شعر آئینی / شعر دینی / شعر آیینی
مدّاحی یک هنر منحصربهفرد است؛ یعنی ما شبیه این را نداریم در جاهای دیگر. جاهای دیگر، ابتهال و از این چیزها هست امّا با مدّاحی فرق دارد؛ مدّاحی یک هویّت دیگر و یک حقیقت دیگری است و گفتیم نوع رابطهی مخاطب این هنر و هنرمند، یک نوع خاصّی از رابطه است؛ دل را صفا میدهد؛ دل مخاطب را صفا میدهد و روشن میکند دل او را؛ این اشکی که میبینید جاری میشود، این اشک از دل برمیخیزد. اشک از دل:
خاکِ دل آن روز که میبیختند
شبنمی از عشق در او ریختند
دل چو به آن قطره غماندود شد
بود کبابی که نمکسود شد
دیدهی عاشق که دهد خونِ ناب
هست همان خون که چکد از کباب
این اشکها از دل برمیخیزد، مال دل است، دل را صفا میدهد. بعد مستمع را به عمق تاریخ میبرد، مستمع را در حال حاضر نگه نمیدارد؛ مدّاح میبرد این دل را به عمق تاریخ، حقایق تاریخی را برایش مشخّص میکند. بعد به او معرفت دینی و اخلاقی و سیاسی میبخشد؛ یعنی مدّاح همهی این کارها را انجام میدهد. [پس مدّاحی] هم معرفت دینی است، هم معرفت اخلاقی است، هم معرفت سیاسی است. مکرّر عرض کردهایم این شعرهایی که اوّل منبر میخوانید، اگر شعرهای اخلاقی باشد، خیلی باارزش است؛ هم شعرهای معرفتی و هم شعرهای اخلاقی [باشد؛] مثل بعضی از غزلیّات صائب -و نه همهاش- اینها باارزش است. امروز هم بحمدالله شعرای آئینی ما در کارند.
من این را هم عرض بکنم که شما و شعرای آئینی به هم کمک میکنید؛ یعنی شما که مدّاح هستید موجب اعتلای شعر آئینی میشوید؛ یعنی شما وقتی شعر را تکرار میکنید و میخوانید، شاعر را به هیجان میآورید، حقیقتاً شاعر را وادار میکنید شعر را بالا میبرد. بنابراین، شما به شاعر کمک میکنید، شاعر هم به شما کمک میکند؛ وقتی شما شعر خوب را در منبر میخوانید، در حقیقت جایگاه خودتان را ارزشمند میکنید.1400/11/03
لینک ثابت
خوشبختانه ما امروز در مجموعهی کشور، شعرای متعهّد زیادی داریم. البتّه نمیگویم همه؛ کسانی هم هستند که بکلّی از این وادی دورند ــ که من تا حدودی بیاطّلاع هم نیستم از وضع آنها و شعرشان و مبلغ ارزش و وزن و وزانت شعرشان ــ لکن بحمدالله عمدهی جریان شعری انقلاب دارای تعهّد است؛ چه آنچه مربوط به شعر آئینی است، چه آنچه مربوط به شعر اخلاقی است، چه آنچه مربوط به شعر سیاسی و انقلابی است، چه آنچه مربوط به ارزشهای اخلاقی و توحیدی و مانند اینها است، چه آنچه مربوط به شعر حِکمی است.1398/02/30
لینک ثابت
درگذشت شاعر قرآن و عترت جناب آقای حبیبالله چایچیان (حسان) را به جامعهی ادبی کشور و شعرای ولائی و آئینی و بخصوص به خانواده و بازماندگان گرامی ایشان تسلیت عرض میکنم و حشر با اولیاء الهی را از خداوند برای ایشان مسألت مینمایم و شعر خوشلفظ و از دل برآمدهی این شاعر عزیز در شمار یادگارهای ارزندهی شعر دینی و آئینی روزگار ما است و در خاطرهها و زبانها خواهد ماند انشاءالله. خداوند درجات وی را عالی فرماید.1396/09/11
لینک ثابت
شعر، یک ثروت ملّی است؛ همهی انواع شعر -غزل، قصیده، رباعی، قطعه، مثنوی یا انواع شعرهای بهاصطلاح نوع قدیمی یا حتّی شعرهای نیمایی- اینها همه ثروت است، ثروت ملّی است؛ اینکه این ثروت در چه راهی بنا است مصرف بشود، مهم است؛ سعیای در کشور وجود داشت و الان هم وجود دارد که این ثروت در خدمت مفاهیم و عناوینی غیر از آنچه انقلاب به ما داد و ارائه کرد و تثبیت کرد، به راه بیفتد؛ این سعی وجود دارد؛ از اوّل انقلاب هم البتّه وجود داشت. علّت هم این است که قبل از انقلاب شعرای خوبی داشتیم؛ شعرای بزرگی داشتیم که در انواع مختلف شعر، در کیفیّتهای گوناگون و در درجات مختلف شعر میگفتند؛ لکن آنچه در میان آن شعرها به درد این ملّت میخورد، زیاد نبود، کم بود؛ چه شعر قدیمی -و به قول آقایان، کلاسیک- و چه شعرهای نو.
خب ما در محیط ادبیِ آن روز بودیم، میدیدیم؛ کسانی بودند، شعر میگفتند، شعر نو میگفتند، داعیهی نوگرایی و نواندیشی هم داشتند، امّا در واقع هیچ خدمتی به پیشرفت کشور و تجدّد واقعی و صحیح کشور نمیکردند. خیلی از همانهایی که شعر نو میگفتند و افتخار میکردند و پُز این را میدادند که در خدمت مفاهیم نو هستند، در دستگاههای دربار و وابستگان دربار و مانند اینها نوکری میکردند؛ [یعنی] نمیشود گفت آنجا همکاری میکردند؛ بهمعنای واقعی کلمه نوکری میکردند؛ خب ما بعضیهایشان را از نزدیک میشناختیم، بعضیها را هم دورادور؛ هم کارهایشان را میدیدیم، هم میشناختیم. شعر در خدمت مفاهیم انقلاب نبود؛ شعر در خدمت مفاهیم آگاهی و بیداری کشور نبود؛ نه اینکه هیچ نبود، کم بود، خیلی کم بود؛ نسبت به آنچه باید میبود، کم بود؛ آن چیزهایی هم که بود، جوری نبود که عامّهی مردم و طبقهی محتاجِ راهنمایی و راهبری از آن استفاده کنند.
شما ملاحظه کنید در بین شعرای نوپردازِ آن روز -آن تراز اوّلهایشان و بالاهایشان- آن که شعرش مثلاً در خدمت اینجور مفاهیم بود، بیشتر از همه اخوان بود؛ منتها شعر اخوان شعری است که خیلیها از آن اصلاً چیزی درست نمیفهمیدند؛ آنچنان رمزی و نمادین حرف میزد که خیلیها نمیفهمیدند؛ بله، بعضیها که وارد بودند و با این زبان آشنا بودند میفهمیدند؛ بعضیهای دیگر [از شعرا] هم که اصلاً در این وادیها نبودند و وارد نبودند، در خدمت مفاهیم دیگری بودند. شعرای کلاسیک هم همینجور. البتّه گوشه و کنار شعرائی که برای مسائل مذهبی شعر بگویند یا برای مسائل انقلابی شعر بگویند بودند، امّا خیلی کم؛ شعر در خدمت مفاهیم پیشبرندهی کشور و بصیرتافزایی کشور نبود.
بعد از انقلاب آن روال بههم خورد؛ جوانانی پیدا شدند، افراد صاحبهمّتی پیدا شدند. همین جوانهایی که بعد بحمدالله جایگاههای شعری بالاتری هم پیدا کردند -مثل مرحوم حسینی، مثل همین مرحوم قیصر امینپور یا آقای علی معلّم که [ایشان] نیستند در جلسهی ما و بعضیهای دیگر که اینها آن جوانهای اوّل کار انقلاب بودند- حقیقتاً خدمت کردند؛ یعنی انقلاب را وارد یک مقولهی جدیدی کردند. امثال اینها واقعاً خدمت کردند؛ تعداد محدودی بودند لکن روزبهروز این دایره وسیعتر شد. البتّه بنده میبینم گاهی آثار شعری دیگری را که در خدمت مفاهیم دیگر است؛ حالا در بعضی عناد نسبت به مفاهیم اسلامی و انقلابی هم هست، در بعضی نه، عنادی نیست -که گاهی میآیند و میآورند برای ما شعرها را، نگاه میکنم میبینم- لکن امروز در سطح عمومی کشور، غلبه با شعری است که باب انقلاب است؛ حالا یا مفاهیم مذهبی است یا مفاهیم انقلابی است یا مفاهیم مربوط به دفاع مقدّس و مسائل اینجوری است؛ انواع و اقسام شعرها. امروز این ثروت خوشبختانه در این جهت دارد به کار میافتد.
تا چند سال قبل از این مایهی شعری بود، [امّا] رتبهی شعری کم بود، بالا نبود؛ خوشبختانه رتبهی شعری هم پیش رفته، بالا رفته؛ انسان این را مشاهده میکند از شعرهایی که میخوانند. خب، بنده گاهی اوقات آن اوایل در همین جلسهی نیمهی ماه رمضان -که خب چندین سال است دیگر، شاید سی سال مثلاً یا بیشتر یا کمتر- میشنفتم، گوش میکردم امّا واقعاً حرص میخوردم از شعری که خوانده میشد؛ چون میدیدم سطح شعرها، سطح مناسب و مطلوبی نیست. حالا نه! واقعاً هرکدام از این دوستان که شعر میخوانند، آدم احساس افتخار میکند، احساس میکند که الحمدلله کار دارد پیش میرود؛ یعنی شعر -خود این مایهی روینده و بالنده و پیشرونده- همینطور مدام دارد میبالد و پیش میرود؛ شعر اینجوری است، یعنی هنر اینجوری است؛ خیلی از حقایق اینجوری است که بمرور زمان در داخل کشور اگر روی آن کار بشود، همینجور است؛ مثل یک درختی که روزبهروز بالندگی آن بیشتر میشود، اگر برسند به این درخت، در جای خود مراعات بشود، مراقبت بشود، آبیاری بشود، هَرَس بشود و امثال اینها، این روزبهروز رشد پیدا میکند و منافع او و میوهدهی او بیشتر میشود. این حالت الان در شعر کشور خوشبختانه وجود دارد. بنابراین این دو خصوصیّت هست؛ هم شعر -یعنی این ثروت عظیم انسانی- بالنّسبهی به بخشهای دیگر، در خدمت مفاهیم خوب است؛ هم همین [شعری] که در خدمت این مفاهیم است، سطحش سطح بالایی است، سطح خوبی است و رو به رشد است و رو به پیشتر رفتن است؛ این دو نکته وجود دارد.1396/03/20
لینک ثابت
حالا فرض کنید که همین قضایای شام، همین قضایای مدافعین حرم، خب جا دارد که دربارهی این، مثلاً صدها شعر گفته بشود. یا فرض کنید قضایای عراق؛ قضایای عراق خیلی قضایای مهمّی است؛ البتّه آن را شاید یک مقداری آدم بتواند حق بدهد به مردم، [چون] اغلب مردم ما از حقیقت قضیّهی عراق و آنچه در عراق پیش آمد -کاری که آمریکاییها میخواستند در عراق بکنند و چطوری سرشان به سنگ خورد و چه عواملی این حالت را به وجود آورد- قاعدتاً خبر ندارند، امّا خب واقعاً یک قضیّهی عجیبی است قضیّهی کشور عراق؛ کشور عراقِ صدّام حسین، تبدیل بشود به کشور عراق شهید حکیم! اصلاً شما ببینید این فاصله چقدر است؟ اصلاً قابل تصوّر نیست این فاصله؛ این، اتّفاق افتاده. خب دربارهی این صدها بلکه هزارها شعر باید گفت، باید منظومه گفته بشود.1396/03/20
لینک ثابت
قرآن را باید فهمید؛ ما دوریم از قرآن. از این دوریِ ما از قرآن، دشمن دارد استفاده میکند. دشمن روزبهروز در ما بیایمانی را تزریق میکند، لاابالیگری را تزریق میکند، وابستگی به خود را تزریق میکند. نگاه کنید به دولتهای اسلامی، نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم، در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند! این ناشی از دوری از قرآن است. ما اگر به قرآن نزدیک بشویم، همهی این حفرهها پُر خواهد شد؛ همهی این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛ هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد. معنای اینکه ما میگوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم، زندگی درست خواهد شد، این است. معارف قرآنی وجود دارد، این معارف باید تبدیل بشود به گفتمانهای عمومی در بین مردم؛ آنقدر تکرار بشود، آنقدر کار بشود، آنقدر دربارهاش تحقیق بشود، آنقدر بنویسند، آنقدر شعرا و اُدبا و هنرمندان دربارهی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بیّنات جامعهی اسلامی؛ البتّه این نشدنی نیست، دور از دسترس هم نیست، خیال نکنند که حالا این کارها را اگر بخواهیم بکنیم، صد سال طول میکشد؛ نه، اگر اهل دل و اهل دین همّت بکنند، این کارها خیلی زود تحقّق پیدا میکند؛ باید اینجور دنبال قرآن رفت.1396/02/07
لینک ثابت
مدّاحان اهلبیت (علیهمالسّلام) امروز بحمدالله زیادند -هم در تهران، هم در شهرها، ملاحظه کردید امروز از شهرهای مختلف آمدند برنامه اجرا کردند و چقدر هم زیبا، چقدر هم خوب- این یک پدیده است؛ یک پدیدهی کمنظیری است. البتّه در زمانهای قدیم داشتیم، دورهی جوانی ما هم بود؛ [امّا] اوّلاً خیلی محدود بود، ثانیاً از لحاظ تنوّع رفتارها و خواندنها و محتواها و قالبها اصلاً قابل مقایسهی با امروز نبود؛ امروز این پدیده رشد پیدا کرده و بهصورت عجیبی در سرتاسر کشور گسترده است. خب، این پدیده، یک پدیدهی انسانی است؛ علاوه بر آن، یک پدیدهی ایمانی است؛ علاوه بر آن، یک پدیدهی هنری است؛ این را چهکار باید کرد؟ چهجوری بایستی به نفع اسلام و مسلمین -که موجب رضای خدا است- از این استفاده کرد؟ من خواهش میکنم که به این فکر کنید. هدف همهی حرکات و کارهای ما بایستی خدا باشد؛ ما نام کسانی را میآوریم که در هیچ حالی از حالات، از یاد خدا و از احساس وظیفه و حرکت برای خدا غافل نبودند؛ باید کارمان برای خدا باشد؛ آن، به دردمان خواهد خورد. این متاع دنیا، این تحسین و تمجید دنیا، این استفادهای که انسان در این برههی از زندگی خود میبرد و از اینطور چیزها، که ارزشی ندارد؛ باید خدای متعال را راضی کرد، رضای الهی است که برای انسان ارزش دارد.
حالا چهکار کنیم که این منطبق با رضای الهی بشود؟ دو چیز داریم: یکی قالب؛ یکی محتوا. قالب خیلی خوب است، مدّاحی یک شیوهی کار هنری مخصوص خود است؛ سعی کنید این شیوهی کار را با شیوههای خواندن هنریِ دیگر مخلوط نکنید. اینجور نباشد که ما شعری در مصیبت یا در مدح بخوانیم، امّا قالب این شعر فرض کنید که، قالب یک ترانهای باشد که فلان آدمِ دور از دین و دور از معنویّت و دور از این حرفهایی که شما میزنید دارد زندگی میکند و غرق در مادّیّات و فساد است [خوانده]؛ این را مراقبت کنید، این چیز مهمّی است. آنچه خدای متعال به شما داده -یعنی صوت خوش، حنجرهی گرم، ذهن مناسب، انگیزه- یک نعمت است؛ این نعمت را باید شکرگزاری کرد.
بخش محتوا هم همینجور است. در بخش محتوا، اوّلاً مسئله، مسئلهی منقبت اهلبیت (علیهمالسّلام) و دلها را نزدیک کردن به محبّت و معرفت ایشان است. ما انصافاً از لحاظ معرفت اهلبیت خیلی عقبیم؛ هرچه بتوانیم بیشتر معرفت پیدا کنیم، این برای هر انسانی فضیلت است؛ پس بنابراین، این را وجههی همّت قرار بدهید و مردم را بامعرفت کنید؛ یکی از کارهای محتوا این است. یکی از کارهای محتوا این است که مردم را با وظایف دینیشان آشنا کند. امروز شعرهایی که بعضی از این برادرها خواندند، همینجور بود. نگاه به دنیای روز، نگاه به وظایف، نگاه به جبههبندیهایی که وجود دارد، این [کار] از عهدهی شما برمیآید. شما میتوانید گفتمانسازی کنید. آنچه من انتظار دارم از جامعهی مدّاح -که امروز بحمدالله، هم زیادند، هم باکیفیّتند، هم ارزشمدارند- این است که بتوانید گفتمان در جامعه به وجود بیاورید، فکر به وجود بیاورید. گفتمان یعنی آن فکری، آن اندیشهی عملیای که رواج پیدا میکند در بین مردم و میشود سکّهی رایج؛ این گفتمان است. در هر برههای از زمان لازم است که یک سکّهی رایجی دست همهی مردم باشد؛ این کار را شما میتوانید بکنید.
یک روز، روز دوران دفاع مقدّس بود، لازم بود مردم آماده بشوند برای دفاع یا برای پشتیبانی؛ شعرای ما و مدّاحهای ما در آنوقت نقشهای خوب ایفا کردند. البتّه بعضی هم دامنشان را برچیدند و یک کناری نشستند؛ ازاینقبیل هم داشتیم، امّا یک عدّهای وارد میدان شدند و تأثیر گذاشتند. اینکه شما امروز از فکّه و شلمچه میگویید، خب فکّه و شلمچه مال سی سال قبل است امّا فکّه و شلمچه از یاد نخواهد رفت و در تاریخ این کشور خواهد ماند؛ چرا؟ چون نقش ایفا کرده، چون اگر امروز شما استقلال دارید، اگر آزادی دارید، اگر عزّت دارید، اگر هویّت دارید، اگر دشمن بر شما مسلّط نشده است، اگر ناموستان محفوظ است، این بهخاطر همان فکّه و شلمچه است. شعرا و مدّاحها در این زمینه نقش ایفا کردند. گفتمان آن روز، گفتمان حضور در آن دفاع بود. هر برههای از زمان یک نیاز فکریای وجود دارد؛ این غیر از سیاستبازی و غیر از سیاسیکاری است، این نگاه به نیاز کشور است، نگاه کنید ببینید نیاز کشورتان، نیاز ملّتتان، نیاز این برههی از تاریختان چیست، آن را وجههی همّت قرار بدهید.
خوشبختانه امروز شعرای مذهبی ما که در مرثیه و مدح حرف میزنند -همین اخیراً برای من کتابهایی را آوردند؛ در مورد توحید، در مورد عاشورا، در این زمینهها کارهای خوب خیلی انجام گرفته- شعرای گشادهزبان و باذوق و مضمونیاب و مضمونساز و خوشلفظ و خوشمعنا هستند. بحمدالله مدّاحان خوشحنجره و خوشصوت و گرم و گیرا هم هستند؛ این خیلی فرصت بزرگی در اختیار کشور ما و ملّت ما است؛ از این باید استفاده کرد، نگذارید منحرف بشود. من سالهای گذشته راجع به مسائل مدّاحی و بعضی از آسیبها اشارههایی کردهام، نمیخواهم بیش از آن بگویم، امّا خود شما جامعهی مدّاحان کشور، تکتک کسانی که بر منبر ستایشگری اهلبیت (علیهمالسّلام) قرار میگیرید و این افتخار را دارید، به فکر باشید؛ آسیبشناسی کنید و این را بهصورت یک متاع کاملی دربیاورید، روزبهروز هم ترقّی و رشد پیدا خواهد کرد و خدا را از خودتان راضی خواهید کرد، اهلبیت را از خودتان راضی خواهید کرد.
نوکری امام حسین و اهلبیت (علیهمالسّلام) به معنی واقعی کلمه این است که انسان بتواند افکار اینها را، خطّ مشی اینها را، جهتگیریهای اینها را در جامعه روزبهروز گسترش بدهد؛ و این [کار] است که کشور ما را و جامعهی ما را و نظام ما را و مردم ما را عزّتمند و پابرجا خواهد کرد و مشکلات را برطرف میکند. اگر چنانچه ما یک ملّت باهویّتِ باثباتِ پابرجای مدیریّتشدهی خوب و برخوردار از استقلال و آزادی داشته باشیم، اسلام، تجسّم واقعی خودش را در ملّت ما نشان خواهد داد و تبلیغ اسلام خواهد شد که از این تبلیغاتی که ما میکنیم، خیلی خیلی بهتر و بیشتر [است]. این، یکی از ارکانش کار شما است.1395/12/29
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تأکید بر اهمیت محتوای اشعار دینی، خاطرنشان کردند: مدح و مصیبت ائمه (علیهمالسلام) بخش مهمی از شعر دینی است اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقهی درست بهکار برده شود و از برداشتهای عامیانه و سطحی، و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود.
حضرت آیتالله خامنهای، متصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز را رسالتی مهم برای شعر و شاعران دینی خواندند و افزودند: پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (صلواتاللهعلیهم) همگی اهل مبارزهی شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز بهدست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند.1395/12/05
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: مبارزه با ظالمان منحصر به مبارزه با شمشیر نیست و امروز تبلیغات در دنیا حرف اول را میزند که میتوان با ابزار بیان و شعر با ظالمان مبارزه کرد و در سالهای اخیر نیز نمونههای بسیار خوب و امیدوارکنندهای دراینخصوص تولید شده است.1395/12/05
لینک ثابت
ایشان با اشاره به ظرفیت عمیق احکام و معارف اسلامی، بر استفاده از این مضامین عالی در اشعار دینی تأکید کردند و گفتند: مفاهیم بلند و درسآموزی در ادعیه و مناجاتها بهویژه در صحیفهی سجادیه وجود دارد و میتوان از این اقیانوس و دریای موّاج در اشعار مذهبی استفاده کرد.1395/12/05
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای، هدف از هجمه به سبک زندگی اسلامی را ایجاد عزم، اراده و حرکتی مطابق با میل دستگاههای غربی خواندند و خاطرنشان کردند: در مقابل این هجمه، دفاع کردن و دور خود حصار کشیدن کافی نیست، بلکه میتوان با تبیین سبک زندگی اسلامی و بیان مفاهیم و مبانی اخلاقی، سیاسی و فرهنگی در قالب شعر به وظیفهی خود عمل کرد.
ایشان همچنین با اظهار خرسندی از پیشرفت شعر دینی و افزایش شاعران فعال در سرودن شعر دینی، افزودند: شعر خوب، بسیار تأثیرگذار و ماندگار است و ما امروز به شاعرانی احتیاج داریم که از لحاظ تراز شعری همچون حافظ، سعدی و صائب تبریزی باشند که این هدف با کار، تلاش، مطالعه، خواندن شعرهای بزرگان و بهکار بردن الفاظ خوب در اشعار، دستیافتنی است.1395/12/05
لینک ثابت
و آخرین مطلب هم راجع به شعرهای آئینی است. خب، بعضی از شعرای ما که خوشبختانه بعضی از دوستان شعرای آئینی هم اینجا الان تشریف دارند، انصافاً خوب شعر میگویند؛ شعرهای مضموندار خوب راجع به ائمّه (علیهمالسّلام) -چه مراثیشان، چه مدایحشان، چه مناقبشان- و خیلی حرفهای خوبی در شعرهایشان هست لکن بعضی هم نه. کاری کنیم که شعرهای آئینی یک مجموعهای از معارف ائمّه باشد؛ یعنی وقتیکه این شعر را شما دادید به مدّاح و فرض کنید این را در جلسه خواند، این بهقدر چند منبر خوب -که همینجور هم هست- اثر بگذارد. یعنی اگر واقعاً مضامین خوب باشد -فرض کنید این شعری که آقای انسانی در جلسه میخواند- اگر شعرش شعر خوبی باشد، چون از شیوهی هنری استفاده میشود بهقدر چند منبر خوب اثر میگذارد؛ اگر نه، شعرش همین حرفهای متعارف و معمولی و مثلاً همین چیزهایی که ارزش بیان آنچنانی ندارد جز برای گریه گرفتن -که خب گریه گرفتن هم البتّه یک امتیازی است- لکن [هدف] فقط این نیست. ما نگاه کنیم به شعرهایی که امثال کُمِیت و دِعبل و مانند اینها دربارهی ائمّه (علیهمالسّلام) گفتند، ببینیم آنها چهجوری میگفتند، چه میگفتند، چه مضامینی را در آن قصاید بلند میگنجاندند؛ اگر انسان بخواهد شعر خوب بگوید باید اینجور شعری را بگوید. اگر اینها در اختیار مجموعهی ادارهکنندگان این جلسات باشد، البتّه خیلی باارزش است.1395/03/31
لینک ثابت
شما بهعنوان مدّاح وقتی میخواهید راجع به فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صحبت کنید، اینها را باید بگنجانید در بیاناتتان، در شعرتان، در مدیحهتان. بله، مقامات معنوی ائمّه (علیهمالسّلام) و فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) وقتی گفته میشود، دل مستمع روشن میشود، وقتیکه شما مقامات معنوی را میخوانید، دل انسان روشن میشود، حالت حضوری پیدا میکند، حالت خضوعی پیدا میکند، این خیلی خوب است، اینها به جای خود محفوظ و لازم است لکن کافی نیست. حالا که حالت حضور پیدا شد، حالا که دلتان روشن شد، باید درس بگیریم؛ درس در این جملاتِ کاربردی است؛ یعنی بایستی کوشش بشود در هر منبری -چه در فاطمیّه، چه در عاشورا، چه در اوقات دیگر- درس از ائمّه (علیهمالسّلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرّب الیالله گنجانده بشود. ما باید درس بگیریم، یاد بگیریم. صِرف محبّت کافی نیست. البتّه محبّت کارساز است امّا کافی نیست، ولایت لازم است. ولایت یعنی تولّی کردن، دنبالهروی کردن، دست به دامن اینها زدن؛ راهی را که اینها رفتهاند انسان آن راه را برود؛ این لازم است.
این یک نکته است که به نظر بنده در کار مدّاحی -بخصوص گویندگان، بهمعنای شعرایی که شعر میسازند- مورد توجّه باید قرار بگیرد: گاهی انسان میبیند که فضائلی را ذکر میکنند که حالا در هیچ روایتی و در هیچ جملهای از معصوم هم این فضیلت وجود ندارد [و درواقع] فضیلتی هم نیست. گفت: «آنکه بسنجید رُخت را به ماه ز اشتباه» در واقع از قیمت تو کاست؛ به ماه تشبیه کردن و به خورشید تشبیه کردن چیزهایی نیست که ارزشی برای آن مُشبَّه بهوجود بیاورد، آنهم مثل این بزرگوارانی که مقامات معنویشان، مقامات الهیشان آنچنان است که چشم اهل معنا را خیره میکند، چه ماها که آن چشم را هم نداریم که بخواهیم بفهمیم. گاهی هم کلّیّاتی گفته میشود که از آن چیزی فهمیده نمیشود و مستمع استفادهای نمیکند. پس من جملهی اوّلم به شما برادران عزیز این است که در مدح این بزرگواران -چه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، چه ائمّهی هدا (علیهمالسّلام)- حتماً از مباحث کاربردیای که در زندگی اینها هست استفاده بشود.
یک نکتهی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعهی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است که خب امروز اینجا شنیدید در بخشهای مختلفی راجع به مدافعین حرم و مسائل جاری روز؛ اینها خیلی مسائل مهمّی است، اینها مسائل اساسیای است؛ نباید خیال کنیم که اینها از حیطهی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورندهی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعیاش هستیم، در زمینهی مسائل جاری سیاسیِ کشورش -همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود- این بزرگوار چقدر تلاش میکرد، چقدر زحمت میکشید. پیغمبر اکرم نمینشست فقط احکام نماز و روزه و توجّه و عبادت و نماز شب را به مردم یاد بدهد؛ نه، در همین مسجد مردم را جمع میکرد، آنها را به جهاد دعوت میکرد، آنها را به وحدت دعوت میکرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت میکرد؛ همین حرفهایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِنظر کرد.1395/01/11
لینک ثابت
این سنّت نوحهخوانی و رفتارهایی که در نوحهخوانی انجام میگیرد، کارهای بسیار مهمّی است؛ اینها استثنائیِ جامعهی شیعه است، یعنی مخصوص ما است؛ در جاهای دیگر، به این شکل در مراسم مذهبی وجود ندارد؛ این از امتیازات ما است؛ این را باید پرمحتوا کرد، پرمضمون کرد. به این چیزها اگر انشاءالله توجّه بشود، جامعهی مدّاح یکی از اثرگذارترین پیشروان اصلاح در نظام فکری و عملی جامعهی ایران خواهد بود، و این میتواند تحقّق پیدا کند... خوشبختانه امروز، شعر خوب هم کم نداریم؛ شعرای خوب، شاعران دینی و آیینی، شعرایی که دربارهی مسائل گوناگون شعر میگویند و شعرهای خوب میگویند.1393/01/31
لینک ثابت
علاوه بر جنبهی شعری محض، دو خصوصیّت دیگر هم در آقای مشفق هست كه قابل توجّه است: یكی اینكه شعر ایشان در خدمت هدفها قرار میگیرد؛ در خدمت هدفهای دینی و هدفهای انقلابی. از اوّل انقلاب - از قبل انقلاب هم شاید همینجور بوده؛ امّا آنچه من اطّلاع دارم در دوران انقلاب [است]- شعر ایشان، چه شعر مذهبی و به اصطلاح شعر آئینیای كه ایشان گفتند در مدایح و در موضوعات مربوط به ائمّه (علیهم السلام)، و چه شعرهایی كه دربارهی مسائل انقلاب گفتند، همهی اینها شعرهای مفید و اثرگذاری است.1392/04/10
لینک ثابت
شاعر زمان ما با این ویژگیهائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینیِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شدهاید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفتهی از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیانبرافکنِ سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشتهی شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجستهی ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسهسرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامهی فردوسی پر از حکمت است. او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی. همهی آنها حکیم بودند؛ سرتاپای دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمیگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم میخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمیتوانند بخوانند؛ اما او میتوانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلی عظمت دارد. این آشنائی با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، برای کسی که آن را بفهمد. سعدی که خب، واضح است؛ مولوی که آشکار است؛ جامی و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن میبینید. انسان به بیدل که میرسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیدهی دینی را مشاهده میکند. اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمهی شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعهی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد.1390/05/24
لینک ثابت