ما قواعد فقهی داریم که در باب آن کتابهای متعددی نوشتهاند و شاید نشود تک تک این قواعد را به صورت یک مدخل آورد یا فقط بعضی از آنها را بشود آورد؛ اما میتوان در ذیل کلمهی «قاعده» مثلاً گفت که چیزی به نام قاعدهی فقهی در فقه ما وجود دارد و این هم نمونههایش است، یا مثلاً لیستی از قواعد فقهی را در آنجا آورد. در قواعد فقهی هم تألیفاتی وجود دارد. هم مرحوم بجنوردی و هم آقای مکارم نوشتهاند و از گذشتهها هم علمای قدیم تألیفاتی در این خصوص داشتهاند، مثل قواعد شهید. غرض، این کارهایی است که میشود کرد و من به آن معتقدم.
ما الان در کتابها ونوشتهها و تحقیقات - چه فقهی و اصولی و چه فلسفی و تاریخی - گنجینهی عظیمی از معارف اسلامی در اختیار داریم. نباید هم خودمان را خیلی دست کم بگیریم. دیگران تازه وارد میدان شدهاند. ما میتوانیم اینها را در خلال معارف اسلامی عرضه کنیم. مثلاً «حکومت» و «ورود» یک اصطلاح فقهی و اصولی است. به نظر من میشود اینها را آورد؛ چون چیزهای بسیار جالبی است. من تصور میکنم برای اینطور چیزها میتوان از فضلای حوزهها هم استفاده کرد. درست است که آن آقایان به سبک تحقیقات رایج روز مطلبی نمینویسند، لیکن میتوان آن مواد را به این سبک هم درآورد.1368/07/30
لینک ثابت