اسلام ناب محمدی / اسلام ناب/
طلبی که باید عرض بکنم در این باب، تبیین مراد ما از تحوّل است. تحوّل یعنی چه؟ تحوّل یعنی دگرگونی. میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود و تغییر پیدا کند؟ مهمترین مسئله این است. دشمنان نظام اسلامی هم میگویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [امّا] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است. آنها این دگرگونی را مطرح میکنند و متأسّفانه در داخل هم بعضیها به تبع آنها یا به تقلید آنها همان حرف را با تعبیرات دیگری بیان میکنند: مثلاً تغییر قانون اساسی یا تغییر ساختار نظام اسلامی؛ این همان حرف بیگانهها است، همان حرف دشمنها است، منتها عنصر داخلی گاهی از روی غفلت، از روی بیتوجّهی، گاهی هم با انگیزههای های دیگر، آن حرف را تکرار میکند. آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی میگذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی. دشمنان ایران اسلامی استکبار و صهیونیسم هستند؛ اینها با هویّت جمهوری اسلامی مخالفند؛ اگر میگویند تغییر، تحوّل، تغییر ساختار، انقلاب و امثال اینها، مقصودشان این است که هویّت جمهوری اسلامی تغییر پیدا بکند. هدف آنها حذف همهی چیزهایی است که مردم را به یاد انقلاب و به یاد اسلام میاندازد؛ اسلام ناب و اسلام انقلابی. آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئلهی ولایت فقیه مخالفند، با بیستودوّم بهمن مخالفند، با روز قدس مخالفند، با انتخابات در جمهوری اسلامی و حضور پُرشور مردم مخالفند، با هر چیزی که نشانهای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی در آن پُررنگ است مخالفند؛ نظرشان تغییر این چیزها است. اگر اسم تغییر ساختار میآورند، اسم تحوّل میآورند، مقصودشان این است که اینها را که اتّفاقاً اینها همه نقاط قوّت کشور ما است، نقاط قوّت جمهوری اسلامی است، میخواهند حذف کنند.1402/01/01
لینک ثابت
اصول انقلاب در درجهی اوّل، مثل حاکمیّت دین. اصلاً جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیّت دین خدا تشکیل شد؛ اصلاً برای این است که جامعه با شکل و هندسهی دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسهی دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بیّنات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتّفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلاً عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمّل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِنبابمثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشدهایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجستهای. یا استقلال کشور، یا مبارزهی با فساد، مبارزهی با بیعدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است.1400/10/19
لینک ثابت
امام هم در مورد اسلام و هم در مورد مردمسالاری بیانات روشن و محکم و قاطعی دارند. امام در مورد اسلام، اسلام متحجّرین و اسلام التقاطیّون را به طور قاطع رد میکنند. از سویی متحجّرین را رد میکنند، از سویی التقاطیها را، یعنی کسانی که به اسم اسلام حرفهای دیگران را به خورد مخاطبین خودشان و به خورد جامعه میدهند؛ اینها را امام به طور قاطع رد میکند. اسلام در نظر امام یک اسلامی است که عدالتخواه است، ضدّ استکبار است، ضدّ فساد است؛ اینها در بیانات امام روشن و واضح است؛ هم در وصیّتنامه هست، هم در این حدود بیست و چند جلد بیانات امام که چاپ شده؛ ملاحظه کنید. حالا ما که خودمان مستقیماً از زبان خود امام شنفتهایم؛ آنهایی که نبودند و ندیدند، اینها به این بیانات مراجعه کنند؛ متن فرمایشات امام روشن است.
اسلامی که امام به آن معتقد است ضدّ استکبار است؛ یعنی ضدّ آمریکا است؛ ضدّ سلطهطلبی بیگانگان است، ضدّ دخالت بیگانگان و قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشور است؛ ضدّ زانو زدن در مقابل دشمن است. اسلامِ ضدّ فساد؛ اسلامی که امام به آن معتقد است اسلام ضدّ فساد است، ضدّ ویژهخواری است؛ و این چیزهایی که مشخّص میشود در زمینههای حضور فساد در بعضی از بخشها، قطعاً اینها نقطهی مقابل اسلام است. اسلام، اسلامی است که با فساد مبارزه کند؛ دولتی اسلامی آن دولتی است که با فساد مبارزه کند. ضدّ تحجّر؛ ]یعنی[ افکار عقبماندهی قدیمیِ این جوری را وارد میدان زندگی کردن، از فکر نو اسلامی و فکر نو امام بزرگوار فاصله گرفتن. اسلام، ضدّ اشرافیگری است؛ اسلام طرفدار محرومان است. اسلام ضدّ اختلاف طبقاتی است، ضدّ فاصلههای ]بین[ فقیر و غنی است.
