newspart/index2
نسبت حوزه و نظام اسلامی / حوزه‌های علمیه/ استقلال حوزه‌های علمیه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نسبت حوزه و نظام اسلامی

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده. کِی چنین چیزی در اختیار شما بود؟ امروز یک طلبه‌ی فاضل در تلویزیون می‌نشیند نیم ساعت حرف میزند، ده میلیون، بیست میلیون مستمع از روی شوق به حرف او گوش میدهند. کِی چنین چیزی برای من و شما در طول تاریخ روحانیت، از اول اسلام تا حالا، وجود داشته؟ این اجتماعات بزرگ کِی وجود داشت؟ این نمازجمعه‌ها کِی وجود داشت؟ این همه جوان مشتاق و تشنه‌ی معارف کِی وجود داشت؟ امروز این جوانهای دانشجو و غیر دانشجو را که مشاهده میکنید - حالا من دانشجوها را میگویم - همه‌شان تقریباً و تغلیباً مشتاقند از مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی چیزهائی را بشناسند و چیزهائی را بفهمند و سر در بیاورند. من و شما باید زمینه فراهم کنیم که بتوانیم به آنها جواب دهیم. این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟ علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟1391/07/19
لینک ثابت
نسبت حوزه و نظام اسلامی

این که یک آقائی در یک گوشه‌ای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همه‌ی وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونی، مکرر متعددی‌شان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتی حرام قطعی میدانیم. خیلی‌شان از روی لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهنده‌ی قدرشناسی از نظام اسلامی است. حالا یک معممی یک گوشه‌ای بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلی خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامه‌ای‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الی ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید برای شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مقاصد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
حوزه‌های علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند. آنها تلاش میکنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشه‌ای حرفی میزند، که علی‌الظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیده‌ی کلی نظام است، بزرگش میکنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست میکنند، برای اینکه فاصله‌ی بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصله‌ای وجود دارد. بنابراین حوزه‌های علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.
معنای حرف من این نیست که حالا همه باید از روز اول بیایند در مشاغل نظام کار کنند؛ نخیر، باید درس بخوانید. بنده از دوران مبارزات، خودم درگیر مبارزات بودم. در مشهد درس مکاسب و کفایه میدادم. خیلی از شاگردهای ما درگیر مبارزات بودند. از بس گرم کارهای مبارزاتی میشدند، به نظرشان می‌آمد که این حرفهای مکاسب و استدلالهای کفایه فایده‌اش چیست. مکرر بنده به آنها میگفتم: آقاجان! بی‌مایه فطیر است؛ باید مایه پیدا کنید. اگر مایه پیدا کردید، آن وقت میتوانید در منصب و جایگاهی مثل جایگاه امام بزرگِ عالی‌مقام، این حرکت عظیم را انجام دهید.1391/07/19

لینک ثابت
نسبت حوزه و نظام اسلامی

نظام، مرتبط و متصل و همزاد است نسبت به روحانیت. اگر روحانیت نبود، شما بدانید این نظام تشکیل نمیشد؛ این انقلاب پیروز نمیشد. بنده از قبل از انقلاب در محافل روشنفکری بوده‌ام، با گروه‌های سیاسی ارتباط نزدیک داشته‌ام، همه‌ی آنها را هم میشناختم، با خیلی‌هاشان هم بحث و جدل کرده بودیم. این را من از روی اعتقاد و با استدلال میگویم: اگر جامعه‌ی روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد؛ تا صد سال دیگر هم پیروز نمیشد. روشنفکران سیاسی ما که بعضی‌شان هم آدمهای خوبی بودند، دلسوز هم بودند - همه، آدمهای ناراه و منحرفی نبودند - توانائی‌اش را نداشتند، مقبولیت نداشتند، در بین مردم نفوذ نداشتند، نمیتوانستند بر دلهای مردم حکومت کنند. آن که میتوانست اولاً از حیث سطح، تمام کشور را فرا بگیرد، ثانیاً از حیث عمق و تأثیر، تا اعماق دلها نفوذ کند، روحانیت بود؛ که همه جا بود.1391/07/19
لینک ثابت
نسبت حوزه و نظام اسلامی

من سؤالم این است که در مقابل این همه نیاز، در مقابل این همه استفهام در داخل و در خارج، بر حسب اوضاع جدید اعتقادى عالم، بر حسب اوضاع جدید سیاسى عالم، جمهورى اسلامى به‌عنوان پایگاه دین اسلام و نقطه‌اى که ادّعا میکند اسلام در اینجا تحقّق پیدا کرده، براى عرضه کردن، چه چیزى در آستین آماده دارد و کدام غذا را براى این همه دهنهاى باز [آماده کرده است]؟ ما چه داریم؟ چه میخواهیم عرضه کنیم؟ سؤال این است. البتّه براى عرضه کردن، ما خیلى چیزها داریم. ما اگر همین موادّ خامى را که در اختیارمان هست ‌-که اسمش را موادّ خام میگذاریم، مثل عنصرِ از معدن درآمده‌ی طلا- یعنى همین آیات قرآن و همین احادیث، بدهیم در سطح دنیا، خودش خیلى است؛ ما کم نداریم. امّا من سؤالم این است که اگر چنانچه از فقه اسلام -بعد از هزار سال تجربه‌ی تحقیقِ حقیقتاً شگفت‌آور؛ گاهى تحقیقات فقها، از ظرافت و دقّت و ژرف‌نگرى در حدّ شگفت‌آور است؛ و بخصوص آن فقه پیچیده‌اى که در شیعه هست که فقه برادران اهل سنّت نسبت به فقهى که در بین علماى شیعه هست، آن پیچیدگى و فنّی‌گرى را ندارد؛ این خیلى فنّی‌تر، خیلى پیچیده‌تر، خیلى عمیق‌تر است؛ فقهاى ما کار عظیمى در این باب کرده‌اند؛ به‌هرحال همه‌ی آن مال اسلام است- سؤال بشود که بالاخره این منبع عظیم اسلامى در اختیار شما بوده و این مِتد هزارساله‌ی تجربه‌شده هم در اختیار شما است، پاسخ ذرّه‌ذرّه و دانه‌دانه‌ی مسائل زندگى چیست، شما در جواب خواهید ماند؛ همه‌ی ما در جواب خواهیم ماند. یعنى ما امروز به فراخور نیازى که وجود دارد و استفهامى که وجود دارد، پاسخِ حاضر و پول خُردى که میشود آن را در بازار خرج کرد نداریم. چرا، معادن عظیم و غنى و غالباً هم از جنسهاى فاخر در اختیارمان هست؛ امّا پولى را که میشود در بازار خرج کرد و میشود دست این و آن داد، نداریم. خب، چه کسى میخواهد این کارها را بکند؟ عرض من این است. این حرف من نیست؛ حرفى است که سالها است در حوزه مطرح است. این که کسى مثل جناب آقاى مصباح (ادام ا‌لله‌ بقائه و برکات وجوده) به این فکر بیفتند که بیایند این روال کار شما را به وجود بیاورند، ناشى از این سؤالِ چندده‌ساله در حوزه است. مسئله این است که آیا روال جارى و موجود حوزه‌هاى علمیّه براى پاسخ دادن به این نیازها کافى است؟ جواب این است که نه، کافى نیست. باید از چهارچوب‌هاى مستحکم و استخوان‌بندى قوىّ حوزه‌ی علمیّه و از امکانات فراوان فکرى و معنوى که در حوزه‌هاى علمیّه هست، وسایلى ساخت براى فراهم کردن پاسخهاى این استفهامهاى فراوان و ساختن آن انسانهایى که بتوانند مثل چشمه‌هاى جوشانى از معارف و احکام، بجوشند و نیازها و خلأها را پُر کنند.1368/11/01
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی