آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی / برگشتن انقلاب اسلامی از ارزشها/ رجعت به عقب انقلاب اسلامی
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
انقلاب با قدرت و با نشاط دارد پیش میرود؛ چهلسالگی انقلاب دوران پیری انقلاب نیست، دوران عقبگرد انقلاب نیست، دوران پختگی و نشاط انقلاب است. انقلاب در چهلسالگی، بحمداللّه با قدرت، با حفظ شعارها و با برافراشته بودن پرچمهای اصلی، همچنان دارد به پیش میرود.1397/01/01
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
یکی از مهمترین آفتهای همهی انقلابها ارتجاع است. ارتجاع یعنی چه؟ یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده بود و ملّت داشتند در این مسیر با نیروی انقلابی و با سرعت حرکت میکردند، در یک جاهایی سست بشوند، بعد متوقّف بشوند، بعد برگردند؛ این ارتجاع است؛ ارتجاع یعنی برگشت. همهی انقلابهای بزرگ تاریخ که ما آنها را میشناسیم -مثل انقلاب فرانسه، مثل انقلاب روسیه و انقلابهایی که در کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و جاهای دیگر اتّفاق افتاد- تقریباً بدون استثنا در سالهای اوّل عمر خودشان به این بلیّه دچار شدند؛ اینکه چهل سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست نخورد، تکان نخورد، در هیچکدام از این انقلابها وجود ندارد؛ ما توانستیم این شعارها را حفظ کنیم. امّا خطرناک است؛ من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقهی ضعیف، دلسپردهی طبقات مرفّه و زیادهخواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای تکیهی به مردم به خارجیها تکیه کردیم، امیدمان را به بیگانهها بستیم، این حرکت در سمت ارتجاع است؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبگان جامعه باید حواسشان باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید بشدّت مراقبت کنند، مردم هم نگاه کنند، با حسّاسیّت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را؛ با حسّاسیّت. ارتجاع چیز خطرناکی است. ارتجاع وقتی اتّفاق میافتد، معنایش این است که همان آدمهای انقلابیِ سابق سرِ کارند امّا خط را عوض کردهاند، راه را عوض کردهاند؛ کأنّه انقلاب شده بود برای اینکه آنها بروند و ما بیاییم سرِ کار! برای این [کار] که انقلاب نشد؛ انقلاب یعنی دگرگونی، انقلاب یعنی تغییر مسیر، انقلاب یعنی یک هدفهای والائی را در نظر گرفتن و به سوی آنها حرکت کردن؛ اگر از این هدفها فراموش کردیم، دیگر انقلاب نیست.1396/11/29
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای، «حفظ و حراست از روحیه و انگیزههای انقلابی» را شرط تدوام انقلاب اسلامی خواندند و گفتند: بدون روحیهی انقلابی، زحمات و فداکاریها و خونهایی که مردم در راه احیاء اسلام دادند، از بین خواهد رفت و اگر حکومتی هم بر سر کار باشد، آن حکومت، جمهوری اسلامی نخواهد بود؛ بنابراین خبرگان باید از میزان انگیزهی انقلابی در جامعه و عوامل مقابله با آن، ارزیابی داشته باشد و بر اساس آن، مطالبه کند.
ایشان تأکیدات مکرر خود بر کمک و حمایت از نیروهای انقلابی و حزباللّهی را نوعی مطالبهگری بر اساس نگاه به حرکت انقلابیِ کشور دانستند و افزودند: البته مسلم است که در این زمینه کشور پیشرفت داشته و به عقب نرفته است.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئلهی «تدیّن مردم» را مسئلهای مهم برشمردند و با اشاره به تکرار این حرف از سوی برخی افراد که «ما نمیخواهیم مردم را به زور به بهشت ببریم»، افزودند: این تعبیر، نادرست و مغالطهآمیز است زیرا هیچکس نمیخواهد مردم را به زور به بهشت ببرد اما باید از راه و به شکل درست، مسیر بهشت را به روی مردم باز، و آنها را به حرکت در آن مسیر، تشویق کنیم.
ایشان افزودند: فلسفهی ارسال پیامبران، هدایت مردم به بهشت و دور کردن آنان از جهنم بوده است، البته این حرف هم که در اسلام هیچ اجباری وجود ندارد، حرف درستی نیست و حدود شرعی در برخی موارد وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این بخش از سخنانشان، خاطرنشان کردند: هیئت اندیشهورز مجلس خبرگان باید موارد فوق و امثال آن را ارزیابی و بر اساس پیشرفت یا عقبگرد درخصوص هر یک از آنها از دستگاهها مطالبه کند و این عناوین مهم را به گفتمان و مطالبهی عمومی مردم تبدیل کند، زیرا رسیدگی به این مسائل در شأن مجلس خبرگان است.1396/06/30
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
اینها[آمریکایی ها] در ایران دنبال تحوّلند؛ ما هم دنبال تحوّلیم. بنده بارها گفتهام که جامعه نمیتواند ساکن بماند، باید پیش برویم، تحوّل پیدا کنیم، تغییر پیدا کنیم؛ منتها تحوّل ما بهسمت اسلامی شدن کامل [است]. چون الان اسم ما اسلامی است امّا خب خیلی راه داریم تا اسلامیِ کامل بشویم؛ مرتّب باید پیش برویم و روزبهروز نزدیکتر بشویم به آن اهدافی که نبیّ مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای جامعهی اسلامی معیّن و مقرّر کرده است؛ باید تلاش کنیم. ما هم معتقد به تحوّلیم امّا تحوّل آنها ضدّ تحوّل ما است؛ آنها که میخواهند تحوّل در ایران انجام بگیرد یعنی ما از آن اهداف، دائم دور بشویم؛ هرچه نزدیک شدیم دور بشویم، مدام عقبگرد کنیم و برویم بهسمتی که آنها میخواهند.1394/10/14
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان است .نقطهی متعالی و والائی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائی این نقطه است که میتوان نقشهی راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهائی نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همهی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصهی اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همهی ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبهنوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است1392/02/09
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
من یک نکتهی دیگر را هم اضافه کنم بر آنچه که عزیزان ما در اینجا بیان کردند. گفتند: «آن کسانی که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههای جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضیها از گذشتهشان پشیمان میشوند، بعضیها بیتفاوت میمانند، بعضیها پایبند میمانند. آنهائی که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند». این جملهی اخیر را من قبول ندارم. آنهائی که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. اینجور نیست که با روی گرداندن کسانی، این حرکت عظیم، این بنای معْظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عدهای از این قافلهی عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند؛ «من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه» ؛ این را خدای متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن کسانی که در رکاب پیغمبر جهاد کردند و جنگیدند و جان خودشان را فدا کردند؛ قرآن در واقع همین حقیقت را برای آنها بیان میکند.
دلها را باید نگه داشت. بعضی از دلها میلرزند، میلغزند، نمیتوانند خودشان را بر آن لبهی مرتفع نگه دارند و حرکت را ادامه دهند؛ لذا سقوط میکنند. قرآن از اینها تعبیر کرده است به: «من یرتدّ منکم عن دینه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معنای برگشتن از دین نیست؛ پشت کردن به دین نیست؛ معنایش این است که از آن راهی که در گذشته میرفت، برمیگردد. بله، یک عدهای در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهی را که در کنار پیغمبر حرکت میکردند، ادامه ندادند؛ اما آیا راه متوقف ماند؟ آیا راه متوقف میمانَد؟ آیا قافله در جای خود میایستد؟ قافله حرکت میکند: «فسوف یأتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ رویشهائی به وجود خواهد آمد. یکی از این رویشها، خود شما جوانها هستید. شما که دوران جنگ را ندیدید، شما که امام را ندیدید، شما که در عرصههای جنگ نبودید؛ اما امروز سرتاسر کشور اسلامی و انقلابی ما از روحیهی ایستادگی و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبریز است.1391/07/22
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
مؤلفههائی که از اطراف گوناگون در صحنهی انقلابها حضور دارند، چه کسانیاند؟
1- آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستی و متحدین و وابستگانشان در برخی رژیمهای عربی
2- ملتها و جوانان
3- احزاب و فعالان سیاسىِ اسلامی و غیر اسلامی
هر یک در چه موقعیتی و با چه اهدافیاند؟
گروه اول بازندگان اصلی در مصر و تونس و سایر نهضتها بوده و خواهند بود. مشروعیت و اینک موجودیت قطب سرمایهداری و الگوی لیبرال دموکراسی غرب، حتّی در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبهرو شده و در شرائطی شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستی در دهه ۸۰ میلادی قرار گرفتهاند. فروپاشی اخلاقی و اجتماعی، بحرانهای بیسابقهی اقتصادی، شکستهای بزرگ نظامی در عراق و افغانستان و لبنان و غزه، سقوط یا تزلزل اکثر دیکتاتورهای وابسته و دستنشاندهی آنان در کشورهای مسلمان و عربی و بویژه از دست دادن مصر، به خطر افتادن رژیم صهیونیستی از شمال و غرب و از درون به نحوی بیسابقه، افشاء شدن ماهیت وابستهی سازمانهای بینالمللی و برخوردهای گزینشی و سیاسی با مسئلهی دموکراسی و حقوق بشر، تناقضگوئی و پریشانگوئی در موضعگیری دوگانه در برابر مسائل لیبی، مصر، بحرین، یمن و...
اینها دستهی اول را در بحران اعتماد جهانی و بحران تصمیمگیری عمیقی فرو برده است و اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانی از مهار و سرکوب ملتها، تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثری ساختارهای قبلی رژیمهای فاسد و اکتفاء به رفرمهای سطحی و نمایشی، بازسازی نیروهای بومىِ خود در کشورهای انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش برای خریدن برخی افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سرد کردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعی و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهای قومی و قبیلهای یا مذهبی و یا حزبی، جعل شعارهای انحرافی در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازیهای سیاسی و یا تفرقهاندازی میان آنان و از طریق آنان، میان گروههای مردمی، تلاش برای سازش پشت پرده با برخی خواص با وعدههائی دروغ همچون کمک مالی و... و دهها ترفند دیگر است که به نمونههائی از آنها در کنگرهی بینالمللی بیداری اسلامی در تهران قبلاً اشاره کردم.
برخی رژیمهای وابسته و محافظهکار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، برای حفظ خود هم که شده، با تمام قوا میکوشند عقربههای زمان را متوقف کرده و انقلابهای منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایهشان برای این اثرگذاری، دلارهای نفتی است و هدف اصلی ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبی و بحرین و ... و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستی و ضربه به جبههی مقاومت در منطقه است.1390/11/14
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
یکی از مهمترین خصوصیات انقلاب اسلامی ایران این است که در طول این سی و دو سال، با وجود راهی دشوار و طولانی، با این همه مزاحمت، با این همه معارضه، با این همه سیاستهای برخورد گوناگون، با شکلهای مختلف و از جوانب مختلف، این خط مستقیم در انقلاب مطلقاً زاویه پیدا نکرده است؛ شعارها همان شعارهاست، اهداف همان اهداف است، خط همان خط است، راه همان راه است. به برکت بیان روشن و رسای امام بزرگوارمان - که خوشبختانه مضبوط هم هست - تفسیر و تأویلی وجود ندارد؛ راه، راه مستقیمی است؛ این راه را انقلاب پیش رفته است. و من به شما عرض بکنم؛ تا آن وقتی که من و شما قدمهامان را محکم برمیداریم، چشممان را از هدف برنمیداریم، با امید حرکت میکنیم، هیچ قدرتی در دنیا نمیتواند راه ما را سد کند؛ و همین در رویاندن شکوفههای امید در دل مسلمانان و ملتهای اسلامی بیشترین اثر را داشته است.
وقتی یک انقلاب اتفاق میافتد، خیلیها را در دنیا خوشحال میکند؛ تودههای مردم معمولاً اینجورند. من یادم هست که در دوران اختناق، دیکتاتور اسپانیا از دنیا رفت. اگرچه فوت او هیچ ربطی هم به ما نداشت، ولی ما اینجا در تهران یا در مشهد خوشحال شدیم؛ کأنه برای ما یک جشنی بود که آن دیکتاتوری که سالها در اسپانیا حکومت میکرد، از بین رفته. یا یک دیکتاتور دیگری در پرتغال - که حالا در این کشورها سر و صدا بزرگ است دیگر؛ حرکت، خیلی حرکت عظیمی است - از دنیا رفت، ما اینجا خوشحال شدیم. بنابراین وقتی انقلابها پیش میآیند، هر کسی که در دلش امیدی هست، آرزوئی هست، یک ایدهی بلندی در او وجود دارد و از وضع موجود محیط خود و نظام خود ناراحت است، خوشحال میشود. انقلاب ما که به وجود آمد، خیلیها خوشحال شدند. لیکن در بسیاری از این پدیدهها، این خوشحالی دیرپا نیست. حوادثی پیش میآید، این خوشحالیها را زائل میکند. حالا مختلف است؛ گاهی ده سال طول میکشد، گاهی بیست سال طول میکشد؛ گاهی به این مقدارها هم نمیرسد، راهها کج و معوج میشود.
در دههی 60 میلادی تقریباً در همین کشورهای شمال آفریقا انقلاب شد - در مصر، در سودان، در تونس، در الجزائر - لیکن دیری نپائید؛ یا آدمهائی که در رأس کار بودند و سررشتهدار انقلاب بودند، یک جور زیر پاشان جارو شد، رفتند، جای خودشان را به دستنشاندگان دادند، یا خود آنها دستنشانده شدند. زخارف دنیا انسانها را راحت که نمیگذارد؛ این وسوسهها به طور دائم در دل انسان مشغول کار و فعالیتند. اگر زره و سپر تقوا نباشد، اینها در انسانها زود اثر میگذارد؛ راهها عوض میشود. لذا امیدها که بر اثر انقلابها میشکفد، بر اثر ارتجاعها افسرده میشود؛ یک بهارِ زودرسی است و تمام میشود.1390/03/03
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
امروز شیوههای گوناگون سنتىِ قدیمی ما دارد در دنیا شناخته میشود؛ بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار دارند همین شیوهها را رائج میکنند. ما شیوههای دانشگاهی خودمان را که برگرفته و نسخهنویسیشدهی از شیوههای قدیمی غربی است، بیاوریم در حوزه حاکم کنیم؛ نه، ما این را تحول نمیدانیم. اگر چنین دگرگونیای رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ این را قبول نداریم.1389/07/29
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
ایشان خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی با قدرت و قوت به پیش میرود و ممکن است برخی از اشکالات هم وجود داشته باشد، اما عدهای تلاش دارند تا بگویند این قطاری که پرقدرت در حال حرکت است، از خط خارج شده و یا در حال عقبگرد است، در حالی که اینگونه القائات خلاف واقع است.1387/07/22
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
بنده با شعار اصلاح صددرصد موافقم؛ اصلاح در روشها، اصلاح در شیوهها، و استقامت در هدفها و مبانی. در اهداف و مبانی، ملاک ما باید «فاستقم کما امرت» باشد. بههیچوجه عدول از مبانی و عدول از ارزشها جایز نیست؛ اهداف، اهداف الهی است و هیچ تردید، شک یا ارتدادی از این اهداف جایز نیست؛ اما در روشها بایستی تکامل، اصلاح، تغییر و رفع خطا، جزو کارهای دائمی و برنامههای همیشگی ما باشد؛ ببینیم کدام روش ما، ولو به آن عادت کرده باشیم، غلط است، آن را عوض و اصلاح کنیم. باید مراقب باشیم که جای این تعبیرات عوض نشود؛ یعنی ما در زمینهی اهداف، میگوییم استقامت؛ باید جای «هدف» را با «روش» اشتباه نکنیم. استقامت در روشها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روشها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربهها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشتسر هم اشتباه؛ اما در زمینهی اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم. البته انحراف از هر دو نیز اشتباه است. بعضی به نام نواندیشی و به نام اصلاح، در هدفها تغییر ایجاد میکنند؛ در هدفها تجدیدنظر میکنند؛ اصلاح نیست؛ این برگشتن از راه و عقبگرد است؛ ارتجاع است. ما اگر امروز اهداف والای انقلاب اسلامی را، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای حکومتی و سیاسی، دست بزنیم و برگردانیم به سمت آنچه که احیاناً دنیا - دنیای مادی و سلطه؛ دنیای تحت پنجهی شیطان - هم از ما مطالبه میکند، این ارتجاع به گذشته است. در گذشته، در دوران طاغوت، همین اهداف دنیایی حاکم بود؛ منتها با ابزارهای بسیار فاسد و زشت و وابسته. ما نباید این ارتجاع را قبول بکنیم. اهداف ما اهداف الهی است؛ حکومت اللَّه و توحید و رفتن به سمت جامعهی حقیقی دینی و حاکمیت احکام الهی است. البته در نقطهی مقابل، باید به نام صلابت، دچار تحجر هم نشویم و روشهایی را که امتحان کردهایم و غلط از آب درآمده، رویش پافشاری نکنیم. بنابراین، بنده با شعار اصلاح صددرصد موافقم؛ اصلاح در روشها، اصلاح در شیوهها، و استقامت در هدفها و مبانی.1383/06/31
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
میخواهند علاوه بر اینکه تجاوز کردند و این فجایع و جنایات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسیله یک حاکم بیگانه - آمریکایی و نظامی که یا صهیونیست است و یا کاملاً مرتبط به محافل صهیونیستی است - برعهده گیرند و او را در رأس یک کشور اسلامی و عربی غیور بگذارند. آنها به خیال خود بین خودشان یک تقسیمبندی کردهاند که البته نشانههای اختلاف بین آمریکا و انگلیس پیداست. بصره که بوی نفتش کمی غلیظتر و به مناطق نفتی نزدیکتر است و انگلیسیها هم که خیلی از بوی نفت خوششان میآید، به انگلیسیها، و بغداد هم که مرکز قدرت است و آمریکاییها نیز از قدرتنمایی خوششان میآید، به آمریکاییها رسیدهاست. البته آنها با هم اختلافات زیادی دارند، که بیشتر هم میشود و برای مردم هم روشن خواهد شد؛ اما گویا فعلاً اینگونه با هم توافق کردهاند. این، برگشت به عهد اوّلِ استعمار و ارتجاعِ محض است. اوایل، استعمار همینگونه بود؛ دولتهای استعمارگر اروپایی کشورهایی را در آسیا و آفریقا بهزور میگرفتند، بعد یک حاکم نظامی را از طرف خودشان در آنجا میگذاشتند تا تمام کنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، کانادا، آفریقا و کشورهای متعدّد همین کار را کردند. بعد از گذشت مدّتی دیدند حاکم بیگانه نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض کردند، حکّامی از خودِ آن کشورها مییافتند و نصبشان میکردند که صددرصد مطیع اینها باشند، کمکشان هم میکردند، امکانات هم میدادند، او هم کشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد میگذاشت و دروازهها را باز میکرد تا استعمارگران هر کار میخواهند، بکنند. یک دوره هم اینگونه گذشت، که دیدند این هم درست نیست و اشتباه کردهاند؛ برای اینکه ملتها علیه این حکّام که هرچند وطنی و خودی به حساب میآیند، اما چون وابسته به آنها هستند و مستبد و ظالمند، قیام میکنند. بعد از این روش، از یک دورانی شروع کردند روش را عوض کردن؛ این شیوه، یک شیوه علیالظّاهر دمکراتیک و با تسلّط و سلطه فرهنگی بود که حاکمی را که طرفدار آنهاست، بهاصطلاح خودشان انتخاب کنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسیها «رضا پهلوی» را نصب کردند وسپس «محمّدرضا» را، بعد دیدند مشکلات به وجود میآید، آمدند او را وادار کردند تا «علی امینی» را به عنوان نخستوزیر منصوب کند، تا بهاصطلاح اصلاحات کند. این دید که زمام کار از دست خودش درمیرود، گفت خودم اصلاحات میکنم که آن اصلاحات، مواد ششگانه فضاحتآمیزی بود که در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربههای عمل شده استعمار در دورانها و در مکانهای مختلف دنیاست. اینها امروز به همان دوره اوّل استعمارگری برگشتهاند؛ یعنی کشوری را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاکمی از خودشان در آنجا بگمارند. کار بسیار عجیب، ارتجاعی، زشت، اهانتبار و حاکی از سرمستی و غرور است که اینها را با مغز به زمین میکوباند.1382/01/22
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی آزادی «تفکر، قلم و بیان» را از اهداف اصلی انقلاب اسلامی برشمرده و افزودهاند: تنها قید آزادی بیان، «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» است و انقلاب اسلامی آمده است تا این آزادی را به فرهنگ اجتماعی و حکومتی تبدیل کند.
حضرت آیتالله خامنهای با برشمردن آثار منفی تلاش عدهای سیاستزده یا سیاستزدا برای تبدیل فضای فرهنگی کشور به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گردابوار، این حرکات را زمینهساز خستگی و انزوای خردمندان و صاحبدلان و انفعال و عقبگرد جامعه و حکومت خواندهاند و افزودهاند: برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرج و مرج فرهنگی بهترین راه حمایت از آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام است و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد، آن هم با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علما و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه تمدنسازی و جامعهپردازی ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.1381/11/16
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
اینک دهه سوم از یک انقلاب پیروز و یک حکومت جدید را تجربه میکنیم که علیرغم همه مدلهای تحمیلی جهان، متولد شده است. گرچه پیشرفتهای مهمی در 24 سال گذشته، حادث شده و حوزه و دانشگاه، رشد غیرقابل انکاری داشتهاند اما روشن است که این مقدار، برای کاری که در پیش است و برای برداشتن موانع بعدی از سر راه نظامسازی و جامعهپردازی، هرگز کافی نبوده و این موجودی، در برابر سیل ترجمه و هجوم رسانهای غرب و کمیت بالای تولید و تبلیغ آن در حوزه فکر و اخلاق و حقوق و حکومت و در فرهنگ زندگی و خانواده و اقتصاد و حتی روش تغذیه و لباس، بقدر کافی، کاری از پیش نخواهد برد و در دراز مدت، برخی دستاوردهای پیشین نیز با خطر ارتجاع به فرهنگ وابستگی پیش از انقلاب، مواجه خواهد بود. تنها راه پیش پای ما، ارتقاء کمیت و کیفیت در تولید فکر و علم در حوزه و دانشگاه است و تا وقتی که «تولید» بر ترجمه و تکرار و نیز «اجتهاد» بر تقلید، فزونی نیابد، سیر جوامع اسلامی همچنان قهقرائی خواهد ماند و امت اسلام و ملت ایران علیرغم همه فداکاریها در صحنه تمدن، فرو دست خواهند بود.1381/11/16
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
شما ]مسئولان صدا و سیما[ این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفهی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر میکند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد. اینها جوان، آرمانخواه، دارای نشاط و نیرو و آمادهی حقپذیریاند. آن نسل اوّلِ انقلاب که آن حرکت عظیم را انجام داد، تربیتشدهی چه محیطی بود؟ کسانی که یادشان است، میدانند که آنها تربیتشدهی محیط بیبندوباری و فحشا و ترویج همهی منکرات بودند. اما همین خصوصیات در جوان - یعنی حقطلبی، آرمانگرایی، بیتقیّدی و ناوابستگی او به تعلّقات زندگی و شنیدن حرف درست و سخن صحیح و منطقی - او را وادار به حرکت کرد و این کار بزرگ را انجام داد. چرا جوانِ امروز نتواند ادامهی آن راه را با همان نیّت و همّت انجام دهد؟
میگویند مذاق، مزاج و فهم جوانان نسبت به مسائل زندگی عوض شده و چیزهای دیگری را میپسندند. کسانی که این حرف را میزنند، خودشان درصددند که ذائقهی نسل جوان را عوض کنند. فرض بفرمایید در زمینهی تولیدات فرهنگی - چون همهی شما فرهنگی هستید، از فرهنگ میگویم - فیلم و آهنگ بسازیم و جوان را به شهوترانی، کامجویی و عشقورزىِ به معنای شهوت، تحریض و تحریک کنیم. بعد در جشنواره که فیلم را نشان میدهند، میبینید منظرهی نامناسبی در آن هست. در همان حال، انسان میبیند در بین این جماعت، صد جوان سرشان را پایین انداختهاند؛ یعنی حاضر نیستند آن منظره را ببینند؛ اما مثل اینکه بعضی به زور زیر چانهیشان میزنند تا سرشان را بلند کنند و این منظره را ببینند و مفهومی در آنها القا شود! جوانِ امروز ما همان جوانِ آنروز است، با این تفاوت که آنروز تحت تأثیر تربیتهای غلط بود. یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی دربارهی یک نفر از همین چهرههای معروفِ فرهنگىِ خوب - که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه میکردم که از وجودش استفاده کنید - چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری - که آن زمان برای جوانان خیلی پیش میآمد - نشان میداد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما اینطور از او تعریف میکنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا اینگونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید! در سالهای اوّلی که ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود، نسبت به ریخت و قیافهی جوانانی که میخواستند وارد دانشگاه شوند، خیلی سختگیری میکردند - حالا از طنزهای روزگار این است که همان آدمهایی که آنوقت آن کارها را میکردند، الان از این طرف پشتبام پایین افتادهاند که دیگر به هیچوجه نمیشود جلوشان را گرفت! - من یکبار در جمعشان حاضر شدم و عکسی را - که یا همراهم بود، یا دیده بودم - نشان دادم که جوانی را با مُد آن روز که موهای سرش را بهطور خاصی آرایش کرده و کراوات بسته بود، نشان میداد. به آنها گفتم این یکی از شهدای ماست! شهدای ما کسانی نبودند که از اوّلِ زندگیشان با دعا و تقوا و زیارت و میل به شهادت مأنوس باشند، بلکه اینها منقلب شدند. شما چرا به ظواهر کوچکی در شخصی - که میتواند حقیقتاً منقلب شود - تکیه میکنید؟ حقیقت قضیه این است که جوانان امروزِ ما این تفاوت را با جوانان آن روز دارند که در آن محیط تربیت نشدهاند، بلکه در محیط دینی و با ظواهر اسلامی که آنطور عوامل شهوترانی وجود نداشته، تربیت شدهاند و حالا عدّهای به زور میخواهند اینها را فاسد کنند، بعد هم بگویند جوانان قادر نیستند که راه انقلاب را ادامه دهند.
بنابراین، این یکی از پیامهایی است که شما باید به همین نسل و نسلهای آینده و نسل قبلی - همان نسل اوّلِ انقلاب که از انقلاب برگشتهاند و خیلی بدشان میآید که به آنها مرتدین از انقلاب بگوییم؛ اما ارتداد همین است و ارتداد فقط برگشتن از دین نیست، برگشتن از راه است - که بعضی از آنها بهمراتب از نسل جدید بدترند و گرفتاریهای فراوان مالی و اقتصادی و اخلاقی و قدرتی و تشکیلاتی گریبانشان را گرفته، در حالیکه این جوان متعلّق به نسل سوم انقلاب - به قول آنها - اینگونه نیست و جوانِ سادهی سالمِ حقپذیری است، انتقال دهید. اثرگذاری در آنهاست. چرا نشود این جوان را ساخت و تربیت کرد و مثل یک اباذر، عمّار و سلمان او را به جبهههایی که نظایر آن در این جبههها وجود دارد، فرستاد!؟ بنابراین یکی از پیامها، پیام انقلاب اسلامی است. خودِ انقلاب، یک پیام است که باید آن را منتقل و بیان کنید.1381/11/15
لینک ثابت
آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
جوان بهطور طبیعی طالب اصلاح است. البته من به تعبیرهای رایج اصلاحطلب و محافظهکار و امثال اینها هیچ کاری ندارم؛ اصلاحطلبی به عنوان یک پُز سیاسی، مورد نظر من نیست. بعضی کسان دم از اصلاحطلبی میزنند، در حالی که اصلاً نمیدانند چه میخواهند و دنبال چه هستند. بعضی کسان دم از اصلاحطلبی میزنند، در حالی که آن چیزی که ته ذهنشان قرار دارد، در واقع اصلاحطلبی نیست؛ نوعی ارتجاع و برگشت به عقب است. میبینید که بعضی کسان زیر نام زیبا و جذّاب اصلاحطلبی، دنبال این هستند که به دورانی برگردند که دین فقط جنبه تشریفات در زندگی انسان داشته باشد و نه بیشتر! این دیگر اصلاحطلبی نیست؛ این نقطه مقابل اصلاحطلبی است. اصلاحطلبی با تکامل و پیشرفت همراه است، نه با عقبگرد.1380/08/12
لینک ثابت