newspart/index2
حفظ نظام اسلامی / حفظ جهتگیری نظام/حفظ انقلاب اسلامی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
حفظ نظام اسلامی

اوّلاً ما به همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. ثانیاً به خانواده‌‌های همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. علّت هم این است که شهدا و خانواده‌های آنها هرکدام به نحوی در حفظ نظام اسلامی و برافراشتن این پرچم پُرافتخار سهم‌های زیادی داشتند؛ شهدا یک جور، خانواده‌ها یک جور.1397/12/22
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

من تکیه میکنم در این برهه‌ی از زمان روی مسئله‌ی خانواده تکیه کنید. دشمن -نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایه‌داری بین‌المللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش میکنند. این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید» -که سیاه‌ترین نوع زندگی مزدوج است- همه‌ی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود. رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت، امروز جزو برنامه‌های دشمن است. شما مبارزه‌ی با اینها را جزو برنامه‌های خودتان قرار بدهید. طهارت و پاکیزگیِ دامان جوانهای این کشور را مورد همّت خودتان قرار بدهید، بر آن همّت بگمارید، و این یکی از بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوه‌ها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی است.1397/12/07
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

از پا انداختن و ریشه‌کن کردنِ سلطنت، کار کوچکی نبود که در این کشور انجام گرفت. این کشور قرنهای متمادی با سلطنت بار آمده بود؛ قدرت مطلقه‌ی بی‌اعتنای به مردم، بدون اتّکای به افکار عمومی، فعّالِ مایشاء، حاکمِ مایُرید؛ ما قرنها این‌جور زندگی کرده بودیم. جمهوری اسلامی، امام امّت، ملّت پشت‌ سر امام، توانستند این ریشه را قلع کنند؛ کار بسیار بزرگی بود؛ امّا بعضی از کارهایی که بعد از قلع ریشه‌ی سلطنت اتّفاق افتاد، بزرگ‌تر از اصل آن کار بود. حفظ نظام اسلامی در طول این چهل سال، میدانید چه فشار عظیمی را بر این کشور و بر این ملّت وارد میکند؟ و این ملّت توانست تحمّل کند، توانست ایستادگی بکند. این مقایسه‌ی بین انقلاب اسلامی و این جنجالها و شورشها و قیامها و انقلابهایی که در کشورهای عربی اتّفاق افتاد، مقایسه‌ی عبرت‌آموزی است. آنهایی هم که موفّق شدند -مثلاً فرض کنید مثل بعضی از کشورهای شمال آفریقا که در مبارزه‌ی با فرانسه و مانند اینها توانستند استقلال به دست بیاورند- بعد از اندک‌مدّتی در فرهنگ همان گروه استعمارگر هضم شدند.1396/10/06
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

ایشان با اشاره به فداکاری‌ها و خون‌های ارزشمند ریخته‌شده برای تشکیل و حفظ نظام اسلامی، گفتند: امروز جبهه‌ی بزرگی از دشمنان خبیث در مقابل نظام اسلامی قرار دارند که هدف همه‌ی آن‌ها نابودی یا از درون تهی کردن جمهوری اسلامی است و هرگونه تلاش برای زمین‌گیر کردن دشمن در تضعیف نظام، در واقع همان تقرب به درگاه الهی است.1396/01/21
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۶) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۷) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۸) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یَؤتونَ الزَّکوة؛(۹) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.1394/01/01
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی, سرنوشت انقلاب اسلامی

نظام اسلامى با مبارزه به‌وجود آمد، بدون مبارزه این نظام تحقّق‌پذیر نبود؛ همه‌ى آرزوهاى بزرگ در دنیا همین‌جور است. حفظ نظام و پایدارى نظام هم با مبارزه به‌وجود آمد؛ اگر مبارزه‌ى مردم نبود، اگر مبارزه‌ى امام نبود، اگر مبارزه‌ى مسئولان در میدانهاى مختلف نبود، این نظام باقى نمیماند و از بین میرفت. همچنان‌که مى‌بینید در یک نقاطى از دنیا - که از ما دور هم نیستند - حادثه‌اى پیش مى‌آید، فرصتى پدید مى‌آید، لکن این فرصت را صاحبان فرصت نمیتوانند نگه‌دارند، آن را از دست میدهند؛ ببینید در شمال آفریقا و در بعضى جاهاى دیگر چه خبر است. عیناً این سرنوشت میتوانست براى جمهورى اسلامى پیش بیاید که درى به تخته بخورد و حرکتى به‌وجود بیاید و نظامى اسلامى با شعارهاى رنگین و برّاق به‌وجود بیاید، بعد هم بعد از اندکى بکلّى اوضاع دگرگون بشود و از بین برود. آنچه نگذاشت این اتّفاق بیفتد، مبارزه بود؛ مبارزه‌ى صمیمى و جدّى و خردمندانه؛ این را ما فراموش نکنیم.1393/03/04
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

یك چالش بزرگی همواره بر سر راه حفظ هویت این نظام وجود داشته است؛ الان هم وجود دارد، بعد از این هم خواهد بود. آن چالش عبارت است از چالش بین وفاداری و حفظ خطوط اصلی - یعنی اصول و مبانی نظام - از یك طرف، و دستاوردهای پیشرفت مادی و معنوی برای نظام از طرف دیگر. این فكر گاهی اوقات پیش می‌آید؛ البته دلیل هم دارد كه این فكر پیش می‌آید؛ چون آن هدفهای مترتب بر آن مبانی، اینجور نیست كه هدفهای زودرسی باشد، كه حالا در ظرف ده سال و بیست سال حتماً این هدفها تأمین شود؛ گاهی اوقات باید نسلها بگذرد تا این اهدافی كه بر مبنای آن اصول ترسیم شده است، تحقق پیدا كند. وقتی كه این اهداف در میان‌مدت یا در كوتاه‌مدت تحقق پیدا نكرد، این وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان می‌آید كه نكند پایبندی ما به این اصول است كه مانع میشود ما به این اهداف دست پیدا كنیم. این یك چالش بسیار مهمی است.
 من مدتها قبل در یك صحبتی اشاره كردم كه یكی از مظاهر عظمت امام بزرگوار عبارت بود از صبر در این قضیه. البته دوران ایشان، دوران كوتاهی بود - ده سال بیشتر طول نكشید - اما در همین دوران، ایشان پایه‌ها را محكم چید. یكی از كارهای امام این بود كه به خاطر مشكلاتی كه احیاناً پیش می‌آمد - چه در زمینه‌ی مسائل داخلی، چه در زمینه‌ی چالشهای بین‌المللی - ایشان از مبانی و اصول كوتاه نیامد؛ یعنی صبر كرد. من تعبیر كردم به صبر امام. صبر ایشان به این معنا بود كه تحمل كرد. در برابر فشارهائی كه می‌آمد، كه آقا اگر چنانچه این حكم را نكنید، اگر قضیه‌ی سلمان رشدی را مطرح نكنید، اگر چه نشود، اگر چه نشود، ممكن است ما به این موفقیتها دست پیدا كنیم، ایشان تسلیم نشد؛ ایشان پافشاری كرد. این چالش تا امروز هم وجود دارد.
 خب، عده‌ای ممكن است به این فكر بیفتند كه پایبندی ما به اصول موجب شده است كه ما به این اهداف دست پیدا نكنیم؛ ناكامی‌هائی در سطح اداره‌ی داخلی یا در سطح مسائل بین‌المللی، ما را دچار مشكل كند. این چالش مهمی است؛ با این چالش باید هوشیارانه برخورد كرد. نه، درست، عبارت است از اینكه ما هر دو هدف را به موازات یكدیگر دنبال كنیم و بدانیم كه این دو هدف با یكدیگر سازگار است؛ یعنی حفظ اصول و مبانی نظام و در واقع حفظ هویت نظام از یك طرف، و از طرف دیگر، دست یافتن به آن اهدافی كه نظام تعریف كرده است؛ چه اهداف مادی و پیشرفتهای مادی و علمی و معیشتی و تمدنی و امثال اینها، و چه اهداف معنوی مثل استقرار عدالت و از این قبیل چیزها. باید بدانیم اینها سازگار است. و ما نمیتوانیم به آن اهداف برسیم، مگر اینكه به این اصول پابند باشیم. یعنی به خاطر اینكه مشكلاتی در رسیدن به آن هدفها پیش می‌آید، از اصول دست برنداریم، حالت قناعتِ حداقلی پیدا نكنیم؛ و بدانیم كه اگر ما از اصول دست برداشتیم، حتّی هویت نظام كه از بین خواهد رفت، به آن هدفها هم نمیرسیم. ما در همین انقلابهای گوناگون، نظائرش را دیدیم. البته اصول آنها، اصول باطلی بود؛ اما تنازلهای آنها به هیچ وجه به آنها كمك نكرد.
اینكه ما بیائیم مسئله‌ی عقلانیت را مطرح كنیم و بگوئیم «بر سر عقل آمدن انقلاب»، این ما را به نتیجه نمیرساند. من یادم هست آن سالهای اول انقلاب، از جمله‌ی حرفهائی كه زده میشد، این بود كه بایستی ما انقلاب را سر عقل بیاوریم! یعنی عقلانیت را به عنوان یك وسیله، بهانه قرار بدهند و از اصول و مبانی و پایه‌های اصلی صرف نظر كنند؛ این نباید انجام بگیرد. «و ان تطع اكثر من فی الارض یضلّوك عن سبیل‌اللَّه ان یتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا یخرصون». نبایستی اصول را پامال كرد. البته این كار مهمی است؛ پیچیدگی‌هائی دارد، سختی‌هائی دارد و گاهی در موارد گوناگون، برای نخبگان و زبدگان تردیدهائی پیش می‌آید. به عنوان یك اصل قطعیِ موضوعی، باید این را مسلّم گرفت كه پایبندی به اصول و حفظ خطوط اصلی نظام اسلامی، اصل است.1390/06/17

لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

امروز مهمترین مسئله در باب انقلاب ما، وقتی به این سی و دو سال نگاه میكنیم، عبارت است از ثبات و استقامت. یعنی ما سر حرف خودمان ایستاده‌ایم. ایستادن بر سر اصول، برای یك ملت، برای یك مجموعه، افتخار است. اصول، چیزهائی است كه باید بر سر آن ایستاد. ارزشها را بایستی نگاهبانی كرد، پاسداری كرد. مهمترین ارزشی هم كه برای ملت ما وجود داشت و امروز هم وجود دارد و تا آخر هم همین خواهد بود، عبارت است از اسلام. استقلال در اسلام است، آزادی در اسلام است، پیشرفت مادی در اسلام است، وحدت ملی در اسلام است، شكوفائی استعدادها در اسلام است؛ همه‌ی اینها در اسلام مندمج و مندرج است. علت اینكه امام روی كلمه‌ی «جمهوری اسلامی» تكیه كردند، همین است. تأكید بر جمهوری، به خاطر این است كه نكته‌ی مهم، اتكاء به مردم است. اگر اسلام باید در جامعه حاكمیت پیدا كند، بدون ایمان عمومی امكان‌پذیر نیست. پس حضور مردم، رأی مردم، خواست مردم، دخالت مردم، شد یك نقطه‌ی اساسی؛ پس شد جمهوری اسلامی. این را باید حفظ كنیم، این را باید زنده نگه داریم، این پرچم بایستی برافراشته بماند. اگر توانستیم خودمان را به عمق و ژرفای این كلمه‌ی پرمغز - جمهوری اسلامی - هرچه بیشتر نزدیك كنیم، موفقیتها روزبه‌روز افزایش خواهد یافت؛ و این احتیاج دارد به همت بلند، همت مضاعف و كار مضاعف.1389/11/19
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

لحظه‌ها را باید شناخت. اگر چنانچه انسان وقت‌شناس نباشد، نداند كدام كار را در كجا باید انجام داد، ممكن است خطاهای بزرگی از انسان سر بزند. خوب، جوانان بسیجی ما - از پسرها و دخترها - در بخشهای مختلف مشغول تلاش هستند؛ تلاش فكری، تلاش علمی، تلاش سیاسی، تلاش اجتماعی؛ همه‌ی اینها وقتی برای خدا و برای انجام وظیفه باشد، مجاهدت و جهاد فی‌سبیل‌اللَّه است. بسیجی آن كسی است كه این كارها را انجام میدهد. در همه‌ی اینها باید آن خط روشن و صحیح را در نظر گرفت؛ یعنی خط انقلاب، خط حفظ نظام، خط احیای دین. اگر بخواهیم این سه عنصر را تأمین كنیم، باید در درون خودمان با خودمان مجاهدت كنیم؛ یعنی جهاد اكبر. جهاد با نفس تلاشی است كه امروز همه‌ی ما به آن احتیاج داریم.1389/08/02
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

مسئله‌ی حفظ نظام مطرح شد. به نظر ما - همین طور كه گفتیم - حفظ نظام واجب است و اوجب از همه‌ی امور است. نظام هم یك مرزهای مشخصی دارد كه یكی از این مرزها، مرزهای اخلاقی و فرهنگی است و شكی نیست كه باید حفظ شود.1389/05/31
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

امروز درباره‌ی امام بزرگوار در خطبه‌ی اول عرایضی را عرض میكنم؛ نگاه به امام از منظر یك شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میكند كه چالش اصلی همه‌ی تحولات بزرگ اجتماعی - از جمله انقلابها - صیانت از جهتگیری‌های اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است كه هدفهائی دارد و به سمت آن هدفها حركت و دعوت میكند. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدفها در یك انقلاب، در یك حركت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عكس اهداف خود عمل خواهد كرد. لذا شما در قرآن ملاحظه میكنید كه در سوره‌ی مباركه‌ی هود، خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا انّه بما تعملون بصیر». پیغمبر را امر میفرماید به استقامت. استقامت، یعنی پایداری؛ راه را مستقیم ادامه دادن؛ در جهت درست حركت كردن. نقطه‌ی مقابل این حركت مستقیم در این آیه‌ی شریفه، طغیان قرار داده شده است؛ «و لاتطغوا». طغیان، یعنی سركشی؛ منحرف شدن. به پیغمبر میفرماید: هم تو - شخصاً - هم كسانی كه همراه تو و با تو هستند، این راه را درست ادامه بدهید و منحرف نشوید؛ «انّه بما تعملون بصیر».1389/03/14
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

مسائل جزئی داخل جامعه را میشود اصلاح كرد. جزئی كه عرض میكنیم، نه اینكه بی‌اهمیت است - دارای اهمیت است - لیكن مسائل فردی و شخصی و جزئی و مربوط به اشخاص است؛ اینها را میشود اصلاح كرد. اساس این است كه انسان بتواند نظام را حفظ كند. چالش اصلی نظام اسلامی از روز اول تا امروز این بوده است؛ یعنی حفظ نظام اسلامی و حفظ این اساس و حفظ آن مرزها و شاخصهائی كه این نظام را از بقیه‌ی نظامهای دنیا جدا میكند.

 ما یك شباهتهائی به دیگران داریم، مشتركاتی داریم؛ لیكن آن چیزی كه هویت اصلی این نظام را تشكیل میدهد - كه آن، اطاعت از خدای متعال و سیر بر مسیر الهی است - بایستی محفوظ بماند. چالش واقعی و اصلی نظام ما از اول هم همین بوده است؛ یعنی مخالفان، نظام را، این حركتِ بر اساس حكم الهی و دین الهی را برنمیتابند. چرا برنمیتابند؟ حالا بعضی با یك نگاه عمیق و نافذشان میفهمند كه این یك تحدی بر علیه نظامهای مادی است، لذا از این جهت با آن مواجهه میكنند؛ بعضی هم نگاه میكنند، آثار مترتب بر این نظام را در دنیا می‌بینند: همان طور كه امام فرمودند هسته‌های حزب‌اللَّه باید در همه‌ی دنیای اسلام تشكیل شود، می‌بینند تشكیل شده است. می‌بینند دلها به سمت اسلام گرایش پیدا كرده است. می‌بینند احساس هویت اسلامی در تك تك مسلمانها در بسیاری از نقاط جهان اسلام به وجود آمده است؛ و این، منافع مادی آنها را تهدید میكند. به هر حال میفهمند منشأ، اینجاست؛ لذا مقابله میكنند، معارضه میكنند. واقعاً ما هیچ نظامی را سراغ نداریم كه تا این حد معارضه‌ها با او شدید و جبهه‌ی استكبار در مقابل او همدست و متحد باشد. از اول انقلاب تا حالا این معنا وجود دارد.

 خوب، ما بایستی به تحكیم و حفظ نظام اهتمام بورزیم. پایه‌های نظام، مشخص و معلوم است؛ همه باید بر اساس آن حركت كنند؛ در جهت تحكیم این پایه‌ها بایستی تلاش كنند، حركت كنند، اقدام كنند، ابتكار كنند.
.
.
.
.
.
ما امروز مواجه هستیم با یك جبهه‌ی دشمنیِ بزرگ در سراسر دنیای قدرتمندان؛ این جبهه‌ای است كه شكل گرفته است در مراكز قدرت بین‌المللی، قدرتهای مالی و اقتصادی، كه غالباً هم در مشت صهیونیستها و سرمایه‌دارهای بزرگ است. این جبهه در مقابل نظام اسلامی از همه‌ی وسائل استفاده میكند و در داخل هم متأسفانه كسانی به اینها جواب میدهند؛ كسانی میشوند طرف مورد اعتماد آنها، حرف آنها را تكرار میكنند، به آنها پاس میدهند، برای اینكه آنها بتوانند به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند! یك چنین حالتی متأسفانه وجود دارد. لیكن در مقابل آن، بیداری مردم، آگاهی مردم، انگیزه‌ی مردم، حضور مردم، دینداری مردم، علاقه‌مندی مردم به مبانی نظام و پایه‌های نظام وجود دارد. اینها حقائقی است كه در جمهوری اسلامی وجود دارد. و ما پیش رفتیم. ما در طول این سالهای متمادی، خدا را شكر میكنیم كه پیش رفتیم.

 آنچه كه وظیفه‌ی امروز ماست، حفظ این هندسه‌ی عظیم است؛ این را باید حفظ كرد. باید در حفظ این هندسه، مرزبندی كرد. این مرزبندی‌ای كه من عرض میكنم، اینجاست؛ والّا در مسائل مادون این - حالا چه مسائلی كه در درجه‌ی دوم اهمیت است، چه در مراتب پائین‌تر - ممكن است اختلاف نظرهائی باشد؛ این اختلاف نظرها به جامعه ضربه نمیزند. اختلاف نظر موجب پیشرفت میشود.
.
.
.
.
 آنها میخواهند نظام اسلامی، نظام دینی، نظام مبتنی بر اطاعت از خدا و رسول وجود نداشته باشد. هر آن چیزی كه تضمین كننده‌ی اطاعت عمومی این نظام است، برای آنها دشمن محسوب میشود؛ علیه‌اش اقدام میكنند، علیه‌اش فعالیت میكنند، همه‌ی تلاش خودشان را برای زدن آن متمركز میكنند. این طرف قضیه بایستی تلاش و سعی خودش را بكند، برای اینكه همین اركان اصلی را، این مبانی و مبادی اصلی را حفظ كند. مسئله‌ی اصلی را نبایستی مغفولٌ‌عنه قرار داد.
صریح و روشن هم بایستی خطوط را مشخص كرد. یعنی آن كسانی كه پایبند به نظام اسلامی و پایبند به حضور مردم - با همین انگیزه و ایمانی كه مردم دارند - هستند، باید مرزشان با كسانی كه دلشان نمیخواهد این حركت به این شكل، اسلامی ادامه پیدا كند، مشخص شود. با قانون معارضه میكنند، با قانون مخالفت میكنند. باید این مرز هم، مرز روشن و واضحی باشد تا مردم دچار خطا و اشتباه نشوند. مردم به ماها نگاه میكنند؛ ما بایستی بدانیم كه خط چه جوری است. این، اصل قضیه است. هر چیزی كه مادون این است، قابل اغماض است، قابل حل است. ولو اختلاف نظری هم وجود داشته باشد، این اختلاف نظر نباید به معارضه و مجادله و مخاصمه بینجامد؛ كه از این مخاصمات، دشمن سود میبرد. حرف ما این است.

 آن كسانی كه این نقشه‌ی كلی را كه متبلور است در قانون اساسی و حكمیت قانون و داوری قانون، قبول دارند، جزو مجموعه‌ی نظام اسلامی هستند. آن كسانی كه اینها را رد میكنند، كسانی‌اند كه خودشان به دست خودشان صلاحیت حضور در نظام اسلامی را دارند از دست میدهند و صلاحیت ندارند. كسانی كه حاضر نیستند قانون را تحمل كنند، كسانی كه حاضر نیستند اكثریت را قبول كنند، كسانی كه آن انتخابات عظیم چهل میلیونیِ مایه‌ی افتخار را زیر سؤال میبرند، یك نقطه‌ی قوّت را برای نظام میخواهند تبدیل كنند به یك نقطه‌ی ضعف، اینها در واقع دارند خودشان، خودشان را از این كشتی نجات - كه نظام اسلامی است - بیرون می‌اندازند؛ والّا هیچ كس نمیخواهد كسی را از كشتی نجات بیرون بیندازد.

 حضرت نوح نبی‌اللَّه (علی نبیّنا و علیه السّلام) به فرزندش فرمود: «یا بنیّ اركب معنا و لا تكن مع الكافرین». نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیائید با ما باشید، بیائید وارد این كشتی نجات شوید، «و لا تكن مع الكافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچ كس را از نظام بیرون نمیكنیم؛ اما كسانی هستند كه خودشان، خودشان را از نظام بیرون میكنند؛ خودشان را از نظام خارج میكنند.

 امیدواریم كه خدای متعال به ما توفیق بدهد تا بتوانیم نظام اسلامی را با همین كلیت و با همین جهتگیریِ درست كه بحمداللَّه تا امروز آمده‌ایم، حفظ كنیم و بتوانیم به این نظام و به این مردم خدمت كنیم.1388/12/06

لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

این ملت عظیم از قشرهای مختلف در سراسر كشور نگاه میكنند به صحنه، میشناسند صحنه را؛ خیلی چیز بزرگ و مهمی است. اینی كه من عرض میكنم روز نُه دی در تاریخ ماندگار است، به خاطر این است. مردم بیدارند؛ همین است كه كشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همین است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ایران حمله كنند؛ میترسند. حالا در تبلیغات، زید و عمرو و بكر را میكشند جلو، بمباران تبلیغاتی میكنند؛ اما حقیقت قضیه چیز دیگری است. دشمن حقیقی آنها ملت ایران است، دشمن حقیقی آنها ایمان و بصیرت ملت ایران است، دشمن حقیقی آنها همین غیرت دینی جوانهاست كه میجوشد. یك وقتی هم دندان روی جگر میگذارند، صبر هم میكنند، باید هم بكنند؛ اما یك وقت هم آنجائی كه وقت حضور در صحنه است، می‌‌‌‌آیند توی صحنه.1388/10/19
لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

جمهوری اسلامی - كه از انقلاب اسلامی برخاسته است - یك واحدی است كه داری دو بعد است: اسلامی بودن و مردمی بودن؛ هم اسلامی است، هم مردمی است. و مردمی است، چون اسلامی است؛ چون اسلام دین جامعه است. دین مسئولیت همگانی است؛ اسلام دین تك تك افراد و اشخاص به حیث خودشان فقط نیست؛ آن هم هست، اما افراد به حیث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام یك دین مردمی است؛ یك دینِ مسئولیت عمومی است؛ بنابراین مردمی بودن از خود اسلامی بودن برمی‌‌آید. اسلامی هم هست؛ چون خدای متعال منت گذاشته است: «بل اللَّه یمنّ علیكم أن هداكم للإیمان»؛(5) منت گذاشته بر ما، هدایت كرده ما را به این ایمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به این دین هدایت كرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را میخواهند و این دین الهی را بحمداللَّه خدای متعال به ما داده است. بنابراین «جمهوری اسلامی» است؛ یك منظومه است، یك مجموعه است، یا بگوئیم واحدِ دارای ابعادی است كه این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد؛ این درهم‌‌تنیدگی باید حفظ بشود. هر كدام از این جهات تضعیف بشود، كل و مجموعه تضعیف شده است.
مسئله‌‌ی ولایت هم پایبندی به همین مجموعه است؛ چه ولایت معصومین (علیهم السّلام)، چه ولایت فقیه كه دنباله‌‌ی ولایت معصومین و ادامه‌‌ی او هست. مسئله‌‌ی پایبندی به این مجموعه و رعایت حفظ این مجموعه در كشور و در نظام است، كه زاویه‌‌ای پیدا نكند، مشكلی برایش به وجود نیاید، در او تنقیصی و تبعیضی حاصل نشود، با همین جامعیت حركت كند و پیش برود. و این اسلام ناب هم كه در فرمایش امام بود، ناظر به همین است؛ چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمریكائی. اسلام آمریكائی فقط آن نیست كه آمریكاپسند باشد؛ هر چیزی كه خارج از این اسلام ناب است؛ اسلام سلطنتی هم همین جور است، اسلام التقاطی هم همین جور است، اسلام سرمایه‌‌داری هم همین جور است، اسلام سوسیالیستی هم همین جور است، اسلامهائی كه با شكلها و رنگهای مختلفی عرضه بشود و آن عناصر اصلی در او وجود نداشته باشد، همه‌‌اش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمریكائی است. انسان مشاهده میكند در این معارضه‌‌هائی كه با نظام در طول این سی سال انجام گرفته، این اسلامهای گوناگون حضور داشته‌‌اند؛ هم اسلام التقاطی وجود داشته، هم اسلام سلطنتی وجود داشته، هم اسلام سوسیالیستی وجود داشته؛ انواع و اقسام این اسلامها در مواجهه‌‌ی با نظام جمهوری اسلامی وجود داشته‌‌اند. خوب، در این نگاه به اسلام و درك و فهم از اسلام، فرد و جامعه با هم ملاحظه میشوند، معنویت و عدالت با هم ملاحظه میشوند، شریعت و عقلانیت با یكدیگر ملاحظه میشوند، عاطفه و قاطعیت در كنار هم دیده میشوند؛ اینها همه باید باشد. قاطعیت در جای خود، عواطف در جای خود، شریعت در جای خود، عقلانیت - كه آن هم خارج از شریعت البته نیست - در جای خود؛ همه در كنار هم بایستی مورد استفاده قرار بگیرند؛ انحراف از این منظومه‌‌ی مستحكم، موجب انحراف از نظام اسلامی خواهد بود.1388/07/02

لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

یكی از وظایف مهم مجلس خبرگان، حفظ و تقویت مبانی، شعارهای بنیادین و جهت گیریهای اصلی نظام است.
.
.
.
.
این شكل قانونی شامل بخشهای مختلف رسمی و قانونی نظام است و حداقلِ شرطِ حفظِ نظام اسلامی ، حفظ این شكل قانونی است اما این مسئله شرطِ لازم، ولی غیر كافی است.
شرطِ كافی حفظِ نظام اسلامی را حفظ و تقویت محتوا و اصول اساسی نظام اسلامی است. اگر به محتوا و اصول توجه نشود ممكن است در زیر پوستِ شكلِ رسمی نظام، تغییرات تدریجی و بی سر و صدایی اتفاق بیفتد و نظام اسلامی را به سمتِ انحراف بكشاند كه در برخی مواقع، خواص هم متوجه این انحراف تدریجی نمی شوند.
.
.
.
.
.
بخشهای نرم افزاری نظام اسلامی كه در واقع همان جهت گیری های فكری، شاخص های اصلی و شعارهای بنیادین انقلاب است، مهمترین مسئله برای حفظ نظام است.
عدالتخواهی ، استقلال و آزادی به معنای حقیقی كلمه ، استكبار ستیزی و منفعل نشدن در مقابل دشمن ، مردم گرایی ، مستضعف نوازی و گرایش به طبقات محروم ، و پرهیز از اسراف و زندگی اشرافی گری جزو مبانی انقلاب اسلامی هستند كه به هیچ وجه نباید تغییر كنند.1387/06/07

لینک ثابت
حفظ نظام اسلامی

دشمن تصور می‌كرد بعد از رحلت امام خمینی (ره) به عنوان یكی از ستون‌های اصلی حفظ نظام، می‌تواند با یك برنامه‌ریزی دقیق، پایه‌های فرهنگی و اعتقادی مردم را سست كند و با تغییر ذهنیت مردم نسبت به انقلاب اسلامی، زمینه‌ی بازگشت مجدد استبداد و سلطه‌پذیری را فراهم كند.1386/10/16
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی