مردم عزیز و مؤمن استان سمنان در همهی آزمونهای دوران انقلاب سربلند و با افتخار ظاهر شدهاند و درخور تکریم و شایستهی احترامند. توجه لازم به جوانان پرانگیزه و پراستعداد در شهرها و بخشهای گوناگون استان، دارای برکات فراوان خواهد بود و لازم است مورد اهتمام جدی قرار گیرد. نماز جمعه را که مظهر تجمع متحد مردم با ایمان است به کانونی برای اجتماع این جوانان عزیز و تقویت فکر دینی و انقلابی آن قرار دهید. این برترین سرمایه برای آینده کشور است.1400/05/13
لینک ثابت
مردم عزیز و مؤمن استان سمنان در همهی آزمونهای دوران انقلاب سربلند و با افتخار ظاهر شدهاند و درخور تکریم و شایستهی احترامند. توجه لازم به جوانان پرانگیزه و پراستعداد در شهرها و بخشهای گوناگون استان، دارای برکات فراوان خواهد بود و لازم است مورد اهتمام جدی قرار گیرد. نماز جمعه را که مظهر تجمع متحد مردم با ایمان است به کانونی برای اجتماع این جوانان عزیز و تقویت فکر دینی و انقلابی آن قرار دهید. این برترین سرمایه برای آینده کشور است.1400/05/13
لینک ثابت
تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلیها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضیها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوههای غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. میبینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّیسازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار میآورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمهی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.1400/02/21
لینک ثابت
من اوّلین انتظاری که از تشکّلها دارم، این است که بنیهی دینی و انقلابیتان را تقویت کنید؛ از این مسئله آسان عبور نکنید؛ این خیلی مهم است؛ تقویت فکری، تقویت دینی. حالا گفتند که من کتاب یا آدم معرّفی کنم برای مراجعه؛ به نظر من میتوانید خودتان با افراد زیادی در حوزهی قم آشنا بشوید. حالا در حوزهها، از جمله عمدتاً حوزهی [علمیّهی] قم خوشبختانه در این چند سال اخیر کارهای بسیار خوبی و حرکتهای خوبی انجام دادهاند؛ شخصیّتهایی هستند که میتوانند مرجع و مشاور امینی در مسائل فکری و اسلامی و دینی برای شما باشند.
...
یک عبرتی ما از گذشته داریم؛ بعضی از تشکّلها در دههی ۶۰، نوک پیکان انقلاب محسوب بودند؛ به قول شما جوانها آخرِ انقلابیگری بودند؛ یعنی واقعاً مثلاً با ماها که سابقهی انقلابی بیشتری از آنها داشتیم وقتی برخورد میکردند، طلبکارانه برخورد میکردند. البتّه بعضی از آنها؛ بعضی رفتند جهاد کردند، شهید شدند، کارهای بزرگی انجام دادند، در همان خطّ صحیح و انقلابی واقعاً پافشاری کردند و ماندند؛ بعضی هم ۱۸۰ درجه تغییر مسیر دادند؛ این به خاطر این بود که آن فکر در ذهنشان عمیق نبود، آن ایمان از مرحلهی شعار خیلی بالاتر نرفته بود. وقتی ایمان فقط شعاری شد و عمق فکری نداشت، خب این خطرها وجود دارد؛ بایستی به اینها توجّه کرد.1400/02/21
لینک ثابت
همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیستها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهرهی بینالمللی مبارز. این جوان کمسال یک چهرهی این جوری دارد: حضورش در منطقهِی خلیج فارس، آن درگیریاش با آمریکاییها، بعد هم دستگیری و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّتهای اینجوریای در بوشهر هستند. یا همین شهید ابوتراب عاشوری که ایشان(۲) اسم آوردند که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی به شهادت رسید؛ ایشان در حین مبارزات به شهادت رسیده. یعنی این مبارزه در آنجا آنچنان گرم و گیرا و فعّال بوده که یک روحانی محترمی مثل شهید عاشوری در آنجا در خلال این مبارزات به شهادت میرسد؛ اینها علامتهای خوبی است؛ اینها نشاندهندهی یک عمق در فهم انقلابی و فهم جهادی اسلام در این منطقه است؛ نشاندهندهی یک چنین چیزی است.1398/10/23
لینک ثابت
این استعدادی که امروز شما در کشور میبینید، امروز که پدید نیامده؛ این استعداد ایرانی، یک چیز طبیعی است؛ چرا این همه تولید علم پیش از انقلاب نبود؟ چرا این همه حرکت علمی پیش از انقلاب نبود؟ حالا یک آماری به من دادند، من دیگر یادداشت نکردم که بگویم، چیز عجیب و غریبی است؛ تولید علمی در دانشگاههای کشور را ــ مثل دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه شیراز ــ مشخّص کردهاند که چند درصد آن مال قبل از انقلاب است، چند درصد مال بعد از انقلاب است؛ حیرتآور است. انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم انشاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم.1398/07/17
لینک ثابت
من میخواهم [مطلبی هم] عرض بکنم برای آیندهی کشور؛ بدانید، اوّلاً جوانها باید خودشان را آماده بکنند؛ از لحاظ علمی، از لحاظ اعتقادی، از لحاظ انگیزههای انقلابی، جوانها باید همیشه آماده باشند. جوانها موتور پیشرفت انقلابند؛ از اوّل هم همینجور بوده است، تا امروز هم همینجور است. خوشبختانه ما امروز جوانِ دارای عزم و همّت و بصیرت، از اوّل انقلاب بیشتر داریم. نه اینکه بهقدر اوّل انقلاب؛ نخیر، بصیرت جوانهای امروز، عمق معرفت جوانهای امروز، از بسیاری از جوانهای اوّل انقلاب بیشتر است و ما در این زمینه هیچ کمبودی نداریم؛ این بحمدالله هست. جوانها خودشان را باید آماده کنند؛ این نوجوانهایی که به سمت جوانی میروند باید خودشان را آماده کنند؛ تفکّرات انقلابی، انگیزههای انقلابی، بصیرت انقلابی، اقدام انقلابی، جزو سرفصلهایی است که جوانهای ما باید به یاد داشته باشند.1396/11/29
لینک ثابت
اینکه بعد از ۳۸ سال، جوانانی که نه امام را زیارت کردند، نه دوران دفاع مقدّس را دیدند، نه انقلاب را درک کردند، اینجور در صحنه حاضر باشند، در میدان حاضر باشند و بتوانند در منطقه اثرگذاری کنند؛ این واقعاً یکی از معجزات انقلاب است. در منطقه، جمهوری اسلامی -یعنی همین شما جوانها- توانستید آمریکای مستکبر را به زانو دربیاورید و شکست بدهید. تمام تلاشهایی که میکردند و نقشههایی که کشیده بودند برای این [بود] که این منطقه را از تفکّر انقلابی و اسلامی دور کنند؛ هدف همهی اینها در واقع همین بود که این تفکّر انقلابی را، تفکّر مقاومت را که گسترش پیدا کرده در منطقه، این تفکّر را از بین ببرند و دفن کنند، [ولی] بعکس شد!1396/09/01
لینک ثابت
در این چهار دهه ملّت و دولت کارهای بزرگی انجام دادهاند. زیربناهای علمی و اجرائی و عملی و فکری فراوانی در کشور در این مدّت به وجود آمده است که اینها مطلقاً قبل از انقلاب وجود نداشت؛ قبل از نظام جمهوری اسلامی این زیربناهای عظیم وجود نداشت. این زیربناها، سکّوهای پرش این ملّت بهسوی آینده هستند. تجربهها و تواناییهای متراکمی از کارکرد این چهار دهه در اختیار مسئولانِ امروز قرار گرفته است. نسلهای جدیدی با تفکّر انقلابی و سرشار از انگیزه تربیت شدهاند و امروز آمادهاند. ما اوّل انقلاب این مقدار شخصیّت آمادهی مدیریّت نداشتیم؛ امروز بحمدالله جوانانی که آماده هستند برایاینکه نقشآفرینی کنند در بخشهای مختلف ادارهی کشور، فراوانند؛ اینها را انقلاب تربیت کرده. تلاش این مجموعهی مردان فعّال و دولتمردان مؤثّر در طول این چهار دهه، توانسته است این فراوردهی عظیم را در اختیار ملّت بگذارد.1396/05/12
لینک ثابت
دیدگاه دوّم، وضعیّت انقلابی و رشد و بلوغ تفکّر انقلابی در حوزهی قم است؛ امروز این مورد نظر بنده است که میخواهیم مختصری در این زمینه صحبت کنیم. میخواهیم در مورد تداوم روحیّهی انقلابی و منش انقلابی در حوزهی قم و دیگر حوزهها یک مقداری فکر کنیم و کار کنیم؛ این بسیار حائز اهمّیّت است. اگر بخواهیم مقایسه کنیم با آن مقولهی قبلی، این مقوله اگر از آن مهمتر نباشد، به همان اندازه وزانت و اهمّیّت دارد. ببینید ما یک انقلاب عظیمی را در تاریخ نزدیک به خودمان گذراندهایم. حادثهی انقلاب، یک حادثهی عظیم و فوقالعاده و محیّرالعقولی بود. ما حالا عادت کردهایم به این، [امّا] کسانی که از بیرون نگاه میکنند به حادثهی انقلاب و قضاوت میکنند دربارهی حادثهی انقلاب، عظمت این حرکت را، این حادثه را، این پدیده را بیشتر از ما درک میکنند. ما چون در جریان بودیم، خیلی توجّه نمیکنیم، خیلی دربارهاش اهتمام نمیورزیم برای ارزیابی و تقویم این حادثه.
اثرگذاری دو مجموعه «حوزه» و «دانشگاه» در مبارزات سیاسی کشور
در مبارزات سیاسی در کشور -هم این مبارزات سیاسی منتهی به انقلاب و هم سایر مبارزات- عموم مردم تا حدودی ورود داشتند لکن دو مجموعه، ورود واضح و اثرگذار و بیّنی داشتند: یکی حوزههای علمیّه و علمایند -علمای شیعه- یکی هم دانشگاهها؛ این دو جریان در ادامهی مبارزات و تحرّک مبارزاتی در کشور، هم امروز حضور دارند، هم در گذشته -در قضیّهی مشروطه، قضایای نهضت ملّی، قضایای نزدیک به زمان ما در جاهای دیگر- حضور داشتند؛ لکن یک فرق اساسیای بین حوزه و دانشگاه در این زمینه وجود دارد که این فرق باید مورد توجّه قرار بگیرد.
دانشگاه، نقطه شروع مبارزات سیاسی کشورها
دانشگاه بهطور طبیعی جایی است که مبارزات در آن معمولاً پا میگیرد، معمولاً بهوجود میآید؛ در همهجای دنیا همینجور است؛ علّتش هم معلوم است؛ چون در دانشگاه یک مجموعهی جوان هستند، با مسائل روز آشنایند، طبعاً محیط روشنفکری است، محیط آگاهی از مسائل جهانی و با اوضاع حال حاضر و اوضاع جاری است؛ [لذا] معترض میشوند و اعتراض میکنند. همهجای دنیا مبارزات دانشگاهی وجود دارد و در کشور ما هم وجود داشت؛ مال این دوران مبارزات اسلامی هم نیست، قبل از آن هم وجود داشت؛ خود بنده یادم هست، سال ۴۰ که هنوز مبارزات ما شروع نشده بود، بنده در تهران بودم، دانشجوها در این خیابانها گروهگروه جمع میشدند، شعار میدادند، پلیس حمله میکرد، فرار میکردند؛ قبل از آن در دورهی نهضت ملّی هم بوده است و این مبارزات دانشجویی وجود داشته.
خصوصیّت مبارزات دانشجویی؛ محدود ماندن در محیط دانشگاه به علّت نداشتن امتداد اجتماعی
منتها مبارزات دانشجویی همیشه، هم در کشور ما، هم در جاهای دیگر، محدود مانده است در محیط دانشگاه، یا اندکی تأثیرگذاری بر روی برخی از مسائل عمومی کشور [داشته]؛ هیچوقت مبارزات دانشجویی تبدیل به یک انقلاب و به یک حرکت عمومی و تحوّل عمومی نشده؛ این خصوصیّتشان است. وقتی اظهارات عمومی را انسان میبیند، گفته میشود و میگویند که مثلاً حوزه و دانشگاه بنیانگذار این مبارزات بودند؛ خیلی خب، حرفی نیست؛ بله، مبارزات دانشگاه، مبارزاتی است که در خود دانشگاه تحوّلاتی ایجاد میکند، حوادثی در شهرها بهوجود میآورد منتها تفاوتش این است که اوّلاً همهی دانشجوها در مبارزات معمولاً شرکت نمیکنند؛ یک گروهی هستند [که مبارزه میکنند]؛ آن گروه هم فعّالیّتهایی میکنند، کارهایی انجام میدهند منتها هرگز ما نه در دورهی خودمان، نه در کشور خودمان، نه در کشورهای دیگر ندیدهایم که مبارزات دانشجویی در یک جایی منتهی بشود به تغییر نظام و تغییر رژیم و تحوّل عمومی و انقلاب و از این حرفها؛ حدود دانشجویی این است؛ علّتش هم این است که دانشجو نفوذ و امتداد اجتماعی ندارد؛ حدّاکثر تأثیری که دانشجو دارد، این است که در خانوادهی خودش یک فکری را ایجاد بکند یا یک چیزی را مثلاً فرض کنید ترویج کند در داخل خانواده یا یک محیطهای محدود. در کشور ما هم همینجور بود؛ بله، ما قدردان مبارزات دانشجویان هستیم، همراهی آنها با انقلاب را خیلی قدر میشناسیم، اهمّیّت میدهیم لکن در ارزیابی و در تقویم تأثیر این مبارزات، این چیزی که عرض کردم این درست است؛ یعنی این مبارزات اگر منها میشد از مبارزات روحانیّت و مبارزات روحانیّت نمیبود، مثل همهی مبارزات دانشجویی دیگر، در همان محیط دانشگاه -یا دانشگاه تهران، یا چند دانشگاه در سراسر کشور- محدود میشد و یک حملهای میکردند، یک حرکتی میکردند، یک مبارزهای میشد، یک معارضهای میشد و تمام میشد؛ [امّا] حوزه اینجور نبود.
دو خصوصیّت مبارزات حوزه:
۱) همهگیر بودن مبارزه در حوزه
مبارزات حوزه اوّلاً تقریباً همهگیر بود؛ یعنی در حوزهی علمیّه -نمیخواهیم بگوییم تحقیقاً اینجور بود- تقریباً همهی طلّاب یا اغلب طلّاب درگیر مبارزه شدند. وقتی در مبارزاتِ روحانیّت، حوزهی قم وارد شد، تقریباً همه درگیر شدند؛ این یک خصوصیّت.
۲) اثرگذاری حوزه در جامعه با استفاده از دو عامل:
الف) عامل «مرجعیّت»
خصوصیّت دوّم، اثرگذاری حوزهی قم بود. حوزهی قم مرکّب است از یک مجموعهای که این مجموعه در جامعه میتواند اثر بگذارد. یک جزء این مجموعه، مرجعیّت است؛ مرجع تقلید مثل امام بزرگوار یا آن اوایلِ مبارزه که هر دو سه نفر از مراجع اعلامیّه میدادند؛ بعد البتّه امام بهتنهایی تقریباً بار همه را بر دوش میکشیدند. این مرجع تقلید بود که بهعنوان دین، بهعنوان حکم شرعی، بهعنوان وظیفهی دینی حرف او امتداد پیدا میکرد در بین مردم؛ این بخش مرجعیّتی.
ب) عامل «طلّاب»
لکن در کنار این، بخشِ طلّابی وجود داشت؛ اگر طلّاب نبودند این حرکت اینطور گسترش پیدا نمیکرد. طلبهها از جاهای مختلف، از شهرهای مختلف و نقاط مختلف کشور جمع میشوند، بعد در ایّام تعطیلات یا غیر تعطیلات متفرّق میشوند و میروند در جلسات منبر، جلسات سخنرانی، جلسات هفتگی، جلسات دینی، این فکر را منتشر میکنند در سطح مردم؛ این خیلی مهم است. یک طلبه وقتیکه فرض کنید رفت در یک روستایی یا در یک شهر کوچکی یا بزرگی و آن فکر را بنا گذاشت که تبلیغ بکند و تبیین بکند و منعکس و منتقل بکند به مخاطبین، فرقش با یک دانشجو از زمین تا آسمان است؛ دانشجو نمیتواند این کار را بکند امّا طلبه میتواند. آن عاملی که توانست پیام مراجع را در دورهی اوّل -آن چند ماه اوّل- و بعد پیام امام بزرگوار را که تنها این کار را انجام میدادند و این رهبری را انجام میدادند -چه در دورهی قم، چه در دورهی نجف- منتشر کند در اقصی نقاط کشور و در دلهای مردم نفوذ بدهد عامل طلبگی بود؛ طلبهها بودند که این کار را کردند، طلبهها بودند که این فکر را منتقل کردند به سرتاسر کشور.
یکوقتی در سال اوّل انقلاب -چند ماه بعد از پیروزی انقلاب- که سالگرد مرحوم آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام عزیزمان بود و در قم مجلس ترحیم گرفته بودند، از من خواستند که من بروم آنجا صحبت کنم؛ رفتم آنجا، امام هم داخل مسجد اعظم حضور داشتند. بنده یک صحبتی آنجا کردم و این آیهی شریفه را مطرح کردم: وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشونَ * ثُمَّ کُلی مِن کُلِ الثَّمَرت فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّکَ؛(۲) خطاب به امام گفتم این زنبورهای عسل، همان طلبهها بودند که نشستند این شهد را -حرف شما را- مکیدند، بعد منتشر شدند در اطراف کشور و در جاهای مختلف و این شهد را به کام مردم ریختند؛ آنجایی هم که لازم بود نیش زدند؛ نیش هم زدند! طلبهها این کار را کردند، حوزهی قم این کار را کرد. اگر حوزهی قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یک جایی که حوزهی علمیّهای وجود نداشت این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفّقیّت برسد؛ این حرکت در قم بود که توانست به این موفّقیّت برسد و تبدیل بشود به یک انقلاب.
امام (رضواناللهعلیه) در یک صحبتی گفته بودند که -نمیدانم من خودم شنفتم یا از دیگری شنفتم که گفتند- وقتی در پاریس بودیم آمدند گفتند که در فلان دِه، یکی از دِهات خمین، یکی از روستاهای اطراف خمین، مردم راهپیمایی کردند. راهپیمایی عمومی بوده و در آن دِه هم مردم راهپیمایی کردند؛ ملّای ده، یک پیرمردی جلوی جمعیّت حرکت میکرده و مردم شعار میدادند، همان شعارهایی که در تهران میدادند؛ امام فرموده بودند که وقتی من این را شنیدم، گفتم این انقلاب پیروز خواهد شد. (۳) این انقلابی که اینجور نفوذ دارد که تا فلان دِه که آن را امام میشناختند و تا فلانجا میرود و مردم آنجا هم حرکت میکنند، پیروزشدنی است؛ یعنی همهی ملّت، همهی آحاد مردم آمدند به میدان و این بود که رژیم پرسابقهی متّکی به قدرتهای درجهی یک عالم را توانست شکست بدهد و به زانو دربیاورد و از میدان خارج کند. ما که اینجا توپ و تفنگی مصرف نکردیم؛ انقلاب ایران با توپ و تفنگ و کودتا و نیروی نظامی که پیش نرفت، فقط با حضور مردم پیش رفت؛ حضور بدنهای مردم، جسمهای مردم. دلها خوبند، دلها مؤثّرند امّا دلها وقتی در خانهها بتپند و بیرون نیایند، هیچ اثری نمیگذارند؛ وقتی این دل تأثیرش آنچنان شد که جسم را حرکت داد و آورد به خیابان، آنوقت میشود آن راهپیماییها، میشود آن حرکت عظیم؛ و رژیم پادشاهی، با آن سابقه، با آن حمایتی که آمریکا از او میکرد و دیگران میکردند -فقط آمریکا هم نبود؛ آنوقت کشورهای کمونیستی هم از روی رقابت حمایت میکردند از رژیم شاه- بهوسیلهی مردم شکست خورد.
مردم را چه کسی آورد به خیابان؟ شماها آوردید، طلبهها آوردند. بله، امام رهبر بود، اگر امام نبود بدون شک این اتّفاق اصلاً نمیافتاد؛ امّا ابزار امام چه بود؟ آن وسیلهای که فکر امام را، خواستهی امام را، آن نیّت امام را تحقّق بخشید، عملیّاتی کرد، اجرایی کرد، حوزهی علمیّه بود، طلّاب بودند؛ ارتباط انقلاب با حوزهی قم این است. بله، درست است، ما میگوییم همهی اقشار مردم در انقلاب شرکت داشتهاند، واقع قضیّه هم همین است، یا در مورد آن گروههای پیشرو مثلاً میگوییم «دانشجوها، طلبهها» و اسم دانشجوها را میآوریم، درست است، اینها هم واقعاً پیشرو بودهاند، در این شکّی نیست امّا پیشرو بودن و ورود، یک حلقهی وصلی لازم داشت، یک حلقهی واسطی لازم داشت؛ این حلقهی واسط حوزهی علمیّهی قم بود و البتّه حوزههای علمیّهی دیگر؛ فقط حوزهی قم نبود. شما توجّه داشته باشید که این انقلاب عظیم، این پدیدهی حیرتانگیز، این حادثهای که دنیا را تکان داد -[واقعاً] دنیا را تکان داد- منتهی میشود به این حلقهی واسط، یعنی به حوزهی قم. نسبت حوزهی قم با انقلاب این است.1394/12/25
لینک ثابت
امام (رضواناللهعلیه) در یک صحبتی گفته بودند که -نمیدانم من خودم شنفتم یا از دیگری شنفتم که گفتند- وقتی در پاریس بودیم آمدند گفتند که در فلان دِه، یکی از دِهات خمین، یکی از روستاهای اطراف خمین، مردم راهپیمایی کردند. راهپیمایی عمومی بوده و در آن دِه هم مردم راهپیمایی کردند؛ ملّای ده، یک پیرمردی جلوی جمعیّت حرکت میکرده و مردم شعار میدادند، همان شعارهایی که در تهران میدادند؛ امام فرموده بودند که وقتی من این را شنیدم، گفتم این انقلاب پیروز خواهد شد. (۳) این انقلابی که اینجور نفوذ دارد که تا فلان دِه که آن را امام میشناختند و تا فلانجا میرود و مردم آنجا هم حرکت میکنند، پیروزشدنی است؛ یعنی همهی ملّت، همهی آحاد مردم آمدند به میدان و این بود که رژیم پرسابقهی متّکی به قدرتهای درجهی یک عالم را توانست شکست بدهد و به زانو دربیاورد و از میدان خارج کند. ما که اینجا توپ و تفنگی مصرف نکردیم؛ انقلاب ایران با توپ و تفنگ و کودتا و نیروی نظامی که پیش نرفت، فقط با حضور مردم پیش رفت؛ حضور بدنهای مردم، جسمهای مردم. دلها خوبند، دلها مؤثّرند امّا دلها وقتی در خانهها بتپند و بیرون نیایند، هیچ اثری نمیگذارند؛ وقتی این دل تأثیرش آنچنان شد که جسم را حرکت داد و آورد به خیابان، آنوقت میشود آن راهپیماییها، میشود آن حرکت عظیم؛ و رژیم پادشاهی، با آن سابقه، با آن حمایتی که آمریکا از او میکرد و دیگران میکردند -فقط آمریکا هم نبود؛ آنوقت کشورهای کمونیستی هم از روی رقابت حمایت میکردند از رژیم شاه- بهوسیلهی مردم شکست خورد.
مردم را چه کسی آورد به خیابان؟ شماها آوردید، طلبهها آوردند. بله، امام رهبر بود، اگر امام نبود بدون شک این اتّفاق اصلاً نمیافتاد؛ امّا ابزار امام چه بود؟ آن وسیلهای که فکر امام را، خواستهی امام را، آن نیّت امام را تحقّق بخشید، عملیّاتی کرد، اجرایی کرد، حوزهی علمیّه بود، طلّاب بودند؛ ارتباط انقلاب با حوزهی قم این است. بله، درست است، ما میگوییم همهی اقشار مردم در انقلاب شرکت داشتهاند، واقع قضیّه هم همین است، یا در مورد آن گروههای پیشرو مثلاً میگوییم «دانشجوها، طلبهها» و اسم دانشجوها را میآوریم، درست است، اینها هم واقعاً پیشرو بودهاند، در این شکّی نیست امّا پیشرو بودن و ورود، یک حلقهی وصلی لازم داشت، یک حلقهی واسطی لازم داشت؛ این حلقهی واسط حوزهی علمیّهی قم بود و البتّه حوزههای علمیّهی دیگر؛ فقط حوزهی قم نبود. شما توجّه داشته باشید که این انقلاب عظیم، این پدیدهی حیرتانگیز، این حادثهای که دنیا را تکان داد -[واقعاً] دنیا را تکان داد- منتهی میشود به این حلقهی واسط، یعنی به حوزهی قم. نسبت حوزهی قم با انقلاب این است.1394/12/25
لینک ثابت
خب، عرض کردیم که طبیعت قم، طبیعت طلّاب، حوزهی علمیّه، طبیعت دین است، طبیعت تبلیغ است، طبیعت قناعت است، طبیعت حضور مرجعیّت است که مرجعیّت خیلی مهم است؛ اینها همه از خصوصیّات حوزه است و همین موجب میشود که پایهی انقلاب در اینجا محکم بشود. اگرچنانچه ما دیدیم تلاشهایی دارد انجام میگیرد برای اینکه از حوزهی علمیّهی قم انقلابزدایی کنند، باید احساس خطر کنیم. عرض من با شما نمایندگان عزیز طلّاب و فضلا این است: اگر دیدید انقلابزدایی دارد انجام میگیرد باید احساس خطر کنید. خب، احساس خطر کردن کافی نیست، باید به فکر علاج بود؛ علاج هم تدبیر لازم دارد، فکر لازم دارد؛ این اهمّیّت اجتماع شما را نشان میدهد. باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند؛ با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسهای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرفها مسئله درست نمیشود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و اندیشیدن و حکمتآمیز برنامهریزی کردن، مجموعههای برنامهریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛ بنابراین بینش انقلابی در قم بایستی توسعه پیدا کند، حرکت انقلابی باید توسعه پیدا کند.
خب، مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یکوقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بیاطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشهکنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یکوقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. اینکه ملاحظه میکنید بنده مرتّب روی مسئلهی استکبار تکیه میکنم، روی مسئلهی آمریکا تکیه میکنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد؛ اهمّیّت نظام اسلامی -که میگوییم دنیا را تکان داد این انقلاب- بهخاطر این است؛ یک چیز جدید آورد.
خب، این چیز جدید، نظام ظالمانه و غیر عادلانه و مبتنیِ بر ظلم و زور و تزویر و مانند اینها را به چالش کشید؛ جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. [علّت] اینکه با نظام اسلامی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسلام غیر سیاسی، اسلامی که کاری به کار اینوآن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمّیّتی هم نمیدهند و مخالفتی هم نمیکنند. شما با آمریکا، با دستگاه استکبار، با صهیونیسم همراه باشید -در کار اقتصادیشان، در کارهای سیاسیشان، در جهتگیریهایشان- و مثل آنها فکر کنید، مثل آنها حرف بزنید، مثل آنها مشی کنید، هیچ مخالفتی ندارند؛ اسمتان مسیحی باشد، اسمتان بودایی باشد، اسمتان مسلمان باشد برایشان هیچ اهمیّتی ندارد. (۴) (بله مرگ که حتماً بر آمریکا، امّا حالا اجازه بدهید صحبت بکنیم.) پس بنابراین، مسئله این است.
شما نگاه کنید به بیانات امام؛ امام، خیلی مرد عمیقی بود، خیلی مرد پُرمغزی بود؛ همینکه معروف است:
آنچه در آینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند(۵)
در مورد امام واقعاً صادق بود. آن تحلیلی را که حالا باید جلوی انسان بیاورند، تماشا کند، بخواند، دقّت کند، تا به یک نتیجهی عمقی برسد، این را امام همینطور نگاه که میکرد میفهمید؛ مرد پخته، مرد آگاه. شما نگاه کنید ببینید روی چه چیزهایی این مردِ حکیمِ پختهی آگاه تکیه کرده، آنها اساسِ مسئله است، مسائل اساسی آنها است. اینها را نبایستی بتوانند تغییر بدهند؛ یک شکل مخالفت با نظام و مخالفت با انقلاب مخالفت با این چیزها است. اگر چنانچه در کارهای ما، در حرفهای ما، در جهتگیریها و رویکردهای تبلیغی ما مخالفت با آن مبانی وجود داشته باشد ضدّیّت با انقلاب و ضدّیّت با نظام اسلامی و ضدّیّت با اسلام سیاسیای است که تحقّق پیدا کرده.
بعد از دوران صدر اسلام، اوّلین باری است که اسلامِ صحیحِ نابِ متّکی به قرآن و حدیث در عالم واقع، دارد تحقّق پیدا میکند؛ حتّی در دورانهایی که مثلًا علما، محترم هم بودند، اینجور نبوده. فرض کنیم در دوران صفویّه؛ خب علما، محترم بودند؛ محقّقکَرکی از شام پا میشود میآید در اصفهان یا در قزوین یا در کجا و شیخالاسلام کلّ کشور هم میشود؛ پدر شیخ بهایی، خود شیخ بهایی، اینها همه کسانی هستند که جزو علمای بزرگ بودند، خیلی هم محترم بودند، امّا اینها حدّاکثر کاری که میکردند این بود که مثلاً فرض کنید که دستگاه قضاوت را برعهده بگیرند، آنهم تا جایی که منافات با برخی از تندرویهای دستگاه حکومت و سلطنت نداشته باشد؛ وَالّا شاهعباس و شاهطهماسب و بقیّهی سلاطین، کار خودشان را میکردند، حکومت اسلامی نبود، حکومت دینی نبود. اینکه منشأ و مبدأ احکام حکومتی کتاب و سنّت باشد، روایات ائمّه باشد، از صدر اسلام -یعنی حالا آن مقداری که صدر اسلام بوده، بعد از آن- تا امروز دیگر سابقه نداشته است. امروز در ایران اوّلین بار است که یک چنین حکومتی بهوجود میآید. معنای اسلام سیاسی این است؛ اسلام سیاسی یعنی اسلامی که سیاست ادارهی جامعه را و مدیریّت جامعه را برعهده میگیرد؛ یعنی اسلام میشود مدیر جامعه. این بار اوّلی است که در اینجا اتّفاق افتاده است؛ این را میخواهند از بین ببرند، این را میخواهند نابود کنند؛ نابودکردنش هم به همین شکلی است که عرض کردم. بنابراین مسئلهی انقلابیگری در حوزهی قم در معرض خطر است؛ این را باید توجّه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد.1394/12/25
لینک ثابت
بحمدالله اهداف انقلابی و شعارهای انقلابی زنده است؛ دشمن نتوانسته است شعارهای انقلابی را کمرنگ بکند؛ جوری است که اگر کسانی هم در دل با این شعارها همراه نیستند، در زبان ناچارند بهخاطر افکار عمومی، بهخاطر دل مردم و حضور مردم، با این شعارها همراهی کنند. شعارها بحمدالله زنده است؛ حرکت انقلابی حرکت زندهای است و این از استثناهای تاریخ است؛ هیچ انقلابی را در دنیا ما سراغ نداریم که در طول ۳۵ سال ۴۰ سال، با اینهمه مخالفت، با اینهمه دشمنی، آن خطّ مستقیم و صراط مستقیم خودش را توانسته باشد ادامه بدهد؛ وجود ندارد. حتّی انقلابهای بزرگی که در دنیا میشناسید -حالا به این تحوّلات کوچک و کودتاها و مانند آن که اسمش را انقلاب میگذارند کار نداریم؛ آنها اصلاً داخل در حساب نیستند- و انقلابهای واقعی که اتّفاق افتاده، نتوانستهاند راه خودشان را ادامه بدهند؛ هدفها تغییر پیدا کرده. همین هم هست که دشمنان ما را عصبانی میکند؛ همین است که امروز -اگر با خبرهای خارجی آشنا باشید- مکرّر میشنوید، گفته میشود که تا وقتی ایران دنبال انقلاب است، کار ما با ایران مشکل است؛ راست میگویند. و من اضافه میکنم تا وقتی این تفکّر انقلابی و حرکت انقلابی هست، به توفیق الهی پیشرفت ایران، نفوذ روزافزون ایران، هیمنه و تسلّط معنوی و روحی ایران در منطقه و فراتر از منطقه، روزبهروز انشاءالله بیشتر خواهد شد.(۷) خیلی متشکّر؛ ظاهراً این تکبیر، اعلام ختم جلسه هم بود!(۸)1394/07/22
لینک ثابت
آن سفارشهایی که پدرانه به شما عرض میکنم، اوّلش این است که شما موجودیِ خودتان را، یعنی این نخبگی را، از خدا بدانید؛ این نعمت خدا است، این موهبت الهی است، این یک نعمتی است که خدا به شما داده؛ شکر کنید خدا را، ارتباطتان را با خدا زیاد کنید، از خدای متعال متشکّر باشید و این تشکّر را بین خودتان و خدا، به زبان بیاورید. این بر توفیقات شما میافزاید، بر نعمت الهی که به شما داده میافزاید؛ از خدا بدانید. و از انقلاب بدانید؛ این هم یک نگاه و یک لایهی تفکّر دربارهی این موجودی است که این حرکت عظیم عمومی کشور در راه علم، از برکات انقلاب است. اگر انقلاب نبود، این چیزها نبود. حالا آقای ستّاری یک خاطرهای را از قول بنده خواندند،(۳) دنبالهاش این است که همان هواپیماهایی که به ما میگفتند تا ۳۰ روز، ۳۱ روز، همه بکلّی زمینگیر خواهد شد، تا امروز دارند کار میکنند؛ امروز سیوچند سال از آن روز دارد میگذرد جوانهای ما در نیروی هوایی، نیروهای فنّیمان، همّت کردند، وارد شدند؛ -که پدر خود ایشان یکی از همان جوانهای آن روز بود-(۴) دستهای معجزهگر خودشان را به کار انداختند، ذهنشان و فکرشان را به کار انداختند و همان هواپیماهایی که به ما گفته میشد اینها زمینگیر خواهند شد، تا آخر جنگ کار کردند، و تا امروز هم همانها دارند کار میکنند؛ همان سیصدوسیها، همان افچهاردهها، همان افچهارها، همان افپنجها، الان هستند و مشغول کارند. معجزهی دستها را انقلاب بهوجود آورد. آن برادرانی که به من میگفتند کار تمام شد، مردمان خوبی بودند -چند نفرشان هم شهید شدند- لکن تفکّرشان تفکّر انقلاب نبود، تفکّر مربوط به قبل از انقلاب بود و با آن دید نگاه میکردند. قطعات این هواپیماها را وقتی میخواستند تعمیر کنند، قطعههای دربسته را -یعنی یک قطعهی بزرگ که متشکّل است در درون خودش از مثلاً چهل پنجاه قطعه- حق نداشتند باز بکنند؛ این قطعهی دربسته را در هواپیما میگذاشتند میبردند آمریکا، آنجا عوض میکردند و برمیگرداندند. یعنی هُمافر ایرانی، افسر فنّی ایرانی حق نداشت دست بزند به این قطعه تا ببیند چه هست و چهجوری باید عمل کند؛ تفکّر قبل از انقلاب اینجوری بود. انقلاب آمد ورق را برگرداند؛ به ایرانی شخصیّت داد، هویّت داد، جرئت داد، او را تشویق کرد به اینکه نیروی درونی خودش را به کار بیندازد. نتیجه این شده که ما در بین اینهمه کشور دنیا در رتبهی پانزدهم علمی قرار بگیریم؛ این خیلی حرف بزرگی است. در بین دویست کشور دنیا که در این دویست کشور کشورهایی هستند که دویست سال، سیصد سال سابقهی صنعت و سابقهی کار علمی دارند، ایران بعد از انقلاب -قبل از انقلاب که هیچ؛ هیچچیز نبود- با فشار جنگ، با تحریم، با اینهمه مشکلات بتواند خودش را برساند به این سطح؛ این را انقلاب به ما داد.
این تواناییها را، [این] «هر کاری میتوانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمینکنندگان امنیّت کشور بدانید.1394/07/22
لینک ثابت
مشکل کنونی کشور متأسّفانه بهخاطر وجود آدمهای بعضاً بیخیال و بعضاً سهلاندیش [است] که البتّه معدودند، اقلّیّتند؛ در مقابل انبوه عظیم جمعیّت انقلابی و آگاه و بصیر کشور چیزی نیستند امّا فعّالند: مینویسند، میگویند، تکرار میکنند؛ تکرار میکنند! دشمن هم به اینها کمک میکند. امروز یک فصل مهمّی از فعّالیّت دشمنان جمهوری اسلامی -که البتّه ما از آنها اطّلاع داریم و حواس ما هست که چهکار دارند میکنند- همین است که محاسبات مسئولین را تغییر بدهند و افکار مردم را دستکاری بکنند و اینها را در ذهن جوانهای ما [جا بیندازند]؛ چه افکار انقلابی، چه افکار دینی، چه ایدههایی که مربوط به مصالح کشور است. آماج اصلی هم جوانها هستند؛ در چنین وضعیّتی، جوانهای کشور خیلی باید بیدار باشند. الحمدلله بیدارند؛ هم دانشگاههای ما بیدارند، هم نیروهای مسلّح ما بیدارند و سازمانهای نظامی ما -هم ارتش، هم سپاه، هم بسیج، هم نیروی انتظامی- بحمدالله پای کارند؛ بنده از این جهت هیچ نگرانیای ندارم. خطاب من به شما بچّههای انقلاب، جوانهای انقلاب که بحمدالله در یکی از مسائل مهمّ کشور، یعنی امنیّت دریا سهیم و فعّال هستید، این مضمون است که اهمّیّت کار خودتان را امروز بفهمید و بدانید.1394/07/15
لینک ثابت
اگرچنانچه ما بیدار باشیم، امید آنها ناامید خواهد شد. آنها منتظر نشستهاند که یک روزی ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران خوابش ببرد؛ منتظر این هستند. وعده میدهند که ده سال بعد، ایران آن ایران نیست و دیگران هم که دیگر کاری نمیکنند! تصوّرشان این است. نباید گذاشت این فکر و این امید شیطانی در دل دشمن پا بگیرد؛ باید آنچنان پایههای انقلاب و فکر انقلابی در اینجا مستحکم باشد که مُردن و زنده بودن این و آن و زید و عمرو، تأثیری در حرکت انقلابی این کشور نگذارد؛ این وظیفهی اساسی نخبگان سپاه و همهی نخبگان انقلابی این کشور است.1394/06/25
لینک ثابت