هنر انقلابی / هنر/هنر اسلامی / هنر زمان/توقع انقلاب از هنر/هنرمند انقلابی/خدمت هنر به انقلاب/هنر دفاع مقدس
بنده همیشه روی کارهای هنری برای شهدا خیلی تکیه کردهام. خانم دباغ علیالظّاهر با مرگ طبیعی از دنیا رفتند، لکن مثل شهدا میمانند. همین یک مورد میتواند مضمون و محتوای چندین کارِ هنریِ فعّال باشد؛ یعنی تصویر زن در نظام اسلامی. تهمت «زنستیزی» دشمن به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ــ که این تهمتی است که اینها از اوّل انقلاب، با [وجود] این همه زنان برجستهای که در انقلاب ظهور کردند و قبل از انقلاب وجود نداشتند، میگفتند ــ همیشه وجود داشته؛ خب در مقابل این تهمت، یک نمونه از کار هنری بر محور زنان برجستهی انقلابی در فعّالیّتهای انقلابی، مرحوم خانم دبّاغ است. اینکه از قول امام نقل شده است که شهدا ذخیرهی انقلابند، معنایش این است؛ یعنی از زندگی شهید، از پیام شهید، میتوان همیشه مثل یک ذخیرهای برای حیات انقلاب، برای پیشرفت انقلاب، برای تعالی و عروج انقلاب و نظام اسلامی و کشور اسلامی استفاده کرد.
عین همین قضیّه در مورد مسئلهی ملّیّت و اسلامیّت مطرح است. از اوّل انقلاب، یک گروهی سعی میکردند گرایش به ملّیّت را و نام ایران را و بزرگداشت ایران را در مقابل گرایش اسلامی و انقلابی قرار بدهند و تفکیک کنند بین مسئلهی ملّیّت و مسئلهی اسلامیّت. جنگ، دفاع مقدّس و شهدای عزیز ما این وسوسهی باطل را به طور واضح و به صورت عملی ابطال کردند. امتحانِ بزرگِ جنگ پیش آمد، به مرزهای کشور حمله شد، ایران مورد تهاجم قرار گرفت، آن هم نه فقط تهاجم یک دولت و یک همسایه، [بلکه] یک تهاجم بینالمللی به معنای واقعی کلمه که مکرّر این را عرض کردهایم؛ آن کسانی که ادّعا میکردند طرفدار ایران هستند، از ترس درون خانههای خودشان خزیدند و حاضر نشدند یک قدم برای دفاع از مرزهای کشور بردارند، بعضیهایشان هم که گذاشتند رفتند از کشور؛ همان کسانی که مدّعی طرفداری از ایران و ایرانیّت بودند! چه کسی از مرزها دفاع کرد؟ بچّهمسلمانها، نمازشبخوانها، چیتسازیانها، سلگیها، لشکر انصارالحسین؛ اینها دفاع کردند، اسلام دفاع کرد از مرزهای ایران. اسلامیّت و ایرانیّت دو قطب متضاد نیستند، یک حقیقتند. هر کسی طرفدار اسلام شد، هر کسی سرباز اسلام شد، از هر ارزشی ــ از جمله ارزش میهن و وطن ــ به طور طبیعی دفاع میکند. حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمَان؛ این از ایمان است.
همهی اینها مایههای یک کار هنری است. ببینید، اینها را من عرض میکنم برای اینکه شما دستاندرکاران کارهای مربوط به شهدا توجّهتان را به این زاویهی نگاه هنری چند برابر کنید. اینها همه مایههای کار هنری است؛ هنرمند در نگارش یک جور هنرنمایی میکند، در کار نمایشی یک جور، در هنرهای تجسّمی یک جور.1402/07/05
لینک ثابت
یکی از نقاط برجسته همین شهید مهدی زینالدّین است؛ خود این یک نقطهی برجسته است. [این] شهید، یک جوان نوخاسته، بیستوچندساله، در فرماندهی یک یگان رزمی آن مهارت را از خود نشان میدهد؛ در میدان جنگ آن شجاعت را، آن تدبیر را، آن سازندگی را، آن فداکاری را و بعد در میدان اخلاق، میدان تدیّن، ملاحظات دینی و اسلامی [هم همین جور]. اینها واقعاً فوقالعاده است؛ بایستی اینها به مردم گفته بشود، منعکس بشود.
با هیچ زبانی غیر از زبان هنر هم نمیشود اینها را گفت؛ فقط زبان هنر میتواند این ریزهکاریهای زندگی اینها را بیان کند؛ حالا یا نوشتهی هنرمندانه یا شعر یا فیلم یا مستند یا امثال اینها که میشود کار کرد. مثلاً یکی این است: یک فرمانده جوان ارتشی اینجا هست [به نام] شهید امیر احمدلو؛ یک ارتشیِ قمی است که آخرین لحظهی حیاتش آب میآورند یا یک نفری به فکر میافتد که آب به او بدهد که تشنه از دنیا نرود، این جوان نظامی آب را نمیخورد، اشاره میکند به آن سربازی که بغل دستش بوده؛ یعنی همان حادثهی صدر اسلام که مدام ماها روی منبرها گفتیم و مردم شنیدند و تصوّر درستی از آن پیدا نکردیم، در واقع اتّفاق افتاد؛ یک افسر ارتشی این واقعیّت را به ما نشان داد. این چیز کمی است؟ چیز کوچکی است؟ با چه زبانی میشود این را بیان کرد جز زبان هنر؟ بروید دنبال این کار. یا شهدای گروه سرود که جزو اتّفاقات نادر در دوران دفاع مقدّس است؛ یک تعدادی نوجوانِ مثلاً دوازدهساله، سیزدهساله، چهاردهساله، سرود میخوانند، بعد هواپیما میآید همین گروه را هدف قرار میدهد، شلّیک میکند، همهی آنها ــ همه یا نزدیک به همه ــ شهید میشوند. کو سرودشان؟ چه خواندند؟ چه گفتند؟ چه کردند؟ پدرمادرهایشان چه کار کردند؟ اینها احتیاج به تبیین دارد، اینها پیام دارد. این از خصوصیّات قم است؛ اینها نقاط برجستهی دورهی دفاع [مقدّس] در قم است. یا زنان شهید؛ حالا اشاره کردند به تعداد چندصد نفر زن شهید که یک عدّه از این زنان شهید، در جلسهی عزاداری حسینی به شهادت رسیدند. اینها همه واقعاً مسائل مهمّی است... اینها بایستی منتقل بشود و عرض کردم که انتقالش هم عمدتاً، یعنی شاید صدی نود، به زبان هنر احتیاج دارد. البتّه نمیگوییم تاریخ و کتاب و مانند اینها ننویسند؛ چرا، باید نوشته بشود؛ امّا آن چیزی که این ظرفیّت را دارد که بتواند همهی جزئیّات و ریزهکاریها و ظرافتهای این شهادت و شهید و دفاع مقدّس و فداکاری و مانند اینها را منتقل بکند، عبارت است از هنر. حالا مثلاً فرض کنید من یادآوری کردم این گروه سرود را؛ خیلی خب، مستند بسازید برای این؛ یک مستند بسازید برای این گروه سرود، شبیهسازی کنید، مردم ببینند به چشم خودشان؛ این اتّفاقی را که افتاده به مردم نشان بدهید ببینند. «مردم» که میگویم، خب ما قدیمیها این چیزها را دیدهایم، امّا خیلی از شماها هم که اینجا نشستهاید ندیدهاید؛ جوانهایمان، نسل جدید، ندیدهاند. اینها ببینند؛ از نزدیک ببینند آنچه اتّفاق افتاد. در همین شرححالهایی که برای شهدا هست، این جزئیّات را ببینند. این همه زمینه وجود دارد برای کار هنری، ساختن فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی، سریال، شعر! الحمدلله شعرای خوبی داریم، شما هم در قم شعرای خوبی دارید؛ شعر بگویند، شعرهای خوب بگویند برای اینکه این یادها باقی بماند.1401/08/08
لینک ثابت
سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است. ترکیب بدیعِ شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستجمعی، راز اثرگذاری استثنائی سرودهای مذهبی و ملّی در همه جای جهان است، و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمارِ سرآمدان قرار دهد.
اکنون با تشکر از دستاندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبدهگزینی در همهی اجزاء سهگانهی یادشده و نیز پرهیز از دنبالهرویهای زیانبار، و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملّی توصیه میکنم.1401/04/22
لینک ثابت
این اقدام شما و این بزرگداشت جناب حمزه (سلام اللّه علیه) یک زمینهسازی و منبعسازی است برای کارهای بعدی. کار اصلی را بایستی هنر انجام بدهد و حتماً بایستی هنرهای نمایشی، هنرهای زبانی و تجسّمی به کار برود برای این قضیّه تا مقصود از تکریم و بزرگداشت شخصیّتی مثل جناب حمزه حاصل بشود؛ وَالّا با صِرف بزرگداشت [به نتیجه نمیرسد]، خب حالا ممکن است چون در رسانهها پخش میشود، یک برههای از زمان اسم این بزرگوار پخش بشود؛ لکن آن کاری که شما میخواهید انجام بدهید و میخواهید فرهنگسازی بکنید و الگوسازی بکنید، جز با کار هنری به طور کامل انجام نمیگیرد و ناقص خواهد ماند. بنابراین، کارتان بسیار خوب است. هر چه میتوانید ــ همان طور که اشاره هم کردید و درست است ــ بر اتقان تکیه کنید و کیفیّت را بالا ببرید؛ این موجب میشود که آن کسی که میخواهد کار هنری بکند، منابع لازم و مستندات لازم را در اختیار داشته باشد.1400/11/05
لینک ثابت
من اینجا یک خطابی به هنرمندانمان بکنم. ما یک کمبودی در زمینهی روایت هنری این حوادث داریم؛ همین حوادث بیمارستانی، همین که حالا من گفتم. این سختیهای پرستارها و دشواریهایی که اینها با آن مواجه هستند، اینها مایههای هنری دارد؛ به تعبیر فرنگیِ رایج در زبان هنریها، اینها مایههای دراماتیک دارد، و میشود از اینها برنامههای هنری جذّاب به وجود آورد. بیایند در میدان، با انواع هنرها؛ چه هنرهای نمایشی، چه هنرهای تجسّمی، چه شعر، چه ادبیّات. اینها را بیاورند [در آثار هنری]. اینها سرمایهی عظیم فرهنگی است؛ همه باید از اینها استفاده کنند و آن کسی که میتواند این سرمایهها را نقد کند، هنرمندان ما هستند. الحمدلله هنرمند متعهّد و مسئول هم کم نداریم؛ بیایند وارد میدان بشوند.1400/09/21
لینک ثابت
سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند.1400/08/30
لینک ثابت
صدّام خبیث به پشتوانهی کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز دَم از حقوق بشر میزنند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ چه کسی باید این حقایق را بیان کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. برای همین قضیّهی ورزشگاه باید داستان، فیلم، کتاب، خاطره تولید بشود؛ این کارها باید انجام بگیرد.1400/08/30
لینک ثابت
[ساخت] فیلم مستند، یکی از اقبالهای هنری امروز جمهوری اسلامی است؛ الحمدللّه مستندهای خوبی ساخته میشود. اساساً فیلم مستند، چیز باارزشی است و الحمدللّه جهت، جهت انقلابی و دینی و ارزشی است؛ سعی کنید این جهت را حفظ کنید. سعی کنید گرایشهای هنری محض و چیزهایی که معمولاً برای هنرمند جالب است -شهرت و مانند آن- آن صفا و صمیمیّت هنر انقلابی را از شما نگیرد. هنر انقلابی هنر است و درعینحال در آن دروغ نیست، فریب نیست، فساد نیست، اغوا نیست؛ هنر اسلامی این است؛ این روحیه را حفظ کنید، این را نگه دارید، این خیلی باارزش است.1396/10/21
لینک ثابت
ما بر همهی سختیها و بر همهی چالشها میتوانیم مؤمنانه فائق بیاییم؛ این نتیجهی نگهداشت و پاسداشت خاطرهها است. من میخواهم اهمّیّت کار را توجّه بکنید؛ خاطرهی این هشت سال دفاع مقدّس را نگذارید فراموش بشود. همین جزئیّات، همین چیزهایی که دوستان گفتند، همهی اینها مهمّ است. این کتابهایی که نوشته میشود مهم است، اینها ارزشمند است؛ صرفاً یک کار هنری نیست. البتّه خوشبختانه کار هنری خوبی هم دارد انجام میگیرد؛ هم در نگارش و ادبیّات، هم در سینما و اینطور کارها؛ کارهای خوبی خوشبختانه دارد انجام میگیرد. البتّه در بعضی جلوتریم، در بعضی عقبتریم؛ باید جلو برویم. از لحاظ هنری و از لحاظ جنبههای ادبی، کارهای باارزشی است؛ امّا مسئلهی اینها بالاتر از این کار هنری است. این فیلمی که این آقا میسازد، این کتابی که آن آقا مینویسد، در واقع یک تزریق سیمان به این پایههایی است که میخواهیم اینها را مستحکم کنیم، میخواهیم اینها را ماندگارتر کنیم؛ تقویت پایههای انقلاب است، تقویت پایههای پیشرفت کشور است، تقویت هویّت ملّی است؛ خیلی باارزش است.
و من عرض بکنم حقیقتاً این خاطرات، یک ثروت ملّی است؛ این خاطرات، ثروت ملّی است؛ متعلّق به آن شخص خاطرهگو و راوی هم نیست، مال همه است؛ باید بگویند، باید بنویسند. البتّه معلوم است - بارها هم گفتهایم، ظاهراً هم همینجور است - از مبالغه و اغراق و مانند اینها باید بکلّی صرفِنظر کرد؛ متنِ واقع - همان که اتّفاق افتاده - اینقدر فاخر و اینقدر زیبا و اینقدر معجزنشان است که احتیاج به هیچ اغراقی ندارد؛ آن اتّفاقی که افتاده، اینجوری است. همان که اتّفاق افتاده، همان را باید بگویند، باید زنده کنند، باید شیوههای هنری را استخدام کنند برای بهتر بیان کردن آن.1396/03/03
لینک ثابت
من از حوزهی هنری و از برادر عزیزمان آقای سرهنگی و دیگر برادران دستاندرکار واقعاً تشکّر میکنم؛ کارشان خیلی کار باارزشی است. دنبال کنند؛ هم این کار را یعنی شب خاطره را، و هم تنظیم این خاطرات و یادداشتها را؛ چقدر باارزش است. و همه جا [هم] هستند؛ ما یک تعداد معدودی از شخصیّتهای جنگ را میشناختیم، از اینها خاطراتی شنفته بودیم، بعد یواشیواش اینها رفتند در آذربایجان، در همدان، در لرستان، در خراسان، در اصفهان، اینجاوآنجا رزمندگان را پیدا کردند، خاطرات اینها را به رشتهی تحریر کشیدند، [خاطرات] زنده شد؛ دیدیم چه دنیایی است، چه دریایی است از حرف، از منطق، از روحیّه و روحیّهبخشی. این بسیار کار باارزشی است و همینطور ادامه بدهید این کار را. من بارها گفتهام ما تا پنجاه سال دیگر هم اگر دربارهی این هشت سال دفاع مقدّس حرف بزنیم و کار کنیم و کارهای نو انجام بدهیم، زیاد نیست؛ و گمان میکنم تا پنجاه سال دیگر هم به آن انتها نرسیم. البتّه از شیوههای خوب بایست استفاده کرد، از شیوههای هنری باید استفاده کرد.1396/03/03
لینک ثابت
در عرصهی هنری -خب شهید آوینی یک بسیجی است؛ فرض بفرمایید فلان هنرمندِ متعهّدِ علاقهمند، چه در عالم هنرهای تجسّمی، چه در شعر، چه در ادبیّات و امثال اینها، این یک بسیجی است1394/09/04
لینک ثابت
با تظاهرات بیرونی، بخشی از این مقصود انجام میگیرد، یعنی من مخالف نیستم با پردهنویسی و تندیس و سردیس و اسم خیابان مانند اینها -اینها چیزهای خوبی است؛ اینها لازم است، بیش از خوب- لکن اینها اصلاً کافی نیست؛ اینها یک بخش خیلی کوچکی از آن کاری است که باید انجام بگیرد. کار را عمقی انجام بدهید؛ سعی کنید اثر بگذارید بر روی ذهنها؛ مخاطبان خود را اقناع کنید با سخنان درست خودتان. این کار، فکر کردن لازم دارد. اصحاب فکر، مردمانی که دارای قدرت تفکّر هستند و مسائل را میفهمند، همراه با اصحاب هنر، کسانی که هنرِ ارائه دارند، هنر تبلیغ دارند -از نقاّش و شاعر و فیلمساز و نویسنده و امثال اینها- باید همه با هم دستبهدست هم بدهند، محصول کار چیزی از آب دربیاید که بر روی ذهن مخاطبین اثر بکند. یعنی آن توطئهای را که الان دارد اجرا میشود -نه اینکه دارد برنامهریزی میشود؛ برنامهریزیاش خیلی قبل شده؛ الان دارد در کشور اجرا میشود- خنثی بکند. این کار، هم بهعهدهی دولتیها است، هم بهعهدهی مردمان مؤمن است، هم مسئولین رسمی، هم مسئولین غیر رسمی؛ هرکسی که تعهّدی دارد، در این زمینه باید فعّالیّت کند. یک قلمِ کار همین کار شما است؛ یعنی کار احیاء مفهوم شهادت و ارزش شهادت و ارزش شهید.1394/07/13
لینک ثابت
درگذشت تأسفبار هنرمند و نویسندهی متعهد و مجاهد آقای امیرحسین فردی رحمةاللهعلیه را به همهی اصحاب ادبیات و هنر انقلاب و به خانواده و بازماندگان و یاران همراه ایشان تسلیت عرض میکنم.
این هنرمند مؤمن و سختکوش از پیشکسوتان در عرصهی فعالیتهای ادبی دوران انقلاب و از بنیانگذاران هستههای جوانان هنرمند انقلابی و در شمار برجستگانی بود که نهال پرطراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عنود و همراهان سست عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش پاسداری کردند و به شکوفایی و باروری امروز رساندند.1392/02/07
لینک ثابت
نگاه به هنر اسلامی و سینمای دینی باید نگاهی بلندمدت و همراه با برنامهریزی دقیق و امید به آینده و بهرهگیری مناسب از ابزار هنر برای تأثیرگذاری حداكثری باشد...
در این عرصه جوانهای مؤمن، باطراوت و شاداب و دارای نگاه نو و همت بلند، موتور محرك برای حركت رو به جلو هستند و پیشكسوتان نیز باید با بیان تجربیات خود و تربیت نیروهای جدید و كارآمد، به این حركت شتاب بیشتری ببخشند...
