نابودی رژیم صهیونیستی / راه حل مسئله فلسطین
مقاومت اسلامی, نابودی رژیم صهیونیستی
امروز وظیفه چیست؟ کمک به مقاومت. هر کسی هر جور میتواند باید به مقاومت کمک کند. کمک به مقاومت وظیفه است، کمک به رژیم صهیونیستی جنایت و خیانت است. بعضی از دولتهای مسلمان متأسّفانه این جنایت را مرتکب میشوند، [امّا] بدانند که ملّتهای مسلمان این را فراموش نخواهند کرد. امروز وظیفه است که دولتهای مسلمان نگذارند کالا و نفت و سوخت و مانند اینها به رژیم صهیونیستی برسد، همچنان که او نمیگذارد آب به مردم غزّه برسد؛ این وظیفهی دولتهای مسلمان است. وظیفهی ملّتهای مسلمان [هم این] است که از دولتهای خودشان بخواهند هر گونه کمکی [به رژیم صهیونیستی] را قطع کنند، بلکه رابطههای خود را قطع کنند؛ اگر قادر نیستند رابطهی خود را به طور دائم قطع کنند، لااقل به طور موقّت قطع کنند روابط خودشان را، فشار بگذارند روی این عنصر خبیث ظالم خونخوار سفّاک.
میبینید امروز وجدان دنیا به درد آمده، احساس درد میکند. در آمریکا، در کشورهای اروپایی، مردم به خیابانها میآیند؛ این شوخی نیست. شخصیّتهای سیاسی در بعضی از این دولتها و کشورها به خاطر کمک دولتهایشان استعفا میکنند؛ رؤسای دانشگاهها استعفا میکنند؛ دانشمندان، افراد سرشناس، انتقاد میکنند، اعتراض میکنند. وجدان دنیا به درد آمده، در عین حال بعضیها باز همان کمکها را دارند به این رژیم ظالم و سفّاک انجام میدهند.1402/10/02
لینک ثابت
این سفاکی و فاجعهآفرینیها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتیبانان رژیم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوی احمقانهی اقتدار و استحکامی که سیاستبازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر میپروراندند، این رژیم روزبهروز به اضمحلال و نابودی نزدیکتر شده است. ایستادگی پنجاه روزهی غزهی محصور و بیپناه در برابر همهی توانِ بهصحنهآوردهی رژیم صهیونیست، و سرانجام، ناکامی و عقبنشینی آن رژیم و تسلیم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمایشگاه آشکار این ضعف و ناتوانی و بیبنیگی است. این بدان معنی است که ملت فلسطین باید از همیشه امیدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس باید بر تلاش و عزم و همت خود بیفزایند، کرانهی غربی راه پرافتخار همیشگی را با قدرت و استحکام بیشتر پیگیرد، ملتهای مسلمان پشتیبانی واقعی و جدی از فلسطین را از دولتهای خود مطالبه کنند، و دولتهای مسلمان صادقانه در این راه گام نهند.1393/07/08
لینک ثابت
این سفاکی و فاجعهآفرینیها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتیبانان رژیم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوی احمقانهی اقتدار و استحکامی که سیاستبازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر میپروراندند، این رژیم روزبهروز به اضمحلال و نابودی نزدیکتر شده است. ایستادگی پنجاه روزهی غزهی محصور و بیپناه در برابر همهی توانِ بهصحنهآوردهی رژیم صهیونیست، و سرانجام، ناکامی و عقبنشینی آن رژیم و تسلیم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمایشگاه آشکار این ضعف و ناتوانی و بیبنیگی است. این بدان معنی است که ملت فلسطین باید از همیشه امیدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس باید بر تلاش و عزم و همت خود بیفزایند، کرانهی غربی راه پرافتخار همیشگی را با قدرت و استحکام بیشتر پیگیرد، ملتهای مسلمان پشتیبانی واقعی و جدی از فلسطین را از دولتهای خود مطالبه کنند، و دولتهای مسلمان صادقانه در این راه گام نهند.1393/07/08
لینک ثابت
الگوی مقاومت, نابودی رژیم صهیونیستی
رژیم اسرائیل از زمانی که رسماً توسط سازمان ملل تأیید شد - یعنی بیش از نیم قرن قبل - تا سال گذشته یکّهتازی میکرد و هیچ چیز و هیچ کس جلودارش نبود؛ ولی مقاومت اسلامی لبنان که مرکّب از چند هزار جوان مسلّح به سلاح ایمان است، خواب این رژیم و حامیانش را پریشان کرد. این جوانان عزیز بدون دادن هیچگونه امتیازی به اسرائیل، آن رژیم غاصب را با خواری از جنوب لبنان بیرون کردند. پیروزی این عزیزان، چراغ راهِ دیگر مبارزان مسلمان شد و امروز شاهد انتفاضه مسجدالاقصی هستیم که از نوع مقاومت اسلامی لبنان در ابعادی وسیع است.
اکنون که شما عزیزان به عنوان یک وظیفه اسلامی، برای حمایت از انتفاضه گرد هم آمدهاید، وظایف بس سنگینی را بر دوش دارید. قبل از هر چیز باید نشان دهید که جهان اسلام در سایه بیداری اسلامی، مصمّم به بازگشت به سنّتهای حسنه تاریخ شکوهمند اسلام است و همان سنّتها و در رأس همه، وحدت مسلمانان است که در گذشته موجب شد مسلمانان در نبردهای سرنوشتساز علیه متجاوزان صلیبی پیروز شوند. در آن واقعه عظیم تاریخی، از همه جهان اسلام، مجاهدین جهت پیوستن به کارزار سرنوشتساز و طولانیِ نبرد کفر و ایمان روانه شدند.
امروز همه مسلمانان جهان به این مبارزات سرنوشتسازِ مردم فلسطین چشم دوخته و بیش از انتفاضه اوّل به آن دل بستهاند؛ زیرا در آن زمان - یعنی ده سال پیش - فضای سازش بتدریج در منطقه فراگیر شده بود؛ عدّهای دل در گرو امریکا داشتند و گروهی دیگر نیز معتقد بودند نمیتوان در برابر آن فشار سیاسی و جوسازی بینالمللی ایستادگی نمود و راهی جز پذیرش سازش - آن هم با شرایط امریکا و اسرائیل - وجود ندارد. پس از تحوّلاتی که در آن هنگام در منطقه صورت پذیرفت، زمینه تثبیت این نظریّه بیشتر فراهم شد. اما امسال، در شرایطی این کنفرانس شکل گرفته است که راه حلِّ سازش در منطقه با بنبست مواجه شده است و حتّی آنهایی که دل در گرو امریکا داشته و دارند، به این بنبست اعتراف میکنند.
در سال 1370، اعراب و مسلمانان در پی یک سلسله شکستهای متوالی - در جریان جنگ خلیج فارس - دچار سرخوردگی بودند. وحدت درونی آنان نیز در معرض فروپاشی جدّی قرار داشت و چنددستگی بر آنان حاکم بود؛ ولی در شرایط کنونی و بهویژه در پرتو پیروزی تاریخی و عظیم مقاومت اسلامی در جنوب لبنان، امیدهای تازه و حیاتبخشی در دل مسلمانان پیدا شده است.
آن زمان در مورد نحوه برخورد با اسرائیل، همواره دو روش مطرح میشد: مقابله نظامی ارتشهای عرب با اسرائیل - که گفته میشد همه تجربهها در آن با شکست مواجه شده است - و روش سازش که منجر به تحقّق خواستههای اسرائیل از طُرق مسالمتآمیز میگردید و در ازای عقبنشینی از بخشی از اراضی اشغال شده، عدم رشد توان نظامی کشورهای عربی را تضمین میکرد؛ نظیر آنچه که در کمپ دیوید شاهد آن بودیم. در آن روزها، الگوی مقاومت مطرح نبود و گفته میشد از پذیرش عمومی برخوردار نیست؛ اما اینک یک الگوی موفّق پیش روی ماست که توانست برای نخستین بار سرزمینهای اشغال شده را بدون دادن هرگونه امتیازی به اسرائیل، آزاد کند و مانع از تحقّق خواسته رژیم صهیونیستی در به جای گذاشتن پرچم خود در پایتخت این کشور عربی - یعنی لبنان - گردد. در کمپ دیوید، شرط عقبنشینی اسرائیل، عدم اعزام ارتش مصر به شمال سینا بود؛ ولی در جنوب لبنان، این اسرائیل است که با نگرانی از قدرت مقاومت اسلامی، ملتمسانه خواستار اعزام ارتش لبنان به مرز فلسطین و لبنان است؛ یعنی مقاومت توانست حاکمیت را به طور کامل به جنوب لبنان و دیگر مناطق اشغالی باز گرداند.
این انتفاضه، قیام مردمی است که از همه روشهای سازشکارانه ناامید شده و دریافتهاند که پیروزی صرفاً در گرو مقاومت خود آنان است. مردم فلسطین در انتفاضه قبلیِ خود متحمّل خسارتهای فراوان شدند و شهدا و جانبازان بسیاری را در راه اسلام و آزادی سرزمین اسلامی تقدیم کردند؛ اما در نهایت مذاکرات اُسلو آن را متوقّف کرد. نتیجه اسلو چه بود؟ امروز حتّی طرّاحان و مدافعان فلسطینیِ اسلو هم دیگر از آن دفاع نمیکنند؛ زیرا عملاً فهمیدند که اسرائیل فقط میخواست مشکل خود را حل کند؛ یعنی از رویاروییِ مبارزین سنگ به دست خلاص شود و ضربهپذیری خود را کم کند. اگر چیز اندکی به طرف فلسطینی داد و نام آن را اعطای امتیاز گذاشت، صرفاً برای خاموش کردن آتش انتفاضه و کم کردن آسیبپذیریِ خودش بود. به محض آنکه مشکل خود را حل شده دید و به غلط احساس کرد که مردم فلسطین دیگر توان از سرگیریِ انتفاضه و مقاومت و رویارویی با آنها را ندارند، اعطای همان امتیازات اندک را هم متوقف کرد و فزونطلبی ذاتی خود را آشکار ساخت. فرایند روند سازش و طرح اسلو، مردم فلسطین را در حالتی قرار داد که دریافتند راهی جز قیام ندارند.
محور اصلی انتفاضه اقصی، بیتالمقدّس است؛ یعنی جرّقهای که به انفجار خشم مردم فلسطین انجامید، اسائه ادب صهیونیستها به مسجدالاقصی بود. مردم فلسطین با دریافت رسالت خطیری که در حراست از یکی از مقدّسترین مکانهای مذهبی مسلمانان بر دوش دارند، به صحنه آمدند و با ایثار و فداکاری، شعله مقدّس مقاومت و مبارزه علیه اشغالگران صهیونیست را برافروختند.
روند سازش - و به طور مشخّص طرح اسلو - موجب تفرقه فلسطینیان گردید؛ اما این انتفاضه مبارک توانست وحدت ملی را به صحنه فلسطین بازگرداند. ملاحظه میفرمایید که همه اقشار مردم در این مبارزه حضور دارند و جریانات اسلامی و ملی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. حتّی کسانی که همچنان دلشان در جای دیگری است، ناگزیر از همراهی با این حرکت عظیم شدهاند.
خیزش اسلامی و یا به تعبیر دیگر جنبش بیداری اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ظهور حرکت امام خمینی رضیاللَّهعنه در دو دهه اخیر، با قدرتِ تمام در صحنه منطقه و جهان اسلام ظاهر شده است. امروز محور اصلی این جنبش و حرکت، مسأله فلسطین است. انتفاضه اقصی توانست حتّی در خارج از مرزهای جغرافیایی فلسطین و برون از ملت فلسطین، عموم ملتهای مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند. تظاهرات میلیونی ملتهای مسلمان - از غرب تا شرق جهان اسلام - نشان داد که مردم فلسطین میتوانند بر روی حمایتهای آنان حساب کنند و در عین حال نقش قابل توجّهی در ایجاد وحدت مسلمانان ایفا نمایند.
روزی که مقاومت اسلامی در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانی و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت - یعنی پایتخت لبنان - را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسی این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتی مقاومت اسلامی شعار «زحفاً زحفاً نحوالقدس» را سر داد، گروهی از بیخبران، آنان را سادهاندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا میشود به سوی قدس حرکت کرد، حال آنکه شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق میفرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادی نیست.
بی تردید، مبارزه، خسارتهای تأسّفباری را نیز به همراه دارد. مردم کشته میشوند؛ خانهها ویران میگردد؛ فشار اقتصادی بر دوش مردم سنگینی میکند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهای ما را رها نخواهد کرد؛ ولی باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکاری چیست؟ پیروزی آنقدر باارزش است که ناگزیر باید بهای آن نیز پرداخته شود.
اسرائیل که روزی در این منطقه عربده میکشید و همه خواستههای خود را بر ملتهای عربی دیکته میکرد، اینک ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامی، بر زمین زانو زده است؛ این بخشِ کوچکی از تواناییهای ملتهای مسلمان و عرب است. یقین بدانید که اگر همه امکانات جهان اسلام و حتّی بخشی از آن در این مسیر به کار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودی رژیم صهیونیستی خواهیم بود. اسرائیل در جنوب لبنان از یک مقاومت چند هزار نفره شکست خورد. درست است که حزباللَّه، امتداد مردمیِ عمیقی داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلکه دهها هزار نیرو را بسیج کند؛ ولی به طور مستمر فقط از چند هزار، بلکه گاه از چند صد نیرو در محورهای رویارویی با اشغالگران صهیونیست بهره برده است. یعنی اسرائیل و همه امکانات نظامی آن و فنآوری تسلیحاتی و پیشرفتهاش - که به زرّادخانه امریکا متّصل است - از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور که از سلاحهای بسیار ابتدایی در جنگ بهره میبرند، شکست خورد. البته سلاح قوی و شکستناپذیر آنها، سلاح ایمان بود.
پس، الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی میتوان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید. درعینحال الگوی شکست نیز پیش روی ماست و آن دل بستن به روشهای سازشکارانه و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواستههای اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم.
امروز حزباللَّه و پیروزی تاریخیاش، پشتوانه انتفاضه مردم فلسطین است، که البته پشتوانه بسیار نیرومندی است. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه توانایی لازم برای یک رویارویی مستمر و درازمدت با فلسطینیها را ندارد. یهودیان را فریب داده و به فلسطین آوردهاند، با این امید که اعراب با آنها نخواهند جنگید و اگر تصمیم به مقابله داشته باشند، فشار غرب مانع از ایستادگی درازمدت آنها خواهد بود. افرادی که با این امید واهی به فلسطین آمدهاند، آمادگی این را ندارند که هستی خود را فدای هدفهای سیاسیِ بنیانگذاران صهیونیسم کنند. طبق گزارشها، توریسم صهیونیستها بهشدّت ضربه خورده و حتّی روند مهاجرتِ معکوس آغاز شده است.1380/02/04
لینک ثابت