امام در یکی از نامههایشان به یک مسئولی -که این مربوط به همین اواخر عمر مبارک امام بزرگوار است؛ چند ماه قبل از رحلتشان- این جور مینویسند: «شما باید نشان دهید که مردم ما بر علیه ظلم و بیداد و تحجّر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمّدی را جایگزین اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلام، اسلام آمریکایی کردند»؛(۱۲) این مربوط به دیماه سال ۶۷ است، این جور نیست که بگوییم مال مثلاً دوران شور و نشاط انقلابی اوایل کار است؛ نه، امام چند ماه قبل از رحلتشان این را مرقوم فرمودند. خب، بنابراین نظر امام در مورد اسلام این جوری است.1400/03/14
لینک ثابت
سازمان تبلیغات اسلامی یکی از مهمترین رویشهای انقلاب اسلامی است که با تصمیمی روشنبینانه و ژرفنگرانه با هدف تبلیغ و عرضهی اندیشهی تابناک اسلام ناب محمدی (صلواتاللهعلیهوآله) به جامعهی انقلابی بویژه جوانان جویای حقیقت و معرفت، شکل گرفت. این سازمان بحمدالله طی حدود ۴ دهه اخیر منشأ خدمات و برکاتی بوده است و امروز ضرورت وجودی آن نهتنها کاهش نیافته بلکه ضریبی فزاینده یافته است.1397/05/28
لینک ثابت
با استمداد از هدایت و عنایت پروردگار و در سایهی توجّهات حضرت ولیّاللهاعظم (ارواحنا فداه) و با تبرّک و تفأّل به همزمانی با ایّام ولادت حضرت امام ابیالحسنالرّضا (علیهآلافالتّحیّةوالثّناء)، اینجانب به پیروی از گزینش ملّت ایران، رأی آنان را تنفیذ و دانشمند محترم جناب حجّتالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و با دعا برای موفّقیّت ایشان، مؤکّداً توصیه میکنم که این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامهی لقاء پروردگار قرار دهند و همّت خود را متوجّه استقرار عدالت، و جانبداری از محرومان مستضعف، و اجرای احکام اسلام ناب، و تقویت وحدت و عزّت ملّی، و توجّه به توانمندیها و ظرفیّتهای عظیم کشور، و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند، و مطمئن باشند که ملّت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهد گذاشت. لازم میدانم بار دیگر دربارهی اجرای برنامهی اقتصاد مقاومتی و توجّه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکید کنم و یادآوری نمایم که رأی ملّت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهّد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.1396/05/12
لینک ثابت
امام یک جذّابیّتهای شخصی داشت، یک جذّابیّتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذّابیّتها آنقدر قوی بود که توانست قشرهای مختلف مردم و از جوانها را وارد میدان کند.
...
بخشی از جذّابیّتها مربوط به اصولی بود که امام ارائه میکرد. مثلاً ازجملهی چیزهایی که امام به مردم ارائه میکرد، اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلام ناب محمّدی. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجّر است، نه اسیر و پابند التقاط است. در دورانی که هم تحجّر وجود داشت، هم التقاط وجود داشت، امام، اسلام ناب را مطرح کرد؛ این برای جوان مسلمان، جذّاب بود. ازجملهی مبانی اعلامی امام و شعارهای امام، استقلال بود؛ ازجملهی آنها آزادی بود؛ ازجملهی آنها عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بود؛ اینها مبانی امام بود که مطرح میکرد؛ اینها همه جذّاب است.1396/03/14
لینک ثابت
انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبههی کفر و استکبار با پرچم برافراشتهی اسلام ناب، این وظیفهی همهی ما است. هرکدام باید چشمهی بابرکتی از معرفت درست اسلامی و صراط مستقیم الهی باشیم. سرزنده و پرامید و روشن باد دلهای پاک شما.1395/11/01
لینک ثابت
اسلام ناب محمدی, نظام سلطه
امروز شما ملاحظه کنید در منطقهی غرب آسیا -که اسمش را گذاشتهاند خاور میانه- قدرتهای درجهی یک مادّی دنیا زمینگیر شدهاند؛ آمریکا امروز در منطقهی غرب آسیا زمینگیر است. [اینها] امروز اهدافی دارند، کارهایی دارند، مقاصدی دارند در این منطقه؛ یک بخش از این مقاصد عبارت است از تقویت پایگاه استکباری رژیم صهیونیستی در این منطقه، یک بخش آن عبارت است از تصرّف همهی منافذ و منابع قدرت در منطقه که دولتها و حکومتها بیایند زیر چتر آنها، از امکانات اینها استفاده کنند؛ فرمانروایی بر منطقه، [امّا] امروز نتوانستهاند. چه مانع شده است از اینکه مقاصد اینها تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده. این، مانع شده. اگر اسلام نبود، ایمان به خدا نبود، ایمان به معارف اسلامی نبود، تعهّد و پایبندی به وظایف دینی نبود، نظام جمهوری اسلامی هم مثل دیگران میرفت زیر چتر همین نظام سلطه و قدرت استکباری آمریکا و غیر آمریکا؛ همچنانکه دیگران رفتند. بنابراین، آماج حملهی آنها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان. اگر ایمان اسلامی نبود، این کشوری که ما دیده بودیم و این نظامی که ما آن را با گوشت و پوست و استخوان خودمان تجربه کردیم، ممکن نبود که تغییری پیدا بکند؛ این ایمان اسلامی بود.1395/05/31
لینک ثابت
حالا این توانمندیهایی که ما داریم چیست؟ بنده البتّه چند مورد از توانمندیهایی را که بیشتر آماج دشمنیها است اینجا یادداشت کردهام:
اوّل، ایمان اسلامی است؛ ایمان اسلامی. ممکن است بعضی تعجّب کنند و بگویند آقا، امروز که دنیا، دنیای آزادیِ فکر و عقیده و مانند اینها است! نه آقا، بیش از همهچیز با آن اسلام نابی که امام (رضواناللهعلیه) تعبیر کردند و مبنای حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است، دشمنند. شما نگاه کنید به فعّالیّتهایی که امروز در دنیا میشود برای شکستن سدّ این ایمان در هرجا و بخصوص در نظام جمهوری اسلامی و در میان مردم. اگر شما اهل شبکههای اجتماعی هستید و اهل فضای مجازی هستید، خوب میفهمید و خوب میدانید که بنده کجا را دارم اشاره میکنم؛ از همهی طُرق دارند استفاده میکنند که ایمان اسلامی ما را متزلزل کنند. ما یعنی چه کسی؟ یعنی منِ پیرمرد هفتاد هشتاد ساله؟ نه، نسبت به ماها خیلی نگران نیستند؛ ایمان نسل بعد ما را و نسل بعدِ بعد ما را [میخواهند متزلزل کنند]؛ دارد تلاش میشود. خب، یکی از آن زمینههای اقتدار ما و زمینههای توانمندی ما، ایمان اسلامی ما است؛ این یکی از آماج دشمنیهای آنها است.1395/03/25
لینک ثابت
عرض کردیم که شاخص اوّل، پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام است. بنده در سال گذشته در همین جلسه راجع به مبانی امام صحبت کردم؛ مبانی اساسی ما اینها است. مبنای اوّل، پایبندی به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است. اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادّی از هر دو شاخه پشتیبانی کردهاند و میکنند؛ یک جاهایی آنها را به وجود میآورند، یک جاهایی آنها را راهنمایی میکنند، یک جاهایی آنها را کمک میکنند؛ اسلام ناب در مقابل آنها است؛ اسلام ناب اسلامی است که همهجانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود. اسلام ناب آن اسلامی است که هم تکلیف من و شما را در خانواده با خود و در خلوت شخصیمان معیّن میکند، هم تکلیف ما را در جامعه معیّن میکند، هم تکلیف ما را در قبال نظام اسلامی و ایجاد نظام اسلامی معیّن میکند؛ این اسلام ناب است. این یکی از مبانی است که باید به این پابند بود.1395/03/14
لینک ثابت
در لبهی دیگر این قیچی، «اسلام التقاطی» و «اسلام آمریکایی» مشغول مقابله با «اسلام ناب» هستند.1395/02/25
لینک ثابت
جمهوری اسلامی، از آغاز کار، هیچ جنگی را شروع نکرده است و هیچ حرکت نظامیای علیه هیچ کشوری انجام نداده است امّا حرف خود را و شعار خود را با صدای بلند اعلام کرده است. امام بزرگوار ما اسلام آمریکایی و اسلام متحجّر را در کنار هم قرار داد؛ هر دوی اینها در مقابل اسلام ناب قرار میگیرند. آنها از اسلام ناب میترسند.1395/02/16
لینک ثابت
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل بههمریختهی بههمآمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایههایی دارد که این پایهها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطهی مقابلِ ظلم است، نقطهی مقابلِ استثمار است، نقطهی مقابلِ جنگطلبی است، نقطهی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیلگرها و جامعهشناسهای غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما.1395/01/11
لینک ثابت
آن تحلیلی را که حالا باید جلوی انسان بیاورند، تماشا کند، بخواند، دقّت کند، تا به یک نتیجهی عمقی برسد، این را امام همینطور نگاه که میکرد میفهمید؛ مرد پخته، مرد آگاه. شما نگاه کنید ببینید روی چه چیزهایی این مردِ حکیمِ پختهی آگاه تکیه کرده، آنها اساسِ مسئله است، مسائل اساسی آنها است. اینها را نبایستی بتوانند تغییر بدهند؛ یک شکل مخالفت با نظام و مخالفت با انقلاب مخالفت با این چیزها است. اگر چنانچه در کارهای ما، در حرفهای ما، در جهتگیریها و رویکردهای تبلیغی ما مخالفت با آن مبانی وجود داشته باشد ضدّیّت با انقلاب و ضدّیّت با نظام اسلامی و ضدّیّت با اسلام سیاسیای است که تحقّق پیدا کرده.
بعد از دوران صدر اسلام، اوّلین باری است که اسلامِ صحیحِ نابِ متّکی به قرآن و حدیث در عالم واقع، دارد تحقّق پیدا میکند؛ حتّی در دورانهایی که مثلًا علما، محترم هم بودند، اینجور نبوده. فرض کنیم در دوران صفویّه؛ خب علما، محترم بودند؛ محقّقکَرکی از شام پا میشود میآید در اصفهان یا در قزوین یا در کجا و شیخالاسلام کلّ کشور هم میشود؛ پدر شیخ بهایی، خود شیخ بهایی، اینها همه کسانی هستند که جزو علمای بزرگ بودند، خیلی هم محترم بودند، امّا اینها حدّاکثر کاری که میکردند این بود که مثلاً فرض کنید که دستگاه قضاوت را برعهده بگیرند، آنهم تا جایی که منافات با برخی از تندرویهای دستگاه حکومت و سلطنت نداشته باشد؛ وَالّا شاهعباس و شاهطهماسب و بقیّهی سلاطین، کار خودشان را میکردند، حکومت اسلامی نبود، حکومت دینی نبود. اینکه منشأ و مبدأ احکام حکومتی کتاب و سنّت باشد، روایات ائمّه باشد، از صدر اسلام -یعنی حالا آن مقداری که صدر اسلام بوده، بعد از آن- تا امروز دیگر سابقه نداشته است. امروز در ایران اوّلین بار است که یک چنین حکومتی بهوجود میآید. معنای اسلام سیاسی این است؛ اسلام سیاسی یعنی اسلامی که سیاست ادارهی جامعه را و مدیریّت جامعه را برعهده میگیرد؛ یعنی اسلام میشود مدیر جامعه. این بار اوّلی است که در اینجا اتّفاق افتاده است؛ این را میخواهند از بین ببرند، این را میخواهند نابود کنند؛ نابودکردنش هم به همین شکلی است که عرض کردم.1394/12/25
لینک ثابت
انقلاب، انقلاب اسلامی است. عدّهای اصرار دارند که بگویند «انقلاب ۵۷»؛ اسم اسلام را نمیخواهند بیاورند، از اسم اسلام میترسند، از اسم انقلاب اسلامی میترسند. اسلام، پایه و مایه و همهی محتوای انقلاب ما است؛ البتّه اسلام ما اسلام ناب است، اسلام وابستهی به تفکّرات انحرافی و غلط و عوامانه و ابلهانهی افرادی مثل تکفیریها نیست؛ اسلام مبتنی بر عقل و نقل -اسلام عاقلانه- اسلام متّکی به قرآن، اسلام متّکی به معارف نبوی و معارف اهل بیت (علیهمالسّلام)، با تفکّرات روشن، با منطق قوی و روشن، یک چنین اسلامی است. این است اسلام؛ اسلامِ قابل دفاع در همهی محافل کاملاً بهروز عالَم.1394/06/25
لینک ثابت
ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه - هر کسی در هر نقطهای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلامِ طرفدار مظلوم و ضدّ ظالم را در دنیا مطرح کنیم. همان جوانی که در اروپا است، یا در آمریکا است، یا در مناطق خیلی دوردست است، از این خصوصیّت مبتهج میشود، به هیجان میآید که معلوم بشود اسلام عبارت است از نیرویی، انگیزهای، فکری که علیه ظالمین و ستمگران و به نفع مظلومین حرکت میکند، برنامه دارد و این را وظیفهی خودش میداند. اسلامِ طرفدار عقلانیّت، اسلامِ فلسفههای عمیق، اسلامِ تفکّر، اسلامی که در قرآن اینهمه به عقل و فکر و لبّ(۱۷) و مانند اینها اهمّیّت داده شده را معرّفی کنیم؛ اسلامِ طرفدار عقلانیّت و ضدّ قشریگری، ضدّ تحجّر، ضدّ اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن - که کسانی به نام اسلام این چیزها را دارند - اسلام ناب را نشان بدهیم، بگوییم اسلام، این است؛ اسلامِ متعهّد در برابر لاابالیگری. بله، امروز دستگاههای فراوانی جوانها را به بیمبالاتی، به لاابالیگری، به لاقیدی در امور گوناگون سوق میدهند. خب، اسلامی که انسان را متعهّد دانسته، او را متعهّد میخواهد و میطلبد؛ اسلامِ حاضر در متن زندگی، در برابر اسلام سکولار! اسلام سکولار شبیه مسیحیّت سکولار است که میرود در گوشهی کلیسا، خودش را زندانی میکند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اسلام سکولار هم همینجور است؛ کسانی هستند امروز دعوت میکنند به اسلام منزوی؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشهی مسجد یا گوشهی خانهها فرامیخواند. اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزهی با مستکبران. به نظر من این یک وظیفهای است که بهعهدهی همه است؛ دستگاههای تبلیغاتی ما، دستگاههای علمی ما، حوزههای علمیّهی ما باید این هدف را دنبال بکنند. اینکه امروز اسلام را آماج حملات خودشان قرار دادهاند [بهخاطر این است]؛ آن کسانی هم که آماج قرار دادهاند، مشخّص است چه کسانی هستند و چه دستگاههایی و چه جریانهایی هستند؛ مشخّص است؛ اینها وابستهی به یک مجموعهی قدرتمندِ زر و زور سیاسی و اقتصادیِ غالباً صهیونیست یهودی، و اگر صهیونیست یهودی هم نیستند صهیونیست غیر یهودی - که امروز در دنیا صهیونیستهای غیر یهودی داریم - هستند. در مقابل اینها ما از این فرصت استفاده کنیم و این سؤال را مطرح کنیم در ذهن مردم دنیا و در ذهن جوانها که فکر کنید، ببینید چرا به اسلام اینهمه حمله میکنند؛ آنوقت اسلامِ واقعی را در اختیار اینها بگذاریم.
به نظر بنده اگر ما مجموعهی روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همهی مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابلهی با دشمنیها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت.1393/12/21
لینک ثابت