شبههافکنی / شبهه / شبهه پراکنی
جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبههزدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جملهی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانهها دل بسته. شبهه ویروس است، مثل همین ویروس کرونا؛ وقتی که وارد شد، خارج شدنش مشکل است، جزو بیماریهای مسری هم هست، سرایت هم میکند. البتّه اینکه گفتم «بعضیها در مقابل تیر و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه نتوانستند بِایستند»، در این یک مقداری هم دنیاطلبی نقش دارد؛ این را هم نباید از نظر دور داشت. دنیا چیست؟ دنیای هر کسی فرق میکند؛ یکی دنیایش مال است، یکی دنیایش مقام است، یکی دنیایش شهوات جنسی است؛ اینها دنیاهای افراد مختلف است، اینها همه دنیا است. ممکن است توجیه هم درست کند برای خودش در این دنیاطلبی، امّا دنیاطلبی است دیگر؛ اینها هم تأثیر دارد.
پس بنابراین، دربارهی خطبه عرض کردیم خطبهی نماز جمعه باید مرکزی باشد برای تبیین محتوای قوی و منطق محکم و غنی برای مسائل مهمّ انقلاب، مثل مسئلهی عدالت. مسئلهی عدالت خیلی مسئلهی مهمّی است؛ روی مسئلهی عدالت فکر کنید، کار کنید، حرف بزنید. [همچنین] روی مسئلهی استقلال؛ استقلال خیلی مسئلهی مهمّی است. مسئلهی حمایت از مستضعفان، مسئلهی اتّحاد دنیای اسلام، اینها مسائل بسیار مهمّی است. و به مردم بصیرت بدهید.1401/05/05
لینک ثابت
یکی از نکات در خطبهها این است که بتواند با شبههپراکنیهای دائمیِ دشمن مقابله کند. ببینید، عرض کردم امروز میدان رزم میدان رزم قدرت نرم است و قدرت نرم دشمن شبههپراکنی است. «شبههپراکنی» یعنی چه؟ یعنی ما یک ملّتی داریم که این ملّت آمدند با اعتقاد و ایمان کامل پای انقلاب ایستادند، جان دادند، زحمت کشیدند، خودشان را به زحمت انداختند، انقلاب را به پیروزی رساندند، بعد هشت سال در یک جنگ تحمیلی ایستادگی کردند، بعد هم در مقابل فتنههایی که تا امروز وجود داشته ایستادهاند، هر جا لازم بوده حضور پیدا کردهاند؛ مردم این جوری هستند دیگر؛ خب حالا اگر چنانچه دشمن بخواهد این دژ مستحکم را از بین ببرد یا رخنه در آن ایجاد کند، باید چه کار کند؟ باید در این ایمان خدشه کند، باید در این ایمان مناقشه کند؛ این با شبههافکنی به وجود میآید. شبهه را دستِکم نباید گرفت. بودند افرادی که در مقابل نیزه و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه و تردید زمین افتادند، نتوانستند بِایستند؛ دیدیم ما افراد این جوری را. در میدانهای نبرد با قدرت، با شجاعت ایستادگی کردند امّا یک شبههای برایشان پیش آمد، نتوانستند حل کنند، زمین خوردند؛ شبهه این جوری است.
هدف از این شبههپراکنی هم این است که مردم را که نیروهای اصلی کشورند و ایمان مردم را که عامل اصلی در حفظ کشور و حفظ نظام اسلامی است، متزلزل کنند. خب اینها از روی دشمنی است دیگر؛ یعنی جمهوری اسلامی کار بزرگی کرده در مقابل غرب. حالا این چیزها یک چیزهایی است که گاهی گفته میشود، تکرار میشود و از دهن میافتد؛ یعنی درست به مغز و محتوای مطلب توجّه نمیشود؛ گاهی هم با بیان خوبی گفته نمیشود امّا یک واقعیّت عجیبی وجود دارد: [اینکه] جمهوری اسلامی داعیهی دویست سیصد سالهی غرب را با حضور خودش و وجود خودش باطل کرده.1401/05/05
لینک ثابت
نقشهی دشمن این است که جوانان ما را، مردم ما را در بخشهای گوناگون دچار خلل در عزم و اراده کند؛ نقشهی اساسی دشمن این است؛ تردیدافکنی در ایمان مردم و در عزم راسخ مردم؛ یعنی همان دو عنصری که عرض کردم؛ دو کلیدواژهی ایمان، و غیرت دینی. تردیدافکنی در ایمان و غیرت دینی مردم آن چیزی است که دشمن دنبال آن است؛ میدانند که اگر چنانچه این اتّفاق افتاد، قدرت تهاجمی و حتّی قدرت دفاعی جمهوری اسلامی هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و از بین خواهد رفت؛ لذا دارند توطئه میکنند؛1398/10/18
لینک ثابت
دشمنان مرتّباً امروز در زمینههای سیاسی شبههآفرینی میکنند؛ راجع به اینکه ایران چرا در منطقه حضور دارد. حالا مدّعی کیست؟ آمریکا! که همه جا حضور فتنهگرانه و مفسدانه پیدا میکند؛ هر جا آمریکا هست، فساد هست؛ هر جا آمریکا هست، فتنه هست. دولت فتنهگر و فسادانگیز آمریکا، به ما میگوید شما چرا در منطقه حضور دارید! خب، ما [اگر] در منطقه حضور داریم باید از تو اجازه بگیریم؟ ما برای حضور در منطقه بایستی با دولتهای منطقه مذاکره کنیم، گفتگو کنیم؛ با شما چرا بیاییم گفتگو کنیم؟ هروقت خواستیم در آمریکا حضور پیدا کنیم، با شما باید گفتگو کنیم. همینطور کشورهای اروپایی؛ میگویند ما میخواهیم مذاکره کنیم با ایران دربارهی حضورش در منطقه! به شما چه مربوط است؟ شما چرا در منطقه هستید؟ اینجا منطقهی ما است یا منطقهی شما است؟ اگر منطقهی ما است، شما اینجا چهکار میکنید؟ منطقهی ما است، خودمان با مردم منطقه و با حکومتهای منطقه مذاکره میکنیم، صحبت میکنیم، قرار میگذاریم؛ الحمدلله قرار هم گذاشتهایم، الحمدلله موفّق هم شدهایم، الحمدلله پیش هم رفتهایم، انشاءالله بعد هم پیشتر خواهیم رفت. مسائل سیاسی که عرض میکنم، فقط مسائل جناحی و داخلی و مانند اینها نیست؛ اینها [هم] مسائل سیاسی است؛ اینها را باید مردم بدانند.1396/12/17
لینک ثابت
عزم ملی, اعتماد به نفس ملی, عزت ملی, شبههافکنی
در تخریب فرهنگی، کاری که تخریبکنندگان فرهنگ انجام میدهند این است که بهجای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند. یک ملّت تا عزم راسخ نداشته باشد، نمیتواند به هیچجا برسد؛ سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبهنفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبههافکنی و بیاعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّتجویی و شهوترانی و از این قبیل؛ این کارها کارهایی است که انجام میگیرد. دستگاههای رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خودشان را در مقابل اینها انجام بدهند.1393/01/01
لینک ثابت
البته به زبان هم گفتن اینها آسان است. کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوقالعادهای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است. ما جوانبش را، ریزهکاریهایش را غالباً ندیده میگیریم. من یک بار در یک صحبتی، صبر امام حسین (علیه السّلام) را تشریح کردم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. کیها؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجستهی بزرگ آن روز دنیا، آقازادههای مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسهها، تردیدافکنیها، راه شرعی درستکردنها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان، که من یک وقتی گفتم و حالا نمیخواهیم وارد این مقوله بشویم؛ شرحش مفصل است. این پاسداریِ امام حسین است.1390/04/13
لینک ثابت
یک چیزی که ضد حالت اعتماد مردم است، این است که افرادی علیه قوه - چه این قوه، چه قوهی مجریه یا قوهی مقننه - بنا کنند تشکیک کردن. عادت بدی پیدا شده است - البته این جدید هم نیست، اینها همیشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسائل ارتباط جمعی متکثر است، همهگیر است، فراگیر است، بیشتر خود را نشان میدهد - این عادت بد، تشکیک کردن در گزارشهاست. قوهی قضائیه گزارش میدهد، یک نفر میآید میگوید که از کجا معلوم اینها راست است. یک شبههای به وجود میآورد. قوهی مجریه گزارش میدهد، یکی پیدا میشود و میگوید آقا از کجا معلوم این آمارها درست باشد. تشکیک ایجاد میکند. عین همین قضیه در مورد قوهی مقننه هم هست. نمیشود زحمات یک مجموعهی انسانیِ فعال را با یک ان قلت بیجا و القاء شبههی بیمورد، همه را انسان زیر پا له کند؛ این غلط است. البته جلوی حرف کسانی که اختیار حرف زدن خود را ندارند، نمیشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانههائی که احساس مسئولیت میکنند، متوجه باشند؛ بیدلیل گزارشهای رسمی مسئولان برجستهی نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوهی قضائیه این حرف هست، هم در قوهی مجریه این حرف هست، هم در قوهی مقننه این حرف هست. زیر سؤال بردن فعالیتها، زحمات را ضایع میکند. انسان میبیند این ایام در مورد آمارهای قوهی مجریه خدشه میکنند، در مورد اظهارات و آمارهای قوهی قضائیه خدشه میکنند، در مورد اقدامهای مثبت و فعالیتهای خوب قوهی مقننه و مجلس القاء شبهه میکنند؛ این، اعتماد مردم را از بین میبرد. ما به عنوان کسی که مستمع و شنونده و مخاطب این گزارشهاست، باید هوشیارانه نگاه کنیم، اما گزارشها را تلقی به قبول کنیم. باید تلقی به قبول کنیم. البته در مواردی ممکن است یک آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهی هم داده شود؛ این را نباید تعمیم داد و شبهه کرد؛ این، اعتماد مردم را از دستگاههای نظام، از بدنههای نظام سلب میکند، ضایع میکند. مسئولین به این نکته توجه داشته باشند. بنابراین، این اعتماد هم خیلی مهم است.1390/04/06
لینک ثابت
یکی دیگر از قلمهای واضحِ اساسی، رقیق کردن اعتقادات اسلامی و احساسات اسلامی و رسوخ دادن تفکرات الحادی و شبهالحادی از طرق مختلف است؛ این جزو سیاستهای اینهاست. دستگاههای گوناگونِ تبلیغاتی را با مبالغ کلان، با پیگیریهای همهجانبه و گسترده، در خدمت تغییر فکر جوانان ما به کار میگیرند. البته این مخصوص جوانان ما هم نیست. امروز در همین کشورهای عربی که این قیامها و انقلابها اتفاق افتاد، عین همین قضیه دارد با شدت پیگیری میشود؛ دارند دنبال میکنند. میلیاردها دلار خرج کردند برای اینکه بتوانند ذهن و فکر جوانانی که در فلان میدان قاهره یا فلان میدان تونس اجتماع کردند و آن حوادث بزرگ را به وجود آوردند، تغییر دهند، عوض کنند. اینها اتفاقاتی است که دارد میافتد. اینها حدس و تحلیل نیست؛ اینها اطلاع است. خب، دشمن مشغول است؛ با همهی قوا مشغول است. از این قبیل کارها به وسیلهی دشمن انجام میگیرد. ترویج فساد هست، ترویج فحشا هست، ایجاد تردید در عقاید هست.1390/03/08
لینک ثابت
امروز شبهههائی مطرح میشود که آماج آن شبههها نظام است. شبهات دینی، شبهات سیاسی، شبهات اعتقادی و معرفتی در متن جامعه تزریق میشود- بخصوص در میان جوانان- هدفش فقط این است که یکی را از یک فکری منتقل کند به یک فکر دیگری؛ هدفش این است که پشتوانههای انسانی نظام را از بین ببرد؛ مبانی اصلی نظام را در ذهنها مخدوش کند؛ دشمنی با نظام است. لذا برطرف کردن این شبههها، مواجههی با این شبههها، پاک کردن این غبارها از ذهنیت جامعه- که به وسیلهی علمای دین انجام میگیرد- این هم یک پشتیبانی دیگر، یک پشتوانهی دیگر برای نظام اسلامی است. پس نظام اسلامی از جهات مختلف متکی به علمای دین و نظریهپردازان و محققان و دانشمندان حوزههای علمیه است.1389/07/29
لینک ثابت
نکتهی سوم، تقویت ایمان دینی، تأمین نیازهای فکری و استفهامهای نسل جوان است؛ که این عمدتاً متوجه به روحانیت و حوزههای علمیه است. دائماً شبهه القاء میکنند؛ باید به طور دائم و بهروز پاسخ شبههها را داد.1389/07/27
لینک ثابت
یکی هم مسئلهی دین و بیّنات اسلامی و انقلاب اسلامی است. از توحید و نبوت و امامت و ولایت و از اینها بگیرید تا احکام و حجاب و حدود شرعیه و بقیهی چیزها؛ دائم دارد شبههپراکنی میشود. باید حواسمان باشد که اینها روش دشمن است. باید در مقابل اینها تدبیر داشت، باید کار کرد. البته در اینجا و در این شبهههائی که به طرق مختلف مطرح میشود، همه وظیفه دارند که در برابر این هنجارشکنیهای دینی که در این سایتها و در این اظهارات مشاهده میشود و این فرقهسازیهائی که وجود دارد، و این هنجارشکنیهای اخلاقی و جنسی که انسان مشاهده میکند و از این قبیل چیزها، بایستند. اینها کارهائی است که نه اینکه همهی این کارها را دشمن دارد از خارج میکند؛ نه، انگیزههای داخلی هم وجود دارد، اما دشمن تقویت میکند، جهت میدهد، کمک میکند و اینها را هل میدهد به جلو و دشمن از این چیزها خرسند است. باید این را مواظب باشیم. باید مواظبت کنیم.1389/06/25
لینک ثابت
همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجههی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجههی دههی اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمائی کردند؛ شکست خوردند. مواجههی سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همهی جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجههی با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، به وسیلهی نفوذ، به وسیلهی دروغ، به وسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانهای پیدا کنند، با این بهانه بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانهای درست کردند، بین مردم ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما بابصیرتند. اینجور کاری در کشورهای دیگر اوضاع کشور را بکلی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردیدافکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانهای مثل بهانهی انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دستآموزِ مغرضِ معاند را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود، چه شد. این جزو طرحهای اساسی است. اینجور کاری را دنبال میکنند.1388/09/04
لینک ثابت
ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است، اینها نقطههای قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند؛ راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، میگویند اینها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یکطرفی! یعنی همهی این نقاط مثبت، این قلههای برجستهای که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعی میکنند در چشمها کمرنگ کنند. متقابلًا نقاط ضعف کوچکی که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را- نمیگوئیم هم کوچک، نقاط ضعفی وجود دارد- بزرگنمائی کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاهنمائی کنند؛ تلقیهای بدبینانهی نسبت به نظام را گسترش بدهند. میبینید دیگر؛ بهزور میخواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتی یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائی خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوی میشوند، کنارهگیری میکنند، دست و دلشان به کار نمیرود، مشارکتها کم میشود، پویائی جامعه از دست میرود. این یکی از خطوط کاری دشمن است؛ مرتباً القای بنبست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را- حالا امروز رادیوها دیگر نیست. یکوقتی میگفتیم دهها رادیو، امروز مسئلهی هزارهاست؛ رادیو هست، تلویزیون هست، این وسائل اینترنتی هست- به طور دائم از مراکز مشخصی، مرتباً القای بنبست، القای بحران، القای سیاه بودن وضعیت میشود؛ هر مقداری که بگیرد، هر مقداری که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد برای آنها؛ دارند در این زمینه کار میکنند. این یکی از خطوط کاری دشمن است.1388/07/02
لینک ثابت
یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند. همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی میگویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوههاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلی هم ماهر بودند در این جنگ روانی؛ خیلی. آدم نگاه میکند کارهایشان را، میبیند که در جنگ روانی ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتی به شما چیزی بگویند، سوءظنی یکجا پیدا کنید، وارد شدن سوءظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبههافکنی میکردند، سوءظن را وارد میکردند؛ کار آسانی بود. این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همین طور این گروههائی را که- به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از هم- بودند، به هرکدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقائقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یکجا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگومگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.1388/05/05
لینک ثابت
انتخابات 22 خرداد نشان داد که مردم، با اعتماد و با امید و با شادابی ملی در این کشور زندگی میکنند. این جواب خیلی از حرفهائی است که دشمنان شما در تبلیغات مغرضانهی خودشان بر زبان میآورند. اگر مردم در کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر احساس آزادی نکنند، به انتخابات روی خوش نشان نمیدهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی در این انتخابات آشکار شد. و من بعد عرض خواهم کرد که دشمنان همین اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان ملت ایران میخواهند همین اعتماد را در هم بشکنند. این اعتماد بزرگترین سرمایهی جمهوری اسلامی است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند؛ میخواهند ایجاد شک کنند، ایجاد تردید کنند در بارهی این انتخابات و این اعتمادی را که مردم کردند، تا این اعتماد را متزلزل کنند.1388/03/29
لینک ثابت
بنده در این دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمریکا و دولتمردان چند کشور اروپائی را دنبال کردم؛ در این هفتههای نزدیک به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم این دو سه روزِ بعد از انتخابات. یک وضع متغیر و متفاوتی داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگیری رسانههایشان، دولتمردانشان، این بود که در اصلِ انتخابات ایجاد تردید کنند، شاید شرکت مردم کم بشود. البته همین نتائجی که از این انتخابات حاصل شد، همین نتائج را آنها هم- هم اروپائیها، هم آمریکائیها- حدس میزدند؛ اما این حرکت عظیم مردم را انتظار نداشتند؛ این کارِ 85 درصدی؛ چهل میلیونی را باور نمیکردند. بعد از آنکه این حضور عظیم دیده شد، اینها شوکه شدند؛ فهمیدند چه اتفاق بزرگی در ایران افتاد؛ فهمیدند که باید خودشان را با این شرائط جدید وفق بدهند؛ هم در امور بینالملل، هم در امور خاورمیانه و جهان اسلام، هم در مسئلهی هستهای. در مسائل ایران شوکه شدند؛ فهمیدند که سرفصل جدیدی در مسائل مربوط به جمهوری اسلامی پیدا شد، که مجبورند این را بپذیرند. این مال هنگامی بود که این حرکت عظیم مردم دیده شد و از اینجا مرتب به وسیلهی ایادی خودشان مخابره شد و همهشان اظهار تعجب کردند؛ از همان صبح جمعه این اظهارات شروع شد، آنجا هم برخی از بازخوردهای این اظهارات دیده شد.1388/03/29
لینک ثابت