یكی از مسائل دروغی كه در دنیا تبلیغ میشود، این است كه میگویند هنر نباید با سیاست آمیخته شود، در حالی كه مجموعههای هنری غرب، از جمله هالیوود، كاملاً سیاسی هستند و اگر اینگونه نبود، چرا به فیلمهای ضد صهیونیستی ایران اجازهی حضور در جشنوارههای سینمایی را نمیدهند؟1391/12/01
لینک ثابت
یک عدهای هستند که به مسائل کشور اصلاً اهمیت نمیدهند. من آدمهائی را مشاهده کردم که مدعی میهندوستی و مدعی عاشق این آب و خاک بودند، اما به مسائل این آب و خاک اهمیت نمیدادند. هشت سال در این کشور جنگ بود؛ این جنگ را جمهوری اسلامی که راه نینداخته بود؛ بر جمهوری اسلامی تحمیل شده بود. خب، آنهائی که با جمهوری اسلامی مخالفند، در این جنگ باید چه موضعی میگرفتند؟ باید چه کار میکردند؟ دولت، دولت جمهوری اسلامی است؛ اما ملت، ملت ایران است؛ شهر دزفول است، خرمشهر است، تهران است؛ چرا نسبت به آن بیتفاوت ماندند؟ چرا شعرای مطرح، هنرمندهای مطرح، رماننویسهای مطرح، مقالهنویسهای مطرح، روشنفکرهای مطرح، نسبت به این قضیه بیتفاوت ماندند؟ آیا این بیتفاوتی عیب نیست؟ این بزرگترین عیب است. ایران که ایران است؛ مگر دشمن به این کشور حمله نکرده؟ هیچ وسیلهی دفاعی ندارند. حداکثر دفاعی که میتوانند از خودشان بکنند، این است که بگویند ما نسبت به جمهوری اسلامی بدیم؛ این تعصب نگذاشته است که ما در مورد ایران، در مورد تهران، در مورد خرمشهر، در مورد جوانهای این کشور، در شعرمان یا در نثرمان یا در رمانمان، یک کلمه حرف بزنیم. خود همین دفاع از خود - که حداکثر چیزی که میتوانند بگویند، این است - برای آنها بزرگترین ننگ است که یک چنین تعصبی بر ذهن و روح و قلم و دل یک جمعی حاکم باشد.1391/05/14
لینک ثابت
ما که اینجور در مواجههی با فشار عظیم تبلیغات جهانی قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، برای فشار آوردن به فرهنگ داخلی ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهای باقی نمیماند. اگر مبارزهی با استکبار هست، اگر میل به ایستادگی و مقابلهی با دخالت اجنبی هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است. بنابراین در کار فرهنگی باید دنبال چه باشیم؟ دنبال تولیدات. در دیداری که هفتهی گذشته با دانشجوها داشتیم- که خوب، خوشبختانه تماس و ملاقات ما با دانشجوها کم نیست- من دیدم این جوانهای انقلابی، این بچههائی که امید فردای ما هستند، از تشکلهای مختلف و از خود نخبهها- خارج از تشکلها- روی تولید کالای فرهنگی تکیه کردند؛ اینکه ما چقدر تولید کالای فرهنگی میکنیم و چقدر باید بکنیم. خوب، یک کار مفصلی هم اینجا کردید، که حالا ممکن است من بعدها به طور خصوصی هم مواردش را تذکر بدهم.نکتهی دوم در این زمینه این است: حالا بعد از آنکه مصرف فرهنگی را پیدا کردیم، قلمی که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره میخواهیم فیلم بسازیم. مثلًا میخواهیم ده تا فیلم انقلابی بسازیم؛ ده تا فیلمی که حامل ارزشها باشد. یا میخواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جوری باشد، با چه قوّتی، با چه استحکامی، با چقدر مایهی علمی و هنری که در آنجا به کار برده میشود؟ اینها خیلی کارهای سخت و ظریفی است.1389/06/08
لینک ثابت