت
قوه مجریه‏

یک عدهای از مسئولین، دستاندرکاران، فعالین عرصهی کار در جمهوری اسلامی، نگاهشان نگاه حاکمیت دولت و مالکیت دولت بود؛ خوب، این نگاه، نگاه غلطی بود. نگاه به پیشرفت کشور از زاویهی دید تفکر شرقىِ سوسیالیستىِ چپ محسوب میشد؛ این غلط بود. البته غلط بودن این خیلی زود فهمیده شد، حتّی آن کسانی که آن روز مروج همین دیدگاه بودند، ناگهان صد و هشتاد درجه برگشتند!1387/02/14
لینک ثابت
قوه مجریه‏

انقلاب دور و نزدیک را از منطق دولتیان و مسئولان کشور زدود؛ دور و نزدیک ندارد. لذا شما میبینید مسئولین کشور، هیأت دولت، رئیس جمهور به سرتاسر کشور مسافرت میکنند. این معنایش این است که نگاه و عواطف و همت مسئولین باید میان همهی شهرهای کشور تقسیم شود. اینجور نباشد که یک شهری، یک منطقهای که دوردست است، از شعاع همت و تصمیم مسئولین دور بماند؛ نه، دور و نزدیک ندارد. امروز در این کشور شهرهائی و مناطق دوردست و کوچکی موفق میشوند که مسئولان کشور را، یعنی رئیس جمهور را، دولت را، وزرا را از نزدیک ببینند، به آنها نامه بدهند یا حرف بزنند و از زبان آنها و حنجرهی آنها مستقیماً سخن بشنوند که در روزگارهای گذشته در طول تاریخ، امید این را نداشتند که حتی یک مدیر درجهی سه به آنها سرکشی کند. ... یعنی عامل احساس مسئولیت از سوی مسئولان کشور و مدیران ارشد کشور امروز وجود دارد.1386/10/15
لینک ثابت
قوه مجریه‏

مسئلهی نیازهای مادی مردم با نیازهای معنوی مردم، باید با هم دیده شود؛ یعنی دولت اسلامی فقط به شکم و مسکن و آسایش و آرامش ظاهری زندگی مردم اکتفا نمیکند؛ به اخلاق آنها، به دین آنها، به صراط مستقیمی که جوانهای آنها باید بروند، به آموزش و پرورش آنها، به رشد علمی آنها، به رشد دینی و تقوائی آنها هم اهمیت میدهد. اینجور نیست که ما بگوئیم آن دیگر کار دولت نیست؛ نه، دولت باید بسترهای لازم را برای سریان و جریان اندیشهی درست و اخلاق فاضله در کشور به وجود بیاورد. این خود در عین اینکه یک کار فرهنگی است، یک کار سیاسی هم هست.1386/04/09
لینک ثابت
قوه مجریه‏

من از دولت حمایت میکنم. از همهی دولتهای بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود... این حمایت، بیدلیل و بیحساب و کتاب نیست. اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم این جهتگیریهای دینی و این ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد. سختکوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت و زىّ مردمی؛ اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را میدانم. من به خاطر این چیزها از دولت حمایت میکنم. البته این حمایت، حمایت بیحساب و کتاب نیست؛ توقعاتی هم در مقابلش از دولت دارم. اولین توقع من این است که به مسئولین دولتی میگویم خسته نشوند؛ اعتماد به خدا را از دست ندهند؛ به خدا اعتماد کنند و به این مردم اعتماد کنند؛ زىّ مردمی خودشان را حفظ کنند؛ در دام تجملگراییهایی که افرادی میافتند، نیفتند؛ مراقب و مواظب باشند؛ در مخاصمات جناحی وارد نشوند؛ وقتشان را با دعواهای سیاسی تلف نکنند؛ با همهی وجود و با همهی توان برای این مردم کار کنند؛ آنچه را که با مردم در میان میگذارند، به تحقق برسانند و دنبال کنند.1386/01/01
لینک ثابت
قوه مجریه‏

اینکه افرادی بیایند و سعیشان این باشد که دولت را ناکارآمد جلوه بدهند، این خدمت به کشور نیست. اگر عقیدهشان هم این است، این عقیده را بایست به یک نحوی به گوش خود مسئولان دولتی یا مسئولانی که میتوانند اثرگذار باشند، برسانند؛ اما تبلیغِ ناکارآمدی دولت را در بین مردم کردن، آن هم غیرمنصفانه، صحیح نیست. اگر واقعیت هم میداشت، نباید به شکل تبلیغاتی و داد زدنِ بر سر کوچه و بازار ظاهر میشد؛ چه برسد به آنجایی که واقعیت هم ندارد و غیرمنصفانه است.1385/07/18
لینک ثابت
قوه مجریه‏

کمک به دولت، کمک به کشور است؛ از هر جناحی میخواهد باشد. همهتان یادتان هست، دیدید که دولتهای مختلف از زمانی که بنده این مسئولیت را داشتم، مورد حمایت من بودند. این معنایش این نبوده که من با سیاستهای آن دولتها در همه جا موافق هستم، نه؛ تصریح هم میکردم و میگفتم که با بعضی از سیاستهایشان در زمینههای مختلف موافق نیستم؛ اما کلیت دولتها را من همیشه حمایت کردهام.1385/07/18
لینک ثابت
قوه مجریه‏

مردم همواره نقاط خاصی از عملکرد دولتها و مسئولان همچون کفایت، قدرت دفاع از هویت ملی، امانتداری و ارتباط با مردم را مورد قضاوت قرار میدهند که این مسألهباید به عنوان یک ملاک و عبرت، مورد نظر دولتها و مسئولان باشد، زیرا همان قضاوتها در مورد آنان نیز تکرار خواهد شد.1385/07/09
لینک ثابت
قوه مجریه‏

مسئلهی سالمسازی دستگاه دولت... یعنی آسیبزدایی ...به نظر من جزو کارهای خیلی سخت است. از جمله کارهایی که طبق تجربهی ما واقعاً سخت است، سالمسازی این دستگاه عظیم اداری و دیوانی و به اصطلاح بوروکراسی است که در کشور وجود دارد. اگر بتوانید این مشکل را یک طوری حل و علاج کنید، حقیقتاً کارِ کارستانی انجام دادهاید و خیلی باارزش است.1385/06/06
لینک ثابت
قوه مجریه‏

مسئلهی تصدیگری دولت در غیر وظایف حاکمیت... از مسائل مهم است. باید حتماً تا آنجایی که میتوانید، در غیر وظایف حکومتی و حاکمیتی، از تصدیگری دولت اجتناب کنید؛ بگذارید کار دست مردم باشد. حالا در این مسئلهی اصل چهلوچهار... آن بندهای «الف» و «ب» مصوبهی ما خیلی مهم است؛ آن جلوگیری از ورود دولت در سرمایهگذاریهای جدید و تصدیگریهای جدید است؛ نه اینکه دست دولت را به کلی کوتاه کنیم؛ اما یک حدودی در آنها مشخص شده است. به این توجه کنید.1385/06/06
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی