newspart/index2
قوه مجریه‏ / قوای نظام / دولت/دولت‌ها/هیئت دولت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قوه مجریه‏

ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور. و البته میبینیم در بعضی از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضیها با عنوان [کردن] "دین دولتی" و "فرهنگ دولتی" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد... شما در زمینهی اقتصاد هم معتقدید که اقتصاد دست مردم باید باشد؛ ما هم عقیدهمان همین است و در تفسیر اصل ۴۴ این معنا را تبیین کردیم. خب، معنای آن این نیست که دولت اجازه میدهد یک نفری فعالیت اقتصادی بکند و یک انحصاری را در اختیار بگیرد که این انحصار در نهایت به ضرر مردم است؛ جلوی او را میگیرید شما؛ جلوی انحصارات را میگیرید، جلوی تجاوز را میگیرید، جلوی فساد مالی را میگیرید، جلوی سوءاستفاده از منابع دولتی و عمومی را میگیرید؛ یعنی جلوی این مزاحمات را میگیرید. درحالیکه اقتصاد را معتقدیم که [نباید دولتی باشد] - بنده از قدیم معتقد بودم، یعنی همان زمانی هم که دولتیهای ما دنبال اقتصاد دولتی بودند، بنده عقیدهای نداشتم؛ برایشان برای این معنا مثالهایی هم میزدم -اما درعینحال نظارت دولت را همه قبول دارند؛ [حتی] یک جاهایی دخالت دولت هم لازم است. فرض بفرمایید شما میبینید که به فلان کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی رغبتی وجود ندارد، سرمایهدار نمیخواهد در این زمینه سرمایهگذاری کند؛ شما بهعنوان دولت چه کار میکنید؟ سرمایهگذاری میکنید دیگر. فرض کنید یک مادهای در کشور مورد نیاز است، سرمایهگذار - بهعنوان یک تاجر، با نگاه اقتصادی - دنبال این کار نمیرود؛ برایش زحمت دارد، صرف نمیکند. شما چهکار میکنید؟ شما وارد میکنید، شما تولید میکنید. بنابراین مثل همهی جاها که نواقص را دولت تکمیل میکند، کجیها را دولت راست میکند، انحرافها را جلوگیری میکند، البته در زمینهی فرهنگ این معنا بمراتب بیشتر از مسئلهی اقتصاد [است]؛ من اقتصاد را به عنوان مثال عرض کردم. پس بنابراین ورود دستگاه حکومت به مسئلهی فرهنگ به معنای سلب فعالیت مردم نیست.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
لینک ثابت
قوه مجریه‏

طبیعت کار این است که همه [به دولت] کمک کنیم؛ من وظیفهی خودم میدانم، همهی دولتها را ما کمک کردیم، از همهی دولتها حمایت کردیم... و حمایت خواهیم کرد، و مسئولین هم همینجور. البتّه حمایت بندهی حقیر از دولتها به معنای این نیست که همهی کارکرد آن دولتها را ما قبول داشته باشیم؛ نه، در دورههای مختلف، دولتهای گوناگونی بودند، از همهشان هم ما حمایت کردیم، به همهشان هم ایرادهایی داشتیم در زمینههای مختلف؛ اما آن ایرادها نباید موجب بشود که ما دولت را بیگانهی از خودمان بدانیم و دست حمایت و کمکی که همه باید به سمت دولتها دراز کنند، این را انجام ندهیم. لازم است که انشاءاللَّه این حمایت و کمک انجام بگیرد، و دعا کنیم و توصیه کنیم؛ نصیحت هم لازم است؛ النَّصیحَةُ ِلأَئِمَّة المُؤمِنین، یعنی سخن خیرخواهانه، که حالا گاهی این سخن خیرخواهانه ممکن است درشت و تند و تیز هم باشد، که طبیعت کار این است که اگر مسئولانی که مخاطب این سخن تندوتیز قرار میگیرند، درست فکر کنند، گمان میکنم خرسند باشند؛ حتّی آن سخن تندوتیز هم به نفع آنها است.۱۳۹۲/۰۶/۱۴
لینک ثابت
قوه مجریه‏

یک مروری بکنیم به شاخصهای دولتی که در این روزگار دولت مطلوب محسوب میشود. البتّه ما ادعا نداریم که دولت ما یک دولت اسلامی به معنای حقیقی و کامل کلمه است. بنده به خودم نگاه میکنم، نقصها و ضعفهای بیشماری در خودم مشاهده میکنم، این را که مقایسه میکنم با کوچکْابدالهای مقامات عالىِ مقدّس و مطّهری که در صدر اوّلْ اسلام را به ما هدیه کردند، میبینم ما خیلی کوچکتر از این هستیم که بتوانیم آن دولت مطلوب را تشکیل بدهیم یا حتّی طاقت بیاوریم؛ ولی بهحسب آنچه که در روزگار ما و با شرائط ما میتوان دولت اسلامی نامید، یک شاخصهایی وجود دارد که من به بعضی از آن شاخصها اشاره میکنم...
اوّلین شاخص، شاخص اعتقادی و اخلاقی است -بخصوص در مسئولان ردههای بالا- سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملکردی که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی میشود. این شاخص اوّل است. ما خوشبختانه برای اعتقاد درست و برای آنچه که باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمی نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامی - که حالا ممکن است از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقّیهای مختلفی داشته باشند - ما مجموعهی رهنمودهای امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همهی ما است. خب، مجموعهی بیانات امام، مجموعهی موضعگیریهای امام، مجموعهی رهنمودهای امام در اختیار ما است. این شد آن شاخص؛ به این باید اعتقاد داشته باشیم؛ بر طبق این باید عمل بکنیم؛ در موارد اشتباه، به این شاخص اصلی مراجعه بکنیم؛ این میشود سلامت اعتقادی. اصول و ارزشهای انقلاب هم همینها است، مبانی ارزشی انقلاب هم در همین بیانات وجود دارد. اینها چیزهایی است که اگر به آنها پابند باشیم و دلبستهی به آنها باشیم و برنامه را بر اساس این دلبستگیها انجام بدهیم، به نظر میرسد که کارْ موفّق و خوشآینده خواهد بود و پیش خواهیم رفت...
شاخص دوّم، مسئلهی خدمت به خلق است؛ روحیّهی خدمت، که این گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهی وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگیهایی داریم، سلیقههایی داریم؛ در زمینهی سیاسی، در زمینهی مسائل اجتماعی، دوستیهایی داریم، دشمنیهایی داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشی بر روی این متن اثر بگذارد. و یک نکتهای که در این زمینهی خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهی هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد... وقتی انسان به چهار سال پشت سرش نگاه میکند، میبیند کأنّه مثل یک روز گذشت - تَمرُّ مَرَّ السَّحاب - منتها در داخل همین وقت محدود، فرصتها نامحدود است؛ یعنی هر ساعتِ شما یک فرصت برای شما است. هر حادثهای که پیش میآید یک فرصت برای شما است. هر فکری که به ذهن شما میرسد، ابتکاری که به ذهنتان میآید، یک فرصت برای شما است. این فرصتها را از دست ندهید.
دوّم اینکه در زمینهی خدمت، کار را باید جهادی کرد؛ جهادی به معنای بیقانونی نیست... من آدم دعوت کنندهی به بیقانونی نیستم؛ بشدّت ضدّ این بیقانونی هستم، امّا معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود کار کرد: یک کار کار مرسوم اداری، یک کار کار جهادی. کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا انشاءالله خدمت بخوبی انجام بگیرد.
شاخص سوّم، مسئلهی عدالت است... همهی ارسالِ رُسُل و انزال کتب و مانند اینها «لِیَقُومَ النّاسُ بالقِسط» است؛ برای این است که جامعه با قسط زندگی بکند. بنابراین، این هم شاخص بعدی است که این را دائماً باید در نظر داشت.
شاخص بعدی که شاخص چهارم است، سلامت اقتصادی و مبارزهی با فساد است. ببینید منصب حکومتی، جایگاه قدرت و منابع مالی است؛ وسوسهها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نکنید که متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میکنید در مقابل این وسوسهها؛ در درجات پائین ممکن است در مقابل این وسوسهها نتوانند مقاومت بکنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بینای خودتان را بر سرتاسر این دستگاهی که زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید که نگذارید در یک گوشهای ناسلامتىِ اقتصادی بهوجود بیاید و این وسوسهها کارگر بشود. حتّی قبل از آنکه دستگاههای نظارتی وارد بشوند؛ خب، ما دستگاههای نظارتی در کشور داریم، آنها وظیفهای دارند؛ چه آنچه مربوط به مجلس است، چه آنچه مربوط به قوّهی قضائیّه است، چه آنچه مربوط به خود قوّهی مجریّه است - مثل بازرسیهای قوّهی مجریّه - لکن قبل از آنکه نوبت به آنها برسد، خود مدیر دستگاه مراقب سلامت [ آن] باشد و این احتیاج دارد به نگاه دائم؛ غفلت نباید کرد. بنده گاهی برای این دوستان و مدیرانی که با اینها مینشینیم صحبت میکنیم، مثال میزنم، میگویم مثل این نورافکنهایی که ملاحظه کردهاید در بعضی از قلعهها و مانند اینها یک نورافکنی دائم دارد همینطور دوْر میزند، این نورافکنِ نگاه شما باید دائم دوْر بزند؛ یعنی هیچ خلأ [برای] نفوذ وجود نداشته باشد؛ دائم باید نگاه کنیم، مراقبت بکنیم. واقعاً فساد مثل موریانه است؛ نگذارید که فساد و رشوه و پارتیبازی و اسراف و تجمّل و خرجهای زیادی و مانند اینها، در دستگاهتان نفوذ بکند... گاهی اوقات یک خرجهای زیاد، بیخود، بیجا - حالا آنجایی که غیر حرام است، امّا زائد است؛ شاید زائد هم به یک معنا حرام باشد، امّا بالاخره با آن صراحت حرام نیست، امّا خرج زائدی است - جلویش باید گرفته بشود. و میتوان؛ از این طریق میتوان کارهای بزرگ و زیادی کرد. واقعاً در دستگاههای اجرایی، اکثریّت کارکنان، کارکنان زحمتکش و پاک و سالِمَند؛ [ امّا] وقتی که یک مورد، دو مورد، ده مورد انسانهای ناپاک و ناسالم در یک دستگاهی حضور پیدا میکنند، مثل میکروب، مثل موریانه آنجا فعّالیّت میکنند، زحمات این مجموعهی خدمتگار و زحمتکش واقعاً ضایع میشود، و هم بدنام میشوند، هم زحماتشان از بین میرود؛ [ فساد ]محیطِ اطمینان را از بین میبرد.
شاخص بعدی، مسئلهی قانونگرایی است. خب قانونگرایی خیلی مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهی قانون ناقص است، گاهی قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود - که منتهی به بلبشو و هر که هر که خواهد شد - ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون است. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعهی دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستی است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهای کلّی، سند چشمانداز، مصوّبات شوراهای عالی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، از قبیل شورای عالی مجازی...
یک شاخص دیگر، مسئلهی حکمت و خردگرایی در کارها است؛ کار کارشناسی، مطالعهی درست، ملاحظهی جوانب و آثار و تبعات یک اقدام، و حتّی گاهی ملاحظهی تبعات یک اظهارنظر. گاهی یک اظهارنظر از سوی یک مسئولِ دارای جایگاه و به اصطلاح دارای تریبون، دارای منبر، یک تأثیرات سوئی میگذارد که این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف کند، مبالغی بایستی کار کند؛ همان قضیّهی سنگِ توی چاه است؛ واقعاً مشکلات ایجاد میکند. بایستی سنجیده اظهارنظر کرد؛ اینجور نباشد که ما حالا یک مدیری هستیم، یک مسئولی هستیم، دربارهی یک مسئلهای یک مطلبی به ذهنمان میرسد، کارشناسی نشده، بررسی نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب کرد در فضای افکار عمومی؛ گاهی اوقات جمع کردنش کار سخت و مشکلی است. این خردگرایی و حکمت در مدیریّتها و در کارها است...
یک شاخص دیگر هم... تکیه به ظرفیّت درونزای کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهی ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتی که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی کشور ندوزیم.۱۳۹۲/۰۶/۰۶

لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب]، شاخص اعتقادی و اخلاقی است -بخصوص در مسئولان ردههای بالا- سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملکردی که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی میشود. .... ما خوشبختانه برای اعتقاد درست و برای آنچه که باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمی نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامی - که حالا ممکن است از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقّیهای مختلفی داشته باشند - ما مجموعهی رهنمودهای امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همهی ما است. خب، مجموعهی بیانات امام، مجموعهی موضعگیریهای امام، مجموعهی رهنمودهای امام در اختیار ما است. این شد آن شاخص؛ به این باید اعتقاد داشته باشیم؛ بر طبق این باید عمل بکنیم؛ در موارد اشتباه، به این شاخص اصلی مراجعه بکنیم؛ این میشود سلامت اعتقادی. اصول و ارزشهای انقلاب هم همینها است، مبانی ارزشی انقلاب هم در همین بیانات وجود دارد. اینها چیزهایی است که اگر به آنها پابند باشیم و دلبستهی به آنها باشیم و برنامه را بر اساس این دلبستگیها انجام بدهیم، به نظر میرسد که کارْ موفّق و خوشآینده خواهد بود و پیش خواهیم رفت.۱۳۹۲/۰۶/۰۶
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب]، مسئلهی خدمت به خلق است؛ روحیّهی خدمت، که این گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهی وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگیهایی داریم، سلیقههایی داریم؛ در زمینهی سیاسی، در زمینهی مسائل اجتماعی، دوستیهایی داریم، دشمنیهایی داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشی بر روی این متن اثر بگذارد. و یک نکتهای که در این زمینهی خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهی هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد... وقتی انسان به چهار سال پشت سرش نگاه میکند، میبیند کأنّه مثل یک روز گذشت - تَمرُّ مَرَّ السَّحاب - منتها در داخل همین وقت محدود، فرصتها نامحدود است؛ یعنی هر ساعتِ شما یک فرصت برای شما است. هر حادثهای که پیش میآید یک فرصت برای شما است. هر فکری که به ذهن شما میرسد، ابتکاری که به ذهنتان میآید، یک فرصت برای شما است. این فرصتها را از دست ندهید.
دوّم اینکه در زمینهی خدمت، کار را باید جهادی کرد؛ جهادی به معنای بیقانونی نیست... من آدم دعوت کنندهی به بیقانونی نیستم؛ بشدّت ضدّ این بیقانونی هستم، امّا معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود کار کرد: یک کار کار مرسوم اداری، یک کار کار جهادی. کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا انشاءالله خدمت بخوبی انجام بگیرد۱۳۹۲/۰۶/۰۶

لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب] ، سلامت اقتصادی و مبارزهی با فساد است. ببینید منصب حکومتی، جایگاه قدرت و منابع مالی است؛ وسوسهها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نکنید که متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میکنید در مقابل این وسوسهها؛ در درجات پائین ممکن است در مقابل این وسوسهها نتوانند مقاومت بکنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بینای خودتان را بر سرتاسر این دستگاهی که زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید که نگذارید در یک گوشهای ناسلامتىِ اقتصادی بهوجود بیاید و این وسوسهها کارگر بشود. حتّی قبل از آنکه دستگاههای نظارتی وارد بشوند؛ خب، ما دستگاههای نظارتی در کشور داریم، آنها وظیفهای دارند؛ چه آنچه مربوط به مجلس است، چه آنچه مربوط به قوّهی قضائیّه است، چه آنچه مربوط به خود قوّهی مجریّه است - مثل بازرسیهای قوّهی مجریّه - لکن قبل از آنکه نوبت به آنها برسد، خود مدیر دستگاه مراقب سلامت [ آن] باشد و این احتیاج دارد به نگاه دائم؛ غفلت نباید کرد. بنده گاهی برای این دوستان و مدیرانی که با اینها مینشینیم صحبت میکنیم، مثال میزنم، میگویم مثل این نورافکنهایی که ملاحظه کردهاید در بعضی از قلعهها و مانند اینها یک نورافکنی دائم دارد همینطور دوْر میزند، این نورافکنِ نگاه شما باید دائم دوْر بزند؛ یعنی هیچ خلأ [برای] نفوذ وجود نداشته باشد؛ دائم باید نگاه کنیم، مراقبت بکنیم. واقعاً فساد مثل موریانه است؛ نگذارید که فساد و رشوه و پارتیبازی و اسراف و تجمّل و خرجهای زیادی و مانند اینها، در دستگاهتان نفوذ بکند... گاهی اوقات یک خرجهای زیاد، بیخود، بیجا - حالا آنجایی که غیر حرام است، امّا زائد است؛ شاید زائد هم به یک معنا حرام باشد، امّا بالاخره با آن صراحت حرام نیست، امّا خرج زائدی است - جلویش باید گرفته بشود. و میتوان؛ از این طریق میتوان کارهای بزرگ و زیادی کرد. واقعاً در دستگاههای اجرایی، اکثریّت کارکنان، کارکنان زحمتکش و پاک و سالِمَند؛ [ امّا] وقتی که یک مورد، دو مورد، ده مورد انسانهای ناپاک و ناسالم در یک دستگاهی حضور پیدا میکنند، مثل میکروب، مثل موریانه آنجا فعّالیّت میکنند، زحمات این مجموعهی خدمتگار و زحمتکش واقعاً ضایع میشود، و هم بدنام میشوند، هم زحماتشان از بین میرود؛ [ فساد ]محیطِ اطمینان را از بین میبرد.۱۳۹۲/۰۶/۰۶
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب] ، مسئلهی قانونگرایی است. خب قانونگرایی خیلی مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهی قانون ناقص است، گاهی قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود - که منتهی به بلبشو و هر که هر که خواهد شد - ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون است. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعهی دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستی است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهای کلّی، سند چشمانداز، مصوّبات شوراهای عالی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، از قبیل شورای عالی مجازی.۱۳۹۲/۰۶/۰۶
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب] ، مسئلهی حکمت و خردگرایی در کارها است؛ کار کارشناسی، مطالعهی درست، ملاحظهی جوانب و آثار و تبعات یک اقدام، و حتّی گاهی ملاحظهی تبعات یک اظهارنظر. گاهی یک اظهارنظر از سوی یک مسئولِ دارای جایگاه و به اصطلاح دارای تریبون، دارای منبر، یک تأثیرات سوئی میگذارد که این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف کند، مبالغی بایستی کار کند؛ همان قضیّهی سنگِ توی چاه است؛ واقعاً مشکلات ایجاد میکند. بایستی سنجیده اظهارنظر کرد؛ اینجور نباشد که ما حالا یک مدیری هستیم، یک مسئولی هستیم، دربارهی یک مسئلهای یک مطلبی به ذهنمان میرسد، کارشناسی نشده، بررسی نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب کرد در فضای افکار عمومی؛ گاهی اوقات جمع کردنش کار سخت و مشکلی است. این خردگرایی و حکمت در مدیریّتها و در کارها است.۱۳۹۲/۰۶/۰۶
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[از شاخص های دولت مطلوب] تکیه به ظرفیّت درونزای کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهی ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتی که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی کشور ندوزیم.۱۳۹۲/۰۶/۰۶
لینک ثابت
قوه مجریه‏

به شما[نمایندگان] عرض میکنیم؛ قوهی مجریه وسط میدان ایستاده است - چه این دولت، چه هر دولت دیگری - و کارها به عهدهی اوست، بارها بر دوش اوست، ملامتها به طرف او سرازیر میشود، سؤالها و مؤاخذهها از او میشود؛ لذا باید ملاحظهی او را کرد.۱۳۹۲/۰۳/۰۸
لینک ثابت
قوه مجریه‏

به قوهی مجریه ... ما همیشه سفارش میکنیم؛ این حق عظیمی که در قانون برای مجلس قانونگذاری و برای کل قانون ملاحظه شده، باید از طرف مجریان رعایت شود. قانون اساس کار است، قانون ریل حرکت این قطار است؛ شما[مجلس] باید زحمت بکشید این ریلگذاری را بکنید، آنها[دولت] هم باید بر روی این ریل حرکت کنند.۱۳۹۲/۰۳/۰۸
لینک ثابت
قوه مجریه‏

تمرکز در تصمیمگیریهای اقتصادىِ قوهی مجریه لازم است. البته من این را کاملاً قبول دارم؛ یعنی بلاشک در تصمیمگیریهای کلان، در مسائل اساسی - که فعلاً اساسیتر از همه، مسائل اقتصادی است؛ و بخصوص آنچه که مربوط به معیشت مردم است و فشارهائی که دشمن میخواهد بر مردم وارد کند - باید تمرکز در تصمیمگیری باشد؛ منتها توجه کنید که این تمرکز در تصمیمگیری، معنایش تمرکز تصمیمگیری در دولت است؛ یعنی همهی افرادی که در بخشهای مختلف دولت با آقای رئیسجمهور همکاری میکنند، باید مسئولیت مشترک احساس کنند - یعنی هماهنگی کنند - در دولت، همه با هم تصمیم بگیرند. در این زمینه، مسئلهی مسئولیت مشترک را واقعاً باید در دولت جدی گرفت. هر کاری که یک وزارتخانهای انجام میدهد، همهی وزرا و مسئولینی که دور میز هیئت دولت مینشینند، باید احساس کنند که در این تصمیمگیری یا در این اقدام، سهیم و شریکند. اگر این شد، آن وقت کارها با هماهنگی پیش میرود؛ نه اختلاف در عملکرد، نه اختلاف در فهم مسائل، نه اختلاف در آمارها، پیش نمیآید.
همهی توان هم باید به میدان و به صحنه بیاید. کشور ظرفیتهای خوبی دارد، توانهای خوبی دارد؛ هم در درون دولت ظرفیتهای بالائی هست، هم در بیرون دولت. من میبینم گاهی اوقات بعضی از مسئولین بخشها، از افرادی که خارج از تشکیلات دولتند، کمک فکری میگیرند؛ این کار خوبی است؛ این را توسعه بدهید، از این ظرفیت استفاده کنید. افرادی هستند که دلسوزانه و با علاقه و شوق حاضرند در کنار دولت باشند و با دولت همکاری کنند؛ از نیروهای اینها استفاده شود؛ اینها جزو ظرفیتهای کشورند. در درون دولت هم خوشبختانه ظرفیتها زیاد است.۱۳۹۱/۰۶/۰۲

لینک ثابت
قوه مجریه‏

من میبینم گاهی اوقات بعضی از مسئولین بخشها[ی دولتی]، از افرادی که خارج از تشکیلات دولتند، کمک فکری میگیرند؛ این کار خوبی است؛ این را توسعه بدهید، از این ظرفیت استفاده کنید. افرادی هستند که دلسوزانه و با علاقه و شوق حاضرند در کنار دولت باشند و با دولت همکاری کنند؛ از نیروهای اینها استفاده شود.۱۳۹۱/۰۶/۰۲
لینک ثابت
قوه مجریه‏

امکانات دولت محدود است. اینجور نیست که ما خیال کنیم همهی این کارهائی را که لازم است، دولت میتواند با دست باز انجام دهد؛ نه، از جهات مختلف محدودیتهای زیادی وجود دارد؛ اما همان مقداری که ممکن است، عمل کنیم و آنچه را که عمل میکنیم، با روی باز انجام دهیم. با مردم ابروگشاده باشیم.۱۳۸۹/۰۸/۰۵
لینک ثابت
قوه مجریه‏

[در] مسئلهی دین و بیّنات اسلامی و انقلاب اسلامی ... مسئولیت به عهدهی کیست؟ آیا به عهدهی دولت است؟ به تنهائی، نه. دولت البته مسئولیتهائی دارد. من خودم بارها به شورای انقلاب فرهنگی در دورههای مختلف گفتم که شما نمیتوانید خود را از متدین کردن مردم و وظیفهای که در این راه دارید، برکنار نگه دارید. اینها مخالف بودند. آن جریانهای بداخلاق مخالف بودند، میگفتند نه، این دینِ دولتی میشود. من معتقدم دولت در این زمینه وظیفه دارد، اما وظیفهی دولت چیست؟ وظیفهی دولت درست کردن عقاید مردم است؟ نه، وظیفهی دولت زمینهسازی است.۱۳۸۹/۰۶/۲۵
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت