هر دولتی منتقدینی دارد، این دولت [دولت یازدهم] هم منتقدینی دارد، دولتهای قبلی هم هرکدام انتقادکنندگانی داشتند؛ تا اینجای قضیّه هیچ اشکالی ندارد. کسانی هستند که این روش را قبول ندارند، این رفتار را قبول ندارند، این حرف را قبول ندارند، این سیاست را قبول ندارند؛ اینها منتقدند و انتقاد میکنند، مانعی ندارد؛ امّا انتقادها باید در چهارچوب منطقی باشد. خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتم، این انتقادها را همواره هم تذکّر دادهام، در هیچ موردی از آنچه به نظر من عیب بوده و جای انتقاد بوده است، از تذکّر خودداری نکردم؛ منتها این تذکّرات را در وضع مناسب و در موقعیّت مناسب و با شکل مناسب دادیم؛ یا پیغام دادیم، یا حضوری گفتیم، یا اصرار کردیم. تذکّردادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بیاعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روشهای خشمآلود وجود نداشته باشد؛ همه با برادری اسلامی به مسئلهی ارتباطِ میان دولت و ملّت نگاه کنند و با آن شیوه رفتار بکنند.
البتّه این طرفینی است. من، هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور – در سه قوّه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است. من مردم عزیزمان را به بیتفاوتی دعوت نمیکنم، به نظارت نکردن دعوت نمیکنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت میکنم؛ امّا اصرار میکنم که برخوردها نه از سوی مردم نسبت به مسئولین و نه از سوی مسئولین نسبت به منتقدین، تخریبی نباید باشد؛ نه تحقیر باشد، نه اهانت باشد. ممکن است در یک قضیّهای، یک عدّهای دغدغه داشته باشند؛ دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئلهی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغهمندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این بهمعنای متّهم کردن نباشد، بهمعنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرفداران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی میکنند، بایستی اهانتی نکنند. من این را صریحاً به ملّت عزیزمان عرض میکنم – قبلاً هم گفتم – من از همهی دولتها در دوران مسئولیّت خودم حمایت کردم؛ از این دولت هم حمایت میکنم. هرجا هم لازم باشد تذکّر میدهم؛ البتّه چک سفید امضا هم به کسی نمیدهم. نگاه میکنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت میکنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد. این مطلب اوّل در توضیح و تبیین آنچه بهعنوان شعار سال – همدلی و همزبانیِ میان دولت و ملّت – مطرح کردیم؛ همدل باشند، همزبان باشند و همکاری کنند و در کنار هم به سوی رفع مشکلات حرکت کنند.۱۳۹۴/۰۱/۰۱
لینک ثابت
کسی با انتقاد کردن مخالف نیست - ایراد کردن، انتقاد کردن، نقاط ضعف برنامهها و سیاستهای اجرایی را مطرح کردن؛ کسی منکر اینها نیست - اما اینها نباید به معنای تخریب و ایستادگی در مقابل تلاش و امثال اینها باشد. حمایت و کمک به دولت و دستگاههای اجرایی و عملیاتی را همه بایستی وظیفهی خودمان بدانیم که انشاءالله انجام بگیرد.۱۳۹۳/۰۶/۱۳
لینک ثابت
تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانبدارى و طرفدارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانبدارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثهى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینهاى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفهى افراد در مورد موضعگیرىها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفهاش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد میکنیم، اگر طرفدارى و جانبدارى میکنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید میکنیم یا اگر رد میکنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]۱۳۹۳/۰۵/۰۱
لینک ثابت
نقد به صورت کارشناسی انجام بگیرد؛ نقد در منبرهای عمومی خیلی مصلحت نیست؛ نسبت به دولت کنونی[دولت یازدهم] هم نقد باید منصفانه، محترمانه، دلسوزانه باشد؛ به معنای مچگیری، به معنای اذیّت کردن نباشد۱۳۹۳/۰۴/۱۶
لینک ثابت
من با انتقاد مخالفتی ندارم، منتها توجه شود که اولاً انتقاد با عیبجوئی فرق میکند؛ ثانیاً باید فرصتی برای کار بهوجود بیاید. من در مورد این دولتی هم که امروز سر کار است[دولت دهم]، در هشت سال قبل به بعضیها که هی میخواستند انتقاد کنند، گفتم بگذارید یک مقداری وقت بگذرد و فرصتی و فضائی در اختیار این دولت قرار بگیرد، تحرکی پیدا کند، بعد اگر چنانچه انتقاد داشتید، انتقاد را شروع کنید؛ عجله نکنید در شروع انتقاد. در مورد این دولت و همهی دولتها، ما همین نظر را داریم.۱۳۹۲/۰۵/۰۶
لینک ثابت
نامزدهای محترم [انتخابات]در این برنامههای عمومی، خب زبان به نقد و انتقاد باز میکنند؛ این حق آنها است؛ میتوانند از هر چیزی که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنی عزم و نیت برای پیمودن آیندهی پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معنای سیاهنمائی و منفیبافی و بیانصافی؛ به این نکته توجه کنند. من به هیچ کس نظر ندارم. از همین ساعت، رسانههای بیگانه با غیظ و غرضورزی خواهند گفت: فلانی نظر به زید یا به عمرو یا به بکر یا به خالد داشت. این، خلاف واقع است؛ من به هیچ کس نظر ندارم؛ من حقایق را عرض میکنم. من به برادرانی که میخواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت میکنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معنای سیاهنمائی نباشد؛ به معنای انکار کارهای بسیار برجستهای نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهای قبلی انجام گرفته است و کسانی مثل خود آنها سر کار آمدهاند و شب و روز تلاش کردهاند و آن کارها را انجام دادهاند. انتقاد به معنای انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسی سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در سالهای طولانی، در دورهی مسئولیتهای مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسی برای این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهای زیربنائی پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینههای مختلف برنامهریزی و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کاری میکنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمیشود فقط به بهانهی این که امروز مشکلات اقتصادی داریم، گرانی و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادی هست، تورم هست؛ انشاءالله آن کسی که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گرهها را هم باز کند؛ این که آرزوی ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلی برای مشکلات در نظر خودمان داریم، همهی آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم.۱۳۹۲/۰۳/۱۴
لینک ثابت
حالا یک معممی یک گوشهای بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلی خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهایها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الی ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید برای شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.۱۳۹۱/۰۷/۱۹
لینک ثابت
یکی از دوستان دانشجوی عزیز گفتند که به ما میگویند پازل دشمن را تکمیل نکنید - این از حرفهائی است که بنده زیاد تکرار میکنم؛ پازل دشمن را نباید تکمیل کرد - ایشان میگویند خب، پس انتقاد چه میشود؟ انتقاد هم نکنیم؟ من اعتقاد ندارم که نباید انتقاد کرد؛ اتفاقاً در یادداشتهائی که کردم ، اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئی و جنبش دانشجوئی موضع انتقادی خودش را حتماً حفظ کند. بههیچوجه توصیهی ما این نیست که شما انتقاد نکنید. خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کنندهی پازل دشمن نباشد؟ روی این مسئله فکر کنید. نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفی است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همهی دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانی علیه نظام اسلامی یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائی یا تقنینی کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند.۱۳۹۱/۰۵/۱۶
لینک ثابت
انتقاد هیچ اشکالی ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالی ندارد، منتها انتقاد درست؛ بیانصافی نشود. آدم گاهی میبیند در بعضی از انتقادها، بیانصافی میشود. حالا شما یک خرده تندید و جوان هم هستید و آدم خیلی هم توقع ندارد؛ اما آنهائی که ریش و سبیلشان سفید هم شده، گاهی اوقات انسان میبیند که بیانصافی میکنند؛ در بیان کردن و گفتن و حرف زدن نسبت به این و آن، بیملاحظگی میکنند. مراقبت کنید بیانصافی نشود. ...نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهای بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگری؛ اما نگاه نقادانه.۱۳۹۱/۰۵/۱۶
لینک ثابت
یکی از نقاط مهم چالشی که بین مسئولین در سطوح مختلف وجود دارد و بین بعضی از کسانی که معترضند یا منتقدند، همین مسئلهی اقتصاد است. خیلی خوب، این را ببرید در مجموعهی نخبگان؛ تشریح کنید، توجیه کنید، بیان کنید. فرض بفرمائید وزیر محترم اقتصاد یا رئیس کل بانک مرکزی وقتی که در جمع بزرگی از دانشگاهیان بروند، ممکن است در بین سؤالاتی که انجام میگیرد یا انتقادهائی که میشود، احیاناً سؤالهای جهتدار و انتقادهای دارای علل غیر فنی هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشکالی ندارد. شما بروید؛ نگاهتان در آن صد نفر یا دویست نفر یا پانصد نفری که حضور پیدا میکنند، به ده نفری که احیاناً ممکن است اینجوری فکر کنند، نباشد. از پانصد نفر، به آن چهارصد و نود نفر دیگر توجه داشته باشید و حرفهایتان را بزنید. احیاناً ممکن است برخی از انتقادها صورت بگیرد که برای شما مفید باشد. یعنی در زمینهی کارهای زیربنائی، در زمینهی کارهای اقتصادی، در زمینهی مسائل مربوط به کار و اشتغال و غیره، این همافزائی به وجود خواهد آمد. به نظر من این کار، کار لازمی است۱۳۹۰/۰۶/۰۶
لینک ثابت
شما یک مشت جوان عزیزِ پاکیزهی خوشروحیهی پاکدل، اینجا میایستید و از بالا تا پائین را انتقاد میکنید، کسی هم نمیگوید چرا؛ من هم که مستمع شما هستم، شما را تحسین میکنم؛ نه تحسین زبانی، قلباً تحسین میکنم. خب، آنهائی که شما ازشان انتقاد میکنید، خیال میکنید کیاند؟ آنها همین جوانهای خوبیاند که کار کردند، زحمت کشیدند، مجاهدت کردند، حالا هم به یک مسئولیتی رسیدند، یک کاری را هم دارند میکنند. خب، این کار ممکن است یک خطاهائی هم داشته باشد، انتقاد شما هم وارد باشد. مدیریت، اینجوری است. شما هم که وارد میدان مدیریت شدید، همین حرفها هست؛ یک جوانی میآید اینجا میایستد و از شما انتقاد میکند.
الان شما ایراد دارید که چرا مدیر پیر است، مشاور جوان است. میگوئید مدیر جوان باشد، مشاور پیر باشد. میآیند به من شکایت میکنند و کاغذ مینویسند راجع به همین مشاوران جوان، و انتقاد میکنند: آقا این مشاور جوان در فلان وزارتخانه اینجوری کرده. در حالی که آن مشاور جوان، یک جوان دانشجوست؛ مثلاً دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری یا تازهفارغالتحصیل است. گناهی هم نکرده، اما مورد انتقاد قرار میگیرد. خب، یک چنین انگیزههائی لازم است. انسان این آمادگی و این صلاحیت را برای خودش فراهم کند، وارد میدان بشود، حتماً مسئولیت هم گیرش میآید.۱۳۹۰/۰۵/۱۹
لینک ثابت
قرآن کریم میفرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»؛ یعنی وقتی افک را شنیدید چرا به همدیگر حسنظن نداشتید؟ یعنی از اول رد کنید افک را. [اگر] آمدند به یک نفری تهمت زدند، یک چیزی را گفتند - حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت - چرا قبول میکنید؟ ببینید این کلمهی لولای تحذیریه در قرآن و در کلام عرب خیلی معنای وسیعی دارد، فقط معنایش «چرا» نیست، که ما بگوئیم چرا این کار را نکردی. چرای با تأکید است. یعنی آه، وای، چرا؛ معنای «لولا» این است؛ تحذیریه است. {چرا} «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم [خیراً]»؛ یعنی چرا به هم ظن نیک ندارید، چرا به هم حسنظن ندارید. تا فوراً کسی آمد، شما بگوئید بله، احتمال درستیاش هم اگر بود، آدم به صورت یقین آن را بداند و نقل بکند. این درست نیست، این ممنوع است. این چیزی که امروز مورد ابتلاست در جامعهی ما، از همان چیزهائی است که بایست از همین ادلهی غیبت بفهمیم که درست نیست؛ این وضعی که وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقی، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهای آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّی در جامعهی ما وجود دارد، جریانهای باطلی هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکی نیست. آدمهائی هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومی دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومی دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهای آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازی به غیبت کردن نیست که آدم بگوید حالا ما برای اصلاح مثلاً غیبت میکنیم.۱۳۸۹/۱۰/۰۷
لینک ثابت
امروز بیشتر از دیروز هم هست. آراء فقهی و اصولی از برترین فقها مورد نقد قرار میگیرد. آدم ملاحظه میکند که بعضی از نظرات برجسته و فوقالعادهی فقهی و اصولی امام در مقالات علمی مورد نقد قرار میگیرد؛ ایرادی هم ندارد. مبنای خطابات قانونیه امام که به نظر ما یکی از مستحکمترین، بدیعترین و کارسازترین مبانی اصولی امام است، مورد نقد قرار می گیرد؛ هم در درسها مورد نقد قرار میگیرد، هم در مقالات. من مقالاتی را هم خواندم، دیدم مورد نقد قرار دادهاند. البته به نظر ما آن نقدها وارد نیست، اما بالاخره مورد نقد قرار می گیرد؛ کسی هم نمیگوید چرا. نمیشود حوزه را متهم کرد به اینکه در آن، نقد و انتقاد و آزادی نیست. متأسفانه یک جایی ما خواندیم که نوشتهاند این حرفها نیست؛ در حالی که این خلاف است، این متهم کردن حوزه است.۱۳۸۹/۰۸/۰۲
لینک ثابت
شما همهاش گله دارید که چرا مسئولین نقدپذیر نیستند؛ خوب، شما هم نقدپذیر باشید! نقدپذیری که فقط مخصوص مسئولین نیست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدی وارد است، باید نقدپذیری کند. .... ممکن است به شما هم نقدی وارد باشد؛ نقد را قبول کنید.۱۳۸۹/۰۵/۳۱
لینک ثابت
یک فرق اساسی وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطهی منفی را پیدا کنید، با تکیهی بر نقطهی مثبتی که در این اثر نمایشی شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطهی منفی را نشان بدهید و مغلوب کنید. جانمایهی یک اثر نمایشی طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این قهرمان دنبال یک هدفی است، با یک موانعی مبارزه میکند. شما چالش جدی و واقعی و عینیای را تصویر میکنید. مقصود این قهرمان این است که به آن هدف برسد و با این موانع مبارزه کند. این موانع، زشتیهایند. بالاخره در این داستان، این هنرمندی که این فیلمنامه را مینویسد یا این کارگردانی که کارگردانی میکند، میخواهند چه بکنند؟ میخواهند خروجی و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلی مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستی شما حرکت خیر را، جریان خیر را توی این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم - ایرادی ندارد - نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، برای آن مبارزه میکند، برای آن جانفشانی میکند؛ حتّی گاهی جانش را بر سر آن میگذارد، برای اینکه به آن هدف برسد. یعنی درست است که شما عیب و زشتی را نشان دادید، اما یک چیز بزرگتری را نشان دادید و آن، جهاد برای مبارزهی با این زشتی است؛ این میشود انتقاد. من به عنوان یک روحانی و به عنوان یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی، به شما عرض میکنم: اینجور انتقادی هیچ اشکال ندارد، بلکه مطلوب است؛ چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش میبرد و حرکت میدهد؛ این خوب است.
اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطهی منفی را بگیرد، همین طور هی بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفی و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمیبندد؟ مگر بکلی ریشهکن میشود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتی نشد برای یک هنرمند، این که هدفی نشد، این که امتیازی نیست، افتخاری نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاهنمائی کند، یأس بپراکند. شما وقتی زشتی را نشان میدهید، اما آن عامل خیری را که بناست بر زشتی غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمیدهید، در جامعه یأس پراکنده میشود و نومیدی به وجود میآید؛ فیلم شما را که طرف نگاه میکند، میگوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمی که فیلم دارد، اثر نمایشی دارد.
من میگویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معنای واقعی کلمه؛ یعنی مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطهی زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیزهای برای رفع آن وجود دارد، جریانی برای نابودی آن وجود دارد. اگر فقر را نشان میدهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیزهای برای مبارزهی با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأسآور میشود؛ فضا را تاریک نشان میدهد و برخلاف واقعیت هم هست.۱۳۸۹/۰۴/۱۲
لینک ثابت
گفتند از رهبری انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند... ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.۱۳۸۸/۰۸/۰۶
لینک ثابت