نیروی انتظامی / نیروهای مسلح
لازم است ما نیروی انتظامیِ در طراز جمهوری اسلامی، در طراز دولت اسلامی، در طراز یک جامعهی قرآنی و اسلامی داشته باشیم. [البتّه] تا آنجا مبالغی فاصله داریم؛ این فاصله را شما جوانهای عزیز]نیروی انتظامی[ باید طی کنید و پیش بروید و من میدانم که شما میتوانید و به توفیق الهی این کار را انجام میدهید.
آنچه مهم است استمداد از خداوند متعال و حفظ رابطهی با خدای متعال است. آنچه در درجهی بعد مهم است ارتباط صمیمانهی با مردم است؛ اقتدار را همراه کنید با محبّت و صمیمیّت نسبت به مردم. آنچه مهم است پایبندی به قانون است؛ هیچ کارِ بیقانون انجام نگیرد. و بالاخره آنچه مهم است جرئت و گستاخیِ لازم در اجرای قانون است؛ آنجایی که قانون هست، ملاحظهی هیچکس را نکنید؛ با جرئت وارد بشوید، با دلیری وارد بشوید، وظیفهای را که قانون بر عهدهی شما گذاشته است انجام بدهید. از قانون تخطّی نباید کرد، در اجرای قانون هم هرگز تأمّل و تردید نباید ورزید. آنجایی که قانون است باید اجرا کنید. مشکل عمدهی کشورها و ملّتها همین است که در اجرای وظیفهی دینی خود، وظیفهی وجدانی خود، وظیفهی عقلانی خود و وظیفهی انسانی خود دچار تردید و تأمّل میشوند.۱۳۹۶/۰۶/۲۶
لینک ثابت
[در خصوص] امنیّت، من به شما عرض بکنم، یک بخش امنیّت داخل کشور است، یک بخش امنیّت منطقه است. امروز منطقهی ما [غرب آسیا] منطقهی ناامنی است. ... این امنیّتی که در منطقه نیست، در داخل کشور بحمدالله هست و این به برکت تلاش و مجاهدتِ شما جوانانِ مؤمن و مسئولان و مدیرانِ نیروهای مسئول[نیروی انتظامی] در این رابطه است. امیدواریم خداوند کمک کند.۱۳۹۶/۰۶/۲۶
لینک ثابت
یک مسئلهی اساسی این است که] شما اعضای نیروی انتظامی[ نقاط حسّاس را، نقاط ضعف را، جستجو کنید و پیدا کنید. فرض بفرمایید قضیّهی جادّهها را و تصادفهایی که در جادّهها پیش میآید. سهم نیروی انتظامی در جلوگیری از حوادث جادّهای چقدر است؟ این را باید بررسی کرد. البتّه عوامل گوناگونی و دستگاههای مختلفی در این زمینه سهم دارند؛ سهم نیروی انتظامی، سهم وزارت راه، سهم دستگاههای گوناگونِ صنعتیِ دیگر در این حادثه چه اندازه است؟ کاری کنیم که مردم عزیز ما این بخش حادثهخیز و تلخ و دردناک را در زندگی خود نداشته باشند. یا در زمینهی حفظ مرزها، یا در زمینهی قاچاق موادّ مخدّر، یا در زمینهی برخورد با مصرفکنندگان و فروشندگان و توزیعکنندگان موادّ مخدّر، یا برخورد با اشرار. این کارهایی را که بحمدالله نیروی انتظامی در بخشهای گوناگون کشور با قدرت انجام میدهد، هرچه دقیقتر، هرچه سریعتر، هرچه جامعتر و پیگیرتر بایستی پیش برد، مسئولین محترم دولت هم بایستی به نیروی انتظامی کمک کنند.۱۳۹۶/۰۶/۲۶
لینک ثابت
تواناییها و آمادگیهای نیروی انتظامی و عزم و ایمان کارکنان آن باید روزبهروز ارتقا پیدا کند.۱۳۹۵/۰۷/۱۳
لینک ثابت
یکی از مهمترین ارکان امنیتِ کشور، نیروی انتظامی است، البته این رکن عظیمِ امنیت را نیروهای انسانی که اغلب آنها کارآمد، شریف و زحمتکش هستند تشکیل دادهاند و باید دائماً عزم، ایمان، انگیزه و روحیهی این نیروها تقویت شود.۱۳۹۵/۰۷/۱۳
لینک ثابت
«سلامت فکر، عمل و اخلاق در نیروی انتظامی»، ضمن جلب پشتیبانی مردم، ارتباط نیرو با قشرهای مختلف مردم را صمیمانه خواهد کرد.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
اعتیاد، شرارتها، و هنجارشکنیها، موجب تهدید امنیت جسمی، جانی و اخلاقی جامعه میشود؛ بنابراین باید با استفاده از دیدگاههای کارشناسانهی انسانهای متفکر و صاحبنظر بهخصوص در درون نیروی انتظامی، برای مقابله با این مسائل، برنامهریزی دقیق کرد.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
باید تصویر یک «یار مهربان و مقتدر» از نیروی انتظامی در ذهن مردم ترسیم شود.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
«اقتدار و قاطعیت بدون بیرحمی»، «سلامت درونی»، «حضور بههنگام و سریع»، «عطوفت و کمک به مردم»، و «قانونگرایی» عواملی هستند که موجب ارائهی تصویری مثبت از نیروی انتظامی خواهد شد.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
برنامهها[ی نیرو انتظامی] را بر «عقل و منطق»، «عزم و اقتدار» و «قانونگرایی و عطوفت» استوار کنید تا تصویری کاملاً مطلوب از ناجا در ذهن مردم قدرشناس ترسیم شود.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
در موضوعات مربوط به امنیت اخلاقی، بعد از برنامهریزی دقیق، مستحکم، عقلانی و صحیح، دیگر نباید به مخالفت برخی افراد یا فضاسازیهای رسانهای توجه شود بلکه باید با توکل بر خدا کار را پیش برد.۱۳۹۵/۰۲/۱۹
لینک ثابت
کار شما] نیرو های انتظامی [از جملهی کارهایی است که خیلی راحت میتواند نیّت الهی و قصد قربت در آن راه پیدا کند. همهی کارها را میشود برای خدا انجام داد؛ حتّی تلاش معاش را هم میشود برای خدا انجام داد و قصد الهی کرد؛ امّا در بعضی از کارها قصد خدایی کردن خیلی راحتتر است؛ از جمله کار شما. چون کار شما خدمت به جامعه است، خدمت به مردم است، خدمت به جمهوری اسلامی است، خدمت به اسلام است، نصرت اسلام است. همین آیهای که ... که «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ الله» - نصرت خدا کنید؛ جزو ناصران و کمککنندگان و نصرتکنندگان خدا باشید - خب، یکی [از مصادیقش] همین است؛ کار شما جزو کارهایی است که حقیقتاً میتواند نصرت اسلام باشد، نصرت دین باشد، کمک به مردم باشد. بنابراین قصد قربت، که شما بگویید خدایا! من این خدمتی که میکنم، این ساعتی که در اداره هستم، این ساعتی که سر پُست هستم، این تلاشی که برای بهبود کار انجام میدهم، این پنج دقیقهای که بیشتر از وقت مقرّر در اداره میمانم و کار انجام میدهم، این را برای تو انجام میدهم، فرصتی است برای اینکه کار شما برای خدا انجام بگیرد.۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لینک ثابت
تلاشی که نیروی انتظامی در سطح کشور دارد انجام میدهد، حقّاً و انصافاً تلاش قابل تقدیری است. یک نمونهاش این زحمات شماها در ایّام عید است؛ ایّام عید همهی مردم در خانههایشان هستند، با خویشاوندانشان هستند، پهلوی فرزندانشان هستند، [امّا] جوانهای شما، بچّههای شما، مأموران شما در جادّهها، در شهرها - اینجا و آنجا - سرگرم و دلنگرانِ وضع دیگران و راحتىِ دیگرانند؛ در جادّه یکجور، در شهر یکجور، در کلانتریها یکجور، در خیابانها یکجور؛ این خیلی باارزش است و لازم است تشکّر کنیم؛ و من تشکّر میکنم.۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لینک ثابت
اهمیت نیروی انتظامی... ناشی از اهمیت مأموریّت نیروی انتظامی است. اهمیت هر انسانی بهقدر آن مسئولیّتی است که بر دوش میگیرد و این انسان یا این مجموعه یا این سازمان به همان اندازه اهمیت پیدا میکند. مأموریّتی که شما آن را بر عهده گرفتهاید، استقرار امنیت در کشور است. امنیت خیلی مهم است؛ آنجایی که امنیت نیست، مردم قدر امنیت را میفهمند؛ آنجایی که مرد از خانه خارج میشود، زن از خانه خارج میشود، جوان و فرزند از خانه خارج میشوند بدون اینکه خاطرجمع باشند که دوباره به خانه بر خواهند گشت؛ خیابان ناامن است، کوچه ناامن است، بیابان ناامن است، حوادث در انتظار شهروندان است؛ آنجایی که انسانها در داخل خانهی خودشان احساس ناامنی میکنند، اینجا است که انسان میفهمد امنیت چقدر مهم است. ایجاد این امنیت، استقرار این امنیت، عمومیّت بخشیدن به این امنیت، کار شما است. مهمترین سازمانی و مجموعهای که این وظیفهی مهم را بر دوش گرفته است، نیروی انتظامی است و این خیلی کار مهمّی است. بنابراین سازمان با نگاه به این مأموریّت اهمیت پیدا میکند.۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لینک ثابت
اهمیت نیروی انتظامی... ناشی از اهمیت مأموریّت نیروی انتظامی است. اهمیت هر انسانی بهقدر آن مسئولیّتی است که بر دوش میگیرد و این انسان یا این مجموعه یا این سازمان به همان اندازه اهمیت پیدا میکند. مأموریّتی که شما آن را بر عهده گرفتهاید، استقرار امنیت در کشور است. امنیت خیلی مهم است؛ آنجایی که امنیت نیست، مردم قدر امنیت را میفهمند؛ آنجایی که مرد از خانه خارج میشود، زن از خانه خارج میشود، جوان و فرزند از خانه خارج میشوند بدون اینکه خاطرجمع باشند که دوباره به خانه بر خواهند گشت؛ خیابان ناامن است، کوچه ناامن است، بیابان ناامن است، حوادث در انتظار شهروندان است؛ آنجایی که انسانها در داخل خانهی خودشان احساس ناامنی میکنند، اینجا است که انسان میفهمد امنیت چقدر مهم است. ایجاد این امنیت، استقرار این امنیت، عمومیّت بخشیدن به این امنیت، کار شما است. مهمترین سازمانی و مجموعهای که این وظیفهی مهم را بر دوش گرفته است، نیروی انتظامی است و این خیلی کار مهمّی است. بنابراین سازمان با نگاه به این مأموریّت اهمیت پیدا میکند.
خب، امنیت هم یک امر تبلیغاتی و زبانی نیست که انسان بگوید آقا، ما امنیت ایجاد کردیم. شما اگر صدبار در اطّلاعیّهها، اعلامیّهها و گفتارها بگویید که بله، ما این خیابان را امن کردیم، بعد شب که مردم در این خیابان رفتوآمد میکنند، با عوارض ناامنی مواجه بشوند، خب آن گفتهها اثری نمیکند: «دوصد گفته چون نیم کردار نیست»؛ مردم باید احساس امنیت بکنند. احساس امنیت هم متوقّف است بر وجود واقعی امنیت؛ امنیت باید واقعاً وجود داشته باشد. خب، البتّه کارهای خوبی انجام گرفته؛... منتهابه این نباید اکتفا بکنید؛ باید نیّتتان، همّتتان این باشد که هرچه ممکن است، این سطح امنیت را و ایمنیبخشی را بالا ببرید. اینکه ما مثلاً فرض کنید از حوادث جادّهای فلان مقدار درصد کم کنیم، کافی نیست؛ باید همّتتان این باشد که حوادث جادّهای اتّفاق نیفتد؛ سرقت اتّفاق نیفتد؛ ایجاد ناامنی در داخل شهرها و از این قبیل حوادثی که هست اتّفاق نیفتد؛ همّت باید این باشد. وقتی همّتتان را بر این گماشتید، طبعاً کار، بیوقفه انجام میگیرد، یعنی کاری که انجام میدهید از دُور نمیافتد. ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لینک ثابت
یک مسئلهی مهم این است که امنیت اجتماعی و امنیت فردی که میگوییم، صرفاً این نیست که شما از خانه که بیرون میآیید تا اداره یا دکّان و محلّ کسب یا مدرسه، فرض کنید کسی در خیابان به شما چاقو نزند. خب بله، این یکی از شُعب امنیت است که تعرّض جسمی به انسان نشود - بلاشک این هست - امّا در کنار این، امنیتهای رقیقتر از لحاظ رؤیت و مشاهده امّا گاهی بمراتب خطرناکتر وجود دارد. فرض کنید ناامنیای که ناشی است از ترویج موادّ مخدّر؛ اگر چنانچه محیط گردشگاه ما، محیط بوستان ما، محیط خیابان ما، محیط مدرسهی ما جوری باشد که آن کسی که وارد آنجا میشود - بخصوص جوانها؛ عمدتاً جوانها - در مقابل ترویج موادّ مخدّر ایمنی نداشته باشند، این ناامنی ناامنی خیلی خطرناکی است. اگر فرض بفرمایید جوانهای ما در مقابل کشاندن به سمت فحشا و منکرات، ایمنی نداشته باشند، این ناامنی بزرگی است. شما لابد اطّلاع دارید، ما هم گزارشهایی داریم که افرادی با خرج پول و با الهام از مراکز دستوردهنده، سعیشان این است که جوانهای ما را در محافل شبانه در جاهای گوناگون به سمت فحشا و به سمت منکرات بکشانند! این غیر از این است که حالا یک جوانی یک حرکت غلط غیر شرعی انجام میدهد؛ نه، این کشاندن جوانها به سمت منکرات ناامنی است؛ شما باید نگذارید؛ باید مانع بشوید. اینکه مثلاً فرض بفرمایید خیابان ما از لحاظ ایجاد حوادث گوناگون جسمانی ایمن باشد امّا جوان ما ایمن نباشد که او را با وسوسهها از داخل مدرسه، از داخل دانشگاه، از داخل پارک، از داخل فروشگاه، از داخل رفاقتهای خیابانی بکشانند به یک محفل شبانهای و او را با فحشا و منکرات و مانند اینها آشنا کنند یا غرق در این چیزها بکنند؛ یا تجاوزهای ناموسی؛ اینها چیزهایی است که جزو مسائل مهمّ امنیت است. یعنی اگر ما امنیتی داشته باشیم که این چیزها در آن ملاحظه نشود، این در واقع امنیت نیست. بالاخره موادّ مخدّر، دزدی ناموسی، کشاندن به فحشا و مانند اینها مسائل بسیار مهمّی است. ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لینک ثابت